مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
افسردگی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تاثیر شناخت درمانی فردی در کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی در زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره ی خانواده و مداخله در مجتمع بهزیستی فیاض بخش شهر اهواز بود. در این پژوهش 20 زوج زن و مرد از بین زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره ی یاد شده به صورت تصادفی ساده برگزیده شدند. سپس آن ها به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل واگذار شدند. پیش از انجام مداخله ی آزمایشی (شناخت درمانی)، میزان افسردگی و رضایت زناشویی زوجین در گروههای آزمایش و کنترل اندازه گیری شد. در مرحله ی سپس، گروه آزمایش هشت جلسه مورد درمان شناخت درمانی فردی قرار گرفتند. هم چنین، زوجین گروه آزمایش و کنترل دو هفته پس از پایان آخرین جلسه ی درمانی دوباره از لحاظ میزان افسردگی و رضایت زناشویی (پس آزمون) مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج t-test نشان داد که بین زوجین مورد آموزش شناخت درمانی فردی (گروه آزمایش) و زوجین بدون مداخله ی شناخت درمانی فردی (گروه کنترل) از لحاظ میزان افسردگی و رضایت زناشویی تفاوت معنادار وجود دارد (کاهش میزان افسردگی و افزایش رضایت زناشویی در زوجین مداخله شناخت درمانی). بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که روان شناسان و مشاوران خانواده می توانند از روش شناخت درمانی برای کاهش افسردگی و افزایش رضایت زناشویی زوجین استفاده کنند
پیش بینی استرس، اضطراب و افسردگی نوجوانی براساس دو بعد از مدل فرایند و محتوای خانواده
حوزه های تخصصی:
هرکسی از خانواده ی خویش قضاوتی در ذهن دارد که عواطف و هیجانات گوناگونی را در دنیای درونی او برمی انگیزد. براساس مدل فرایند و محتوای خانواده فرد به هنگام چنین ارزیابی هایی، زندگی خانوادگی خویش را در سه جنبه ی بافت اجتماعی خانواده، محتوای خانواده و فرایند خانواده مورد توجه قرار می دهد. این پژوهش در پی یافتن پاسخی برای این پرسش بود که آیا ادراک نوجوان از محتوا و فرایندهای خانواده اش، می تواند اضطراب، افسردگی و استرس او را پیش بینی کند یا نه. نمونه ای مشتمل بر 200 نوجوان 15 تا 17 ساله در این پژوهش مشارکت نموده و به پرسش های مطرح شده در سه فرایند خانواده، محتوای خانواده و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس پاسخ دادند. نتایج حاکی از آن بود که هر دو بعد خانوادگی مورد بحث، افسردگی این نوجوان ها را به گونه ای معنی دار پیش بینی می کردند، اما هیچ یک توان لازم را برای پیش بینی میزان استرس وی بدست نیاوردند. هم چنین، داده های مطالعه گواه آن است که تنها پیش بین معنی دار اضطراب نوجوان ها متغیر فرایندهای خانوادگی است. در نهایت، از میان خرده مقیاس های فرایند و محتوا، تنها سه عامل تصمیم گیری، هم زمان بودن با هم و تسهیلات تحصیلی جهت پیش بینی این سه هیجان منفی برجستگی معنی داری یافتند.
اثربخشی رویکرد طرح واره درمانی به شیوه ی گروهی بر تعدیل طرح واره های ناسازگار اولیه در زنان افسرده سال 1388
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی رویکرد طرح واره ی درمانی به شیوه ی گروهی بر تعدیل طرح واره های ناسازگار اولیه در زنان افسرده انجام شد. افسردگی رکورد دار بیماری ها در زنان ایرانی است و از آن جا که زنان در محیط خانواده نقشی کلیدی در انسجام خانواده و تربیت فرزندان دارند، درمان این اختلال امری ضروری بشمار می آید. این پژوهش یک پژوهش نیمه تجربی است که در آن از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه ی آماری، تمامی زنان افسرده ی شهرستان مرودشت بودند که از آن میان20 نفر از زنان افسرده با استفاده از روش تصادفی انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش یافتند. متغیر مستقل، طرح واره ی درمانی بود که طی 10 جلسه ی120 دقیقه ای به صورت گروهی روی گروه آزمایش اجرا شد. بمنظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های افسردگی بک(II) و طرح واره ی یانگ(فرم کوتاه)، استفاده شد. تحلیل نتایج با استفاده از آزمون t افتراقی نشان داد که: اجرای طرح واره ی درمانی به شیوه ی گروهی در کاهش افسردگی زنان به گونه ای معنا دار موثر بوده اس
اثربخشی رویکرد روایت درمانی در کاهش افسردگی زنان شهرستان مرودشت سال (1388)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از این پژوهش اثربخشی رویکرد روایت درمانی گروهی در کاهش افسردگی زنان شهرستان مرودشت بود. این پژوهش یک طرح نیمه تجربی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. برای این منظور 20 نفر از زنان شهرستان مرودشت، با تشخیص افسردگی پس از شرکت در پیش آزمون به عنوان نمونه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفری آزمایش و کنترل جایگزین شدند. افراد گروه آزمایش تحت درمان روایتی به صورت گروهی قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکردند. سپس هر دو گروه در پس آزمون شرکت کردند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی افسردگی بک، پرسشنامه ی افکار خودآیند و مقیاس نگرش های ناکارآمد بود. کاربرد آزمون t مستقل نشان داد که سطح علایم افسردگی، افکارخودآیند منفی و نگرش های ناکارآمد در گروه آزمایش پایین تر از گروه کنترل است.
اثر بخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر درمان اختلال اضطراب، افسردگی و ایجاد امیدواری در زنان مبتلا به سرطان سینه
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی اثربخشی گروه درمانی شناختی- رفتاری بر اضطراب، افسردگی و امیدواری زنان مبتلا به سرطان سینه صورت گرفت. این پژوهش مطالعه ای شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل می باشد. به این منظور، 20 بیمار مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به بیمارستان شفا اهواز در بهار 1389 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه های اضطراب بک، افسردگی بک و امیدواری میلر بود که پیش از آغاز گروه درمانی و در پایان دوره ی درمان به وسیله ی بیماران دو گروه تکمیل شدند. گروه درمانی به گونه ای معنا دار به کاهش افسردگی، اضطراب و افزایش امیدواری بیماران گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل منجر شد، اما چنین تغییراتی در گروه کنترل مشاهده نشد. همان گونه که پژوهش های پیشین نشان دادند، جلسه های گروه درمانی شناختی- رفتاری تاثیری مثبت بر کاهش اضطراب، افسردگی و افزایش امیدواری دارند و نتایج این پژوهش ضرورت بکار گیری درمان های روان شناختی در کنار درمان های متداول دارویی برای بیماران را نشان می دهند.
بررسی اثرات سوگیری حافظه منطبق با خلق بر حافظه آشکار و ضمنی در بیماران افسرده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش از نوع پژوهش های علّی (پس رویدادی) ـ مقایسه ای و توصیفی است که با هدف بررسی تأثیر سوگیری حافظه منطبق با خلق بر حافظه آشکار و ضمنی در بیماران افسرده انجام شده است. روش بررسی: بدین منظور از بین بیماران افسرده نمونه ای به حجم 32 نفر به صورت تصادفی انتخاب نمودیم. آزمودنیهای بهنجار از بین دانش آموزان پیش دانشگاهی و دانشجویان انتخاب شدند. در دو مرحله متفاوت آزمایش، آزمون های متفاوت حافظه آشکار، ضمنی و آزمون حافظه وکسلر اجرا گردید و نتایج با استفاده از روش های تحلیل واریانس (F)، t استیودنت، X2 و آزمون تعقیبی شفه تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که گروه های پژوهشی تنها در پاسخ به آزمونهای حافظه آشکار تفاوت معناداری با یکدیگر دارند، اما عملکرد آنها در حافظه ضمنی تفاوت معناداری نداشت. (تأیید فرضیه اول) گروه ها در بازیابی واژه های خوشایند و ناخوشایند تفاوت معناداری با هم داشتند، اما در بازیابی واژه های خنثی و تهدیدکننده تفاوتی با یکدیگر نداشتند. (تأیید فرضیه دوم) در فرضیه سوم مشخص شد که گروه ها در بهر حافظه و خرده مقیاس های کنترل ذهنی، حافظه بینایی و تداعیها تفاوت معناداری دارند، اما در سایر مقیاس ها با یکدیگر تفاوت نداشتند. نتایج همچنین نشان داد که حافظه منطبق با خلق تنها بر حافظه آشکار اثر میگذارد. (تأیید فرضیه چهارم) نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که در بیماران افسرده تنها حافظه آشکار دچار اختلال میشود. همچنین، این بیماران در بازیابی واژه های دارای بار عاطفی با گروه های دیگر تفاوت معناداری دارد.
بررسی نقش میانجی و تعدیلی تبعیض ادراک شده در زنان، در پیوند میان سبک های دل بستگی و افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی و تعدیلی تبعیض ادراک شده از سوی زنان، در پیوند میان سبک های دل بستگی و افسردگی، در صورت باور آنان به دنیای عادلانه انجام شده است.جامعه آماری پژوهش را زنان غیرشاغل ساکن در نواحی پایین، متوسط، و بالای شهر اصفهان تشکیل می دهند، که با استفاده از نمونه گیری خوشه یی، 300 نفر از آنان، به عنوان نمونه پژوهش، انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش نیز شامل پرسش نامه روابط نزدیک، باور به دنیای عادلانه برای زنان، و پرسش نامه افسردگی است.الگوسازی معادله های ساختاری نشان می دهد که بر پایه شناسه های برازش، داده های به دست آمده از پژوهش، بیش ترین برازش را با مدل دل بستگی اضطرابی دارند، به عبارت دیگر، مدل ارتباطی دل بستگی اضطرابی به افسردگی، تبعیض ادراک شده از سوی زنان را به عنوان یک میانجی کامل می پذیرد، اما مدل ارتباطی دل بستگی اجتنابی به افسردگی، تبعیض ادراک شده از سوی زنان را به عنوان یک میانجی پاره یی می پذیرد.تحلیل های رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی و بررسی اثرات غیرمستقیم نیز بیان گر آن است که فقط اثر غیر مستقیم دل بستگی اضطرابی بر افسردگی به وسیله تبعیض ادراک شده از سوی زنان معنادار است.
تاثیر درمان شناختی رفتاری گروهی بر کاهش افسردگی و افزایش خوش نودی زناشویی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، تاثیر درمان شناختی رفتاری گروهی بر کاهش افسردگی و افزایش خوش نودی زناشویی در زنان همسردار مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش را همه زنان همسرداری تشکیل می دهند که به فراخوان پژوهش گران پاسخ مثبت دادند و فرم کوتاه «پرسش نامه افسردگی بک» و «مقیاس رضایت زناشویی» را پرکردند.برای انجام پژوهش، نخست میزان افسردگی و ناخوش نودی زناشویی آزمودنی ها، بر پایه معیارهای مصاحبه تشخیصی و بالینی (DSM-IV-TR)، مورد ارزیابی قرار گرفت و سپس بر پایه نقطه برش دو ابزار موردسنجش و مصاحبه بالینی، 20 زن، به گونه تصادفی ساده، انتخاب، و در دو گروه آزمایش (با هفتنشست درمانی) و گواه (بدون درمان) جای داده شدند.نتایج آزمون غیرپارامتریکیوی من – ویتنی نشان داد که درمان شناختی رفتاری گروهی، به گونه یی معنادار، در کاهش افسردگی و افزایش خوش نودی زناشویی (به جز در گام پیش آزمون به گام پی گیری در خوش نودی زناشویی) موثر است.
بررسی تاثیر برنامه های شادی آفرین برکاهش افسردگی شهروندان ساکن شهر اصفهان
حوزه های تخصصی:
هدف؛ هدف مقاله پاسخ به این پرسش بوده است که آیا برنامه های شادی آفرین در کاهش افسردگی شهروندان موثر بوده است؟ روش؛ در این پژوهش از روش توصیفی نیمه تجربی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه شهروندانی است که در مناطق سیزده گانه شهرداری های اصفهان ساکن هستند و 500 نفر از شهروندان مناطق مختلف شهراصفهان به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شده و مورد آزمون قرار گرفتند، آزمون به صورت پیش آزمون و پس آزمون بوده، که به صورت انتخابی از بین شهروندان برگزیده شده صورت گرفت. ابزار تحقیق در این پژوهش تست بک میباشد که استاندارد شده است و دارای 33 سوال میباشد و سوالهای هرماده جلوه ای ازافسردگی را نشان میدهد. دراین تست جنبه های مختلف افسردگی همچون : غمگینی، احساس شکست، بدبینی، نارضایتی، احساس گناه، نیاز به مجازات، نفرت ازخود، گریستن، زود رنجی، انزوای اجتماعی، بی تصمیمی، اختلال در خواب، خستگی پذیری و اشتغال ذهنی مورد سنجش قرار میگیرد. یافته ها؛ 1- بین میزان سلامت روانی افرادی که دارای برنامه منظم شادی و تفریح هستند و افرادی که فاقد آنند تفاوت معنا داری وجود دارد.
2- بین میزان اضطراب بیخوابی افرادی که دارای برنامه منظم تفریح و شادی هستند و افرادی که فاقد آنند تفاوت معنا داری وجود دارد. 3- بین میزان پرخاشگری افرادی که دارای برنامه منظم تفریح و شادی هستند و افرادی که فاقد آنند تفاوت معناداری وجود دارد. 4- تفاوت معنا داری بین میزان افسردگی شهروندان ساکن شهر اصفهان قبل از اجرای فعالیتهای برنامه های شادی آفرین وبعد ازآن وجود دارد. 5- میزان افسردگی قبل از اجرای برنامه های شادی آفرین در بین زنان و مردان شهروند به این شرح میباشد که : افسردگی هر دو گروه زنان و مردان شهروند در سطح بالا میباشد و تفاوت معنا داری بین دو گروه نمیباشد. نتیجه گیری؛ شاد بودن می تواند یکی از بزرگترین مبارزات ما در صحنه زندگی باشد. از آنجایی که انسان افکار و اندیشه های خود را بر می گزیند، الزاماً تعیین کننده میزان شادی های خویش است.
رابطه سبک های هویت، بهداشت روانی دوران بلوغ، افسردگی و موفقیت تحصیلی در دانش آموزان پسر دبیرستانی قم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر تعیین رابطه بین سبک های هویت، بهداشت روانی دوران بلوغ، افسردگی و موفقیت تحصیلی در دانش آموزان پسر دبیرستانی قم است. جامعه مورد مطالعه شامل 16813 دانش آموز پسر دبیرستانی شهر قم در سال تحصیلی 1386-87 است و نمونه مورد مطالعه شامل260 دانش آموز می باشد که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پ ژوهش آزمون سبک های هویت برزونسکی(1989) ، چک لیست بهداشت روانی کومار و پرسشنامه افسردگی بک (1990) بود. داده ها با آزمون همبستگی پیرسون تحلیل شد. نتایج در سطح 0.99 اطمینان نشان داد که رابطه بین سبک هویت اطلاعاتی با موفقیت تحصیلی رابطه مستقیم و معنادار به دست آمد و از سوی دیگر بین سبک هویت اطلاعاتی با سبک هویت سردرگم، تعهد هویت، مشکلات روانی دوران بلوغ و افسردگی رابطه منفی و معنادار به دست آمد. هم چنین رابطه موفقیت تحصیلی با مشکلات روانی دوران بلوغ و افسردگی رابطه منفی و معنادار بود. بین سبک هویت سردرگم با مشکلات روانی دوران بلوغ و افسردگی رابطه مثبت و معنادار به دست آمد. بالاترین میزان تعهد هویت در سبک هویت هنجاری مشاهده شد و جالب آنکه تعهد هویت با مشکلات روانی دوران بلوغ رابطه مثبت و معنادار داشت یعنی دانش آموزانی که میزان تعهد هویت بالاتری داشتند از مشکلات روانی دوران بلوغ بیشتری برخوردار بودند. نتایج به دست آمده در این تحقیق با اکثر تحقیقات صورت گرفته پیشین از جمله تحقیقات برزونسکی همسو است.
پیش بینی نشانه های سلامت عمومی (جسمانی سازی، اضطراب و افسردگی) بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مـدل های شـناختی در تبیین اختلالات روان شـناختی به اثر طرحواره های مـنفی موثـر در شکل گیری علائم آسیب شناسی روانی اشاره دارد. هدف این پژوهش پیش بینی علائم سلامت روان با استفاده از طرحواره های ناسازگار اولیه بود. به این منظور دو پرسشنامه ی فرم کوتاه طرحوره یانگ (SQ) در چارچوب نظریه ی درمانی مبتنی بر طرحواره ی جفری یانگ و پرسشنامه ی سلامت روان(GHQ) بر 159 دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد اجرا گردید. تحلیل نتایج این پژوهش با استفاده از نسخه 17 نرم افزار SPSS با روش تحلیل رگرسیون چـندگانه صورت گرفت. نتایج بیانگر رابـطه ی معنادار طرحواره هـای ناسازگار اولیه و علائم سه گانه ی جسمانی سازی، اضطراب و افسردگی بود. در این میان طرحواره نقص/ شرم به طرز معناداری (01/0>P ) هر سه علامت را پیش بینی کرد. از طرفی بخشی از واریانس هر اختلال توسط طرحواره های خاصی به صورت معنادار پیش بینی شد. نتایج به دست آمده با بررسی های پیشین همخوان بوده و بیانگر این است که این چارچوب نظری تلویحات درمانی و تبیینی مهمی در رابطه با اختلالات روانشناختی دارد. بر این اساس می توان نیمرخ خاصی از طرحواره های ناسازگار مربوط به هر اختلال را ترسیم کرد.
مقایسه نگرش های نا کارآمد در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد و افراد عادی و پیامدهای روانشناختی آن
حوزه های تخصصی:
طرح مساله: بر اساس تحقیقات انجام شده، فرآیندهای اعتیاد، تحت تاثیر باورها و نگرش های بیماران است. این پژوهش، با هدف بررسی نقش تحریفات شناختی و پیامدهای روانشناختی آن، در رفتار سوء مصرف مواد افراد مراجعه کننده به مراکز درمانی سوءمصرف مواد شهر بندرعباس و مقایسه آن با گروه عادی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر یک طرح مورد – شاهدی است که در آن یکصد نفر از افراد سوءمصرف کننده مواد، با یکصد نفر افراد عادی که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و از نظر برخی متغیرهای جمعیت شناختی با یکدیگر تقریباً همتا شده بود مقایسه شدند. گردآوری داده ها به کمک پرسشنامه های اطلاعات زمینه ای، مصاحبه بالینی، پرسشنامه نگرش های ناکارآمد و پرسشنامه اضطراب، افسردگی، تنیدگی (DASS) انجام شد. داده های پژوهش با بهره گیری از شاخص های آمار توصیفی، آزمون t، آزمون خی دو و آنالیز واریانس، تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد، افراد سوءمصرف کننده مواد، اضطراب، افسردگی و استرس بیشتری را تجربه کرده و از نظر شناختی نیز درصد بیشتری از آنها در مقایسه با گروه گواه، نگرش های ناکارآمد را نشان دادند.
نتایج: نتایج نشان می دهد که نگرش های ناکارآمد می تواند به عنوان یک عامل آسیب پذیر، احتمال گرایش به سوء مصرف مواد را افزایش دهد و در نتیجه شناخت درمانی برای این افراد مؤثر به نظر می رسد.
اثربخشی درمان گروهی فعال سازی رفتاری در کاهش شدت علائم افسردگی و افزایش سلامت عمومی و کیفیت زندگی مددجویان مرکز اجتماع درمان مدار
حوزه های تخصصی:
طرح مساله: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی همایند با اختلالات سوء مصرف مواد است. افسردگی علاوه بر اینکه یکی از علل گرایش افراد به سوء مصرف مواد است یکی از عواملی است که باعث عود مجدد پس از درمان می شود. با توجه به ضرورت انجام درمان های روانشناختی در درمان و پیشگیری از عود بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد، هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان گروهی فعال سازی رفتاری در کاهش شدت علایم افسردگی، و افزایش سلامت روانی و کیفیت زندگی مددجویان مرکز اجتماع درمان مدار بود.
روش: 21 مددجو که دچار علایم افسردگی بودند به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (10 نفر) وکنترل (11 نفر) قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش در 8 جلسه درمان گروهی فعال سازی رفتاری شرکت کردند. علایم افسردگی، سلامت روانی و کیفیت زندگی مددجویان قبل و پس از درمان اندازه گیری شدند.
یافته ها: میزان بهبود علایم افسردگی و سلامت روانی در گروه آزمایش به طور معنی داری بیشتر از گروه کنترل بود. اما دو گروه از نظر تغییر در کیفیت زندگی تفاوت معنی داری با هم نداشتند.
نتیجه گیری: اثربخشی یک درمان گروهی، مختصر و محض رفتاری در کاهش شدت علایم افسردگی و افزایش سلامت روانی بیماران مبتلا به اختلال سوء مصرف مواد، تلویحات نظری و عملی زیادی در پی دارد. کاربرد روش های رفتاری محض در کمک به درمان و توانبخشی بیماران مبتلا به اختلال سوء مصرف مواد حائز اهمیت فراوان است.
وضعیت حافظه شرح حال در سه گروه از پسران؛ افسرده، افسرده دارای سوء مصرف مواد و سالم
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش بررسی کلی گویی حافظه شرح حال در نوجوانان پسر افسرده دارای سوء مصرف مواد، افسرده و سالم بود. روش: نمونه مورد بررسی 76 نفر(25 نفر با تشخیص افسردگی، 25 نفر افسرده دارای اختلال سوءمصرف مواد و 26 نفر عادی) از نوجوانان کرمانشاه بودند که گروه ها از لحاظ سن، جنس، میزان تحصیلات و وضعیت تاهل همتاسازی شدند. برای ارزیابی حافظه شرح حال از آزمون حافظه شرح حال ویلیامز و برادبنت (1986) بهره گرفته شد. در تجزیه و تحلیل داده ها، از شاخص آماری مان ویتنی استفاده گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد که نوجوانان افسرده، در مقایسه با گروه کنترل (افراد سالم) در بازیابی حافظه شرح حال، میزان کلی گویی بیشتری دارند. نوجوانان افسرده دارای سوء مصرف مواد، نسبت به نوجوانان سالم، از لحاظ میزان کلی گویی حافظه شرح نمرات بیشتری کسب کردند. میزان کلی گویی حافظه شرح حال نوجوانان و جوانان افسرده بالاتر از نوجوانان افسرده دارای سوء مصرف مواد بود.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که کلی گویی حافظه شرح حال یک خصیصه مهم برای افسردگی، تداوم و عود مجدد آن محسوب می شود.
اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر کاهش اشتیاق و بهبود نشانه های افسردگی و اضطراب در معتادان به مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی درمان شناختی ـ رفتاری گروهی بر کاهش اشتیاق و بهبود نشانه های افسردگی و اضطراب در معتادان به مواد افیونی تحت درمان نگهدارنده با متادون بود.
روش: در این مطالعه تجربی تعداد 36 نفر از معتادان تحت درمان نگهدارنده با متادون از بین کلیه معتادان به مواد افیونی مراجعه کننده به مرکز ملی مطالعات اعتیاد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. در گروه آزمایشی درمان شناختی ـ رفتاری گروهی طی 8 جلسه به صورت یک جلسه در هفته انجام شد. جلسات با محوریت مدیریت اشتیاق، خلق منفی و اضطراب اجراء شد. اطلاعات پژوهش از طریق پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی، مقیاس پیش بینی پذیری بازگشت برای سنجش اشتیاق، آزمون افسردگی بک و آزمون اضطراب جمع آوری شد. داده ها با استفاده از بک آزمون های آماری t مستقل و وابسته تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که نمرات پس آزمون و پیگیری شاخص اشتیاق کاهش داشته و این کاهش از نظر آماری معنا دار بوده است. همچنین در شاخص های افسردگی و اضطراب بک نیز در مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش وجود داشته که از نظر آماری معنادار بوده است.
نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت درمان شناختی ـ رفتار گروهی در کاهش اشتیاق هم در مرحله پس آزمون و هم در مرحله پیگیری تاثیر داشته، همچنین در کاهش علائم افسردگی و اضطراب هم در مرحله پس آزمون و هم پیگیری اثربخش بوده است و می تواند به عنوان یک روش مورد استفاده قرار گیرد.
افسردگی و عوامل آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر ضمن اندازه گیری میزان افسردگی در دانشجویان فیروزکوه، عوامل مرتبط با افسردگی (جنسیت، وضعیت تاهل، وضعیت اشتغال و رشته تحصیلی) شناسایی شده و همچنین ارتباط بین افسردگی و سطح نمرات دانشجویان مطالعه شده است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه دانشجویان واحد فیروزکوه می باشد که در زمان انجام تحقیق تعداد آنها بالغ بر 8000 نفر بوده است برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شده است و تعداد 398 نفر از دانشجویان بر اساس روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. سوالات تحقیق در پی شناسایی رابطه بین افسردگی و عواملی شامل رشته تحصیلی، وضعیت اشتغال، وضعیت تاهل، جنسیت و سطح نمرات دانشجویان بوده است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد بک استفاده شده است. برای تایید پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است که اندازه آن %83 محاسبه شده است. برای آزمون فرضیه های تحقیق از روش های غیرپارامتری ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن، آزمون من ویتنی و آزمون کروسکال والیس استفاده شده است.تیجه حاصل از به کارگیری نرم افزار آماری spss نشان داده است که بین میزان افسردگی و سطح نمرات دانشجویان رابطه معکوس وجود دارد و همچنین میزان افسردگی در زنان، دانشجویان مجرد و دانشجویان بیکار بیشتر از گروه های مشابه بوده است.
روابط ساختاری بین بهزیستی روان شناختی با هوش هیجانی ادراک شده، توانایی کنترل تفکر منفی و افسردگی مادران کودکان کم توان ذهنی و مقایسه آن با مادران کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر مطالعه یک مدل علی برای تبیین بهزیستی روان شناختی در مادران دارای کودکان کم توان ذهنی و مقایسه آن با مادران کودکان عادی بود. روش: گروه نمونه این مطالعه 75 نفر مادر دارای کودک کم توان و 75 مادر کودک عادی مدارس شهر ارومیه بود که از نظر تحصیلات و طبقه اقتصادی-اجتماعی؛ و سن، جنس و پایه تحصیلی فرزندان همتا گردیده بودند. در مدل طراحی شده هوش هیجانی ادراک شده، کنترل تفکر منفی متغیر برون زا(مستقل)، افسردگی متغیر میانجی و بهزیستی روان شناختی متغیر درون زا در نظر گرفته شدند. جهت سنجش متغیرهای مدل از آزمونهای افسردگی بک، هوش هیجانی ادراک شده مایر و سالووی(TMMS)، آزمون کنترل تفکر ولز و دیویس و بهزیستی روان شناختی ریف استفاده شد. آزمونها از نظر ویژگیهای روانسنجی از طریق تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس نتایج حاصل مدل اولیه اصلاح و سپس از طریق معادلات ساختاری آزمون شد.
یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد مدل پیشنهادی در گروه دارای فرزند عادی برازش مناسبی داشته و متغیرهای درون مدل بخوبی قادر به تبیین بهزیستی روان شناختی هستند ولی در گروه مادران کم توانان ذهنی مدل قادر نیست آن را تبیین کند. متغیری که در هر دو گروه دارای مسیر علی معنی دار با بهزیستی روان شناختی بوده و می توانست آن را تبیین نماید راهبردهای کنترل تفکر بود.
نتیجه گیری: در گروه مادران دانش آموزان عادی متغیرهای هوش هیجانی ادراک شده، توانایی کنترل تفکر منفی و افسردگی قادر به پیش بینی بهزیستی روانشناختی است اما در گروه مادران دارای کودک کم توان ذهنی این مدل فاقد کارآیی لازم است. براین اساس به نظر می رسد باید مدل دیگری برای مادران کودکان کم توان ذهنی طراحی کرد که بر اساس پیشینه پژوهشی یکی از اجزای آن شدت کم توانی ذهنی کودک و طبق یافته های پژوهش اخیر توانایی کنترل تفکر منفی باشد.
اثربخشی برنامه پرنده کوچولو بر بهبود سلامت عمومی مادران کودکان اتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از تحقیقات نشان داده اند که خانواده های کودکان اتستیک، به خصوص والدین آن ها با استرس شدیدی مـواجـه می شونـد و دچـار مشکلات روان شناختی می گردند. بنابراین به-کارگیری مداخلات درمانی که علاوه بر کودک والدین را نیز مد نظر دارند، شایان توجه است.یکی از این برنامه ها پرنده کوچولو است که در این تحقیق اثر آن بر سلامت عمومی مادران کودکان اتیستیک سنجیده شده است. تحقیق از نوع شبه آزمایشی است که در آن یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل مورد مطالعه قرار می گیرند. بدین-منظور 24 مادر کودک اتیستیک انتخاب شدند که در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند، شیوه نمونه گیری به صورت همتاسازی بود. مداخله روی گروه آزمایش اجرا و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. در هفته قبل از اجرای برنامه، در هفته شانزدهم (هفته اتمام برنامه) و یک ماه پس از اجرا پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) به دو گروه آزمایش و کنترل داده شد و در انتها نتایج دو گروه مقایسه گردید. داده های بدست آمده با روش آماری تحلیل واریانس با استفاده از اندازه های مکرر صورت گرفت. نتایج نشان دادند برنامه بر بهبود سلامت عمومی اثرگذار بوده است.
برنامه با تصحیح بازخوردها و ادراک هایی که والدین نسبت به رفتارهای دشوار فرزندشان داشته اند ، به افزایش توانایی مقابله در رویارویی با وظایف والدگری منجر شده و کاهش استرس والدینی و در نتیجه بهبود سلامت روان را به دنبال داشته است.
ارتباط ابعاد آلکسی تایمیا با افسردگی و اضطراب در مبتلایان به اختلالات گوارشی عملکردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: آلکسی تایمیا یا مهار هیجانی، عامل خطر ساز مهمی برای اختلالات روان تنی از جمله بیماری های گوارشی است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی ارتباط ابعاد آلکسی تایمیا با افسردگی و اضطراب در مبتلایان به اختلالات گوارشی عملکردی (Functional Gastrointestinal Disorders یا FGID) است.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی- تحلیلی به روش همبستگی بود. در این پژوهش 129 نفر بیمار مبتلا به FGID از بین بیماران مراجعه کننده به درمانگاه گوارش بیمارستان نور اصفهان (طی 5 ماه در سال 1387) انتخاب شدند و با استفاده از مقیاس آلکسی تایمیای تورنتو، معیار بیمارستانی اضطراب و افسردگی و مقیاس شدت علایم گوارشی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با روش های آماری توصیفی، ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که از سه بعد آلکسی تایمیا، تنها بین بعد دشواری در شناسایی احساسات با افسردگی، اضطراب و شدت علایم گوارشی در بیماران مبتلا به اختلالات گوارشی عملکردی همبستگی مثبت و معنیداری وجود دارد و این بعد پیش بینی کنندهی تغییرات مربوط به افسردگی، اضطراب و شدت علایم گوارشی است.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان دهنده نقش آلکسی تایمیا به ویژه بعد دشواری در شناسایی احساسات و پردازش شناختی ادراک هیجانی آن در درک و فهم بهتر آسیب شناسی روانی اختلالات گوارشی عملکردی است. بنابراین ارزیابی و توجه به آن به عنوان یک عامل مؤثر در فرایند درمان این بیماران ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی درمان فراشناختی در کاهش علائم افسردگی و باورهای فراشناختی بیماران مبتلا به افسردگی اساسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: درمان فراشناختی بر این اصل استوار است که فراشناخت برای درک عملکرد شناخت و تولید تجربه های هشیارانه ی ما درباره ی خودمان و جهان اطرافمان بسیار مهم است. در پژوهش حاضر سعی شده است تا اثر بخشی این نوع از درمان در بهبود بیماران دچار افسردگی مورد بررسی قرار گیرد.
مواد و روش ها: این مطالعه بر روی سه بیمار از مرکز مشاوره دانشگاه تبریز در چارچوب طرح تجربی تک موردی با استفاده از طرح خطوط پایه چند گانه ی پلکانی طی 8 جلسه،انجام شد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه افسردگی بکBDI و باورهای فراشناختیMCQ ,PBRS ,NBRS بود.
یافته ها: درمان تغییرات قابل توجهی در علائم افسردگی و باورهای فراشناختی بیماران افسرده ایجاد کرد و موجب بهبودی در علائم هر سه بیمار شد همچنین نتایج درمانی تا دوره ی پیگیری ادامه یافتند.
نتیجه گیری: درمان فراشناختی که به جای محتوای شناخت بر کنترل فرآیندهای حاکم برآن تمرکز می کند، می تواند در درمان بیماران مبتلا به اختلال افسردگی موثر باشد.