مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
روح
حوزه های تخصصی:
افلاطون در جست وجوی معرفتی است که آدمی را به فضیلت اخلاقی و سعادت برساند؛ اما معرفت شناسی او گاه به نتیجه ای سلبی می انجامد، و تنها حاکی از آن است که به یاری روش دیالکتیک، یا هرگونه روش متکی بر زبان و واژگان، یا مادام که روح در قالب جسم اسیر است؛ نمی توان به معرفت رسید. شهود پاسخی ایجابی است که افلاطون برای پرسش معرفت شناسی خود می یابد. او در آثار میانی خود، به سه طریق اصلی، دستیابی به شهود را ممکن می داند، که هر یک در پی نوعی عروج حاصل می آید. اصلی ترین آنها، که شرح آن در فایدروسمی آید، شهودی است که روحِ مجرد با عروج به ساحت الوهیت به دست می آورد. این شهود تنها از روحی برمی آید که پیشتر به مرتبه ای از معرفت رسیده و خود را با فضیلت های اخلاقی از دلبستگی های جسمانی رهانده و سبکبال ساخته باشد. دوم، شهود زیبایی در مهمانی؛ و سوم، شهود یادشده در تمثیل غار در کتاب هفتم جمهوری ا ست. افزون بر این سه طریق، افلاطون در کتاب نهم جمهوریبه نوعی شهود در خواب اشاره دارد. چنین می نماید که طریقه های دوم و سوم و نیز شهود در خواب وابسته به شهود مذکور در فایدروس اند؛ چراکه در این جهان به دست می آیند، و هرگونه کسب معرفت در این جهان، یادآوری شهودی ا ست که روح مفارق پیش از حلول در تن حاصل آورده است.
انسان شناسی پولسی و ساحت های وجودی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله اقسام انسان شناسی، انسان شناسی دینی است که با تکیه بر متون مقدس ادیان، به بررسی ابعاد و سرشت انسانی می پردازد. با توجه به تأثیرپذیری انکار ناپذیر مسیحیت از آموزه های پولس، این مقاله تلاش دارد با مراجعه مستقیم به نامه های پولس در عهد جدید و همچنین با توجه به شواهد تاریخی، دیدگاه او درباره چندگانگی ساحت وجودی انسان را واکاوی نماید. بر اساس نتایج این تحقیق، می توان گفت: پولس به غیر از جسم، ساحت دیگری نیز برای انسان قائل است که بر خلاف جسم، مانا و ماندگار است و دارای آثار مختلف و متنوعی است. همچنین با اینکه پولس در بعضی عبارات خود بین نفس و روح تفکیک قائل شده است، اما سایر نوشته های وی، تمایز جوهری میان این دو را تأیید نمی کند. این اسامی مختلف، صرفاً به کاربردهای مختلف ساحت غیرجسمانی اشاره دارند و دلیلی بر مجزا بودن آنها در دست نیست.
بررسی تطبیقی واژگان قرآنی و اوستایی درباره ساحت غیرمادی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دین زرتشت مانند اسلام، به دو ساحتی بودن انسان باور داشته، معتقد است: انسان علاوه بر ساحت جسمانی و بدن ظاهری، که قابل مشاهده است، دارای ساحت غیرمادی است. این پژوهش به توصیف و بررسی تطبیقی واژگان قرآنی و اوستایی درباره بُعد غیرمادی انسان می پردازد. در قرآن، از پنج واژه «روح»، «نفس»، «قلب»، «فؤاد» و «صدر» یاد شده است که اشاره به بعد مجرد انسانی دارند. در اوستا نیز پنج واژه «اَهو»، «دَئِنا»، «بَئوذَ»، «اوروان» و «فرَوَشی» واژگانی هستند که به ساحت غیرمادی انسان دلالت دارند. این مقاله با روش توصیفی تطبیقی و با تأکید بر قرآن و اوستا به ویژه گاهان زرتشت، نخست به توصیف این واژگان پرداخته، شباهت ها و تفاوت های این واژگان را برجسته کرده، سپس، تحلیلی نو در این زمینه ارائه می کند. افزون بر شباهت هایی که میان واژگان قرآنی و اوستایی وجود دارد، تفاوت های اساسی نیز به چشم می خورد، از مهم ترین آنها، می توان به تبیین و تحلیل عقلی صحیح از واژگان قرآنی و فقدان تحلیل محتوایی صحیح از تعدد واژگان اوستایی و منافات آن با بداهت عقلی دربارة وحدت حقیقی انسان اشاره کرد.
تحلیل واژگانی روح، نفس، قلب، فؤاد و صدر در قرآن و بررسی چندگانه یا متحد بودن آنها با تأکید بر دیدگاه های علامه طباطبایی، آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
واژه های روح، نفس، قلب، فؤاد و صدر در قرآن به ساحت دوم انسان اشاره دارند. نوشتار حاضر به روش توصیفی تحلیلی، به بررسی چندگانه یا یکی بودن مشارٌالیه آنها می پردازد و با بررسی نظرات مفسران به ویژه علامه طباطبایی، آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی، معیاری نو برای تمییز مشارٌالیه آنها ارائه می دهد. حاصل اینکه امر مجرد، پیش از تعلق به بدن، روح و پس از آن نفس نامیده می شود. میان این دو و سه واژه قلب، فؤاد و صدر نیز تمایزی احساس می شود. این سه در کاربرد مطلق، همان معنای نفس یا روح را می رسانند؛ ولی قرین با اوصاف، به مرتبه ای از مراتب روح یا نفس انسانی اشاره دارند؛ یا اینکه روح و نفس همانند اسامی هستند که به تمام حقیقت انسان اشاره دارند، ولی قلب و فؤاد و صدر همانند اوصافی هستند که هرچند با نفس و روح متحدند، به تمام حقیقت انسان اشاره نمی کنند.
دلایل و شواهد قرآنی بر تجرد عقلی روح در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متفکران آرای مختلفی دربارة حقیقت انسان دارند. برخی از آنان حقیقت انسان را جسم ظاهری او دانسته اند و برخی دیگر علاوه بر بدن ظاهری، به حقیقت دیگری باور داشته اند. در اینکه این حقیقت دیگر چیست، در میان دانشمندان اختلاف نظر وسیعی دیده می شود. برخی این حقیقت دوم را نیز امری مادی و در داخل بدن دانسته اند و برخی دیگر آن را امری مجرد از ماده انگاشته اند. برای اثبات تجرد روح هم از روش عقلی و هم از روش نقلی استفاده شده است. در روش نقلی چند آیة معروف مورد استناد قرار گرفته است. به نظر می رسد می توان برای این منظور از آیات دیگری نیز بهره برد. در این پژوهش، تلاش ما این بوده است که با مراجعه به آیات قرآن و با توجه به ویژگی هایی که قرآن برای انسان ذکر کرده است، وجود ساحت عقلی مجرد از ماده را دست کم برای برخی از انسان ها اثبات کنیم. در این راستا به شواهد و ادله ای پرداخته ایم که از این منظر کمتر مورد توجه بوده اند.
نظریة مادی بودن ساحت مثالی انسان و شواهد آن در روایات و علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله تجرد یا مادیت نفس، همچنان مسئلة چالش برانگیزی برای متکلمان و فیلسوفان است. فلاسفه به تجرد، و شماری از متکلمان به مادیت آن معتقدند. این مقاله با طرح نظریة سه ساحتی بودن انسان و بررسی خصوصیات ساحت سوم به عنوان بُعد مثالی، درصدد حل اختلاف یادشده است که در صورت پذیرش آن، ظواهر متون دینیِ ناظر به مادیت روح، نیازمند تأویل نخواهند بود. انسان غیر از «نفس» مجرد و «بدن» مادی، «روحی» دارد که می توان آن را از سنخ حالتی از ماده دانست که امروزه با ویژگی هایی مثل ذرات بسیار ریز و باردار و بی شکل و درعین حال موج سیال بودن، پلاسما نامیده می شود. یکی از شواهد تطبیق «پلاسما» با تجرد برزخی، نظریة حرکت در مجردات است که از سوی برخی فیلسوفان متأخر پذیرفته شده؛ با این تبیین که اگر عالم مثال علاوه بر بُعد، از قابلیت تغییر برخوردار است، نمی توان آن را مجرد دانست. در این مقاله، به روش کتابخانه ای، نظریة وجود اجسام انرژیک و پلاسما به عنوان بدن مثالی مطرح گردیده و از روایات و مشاهدات تجربی فیزیکی و متافیزیکی، به عنوان شواهدی برای اثبات آن استفاده شده است.
واکاوی حقیقت روح در روایات اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت انسان، به عنوان شریف ترین مخلوق خداوند، در گرو شناخت حقیقت وجودی اوست که با ابزارهای مختلف معرفتی، اعم از عقل، نقل، شهود، تجربه و... قابل تحصیل است. «نقل» معتبر، به جهت صدور از معصوم علیهم السلام و احاطه علمی ائمة اطهار بر کل عالم وجود و ازجمله انسان، همواره از بهترین طرق کسب معرفت بوده است. این مقاله با داده هایی روایی، حاصل از گردآوری اطلاعات کتابخانه ای با روش تحلیلی و توصیفی، به واکاوی روایات بیانگر حقیقت روح پرداخته است. در این مقاله، به هشت دسته از احادیث، به ترتیب از روایاتی که به ظاهر مثبِت جسمانیت روح بوده اند، تا روایاتی که جز با وجود روح مجرد سازگار نمی باشند، اشاره شده است. حاصل این پژوهش، بیان هماهنگی بین عقل و نقل در دو ساحتی بودن انسان و غیرمادی دانستن ساحت روحانی اوست.
تأثیر نقش نماهای گفتمانی «واو» و «فاء» در تحلیل معنی آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیق در نقش نماهای گفتمانی یکی از حوزه های مطالعاتی بکر در زمینه دانش زبان شناسی است. این واحدها عمدتاً ارزشی کاربردشناختی و فرادستوری دارند؛ یعنی در ساحت متنی و بینافردی نقش هایی را به عهده می گیرند. <strong>هدف</strong> از نوشتار حاضر بررسی نقش های به کار رفته در آیاتی از قرآن کریم است که به نحوی به سه حوزه نفس، قلب و روح اختصاص دارد تا از خلال آن روشن شود که نخست، میان موضوع آیات و روابط گفتمانی به کار رفته در آنها چه پیوندی برقرار است و دوم، هریک از این نقش نماها چگونه به بروز نقش و کارکردی آیاتیاری می کنند.<strong> روش:</strong> این مقاله با رویکرد کاربرد شناختی و با اتکا به روش تحلیل گفتمان صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد رابطه مستقیمی میان معنی آیه و برداشت مخاطب از آن بر پایه ادات گفتمانی به کار رفته در آیه وجود دارد. «فاء» در آیات نفس، هم جنبه استنباطی و هم جهت وجدانی دارد. بدین ترتیب که برای استنباط معنی آیه مخاطب را ناگزیر به استدلال و استنباط می کند. «واو» نیز در ساختاردهی و حفظ انسجام معنایی و صوری متن بیشترین تأثیر را دارد. <strong>حاصل</strong> تحقیق نشان می دهد معناشناسی قرآن از گونه معناشناسی پویا است که با استفاده نقش نماها به ایجاد حرکت در رویدادهای داستان و نوسازی اطلاعات مخاطب یاری می رساند.
آثار و توصیف تقوا از منظر قرآن و روایات
منبع:
تأمل سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶
9 - 21
حوزه های تخصصی:
اگر جسم آدمی به مراقبت، پرورش و نیرومندی نیازمند است روح آدمی نیز به حفاظت و تکامل و رشد نیاز دارد. اگر جسم خود را در لباس می پوشانیم و در هر محیطی قرار نمی دهیم قصد محدود کردن آن را نداریم بلکه به جهت حفظ بهتر آن، چنین می کنیم و اگر روحمان را از آفات و آسیب ها محافظت می کنیم برای آن است که آلودگی ها و پستی ها دامن آن را نیالاید.این گونه صیانت از قلب و روح را «تقوا» نامیده اند. تقوا از ماده «وقایه» یعنی؛ حفظ نفس از هر آن چیزی که به آن آسیب می زند.
روح در دینِ جَینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دین جِینی از ادیان کهن هندی است که بیش از بیست و پنج قرن پیشینه دارد و به اصطلاح از ادیان ناستیکه و یا غیر ارتدوکس هندی شمرده می شود . مسئله روح که در این مکتب از آن به عنوان جیوَه یاد می شود از مفاهیم مهم این دین به حساب می آید و یکی از دو مقوله اصلی هستی شناختی و نیز یکی از موضوعات اصلی فلسفه جَینی و نخستین آنهاست . جَین ها اصل وجود روح را امری شهودی می دانند ، با این همه، دلایلی نیز بر وجود آن اقامه کرده اند . در این مکتب، روح با آن که مادی شمرده نمی شود، دارای بُعد بوده و متناسب با بدن قبض و بسط می یابد . ارواح بی شمار هستند و همه موجودات و حتی عناصر دارای روح بوده که متناسب با بدنی که در آن می زیند، دارای یک تا شش حسّ ادراکی هستند. روح در حالت ناب و خالص خود دارای آگاهی و شهود بی مُنتها ، بهجت و سرور بی منتها و کمال مطلق است و علم و آگاهی نه صفت که ذات و سرشت آن است ، اما این گوهر نورانی در نتیجه برخی اعمال و احساسات با «کرمه» -که ماده ای لطیف است - پوشیده می شود و این آغاز اسارتِ انسان است . هدف یک سالک جَینی پیراستن روح از این قشرهای کرمه ای است که «لِشیا» خوانده می شود و این مهم با ریاضت و در طول زندگی های متوالی میسّر می شود . هدف این نوشتار، تبیین مسئله روح در دین جَینی است که به روش توصیفی۔ تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای معتبر به شیوه اِسنادی سامان یافته و نشان می دهد که آموزه روح در جینیزم تفاوت قابل ملاحظه ای با دیگر ادیان هندی دارد.
امکان سنجی انطباق ویژگی های دولت مطلوب «هگل» با آموزه های دولت های توتالیتر نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرن بیستم، دولت هایی شکل گرفتند که با صفت «توتالیتر» شناخته می-شوند. آنها گروه گسترده ای اعم از محافظه کاران و راست گرایان تندمزاج فاشیست و چپ گرایان رادیکال کمونیست را در برمی گیرند. ماهیت و سبک رفتاری این دولت ها در آموزه ها یا خط مشی های آنها تجلی می یابد که کم و بیش ریشه در گذشته دارد. از این رو برخی از متفکران از جمله کارل پوپر و شوپنهاور مدعی اند که یکی از فیلسوفانی که ردپای اندیشه او را می توان در این آموزه ها به خوبی مشاهده کرد، هگل است. اکنون هدف اصلی این مقاله آن است که با انطباق مهم ترین ویژگی های نظریه دولت هگل با آموزه های دولت های توتالیتاریستی قرن بیستم، عمدتاً از جناح و نوع نازی یا فاشیستی آن در آلمان و ایتالیای بین دو جنگ جهانی، میزان صحت این ادعا روشن و آشکار شود. به همین دلیل، پرسش اصلی پژوهش حاضر نیز چنین است: «آیا هگل درباره دولت مورد نظر خود به گونه ا ی نظریه پردازی کرده و به مضامینی اشاره نموده است که با آموزه های حکومت های توتالیتر قرن بیستمی انطباق دارد؟». یافته های پژوهش نشان می دهد که هر چند در لابه لای افکار و اندیشه های هگل درباره دولت و ویژگی های آن و هدف و غایتی که دولت به دنبال آن است، مضامینی یافت می شود که مورد کج فهمی یا سوءاستفاده دولت های توتالیتر قرن بیستم واقع شده، در مجموع با آموزه های این دولت ها به کلی متفاوت است و البته با موازین و قواعد دموکراسی یا لیبرالیسم نیز همسویی کامل ندارد. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی با رویکرد اسنادی- تاریخی است و جمع آوری داد ه های مناسب برای تحلیل نیز به شیوه کتابخانه ای انجام شده است.
اصول و مبانی انسان شناختی اکهارت در امکان خداگونگی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به آن که الهیات اکهارت را الهیات سلبی دانسته اند که بر ناشناختنی بودن خداوند و تعالی وجودی او از ممکنات تأکید می کند، مسأله خداگونگی انسان از منظر اکهارت امری ناممکن و ناشدنی به نظر می رسد. لذا این سوال مطرح می شود که چگونه اکهارت به خداگونگی انسان معتقد است؟ مبانی و اصول وی در این مسأله چیست؟ خداگونگی انسان از منظر اکهارت بر اصول و مبانی انسان شناختی وی استوار است. این پژوهش به تحقیق درباره چهار مولفه انسان شناختی که اکهارت در این مسأله از آن ها بهره برده است می پردازد. این چهار مولفه عبارتند از: تولّد الهی در روح، قوه عقل، مشابهت و همانندی ذات خدا و ذات نفس و مقام لایقفی انسان. اکهارت بر اساس این اصول و مبانی، بر این باور است که انسان دارای ظرفیت و توانی است که می تواند به بالاترین مرتبه ممکن ارتقا یافته و خداگونه شود. در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با استناد به آثار اکهارت، می کوشیم تا اصول و مبانی انسان شناختی وی را در امکان خداگونگی انسان روشن سازیم.
نفی تک ساحتی و میرا بودن آدمی در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال پانزدهم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
121 - 150
حوزه های تخصصی:
انسان از منظر قرآن چگونه موجودی است؛ آیا تک ساحتی است یا چندساحتی؟ این مقاله در پی آن است که دو مدعا را در این زمینه بررسی و اثبات کند: اول آنکه انسان از منظر قرآن بیش از یک ساحت دارد؛ دوم آنکه چون انسان بیش از یک ساحت دارد (ساحت بدن و غیربدن) و ساحت بدن پس از مرگ نابود می شود، ساحت یا ساحت های دیگر که غیربدن است جاودانه است. لازمه این مدعا آن است که ساحت اصلی انسان که ملاک هوهویت اوست، ساحت غیربدنی باشد و ساحت بدنی، صرفاً تبعی است. این مقاله دارای دو بخش اصلی است؛ یکی آیات دالّ بر نفی تک ساحتی بودن انسان و دوم آیات دالّ بر جاودانه بودن انسان. آیات در هر یک از این دو بخش، به دلالت مطابقی و یا به دلالت تضمنی و التزامی، به مدعاهای فوق دلالت می کنند.
نفس و ابعاد و مراتب آن از دیدگاه علامه محمدتقی جعفری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال پانزدهم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
18 - 46
حوزه های تخصصی:
علامه محمدتقی جعفری به عنوان متفکری که عنایت ویژه به مباحث انسان شناسی دارد، مباحث مهمی در باب نفس از زوایای گوناگون مطرح کرده است. او با تمایز نهادن میان اصطلاحات گوناگونی که در مورد نفس به کار می رود، مطالب بسیاری را در باب عدم شناسایی روح و علل آن، معنای تجرّد، تمایز روح از بدن، پیدایش نفس و دلایل تجرّدآن و ده ها مسئله دیگر مطرح کرده است. از نظر او شناسایی ویژگی های روح یا «من» از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ زیرا تمایزات انسان را از دیگر موجودات عالم نشان می دهد. تفسیر دو سطح مجاور طبیعت و ماورای طبیعت نفس که نخستین بار ابن سینا مطرح کرد، از جمله بحث های دقیق اوست. از نظر او در بحث از نفس باید به کارکردهای مغز و ارتباط این دو با یک دیگر نیز توجه داشت. ثبات و تحول و مراتب نفس از دیگر مباحث دقیقی است که وی با تحلیل آنها نگاه خاصی را به انسان ارائه می دهد. در این مقاله به دیدگاه های علامه جعفری در باب نفس و ابعاد و مراتب آن پرداخته می شود.
نفس و روح از نظر میرزا مهدی اصفهانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال پانزدهم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
103 - 124
حوزه های تخصصی:
در این مقاله دیدگاه میرزا مهدی اصفهانی درباره نفس و بدن نقل و بررسی می شود، در این راستا ضمن اشاره به مباحثی همچون معنا و حقیقت روح و نفس و تفاوت آن دو، راه شناخت و معرفت روح، اقسام روح و نفس، نیازمندی نفس به بدن و نقش روح و نفس در حقیقت انسان، به مراحل و چگونگی شکل گیری و خلقت انسان (موجود مرکب از روح و بدن)، جوهر اصلی وجود انسان (طینت روح و بدن)، خلقت روح و نقش آن پیش از بدن (عالم ارواح)، خلقت بدن و ترکیب روح و بدن (عالم ذرّ)، جریان روح و بدن در اصلاب ارحام، نفس و بدن در رحم مادر، نفس و روح در دنیا، نفس و روح در برزخ، نفس و روح در قیامت و بهشت و جهنم پرداخته می شود.
وحدت یا دوگانگی نفس و روح از منظر اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال پانزدهم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
125 - 145
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی مسئله وحدت نفس و روح یا دوگانگی آن دو می پردازد، از این رو، با توجه به حجم کمتر و نیز اعتبار بیشتر آیات - ابتدا، به اجمال، به آیات مربوط به نفس و روح اشاره شده تا ضمن آشنایی با ادبیات موضوع، امکان طرح فرضیه تحقیق فراهم شود. فرضیه حاصل از مطالعات اولیه وحدت نفس و روح است که شواهد این فرضیه با مراجعه تفصیلی به روایات و نیز با مراجعه دیگربار به آیات شریفه استخراج گردید و برای اتقان بیشتر بحث، دیدگاه گروهی از مفسرین نیز در زمینه مورد بحث استخراج گردید. حاصل بحث گرد آوری پنج دسته شواهد دال بر وحدت روح و نفس از منظر اسلام است. با این توضیح که روح به صرف بعد غیرمادی با بدن و ورود به دنیا اشاره دارد. در عین حال این سخن به معنای وحدت کامل نفس و روح نیست.
استعاره های تن در مثنوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال هجدهم بهار ۱۳۹۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
153 - 175
حوزه های تخصصی:
رابطه میان نفس و بدن از جمله مهم ترین موضوعات مثنوی معنوی اثر ماندگار جلال الدین محمدبلخی است که بیش از هزار بیت را به خود اختصاص داده است. واژگان نفس، تن ، بدن، جسم، روح، روان، جان و مرگ کاربرد های فراوانی در مثنوی دارند. اصطلاح نفس در مولوی بیشتر کاربرد اخلاقی دارد و واژگانی چون روح، جان و روان به جای نفس فلسفی نشسته اند، و کاربست تن، جسم و بدن در مقابل جان و روان در اغلب ابیات مثنوی، و تفکیک هویت و نقش هر کدام نشان از نگاه دوگانه انگار مولوی به موضوع رابطه نفس و بدن دارد. با توجه به بیان تمثیلی مولوی و به کار بستن تشبیه و استعاره در معرفی نفس و بدن که از مهم ترین روش ها در بیان مسائل پیچیده است بهترین شیوه در نفس شناسی مولوی از طریق استعاره هاست. از این رو، در این مقاله سعی شده با بیان استعاره های تن، وجه شبه، پیش فرض ها و لوازم آن در موضوع رابطه نفس و بدن بیان شود. مولوی تن را حجاب، قفس، خار، جماد، خاک حقیر، چراغ ضعیف، کنده و ... می داند که همه این استعاره ها حکایت از نگاه منفی به تن و جسم در مقابل جان و روان دارد. وی تنها راه نجات انسان و تنها طریق نیل به حیات ابدی و روحانی را ترک تن می داند و راه های خلاصی از زندان تن را ترک شهوات، حرص و آز، رذایل و اتصاف به صفات الهی و ربانی معرفی می کند.
تبیین مدل عملکردی انگیزش بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، «تبیین مدل عملکردی انگیزش بر اساس منابع اسلامی» بود. روش پژوهش حاضر، «توصیفی- تحلیلِ مفهومی» بود. یافته ها نشان داد که، 1. «نیّت»، متاثر از سه گروه عوامل است: الف. عوامل درون فردی بنیادین که عبارتند از: «انواع روح»، «مزاج و طبایع»، و «گرایشات فطری»؛ ب. عوامل درون فردی فرایندی که عبارتند از: «نظام شناختی- عقیدتی» و «نظام طرحواره های عاطفی-هیجانی»؛ ج. «عوامل برون فردی» که شامل محیط، و شرایط فرهنگی است؛ 2. از دیدگاه منابع دینی، جلوه های انگیزش را در سه دسته می توان قرار داد: الف. «جلوه های رفتاری»، مثل عمل صالح (شاخص تلاش)، صبر و بردباری (شاخص استقامت)، و گزینش گری معیارهای دینی (شاخص انتخاب)؛ ب. «سطح مشغولیت و آمیختگی»، مثل یاد آخرت (مشغولیت شناختی)، تجربه هیجانات مختلف از قبیل خوف، حزن و... (مشغولیت هیجانی)، و دلسوزی در هدایت مردم (عاملیّت اجتماعی)؛ ج.«قلب سلیم»، که مهم ترین دستاورد و نتیجه نظام انگیزش دینی است و تأثیر متقابل بر نظام های شناختی و عاطفی ما دارد
بررسی توان رقابت هوش مصنوعی با ذهن انسان از منظر قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئله امکان رقابت هوش مصنوعی با ذهن انسان سال هاست به عنوان موضوعی جذاب در فلسفه ذهن مطرح است. از طریق بررسی آیات و استنباط مبانی انسان شناختی قرآن می توان میزان مطابقت نظریه هوش مصنوعی را با نگاه کلی مکتب اسلام به انسان مشخص کرد. هدف این مقاله مقایسه میان مبانی انسان شناختی قرآن با اصول کلی نظریه هوش مصنوعی است. بر اساس این مقایسه روشن می شود میان نگاهی که قرآن به ابعاد وجودی انسان، استعدادها و قابلیت های او و معارف ویژه بشری دارد، با رویکرد قوی به نظریه هوش مصنوعی ناسازگاری جدی وجود دارد. قرآن انسان را خلیفه الله می داند که به روح او وحی می شود و استعداد رسیدن به مقام قرب الهی را دارد؛ درحالی که نظریه هوش مصنوعی، انسان و ذهن او را تماماً مادی می پندارد و با استناد همه فعالیت های ذهنی به مغز، امکان تقلید تحرکات مغزی توسط یک ماشین را کاملاً ممکن می داند.
بررسی جایگاه روح در انسان شناسی یهودیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنیان هر دینی بر آموزه های آن دین استوار است. یکی از آموزه های مهم در یهودیت، انسان شناسی است. یهودیت اهمیت کلیدی برای انسان قائل است؛ تا جایی که این امر بر آموزه های دیگر یهودیت تأثیرگذار می باشد. یکی از ابعاد بسیار مهم وجود انسان که مورد توجه همه فلاسفه، متکلمان، عرفا و اندیشمندان بوده است، بحث روح و ویژگی های آن است. توجه به این بُعد وجودی و ترسیم جایگاه آن در انسان می تواند کلید حل اختلافات بین ادیان باشد. این مقاله به صورت تحلیلی توصیفی و با استفاده از تحقیقات، کتب، اسناد و منابع کتابخانه ای مرتبط، تدوین شده است. حاصل آنکه با نگاهی به تاریخ یهودیت و کتاب مقدس و بعدها با تأثیر اندیشه های فلسفی یونان توسط فیلون، فیلسوف یهودی، دوساحتی بودن انسان و تأکید بر ساحت روحانی و مجرد به عنوان امری جاودانه در اعتقاد یهود، ثابت می شود.