مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
سبک های دلبستگی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین رابطه بین سبک های دلبستگی و دریافت استرس [1]با نقش واسطه گری تاب آوری انجام شد. آزمودنی های این پژوهش را 150 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مدارس متوسطه تشکیل می دادند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل سه پرسش نامه، تاب آوری، سبک های دلبستگی و دریافت استرس می باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که بر اساس مدل نهایی، بعد دلبستگی ایمن به گونه غیر مستقیم رابطه ای معنادار با متغیر دریافت استرس از راه تاب آوری دارد. بعد دلبستگی دوسوگرا/اضطرابی و دلبستگی اجتنابی با دریافت استرس هم به گونه مستقیم هم غیر مستقیم و از راه تاب آوری رابطه معنادار دارد. این نتایج نشان می دهند که تاب آوری می تواند نقش واسطه ای را در ارتباط بین سبک های دلبستگی و دریافت استرس ایفا کند. مضامین و پشنهادها در دنباله آمده است.
مقایسه سبک های دلبستگی و شیوه های فرزندپروری ادراک شده در بیماران مبتلا به اختلال ملال جنسی و افراد سالم در شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :گاهی اوقات برخی از افراد به دلیل جنسیت خود به شدت احساس پریشانی می کنند و اغلب در عملکرد اجتماعی، شغلی و سایر زمینه های شخصی، مشکلات سازگاری دارند که این امر به صورت اختلال ملال جنسی بروز می کند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه سبک های دلبستگی و شیوه های فرزندپروری ادراک شده در بیماران مبتلا به اختلال ملال جنسیتی و افراد سالم در شهر اصفهان انجام شد. مواد و روش ها:در این مطالعه، بیماران مبتلا به اختلال ملال جنسی که در سال 1395 برای درمان به روان پزشکان شهر اصفهان مراجعه کرده بودند و افراد سالم، مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه های پژوهش را 28 بیمار مبتلا به اختلال ملال جنسی و 30 نفر از افراد سالم تشکیل داد که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه های سبک های دلبستگی Collins و Reid (Revised Adult Attachment Scale یا RAAS) و شیوه های فرزندپروری ادراک شده McClun و Merrell (Perceived Parenting Style Questionnaire) استفاده گردید. در نهایت، داده ها در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:بر اساس یافته های پژوهش، تفاوت معنی داری بین سبک دلبستگی بیماران مبتلا به اختلال ملال جنسی و افراد سالم وجود نداشت، اما تفاوت معنی داری بین دو گروه در زمینه فرزندپروری ادراک شده مشاهده شد. در این بین، درصد به کارگیری شیوه مستبدانه در والدین افراد بیمار بیش از والدین افراد سالم بود؛ در حالی که شیوه مقتدرانه توسط والدین افراد سالم (5/59 درصد) بیشتر از والدین افراد بیمار مبتلا به اختلال ملال جنسی (5/40 درصد) به کار گرفته شد (05/0 > P). نتیجه گیری:بر حسب نتایج به دست آمده از پژوهش، ادراک بیماران مبتلا به اختلال ملال جنسی با افراد سالم متفاوت است و نیازمند برنامه ریزی در راستای تلاش برای آگاهی دادن به خانواده ها در زمینه های مختلف می باشد.
مقایسه سبک های دلبستگی در افراد مبتلابه اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و افراد بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :سبک دلبستگی ناایمن، یکی از عوامل مؤثر در بسیاری از آسیب های روانی است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک های دلبستگی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و افراد بهنجار انجام شد. مواد و روش ها:این پژوهش از نوع تحقیقات علی- مقایسه ای بود. نمونه ای به حجم 90 نفر شامل 30 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال (با مصرف دارو)، 30 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال (بدون مصرف دارو) و 30 فرد بهنجار از بین مراجعان مراکز درمانی دولتی و خصوصی خدمات روان پزشکی به روش نمونه گیری ملاک محور انتخاب شدند و مورد مقایسه قرار گرفتند. از پرسش نامه سبک های دلبستگی بزرگسال برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها:تفاوت میان سبک های دلبستگی در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال (با و بدون مصرف دارو) و افراد بهنجار از لحاظ آماری معنی دار بود (001/0 > P، 526/0 = F)؛ به این معنی که نمرات گروه اختلال شخصیت اسکیزوتایپال پایین تر از گروه مقایسه در دلبستگی ایمن گزارش گردید. یافته ها نشان داد که در دلبستگی های دوسوگرا و اجتنابی، تفاوت معنی داری بین هر دو گروه دارای اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و افراد بهنجار مشاهده شد. نتیجه گیری:در مجموع، نتایج حاکی از اهمیت نوع سبک دلبستگی در اختلال شخصیت اسکیزوتایپال بود. افراد دلبسته ناایمن جهت تجربه ویژگی های اسکیزوتایپال و ابتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال آسیب پذیر هستند.
مقایسه کنترل فکر، ذهن آگاهی و سبک های دلبستگی در دانشجویان با گرایش بالا و پایین به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه کنترل فکر، ذهن آگاهی و سبک های دلبستگی در دانشجویان با گرایش بالا و پایین به اعتیاد بود. روش: این پژوهش با روش علی مقایسه ای انجام شده و جامعه آماری آن شامل دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 95-94 بود که از بین آن ها 283 نفر با روش نمونه گیری تصادفی منظم به عنوان نمونه، انتخاب و پرسش نامه های تحقیق را تکمیل نمودند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه توانایی کنترل فکر لوچیانو و همکاران، مقیاس هشیاری توجه ذهن آگاهانه براون و ریان، پرسش نامه گرایش به اعتیاد میرحسامی و پرسش نامه سبک دلبستگی بزرگسال کولینز و رید بود. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد، دانشجویانی که گرایش بالاتری به اعتیاد دارند، از کنترل فکر پایین تری برخوردار بوده و میزان ذهن آگاهی دانشجویانی که گرایش کمتری به اعتیاد دارند، بیشتر از گروه دیگر می باشد. همچنین میانگین نمرات دلبستگی اجتنابی و دلبستگی دوسوگرا در دانشجویان دارای گرایش بالا به اعتیاد بیشتر از دانشجویان دارای گرایش پایین به اعتیاد می باشد. نتیجه گیری: تفاوت دو گروه در این متغیرها می تواند بیانگر اهمیت کنترل فکر، ذهن آگاهی و سبک دلبستگی، درگرایش به اعتیاد دانشجویان بوده و تلویحاً از اثرات مثبت آموزش خودکنترلی و ذهن آگاهی در پیشگیری از ابتلا به اعتیاد در بین دانشجویان حکایت می کند.
اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد شناختی-رفتاری و طرحواره درمانی بر سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر مشاوره گروهی شناختی -رفتاری و مشاوره گروهی مبتنی بر طرحواره بر سبک های دلبستگی دانشجویان بود. پژوهش حاضر یک پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر ساکن در خوابگاه های دانشگاه تهران در سال 92-93 بود. 27 نفر از آنان به صورت نمونه-گیری هدفمند انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی در گروه های مشاوره ی شناختی- رفتاری، طرحواره درمانی و گروه کنترل قرار گرفتند. افراد نمونه به مقیاس دلبستگی بزرگسال پاسخ دادند. داده ها با کمک تحلیل کواریانس (مانکوا) چند متغیری تحلیل شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که تفاوت معناداری در دو گروه شناختی-رفتاری و مشاوره گروهی مبتنی بر طرحواره در مقایسه با گروه کنترل به لحاظ سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی وجود داشت. امّا مقایسه سبک دلبستگی دوسوگرا در بین سه گروه نشان داد که تنها بین دو گروه طرحواره درمانی و گروه کنترل از نظر آماری معنادار بود. مشاوره گروهی شناختی-رفتاری بر کاهش دلبستگی اجتنابی و افزایش دلبستگی ایمن و مشاوره گروهی مبتنی بر طرحواره گروهی بر کاهش دلبستگی اضطرابی-دوسوگرا و دلبستگی اجتنابی و افزایش دلبستگی ایمن، به طور معناداری اثر داشتند. این یافته دال بر امکان تغییرپذیری سبک دلبستگی ناایمن بوده و متخصصان می توانند از این دو نوع مداخله جهت اصلاح سبک دلبستگی دانشجویان دختر استفاده کنند.
تدوین مدل ساختاری شیوه های فرزند پروری مادران بر اساس سبک های دلبستگی و کیفیت روابط موضوعی آنان در میان مادران با فرزندان عادی و مبتلابه اختلال های اضطراب جدایی و وسواس-اجبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تدوین مدل ساختاری شیوه های فرزند پروری مادران مبتنی بر سبک های دلبستگی و کیفیت روابط موضوعی آنان در میان مادران با فرزندان عادی و مبتلا به اختلال های اضطراب جدایی و وسواس- اجبار بود. تحقیق حاضر توصیفی و از نوع همبستگی-پیش بینی است. جامعه آماری از سه گروه مادران، دارای کودک مبتلا به اختلال های اضطراب جدایی، مبتلا به اختلالOCD، و عادی مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه یک شهر تهران تشکیل شده است. در پژوهش حاضر از روش نمونه گیری در دسترس و حجم نمونه 450 نفر (150 نفر برای هر گروه) بود. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه های ابعاد و سبک های فرزندپروری (PSDQ)، روابط موضوعی بل، دلبستگی بزرگسالی (فینی و نولر، 1994) و مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID) بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها برای پرسشنامه ها از تحلیل عاملی تأییدی و برای ازمون فرضیه ها از مدل معادلات ساختاری (SEM ) به کار بسته شد. یافته ها نشان داد که که شاخص های CV-red که کیفیت ساختاری مدل را نشان می دهد، برای تمام متغیرهای وابسته مثبت شده است که نشان دهنده کیفیت مناسب مدل است. همچنین مقادیر AVE نیز نشان دهنده روایی تشخیصی خوب سازه های مدل است. شاخص GOF نیز 696/0 بدست آمده است که با توجه به ملاک وتزلو و همکاران (2009) نشان می دهد قدرت پیش بینی کلی مدل ساختاری زیاد است و مدل آزمون شده در پیش بینی متغیرهای مکنون درون زا موفق بوده است.
پیش بینی سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت بر اساس کانون کنترل سلامت و سبکهای دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت , یکی از معیار های تعیین کننده سلامت می باشد و عوامل مختلفی در اتخاذ این سبک زندگی نقش دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش کانون کنترل سلامت و سبکهای دلبستگی در پیش بینی سبک زندگی ارتقا دهنه سلامت پود. روش پژوهش توصیفی – همبستگی، و نمونه شامل 215 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور شهرستان بهشهر بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت(HPLP)، پرسشنامه کانون کنترل سلامت(MHLC )، و پرسشنامه سبکها ی دلبستگی بزرگسالان(AAS )، گرد آوری و از طریق روشهای آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین رفتارهای ارتقادهنده سلامت با کانون کنترل سلامت درونی ( 38/. r=) و سبک دلبستگی ایمن(r=./26 ) همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد و بین کانون کنترل سلامت بیرونی- شانس(r =-./18 ) با رفتارهای ارتقادهنده سلامت، رابطه منفی و معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیر کانون کنترل سلامت درونی، بیشترین سهم را در پیش بینی رفتارهای ارتقادهنده سلامت دارد(35/0 =β) . نتیجه گیری: با توجه به نقش کانون کنترل سلامت و سبکهای دلبستگی، در اتخاذ سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت، ایجاد باورهای مثبت در زمینه سلامت و نیز آگاه سازی افراد ازآثار نسبی کیفیت دلبستگی، اهمیت می یابد.
رابطه سبک های دلبستگی و اضطراب امتحان با نقش میانجیگری باورهای فراشناختی
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی اضطراب امتحان بر اساس سبکهای دلبستگی و همچنین بررسی نقش واسطه ای باورهای فراشناختی می باشد. طرح پژوهش از نوع همبستگی و جامعه اماری دانش آموزان دبیرستانی شهرستان پارسیان بودند. بدین منظور 306 (153دختر و 153 پسر)، به خوشه ای شرکت کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه باورهای فراشناختی، پرسشنامه اضطراب امتحان و پرسشنامه سبک های دلبستگی بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از رگرسیون چندگانه به روش گام به گام جهت تعیین روابط مستقیم بین متغیرهای پژوهش با نرم افزار SPSS و همچنین روش تحلیل مسیر بر اساس مراحل بارون و کنی(1986)، به روش رگرسیون چندگانه سلسله مراتب، برای تعیین معنی داری روابط واسطه ای متغیر های پژوهش استفاده شد. نتایج نشان داد که سبک دلبستگی ایمن پیش بینی کننده منفی و معنادار ولی سبکهای دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی پیش بینی کننده مثبت و معنادار اضطراب امتحان می باشند. در ارتباط با باورهای فراشناختی نیز سبک دلبستگی ایمن پیش بینی کننده منفی و معنادار ولی سبکهای دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی پیش بینی کننده مثبت و معنادار اضطراب امتحان می باشند. در ارتباط با نقش واسطه ای باورهای فراشناختی ، نتایج نشان داد که باورهای فراشناختی در ارتباط بین سبک دلبستگی دوسوگرا با اضطراب امتحان دارای نقش واسطه ای نسبی است.
روابط علّی سبک های دلبستگی، احساس تنهایی و عزت نفس با آمادگی به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضرتعیین برازش مدل روابط علّی سبک های دلبستگی، احساس تنهایی، و عزت نفس با آمادگی به اعتیاد بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. از بین تمام دانشجویان دانشگاه های شهر کرمان 596 دانشجو به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند و مقیاس های سبک های دلبستگی هازان و شیور، نسخه کوتاه شده مقیاس احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی بزرگسالان دیتوماسو، برانن و بست، عزت نفس روزنبرگ، و پرسش نامه آمادگی به اعتیاد زرگر را پاسخ دادند. به منظور بررسی مدل از روش تحلیل مسیر در نرم افزار AMOS استفاده شد. یافته ها: مدل به دست آمده از شاخص های برازندگی مناسبی برخوردار بود. از میان متغیرها، سبک دلبستگی دوسوگرا اثر مستقیم و معناداری برآمادگی به اعتیاد داشت ولی از طریق متغیر عزت نفس آمادگی به اعتیاد رابطه معکوس و معناداری داشت. نتیجه گیری: از سبک های دلبستگی فقط سبک دلبستگی دوسوگرا هم مستقیم و هم غیرمستقیم به واسطه احساس تنهایی و عزت نفس پیش بینی کننده آمادگی به اعتیاد بود.
مدل یابی روابط ساختاری طرحواره، سبک های دلبستگی با آمادگی به اعتیاد با واسطه گری راهبردهای مقابله ای استرس، تنظیم شناختی هیجان واحساس تنهایی در معتادان در حال ترک اعتیاد به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مدل یابی روابط ساختاری طرحواره، سبک های دلبستگی با آمادگی به اعتیاد با واسطه گری راهبردهای مقابله ای استرس، تنظیم شناختی هیجان واحساس تنهایی در معتادان در حال ترک اعتیاد به مواد مخدر انجام شد. روش: روش تحقیق توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه ی تحقیق عبارت بودند از: معتادان در حال بهبودی استان گلستان در سال 1395. به روش نمونه گیری لوهلین (2004)، 300 نفر از معتادان درحال بهبودی به عنوان نمونه انتخاب شدند. از پرسش نامه های، آمادگی به اعتیاد، سبک های دلبستگی هازن و شیور، راهبردهای مقابله با استرس اندلر و پارکر، تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی، کرایج و اسپینهاون، احساس تنهایی راسل، طرحواره یانگ فرم کوتاه استفاده شد. یافته ها: به طورکلی پنج متغیر توانستند 74 درصد از متغیر آمادگی به اعتیاد را تبیین نمایند. نتیجه گیری: با توجه به قدرت پیش بینی کنندگی متغیرها می توان از نتایج در مداخلات و آموزش ها در کلینیک های ترک اعتیاد استفاده نمود.
مقایسه سبک های دلبستگی، سبک های عاطفی و منبع کنترل در افراد وابسته به مواد و افراد بهنجار
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک های دلبستگی، سبک های عاطفی و منبع کنترل در افراد وابسته به مواد و افراد بهنجار بود. روش پژوهش، علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مردان بهنجار و همچنین مردان وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر کرمانشاه بودند. نمونه پژوهش را 304 شرکت کننده وابسته به مواد و بهنجار تشکیل می دادند. روش نمونه گیری در دسترس بود. گروه ها از لحاظ سن و تحصیلات همتا شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس کنترل راتر، سبک دلبستگی بزرگسالان و پرسش نامه سبک های عاطفی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین افراد سوءمصرف کننده مواد با افراد عادی در سبک های دلبستگی، سبک های عاطفی و منبع کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا، سبک عاطفی پنهان کاری و منبع کنترل بیرونی در گروه وابسته به مواد بیشتر بود. با توجه به نتایج پژوهش، می توان گفت که سبک های دلبستگی، سبک های عاطفی و منبع کنترل در گرایش افراد به اعتیاد نقش دارند. بنابراین، می توان گفت که از دلایل احتمالی گرایش افراد به اعتیاد، سبک های دلبستگی ناایمن و سبک های عاطفی نادرست و منبع کنترل بیرونی است.
مدل علی روابط بین شیوه های فرزند پروری، سبک های دلبستگی و خودتنظیمی در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
91-112
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین روابط علی شیوه های فرزندپروری، سبک های دلبستگی و خودتنظیمی در افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمانی بود. روش: پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد 449 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از جامعه آماری معتادان مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهرستان ارومیه، انتخاب شدند. پرسش نامه های سبک های والدینی، خودتنظیمی و سبک های دلبستگی اجرا شد. داده های جمع آوری شده با ارائه دو مدل، به روش تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند . یافته ها : نتایج نشان دادند که در مدل پدران و مادران سبک های والدینی استبدادی و بی اعتنا اثر منفی و سبک های اقتداری و آزادگذار اثر مثبت (0/001>p ) بر خودتنظیمی داشتند. در هر دو مدل سبک های اقتداری و آزادگذار اثر مثبت بر سبک دلبستگی ایمن داشتند (0/001>p ) ؛ اثر سبک استبدادی و بی اعتنا در مدل پدارن بر سبک دلبستگی ایمن معنی دار نبود؛ ولی در مدل مادران اثر منفی داشت (0/05>p )؛ اثر سبک آزادگذار بر سبک دلبستگی ایمن در هر دو مدل منفی، اثر سبک تربیتی بی اعتنا بر سبک ناایمن نیز در هر دو مدل مثبت بود (0/001>p ) ؛ اثر سبک استبدادی در هر دو مدل معنادار نبود. همچنین اثر سبک اقتداری بر سبک ناایمن در مدل پدران منفی (0/001>p ) و در مدل مادران معنادار نبود؛ اثر دلبستگی ناایمن بر خودتنظیمی در هر دو مدل منفی (0/001>p ) و اثر سبک دلبستگی ایمن بر خودتنظیمی در هر دو مدل معنادار نبود. نتیجه گیری: دلبستگی ناایمن میانجی معنادار بین سبک های تربیتی والدین و خودتنظیمی معتادان به دست آمد. سبک های والدینی اقتداری و آزادگذار با کاهش دلبستگی ناایمن در معتادان، موجب افزایش خودتنظیمی در آنان شده و سبک والدینی استبدادی با افزایش دلبستگی ناایمن در معتادان، موجب کاهش خودتنظیمی در آنان می شود.
نقش الگوهای ارتباطی خانواده و سبک های دلبستگی در پیش بینی آمادگی به اعتیاد در جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
113-130
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش الگوهای ارتباطی خانواده و سبک های دلبستگی در پیش بینی سوءمصرف مواد در جوانان انجام شد. روش: روش پژوهش مورد استفاده توصیفی از نوع همبستگی بود . جامعه ی آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 96-1395 بود که نمونه ای به حجم 380 نفر به صورت خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. سه پرسش نامه ی الگوهای ارتباطی خانواده، دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور و مقیاس آمادگی برای اعتیاد مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم فزار spss-19 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیرهای الگوهای ارتباطی خانواده و سبک های دلبستگی با گرایش به سوءمصرف مواد رابطه دارند. نتیجه گیری: با توجه به نقش متغیرهای فوق در پیش بینی گرایش به اعتیاد در جوانان، می توان از نتایج پژوهش حاضر در برنامه های پیشگیری و درمان اعتیاد به عنوان متغیرهای تأثیرگذار استفاده کرد .
رابطه سبک های دلبستگی، مکانیزم های دفاعی و نشخوار فکری با باورهای وسواسی در زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی، نشخوار فکری و مکانیزم های دفاعی با باورهای وسواسی در زنان بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 300 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند و هر یک از افراد پرسشنامه های سبک دلبستگی، نشخوار فکری، مکانیزم های دفاعی و باورهای وسواسی را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که سبک دلبستگی ایمن همبستگی منفی معناداری با باورهای وسواسی دارد همچنین بین سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی، نشخوار فکری ومکانیزم های دفاعی رشدنایافته و روان آزرده با باورهای وسواسی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و اینکه سبک دلبستگی ایمن و سبک دلبستگی ناایمن اضطرابی، نشخوار فکری و مکانیزم های دفاعی رشدنایافته و روان آزرده توان پیش بینی باورهای وسواسی را دارند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مدل های درونکاری ایمن و ناایمن، که در چارچوب روابط دلبستگی نوزاد- مادر تشکیل می شوند از طریق استقرار مدل های درونکاری ناایمن می توانند زمینه ظهور و استمرار آسیب پذیری ها را فراهم سازد. بنابراین کاهش بکارگیری نشخوارفکری و سبک های رشدنایافته و روان آزرده می تواند گامی مهم در جهت ارتقای سلامت روانی افراد باشد.
رابطه سبک های دلبستگی و سبک های فرزندپروری با میزان فعالیت در شبکه های اجتماعی مجازی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان سلماس
حوزه های تخصصی:
پیش زمینه و هدف: شبکه های اجتماعی مجازی از جدیدترین حوزه های فناوری اطلاعات هستند؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های دلبستگی و سبک های فرزندپروری با میزان فعالیت در شبکه های اجتماعی مجازی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان سلماس بود.
مواد و روش کار: طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی می باشد. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهرستان سلماس می باشد که تعداد آن ها 3700 نفر می باشد. بر اساس جدول مورگان 352 دانش آموز شامل 1700 دانش آموز دختر و 2000 نفر دانش آموز پسر دوره متوسطه (دوم، سوم و چهارم) به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. آزمودنی ها به پرسشنامه فضای مجازی (محقق ساخته)، پرسشنامه سبک دلبستگی هازن و شیور و پرسشنامه سبک های فرزندپروری بوری پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (همبستگی و رگرسیون) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج آزمون همبستگی نشان داد که سبک های فرزندپروری سهل گیرانه (0/82) و مستبدانه (0/86) دارای ارتباط مثبت معنی داری با استفاده بیشتر از فضای مجازی دارند (0/01) ولی سبک مقتدرانه دارای ارتباط معنی داری نبود (0/16). دلبستگی ناایمن اجتنابی (0/28) و دوسوگرا (0/33) ارتباط مثبت معنی داری با استفاده بیشتر از فضای مجازی دارند (0/01) ولی سبک ایمن ارتباط معنی داری نشان نداد (0/15).
بحث و نتیجه گیری: آزمون رگرسیون گام به گام نشان داد که سبک های مستبدانه، آسان گیر، اجتنابی و مقتدرانه 76 درصد از واریانس استفاده از فضای مجازی را تبیین می کنند.
پیش بینی سلامت عمومی براساس سبک های دلبستگی و تمایزیافتگی در دانشجویان دختر دارای تجربه شکست عاطفی دانشگاه های اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۳
385-407
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی سلامت عمومی براساس سبک های دلبستگی (سبک دلبستگی اضطرابی و سبک دلبستگی اجتنابی) و تمایز یافتگی (واکنش هیجانی، موقعیت من، هم آمیختگی و برش عاطفی) در دانشجویان دختر دارای تجربه شکست عاطفی دانشگاه های شهر اهواز بود. روش پژوهش حاضر همبستگی و از نوع پیش بین بود و آزمودنی های آن را 190 دانشجوی دختر دارای تجربه شکست عاطفی طی یک سال گذشته تشکیل می دادند. انتخاب گروه نمونه به روش نمونه گیری هدفمند و هم چنین نمونه گیری گلوله برفی انجام شد. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسش نامه های سلامت عمومی گلدبرگ، سبک دلبستگی کالینز و تمایز یافتگی اسکورون و دندی بودند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل ممیز استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که ترکیب خطی متغیرهای پژوهش قادر به پیش بینی سلامت عمومی در دانشجویان دختر دارای تجربه شکست عاطفی است. هم چنین در تحلیل ممیز به روش گام به گام مشخص گردید که کارآمدترین متغیرها در پیش بینی سلامت عمومی به ترتیب: برش عاطفی و سبک دلبستگی اضطرابی هستند. در بررسی متغیرها به صورت جداگانه نیز مشخص گردید که همه متغیرها شامل دلبستگی اضطرابی، دلبستگی اجتنابی، واکنش هیجانی، موقعیت من، هم آمیختگی و برش عاطفی پیش بین های معنی داری برای سلامت عمومی در دانشجویان دختر دارای تجربه شکست عاطفی دانشگاه های شهر اهواز می باشند.
رابطه سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه با اختلال عملکرد جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۵
155-169
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه با اختلال عملکرد جنسی بود. براساس پژوهش همبستگی و اجرای بر روی 125 نفر از دانشجویان زن متاهل شاغل به تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در سال 1392 که براساس نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای و روش هدفمند انتخاب شده بودند، اطلاعات لازم از طریق پرسشنامه سبک دلبستگی هازن و شیور، پرسشنامه طرحواره های ناسازگارانه اولیه یانگ (فرم کوتاه) و پرسشنامه ارزیابی عملکرد جنسی جمع آوری شد. طبق یافته های این مطالعه بین متغیرهای مورد مطالعه و متغیر عملکرد جنسی همبستگی معنادار وجود دارد. در نتیجه، شواهد برای پذیرش فرضیه تحقیق کافی است. هرچند، تنها دو متغیر بریدگی و طرد و سبک دلبستگی اجتنابی با متغیر عملکرد جنسی همبستگی معنادار داشتند.
رابطه سبک های فرزندپروری والدین و آسیب های کودکی ادراک شده فرزندان با سبک های دلبستگی بزرگسالی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۹
25-45
حوزه های تخصصی:
بسیاری از پژوهش های انجام شده در زمینه دلبستگی بیان کرده اند که تعاملات مراقب کودک و واکنش های مراقب به کودک، نقشی اساسی در شکل گیری دلبستگی کودک ایفا می کنند. هدف این پژوهش تبیین چرخه انتقال بین نسلی سبک های دلبستگی بود که در این راستا به بررسی تأثیر سبک های فرزندپروری والدین و آسیب های کودکی بر سبک های دلبستگی فرزندان پرداخته شد. در این پژوهشِ پس رویدادی با طرح علی، 175 نفر از دانشجویان ایرانی به روش در دسترس از دانشگاه خوارزمی، تهران و علوم پزشکی البرز انتخاب شده و به ابزار پیوند والدین، پرسش نامه آسیب های کودکی و پرسش نامه سبک های دلبستگی بزرگسالان پاسخ دادند. داده ها به وسیله آزمون تحلیل واریانس، تحلیل میانجی و تحلیل مسیر مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که تفاوت در سبک های فرزندپروری والدین موجب تفاوت در سبک های دلبستگی فرزندان آن ها می شود. نتایج تنها از رابطه بین دو مؤلفه مراقبت و کنترل والدین با شاخص اجتناب دلبستگی حمایت کردند و بین این مؤلفه ها با شاخص اضطراب، رابطه ای مشاهده نشد. از طرفی آزار عاطفی ادراک شده ، در رابطه بین مؤلفه های فرزندپروری والدین و شاخص اجتناب دلبستگی فرزندان، میانجیگری می کند. نهایتاً به مدلی دست یافتیم که چگونگی تأثیر هم زمان دو عامل مراقبت و کنترل بر شاخص اجتناب، با میانجیگری آسیب های ادراک شده کودکان را نشان می دهد.
نقش سبک های دلبستگی و رضایت جنسی در رضایت زناشویی با واسطه گری عشق ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده رضایتمندی زناشویی نگرش مثبت و لذت بخشی است که زن و شوهر از جنبه های مختلف روابط زناشویی دارند. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش سبک های دلبستگی و رضایت جنسی در رضایت زناشویی با واسطه گری عشق ورزی دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد یزد بود. شرکت کنندگان در این پژوهش 250 نفر بودند که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. داده ها با استفده از پرسش نامه های مقیاس دلبستگی بزرگسالان، پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ، پرسش نامه رضایت جنسی و پرسش نامه قصه عشق (LSS) جمع آوری شد. علاوه بر روش های توصیفی برای بررسی فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. یافته های این پژوهش حاکی از آن بود که، سبک های دلبستگی و رضایت جنسی، رضایت زناشویی را پیش بینی می کند. عشق ورزی در رضایت زناشویی و رضایت جنسی افراد نقش واسطه گری دارد. با توجه به اینکه رضایت جنسی یکی از عوامل مهم خوشبختی در زندگی زناشویی محسوب می شود و رضایت بخش نبودن آن احساس ناکامی را به همراه خواهد داشت، لذا توجه به انطباق سبک های دلبستگی و سبک های عشق ورزی افراد باید در راس برنامه های مشاوره های قبل از ازدواج قرار گیرد
پیش بینی گرایش به اعتیاد بر مبنای طرحواره های ناسازگاراولیه، سبک های دلبستگی و الگوهای والدگری در زنان مصرف کنندة دخانیات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به اعتیاد بر مبنای طرحواره های ناسازگار اولیه، سبک های دلبستگی و الگوهای والدگری در زنان مصرف کنندة دخانیات انجام شد. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گرداوری داده ها توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان مصرف کنندة دخانیات (سیگار و قلیان) در رستوران های سنتی غرب تهران در سال 1395 بود. به همین منظور تعداد 130 نفر از زنان مصرف کنندة دخانیات (سیگار و قلیان) ساکن در غرب شهر تهران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری متغیرها از پرسشنامة گرایش به اعتیاد زرگر و همکاران (1387) برای اندازه گیری متغیر گرایش به اعتیاد، پرسشنامة طرحواره های ناسازگار اولیة یانگ- فرم کوتاه (YSQ-SF) برای سنجش متغیر طرحواره های ناسازگار اولیه، پرسشنامة سبک دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (1990) برای اندازه گیری متغیر سبک دلبستگی و پرسشنامة الگوهای والدگری بامریند (1991) برای اندازه گیری این متغیر استفاده شد. پس از تکمیل پرسشنامه ها توسط آزمودنی ها،از طریق نرم افزار SPSS-21 تجزیه و تحلیل داده های آماری در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام گرفت. نتایج آماری استنباطی نشان داد که متغیر طرحواره های ناسازگار اولیه با طرحواره های نقص/ شرم (286/0=β)، وابستگی/ بی کفایتی (208/0=β) ، اطاعت (242/0=β) و ایثار (262/0=β) می تواند گرایش به اعتیاد را پیش بینی کند. همچنین متغیر سبک دلبستگی با سبک اجتنابی با رابطة مثبت و معنادار (224/0=β) و متغیر الگوی والدگری با الگوی اقتدار منطقی با رابطة منفی و معنادار (444/0-=β) می توانند گرایش به اعتیاد را در زنان مصرف کنندة دخانیات پیش بینی کنند. گرایش به اعتیاد در زنان مصرف کنندة دخانیات بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه، سبک دلبستگی و الگوی والدگری قابل پیش بینی است.