مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت , یکی از معیار های تعیین کننده سلامت می باشد و عوامل مختلفی در اتخاذ این سبک زندگی نقش دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش کانون کنترل سلامت و سبکهای دلبستگی در پیش بینی سبک زندگی ارتقا دهنه سلامت پود. روش پژوهش توصیفی – همبستگی، و نمونه شامل 215 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور شهرستان بهشهر بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت(HPLP)، پرسشنامه کانون کنترل سلامت(MHLC )، و پرسشنامه سبکها ی دلبستگی بزرگسالان(AAS )، گرد آوری و از طریق روشهای آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین رفتارهای ارتقادهنده سلامت با کانون کنترل سلامت درونی ( 38/. r=) و سبک دلبستگی ایمن(r=./26 ) همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد و بین کانون کنترل سلامت بیرونی- شانس(r =-./18 ) با رفتارهای ارتقادهنده سلامت، رابطه منفی و معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیر کانون کنترل سلامت درونی، بیشترین سهم را در پیش بینی رفتارهای ارتقادهنده سلامت دارد(35/0 =β) . نتیجه گیری: با توجه به نقش کانون کنترل سلامت و سبکهای دلبستگی، در اتخاذ سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت، ایجاد باورهای مثبت در زمینه سلامت و نیز آگاه سازی افراد ازآثار نسبی کیفیت دلبستگی، اهمیت می یابد.
نقش سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت در کیفیت زندگی مدرسه و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف تحقیق حاضرتعیین نقش سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت در کیفیت زندگی مدرسه و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه ناحیه 4 کرج می باشد. روش کار : جامعه آماری مشتمل بر 14906 از دانش آموزان مدارس متوسطه بودند که با استفاده از فرمول کوکران، 370 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب گردیدند. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود و به منظور جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از سه پرسشنامه سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت واکر و همکاران ( ۱۹۸۷) ، کیفیت زندگی مدرسه سلطانی و همکاران (1390) و پرسشنامه سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک (1984) استفاده شد. اطلاعات گردآوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS با روش های آماری توصیفی و استنباطی (همبستگی و رگرسیون گام به گام) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت و ابعاد آن (تغذیه، ورزش، مسئولیت پذیری در مورد سلامت، مدیریت استرس حمایت بین فردی و خودشکوفایی) با کیفیت زندگی مدرسه و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه ناحیه 4 کرج رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: هر شش بعد سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت (تغذیه، ورزش، مسئولیت پذیری در مورد سلامت، مدیریت استرس حمایت بین فردی و خودشکوفایی) 81% توانایی پیش بینی کیفیت زندگی مدرسه و 86% توانایی پیش بینی سازگاری تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه ناحیه 4 کرج را دارند. لذا پیشنهاد می گردد از نتایج این تحقیق برای ارتقا کیفیت زندگی مدرسه و سازگاری تحصیلی دانش آموزان استفاده شود.
پیش بینی سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت بر اساس حس انسجام، انعطاف پذیری روانشناختی و تکانشگری در بیماران قلبی عروقی مبتلا به چاقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف، پیش بینی سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت بر اساس حس انسجام، انعطاف پذیری روانشناختی و تکانشگری در بیماران قلبی عروقی مبتلا به چاقی انجام گرفت. روش: روش تحقیق همبستگی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران قلبی عروقی مبتلا به چاقی شهر تهران در سال 98-1397 تشکیل دادند، که از میان آنها، تعداد 220 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت والکر و همکاران (1987)، حس انسجام کیمیایی و همکاران (1392)، انعطاف پذیری روانشناختی بوند و همکاران (2011) و تکانشگری بارت (1995) که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار Spss-V24 در سطح معنادری 0.05 و با استفاده از آزمون رگرسیون گام به گام انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که حس انسجام، انعطاف پذیری روانشناختی و تکانشگری پیش بینی کننده معنی دار سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت در بیماران قلبی عروقی مبتلا به چاقی بودند (P<0.05) نتیجه گیری: براساس یافته های پژوهش می توان با شناسایی عوامل تاثیرگذار بر کیفیت زندگی و سلامت روانی افراد به تدوین برنامه آموزشی مناسب و موثر دست زد.
بررسی ارتباط حمایت اجتماعی ادراک شده با سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت در زنان شرکت کننده در برنامه تشخیص زودرس سرطان پستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: با توجه به اهمیت حمایت اجتماعی ادراک شده و ارتباط آن با سبک زندگی سالم در این مطالعه میانگین نمره حمایت اجتماعی و سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت و میزان همبستگی آن ها در زنان شرکت کننده در برنامه تشخیص زودرس سرطان پستان بررسی شد. مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی (توصیفی تحلیلی) هزار زن شرکت کننده در پویش تشخیص زودرس سرطان پستان از شانزده مرکز بهداشتی درمانی شهر اراک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و دو پرسش نامه اجتماعی ادراک شده و سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت توسط آن ها تکمیل شد. برای توصیف متغیرها از میانگین ± انحراف معیار یا تعداد و درصد و برای ارتباط سنجی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. داده ها به کمک نرم افزار SPSS ویرایش 23 تحلیل شدند. یافته ها: میانگین±انحراف معیار سن زنان شرکت کننده/ در مطالعه 11/30±33/78 سال بود. همبستگی قابل قبولی بین اجتماعی ادراک شده و سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت وجود داشت (0/42=r). در همبستگی زیرگروه های سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت با اجتماعی ادراک شده بیشترین آن مربوط به خودشکوفایی و کمترین مربوط به فعالیت بدنی (0/46 تا 0/26=r) بود. در رابطه با تأثیر زیرشاخه های اجتماعی ادراک شده بر سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت بیشترین و کمترین تأثیرپذیری به ترتیب ناشی از حمایت خانواده و دوستان (0/40=r و 0/30=r) است. نتیجه گیری: طبق نتایج مطالعه، رابطه مستقیم و معناداری بین حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت وجود دارد؛ بنابراین می توان با افزایش اجتماعی ادراک شده، سبب ارتقای سبک زندگی سالم شد.
پیش بینی ناتوانی کارکردی بر اساس سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت، پریشانی روانشناختی، سازگاری هیجانی با نقش میانجی اجتناب تجربه ای در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
78 - 86
حوزههای تخصصی:
درد مزمن از بیماری های مزمن با سرعت گسترش بالا در جهان است. می تواند علت یا معلول طیف گسترده ای از علایم روانشناختی بیماران باشد. هدف این پژوهش پیش بینی ناتوانی کارکردی براساس سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت، پریشانی روانشناختی، سازگاری هیجانی با نقش میانجی اجتناب تجربه ای در بیماران دچار درد مزمن است.پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی است، جامعه آماری آن شامل کلیه بیمارانی است که با تشخیص درد مزمن به مرکز روماتیسم ایران و بیمارستان فرهیختگان در نیمه اول سال 1401 مراجعه کردند. روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج 130 نفر انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های خود ناتوان سازی جونز و رودوالت، سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت والکر و همکاران، پریشانی روا نشناختی کسلر و همکاران، سازگاری هیجانی رابیو و همکاران، پذیرش و عمل باند و همکاران استفاده شده است. داده های جمع آوری شده در سطوح توصیفی و استنباطی و مدل پژوهش با استفاده از تکنیک تحلیل مسیر ارزیابی شد.رابطه معنی داری بین تمامی متغیرهای پیش بین و اجتناب تجربه ای با متغیر ناتوانی کارکردی برقرار است (0/05>p). همبستگی معنی داری بین متغیرهای مستقل پریشانی روان شناختی و سازگاری هیجانی با متغیر میانجی اجتناب تجربه ای مشاهده شد (0/05>p)، نقش میانجی اجتناب تجربه ای در رابطه بین سازگاری هیجانی و ناتوانی کارکردی تایید شد (0/05>p). نقش میانجی اجتناب تجربه ای در رابطه بین سبک زندگی ارتقادهنده سلامت و پریشانی روانشناختی با ناتوانی کارکردی تایید نشد (0/05<p). یافته های پژوهش همسو با مدل های پژوهش است. بر اساس یافته های به دست آمده می توان بیان کرد، ناتوانی کارکردی در طی زندگی با درد در بیماران ایجاد می گردد و به وسیله سایر متغیرهای روانشناختی مذکور می توان بر شدت ناتوانی تاثیر گذاشت.