مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
سنایی
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
133 - 156
حوزه های تخصصی:
سنایی غزنوی شاعر قرن ششم، از مهم ترین شخصیت های فرهنگ آفرین به شمار می آید. آنچه از او به دوران سازی سنایی یاد می شود، معلول آفرینش زمینه هایی در شعر فارسی است که پیش از سنایی چندان برجسته نبوده است و پس از او نیز بسیاری وامدار نگاه وی هستند. ازاین منظر فرهنگ آفرینی سنایی در قلمرو معنوی ایران به سبب تأثرات عدیده ی او در ذهن و ضمیر شاعران پس از خود آشکار است. یکی از بارزترین وجوه فرهنگ آفرینی سنایی در قلمرو شعر قلندرانه و مغانه است، به گونه ای که غالب بن مایه های قلندری سنایی در اشعار شاعران تبیین و پرورده می شوند. برخلاف نگاه رایج به قالب قصیده که عموماً آن را محملی برای زهدیات و اندرز و مدح می دانند، سنایی از قالب قصیده به سبب فضای توصیفی آن، برای بیان آموزه های قلندری خود استفاده کرده است. پس از بررسی تمام قصاید سنایی ازمنظر زمینه های قلندری و خراباتی، به این نتیجه رسیده ایم که مؤلفه های قلندری که سنایی جهان بینی معنوی- ادبی خود را در ساحتی سمبلیک بر آن استوار داشته است، عبارت اند از: تعارض پارادایم های مقدس با پارادایم های کفرآمیز و خراباتی، نقد و طرد عرفیات و تابوها، شطح و طامات به مثابه ی قلندریات، دفاع از ابلیس، ارزشمندی کفر همچون ایمان، تکیه بر ملامتی گرایی، رندی نمون الگوی قلاشی و آفرینش معشوقی در شمایل قلندرانه و لاابالی گرایانه. فرهنگ آفرینی سنایی در ساحت قلندری ازآن جایی آشکار شد که با تحلیل آثار شاعران معاصر و نیز شاعران پس از او مانند عین القضات همدانی، عطار، مولانا، حافظ و عراقی به این مطلب رهنمون شدیم که اینان از مؤلفه های چندگانه ی قلندری سنایی به گونه ای الهام گرفته اند.
انس و هیبت و وجوه تعلیمی آن دو در حدیقه سنایی و مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«هیبت و انس» از مفاهیم زوجی است که جزو احوال عرفانی به حساب می آیند و در مرتبه ای بالاتر از «خوف و رجا» و «قبض و بسط» قرار دارند؛ از آن جا که این احوال در لحظات حیات عارف، نوسان دارند و او تجربه هر دو حال را دارد. عارفان هم در مورد هیبت و هم درباره انس، اقوالی دارند و سالکان را گاهی دارای حال هیبت و گاهی دارای حال انس می دانند؛ اما بر اساس مکتب فکری خود یکی از این دو حال را بر دیگری ترجیح داده، در آثار عرفانی و تعلیمی شان، دیدگاه ویژه خود را به مخاطب عرضه می کنند. در این پژوهش ضمن تأکید بر مسائل بنیادینی چون «انس»، «هیبت»؛ به عنوان زمینه اصلی بحث با بهره گیری از روش تحلیلی- توصیفی، به جنبه تعلیمی آن دو، در حدیقه سنایی و مثنوی معنوی، پرداخته شده و آن گاه این نتیجه حاصل گردیده که هرچند آثار عرفانی تجلی حالات درونی سرایندگان آن است، اما گاه جنبه تعلیمی، بر بیان حالات درونی پیشی می گیرد و آفریننده اثر، متناسب با احوال خود به سمت یکی از این احوال گرایش پیدا می کند و بر صفات قهری یا لطفی خداوند تأکید بیشتری می کند؛ چنانکه سنایی از عارفان مکتب زهد، بیشتر بر هیبت خداوند تأکید و مخاطبان را از هیبت خداوند بر حذر می دارد؛ ولی مولوی به عنوان عارف مکتب عاشقانه، بیشتر به انس با خداوند و صفات جمالی او تأکید دارد. بیان تشابه و تفاوت مکتب فکری و گرایش های عرفانی این دو عارف و شرح و تفسیر آنان از دو حال هیبت و انس، از اهداف اصلی این مقاله است.
نقدی بر تأثیر سنایی در دانته در آثار خاورشناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
از آن زمان که رینولد نیکلسن در مقاله خود با عنوان نویسنده ایرانی پیشرو دانته به وجود پاره ای از شباهت ها میان کمدی الهی دانته و منظومه سیرالعباد سنایی اشاره کرد، این باور که دانته در خلق اثر جاودانه خود از منظومه سنایی تأثیر پذیرفته است به ذهن برخی متبادر شد. انتشار کتاب معروف محقق عربی دان اسپانیایی میگل آسین پالاسیوس با نام فرجام شناسی اسلامی و کمدی الهی [i]و پیدا شدن دو نسخه خطی کهن از کتاب معراج محمد (ص) به زبان لاتین در کتابخانه آکسفورد و به زبان فرانسوی در کتابخانه ملی پاریس موجب قوت گرفتن این باور شد. رویکرد این تحقیق که نگارش آن را بایسته می سازد و آن را از دیگر آثار مشابه متفاوت می کند بر این اساس است که نگارندگان کوشیده اند تا حدی که ساختار مقاله پژوهشی اجازه می دهد تمام منابعی را که در زبان های عربی، لاتین، یونانی و پارسی به صورت درزمانی بر دو اثر برگزیده تأثیرگذار بوده اند بررسی کنند و سهم آن ها را به اختصار در شکل گیری این دو کتاب نام آور نشان دهند. از سوی دیگر تأکید مقاله حاضر بر خلاف آثار مشابه که نقد آن ها در این مقاله مطمح نظر است، بر همسانی ها یا دگرسانی های ظاهری و محتوایی این دو اثر نیست، بلکه بر آن بوده ایم که آثار و منابعی را که به ایجاد مضامین همسان یا یکسان انجامیده اند از میان ده ها اثری که در اختیار دو م ؤلف بوده اند بازنماییم.
تحلیل و بررسی شگردهای بلاغی با اعلام جغرافیایی در قصاید سنایی و بدر چاچی
حوزه های تخصصی:
شاعران، اعلام جغرافیایی را دست مایه مضمون سازی و آرایه-پردازی نموده اند و همواره به شیوه های گوناگون در شعر خود دست به خلق تصاویر زیبای شعری زده اند و یا اینکه با روش-های مختلف شگردهای بلاغی گوناگون آفریده اند. یکی از این روش ها خلق تصاویر شعری با استفاده از شگردهای بلاغی و بهره گیری از اعلام جغرافیایی است. سنایی و بدر چاچی از جمله شاعرانی هستند که در قصاید خود از این شیوه ها بهره برده اند. در این مقاله تلاش شده است که با ارائه تعریف مشخص از شگردهای بلاغی، اعلام جغرافیایی موجود در قصاید سنایی و بدر چاچی معرفی و بسامد هرکدام از این اعلام ارائه گردد. در این مقاله به صورت تحلیلی- توصیفی و با ارائه جدول انجام شده است که بسامد و کارکردهای هنری بر مضمون آفرینی های شاعرانه با اعلام جغرافیایی در دیوان سنایی و بدر چاچی تبیین شده است. براساس پژوهش انجام شده سنایی از اعلام جغرافیایی بیشتر در آرایه مراعات النظیر و بدر چاچی از آن بیشتر به عنوان استعاره استفاده کرده است.
تأمّلی در ضبط و شرح چند بیت از سنایی غزنوی در حدیقهالحقیقه مصحَّح یاحقی و زرقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
91 - 109
حوزه های تخصصی:
بدون شک تصحیح دقیق و علمی متون کهن فارسی نخستین و مهم ترین پایه و زیربنای تحقیقات ادبی این مرز و بوم است. در این میان توجه به آثار برجسته و شاهکار ادب فارسی اهمیت بسزایی دارد. حد یقه الحقیقه سنایی غزنوی یکی از تأثیرگذارترین متون منظوم فارسی از جنبه های گوناگون ادبی، حکمی و عرفانی است. این اثر تاکنون بارها به اهتمام استادان برجسته تصحیح و چاپ شده است. نسخه چاپی مصحَّح محمدجعفر یاحقی و سیّد مهدی زرقانی آخرین نمونه و شاید از جنبه هایی کامل ترین این کوشش هاست. با وجود این، حاصل و برونداد این کوشش علمی نیز مانند تصحیح های پیشین خالی از نقص و اشکال نیست. در این مقاله با رویکردی مبتنی بر نقد روش و با هدف اصلاح هرچه بیشتر و زدودن کاستی های متن، ضبط ابیات و مفرداتی از متن حدیقه بررسی و نقد شده است؛ همچنین با استفاده از منابع جنبی و شواهد و ادله درون متنی و برون متنی نشان داده شد که به سبب غفلت مصحّحان از ضبط اکثر نسخ کهن، بی توجهی نسبت به کوشش های صورت گرفته پیشین و نادیده گرفتن برخی اصول مهم در تصحیح، در بخش های متعددی صورتِ درستِ عبارات، به اشتباه از متن به حاشیه رانده شده؛ به طوری که گاه به ارائه شرح نادرستی از بیت نیز انجامیده است.
حکایت های تمثیلی با تکیه بر آیات قرآنی در حدیقه الحقیقه سنایی
حوزه های تخصصی:
بهره گیری از تمثیل، از دیرزمان یکی از شیوه های مؤثر در بیان مسائل تعلیمی بوده است زیرا درنگرش اندیشمندان اخلاقگرا، والاترین خویشکاری د ر ادبیات، انسان سازی است. به همین منظور نویسندگان و ادیبان، برای ادراک مطالب پیچیده یا نفوذ کلام خویش از تمثیل بهره برده و از این طریق، مقصود خویش را به مخاطب منتقل نموده و او را به اندیشه واداشته اند. مسئله مهم این است که تعلیمات عارفانه وزاهدانه در قالب تمثیل بخش اعظم منظومه های عرفانی اشعار حکیم سنایی را دربر می گیرد که مآخذ اغلب تمثیلات وی، آیات، احادیث، زندگی واقوال پیامبران و معصومین، تفکرات صوفیانه یا اسطوره می باشد. دراین مقاله که رویکردی توصیفی - تحلیلی دارد و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته، به بررسی حکایت های تمثیلی حدیقه الحقیقه، با تکیه بر آیات قرآنی، پرداخته شده است، با این هدف که جایگاه تمثیل وکاربرد آن در اشعار سنایی با استناد به آیاتِ قرآنی چگونه درک و فهم مطالب مهم دینی و مسائل اجتماعی امکان پذیر شده است؟ داستان های تمثیلی حدیقه سنایی، به ضرورت اموری چون «زکات و بخشش، دنیادوستی، تهذیب نفس، غیبت» و غیره، پرداخته و تأثیر این نوع مفاهیم را درحیات دنیوی و اخروی، با بیان حکایاتی شیرین مطرح کرده و به نفوذ و غنای کلام خویش افزوده است.
مقایسه سیر العباد سنایی با منطق الطیر عطار
سیرالعباد سنایی غزنوی و منطق الطیر عطار نیشابوری از مهم ترین و ارزشمندترین سفرنامه های روحانی و عرفانی در ادبیات پارسی هستند که توسط دو عارف بزرگ و نامدار زبان و ادبیات پارسی دری سروده شده اند. این دو اثر گرانبها، اشتراکات و اختلافاتی با همدیگر دارند. اختلافات این دو از طرفی برآمده از ابعاد مختلف زندگی و اندیشه های سنایی غزنوی و تأثیرپذیری او از شعر غیرعرفانی است؛ چه سنایی شاعر تحقیق است و شعرش نیز کاملاً جنبکه عرفانی ندارد و آمیخته با عقل گرایی و فلسفه است، از سوی دیگر سنایی در آغاز راه است؛ بنابراین واضح است که گذشت زمان گنجینکه ادب و اندیشه های عرفانی را بارور ساخته و در منطق الطیر عطار به اوج می رساند و منطق الطیر عطار را شاهکاری عرفانی آمیخته با عشق و توحید می گرداند. هر دوی این آثار با زبان رمز سروده شده اند و بیانگر سفر روحانی سالک از عالم ناسوت به جهان لاهوت و گذشتن از منِ زمینی است که به منِ آسمانی خویش تبدیل می شود. در این مقاله به بررسی وجوه اختلاف و اشتراک این دو اثر پرداخته و نمایی کلی از این دو سفر روحانی به تصویر کشیده می شود. وجوه اختلاف و تمایز عبارت اند از: 1. آغاز متفاوت؛ 2. عقل و عشق؛ 3. نمادگرایی های متفاوت؛ 4. داستان پردازی متفاوت؛ 5. پایان متفاوت.
سنایی و استفاده از بارگاه آسمان برای بیان اندیشه های عرفانی در دیوان
منبع:
شفای دل سال پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹
64 - 80
حوزه های تخصصی:
پس از پذیرش اسلام و وجود آیاتی که در آن به ملکوت آسمان ها اشاره شده است، توجه به بارگاه آسمان در نزد ایرانیان بیشتر شد؛ به گونه ای که نویسندگان، شاعران و عارفان از آن برای مضمون پردازی استفاده کردند و به دفعات از آسمان و مضامین مربوط به آن در آثارشان بهره جستند. روشن است که برای فهم بهتر مفاهیم ابیات، آگاهی از مضامین علمی مورد توجه شاعران در دوره های گوناگون شعری اهمیت بسیار زیادی دارد. یکی از شاعران نام آشنای ادب فارسی حکیم، سنایی است که با آگاهی از دانش نجوم، آن را در خدمت اندیشه های عرفانی قرار داد. وی از دانش آسمان و نجوم به شکل گسترده در اشعارش بهره جست و به دلیل گرایش های عرفانی که داشت، گاهی از این دانش برای انتقال مفاهیم عرفانی سود برد. در این تحقیق که به روش تحلیلی است ضمن بررسی سیر پیدایش دانش نجوم و بازخورد آن در برخی از متون عرفانی، نشان داده شده است که سنایی در این دانش تبحر داشته و از آن در سرودن اشعارش در دیوان بهره برده است.
تحلیل کارکردهای حکایت در حدیقه سنایی و تطبیق آن با نظریه راندال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
63 - 87
حوزه های تخصصی:
سنایی، پایه گذار شعر عرفانی فارسی، از شاعرانی است که به طور عملی و گاه نظری کوشیده است زبان عرفان را بشناساند. تاکنون درباره زبان عرفانی نظریه های متعددی پدید آمده است. این نظریه ها آنجا که مبتنی بر نظریه های کلی تر زبان دین مطمح نظر قرار می گیرند، در دو دسته نظریه های شکل گرا و نظریه های نقش گرا می گنجند. از جمله نظریه های نقش گرا درباره زبان تجربه های متافیزیکی، نظریه جان هرمن راندال است. این فیلسوف، دین را مانند علم و هنر یک نوع فعالیّت بشری سهیم در فرهنگ انسانی می داند و برای رموز و اساطیر دینی چهار نقش برمی شمارد. مقاله حاضر به تحلیل تازه ای از کارکردهای حکایت در کتاب حدیقه الحقیقه سنایی و تطبیق آنها با نظریه راندال می پردازد و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی نتیجه می گیرد که اولاً سنایی حکایت را برای دو منظور، یکی تبیین مسائل هستی شناسانه، شامل مسائل خداشناسانه، جهان شناسانه و انسان شناسانه و دیگری اصلاح مشکلات اجتماعی به کار می برد و ثانیاً حکایات حدیقه سنایی از میان چهار نقش مورد نظر راندال، در وهله اول، بیشتر نقش برانگیختن حس عملی و تقویت تعهد عملی (انسان شناسانه) و در وهله بعد، نقش برانگیختن حس تعاون و تقویت انسجام اجتماعی (اجتماعی) را برعهده دارد و دو نقش دیگر از این چهار نقش ، یعنی انتقال تجربه های بیان ناپذیر انسانی (خداشناسانه) و ایضاح نظام شکوهمند الهی (جهان شناسانه) کمتر مورد توجه این شاعر عارف بوده است. این نقش ها عرفان سنایی را در سایه مکتب خراسان قرار می دهند که بیشتر به انسان گرایی و جامعه گرایی مشهور است.
شناخت جوهر آب و نشانه های آن در سیرالعباد سنایی؛ پژوهشی در مفاهیم تمثیلی و نمادین صدف، سنگ پشت، نهنگ، ماهی و خرچنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴۵
45 - 72
حوزه های تخصصی:
سنایی غزنوی در مثنوی تمثیلی و حکمی سیرالعباد، شماری از جانوران دریایی را در معنای تمثیلی و رمزی به کار برده است. این جانوران بر اساس تقسیم بندی حکیمان بر ارکان و طبایع دلالت دارند. هر یک از ارکان دلالت بر طبعی دارد و هر طبع ، گذشته از فوایدش، ذمایمی در نفس انسان ایجاد می کند. سنایی در توصیف گوهر آب و گوهر هوا در مثنوی سیرالعباد، ذمایم نفسانی برآمده از طبایع را در قالب جانوران دریایی مجسم نموده است. او، صدف، سنگ پشت ، ماهی، نهنگ و خرچنگ را در مفاهیمی رمزی به کار برده است. شماری از این جانوران به شکل موجودات وهمی و ترکیبی ظاهر می شوند. اجزای این موجودات و همچنین ترکیب کلی آنها دلالت بر مفاهیم خاص حکمی دارد که تنها با مراجعه به منابع کهن قابل درک است. در این مقاله قصد داریم از این مفاهیم رمز گشایی کنیم. به دنبال روشن کردن این مفاهیم رمزی، بعضی کاستی های شرح موجود سیرالعباد را باز خواهیم نمود.
توصیف ساحت های اباحی و معنوی معشوق در تغزلات قصاید مدحی حکیم سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیوان حکیم سنایی غزنوی با بیش از سیزده هزار بیت، مشتمل است بر سروده هایی در قالب های قصیده، ترکیب بند، ترجیع بند، مسمط، غزل، قطعه و رباعی. سرودن تغزل و گرایش به مجادله های عاشقانه و جاذبه های آن، گاه و بی گاه، شاعر را به خود مشغول می دارد. مقدمه قصاید مدحی سنایی که به توصیف معشوق پرداخته است، هرچند که ازلحاظ شمار ابیات، یکدست نیست و غالباً بین 7 تا 29 بیت است ولی جایگاهی درخور در قصاید مدحی وی به خود اختصاص داده است. در این مقاله سعی شده است ضمن معرفی اجمالی جنبه های مختلف توصیف معشوق از قبیل؛ ساحت اباحی و معنوی یا گزارشگر صورت و تشبیهات حسی و عقلی و...، سیمای معشوق سنایی با تأکید بر تحول فکری شاعر، بررسی و تحلیل شود؛ بنابراین، ابتدا مهم ترین و ویژه ترین رویکردهای سنایی در ترسیم سیمای معشوق، استخراج و در هشت گروه، دسته بندی شده است. سپس با مطالعه و بسامد یابی واژه ها و ارائه نمودار، اهمیت، چگونگی کاربرد، جایگاه آن ها و نحوه تحول فکری در تصویرآفرینی سنایی از سیمای معشوق، در تغزلات قصاید مدحی وی تحلیل شده است. حضور مشخصه های سبک خراسانی و رگه هایی از تحولی که بعدها چراغ راه شاعران درزمینه پرداختن به معشوق می شود، از برجستگی های تغزلات قصاید مدحی سنایی است که در این پژوهش به آن پرداخته می شود. روش پژوهش، توصیفی و تحلیلی با ارائه نمودارهای آماری است.
سمبولیسم و نماد در تصوف از سنایی تا مولوی
از هنگامي كه تصوف به صورت يك نهاد شناخته شدة اجتماعي درآمد، زبان و نظام نشانه شناسي خاص آن نيز به وجود آمد و اصطلاحات ويژهاي پديدار شد كه در درون اين نهاد بار معنايي خاصي داشت و براي ناآشنايان به اين مكتب نامفهوم بود. واژههاي خاص در زبان تصوف را به دو دسته تقسيم كردهاند: يكي اصطلاحات رسمي. دوم رمزهاي تصويري. دستة اول واژههايي است، كه در شمار اصطلاحات رسمي و واژگان ويژة نهاد تصوف درآمده است. دستة دوم از واژههاي خاص صوفيان، تصويرهاي نمادين در ادبيات عرفاني است. اين تصويرها که غالباً نام عناصر و پديدههاي طبيعي و حسي اند هر کدام رمزي از ايدههاي ناگفتني عارف و كليد اشارت به دريافتها و معاني غيبي صوفي شاعر هستند. نمادپردازي در شعر فارسي تقريبا با سنايي رسميت يافت. پيش از وي در شعر شاعران عارف كاربرد اينگونه تصاوير نمادين بسيار اندك است. اما همين تصاوير ريشه در سنت ادبي پيش از وي دارد. بنا براين نمادپردازي در ادبيات صوفيه يکباره و ارتجالاَ در آثار سنايي غزنوي يا ديگران پديد نيامده است بلکه شاعران عارف براي رمزسازي از ميراث ادبي کهن بهرههاي بسيار گرفته اند. در این تحقیق بر آنیم تا سمبولیسم و نماد در تصوف از از سنایی تا مولوی را مورد بررسی قرار دهیم.
عفات/ زعفات/ عرفات؟ بررسی ضبط و خوانِش واژه ای دخیل، در بیتی از حدیقه الحقیقه و تحلیل معناشناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
101 - 112
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مؤلّفه ها در تصحیح متون کهن، دقّت در صورت ها و خوانش های مختلف لغات و عبارات و بررسی معناشناختی هریک از این صورِ احتمالی است. در این میان، تشخیص ضبط صحیح واژگانِ دخیل و خوانشِ صحیح آنها، دقت و کندُوکاو بیشتری را می طلبد؛ زیرا این دسته از واژه ها، به سبب غرابتِ کاربرد، دچار تحریف ها، تصحیف ها و بدخوانی های بیشتری می شوند. همچنین، برخی از این کلمات در زبان اصلی، دو یا چند معنای مختلف دارند و این ویژگی را در زبان دوم نیز حفظ می کنند. با این وصف، غفلت مصحّح از این قرائت ها و معانیِ چندگانه، می تواند ضبط و شرح واژه و عبارت را معیوب و مخدوش کند. واژه کم کاربرد «عُفات/ عَفات» نمونه ای از همین کلماتِ دخیل است که در بیتی از حد یقه الحقیقه به کار رفته است؛ اما در همه تصحیح های علمی و انتقادی معاصر به صورت نادرست ضبط شده یا به حاشیه رفته است. در این پژوهش، ابتدا ضمن نقد تصحیح ها و شروح حدیقه ، ضبط صحیح واژه و بیت مذکور بررسی می شود و سپس با درنظرگرفتن خوانش های دوگانه کلمه و با توجه به شیوه کاربرد آن در سایر متون، تحلیلِ معناشناختی جامعی از آن ارائه خواهد شد. همچنین، توضیحاتِ نادرستِ برخی فرهنگ ها و شروح، درباره کاربرد معنایی واژه منظور در سایر شواهدِ متنی فارسی، مانند دیوان مسعود سعد، نقد و اصلاح می شود.
بررسی نقش عقل در شناخت خداوند در اندیشه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال شانزدهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۶
21 - 42
حوزه های تخصصی:
نسبت ما با حضرت حق و حقیقت متعالی عالم چیست آیا می توان او را شناخت ؟ یا به دلیل اینکه هرگز «بحر در قطره» و « مهر در ذره » جای نمی گیرد او « برون از وهم و قال و قیل » آدمی است . این مساله از دغدغه های دیرینه الهیات پژوهان است و پیوسته ذهن محققان این عرصه رابه خود معطوف داشته در این راستا است که گونه ها و [T1] رویکردها به الهیات شکل می گیرد از این رو برخی مدعی اند که امکان معرفت به خداوند وجود ندارد. زیرا لازمه ی معرفت به چیزی احاطه بر آن چیز است و از آنجاکه ابزار معرفتی انسان عقل اوست، و به دلیل آنکه عقل محدودیت دارد وتوان احاطه به خدای نامحدود ندارد. بنا بر این شناخت حق نا ممکن است . در این راستا دانشوران با نگرش های مختلف کلامی، فلسفی، و عرفانی، با تفاوت هایی به این مسئله پرداخته اند، اما در نگرش عرفانی رویکرد سلبی متمایز تر است. حکیم سنایی یکی از چهره های شاخص عرفانی است که بسیاری از عرفای نامی پس از او خود را در اندیشه های عرفانی، وامدار وی می دانند. به گونه ای با این زاویه ی نگرش به شناخت خداوند نگریسته حکیم سنایی است [m2] [T3] . وی در تبیین هستی شناختی عقل را مخلوق نخستین می شمارد و در ساحت های وجودی به عقل فعال توجه کامل دارد همچنین به مکانت عقل در دو حوزه عمل و نظر توجه دارد از این رو آن را می ستاید وی بحث شناخت خداوند را به دو حوزه ذات وصفات تفکیک می کند و معتقد است شناخت اکتناهی و ذاتی حق ناممکن است از این رو وی در این بخش نگاهی سلبی دارد و علی رغم این نگرش اما در دام تعطیل و لا ادریگری نیفتاده است همچنین با پذیرش دو ساحت معرفتی عقل و ذوق در ترازوی سنجش معرفتی خود ساحت عشق را برتر از عقل می داند هدف نوشتار حاضرکه با روش توصیفی تحلیلی و با اتکا بر منابع کتابخانه ای به بررسی مسئله می پردازد، آن است که با تکیه بر آثار سنایی به توان عقل در حوزه ی معرفت خدا بپردازد
بازتاب قشربندی اجتماعی در عصر غزنویان و سلجوقیان (با تأکید بر اشعار سنایی غزنوی و هنرهای بصری دوران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
274 - 300
نابرابری های اجتماعی، پدیده ای جهانی و از مهم ترین مباحث در حوزه دانش جامعه شناسی است که بر تمام مناسبات اجتماعی تأثیر می گذارد. همه جوامع بشری دارای سلسله مراتب اجتماعی هستند و این نشان می دهد که تفاوت ها و نابرابری های اجتماعی در بین گروه های مختلف اجتماعی وجود دارد. در قرن ششم در عصر غزنویان و سلجوقیان در شعر فارسی، تحولاتی رخ داد که به تبع این تحولات، مناسبت های اجتماعی وارد شعر شاعران شد و شاعران با نگاه نو به انسان و جامعه، ارزش بیشتری به مسائل اجتماعی و انسان قائل شدند. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از این است که یکی از مبانی جامعه شناختی، بررسی نظام ساختاری طبقاتی جامعه است. با توجه به هنر قرون نخستین اسلامی و اشعار سنایی می توان گفت: جامعه عصر وی، جامعه ای طبقاتی است که رفتن از طبقه ای به طبقه دیگر، تقریباً غیرممکن بود. جامعه به دو گروه حاکم و غیرحاکم تقسیم شده است که گروه حاکم افرادی مانند پادشاه، وزیر، امیر، حاکم، قاضی، علمای دینی و... هستند که به روش های گوناگون بر مردم حکومت می کردند و در مقابل توده مردم مانند کشاورزان، طبیبان، بازاریان و... قرار داشتند. اهداف پژوهش: ارائه یک چارچوب نظری از شاخص های نابرابری اجتماعی در عصر غزنویان و سلجوقیان در اشعار سنایی. بررسی نابرابری اجتماعی در دوره غزنویان و سلجوقیان با توجه به آثار هنری این دوره. سؤالات پژوهش: نابرابری و قشربندی اجتماعی در دوره غزنویان و سلجوقیان چه بازتابی در اشعار سنایی یافته است؟ هنر دوره غزنویان و سلجوقیان وضعیت قشربندی اجتماعی این دوره را چگونه منعکس ساخته است؟
واکاوی دیگری از ترکیبِ «پری مار» در بیتی از حدیقه الحقیقه سنایی با بهره گیری از اساطیر و افسانه های عامیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
«پری مار» ترکیبی غریب است که سنایی غزنوی و خاقانی شروانی با استفاده از آن، معشوقکانِ زیبا رویِ دیوسیرت را به آن تشبیه کرده اند. برخی شارحین و مفسرین اشعار این دو شاعر، بی هیچ توضیح و تفسیری، از کنارِ این ترکیب گذشته اند؛ آن دسته از شارحینی نیز که در توضیح و واکاویِ آن کوشیده اند، معنای درست و به قاعده ای از «پری مار» به دست نداده اند و گویی در تحلیل آن، دچار ابهام و سردرگمی شده اند. به باورِ نویسنده این جستار، ترکیبِ «پری مار»، سرنوشتی اسطوره ای و افسانه ای را از سر گذرانیده است؛ زیرا با بررسی اساطیر و افسانه ها، می توان بر آن بود که سرنوشت پریان (زن ایزدانِ کهنِ کامکاری و باروری) و ماران، از کهن ترین زمان ها، به عللی مانند قمری بودنِ آنها، پیوندشان با زایندگی و کامکاری، ارتباطشان با جادوگری، و پیوستگی شان با آب، به هم گره خورده و در پیوند بوده است. این ارتباط که حتی پس از دین آوریِ زرتشت و اصلاحات دینی او ادامه می یابد، سبب شده است ترکیبی اساطیری به نام «پری مار» در قالب یکی از «اسطوره های ترکیبیِ پیکرگردانی» ایجاد شود که هم نماد زیبایی و کامرانی و هم نمادی اهریمنی است؛ و سنایی معشوقکان کامران و شهوت ران را به آنان تشبیه کند.
مقایسه تطبیقی اشکال گوناگون تشبیه در حدیقه سنایی و مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
در تحلیل آثار کهن ادب فارسی، اغلب محتوا و درونمایه اشعار موضوع سخن بوده است و کمتر ساختار اشعار و ارتباط اجزای سخن مورد بررسی قرار گرفته است. تشبیه، به عنوان یکی از فنون و ابزارهای بیانی، پایه شکل گیری بسیاری از تصاویر شعری است. شاعر ازطریق این فن با طبیعت و ماورای آن ارتباط برقرار می کند و ساختار ذهنی خود را با آن شکل می دهد. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به واکاوی و مقایسه تشبیه و طبقه بندی انواع آن در حدیقه سنایی و دفتر نخست مثنوی مولانا می پردازد. مقایسه اشکال گوناگون تشبیه در حدیقه و مثنوی، نشان دهندهآن است که سنایی و مولانا، هر یک، بیشتر از چه ساختارها و عناصری در سبک تعلیمی برای ادای مقاصد خویش سود جسته اند. براساس یافته های این پژوهش، تشبیه از نوع معقول به محسوس در مثنوی، و محسوس به محسوس در حدیقه پرکاربردترین تشبیهات هستند. در تقسیم بندی های دیگر، پس از تشبیه بلیغ که پرتکرارترین تشبیه در هر دو اثر است، تشبیه جمع در حدیقه و تشبیه مفروق در مثنوی در صدر قرار دارند. همچنین پدیده های طبیعی در هر دو اثر بیشترین عناصر به کاررفته در مشبه ها را به خود اختصاص داده اند، که این امر می تواند تحت تأثیر طبیعت گرایی رایج در عرفان و تصوف باشد که در بسیاری موارد طبیعت را نیز دارای روح و حرکت می داند. نیز یکی از پرتکرارترین مشبه ها در این دو اثر «انسان» و پربسامدترین مشبه به «آب» است. این شباهت در نوع خود جالب توجه است و نیاز به واکاوی دارد.
شگردهای طنزپردازی در حدیقه الحقیقه سنایی و کارکرد ارتباطاتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
سناییِ غزنوی (545یا529-467 ق.)، اغلب به «شاعر نوآور» مشهور است. از نوآوری های او، کاربرد طنز در نوشتار حدیقه به منظور تفهیم بهتر موضوعات عرفانی برای سالکان و مخاطبان مباحث عرفانی ست. به گونه ای که پس از سنایی این شیوه، در میان عرفای صاحب اثر رواج یافت؛ به ویژه عطار و مولوی از آن بسیار استفاده کرده اند. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و بر پایه پژوهش کتابخانه ای، به یافتن شگردهای طنزنویسیِ سناییِ غزنوی در جامعه آماریِ حدیقه الحقیقه پرداخته، و ضمن بررسی مختصات هر شگرد، و دسته بندی یافته های پژوهش در شاخه های نظریه های طنز (برتری، تناقض/تضاد، رهایی، بازی ها) این شگردها را از منظر کارکرد امروزی آن تحلیل و بررسی کرده است. نتیجه های به دست آمده از این پژوهش، نشان می دهد تمامیِ شگردهای طنزساز حدیقه سنایی تئوریِ بازی ها را تقویت می کند. هم چنین درصد مجموع «بازی های زبانی» 4/67درصد از کل شگردهای طنز حدیقه، بیش تر در حکایت ها (بخش روایی) به ویژه در حکایت های نیمه دوم حدیقه دیده می شود. در مقام بعدی، شگردهای تقویت کننده نظریه برتری (5/8درصد) جای دارد، که درکل حدیقه پراکنده است. درنتیجه می توان گفت، سنایی برای تفهیم بهتر آموزه های عرفانی، اخلاقی و فلسفی خود، به کارکرد بازی و تأثیرگذاریِ آن آگاه بوده، و از طنز ناشی از آن با اشراف کامل بهره برده است؛ اما اغلب با نگاه برتری جویانه و تنبیهی (آگاهی بخشی)، به تحقیر شخصیت های حکایت ها یا مخاطب پرداخته است، و از میان 53 حکایت و تک بیت ها، تنها 7 حکایت و 6 بیت طنزآمیز (هم سو با نظریه های بازی ها، رهایی و تضاد) کارکرد رسانه ای دارد.
دوره های سنایی پژوهی افغانستان و تأثیرات آن بر سنایی پژوهی ایران و عکس آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۱
27 - 44
سنایی نه فقط ادیب و شاعری بود که توسط شاعران مورد تمجید و تقلید قرار گرفته باشد، بلکه وی به باور سنایی پژوهان عرفان را نظام مند درون شعر فارسی برد و ابواب تصوف را که تا آن وقت به نثر بود در قالب نظم تبویب و جاویدانه کرد. در آثار سنایی تمام معارف اسلامی که تا آن وقت رگه های آن در آثار ادبا و شعرا متفرق بود جمع آمد. سنایی در تاریخ عرفان و ادب، به سبب تغییر هایی که در محتوای شعر فارسی ایجاد کرد، جایگاه ویژه دارد و ضمن احترام به این جایگاه، شناخت وی شناخت گوشه ای از دانش و معرفت و فرهنگ و اجتماع اواخر سده پنجم و اوایل قرن ششم است. سنایی توسط دانشمندان ولایت خودش مانند غلام جیلانی جلالی در مقدمه چهار اثر نایاب سنایی (1332)، غلام سرور همایون در کتاب حکیم سنایی و جهان بینی او و علی اصغر بشیر در رساله سیری ملک سنایی شصت سال قبل از امروز تمجید و معرفی شده است که در آن زمان این آثار نوشته شده در مورد احوال و آثار سنایی مورد توجه پژوهندگان دنیا به ویژه ایران قرار داشت. اما در اثر جنگ ها و تجاوز شوروی و کودتا در افغانستان دیگر آن تحقیقات پیگیری نشد و رابطه دانشمندان بیرونی با سنایی پژوهان افغانستان و آثارشان کم شد و به صفر رسید و در مقابل، سنایی پژوهان افغانستان تحت تأثیر سنایی پژوهان بیرونی به ویژه ایران قرار گرفتند. محور بحث این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای بررسی و تحلیل سه دوره تاریخی سنایی پژوهی در افغانستان و چگونگی تأثیرات سنایی پژوهان افغانستان بر تحقیقات سنایی شناسی ایران و عکس آن و عوامل این تأثیرات است.
نظریه سلسله مراتب موجودات در اندیشه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۸۷
293 - 317
یکی از راهکارهایی که فلاسفه برای توجیه پدیدآمدنِ کثرت از وحدت ارائه داده اند درنظرگرفتنِ سلسله مراتبی برای موجودات بوده است. سنایی غزنوی ازجمله اندیشمندانی است که به سلسله مراتبی برای موجودات قائل بوده و در این بحث تحت تأثیر نوافلاطونیان بوده است. اما سنایی از حکمت دینی نیز تأثیر پذیرفته است. همین امر موجب شده که نظر او در عین تأثّر از اندیشمندان نوافلاطونیِ مسلمان، متفاوت از آنان باشد. آنچه بیش از هر چیز نمایانگر اختلاف سنایی با فیلسوفان نوافلاطونی است، تأکید وی بر اراده الهی و وابستگی عقل کلی و نفس کلی به امر است. سنایی، ضمن درنظرگرفتن نقشی برای واسطه ها در آفرینش، تأکید دارد که آنها وجهی از امر الهی هستند و آنچه واقعاً علت پدیدآمدنِ موجودات است قدرت الهی است و خداوند مستقیماً موجودات را خلق کرده است. سنایی بیشتر قصد تنزیه خداوند را دارد و عقل و نفس کلی را هم برای همین موضوع به کار می برد اما آنچه از نظر او واقعاً وجود دارد نه عقل و نفس بلکه خداوند است.