مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
معاد جسمانی
مبانی نظری معاد جسمانی ملاصدرا از دیدگاه امام خمینی(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده: ملاصدرا اوّلین کسی بود که توانست بر اساس مبانی حکمت متعالیه معاد جسمانی را تبیین عقلانی نماید. طبق مبانی صدرایی، بدنی که بالذات تحت تدبیر نفس قرار دارد، یعنی بدنٌ ما نه این بدن متعین عنصری دنیوی، از شؤون و بلکه مرتبة نازلة نفس است؛ بنابراین، بدن آلتی مستقل و بیگانه از نفس نیست و تجلّی نفس است. بر این اساس، بدن در ارتکاب عمل هم نقش مباشر را دارد و هم مسبّب پیدایش عمل است و به همین دلیل در آخرت مستحق عذاب و پاداش می شود. در باور ملاصدرا، بدن اخروی برآمده از خلّاقیّت قوّة خیال است. امام خمینی یکی از موافقان معاد جسمانی صدرایی است که با پذیرش اصول مبنایی ملاصدرا در این مسأله، تبیین عقلانی وی از معاد جسمانی را تأیید نموده است.
عینیت بدن اخروی و بدن دنیوی در تفکر صدرایی و سازگاری آن با آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معاد جسمانی یکی از اعتقادات و آموزه های دین اسلام است که همه مسلمانان باید به آن ایمان داشته باشند؛ حال آیا می توان آن را با دلیل عقلی اثبات نمود؟ ابن سینا به ناتوانی عقل در ارائه دلیل بر اثبات آن اعتراف کرده و بر این عقیده است که چون صادق مصدَّق گفته است، باید بدان ایمان آورد. ملاصدرا براساس مبانی فلسفی خود مانند اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری بر آن شده است که این آموزه را با دلیل عقلی مبرهن سازد و چنین نتیجه می گیرد که بدن محشور (اخروی) همان بدن دنیوی است؛ به این ترتیب به اثبات معاد جسمانی می پردازد. حال بحث در این است که آیا بدن اخروی در نظریه معاد جسمانی صدرا همان بدنی است که آیات قرآن از آن سخن می گوید و در واقع با آن سازگاری دارد یا خیر؟ در این مقاله پاسخ این مسئله را دنبال کرده و بیان خواهیم کرد که بدن اخروی ای که ملاصدرا آن را مبرهن نموده، با آنچه در آیات قرآن آمده است، ناسازگار نیست و توهم عدم سازگاری این دو ناشی از فهم ظاهر آیات و حمل آنها بر عنصری بودن بدن اخروی است؛ درحالی که آنچه در آیات قرآت مسلم است، عینیت بدن دنیوی و اخروی و جسمانی بودن آن است، نه عنصری بودن آن.
تناسخ و معاد جسمانی؛ سنخیت یا غیریت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تناسخ، از جمله مسائلی است که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان مختلف با قومیت ها و آیین های گوناگون بوده است. از سوی دیگر، معاد جسمانی از جمله آموزه هایی است که نصوص قرآنی بر آن دلالتی آشکار داشته و همواره مورد اعتقاد مسلمانان بوده است. با وجود این، آموزة معاد جسمانی همواره انتقادات جدی به خود دیده که یکی از آنها مساوق بودن با تناسخ است که باور عمومی بر استحالة آن استوار است.
آنچه در این نوشتار می آید، تبیین رابطة میان تناسخ و معاد جسمانی به جسم عنصری از دیدگاه فیلسوفان و متکلمان، و آن گاه ارائة دیدگاه برگزیده از سوی نویسنده است. بر اساس مهم ترین یافته های این پژوهش، از دیدگاه ابن سینا و ملّاصدرا معاد جسمانی به جسم عنصری، مصداق تناسخ است. با این حال، متکلمان به دلیل نگاه خاص خود به تناسخ، چنین سنخیتی را برنمی تابند.
تناسخ و معاد جسمانی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سازگاری قول به استحاله تناسخ و اعتقاد به معاد جسمانی در حکمت متعالیه مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور ضمن تعریف و ذکر اقسام تناسخ، محذوراتی که موجب شده است فلاسفه حکمت متعالیه تناسخ را محال بدانند، جمع آوری شده است و سپس با توجه به آراء این حکماء در مورد چگونگی معاد جسمانی، مشخص شده است که هیچ یک از آن محذورات در معاد جسمانی وجود ندارد و در نتیجه قول به استحاله تناسخ با اعتقاد به معاد جسمانی کاملاً سازگار است.
تحلیل انتقادی دیدگاه مدرّس زنوزی دربارة معاد جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین فلسفی معاد جسمانی از مهم ترین مباحث فلسفه، به ویژه پس از صدرالمتألهین، است. دیدگاه آقاعلی مدرس زنوزی در این مسئله مبتنی بر این اصول است که اولاً نفس پس از مرگ، ودایع و ویژگی هایی متناسب با هویّت خود را در ذرّات و عناصر بدن باقی می گذارد؛ و ثانیاً این ودایع و ویژگی ها سبب حرکت جوهری و تحوّل وجودی ذرّات بدن شده و در نهایت، زمینه ساز اتّصال بدن برآمده از آن ها با نفس خود شخص در آخرت می شوند؛ به گونه ای که هیچ نفس دیگری، سازگاری و تناسب لازم برای اتّحاد با بدن مذکور را ندارد. بنا بر این نظر، می توان ضمن ارائه تبیین فلسفی سازگارتر با آیات قرآن و روایات، از اشکالات دیدگاه غیاث الدین دشتکی برحذر ماند. بی تردید اگر بتوان تبیینی فلسفی از معاد جسمانی به دست داد که با ظاهر آیات قرآن و روایات سازگارتر باشد و از ناسازگاری منطقی درونی نیز به دور باشد، آن تبیین پذیرفتنی تر از تبیین های رقیب خواهد بود. آیا می توان دیدگاه حکیم زنوزی در باب معاد جسمانی را دیدگاهی منسجم و سازگار با آیات قرآن و روایات دانست؟ و نیز آیا می توان دیدگاه او در این باره را بر دیدگاه ملاصدرا ترجیح دارد؟ در این مقاله، استدلال شده است که نظریة مدرّس زنوزی در تبیین معاد جسمانی، از اتقان لازم فلسفی برخوردار نیست؛ و نمی توان آن را بر دیدگاه ملاصدرا ترجیح داد.
نگاهی نو به معاد صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان نظریات در زمینه معاد جسمانی، نظریه ملّاصدرا پذیرش معاد جسمانی و روحانی است. ملّاصدرا می کوشد این دیدگاه خود را بر اساس اصولی عقلا ثابت کند؛ اصولی که ملّاصدرا را در مقابل متکلمین، مشائین و اشراقیون قرار می دهد. در این مقاله کوشیده ایم نشان دهیم که ملّاصدرا چگونه با اصولی همچون اصالت وجود، تجرد خیال، قیام صدوری صور خیالی به نفس انسان و نقش اعمال و ملکات در شکل گیری بدنی برزخی در مقابل سایر نظریات موضع گیری می کند و با بیان اشکالات ایشان به تقریر نظریه خود می پردازد.
رساله مثالیه نوریه (شیخ بهاء الدین محمد بن علی لاهیجی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رساله مثالیه در مسئله عالم مثال و به قلم شیخ بهاء الدین محمد لاهیجی است. به گفته محدث ارموی او همان قطب الدین محمد بن علی اشکوری است که کتاب محبوب القلوب را نوشت. در این رساله از ویژگی.های عالم مثال، شواهد اثبات آن از آیات و روایات و عقل، چگونگی تعلّق نفس به بدن مثالی، مُثُل افلاطونی، تناسخ و امر معاد جسمانی بحث شده است.
خیال و مثال در اندیشه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازجمله مسائل مطرح شده در فلسفه و عرفان اسلامی، مقولة خیال و مثال و برزخ است که در تبیین بسیاری از اعتقادات اسلامی ازجمله اصل معاد و حیات پس از مرگ، و اثبات تجرد روح و غیره نقش اساسی دارد. ابن عربی، ملاصدرا، ابن سینا، فارابی، و شیخ اشراق ازجمله اندیشمندانی هستند که به این مباحث پرداخته اند. در اندیشة ابن عربی، خیال، محل جمع اضداد است و امری است که نه موجود است نه معدوم، نه معلوم است نه مجهول؛ او خیال را مضیّق ترین و موسع ترین معلومات می داند و معتقد است که انسان با دیدة خیال می تواند صورت های خیالی و محسوس را با هم ادراک کند. وی نظریاتش دربارة عما را نیز، با نظریة خیال پیوند مى دهد و معتقد است که اگر نیروی خیال نبود عما، پدیدار نمى شد. از نظر وی خیال از بردگان نفس ناطقه است و برده در برابر سرور به سبب ملکیت ، دارای گونه ای فرمانروایى است ، فرمانروایى خیال در این است که نفْس را به هر صورتى که خواهد، شکل مى دهد. از دیدگاه صدرالمتألهین قدرت قوة خیال گاهى فطرى و گاهى کسبى است و ازجمله عوامل کسبى در رؤیت بى واسطة صور نورانى، کم خوردن و کم آشامیدن، کم خوابى، رهاکردن، تن آسایى، و رهاشدن از بند نرمى و لطافت است. صدرا براى نفس، قدرت و قوتى قائل است که به واسطة آن، نفس با نیروى خیال، قادر به انشا و ایجاد صورى است که در هیچ یک از عالم عقول، اعیان و حتى عالم مثال وجود ندارند
کاربرد اصل تشکیک در معاد جسمانی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو در وهله اول معاد جسمانی از دیدگاه ملاصدرا و سپس جایگاه مبنایی اصل تشکیک در وجود را مورد مداقه فلسفی قرار می دهد. از این رهگذر به دست می آید که اصل تشکیک در وجود، در همه ارکان معاد جسمانی که عبارت از نفس، بدن مثالی، قوه خیال و امور لذت بخش و دردآور می باشند، جایگاه مبنایی را ایفا می کند؛ به گونه ای که بدون در نظر گرفتن این اصل، معاد جسمانی مورد نظر ملاصدرا تثبیت نخواهد شد. در پایان، ضمن تطبیق معاد جسمانی صدرا و اصل تشکیک با آیات و روایات، این مطلب حاصل می شود که در بحث معاد، عمدتاً با سه دسته آیات و روایات روبه رو هستیم که معاد جسمانی صدرا با هر سه دسته قابل جمع است.
بررسی استدلال ها و مباحث کلامی علامه حلی دربارة هویت انسان در قیامت و امکان اعادة معدوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع امکان اعادة معدوم و هویت انسان در قیامت، یکی از مهم ترین و در عین حال چالش برانگیزترین مباحث فلسفی و کلامی در تفکر اسلامی است. این موضوع با همة انضمام ها و بایسته های آن در تقریرات فلاسفة مسلمان به شکل ها و صورت های متنوعی آورده شده و مورد بحث قرار گرفته است. آرای علامه حلی به عنوان یکی از دانشمندان مسلمان به سبب غنای مطالب و شرح پیوستة آن ها با سایر موضوعات، بسیار مورد توجه است. وی نوع دیدگاهی که یک متفکر دربارة ماهیت انسان دارد را در نگاه به هویت او در قیامت بسیار مؤثر دانسته است. علامه حلی درنهایت با انتخاب رویکردی جسمانی محور به حقیقت انسان، بدن معادی وی را متشکل از اجزای اصلی غیر فانی محسوب و امکان اعادة معدوم را باطل می شمارد
رابطة نفس و بدن در دیدگاه حکیم مؤسس آقاعلی مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معاد جسمانی در تاریخ اندیشة دینی، کلامی، و فلسفی، مسئله بوده و هست. حکمت متعالیه در بیان کیفیت مسئله و حل آن به پردازش مبانی و مبادی متفاوت آن اقدام کرده است. ازجمله مهم ترین این مبادی، معرفت نفس و شناخت اصول آن است. حکمای متعالی با نگرش «جسمانیت الحدوث روحانیت البقا» به نفس، پرداختن به سایر مبادی را هموار کرده اند. اما گزینش این مبنا خود مشکل ساز شده؛ زیرا سبب شده است رابطة بدن مادی و نفس مجرد در معاد جسمانی مخاطره آمیز به نظر آید. حکیم مؤسس سعی کرده در نظریة خود بر اساس «بدن پویا به سوی نفس ایستا» حرکت و بر مبانی استوار حکمت متعالیه در معرفت نفس و مبانی هستی شناختی تکیه کند. اما نتایجی که از این مبادی و مبانی می گیرد مغایر با آن چیزی است که رهاورد منطقی آن محسوب می شود؛ این نتایج، در نگاه تحلیلی، چرخشی است به سوی نتایج کلامی و نمی توان آن را پایدار بر مبانی صدرایی تلقی کرد. تحلیل های حکیم مؤسس می تواند چالش های اساسی را نمایان سازد و مشکلات راه را برای به دست آوردن تصوری دقیق تر از این باور بنیادی دینی بر ما هموارتر کند تا بنای اندیشه و اعتقاد، بر پایة سست ظاهرگرایی نهاده نشود
تحلیل و بررسی تناسخ ملکوتی در فلسفة ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تناسخ ملکوتی» در اصطلاح، انتقال نفس از بدن دنیوی به بدن اخروی مناسب با اوصاف و ملکات اخلاقی و ظهور آن در آخرت است. صدرالمتألهین شیرازی بر اساس مبانی حکمت متعالیه از جمله اصالت وجود، حرکت جوهری، تشکیک وجود، اتحاد عاقل و معقول و مبنای انسان شناسیِ خویش به تناسخ ملکوتی استدلال کرده است. وی با استناد به دلایل عقلی و آیات و روایات اثبات کرده است که باورها و اعمال اختیاری سبب تحول نفس و ایجاد صورت نوعیة جدیدی در انسان شده که انسان با همان صورت نوعیة مکتسبه از اعمال و ملکات نفسانی به عالم آخرت منتقل و با آن محشور می شود. از نظر ملاصدرا این نوع تحول باطنی، همان نظریة تناسخ ملکوتی و تجسم اعمال مأخوذ از شرع است که همچنین مورد تأیید عقل و وحی و اهل کشف است. در این پژوهش ضمن تبیین مفهوم تناسخ ملکوتی و تفاوت آن با تناسخ ملکی، مبانی عقلی و نقلی تناسخ ملکوتی و تجسم اعمال با تکیه بر آثار فلسفی و تفسیری صدرالمتألهین بررسی و تحلیل شده است.
معاد جسمانی از منظر علّامه طباطبائی، با تأکید بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن معاد در قرآن
علّامه طباطبائی با اینکه در بسیاری از علوم دینی صاحب نظر بوده ، در بحث معاد جسمانی کمتر قلم زده است و این مسئله موجب شده تا دیدگاه ایشان دربارة معاد جسمانی، کانون اختلاف مفسران و مروجان اندیشه های علّامه قرار گیرد. در این نوشتار برای تبیین دیدگاه ایشان به بررسی دیدگاه های انسان شناختی ایشان همچون دوساحتی بودن انسان، اصالت نفس، مجرد و جاودانه بودن آن، رابطة نفس و بدن و نقش بدن در هویت انسان، ضرورت حشر بدن و کیفیت آن می پردازیم. به نظر می رسد ایشان علی رغم پذیرش بیشتر آموزه های فلسفی حکمت متعالیه و تأثیر دادن آنها بر تفسیر آیات قرآن در بحث معاد جسمانی، با نپذیرفتن نظریة صدرالمتألهین که بدن اخروی را مُنشَأ نفس و قائم به آن می داند، اصل حرکت جوهری را همان گونه که در نفس مطرح است در بدن هم مطرح می کند و تبیینی دیگر از معاد جسمانی ارائه می دهد که می توان آن را بر دیدگاه مدرس زنوزی تطبیق داد.
بازخوانی انتقادی دیدگاه مدرس زنوزی در مسئله ی معاد جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا با براهین عقلی و برپایه ی مبانی فلسفی خود، توانست به گونه ای خاص، معاد جسمانی که مورد تصریح شرایع مقدسه قرار گرفته است، را مبرهن سازد. او معتقد شد که بدن عنصری با ارتقاء وجودی – زوال نقایص – و تبدیل به بدن مثالی، در نشئه ی دیگری مورد تعلق نفس قرار می گیرد. در عقیده ی صدرالمتألّهین با توجه به گره خوردن هویت شخصی، به بقای صورت و نیز حفظ بقای شخصی در مسئله ی اشتداد، عینیتِ بین بدن عنصری و بدن مثالی محفوظ است. این نظریه، با تمام اتقانی که داشت، مورد اعتراض برخی از صاحب نظران قرار گرفت. از جمله ی این معترضین آقاعلی حکیم معروف به مدرّس زنوزی بود. وی تعطیل بدن عنصری، را نپذیرفت و معتقد شد بدن عنصری بعد از عروض مرگ در اثر حرکت جوهری و با ارتقای وجودی، به افقی از وجود نائل می شود که می تواند دوباره مورد تعلق نفس واقع شود. در این مقاله به شیوه ی تحقیق کتابخانه ای نظریه ی حکیم زنوزی تقریر و مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
دشواری های ابن سینا در پذیرش یا انکار معاد جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا در مورد معاد جسمانی در آثار مختلف خود دو موضع کاملاً متفاوت داشته است. وی گاهی، پس از اثبات عقلانی معاد روحانی، می گوید معاد جسمانی را بر اساس قول پیامبر (ص) می پذیرد و گاهی، با نقد دلایل کسانی که به معاد جسم یا جسم و روح قائل اند، تنها معاد نفوس را می پذیرد. در هر دو موضع، وی با مشکل خاصی مواجه است. ابن سینا هنگامی می تواند به جسمانیت معاد از طریق پیامبر معتقد باشد که امکان آن را نشان داده باشد، در حالی که وی امکان معاد جسمانی را مطرح نکرده است. پس از ابن سینا، برخی از متکلمان و حکیمان، پیش از بیان دلیل نقلی بر اثبات معاد جسمانی، امکان آن را نشان داده اند. دشواری دیگر ابن سینا هنگامی است که معاد جسمانی را، که مورد تأیید نصوص قرآنی و روایی است، انکار می کند. وی برای حل این مسئله می گوید پیامبر (ص)، برای رعایت حال مخاطبان عام، که توانایی درک معانی عقلی و سعادت و شقاوت حقیقی را ندارند، باید با بیان لذات و عقوبت های ملموس آن ها را به نیکوکاری ترغیب کند و از بدکاری و نافرمانی بترساند. ابن سینا با طرح نظریه تمثیل، به عنوان روشی خاص برای آموزش حقایق دینی به مردم، ظواهر آیات قرآنی و روایی را اشاراتی برای تفهیم معانی بلند قرآنی به مردم دانسته است. به این ترتیب، ورای معانی ظاهری این گونه آیات، معنایی باطنی و عقلی وجود دارد که باید با تأویل به آن ها دست یافت. پس از ابن سینا، برخی از اهل کلام و حکمت، با غیرقابل تأویل دانستن این گونه آیات، این راه حل را مردود اعلام کرده اند.
معاد جسمانی از دیدگاه ابن عربی
حوزه های تخصصی:
ابن عربی معاد را هم روحانی و هم جسمانی می داند . از نظر وی، ماهیت حقیقی معاد و حشر ، جمع شدن نفوس جزیی درنفس کلّی است . معاد جسمانی نیز دارای دو کیفیت متفاوت برای بهشتیان و دوزخیان است. زیرا حشر جسم بهشتیان به شکل دنیوی نیست ؛ بلکه جسم محشور شدة آنها ، جسم لطیف ملکوتی است که موسوم به جسم طبیعی است و از نشأت عنصری و دنیوی برتر است و خواصّ دنیوی ندارد . امّا حشر جسم دوزخیان ، به گونة عنصری ، و مبتنی بر مزاج دنیوی است و قابل زوال و تغییر و کون و فساد است ؛ زیرا دوزخیان به علّت اتکاء به دار عنصری و هوا و هوسهای زود گذر دنیوی ، درهای روحانیت برای همیشه به روی آنها بسته است ؛ لذا از عالم عناصر رهایی نخواهند یافت. در این مقاله به بیان دیدگاه ابن عربی در مورد لزوم معاد جسمانی و نیز به کیفیّت این معاد پرداخته شده است .
معاد جسمانی از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
آنچه نظرهای علاّمه طباطبائی(ره) را از خطّ مشی فلاسفه و حکمای دیگر در باب اتّحاد روح و بدن در قیامت متمایز می سازد، این است که او معاد جسمانی را برگرفته از تکامل و صعود بدن در اثر حرکت جوهری و رسیدن به مقام و مرتبة نفس می داند. او نظرهای فلاسفة دیگر مبنی بر عود و نزول نفس و اتّحاد با بدن دنیوی را رد می کند، چراکه به حُکم عقل محال است موجودی که فعّال و کمال یافته است، مجدّداً به مرتبة قوّه و انفعال نزول یابد. از بحث های او این نتیجه حاصل می شود که بدن جسمانی پس از مفارقت و جدایی از نفس، برخلاف نظر دیگران، فانی نمی شود و در اثر حرکتی که ناشی از حرکت جوهری است، کمال و فعلیّتی خاص با نفس پیدا می کند و این اتّحاد نفس و بدن در آخرت را می توان نتیجة اتّحاد یا حدوث جسمانی نفس با بدن دنیوی دانست که از مهم ترین مسائل در حکمت متعالیّه است. از نظر علاّمه طباطبائی(ره)، انسان محشور در قیامت از یک سو عینیّت و وحدت با انسان دنیوی دارد که آن به لحاظ نفس اوست و از سویی، مثلیّتی با انسان دنیوی دارد که آن به واسطة بدن اوست. بنابراین، از نظر او، عینیّت بدن دنیوی و اخروی به نحوی باطل است. نتیجة معاد جسمانی می شود که در جهان آخرت، انسان با وجودی جسمانی از پاداش و یا عذاب جسمانی برخوردار شود.
چالش های اساسی نظریه آقاعلی حکیم درباره «کیفیت معاد جسمانی» از دیدگاه سید جلال الدین آشتیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات حکمت نوصدرایی
آقاعلی مدرس طهرانی، با اعتقاد عمیق به کارآیی مبانی حکمت متعالیه در بازآفرینی اندیشه دینی، به ویژگی برجسته و معمول روش صدرا، یعنی «مماشات با قوم در بدایات و افتراق در نهایات»، عنایت ویژه نشان داده تا در بیان کیفیت معاد جسمانی طرحی نو دراندازد. طرح وی بر اساس اتخاذ مبانی صدرایی بدون کمترین بازسازی آنهاست، اما برنهاده های او بر مبانی نهادی صدرا کاربست افتراق در نهایات را در سعی علمی به نمایش می گذارد. وی در نظر دارد با مبانی هستی شناخت، از قبیل حرکت جوهری و مبانی معرفت نفس، معاد جسمانی را با تصویر رجوع بدن دنیوی به روح در هنگامه رستاخیز تبیین کند. بر این اساس، او نه بدن دنیوی را با همان ساختار دنیوی مقصد عود روح می داند و نه مانند صدرا بدن اخروی را تنها قائم به نفس مبعوث می داند. مهم ترین مواضع نقدی آشتیانی به برنهاده های حکیم بر مبانی نهادی صدرایی متوجه است، همانند بقای رابطه نفس و بدن بعد از موت، ادامه حرکت جوهری بدن پس از جدایی نفس، گرایش به نظرات متکلمان اشعری، و همان ایراداتی که بر نظریه معاد عنصری متکلمان اشعری مشترک الورود است. بازخوانی مبانی صدرایی و استنتاج های حکیم مؤسس در آینه پژوهش نقادانه آشتیانی نمایانگر تعالی و پویایی اندیشه و روش صدرایی در برهه های متوالی است.