مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
سبک های دلبستگی
حوزه های تخصصی:
اهداف سرطان چهارمین عامل مرگ و میر در نوجوانان است. عوامل روان شناختی هم در ایجاد و هم در تداوم و پیامدهای بیماری سرطان نقش اساسی دارند. از جمله این عوامل، نوع نگرش به مرگ است. یکی از متغیر هایی که نقش اساسی را در نگرش به مرگ دارد کیفیت روابط والد فرزندی است که اساس سبک دلبستگی را تشکیل می دهد. بنابراین در این تحقیق الگوی ساختاری نگرش به مرگ بر اساس سبک های دلبستگی در نوجوانان مبتلا به سرطان با میانجی گری سرکوبگری عاطفی و حساسیت اضطرابی بررسی می شود. مواد و روش ها در راستای این هدف از جامعه نوجوانان ۱۵ تا ۱۹ساله مبتلا به سرطان شهر اصفهان، ۱۵۰ نفر (۸۵ دختر و ۶۵ پسر) به روش نمونه گیری دردسترس از بین بیماران بستری و سرپایی انتخاب شدند و پرسش نامه های دلبستگی هازن و شیور، نگرش به مرگ وونگ و همکاران، حساسیت اضطرابی فلوید و سرکوبگری عاطفی وینبرگر را پر کردند. سپس داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها یافته ها نشان داد سبک های دلبستگی هم به صورت مستقیم و هم با میانجی گری متغیر های سرکوبگری عاطفی و حساسیت اضطرابی، روابط معناداری با نگرش به مرگ در نوجوانان مبتلا به سرطان دارد و همچنین مدل مفروض برازش مطلوبی دارد. نتیجه گیری بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت سبک های دلبستگی، سرکوبگری عاطفی و حساسیت اضطرابی تعیین گرهای مهم نگرش به مرگ در نوجوانان مبتلا به سرطان هستند و مدل ارزیابی شده قادر به تبیین نگرش به مرگ در این افراد است.
مقایسه سبک های دلبستگی، طرح های ناسازگاری اولیه و سبک مقابله ای در زنان مطلقه و زنان عادی شهر کرمانشاه
خانواده اولین نهاد اجتماعی است که از پیوند زناشویی زن و مرد تاسیس می شود و و رضایت از خانواده به مفهوم رضایت از زندگی است. این پژوهش با هدف مقایسه سبک های دلبستگی، طرح های ناسازگاری اولیه و سبک مقابله ای در زنان مطلقه و زنان عادی شهر کرمانشاه انجام گردید. روش این مطالعه کاربردی به شیوه علی- مقایسه ای می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش، کلیه ی زنان متاهل شهر کرمانشاه که در سال1397جهت امرطلاق به دادگستری یا دفاتر وکالت مراجعه کرده بودند و زنان عادی. نمونه آماری شامل 160 زن که در دو گروه (80 زن متقاضی طلاق و 80 زن عادی) تقسیم شدند. برای گردآوری اطلاعات از ابزارهای پرسشنامه ، فیش برداری، منابع کتابخانه ای مکتوب و الکترونیکی استفاده شد. به منظور جمع آوری اطلاعات پژوهش حاضر از 3 ابزار مقیاس دلبستگی بزرگسالان (AAS) ،طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین سبک های دلبستگی زنان متقاضی طلاق و زنان عادی، بین طرح واره های ناسازگار در افراد سالم و معتاد و بین مهارت مقابله ای در زنان عادی و زنان مطلقه تفاوت معنی داری وجود دارد.
پیش بینی انتظار از ازدواج بر اساس سبک های دلبستگی و ویژگی های شخصیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
223 - 244
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی انتظار از ازدواج بر اساس ویژگی های شخصیتی و سبک های دلبستگی در دختران مجرد دانشجوی کارشناسی دانشگاه تهران در نیم سال دوم سال تحصیلی 1397-1396 انجام شد. در این پژوهش که از نوع همبستگی بود از بین جامعه، 240 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسش نامه های ویژگی های شخصیتی مک کرا و کاستا(1985)، سبک های دلبستگی هازن و شیور(1987) و انتظار از ازدواج جونز و نلسون(1996) پاسخ دادند. نتایج به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری سلسله مراتبی نشان داد که سبک های دلبستگی می توانند 7/43 درصد از انتظار واقع گرایانه ، 7/16 درصد از انتظار ایده ال گرایانه و10درصد از انتظار بدبینانه به ازدواج را پیش بینی کنند. هم چنین ویژگی های شخصیتی می توانند 5/4 درصد از انتظار واقع گرایانه ، 8/5 درصد از انتظار ایده ال گرایانه و 6/5 درصد انتظار بدبینانه از ازدواج را پیش بینی کنند. هر دو متغیر سبک های دلبستگی و ویژگی های شخصیتی در مجموع می توانند 2/48 درصد از انتظار واقع گرایانه، 5/22درصد از انتظار ایده آل گرایانه و 6/15درصد از انتظار بدبینانه از ازدواج را در گروه نمونه پیش بینی کنند.
ارائه الگوی ساختاری پیش بینی صمیمیت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با میانجی گری مؤلفه تعهد عشق ورزی در دانشجویان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : صمیمیت زناشویی، به عنوان یک فرآیند پویای مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل و یک نیاز درونی برای دلبستگی است که یکی از عوامل مهم در زمینه بهبود روابط زوجین است. از این رو، مسأله پژوهش حاضر این بود که آیا سبک های دلبستگی با میانجی گری تعهد عشق ورزی نقشی در پیش بینی صمیمیت زناشویی دارد؟ هدف: ارائه الگوی ساختاری پیش بینی صمیمیت زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی با میانجی گری مؤلفه تعهد عشق ورزی در دانشجویان متأهل بود. روش: از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعۀ آماری، شامل کلیه دانشجویان مشغول تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد گچساران بود. تعداد 400 نفر به روش تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار عبارتند از: مقیاس صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983)، مقیاس عشق مثلثی استرنبرگ (1986) و پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن و شاور (1987). نتایج با روش ماتریس همبستگی، تحلیل رگرسیون و برازش تحلیل مسیر تحلیل شدند. یافته ها: سبک دلبستگی ایمن بر صمیمیت زناشویی و تعهد عشق ورزی اثر مثبت و معنادار دارد (0/01> P ). سبک دلبستگی اجتنابی بر صمیمیت زناشویی اثر معناداری ندارد (0/05< P )، اما بر تعهد عشق اثر منفی و معنادار دارد (0/05> P ). همچنین سبک دلبستگی دوسوگرا بر صمیمیت زناشویی اثر معناداری ندارد (0/05< P )، اما بر تعهد عشق اثر منفی و معنادار دارد (0/05> P ). نتیجه گیری: تعهد به عنوان یکی از مؤلفه های عشق ورزی، نمی تواند نقش میانجی بین سبک های دلبستگی و صمیمیت زناشویی در جامعه مورد نظر را داشته باشد
نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی با رفتارهای پرخطر جنسی: طراحی و آزمون یک مدل مفهومی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سطوح بالای رفتارهای جنسی پرخطر نگرانی های زیادی را درباره سلامت عمومی در پی داشته است. همچنین باعث شده است که پژوهشگران توجه زیادی به روند گذار به رفتارهای جنسی مخاطره آمیز داشته باشند. این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (Cognitive emotion regulation) در رابطه بین سبک های دلبستگی (Attachment styles) با رفتارهای پرخطر جنسی (High-risky sexual behaviors) انجام شد. مواد و روش ها: در یک پژوهش توصیفی- همبستگی با رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری از بین کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد شیراز در سال تحصیلی 98-1397 نمونه ای به حجم 747 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه رفتار جنسی پرخطر (Risky Sexual Behaviors Questionnaire)، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (Cognitive Emotion Regulation Questionnaire) و سبک های دلبستگی (Attachment Style Questionnaire) بود. داده های پژوهش به کمک نرم افزارهای آماری SPSS و LISREL و همچنین با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که رابطه بین سبک های دلبستگی با رفتارهای پرخطر جنسی از طریق راهبردهای تنظیم شناختی هیجان میانجی می شود. شاخص های برازش GFI، CFI، NFI، IFI، NNFI، AGFI، RFI و RMSEA به ترتیب برابر 95/0، 98/0، 97/0، 98/0، 98/0، 93/0 و 061/0 بود. شاخص های به دست آمده بیانگر برازش مناسب مدل پیشنهادی با داده ها است. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که 50 درصد واریانس رفتارهای پرخطر جنسی از طریق ترکیب متغیرهای سبک های دلبستگی، راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان قابل تبیین است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده نقش میانجی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین سبک های دلبستگی با رفتارهای پرخطر جنسی بود؛ بنابراین در نظر گرفتن نقش این متغیرهای پیش بین توسط متخصصان، درمانگران و برنامه ریزان به هنگام کار با دانشجویان و به طور خاص در مراکز مشاوره ای و درمانی ضروری به نظر می رسد.
بررسی نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه بین سبک های دلبستگی و سبک های مقابله ای معتادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
279-302
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق بررسی نقش میانجی گر طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه بین سبک های دلبستگی و سبک های مقابله ای در مراجعین به مراکز ترک اعتیاد شهرستان ابهر بود. روش: بدین منظور به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی تعداد 234 نفر از معتادان مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان ابهر انتخاب شدند. پرسش نامه های سبک های دلبستگی (هازن و شیور، 1987)، سبک های مقابله ای فولکمن و لازاروس (1985)، طرحواره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1998) در بین آن ها اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد طرحواره های ناسازگار اولیه به عنوان یک متغیر میانجی بین سبک های دلبستگی و سبک های مقابله ای عمل نمی نماید. نتیجه گیری: نتایج حاصل از تحلیل ضرایب نشان داد، با شناخت سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه و استفاده از سبک های مقابله ای می توان از ابتلا به اعتیاد جلوگیری نمود.
رابطه سبک های دلبستگی و طرح واره های ناسازگار اولیه با بروز ویژگی های شخصیت خودشیفته در دانشجویان پزشکی دانشگاه های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
10.22051/psy.2019.25977.1910
حوزه های تخصصی:
اختلال شخصیت خودشیفته به عنوان اختلالی جذاب در روان شناسی همواره برای پژوهشگران سوالات زیادی را ایجاد کرده است. سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه از جمله متغیرهایی هستند که می توانند به نوعی در بروز این اختلال نقش داشته باشند. این پژوهش با هدف بررسی رابطه سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه در بروز ویژگی های شخصیت خودشیفته در دانشجویان پزشکی دانشگاه های شهر تهران انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی دانشجویان پزشکی دانشگاه های شهر تهران مشغول به تحصیل هستند بودند که تعداد 278 پرسشنامه ی سبک های دلبستگی (هازن و شیور)، طرحواره ها (یانگ) و پرسشنامه ی بروز ویژگی های شخصیت خودشیفته (آمز) به شیوه در دسترس توزیع و جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از SPSS با روش های آماری همبستگی و رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفتند. بر طبق نتایج سبک های دلبستگی ناایمن و دوسوگرا با بروز ویژگی های شخصیت خودشیفته رابطه مثبت معنادار داشتند و سبک دلبستگی ایمن با بروز ویژگی های شخصیت خودشیفته رابطه منفی معنادار داشت. همچنین بین کلیه مولفه های طرحواره های ناسازگار اولیه به جز طرحواره اطاعت رابطه مثبت معناداری وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که سبک های دلبستگی 12 درصد و طرحواره های ناسازگار اولیه 22 درصد از تغییرات متغیر ملاک یعنی بروز ویژگی های شخصیت خودشیفته را تبیین کردند. طبق یافته های پژوهش برای شناسایی هر چه بهتر اختلال شخصیت خودشیفته و جلوگیری از بروز آن باید برنامه های مناسبی توسط روان شناسان و مسئولین مربوطه تدوین شود.
اثر بخشی درمان شناختی رفتاری مدیریت خشم مبتنی بر ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی: نقش تعدیلی ادراک دلبستگی دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی بالینی و مشاوره سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
10.22067/ijap.v9i2.71548
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی شناخت رفتار درمانی مدیریت خشم مبتنی بر ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان با نقش تعدیلی ادراک دلبستگی دوران کودکی است. روش: روش این پژوهش نیمه تجربی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهر درمیان سال تحصیلی 95-96 است. در مرحله اول به صورت تصادفی یک مدرسه انتخاب شد و سپس پرسشنامه دلبستگی بین 150 دانش آموز توزیع شد و در نهایت 40 دانش آموز دارای سبک ایمن (20نفر از 32 دانش آموز) و ناایمن (20نفر از 29 دانش آموز) به هر دو والد به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایشی (10 ایمن و 10 ناایمن) و کنترل ( 10 ایمن و 10 ناایمن) قرار گرفتند. برای گرد آوری داده ها از دو ابزار انعطاف پذیری شناختی((CFI و ادراک دلبستگی دوران کودکی ((CPA استفاده شد. در مطالعه حاضر تحلیل کواریانس دو راهه چند متغیره (MANCOVA) مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد اثر اصلی گروه و دلبستگی و اثر تعاملی گروه و دلبستگی معنادار است(05/0>p). اثر تعاملی نشان داد در هر دو گروه ایمن و ناایمن (به ویژه در گروه ناایمن) میزان هر سه خرده مقیاس انعطاف پذیری در گروه آزمایش نسبت به کنترل افزایش یافت که حاکی از اثر بخشی درمان شناختی رفتاری مدیریت خشم بر افزایش انعطاف پذیری است.
پیش بینی سطوح بهشیاری براساس سبکهای دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلبستگی یکی از سازه های روانشناختی است که تحت تاثیر ارتباط اولیه مراقب-کودک شکل می گیرد. انواع سبک های دلبستگی برحسب نوع تعاملی که کودک با مراقب داشته است دیگر ویژگی های روانشناختی را تحت تاثیر قرار می دهد. بهشیاری که به صورت توجه به زمان حال و آگاهی از حالت های درون فردی و برون فردی تعریف شده است از جمله این ویژگی ها است. هدف پژوهش حاضر پیش بینی سطوح بهشیاری براساس سبک های دلبستگی بود. تعداد 268 نفر (231 پسر، 36 دختر) از دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران به صورت نمونه گیری در دسترس از رشته های مختلف تحصیلی در این پژوهش انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا مقیاس دلبستگی بزرگسال ( AAI ) و توجه آگاهانه بهشیارانه ( MAAS ) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که دلبستگی ایمن با بهشیاری همبستگی مثبت معنادار و دلبستگی ناایمن (اجتنابی/دوسوگرا) با بهشیاری همبستگی منفی معنادار داشتند. تحلیل رگرسیون خطی نشان داد که سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا توانستند به طور معناداری بهشیاری را پیش بینی کنند، درحالی که سبک دلبستگی اجتنابی نتوانست بهشیاری را پیش بینی کند. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که سبک های دلبستگی ایمن و دوسوگرا می تواند بهشیاری را پیش بینی کنند.
نقش میانجی شفقت خود در رابطه بین سبک های دلبستگی و خودمهارگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ظرفیت بالای خودمهارگری به طور نیرومندی سازگارانه است و افراد را قادر می سازد تا شادتر و سالم تر زندگی کنند. خودمهارگری به نتایج مثبتی مثل سبک زندگی سالم تر، وضعیت مالی بهتر و روابط بین شخصی بهتر می انجامد، درحالی که شکست در خودمهارگری می تواند به معنی تسلیم در برابر این تکانه ها و انجام رفتارهای آسیب رسان باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر شفقت خود در رابطه بین سبک های دلبستگی و خودمهارگری انجام شد. شرکت کنندگان در پژوهش حاضر 245 نفر (134 زن و 111 مرد) از افراد عادی جامعه بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند تا به پرسشنامه شفقت خود ( SCS )، سبک های دلبستگی ( RAAS ) و خودمهارگری ( SCS ) پاسخ دهند. داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار ایموس تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد سبک دلبستگی ایمن به صورت مثبت و معنادار و سبک های دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به صورت منفی و معنادار، شفقت خود را پیش بینی می کنند. همچنین، نتایج نشان دهنده رابطه مثبت و معنادار بین شفقت خود و خودمهارگری بود. در نهایت، نتایج نشان داد شفقت خود رابطه بین سبک دلبستگی ایمن با خودمهارگری را به صورت مثبت و رابطه بین سبک های اضطرابی و اجتنابی را به صورت منفی میانجی گری می کند. بنابراین با توجه به نتایج بدست آمده سبک های دلبستگی و اتفاقات کودکی می تواند در شفقت افراد نسبت به خود و همچنین خودمهارگری آن ها تاثیر بسزایی داشته باشد و در واقع کمک کننده تنظیم هیجانات و رفتار افراد در بزرگسالی باشند
رابطه سبک های دلبستگی، حمایت اجتماعی و سبک های مقابله ای با تاب آوری روان شناختی در افراد دارای تجربه سوگ: ارائه مدل تحلیل مسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
157 - 180
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک های دلبستگی، حمایت اجتماعی و سبک های مقابله ای با تاب آوری روان شناختی در افراد دارای تجربه سوگ بود. جامعه پژوهش حاضر را افراد دارای تجربه سوگ شهر اردبیل تشکیل می دادند که از این جامعه، 250 فرد دارای تجربه سوگ به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار این پژوهش را پرسشنامه سرمایه های روان شناختی لوتانز (2006)، مقیاس سبک های دلبستگی هازان و شیور (1987)، پرسشنامه ی حمایت اجتماعی زیمن و همکاران (1998) و پرسشنامه ی سبک های مقابله ای آدیسون و همکاران (2007) تشکیل دادند. داده ها به وسیله نرم افزار آماری SPSS22 و ایموس با روش آماری همبستگی و تحلیل مسیر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که اثر مستقیم سبک های دلبستگی بر تاب آوری روان شناختی در افراد دارای تجربه سوگ معنی دار نیست. اثر مثبت و مستقیم حمایت خانواده بر تاب آوری افراد دارای تجربه سوگ مورد تأیید قرار گرفت، اما اثر حمایت دوستان و دیگران بر تاب آوری مورد تأیید قرار نگرفت. همچنین اثر مثبت و مستقیم سبک مقابله متمرکز بر مشکل با تاب آوری افراد سوگوار مورد تأیید قرار گرفت. همچنین، یافته ها نشان داد که سبک دلبستگی ایمن، سبک دلبستگی دوسوگرا و حمایت اجتماعی از طریق سبک های مقابله ای بر تاب آوری افراد دارای تجربه سوگ اثر غیرمستقیم دارند. به طورکلی نتایج نشان می دهد که مدل پژوهش مبنی بر رابطه سبک های دلبستگی، حمایت اجتماعی و سبک های مقابله ای بر تاب آوری روان شناختی در افراد دارای تجربه سوگ از برازش مطلوب برخوردار است.
مقایسه خودمراقبتی ذهن آگاه، سبک های دلبستگی و راهبردهای حفظ رابطه در متأهلین با و بدون تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
181 - 210
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک های دلبستگی، خودمراقبتی ذهن آگاه و راهبردهای حفظ رابطه در زنان و مردان متأهل با و بدون تعارض انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع علّی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش در دو گروه شامل کلیه زنان و مردان متأهل ساکن شهر تهران و زنان و مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بودند که 183 فرد متأهل (گروه اول: 98 نفر و گروه دوم: 85 نفر) به روش نمونه گیری دردسترس و داوطلب برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. هر دو گروه به صورت انفرادی به مقیاس خودمراقبتی ذهن آگاه کوک کاتن (2015)، پرسشنامه تجارب در روابط نزدیک فرالی، والر و برینان (2000) و راهبردهای حفظ رابطه استافورد (2011) پاسخ دادند. نتایج حاصل از اجرای آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) نشان داد که زنان و مردان دارای تعارض زناشویی، در مؤلفه های خودمراقبتی ذهن آگاه و راهبردهای حفظ رابطه نمرات پایین تر و در سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی نمرات بالاتری نسبت به گروه زنان و مردان بدون تعارض زناشویی کسب کردند. وجود تعارضات حل نشده، موجب تضعیف رفتارهای خودمراقبتی، راهبردهای حفظ رابطه و اتخاذ سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی در زوجین می شود، ازاین رو، ارتقای کیفیت رابطه زوجین به کمک آموزش و آگاه کردن آن ها نسبت به استفاده از راهبردهای حفظ رابطه می تواند زوجین را نسبت به رفتارهای خودمراقبتی و اصلاح سبک های دلبستگی یاری نماید.
مقایسه سبک های دلبستگی و باور به دنیای عادلانه بین دختران نوجوان با رفتارهای خودآسیب رسانی و عادی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبک های دلبستگی و باور به دنیای عادلانه بین دختران نوجوان با رفتارهای خودآسیب رسان و عادی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دختران نوجوان منطقه 2 شهر تهران در سال 1398 بودند. نمونه های پژوهش شامل 200 نفر که 100 نفر از آنها حداقل یکبار رفتار خود جرحی غیر خودکشی را انجام داده بودند و 100 نفر بدون سابقه رفتار خودجرحی بودند. نمونه گیری به شیوه در دسترس انجام شد. برای گردآوری داده ها از مقیاس رفتارها و کارکردهای خود جرحی کلونسکی و گلن (2009)، باور به دنیای عادلانه داگلاس و ساتون (2005)، دالبرت، لیبکوس، سالی و گوچ (2001) و سبک های دلبستگی کولینزو رید در سال (1990) استفاده شد. پژوهش علی- مقایسه ای بود که برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد، تفاوت معنی داری در سبک دلبستگی نزدیک بودن بین دختران نوجوان با رفتارهای خودآسیب رسان و عادی وجود دارد (001/0p<) و بین سبک های وابستگی و اضطرابی تفاوت معنی داری مشاهده نشد. مقادیر میانگین حاکی از پایین بودن سبک نزدیک بودن در دختران نوجوان با رفتارهای خودآسیب رسانی نسبت به گروه عادی بود. همچنین از بین ابعاد باور به دنیای عادلانه، تنها مؤلفه باورهای دنیای ناعادلانه در بین دختران نوجوان با رفتارهای خودآسیب رسانی و عادی تفاوت معنی داری نشان داد (001/0p<). که میانگین باورهای دنیای ناعادلانه در بین دختران نوجوان با رفتارهای خودآسیب رسانی بالاتر از گروه عادی بود.
مقایسه اختلالات اضطرابی وسبک های دلبستگی در کودکان پرورش یافته به شیوه فرزندپروری اسلامی با سایر کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
21 - 38
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش اختلالات اضطرابی و سبک های دلبستگی در کودکان پرورش یافته به شیوه فرزندپروری (تربیت) اسلامی با سایر کودکان مقایسه شد. شیوه های فرزندپروری در دو تقسیم بندی کلی شامل شیوه های فرزندپروری رایج در جهان (مستبدانه، مقتدرانه، سهل گیرانه، بی اعتنا و...) و شیوه فرزندپروری اسلامی استمی باشد. طرح این پژوهش، علی مقایسه ای است. در این پژوهش نمونه آماری شامل 100 نفر بود و از سه پرسش نامه شامل پرسش نامه محقق ساخته شیوه فرزندپروری اسلامی، مقیاس اضطراب اسپنس (1998) و پرسش نامه روابط میانی دلبستگی هالپرن و کوپنبرگ (2006) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. روش آماری این پژوهش آزمون t و تحلیل واریانس چندمتغیری بود. نتایج نشان داد که کودکان پرورش یافته با روش فرزندپروری اسلامی از لحاظ میزان اضطراب کلی، اضطراب تعمیم یافته و هراس از مکان های باز و نیز از لحاظ دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا نسبت به سایر کودکان پایین تر هستند که این تفاوت از لحاظ آماری معنا دار بود؛ نتایج نشان می دهد در شیوه فرزندپروری اسلامی، توجه به سه دوره سید، عبد و وزیر و انجام رفتارهای متناسب با ویژگی های هر مرحله موجب کاهش اضطراب کلی و همچنین کاهش دلبستگی های ناایمن در کودکان می شود.
رابطه سبک های دلبستگی و حرمت خود با ریخت شخصیتی D در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۳ بهار ۱۳۹۳ شماره ۴۹
5-23
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تعیین رابطه سبک های دلبستگی با حرمت خود و ریخت شخصیتی D بود. بدین منظور تعداد 245 دانشجو(66 پسر و 179 دختر) با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسش نامه های سبک دلبستگی بزرگسالان هازان و شاور، حرمت خود روزنبرگ و ریخت شخصیتی D پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با حرمت خود رابطه مثبت و معناداری و بین سبک های دلبستگی ناایمن با حرمت خود رابطه منفی و معناداری وجود دارد. یافته دیگر پژوهش این بود که بین سبک دلبستگی ایمن و ریخت شخصیتی D رابطه منفی و معنا دار و بین سبک های دلبستگی ناایمن و ریخت شخصیتی D رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سبک دلبستگی ایمن، دوسوگرا و اجتنابی به ترتیب نقش مهم و معناداری در بیش بینی حرمت خود دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سبک دلبستگی اجتنابی، ایمن و دوسوگرا به ترتیب نقش مهم و معناداری در پیش بینی ریخت شخصیتی D دارند. همچنین بین سبک های دلبستگی در دو جنس هیچ تفاوت معناداری وجود ندارد. این یافته ها بیانگر نقش و اهمیت سبک های دلبستگی در تعیین حرمت خود و ریخت شخصیتی D است.
نقش سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه در پیش بینی ملاک های همسرگزینی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه در پیش بینی ملاک های همسرگزینی دانشجویان دختر انجام شد. نمونه پژوهش300 نفر از دانشجویان مجرد دختر دانشگاه آزاد کرمانشاه که در مقطع کارشناسی ارشد در سال تحصیلی 91-1390 مشغول به تحصیل بودند، بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسالان هازان و شیور و پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (فرم کوتاه) و پرسشنامه ملاک های همسرگزینی بودند. نتایج نشان داد که از بین سبک های دلبستگی، سبک دلبستگی ایمن با ملاک محتوایی همسرگزینی و سبک دلبستگی اجتنابی با ملاک فرآیندی همسرگزینی رابطه معنادار معکوس وجود دارد. همچنین از بین حوزه های طرحواره های ناسازگار اولیه، حوزه خودگردانی و عملکرد مختل و حوزه محدودیت مختل با ملاک فرآیندی رابطه معنادار معکوس وجود دارد. تحلیل رگرسیون نشان داد سبک ایمن به صورت معکوس و معنادار قویترین پیش بینی کننده ملاک محتوایی همسرگزینی است و سبک اجتنابی به صورت معکوس و معنادار قویترین پیش بینی کننده ملاک فرآیندی همسرگزینی است.از بین طرحواره های ناسازگار، طرحواره خودگردانی و عملکرد مختل به صورت مثبت و معنادار قویترین پیش بینی کننده ملاک محتوایی همسرگزینی است و به صورت معکوس و معنادار پیش بینی کننده ملاک فرآیندی همسرگزینی نیز می باشد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه می توانند در تصمیم گیری افراد برای شریک زندگی تأثیرگذار باشند.
اثر سبک های دلبستگی و سبک های والدینی برخودشکوفایی: نقش واسطه ای ویژگی های شخصیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۳ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۵۱
136-156
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر سبک های دلبستگی و سبک های والدینی بر خود شکوفایی با میانجی گری ویژگی های شخصیتی بود. شرکت کنندگان در پژوهش شامل 306 نفر(174دختر و132پسر) از دانشجویان کارشناسی ارشد واحد علوم و تحقیقات خوزستان بودند که به روش تصادفی ساده گزینش شدند. ابزارهای اندازه گیری متغیرها، پرسشنامه سبک های دلبستگی سیمپسون(1990)، پرسشنامه سبک های والدینی زینانی(1389)، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو- فرم کوتاه (1992) و پرسشنامه خود شکوفایی اهواز(1378) بود. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق معادلات ساختاری (SEM) انجام گرفت. فرضیه های غیر مستقیم با روش بوت استراپ آزمون شدند. نتایج حاصل از پژوهش، نشان داد الگوی پیشنهادی با انجام اصلاحاتی، برازش خوبی با داده ها دارد. از 17 مسیر مستقیم الگوی پیشنهادی، مسیر سبک والدینی مقتدر به گشودگی تایید نشد و از الگو حذف گردید. نتایج مربوط به تحلیل روابط واسطه ای نشان داد که به جزء 3 مسیر غیر مستقیم (سبک دلبستگی ایمن به خود شکوفایی از طریق وجدانی بودن، سبک دلبستگی نا ایمن به خودشکوفایی از طریق روان رنجور خویی و سبک والدینی مقتدر به خودشکوفایی از طریق وجدانی بودن) دیگر مسیرهای غیر مستقیم معنی دار بودند.
نقش تعدیل کننده ی ذهن آگاهی در رابطه ی بین سبک های دلبستگی عاشقانه و کیفیت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۴ بهار ۱۳۹۴ شماره ۵۳
4-26
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش تعدیل کننده ی ذهن آگاهی در رابطه ی بین سبک های دلبستگی عاشقانه و کیفیت زناشویی در زنان متأهل دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شد. 207 زن دانشجوی متأهل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه ی شیوه های رفتاری، مقیاس آگاهی از تمرکز و شاخص کیفیت زناشویی را تکمیل نمودند. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و داده ها با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که ارتباط مثبت و معنی دار بین سبک دلبستگی ایمن با کیفیت زناشویی وجود دارد، و ارتباط منفی و معنی دار بین سبک دلبستگی پریشان و گسسته با کیفیت زناشویی وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد ذهن آگاهی رابطه ی بین سبک های دلبستگی ایمن، پریشان و گسسته با کیفیت زناشویی را تعدیل می کند.
پیش بینی گرایش به طلاق و احساس تنهایی بر اساس سبکهای دلبستگی با توجه به نقش میانجیگری خودمتمایزسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۷ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۸
128-151
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی احساس تنهایی و گرایش به طلاق بر اساس سبک های دلبستگی با توجه به نقش میانجی گری خودمتمایزسازی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و طرح آن از نوع طرح های همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر است. جامعه پژوهش شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق بوده اند که در بازه زمانی مرداد ماه تا پایان آبان ماه 1395 به شعب 6 و 7 و 8 دادسرای شهر ری و شعبه اجرای احکام مراجعه داشتند. نمونه ای به حجم 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس احساس تنهایی (راسل، 1996)، پرسشنامه خودمتمایزسازی (اسکورن و اسمیت، 2003)، مقیاس میل به طلاق (جانسون و مورو، 1986) و پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسال (کولینز و رید، 1990) بودند. تحلیل یافته ها با استفاده تحلیل معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین سبک های دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین خودمتمایزسازی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق رابطه معناداری وجود دارد. در نهایت سبک های دلبستگی به واسطه خودمتمایزسازی، قادر به پیش بینی احساس تنهایی و گرایش به طلاق است. بحث و نتیجه گیری: داده های پژوهش با الگوی پیشنهادی برازش کامل دارد به طوری که خودمتمایزسازی، در رابطه بین سبک های دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق، نقش واسطه ای معنی داری را ایفا می کند. هدف پژوهش حاضر، پیش بینی احساس تنهایی و گرایش به طلاق بر اساس سبک های دلبستگی با توجه به نقش میانجی گری خودمتمایزسازی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و طرح آن از نوع طرح های همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر است. جامعه پژوهش شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق بوده اند که در بازه زمانی مرداد ماه تا پایان آبان ماه 1395 به شعب 6 و 7 و 8 دادسرای شهر ری و شعبه اجرای احکام مراجعه داشتند. نمونه ای به حجم 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس احساس تنهایی (راسل، 1996)، پرسشنامه خودمتمایزسازی (اسکورن و اسمیت، 2003)، مقیاس میل به طلاق (جانسون و مورو، 1986) و پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسال (کولینز و رید، 1990) بودند. تحلیل یافته ها با استفاده تحلیل معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین سبک های دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین خودمتمایزسازی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق رابطه معناداری وجود دارد. در نهایت سبک های دلبستگی به واسطه خودمتمایزسازی، قادر به پیش بینی احساس تنهایی و گرایش به طلاق است. بحث و نتیجه گیری: داده های پژوهش با الگوی پیشنهادی برازش کامل دارد به طوری که خودمتمایزسازی، در رابطه بین سبک های دلبستگی با احساس تنهایی و گرایش به طلاق، نقش واسطه ای معنی داری را ایفا می کند.
رابطه بین سبک های دلبستگی با سلامت عمومی و سازگاری عاطفی با میانجیگری نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین و مثلث سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۴ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۵۵
4-22
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر آزمون مدل رابطه ی سبک های دلبستگی با سلامت عمومی و سازگاری عاطفی با میانجیگری نحوه ارزیابی فرزند از تعارضات والدین و مثلث سازی در دانش آموزان دبیرستان های دخترانه شهر اهواز بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانش آموزان شهر اهواز بودند. حجم نمونه شامل 213 نفر از دانش آموزان دبیرستانی بود که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه دلبستگی کولینز و رید (RAAS)، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ)، پرسشنامه ادراک کودک از تعارض والدین (CPIC) و پرسشنامه سازگاری (AISS) بودند. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد که مدل فرضی از برازندگی مناسبی برخوردار نبود. مدل نهایی با کواریته کردن نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین و خطای مثلث سازی از برازش خوبی نسبت به داده های جامعه برخوردار بود. نتایج ضرایب میسر مستقیم نشان داد که بین سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به سلامت عمومی، سازگاری عاطفی، مثلث سازی و نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین رابطه معنی دار، نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین به سلامت عمومی و مثلث سازی به سازگاری عاطفی معنی دار است. ضرایب غیرمستقیم با آزمون پریچر و هیز نشان داد که رابطه بین دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به سلامت عمومی با میانجیگری مثلث سازی و نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین معنی دار و رابطه بین دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به سازگاری عاطفی با میانجیگری نحوه ارزیابی فرزند از تعارض والدین معنی دار است. نتیجه گیری: در فرایند رشد فرزندان، روابط متعارض والدین و مثلث سازی می توانند سلامت عمومی و سازگاری عاطفی را به صورت منفی تحت تأثیر قرار دهد. .