مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
افسردگی
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ماهیت پیچیده مشکلات عاطفی کودکان به کارگیری درمان های جدید را ایجاب میکند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر علایم افسردگی دانش آموزان دختر دوره ابتدایی با مشکلات دلبستگی انجام شد.
مواد و روش ها: این پژوهش یک طرح آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه شاهد بود. نمونه هدف 34 نفر بودند که از بین 388 نفر از دانش آموزان مقطع دوم و چهارم ابتدایی شهر اصفهان انتخاب شدند که بیشترین نمره را در مشکلات مربوط به دلبستگی و علایم افسردگی به دست آوردند. ارزیابی با استفاده از پرسش نامه مشکلات دلبستگی Randolph (RADQ یا
Randolph attachment disorder questionnaire) و فرم سلامت روان کودکان انتاریو انجام شد. مادران در 10جلسه گروهی درمان مبتنی بر دلبستگی شرکت کردند و تأثیر آن بر میزان افسردگی کودکانشان طی دو مرحله پس آزمون و پیگیری سه ماهه بررسی شد. نتایج حاصل از پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS16 و به کمک آمار توصیفی و استنباطی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: از آن جا که کسب نمره بیشتر در علایم اختلال افسردگی نشان از شدت علایم دارد، ملاحظه میشود که میانگین نمرات افسردگی گروه مداخله در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه شاهد به میزان معنیداری پایین تر است (05/0 < P). میزان کاهش علایم افسردگی گزارش شده توسط آزمودنیها در مرحله پس آزمون 38/0 و در پیگیری سه ماهه 50/0 بود.
نتیجه گیری: درمان مبتنی بر دلبستگی در کاهش علایم افسردگی دختران دارای مشکلات دلبستگی مؤثر بود و پایبندی مادران به تداوم روش های درمانی باعث بهبودی بیشتر در مرحله پس آزمون شد.
بررسی رابطه ی بین مسوولیت اجتماعی و سلامت روانی مهاجران (مورد مطالعه: شهر طبس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله: مفهوم سلامت روانی یا جسمانی به آشکارا با مسوولیت پذیری مهاجران بستگی دارد. از جمله عوامل تعیین کننده ی سلامت روان در میان مهاجران، میتوان به نقش مسوولیت پذیری آنها اشاره کرد. این مقاله برآن است تا به تحلیل رابطهی بین مسوولیت پذیری مهاجران و سلامت روانی آنها براساس مدل رگرسیون لجستیک بپردازد.
روش تحقیق: روش تحقیق در این مقاله پیمایش؛ ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ی ساختار یافته، جامعه ی آماری مهاجران شهر طبس هستند. تعداد 200 نفر به عنوان جمعیت نمونه مطالعه شدند. تحلیل ها براساس آزمون مقایسه ی میانگین ها و همبستگی و آزمون مدل تحقیق براساس رگرسیون لجستیک انجام شده است.
یافته ها: نتایج حاصل نشان می دهند که میانگین نمره ی سلامت روانی مهاجران در بعد سلامت فیزیکی برابر 94/26، در بعد اضطراب برابر 23/25، در بعد استرس برابر 16/20 و در بعد کارکرد اجتماعی برابر 50/31 است. تفاوت مشاهده شده بین میانگین ها براساس آزمون F با مقدار 92/71 در سطح معنا داری تایید شده است. نتایج حاصل از رگرسیون لجستیک نشان می دهند که پنج متغیر وضعیت مسکن، مسوولیت اجتماعی، وضعیت تاهل، میزان تحصیلات و سن پاسخ گویان وارد معادله شدهاند. مقدار بتا برای پنج متغیر وضعیت تاهل (27/0 B= )، مسوولیت اجتماعی (62/0 B= )، وضعیت مسکن (12/0 B= )، میزان تحصیلات (19/0 B= ) و سن پاسخ گویان(17/0 B= ) معنادار بوده و توانستهاند در پیشبینی سلامت روانی مهاجران نقش موثری داشته باشند.
ارتباط بین سلامت معنوی و افسردگی در مراجعه کنندگان مبتلا به سرطان سینه در بیمارستان تخصصی سیدالشهدا(ع) اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سرطان سینه شایع ترین، کشنده ترین و از نظر روانی تأثیرگذارترین سرطان در زنان است و موجب بروز مشکلات هیجانی و عاطفی عمیقی همچون افسردگی میشود. یافته های چندین مطالعه بیانگر وجود ارتباط آماری معنی دار بین سلامت معنوی و افسردگی در این بیماران می باشد. وجــود موارد ضد و نقیض در این زمینه، در تحقیقات خارج از کشور و عدم وجود چنین مطالعه ای در ایران، محققین را بر آن داشت تا مطالعه ای را با هدف ارتباط بین سلامت معنوی و افسردگی در مراجعه کنندگان مبتلا به سرطان سینه در بیمارستان سیدالشهدا(ع) اصفهان طراحی و اجرا نمایند .
روش بررسی: این مطالعه، از نوع تحلیلی- مقطعی بود. نمونه های مورد پژوهش 223 نفر از بمراجعه کنندگان مبتلا به سرطان سینه در بیمارستان سیدالشهدا(ع) در سال 1390 بودند که به روش نمونه گیری آسان وارد مطالعه گردیدند. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسش نامه ی سلامت معنوی پولوتزین و الیسون و خرده مقیاس افسردگی پرسش نامه ی DASS-42 استفاده شد. سپس داده ها با استفاده از 17SPSS و روش های آمار توصیفی (توزیع درصد فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و تحلیلی (آزمون t مستقل و ضریب همبستگی Pearson و Spearman)، مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: در این مطالعه، 223 بیمار (1/99 درصد زن و 9/0 درصد مرد) شرکت نمودند. میانگین سنی این بیماران 6/48 سال با انحراف معیار 07/1 بود. 3/80 درصد افراد متأهل بودند. میانگین مدت ابتلا به بیماری 26/39 ماه با انحراف معیار 7/41 بود. میانگین نمره ی بعد مذهبی سلامت معنوی بیماران 25/52 با انحراف معیار 08/7 از 60 بود و میانگین نمره ی بعد وجودی سلامت معنوی بیماران 87/42 با انحراف معیار 31/9 از 60 و میانگین کلی نمره ی سلامت معنوی بیماران نیز 89/94 با انحراف معیار 99/14 از 120 بود و میانگین نمره ی افسردگی واحدهای مورد پژوهش 24/12 با انحراف معیار 58/9 از 42 بود. یافته ها حاکی از وجود ارتباط آماری معنی دار معکوس بین ابعاد مذهبی و وجودی سلامت معنوی با میزان افسردگی بود (به ترتیب با 22/0- = r و 001/0 = P و نیز 48/0- = r و 001/0 > P). همچنین بین نمره ی کلی سلامت معنوی و افسردگی ارتباط معنی دار وجود داشت (41/0- = r و 001/0 > P).
نتیجه گیری: در بیماران مبتلا به سرطان سینه با نمرات بالاتر سلامت معنوی، میزان افسردگی کمتری وجود دارد. بنابراین به نظر می رسد در بیماری هایی همچون سرطان که بر جسم، روان و روح افراد تأثیرگذار هستند، پرستاران می توانند با استفاده از رویکرد مراقبت کل نگر با تأکید بر بعد معنوی مراقبت به بیماران در دستیابی به ارتقای سطح سلامت روان کمک نمایند.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی به شیوه ی گروهی (با تکیه بر مولفه های هوشیاری فراگیر بنیادین، تحمل پریشانی و تنظیم هیجانی) بر نشانه های افسردگی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT) به شیوه ی گروهی بر نشانه های افسردگی از طریق بهبود مولفه های هوشیاری فراگیر، تحمل پریشانی و تنظیم هیجانی است.
روش کار: در این پژوهش شبه آزمایشی با استفاده از شیوه ی نمونه گیری داوطلبانه از میان دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه های فردوسی و علوم پزشکی مشهد در سال تحصیلی 88-1387، تعداد بیست نفر که با استفاده از پرسش نامه ی افسردگی بک دارای نشانه های افسردگی بودند، شناسایی شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار گرفتند. پرسش نامه ی هوشیاری فراگیر فریبرگ (FMI)، مقیاس تحمل پریشانی (DTS) و مقیاس دشواری های تنظیم هیجانی (DERS) روی دو گروه اجرا گردید. سپس رفتاردرمانی دیالکتیکی به شیوه ی گروهی در هشت جلسه و طی چهار هفته بر روی گروه آزمون بر اساس راهنمای درمانی اجرا شد و گروه شاهد هیچ درمانی دریافت نکردند. در خاتمه، دو گروه، مقیاس های پ ژوهش را تکمیل نمودند. ارزیابی پی گیر نیز یک ماه پس از اتمام درمان صورت گرفت. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تی برای نمونه های همبسته تحلیل گردیدند.
یافته ها: نتایج حاکی از اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی در کاهش نشانه های افسردگی (001/0P<) و افزایش معنی دار در شاخص های هوشیاری فراگیر (001/0=P) و تحمل پریشانی (05/0P<) بود. آزمودنی های گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد در شاخص دشواری های تنظیم هیجانی، کاهش معنی داری نشان ندادند. بهبودی مشاهده شده در گروه آزمون در پی گیری یک ماهه نیز حفظ شده بود.
نتیجه گیری: به نظر می رسد DBT از طریق اثر گذاری بر مولفه های هوشیاری فراگیر و تحمل پریشانی، نشانه های افسردگی را کاهش می دهد.
تحلیل مسیر منبع کنترل، نشانگان افسردگی و پیشرفت تحصیلی بر افکار خودکشی:نقش تعدیل کنندگی جنس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعات شیوع شناسی نشان می دهد که مشکلات مربوط به بهداشت روانی در بین دانشجویان، یکی از عمده ترین مسائل آموزش عالی است. لذا این پژوهش با هدف بررسی نقش منبع کنترل، نشانگان افسردگی و پیشرفت تحصیلی بر افکار خودکشی دانشجویان انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع همبستگی و بر حسب نوع استفاده از نتایج، کاربردی است. نمونه ای شامل250 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران در سال تحصیلی 88-1387 است که به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و با مقیاس های افکار خودکشی (SIS)، افسردگی دانشجویان (UCDI) و منبع کنترل راتر مورداندازه گیری قرار گرفتند. داده های به دست آمده از مقیاس های مذکور با استفاده از روش تحلیل مسیر به کمک نرم افزار لیزرل تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج بررسی همبستگی بین متغیرهای پیش بین و ملاک حاکی از آن است که جهت رابطه در هر دو گروه دختر و پسر در ماتریس همبستگی دو متغیره یکسان است. اما معنی داری ضرایب و میزان واریانس تبیین شده ی بین متغیرها در دو گروه دختر و پسر متفاوت است.
نتیجه گیری: یافته ها حاکی از ضرورت توجه به متغیر های منبع کنترل، میزان افسردگی و پیشرفت تحصیلی و ارتباط آن ها با افکار خودکشی دانشجویان است. جهت حفظ و ارتقای بهداشت روانی، پیشرفت تحصیلی دانشجویان و ارایه ی خدمات مناسب بهداشت روانی باید به نقش اثربخشی این متغیرها توجه شده و در آزمون های غربالگری و پایش سلامت روانی دانشجویان مد نظر قرار گیرند.
رابطه ی نگرش مذهبی و علایم اختلال استرس پس از سانحه در زلزله زدگان شهرستان بم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مضامین دینی حاکی از این است که انسان به هنگام برخورد با شرایط تهدیدکننده، خدا را می خواند. تحقیقات آسیب شناسی روانی نیز نشان داده است که وقایع تکان دهنده و تهدیدکننده ممکن است در برخی از افراد مستعد، علایم اختلال استرس پس از سانحه را ایجاد نماید. لذا هدف این تحقیق، بررسی رابطه ی بین نگرش مذهبی و علایم اختلال استرس پس از سانحه در افرادی بود که در زلزله ی بم حضور داشتند.
روش کار: تحقیق حاضر از نوع همبستگی و پس رویدادی است. آزمودنی ها شامل 117 نفر (70 مرد و 47 زن) از مردم شهرستان بم بودند که به روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین افرادی که در حادثه ی زلزله حضور داشتند، انتخاب شدند. آزمودنی ها دو مقیاس نگرش مذهبی و اختلال استرس پس از سانحه ی می سی سی پی (اشل) را به صورت فردی تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام و آزمون تی استفاده شد.
یافته ها: نگرش مذهبی تنها قادر بود مولفه های ناتوانی در مهار عاطفی و افسردگی مقیاس اشل را به صورت معکوس پیش بینی کند. هم چنین، آزمودنی های دارای علایم خفیف در مقایسه با آزمودنی های دارای علایم شدید، نگرش مذهبی برتری نشان دادند (001/0P<).
نتیجه گیری: نگرش مذهبی می تواند در کاهش علایم عاطفی اختلال استرس پس از سانحه موثر باشد ولی بر علایم خودآیند آن تاثیری ندارد.
بررسی ارتباط سبک دلبستگی بالغینبه والدین با تنش، اضطراب و افسردگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سبک های دلبستگی از منابع درون فردی هستند که می توانند سطوح تنش و ناتوانی را در شرایط ناگوار تعدیل کنند و اثرات منفی تنش را کم رنگ تر جلوه دهند. بنا بر نتایج پژوهش ها، سبک های دلبستگی، اهمیت پیش بینی کننده ی زیادی در بهداشت روانی دارد. با توجه به اهمیت سلامت روان در زندگی افراد که از مواد مخل کننده ی آن تنش، اضطراب و افسردگی است و وجود نظریه ی مهم دلبستگی بالبی و دسترسی محدود پژوهشگر به مقالاتی که فرضیات مشتق از این نظریه را آزمون کند، پژوهشی با هدف تعیین ارتباط سبک های دلبستگی بالغین به والدین با تنش، اضطراب و افسردگی انجام شد.
روش کار: این مطالعه ی توصیفی همبستگی در سال 1388 بر 170 زن متاهل 44-15 ساله که به روش آسان از درمانگاه زنان بیمارستان قائم (عج) و مطب متخصص زنان شهر مشهد انتخاب شدند، انجام شد. داده ها با پرسش نامه ی سبک دلبستگی بالغین به والدین و مقیاس تعیین همزمان تنش، اضطراب و افسردگی جمع آوری و با نرم افزار SPSS نسخه ی 14در سطح معنی داری 05/0 با استفاده از آزمون آماری پیرسون تحلیل شد.
یافته ها: تنش، اضطراب و افسردگی، ارتباط منفی با سبک دلبستگی ایمن به والدین دارد که در مورد افسردگی با دلبستگی ایمن به پدر و مادر و تنش با دلبستگی ایمن به مادر معنی دار گردید و هر سه مولفه، ارتباطی مثبت و معنی دار با سبک دلبستگی سرد به پدر و مادر دارند (01/0P<).
نتیجه گیری: بر اساس نظریه ی بالبی، دلبستگی برای تکوین شخصیت و روابط بهنجار ضروری بوده و پایه ای برای سلامت روانی است.
اعتباریابی پرسش نامه ی مثلث شناختی دردانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش هنجاریابی پرسش نامه ی مثلث شناختی (CTI) در میان دانشجویان بود. این پرسش نامه، شیوه ی تفکر افراد افسرده را درباره ی خود، دنیا و آینده می سنجد.
روش کار: مطالعه ی حاضر از نوع مقطعی توصیفی بوده و برای اعتباریابی آن 412 دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد (157 نفر مرد و 255 نفر زن) در سال تحصیلی 89-1388 به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد.
یافته ها: ضریب پایایی آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 85/0 و برای خرده مقیاس های نگرش نسبت به خود 80/0، نگرش نسبت به دنیا 73/0 و نگرش نسبت به آینده 81/0 می باشد. هم چنین، در این هنجاریابی سئوالاتی که همخوانی معتبری نداشتند، مشخص شدند.
نتیجه گیری: پرسش نامه ی مثلث شناختی روی دانشجویان ایرانی می تواند به عنوان یک ابزار پایا و معتبر برای ارزیابی مثلث شناختی نظریه ی بک و برای سنجش شیوه ی تفکر دانشجویان افسرده باشد.
ارزیابی ارتباط آسیب شناسی روانی و شدت بیماری انسدادی مزمن ریه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیماری های انسدادی مزمن ریه (COPD) از بیماریهای شایع تنفسی هستند که در بیماران مبتلا به دلیل ازمان بیماری و از کارافتادگی مشکلات روانی ایجاد شده و منجر به تشدید بیماری می شوند. داده های کافی در این مورد در ایران موجود نیست لذا به بررسی آسیب شناسی روانی این بیماران پرداختیم.
روش کار: در این پژوهش توصیفی تحلیلی، از بین بیماران درمانگاه تخصصی ریه بیمارستان قائم (عج) مشهد طی نیمه ی اول سال 1387، 43 نفر که به تشخیص یک فوق تخصص ریه مبتلا به COPD بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و اسپیرومتری شدند، سپس توسط یک روان شناس بالینی مورد ارزیابی وضعیت روانی با «چک لیست ویرایش شده ی 90 سئوالی (SCL-90-R)»، و آزمونهای افسردگی هامیلتون و بک قرار گرفتند. داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه ی 14 و با آزمونهای آماری تی، تحلیل واریانس یک طرفه و پیرسون تحلیل شدند.
یافته ها: میانگین نمره ی شاخص کلی علایم (GSI) در مردان 56/0 و در زنان 98/0 بود و 2/51 درصد بیماران در محدوده پاتولوژیک روانی قرار داشتند. 1/58% بیماران افسردگی و 5/46 درصد بیماران اضطراب غیرطبیعی داشتند. زنان به طور بارزتری دچار افسردگی، اضطراب، فوبی و اختلالات شبه جسمی بودند (05/0 P<). بیماران مبتلا به COPD شدید نسبت به دو گروه خفیف و متوسط، افسردگی بیشتری داشتند (03/0= P و 01/0= P).
نتیجه گیری: بیماران مبتلا به COPD میزان آسیب شناسی روانی بالایی دارند، خصوصا افسردگی به ویژه در زنان مبتلا شایع است که با شدت بیماری ریوی ارتباط مستقیم دارد.
بررسی افسردگی پس از زایمان و عوامل مرتبط با آن: ارزیابی 5/4 ماهه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از اختلالات روان شناختی در حاملگی و دوره ی پس از آن، افسردگی پس از زایمان می باشد که تهدیدی بر امنیت و سلامت مادر و نوزاد می باشد. این مطالعه با هدف بررسی شیوع افسردگی پس از زایمان و عوامل مرتبط با آن انجام گردید.
روش کار: این مطالعه ی توصیفی تحلیلی در سال 1386 در بخش زنان و زایمان بیمارستان امام علی (ع) زاهدان انجام شد. سیصد خانم مراجعه کننده به بخش زایمان، به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه گردیدند و در چهار نوبت (بلافاصله پس از زایمان، 4 هفته پس از ارزیابی اول، 6 هفته پس از ارزیابی دوم و 8 هفته پس از ارزیابی سوم) با استفاده از پرسش نامه ی مشخصات جمعیت شناختی و پرسش نامه ی افسردگی بک، بررسی شدند که ارزیابی اولیه، حضوری و سایر ارزیابی ها از طریق تماس تلفنی توسط محقق انجام شد. مادرانی که درحال مصرف داروهای روان پزشکی بودند، نوزادشان مشکل جدی در سلامت جسمانی داشت، نمره ی آزمون افسردگی بک اولین ارزیابی آن ها بالای 14 بود و موارد با عدم امکان برقراری تماس تلفنی با آن ها، از مطالعه خارج شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و ضریب اطمینان 05/0 تحلیل گردیدند.
یافته ها: افسردگی در 88 نفر (7/33%) گزارش شد. بین شیوع افسردگی و نوع زایمان، سن مادر، جنسیت ناخواسته ی نوزاد از طرف والدین، میزان تحصیلات، سابقه ی قبلی افسردگی مادر، سابقه ی قبلی مراجعه به روان پزشک و مصرف داروهای روان در مادر، ارتباط معنی داری مشاهده شد (05/0P<).
نتیجه گیری: افسردگی پس از زایمان شیوع نسبتا بالایی دارد، لذا تعدیل هر یک از عوامل مرتبط با آن در کاهش بروز افسردگی، تاثیر دارد.
مقایسه اضطراب- افسردگی، سیستم های مغزی- رفتاری (BIS-BAS)، سبک های مقابله ای و خشم و خصومت در افراد مبتلا به بیماری آسم و افراد غیر مبتلا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری آسم، بیماری مزمنی است که به شدت زندگی افراد مبتلا را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اضطراب- افسردگی، سیستم های مغزی- رفتاری (BIS-BAS)، سبک های مقابله ای و خشم و خصومت در افراد مبتلا به بیماری آسم و افراد غیر مبتلا بود.
مواد و روش ها: 50 زن مبتلا به بیماری آسم که به درمانگاه تخصصی شهید مطهری شیراز مراجعه کرده بودند و 50 زن غیر مبتلا با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و پرسش نامه های معیار بیمارستانی اضطراب/ افسردگی، مقیاس سیستم های بازداری/ فعال سازی رفتاری Carver و White، سبک های مقابله ای Lazarus و Folkman، و خشم چندبعدی Siegel را تکمیل کردند. دامنه سنی همه شرکت کنندگان از 16 تا 27 سال بود. تحلیل داده ها به کمک نرم افزارهای SPSS نسخه 16 و LISREL نسخه 54/8 و به روش آزمون تحلیل واریانس چند راهه (MANOVA) و تحلیل مسیر (Path analysis) انجام شد.
یافته ها: دو گروه در اضطراب- افسردگی، سیستم بازداری رفتاری/ سیستم فعال سازی رفتاری و مؤلفه های BAS (پاسخ به سائق، جستجوی شادی و تفریح، پاسخ به پاداش)، سبک های مقابله ای، خشم انگیختگی، موقعیت خشم انگیز، نگرش خصمانه و خشم درونی، تفاوت معنی داری دارند (05/0 < P).
نتیجه گیری: بیماران مبتلا به آسم اضطراب در مقایسه با افراد غیر مبتلا، افسردگی، فعالیت BIS بیشتر و فعالیت BAS کمتری را نشان می دهند. همچنین افراد مبتلا به بیماری آسم نسبت به افراد غیر مبتلا، از سبک مقابله ای هیجان مدار بیشتر استفاده می کنند و خشم انگیختگی، موقعیت های خشم انگیز، نگرش خصمانه و خشم درونی بیشتری را تجربه می کنند. همچنین به وسیله تحلیل مسیر، بررسی دقیق روابط میان متغیرها نشان داد که سبک مقابله ای در رگه های شخصیتی و نشانگان بالینی افراد مبتلا به آسم نقش واسطه ای دارد.
بررسی مقایسه ای میزان افسردگی در افراد مبتلا و غیر مبتلا به فشار خون بالا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: افزایش فشار خون یکی از مهم ترین مسایل سلامت همگانی در جهان امروز است که از جمله مهم ترین عوامل خطرساز بیماری های قلبی- عروقی محسوب شده است. افسردگی بیماری شایع عصر کنونی است که اغلب به عنوان یک اختلال همبودی در بیماران مبتلا به بیماری های جسمی مزمن تجربه می شود و در بسیاری از موارد ناشناخته باقی می ماند. این مطالعه با هدف بررسی مقایسه ای میزان افسردگی در مبتلایان به فشار خون در مقایسه با گروه سالم انجام شده است.
مواد و روش ها: در یک مطالعه Case-control 143 نفر بیمار مبتلا به فشار خون بالا به صورت تصادفی در دسترس بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شده، با 143 فرد غیر مبتلا به فشار خون از بستگان درجه اول آنان، از لحاظ علایم افسردگی با یکدیگر مقایسه شدند. داده های پژوهش از طریق یک پرسش نامه جمعیت شناختی و مقیاس افسردگی بک جمع آوری شد. اطلاعات با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی و با کمک SPSS نسخه 16 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: 4/59 درصد بیماران مبتلا به فشار خون بالا و 5/33 درصد افراد غیر مبتلا دچار درجاتی از افسردگی خفیف تا شدید بودند. یافته های تحلیل 2χ تفاوت معنی دار بین دو گروه را نشان داد (001/0 > P). نتایج آزمون Mann-Whitney نشان داد تفاوت معنی داری بین دو گروه در توزیع فراوانی شدت افسردگی در سه سطح خفیف، متوسط و شدید وجود دارد (001/0 > P). در بین مبتلایان به فشار خون مدت زمان بیماری و شدت افسردگی رابطه معنی دار مستقیم داشتند (001/0 > P).
نتیجه گیری: علایم افسردگی در بیماران مبتلا به فشار خون بیشتر از جمعیت غیر مبتلا است و با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد غربال گری افسردگی و مشاوره روان پزشکی در مبتلایان به فشار خون بایستی به طور جدی تری مورد توجه واقع شود.
بررسی مقایسه رضایت زناشویی در بین بیماران عروق کرونر و افراد سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رضایت زناشویی در بیماران مبتلا به اختلال عروق کرونر و مقایسه با افراد سالم انجام گرفت.
مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر از نوع مورد- شاهدی است. 50 نفر مبتلا به بیماری اختلال عروق کرونر از بیمارستان شهید مطهری فولاد شهر و 50 فرد سالم از شهر فولادشهر که از نظر متغیرهای تأهل، جنس با گروه بیمار یکسان شده بودند، به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق آزمون رضایت زناشویی (IMS) satisfaction Index of marital جمع آوری شدند و با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس با نرم افزار 16SPSS مورد تجزیه و تحلیل گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس با کنترل سن و تحصیلات نشان داد که میان نمرات رضایت زناشویی بیماران عروق کرونر و افراد گروه سالم تفاوت معنی داری وجود دارد (87/0 = E، 31/2 = F، 05/0 > P).
نتیجه گیری: رضایت زناشویی بیماران مبتلا به اختلال عروق کرونر پایین تر از افراد گروه سالم بوده است.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش علایم افسردگی دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اثربخشی آموزش مهارت های زندگی در کاهش علایم افسردگی در پژوهش های زیادی بررسی شده است. با این وجود مطالعه کافی در ایران انجام نشده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر کاهش علایم افسردگی دانش آموزان شهر پیرانشهر انجام شد.
مواد و روش ها: از بین دانش آموزان دبیرستان های پسرانه شهر پیرانشهر تعداد 62 دانش آموز، که نمره افسردگی آن ها در آزمون افسردگی کودکان در دامنه (140-96) قرار داشت، به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. گروه آزمایشی 12 جلسه آموزش مهارت های زندگی را به صورت گروهی دریافت کردند، اما گروه شاهد در این جلسات شرکت نکردند. دو گروه قبل و بعد از مداخله پرسش نامه افسردگی کودکان (CDS یا
Children's depression scale) را تکمیل نمودند.
یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مهارت های زندگی بر کاهش علایم افسردگی کلی دانش آموزان مؤثر است و همچنین این آموزش به طور مؤثری مشکلات اجتماعی، اشتغال ذهنی با بیماری خود و مرگ را کاهش داد، اما در کاهش مشکلات عاطفی، احساس گناه و افزایش عزت نفس و خوشی و لذت دانش آموزان اثر معنی داری نداشت.
نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی به منظور تأمین سلامت روان و کاهش علایم افسردگی مورد تأکید قرار می گیرد.
اثر افشای نوشتاری بر شدت علائم وسواسی و افسردگی مبتلایان به اختلال وسواس- اجبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر افشای نوشتاری بر شدت علائم وسواسی و افسردگی مبتلایان به اختلال وسواس- اجبار بود.
روش: بدین منظور نمونه ای 30 نفری از مراجعین وسواسی به صورت تصادفی ساده انتخاب شده و در دو گروه 15 نفری آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. تمامی شرکت کنندگان در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون، فرم کوتاه پرسشنامه چند وجهی شخصیتی مینه سوتا را تکمیل نمودند. روش افشای نوشتاری از نوع نوشتن باز به اعضای گروه آزمایشی آموزش داده شد اما گروه گواه تحت چنین آموزشی قرار نگرفت.
یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کواریانس نشان داد که افشای نوشتاری در کاهش شدت علائم وسواسی و افسردگی مبتلایان به اختلال وسواس- اجبار تاثیر مثبت دارد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان روش افشای نوشتاری را به عنوان شیوه ای کم هزینه، کارآمد، موثر و با قابلیت کاربرد وسیع و آسان در بهبود اختلال وسواس و افسردگی همزمان دانست و بکارگیری آن را در مورد افراد وسواسی به روان درمانگران توصیه نمود.
اثربخشی گروه درمانی بر کاهش علائم روان شناختی بیماران ام اس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ام اس یکی از بیماری های سیستم عصبی مرکزی است که چالش های زیادی را در خصوص سازگاری روان شناختی افراد مبتلا در تمام دنیا ایجاد کرده است. در این خصوص مداخلات روان شناختی می توانند مورد استفاده قرار گیرند. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر بیان احساسات در تعاملات گروهی بر خستگی، اضطراب و افسردگی بیماران ام اس بود.
روش: پژوهش فوق به روش شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. نمونه شامل 24 بیمار مبتلا به بیماری ام اس انجمن ام اس کرمان بود که به شیوه در دسترس انتخاب و به روش تصادفی به دو گروه (آزمایش و کنترل) تقسیم شدند. همه ی بیماران قبل از مداخله، بعد از آن و در مرحله پیگیری پرسشنامه های افسردگی بک، اضطراب بک و خستگی را تکمیل کردند. مداخله در پژوهش حاضر گروه درمانی مبتنی بر بیان احساسات در تعاملات گروهی بود که در طی شانزده جلسه روی گروه آزمایش صورت گرفت. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که دو گروه بعد از درمان و در مرحله پیگیری به طور معنی داری از نظر افسردگی و اضطراب متفاوت هستند. با وجود این، در خصوص متغیر خستگی این اثر معنی دار نبود.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثربخشی گروه درمانی در کاهش افسردگی و اضطراب بیماران ام اس بود.
مقایسه ی اثر ارجاع به خود در حافظه ی کاری عاطفی در دو گروه زنان افسرده و غیر افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی و مقایسه ی اثر ارجاع به خود در حافظه ی کاری عاطفی در دو گروه زنان افسرده و غیر افسرده بود. روش: در این پژوهش 27 زن افسرده با روش نمونه گیری در دسترس و بعد از گرفتن تشخیص افسردگی بر مبنای ملاک های نسخه چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی توسط روان شناس و 27 زن غیر افسرده با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه ی افسردگی بک و تکلیف رایانه ای n تعداد به عقب به دست آمد. سپس درصد پاسخ های صحیح با استفاده از آزمون آماری t همبسته و تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج آزمون t همبسته نشان داد که افراد افسرده در پاسخ به محرک های مربوط به خود بهتر از محرک های مربوط به دیگران عمل می کنند. اما نتایج تحلیل کواریانس با کنترل سن و سال های تحصیلات نشان داد که بین دو گروه تفاوتی در اثر ارجاع به خود دیده نمی شود. نتیجه گیری: زنان افسرده همانند زنان غیرافسرده محرک های مربوط به خود را بهتر از محرک های مربوط به دیگران شناسایی و طبقه بندی می کردند که این یافته را می توان ناشی از نقش بسط بیشتر و سازماندهی بهتر در پردازش اطلاعات مربوط به خود دانست. ضمناً شباهت دو گروه در اثر ارجاع به خود با مدل ویلیامز درباره عدم سوگیری پردازش های خودکار اولیه همخوانی دارد.
مقایسه باورهای فراشناختی در بیماران اسکیزوفرنی، اختلال افسرده و گروه بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه باورهای فراشناختی در 3 گروه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا، اختلال افسردگی و افراد بهنجار انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه علّی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل 90 آزمودنی (30 نفر مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی، 30 نفر اختلال افسردگی و 30 نفر گروه بهنجار از هر گروه 15 مرد و 15 زن) تشکیل دادند. دو گروه بیماران شرکت کننده در این پژوهش از بین بیماران بستری در مرکز روان پزشکی «روزبه تهران» و «زارع ساری» در سال 1388، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آنها توسط یک روان پزشک و دو دستیار و یک روان شناس بالینی مصاحبه و تشخیص داده شده بودند. همچنین افراد بهنجار به روش تصادفی انتخاب شدند. پس از تشخیص روان پزشک، هر سه گروه با استفاده از پرسشنامه فراشناخت فرم بلند ارزیابی شدند و برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی استفاده گردید. یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که بین میانگین نمرات باورهای فراشناختی در بیماران اسکیزوفرنی، بیماران مبتلا به اختلال افسردگی و گروه بهنجار تفاوت معناداری وجود دارد. میانگین نمرات باورهای فراشناختی و مؤلفه های آن به غیر از خودآگاهی شناختی در بین بیماران اسکیزوفرنیا نسبت به بیماران افسرده و آزمودنیهای بهنجار بیشتر می باشد. همچنین نمرات باورهای فراشناختی بیماران دارای اختلال افسردگی نسبت به گروه بهنجار به طور معناداری بیشتر به دست آمده است. نتیجه گیری: افراد مبتلا به اسکیزوفرنی و افسردگی در پرسشنامه فراشناخت در مقایسه با گروه بهنجار میانگین نمرات بیشتری را کسب کردند. بیماران اسکیزوفرنی نسبت به سایر گروه ها، از باورهای فرا شناختی مختل بیشتری برخوردار بودند.
رابطه ی سبک های اسنادی با افسردگی و عملکرد تحصیلی در دانش آموزان دختر پایه ی پنجم ابتدایی شهرستان اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ی سبک های اسنادی با افسردگی و عملکرد تحصیلی انجام شد. جامعه ی آماری در این تحقیق تمام دانش آموزان پایه ی پنجم ابتدایی شهر اهواز و نمونه ی پژوهش شامل 400 نفر از دانش آموزان دختر پایه ی پنجم ابتدایی شهر اهواز بودند، که بر اساس نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب شدند. در این تحقیق از دو پرسشنامه سبک های اسنادی کودکان و افسردگی کودکان استفاده شد و ویژگی های روان سنجی آنها نیز مورد بررسی قرار گرفت که در حد مطلوب ارزیابی گردید روش های آماری به کار گرفته شده در این پژوهش، همبستگی ساده و رگرسیون چند متغیری بودند که نشان دهنده روابط معنی دار بین متغیر های مورد بررسی است. نتایج نشان داد که اسناد رویدادهای منفی به عوامل پایدار، کلی و درونی و اسناد رویدادهای مثبت به عوامل بیرونی، ناپایدار و جزئی افسردگی را پیش بینی می کنند. همچنین، اسناد رویدادهای منفی به عوامل ناپایدار و جزئی، با عملکرد تحصیلی بالا رابطه داشت و اسناد رویدادهای مثبت به عوامل پایدار و کلی با عملکرد تحصیلی بالا همراه بود.
مقایسه ویژگی های شخصیتی و میزان اضطراب و افسردگی باستانی کاران با رشته های ورزشی کشتی، تکواندو وکبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه ویژگی های شخصیتی و میزان اضطراب و افسردگی ورزشکاران رشته باستانی با رشته های منتخب بود که 175 نفر از ورزشکاران مرد شهرستان کرمانشاه به صورت تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های شخصیتی آیزنک (EPI) و اضطراب و افسردگی اسنایت (HADS) و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی نظیر ANOVAو آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین ویژگی های شخصیتی رشته های مختلف ورزشی اختلاف وجود دارد، به نحوی که باستانی کاران، برون گراتر از تکواندوکاران و کبدی کاران (05/0 >، P 35/3F=) و باثبات تر از کبدی کاران (01/0 >، P 26/6F=). همچنین باستانی کاران اضطراب و افسردگی کمتری نسبت به سه گروه دیگر داشتند (01/0 >، P 41/9F=). بنابراین ورزشکاران رشته باستانی از نظر ویژگی های شخصیتی، برون گرا و باثبات تر و از نظر سطح اضطراب و افسردگی پایین تر از دیگر رشته های مذکور بودند.