مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
اسطوره
حوزه های تخصصی:
کیهان شگرف اسطوره ها چنان بشکوه، سترگ، پیچیده، رمزواره و رازآموز است که آدمی را نه تنها به همراه خویش به ژرفای تاریخ و یادمان های قومی می برد، بلکه او را چنان شگفت زده می سازد که گویی در پهنه پندارهای زرین خویشتن با خود واگویه می کند که آیا به راستی من که هستم، از تبار آبم، یا از دودمان آفتاب؟ آدمی که گفته می شود نیمی اهورایی و نیمی اهریمنی است، شگفتی اش آن گاه فزونی می یابد که درمی یابد یادمان های دودمان اش، آفتاب را پسر اهورا و آب را دختر اهورا انگاشته اند، و از آن شگرف تر آن که گاه گفته شده است از پیوند آب و آفتاب، اورمزد پدید آمده است. پس در این میان اهریمن در کجا خواهد ایستاد. بر رواق این ایوان نه تو کلک جادوی زمان چه نقشی برآورده است، آیا با درنگریستن به سروده های تنی چند از شاعران این روزگار برای این پرسش پاسخی درخور خواهیم یافت؟
مقایسه تطبیقی اساطیر ملل مختلف (ایران، چین، ژاپن، یونان، روم، هند، بین النهرین)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تخیل آدمی برای جبران ضعف و کمبود خویش بسیاری از حقایق و ارزشها را در قالب اسطوره بیان کرده و جنبه های نمادین اساطیر باعث شده که اسطوره ها کماکان حالت افسانه به خود بگیرند. هدف اصلی در این مقاله، مقایسه برخی ویژگی های اسطوره ای سرزمین های ایران، هند، چین، ژاپن، یونان، روم، بین النهرین و بیان جنبه های تفاوت و تشابه آنهاست.در این گفتار چند ویژگی مهم اساطیری از جمله افسانه آفرینش، مبحث خدایان، اعداد، پهلوانان، حیوانات، گیاهان، عناصر طبیعت و داستان های دینی و مذهبی به عنوان فهرست اصلی کار درنظر گرفته شده و باورها و رسوم کشورهای فوق به طور جداگانه بررسی گردیده است. در پایان، این نتیجه به دست آمده که سرزمینها و ملتها در سده های نخستین و پیشین و در اسطوره ها و افسانه های خود بسیار به یکدیگر نزدیک بوده و تفاوتها فقط در موارد بسیار جزیی آن هم در حوزه های فرهنگی، مذهبی به چشم می خورد.
طبقه بندی توصیفی شاهنامه بر اساس شالوده های تاریخی و اساطیری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از زمینه های شاهنامه پژوهی، طبقه بندی شاهنامه به بخش های مختلف و تعریفی بوده است که شاهنامه پژوهان، از محور طولی اتصال دهنده داستانها- بر اساس ارزش های حماسی، اساطیری و تاریخی- ارایه داده اند. مجموعه این پژوهش ها را می توان در سه بخشِ توصیفی، تحلیل تاریخ گرایان، و تاویل های اسطوره گرایان تقسیم بندی کرد.در این جستار، ضمن مروری بر نظریات مطرح شده در هر یک از بخش های سه گانه فوق، و نقد این آرا، در ادامه سعی شده است، طبقه بندی توصیفی جدیدی از شاهنامه، در سه بخش «تاریخ اساطیری»، «تاریخ دین آوری» و «تاریخ روایی» ارایه شود.
مقایسه تراژدی رستم و سهراب با اودیسه و ادیپوس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با عنوان «مقایسه تراژدی رستم و سهراب با اودیسه و ادیپوس» به انجام رسیده است.روش تحقیق تاریخی- نظری می باشد که برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از متن شاهنامه فرودسی، ایلیاد و اودیسه هومر و ادیپوس سوفوکل و سایر حماسه های جهان به صورت فیش برداری استفاده شده است. محقق در نگارش این تحقیق پس از مطالعه تراژدی های مذکور به مقایسه آنها پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که حزن و اندوه ناشی از ارتکاب گناه در تراژدی ادیپوس بیشتر از رستم و سهراب و اودیسه است و مخاطب در تراژدی ادیپوس بیشتر تحت تاثیر کاتارسیس (تزکیه نفس) قرار می گیرد.
جمشید در منشور اساطیر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اسطوره، داستان تاریخ مقدس آفرینش است و با زبانی نمادین از آغاز شکل گیری فرهنگ و تمدن در جوامع انسانی حکایت می کند. از طرفی اسطوره نوعی جهان بینی برای درک فلسفه هستی است و امکان ارتباط بشر اولیه را با عالم بالا فراهم می کند. روش های اسطوره سازی با نمونه برداری از روایات کهن، ادغام عناصر اساطیری و استفاده از عناصر اقوام همجوار یا دگرگونی بنیادی اسطوره صورت می گیرد.شخصیت جمشید، در گذر زمان هم چون نام او درخشان است و از پس منشور اساطیر هرگاه جلوه خاصی می یابد. در اساطیر هندی، اسطوره آفرینش و مرگ، محسوب می شود و مقامی همسان با خدای «وارونه» دارد. در گاهان، اسطوره شهریاری و پهلوانی است و در اوستای جدید، با نجات بشر از سرمای مهر کوشان، اسطوره تجدید حیات می شود.دردوران اسلامی، با الهام از اساطیر سه گانه قدیم، جشن آیینی نوروز به جمشید منسوب می گردد. وی بنیان گذار معماری، پزشکی و نساجی و موسس جامعه مدنی معرفی می شود.حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز علاوه بر بهره گیری از منابع قدیم، نظری مشابه با دانشمندان دوره اسلامی دارد
انسانهای اسطوره ای، عارفان نخستین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
«عرفان اسطوره ای»، نخستین و بنیادی ترین عرفانی است که تا اکنون انسان آن را ورزیده است. «عرفان اسطوره ای»، عرفانی است از آن انسان های کهن و اسطوره ای، که در سپیده دمان تاریخ، به گونه ای یکسر طبیعی و ناآگاهانه، آن را می آزموده اند و به کار می بسته اند.گمانم بر آنست که، انسان های اسطوره ای و کهن، نخستین عارفان گیتی بوده اند، چرا که، جهان بینی آنان با عارفان امروزین، البته با نگاهی به فراخی و نه به ژرفی، همسانی هایی داشته است. این جستار، یک همسنجی (= تطبیق) فراخ نگرانه، بر پایه های «حکمت ذوقی»، «خاکساری»، «ریاضت کشی»، «زیباپرستی» و «دست افشانی رازورانه» (= سماع)، میان عارفان امروزین و انسان های اسطوره ای و کهن را به سامان می رساند، و نمونه هایی از اسطوره های «زنده» و «مرده» را برای اثبات این همسانی ها، فرادست می دهد.جدای از این همسنجی (= تطبیق)، عرفان انسان های کهن، نامزد به «عرفان اسطوره ای» به گستردگی، کاویده و بررسیده و آشکار می آید، و نظریه هایی نغز و نو، درباره دست افشانی رازورانه (= سماع) و دین بهی (= زردشتی)، دینی بر بنیاد «زیباپرستی»، نشان داده می شود.
ژرف شناختی شخصیت «رستم»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در تفکر اساطیری، نام یک شخص با شخصیت و منش او، پیوندی ناگسستنی دارد، به سخنی دیگر نام، گویای شخصیت وجودی اوست. در شاهنامه، این پیوند و هماهنگی در نام رستم و منش و خویش کاری او پدیدار می شود. رستم از یک سو در چکاد بلند حماسه جای دارد و از سویی دیگر، در جایگاه درخشان اساطیری در کنار سام و گرشاسپ. بنابراین شخصیت رستم آمیزه ای است از کنش های نمادین اساطیری و پهلوانی. در نگاهی دیگر، شخصیت تاریخی این ابرمرد شاهنامه، با «سورنا» سردار اشکانی هماهنگی دارد.در این مقاله به ابعاد گوناگون شخصیت «رستم» پرداخته شده است.
تندیس های ایزد بانوان باروری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایزد بانوان باروری نگاه دارپرباری و ناظر بارداری و زایش بسیاری از تمدن های چندخدایی اند. فرهنگ های ساکن فلات ایران نیز، از دوران نوسنگی تا پایان سلسله ساسانی، به گونه های متفاوت، این ایزدبانوان را ستوده و برای بر سر مهر ماندن شان نیایش گاه و تندیس ساخته اند. پرشماری پیکرک های باروری نشان دهنده دیدگاه نیاکان ما به قوانین حاکم بر زندگی و هراس همیشگی آنان از روی گردانی طبیعت است.برای آسان تر شدن دسته بندی، این آثار در هفت دوره نوسنگی، مس و سنگ، برنز، آهن، هخامنشی، پارتی سلوکی، و ساسانی مورد بررسی قرار گرفته اند، هرچند که این تقسیم بندی تقریبی است و نمی تواند نشان دهنده یکسانی سبک باشد
رمزگشایی اسطوره شناختی از ناسوزندگی سیاوش بر بنیاد اسطوره های زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر داستانی از شاهنامه را، آن زمان که پوسته تُنُک و نه چندان ستبر و استوارش را از هم فروشکافیم، بی هیچ شک و گمانی به اسطوره خواهیم رسید؛ چراکه نامه شگرف شاهنامه، یکسره از اسطوره ها وام ستانیده است. یک اسطوره شناس کارشناس و ویژه دان، هیچ گاه در برخورد با متنی پهلوانی، چونان شاهنامه، فریفته رنگ رنگی و فریبایی داستان ها نمی شود و با ژرف نگری و نازک بینی، به درون داستان¬ها راه می¬جوید و آنها را می گزارد. این جستار هم، داستان سیاوش را فرومی-شکافد، به ژرفای آن راه می برد و در آن نهانی ها، به اسطوره ای زردشتی دست می یازد و دلیل ناسوزندگی آتش و نسوختن سیاوش را اسطوره شناسانه برمی رسد و کندوکاو می کند. برپایه این جستار، اردیبهشت نماد مینویِ راستیِ اهورامزداست و آتش، نمود مادی اردیبهشت بر زمین. از دیگرسو، گوهر فرّه از آتش است و سیاوش نیز پادشاهی است فرهمند و از جنس آتش (نماد راستی)؛ و آتش هیچ گاه آتش را نمی سوزاند.
نماد پرندگان در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به منظور بررسی نمادهای پرندگان در مثنوی مولانا با روش کتابخانه ای نوشته شده است. نگارنده پس از استخراج تمام کاربردهای پرندگان با استفاده از روش تحلیل محتوا به طبقه بندی، توصیف و بیان معانی نمادین آنها پرداخته است. بر اساس یافته های این گفتار در مثنوی از 30 پرنده با نام و صدها پرنده بی نام سخن به میان آمده که گوشه ای از نمادپردازی مولانا را تشکیل داده است. یکی از نتایج مهم این بررسی این است که پرندگان در تحلیل نهایی خود، نمادی از سر گذشت روح انسان در قفس تن و دنیای مادی را بازگو می کنند.
معانی و مفاهیم نمادین پرندگن با ویژگیهای طبیعی آنها پیوندی ناگسستنی دارد. افزون بر آن، آموزه های دینی، فرهنگی و نیز اساطیری که در طول زمان در اطراف هر یک از آنها شکل گرفته است در مفاهیم ویژه ای که مولانا از آنها ارایه می کند، نقش و تاثیر فوق العاده ای دارد. در مجموع می توان گفت پاره ای از برداشتهای مولانا از پرندگان کاملا ابداعی و بی سابقه است و برخی دیگر در سنتهای فرهنگی ریشه دارد. شکل گیری مفاهیم نمادین پرندگان در مثنوی از یک سو از جهان بینی خاص مولانا سرچشمه گرفته و از سوی دیگر، ناشی از برداشتهای شخصی و قریحه توانای اوست.
تجلی اسطوره در شعر م. سرشک (شفیعی کدکنی)
حوزه های تخصصی:
اسطوره، پیوند بسیار نزدیکی با هنر، به ویژه شعر، دارد. اسطوره در فرهنگ و تمدن یک ملت ریشه دارد؛ و ادبیات، یکی از عوامل جاودانگی و حیات فرهنگ و تمدن ملّت ها است. شاعران، اسطوره ها، باورها و رؤیاهای مهم و کهن اقوام خود را می پرورانند و درنتیجه پیوند با اسطوره های دوران کهن تا باورهای زمان خویش، طی یک جریان درونی در ناخودآگاه جمعی، به پویایی و بازآفرینی آنها می پردازند.
بازتاب اسطوره ها در شعر م. سرشک بسیار چشمگیر است. وی پیوند عمیقی با ادبیات و فرهنگ قومی و دیدی وسیع به آن دارد تا جایی که باورها، اساطیر و رخدادهای مهم در آیینه اشعارش منعکس می شود. او به انسان عشق می ورزد و انسان های پاک و وارسته، فراتر از زمان و مکان در شعر او جلوه ای اسطوره ای می یابند.
در مقاله حاضر، تجلّی اسطوره ها به مفهوم عام و در گستره تاریخی ـ فراتاریخی در شعر م.سرشک در پنج دسته بررسی شده است: الف) تجلّی اسطوره های ملّی ـ قومی، ب) تجلّی اسطوره های پیامبران، ج) تجلّی اسطوره های عرفانی، د) تجلّی اسطوره های شاعران، هـ) تجلّی اسطوره های فرا ملّی ـ جهانی.
پژوهشی اسطوره شناسانه در بن مایه های جامعه مدرن غربی
حوزه های تخصصی:
انسانگرایان (Humanists) اروپایی در دوره رنسانس با رویگردانی از حاکمیت استبدادی ارباب کلیسا در قرون وسطا به مطالعه و بازخوانی آموزه های یونان باستان همت گماشتند و در یک فرایند تجدید حیات و نوزایی، عصر طلایی اسطوره های باستانی یونان را مبنای حرکت تکاملی خود به سوی رشد و پیشرفت انسان مدارانه قرار دادند. مردان دوره رنسانس معتقد بودند حاکمیت زورمدارانه ارباب کلیسا در عصر میانه موجب انقیاد کورکورانه و در نتیجه مانع رشد استعدادهای مختلف شهروندان اروپایی شده است و لذا با اعراض از استبداد قرون وسطایی به ریشه یابی توانایی های انسان غربی در اجداد یونانی اش پرداختند و اسطوره های قبل از میلاد را به عنوان اولین میراث انسان غربی مورد توجه قرار دادند. مقاله حاضر درصدد است برخی شاخصه های جامعه مدرن غربی را که برآمده از ارزش های مطرح شده در رنسانس اروپا بود به سمت میراث های اسطوره ای یونان باستان ردیابی نماید شاخصه های مزبور عبارت اند از: مردم شناسی، جامعه شناسی، سیاست، شهرنشینی و اروپا محوری.
گزارش منوچهر جوان جم از تیشتر باران ساز در متن فارسی میانه دادستان دینی
حوزه های تخصصی:
باران در اساطیر ایران پدیده ای اهورایی است. پیدایی این اسطوره به واسطهٔ ویژگی های آب و هوایی فلات ایران امری منطقی است. اسطورهٔ باران سازی «تیشتر» در اوستا و غالب متون فارسی میانه آمده است اما هیچ یک از این منابع اشاره ای به دادستان دینی نکرده اند. در این مقاله، گزارش منوچهر جوان جم، مؤلف دادستان دینی، دربارة اسطورهٔ باران و نقش «تیشتر» در ایجاد این پدیده بررسی شده است.
ساختار تغذیه در اسطورة مشی و مشیانه براساس متون زبان های باستانی ایران
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، اسطوره ایرانی نخستین جفت انسان، مشی و مشیانه، بررسی و نقش تغذیه در این اسطوره در شکل گیری فرهنگ و ارزش گذاری مربوط به آن توضیح داده می شود. با مطابقة صورت های مختلف، نشان می دهیم که صورت آرمانی تغذیه، در فرهنگ ایران پیش از اسلام، تغذیه گیاهی و صورت متقابل و اسفل آن تغذیه گوشتی است. واسطه ای که میان این دو صورت متضاد در نظر گرفته شده است، تغذیه با شیر و تخم مرغ است که نه غذایی گیاهی اند نه غذایی گوشتی. بررسی منطقی که این اسطوره در شکل دادن این روند به کار می گیرد هدف مقاله است.
حماسه های رستم و خاندانش
حوزه های تخصصی:
آنچه در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است، حماسه های رستم و خاندان اوست.
یافته های تحقیق نشان می دهد که داستان رستم، اصلی سکایی دارد و این فرض با نبود نام رستم و زال در اوستا و طرح بسیار کمرنگ حضور این پهلوانان در ادبیات پهلوی، هر چه بیشتر تقویت می شود.
این قوم با رسیدن به شرق ایران و تغییر نام «زرنگ» به «سیستان»، با خود، آمیخته ای از فرهنگ «دولت شهرهای» آسیای مرکزی را به ارمغان آورده اند، فرهنگی که ملهم از بن مایه های ایرانی، یونانی و هندی بود و ضمناً با فرهنگ کوشانی و شکوفایی هنری آن بیگانه نبود.
فردوسی با توجه به روایات شفاهی و گاه مکتوب شرق ایران و خراسان بزرگ ـ که گوسان ها (خنیاگران) آن را اشاعه داده بودند و اغلب در عصر او به کتابت درآمده بود ـ و تبدیل آنها به شعر عروضی، اثری درخشان پدید آورد.
فردوسی با کنار گذاشتن پهلوانان کهن، و محور ساختن رستم در تمام داستان های شاهنامه (از زمان منوچهر پیشدادی تا گشتاسب کیانی تقریباً 700 سال) سعی در حفظ وحدت اثر حماسی ایران ـ شاهنامه ـ داشته است.
سلسله نسب های به دست آمده از منظومه های حماسی دیگر (بهمن نامه، فرامرزنامه، برزونامه، جهانگیرنامه،...) که تقریباً الگوهایی مشابه دارند، این فرض را تقویت می کند که همگی بر اساس یک متن و الگوی واحد، شکل گرفته اند.
بیشتر نام های به دست آمده از افراد این خاندان پهلوانی، مربوط به منظومه بهمن نامه است. همچنین تعداد نام های به دست آمده از فرزندان مؤنّث این خاندان، در مقایسه با فرزندان ذکور آنها بسیار کمتر است.
بازتاب اسطورة کاوه در داستان کوتاه رجل سیاسی جمالزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به بازتاب داستان اسطوره ای «کاوه و ضحّاک» از شاهنامة فردوسی در داستان کوتاه «رجل سیاسی» از مجموعة یکی بود یکی نبود سیّد محمّد علی جمالزاده می پردازد و همانندیهای این دو داستان در طیِّ آن به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد. در بن مایه داستان «کاوه و ضحّاک» نبرد همیشگی «خیر و شر» نهفته است و چون عالی ترین و ملموس ترین داستان برای این نبرد اسطوره ای در نوع حماسه از زبان حکیم فردوسی سروده شده، بارها و بارها در تاریخ ادبیّات ما این داستان در شعر و نثر بازتاب یافته است. با شروع جریان داستان کوتاه، توسّط سیّد محمّد علی جمالزاده در سال1300 بازتاب این اسطوره با زبان طنز دیده میشود. در سیر تبدیل اسطورة حماسی به طنز اجتماعی – سیاسی معاصر از نظریّة «نورتروپ فرای» استفاده شده تا همانندی و تضاد در ساختار روایی «رجل سیاسی» که به تقلید از داستان «کاوه و ضحّاک» صورت گرفته است، تفسیر و تحلیل گردد.
تفسیر انسان شناختی اسطوره اژدها و بن مایة تکرارشوندة اژدهاکشی در اساطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اژدها و مبارزة قهرمان با آن، یکی از مهم ترین و تکرارشونده ترین بن مایه ها در روایات اساطیری و حماسی تشرّف ایزدان و پهلوانان است که نمودهای آن در اغلب فرهنگ های اساطیری جهان یافت می شود و تکرار آن، تکرار الگوی تلاشی مقدّس برای نظم بخشیدن به جهان در عصر آشفتگی است؛ تلاشی که پیروزی در آن، متضمّن بازگشت نور و باران به طبیعت و بشارت دهندة برکت و فراوانی و امنیّت برای مردم است. در این جستار، اسطورة اژدها در دو بُعد ساخت بیرونی و درونی مورد بررسی قرارگرفته است: بعد بیرونی اسطورة اژدها، براساس نشانه های طبیعی و تاریخی، با تمرکز بر نقش محوری نمایة ""مار""- به عنوان نمونة طبیعی مرگ و نابودی- و جاندارانگاری حوادثی چون توفان، زلزله و آتشفشان شکل گرفته است و بعد درونی آن، از منظری انسان شناختی و با تکیه بر تحلیل روان شناختی یونگ از این اسطوره، نمایندة نیمة تاریک ناخودآگاه انسان است که جلوة بیرونی یافته است. قهرمان بر سایة درون خویش چیره می شود تا ضمن رسیدن به فردیّت متعالی و کمال بشری، زمینة نجات طبیعت و مردم خود را نیز فراهم سازد.
کردارشناسی گرشاسپ در گذاراز اسطوره به حماسه و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرشاسپ از روزگار اوستا تا دوران تدوین متون تاریخی کهن و حماسه¬های ملّی ایران، مسیری دراز آهنگ را پیموده است. اژدها کشی و دیواوژنی و دیگر کردارهای این پهلوان اساطیر کهن ایرانی، بخش مهمّی از مضامین پهلوانی مندرج در اوستا را تشکیل می دهد، امّا با ورود به قلمرو متون ادب پهلوی، بنا به عللی چون پری کامگی و اهانت به آتش، بخشی از فرّ و فروغ اوستایی خود را از دست داده و در ایران عهد اسلامی نیز در اغلب متون تاریخی و حماسه های ملّی - جز گرشاسپ نامه– رنگ باخته است. در این جستار به توضیح و تبیین کردار شناسی گرشاسپ از اسطوره تا حماسه و تاریخ پرداخته و به این نتیجه رسیده ایم که مهم ترین دلایل این رنگ باختگی و حضور کم رنگ گرشاسپ در حماسه های ملّی و متون تاریخی این است که در گذار از اسطوره به حماسه در شاهنامه و اغلب متون حماسی به سه شخصیّت مستقل (سام، نریمان و گرشاسپ) تبدیل و برخی داستان-های رستم جایگزین اساطیر گرشاسپی شده است. بعلاوه سیمای گناهکارانه گرشاسپ (پری کامگی، اهانت به آتش مقدّس و خوارداشت آیین مزدیسنا) در برخی متون پهلوی، جهان پهلوانی دربار ضحّاک در گرشاسپ نامه و برخی متون تاریخی، و تلاش فردوسی برای جاودانه کردن رستم به عنوان جهان پهلوان و نگهداشت نظم و وحدت داستانی شاهنامه، از دلایل مهمّ این رنگ باختگی است.
اسطوره های برجسته در شعر عبدالوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبدالوهاب البیاتی ( 1999 – 1926.م) از جمله شاعرانی است که اسطوره در شعرش حضوری فعال دارد و از بسامدی بالا برخوردار است و سازه اصلیِ تفسیر پذیرترین سروده هایش را تشکیل می دهد. او با فراخوانی اسطوره های کهن و دخل و تصرف در آنها، در پی آن است تا ضمن اصالت بخشی به اثر ادبی خود، پوشیده تر و ادبی تر به ابراز ایده هایش بپردازد. کار او نقل ساده اسطوره نیست، بلکه برداشت جدید و متفاوتی از آن دارد و با زبدگی چشمگیر، تفسیر تازه تر و عمیق تری از اسطوره هــــا به نمایش می گذارد. او با انعطاف پذیر ساختن و آشنایی زدایی در چهره آنان، تجربه های معاصر خود را بر آنــان حمل می نماید. روانشناختی اسطوره های شاعر نشان از آن دارد که شخصیت اسطوره ای در واقع همان « من » هایِ خود شاعرند که به شکلهای گوناگون از نیتها، آرزوها، اشتیاقها و انگیزه های وی خبر می دهند. شخصیتهای اسطوره ایِ بیاتی همگی دغدغه سیاسی – اجتماعی دارند و از دردی مشترک می نالند و خواهان آزادی سیاسی و عدالت اجتماعی هستند. در نگاه کلی می توان گفت: اسطوره های وی عهده دار اندیشه فدا دهی، زندگی در مرگ ، خوارشدگی عاطفی، ماجرا جویی ، احساس غربت و همزاد پنداری اند.
در این جستار با نگاهی گذرا به روند اسطوره گرایی در شعر معاصر عربی، از شیوه به کارگیری و کارکرد اسطوره هایی همچون سندباد، سیزیف و تموز در شعر عبدالوهاب البیاتی سخن رفته است.