مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
حل مساله
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۵
41 - 64
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به هدف تدوین و اعتباربخشی یک الگوی طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه مدل ذهنی انجام شد. نظریه مدل ذهنی، یکی از نظریه های حوزه روانشناسی شناختی است که به تبیین نحوه استدلال و شناخت در انسان می پردازد. در این تحقیق با استفاده از روش تحقیق آمیخته، الگویی برای طراحی آموزشی مبتنی بر نظریه مدل ذهنی تدوین شده و سپس مورد اعتباریابی قرارگرفت. در روش تحقیق کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی با طرح استقرایی و همچنین از روش طراحی و تدوین الگو استفاده شد. پس از تهیه چهارچوب اولیه مفهومی و سپس الگوی اولیه طراحی آموزشی، با استفاده از نظر صاحب نظران به بررسی میزان اعتبار درونی آن اقدام گردید و بعد از آن الگوی نهایی تدوین شد. در بخش کمی نیز برای رواسازی و اعتباربخشی بیرونی الگوی تدوین شده از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. آزمودنی ها عبارت بودند از دانش آموزان سال سوم متوسطه که به روش نمونه گیری در دسترس از بین مدارس شهرستان سردشت انتخاب شدند. در هر گروه تعداد 16 نفر به روش همتاسازی قرار داده شدند. درس سوم کتاب فیزیک برای طراحی آموزشی انتخاب شد که پس از طراحی کردن آن براساس الگوی تدوین شده در گروه آزمایش آموزش داده شد. گروه کنترل نیز به روش مرسوم آموزش دیدند. در پایان نتایج آزمون های پیشرفت تحصیلی و آزمون حل مساله در دو گروه با استفاده از آزمون تی وابسته و آزمون تحلیل کوواریانس باهم مقایسه شدند. نتایج حاکی از تفاوت معنی دار نمرات دوگروه در هر دو آزمون بود. بدین معنی که طراحی آموزشی مبتنی بر مدل ذهنی باعث بهبود میزان یادگیری و مهارت حل مساله در دانش آموزان شده بود.
اثربخشی آموزش حل مساله بر کیفیت زندگی مادران کودکان درخودمانده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی آموزش حل مساله بر کیفیت زندگی مادران کودکان درخودمانده بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون با گروه گواه و پیگیری بود. آزمودنیها شامل 30 مادر دارای کودک درخودمانده بود که بهطور تصادفی از میان 280 مادر مراجعهکننده به مرکز تخصصی اوتیسم "فرزندان آفتاب" واقع در شهر قدس استان تهران در سال 1392 انتخاب، و در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه جایگزین شد. گروه آزمایش 6 جلسه آموزش حل مساله 120 دقیقهای را هفتهای یکبار دریافت کرد. در گروه گواه مداخلهای صورت نگرفت. ابزار مورد استفاده نسخه کوتاه پرسشنامه 36 سوالی کیفیت زندگی وایر و شربورن ( 1992 ) بود که در سه مرحله پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری اجرا و جهت تحلیل دادهها از روش کوواریانش و اندازهگیریهای مکرر استفاده شد. یافتهها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت حل مساله بر بهبود کیفیت زندگی گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در تمامی ابعاد موثر بوده است. همچنین پیگیری پس از 2 ماه نیز این نتایج را تایید کرد. نتیجهگیری: میتوان آموزش حل مساله را بهعنوان ابزاری حمایتی و مؤثر جهت ارتقاء کیفیت زندگی خانوادگی بهشمار آورد، و از آن بهویژه برای مادران دارای کودک درخودمانده که نقش مهمی در جو عاطفی خانواده دارند سود جست
بررسی مقایسه ای توانایی حل مسأله و تعامل خواهران و برادران در خانواده های با و بدون فرزندان دارای اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای توانایی حل مسأله و تعامل خواهران و برادران در خانواده های دارای فرزندان با و بدون اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی است . این پژوهش که از نوع کاربردی بوده و روش تحقیق به کار برده شده علّی مقایسه ای است . به منظور انتخاب گروه نمونه از بین مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره « دلارام » تعداد 32 نفر از خانواده هایی که دارای فرزندان با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی تشخیص داده شده بودند، گزینش و از آنها برای شرکت در پژوهش دعوت به عمل آمد . از این دسته از خانواده ها آزمون حل مسأله و آزمون رابطه برادر با خواهر گرفته شد . علاوه بر این تعداد 32 خانواده که دارای کودکان عادی بوده و شرایط ورود به پژوهش را داشتند به صورت در دسترس انتخاب شده و آزمون های مذکور از آنها نیز به عمل آمد . در این پژوهش به منظور پاسخ گویی به فرضیه های پژوهش از روش " T مستقل " استفاده شده است . نتایج پژوهش نشان داد بین خانواده های دارای فرزندان باوبدون اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی " در اعتماد به حل مسائل " تفاوت وجود دارد . همچنین بین تعاملات خواهران و برادران با اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و خواهران و برادران عادی تفاوت دارد
بررسی روش تدریس حل مساله بر یادگیری ریاضی دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر لردگان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی روش تدریس حل مساله بریادگیری ریاضی دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر لردگان پرداخته است. در پژوهش حاضر جامعه ی آماری کلیه دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر لردگان است و نمونه گیری به صورت خوشه ای چندمرحله ای انجام شد. بدین صورت که ابتدا شهر لردگان از لحاظ جغرافیایی تقسیم شد. از هر ناحیه جغرافیایی یک منطقه و از هر منطقه یک مدرسه در بین پنج ناحیه، به صورت تصادفی یک مدرسه و از آن مدرسه تعداد 60 دانش آموز انتخاب شدند. از بین 60 نفر به طور تصادفی 30 نفر در گروه آزمایش در یک کلاس و 30 نفر در گروه کنترل در کلاس دیگر قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد یادگیری استفاده شده است. در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات آزمون تحلیل کواریانس استفاده گردید. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد بین روش تدریس حل مساله بریادگیری ریاضی دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر لردگان اثرگذاری معناداری وجود دارد.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های خودآگاهی و حل مساله بر تاب آوری کارمندان زن جزیزه کیش
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های خودآگاهی و حل مساله بر تاب آوری کارمندان زن جزیزه کیش در سال 1393 است. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون سه گروهی (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) است. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه کارمندان زن ادارات دولتی و خصوصی جزیزه کیش بودند نمونه مورد مطالعه با روش نمونه گیری در دسترس 60 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش (هر کدام 20 نفر) و کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش (1) 8 جلسه تحت آموزش مهارت های خودآگاهی و گروه آزمایش (2) 8 جلسه تحت آموزش مهارت های حل مساله قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. روش جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) انجام گرفت. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن بالای 0.7 به دست آمد. همین طور از روایی محتوا به منظور آزمون روایی پرسشنامه استفاده شد، که برای این منظور پرسشنامه به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار 19SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد آموزش مهارت خودآگاهی بر تاب آوری کارمندان زن موثر است. آموزش مهارت های حل مساله نیز بر تاب آوری کارمندان زن موثر بود. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های خودآگاهی در افزایش تاب آوری بیشتر از آموزش مهارت حل مساله است. بنابراین در بهبود تاب آوری آموزش مهارت خودآگاهی بیشتر از آموزش مهارت حل مساله اثربخش بود.
تبیین فرسودگی تحصیلی بر اساس توانایی حل مساله با میانجی گری تاب آوری در دانش آموزان دختر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۶
1 - 24
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین فرسودگی تحصیلی براساس توانایی حل مسئله با میانجی گری تاب آوری در دختران دانش آموز پایه اول متوسطه دوره دوم شهر تهران بود. روش این پژوهش توصیفی- همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دختران دانش آموز پایه اول متوسطه دوره دوم شهر تهران بود. 461 دانش آموز به عنوان نمونه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده عبارتند از: پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران(2007)، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون(2003) و پرسشنامه توانایی حل مساله هپنر و پترسون(1982). نتایج بیانگر تاثیر مستقیم توانایی حل مساله و تاثیر غیر مستقیم آن با میانجی گری تاب آوری بر کاهش فرسودگی تحصیلی است. هم چنین تاب آوری با فرسودگی تحصیلی رابطه منفی معناداری را نشان داد. لذا پیشنهاد می گردد با توجه به تاثیر مثبت توانایی حل مساله و تاب آوری بر کاهش فرسودگی تحصیلی، با تشکیل کلاس های آموزشی برای والدین و فرزندان و معلمین توسط روانشناسان و مشاوران تحصیلی از افت تحصیلی دانش آموزان که نتیجه آن فرسودگی تحصیلی و ترک تحصیل است، جلوگیری شود.
تاثیر آموزش گروهی والدگری راه حل- محور به مادران بر پرخاشگری و حل مساله کودکان پیش دبستانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۲
197 - 212
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه تعیین تاثیر آموزش گروهی والدگری راه حل- محور به مادران بر پرخاشگری و حل مساله کودکان پیش دبستانی بود. پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه پژوهش مادران کودکان پیش دبستانی شهر مشهد در سال تحصیلی 99-1398 بود که 40 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی (20 نفر در هر گروه) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش گروهی والدگری راه حل- محور دریافت کرد و گروه کنترل، آموزشی ندید. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پرخاشگری (باس و پری، 1992) و حل مساله (هپنر، 1988) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-19 استفاده شد. یافته ها نشان داد که گروه های آزمایش و کنترل در مرحله پیش آزمون از نظر پرخاشگری و حل مساله تفاوت معناداری نداشتند (05/0P>)، اما در مرحله پس آزمون از نظر هر دو متغیر تفاوت معناداری داشتند (05/0p < ). به این ترتیب که آموزش گروهی والدگری راه حل- محور به مادران باعث کاهش پرخاشگری و افزایش حل مساله کودکان پیش دبستانی شد.
مقایسه اثربخشی روش های تدریس بارش مغزی و حل مساله بر تعامل معلم و دانش آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
146 - 130
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور مقایسه اثربخشی روشهای تدریس بارش مغزی و حل مساله بر تعامل معلم و دانش آموزان صورت گرفته است. این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی و از روش تحقیق شبه آزمایشی استفاده شده است، طرح تحقیق شامل پیش آزمون و پس آزمون با گروههای آزمایش 1 و 2 است. جامعه این پژوهش از کلیه دانش آموزان پسر پایه نهم شهرستان قدس که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش تصادفی خوشه ای دو مرحله ای دو کلاس به عنوان نمونه آماری انتخاب و به طور تصادفی یکی از کلاس ها در معرض متغیر مستقل روش تدریس بارش مغزی و کلاس دیگر در معرض متغیر مستقل روش تدریس حل مساله قرار داده شدند، ابتدا پیش آزمون تعامل معلم و دانش آموز از دو گروه گرفته شد و بعد از اجرای دوره در نیمسال دوم از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده های حاصل ، با استفاده آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) برای نمرات اختلافی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ای پژوهش نشان داد که علی رغم آنکه هر دو روش بر متغیر وابسته تاثیر مثبت داشته اند، روش تدریس بارش مغزی در مقایسه با روش حل مساله اثربخشی بیشتری داشته است. اما تفاوت این دو روش برای نامطمئن بودن، ناراضی بودن، تنبیه کردن معنادار نمی باشد. پیشنهاد می شود با توجه به اهمیت ارتباط بین معلم و دانش آموز از روش های فعالی که منجر به افزایش بهبود روابط بین معلم و دانش آموز می شود استفاده شود.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر حافظه کاری و حل مساله در نمونه های غیر بالینی اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اضطراب به عنوان یک مشکل شایع در جمعیت عمومی شناخته می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر حافظه کاری و حل مساله بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل دانشجویان 20 تا 30 ساله شهر تهران بود که از بین آنها به صورت نمونه گیری در دسترس 26 نفر بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب و به گروه های آزمایش و گواه به صورت تصادفی، گمارش شد. گروه ها قبل و بعد از اجرای مداخله و در مرحله پیگیری با ابزارهای نسخه کامپیوتری برج لندن، فراخنای ارقام رو به جلو، رو به عقب و توالی حروف و ارقام، و پرسش نامه اضطراب بک، مورد آزمون قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری در حافظه کاری و اضطراب تفاوت معناداری وجود دارد. در مورد متغیر حل مساله در شاخص های زمان آزمایش ، زمان کل ، تعداد خطا و نتیجه، تفاوت بین دو گروه معنادار شد اما در مورد زمان تاخیری حل مساله بین دو گروه تفاوت معنا دار نبود. نتیجه: با توجه به یافته های پژوهش آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با کاهش اضطراب می تواند باعث بهبود ظرفیت حافظه کاری و مولفه های حل مساله به جز مولفه زمان تاخیری شود.
بررسی تاثیر پذیرش فناوری برمیزان حل مساله دانش آموزان متوسطه اول شهرستان دامغان
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه، بررسی رابطه ی بین پذیرش فناوری و مهارت حل مساله افراد و برخی دیگر از زمینه های مرتبط دانش آموزان دوره ی اول متوسطه شهرستان دامغان در سال تحصیلی 1397-98 می باشد. روش بررسی:نمونه آماری شامل283 نفراز دانش آموزان دوره ی اول متوسطه شهرستان دامغان با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند، و دو پرسشنامه پرسشنامه حل مسئله هپنر PSI و پرسشنامه پذیرش فناوری TAM را تکمیل نمودند. روش تحقیق این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت همبستگی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی ساده پیرسون، همبستگی رگرسیون و آزمونt استفاده شد . یافته ها و نتیجه: نتایج تحقیق نشان داد که پذیرش فناوری و حل مساله رابطه ی مثبت معنی دارد و همچنین بین پایه تحصیلی و پذیرش فناوری و حل مساله هم رابطه مثبت وجود دارد اما تفاوت معنی داری بین دختران و پسران نمونه در پذیرش فناوری و حل مساله مشاهده نشد و هر دو گروه در این دو مولفه یکسان بودند.
تاثیر آموزش با استفاده از تکنیک حل مساله به روش ابداعانه (TRIZ) بر افزایش مهارت های تفکر خلاق، حل مساله و توانمندی در بین کارآموزان مراکز آموزش فنی وحرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از رویکردهای نوین در آموزش و سنجش میزان اثربخشی آنها برای افزایش بهره وری نیروی انسانی از اهداف آموزش در بخش مهارت آموزی می باشد. هدف از انجام این پژوهش تعیین تاثیر آموزش به روش حل ابداعانه مساله (تریز) بر تفکر خلاق، حل مساله و توانمندی در بین کاراموزان مراکز آموزش فنی وحرفه ای می باشد. روش پژوهش شبه تجربی با استفاده از گروه آزمایش و کنترل می باشد و جامعه آماری مراکز آموزش فنی و حرفه ای استان کردستان هستند که از بین آنها 4 مرکز و 2 حرفه آموزشی همسان سازی شد و با استفاده از ابزارهای استاندارد بر اساس متغییرها داده ها جمع اوری گشت در پایان داده ها در دو بخش توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل گشت. یافته ها نشان داد که بین آموزش به روش معمول بر افزایش تفکر خلاق و توانمندی کارآموزان تفاوت معنی داری در قبل و بعد از آموزش مشاهده شد. بین آموزش به روش تریز و تفکر خلاق، حل مساله و توانمندی در قبل از آموزش و بعد از آموزش تفاوت معنی داری مشاهده شد. با توجه به تاثیر آموزش به روش حل مساله ابداعانه (تریز) استفاده از این روش می تواند در افزایش اثربخشی آموزش های مهارتی نقش مثبت و معناداری داشته باشد.
اثربخشی آموزش راهبرد مقابله مذهبی صبر به شیوه گروهی بر مهارت حل مسأله دبیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر تعیین اثربخشی آموزش راهبرد مقابله مذهبی صبر به شیوه ی گروهی بر مهارت حل مساله دبیران است. جامعه اماری کلیه دبیران خانم شاغل در منطقه ۱۸ اموزش وپرورش شهر تهران است. برای نمونه گیری در ابتدا به صورت خوشه ای تصادفی یک مدرسه به عنوان نمونه انتخاب شد و سپس از بین ۷۰ نفر دبیران این مدرسه، ۵۰ نفر به صورت در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند. ۳۰ نفر که پایین ترین نمره را در مقیاس حل مساله کسیدی و لانگ کسب کردند به طور تصادفی در دو گروه ازمایش و کنترل قرار گرفتند. اموزش صبر به عنوان مداخله در طی ۱۰ جلسه بر گروه آزمایشی اجرا شد. روش تحقیق شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. ابزار اندازه گیری ، مقیاس سبک های حل مساله کسیدی ولانگ است. یافته های پژوهش نشان داد که گروه ازمایش تفاوت معناداری از لحاظ رشد مهارت های حل مساله نسبت به گروه کنترل داشته اند(p<0.01) و آموزش راهبرد مقابله مذهبی صبر به شیوه ی گروهی بر مهارت حل مساله سازنده(خلاقانه، اعتماد و گرایش) و غیر سازنده( درماندگی، مهارگری، اجتناب) دبیران خانم موثر می باشد. بنابراین از «اموزش راهبرد مقابله مذهبی صبر» می توان به عنوان یک مداخله در جهت رشد مهارت حل مساله دبیران استفاده کرد.
طراحی بسته آموزشی استیم محور بر اساس مدل تفکر طراحی و بررسی اثربخشی آن بر دانش آموزان پایه ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۸
223 - 246
هدف این مقاله تدوین بسته آموزشی استیم محور و بررسی تأثیر آن بر نگرش، توانایی حل مسئله و خلاقیت دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهر بوشهر بود. جهت طراحی بسته آموزشی از مدل تفکر طراحی استفاده شد. طرح پژوهش شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان پسر پایه ششم در سال تحصیلی 1401-1400 می باشد. نمونه مورد بررسی 44 نفر از دانش آموزان بود که با روش نمونه گیری در دسترس به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گردآوری داده ها بر اساس سه پرسشنامه مهارت حل مسئله هپنر و کروسکوف، خلاقیت الی و شیفر و نگرش سنج علوم ایکن صورت گرفت که ضریب آلفای کرنباخ آنها به ترتیب90/.، 948/. و 97/. به دست آمد. طراحی بسته آموزشی بر اساس بررسی پیشنیه و تشکیل گروه کانونی انجام شد. روایی صوری بسته آموزشی با استفاده از نظر متخصصان تأیید شد. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که بسته آموزشی استیم محور موجب افزایش توانایی حل مساله، خلاقیت و نگرش مثبت نسبت به درس علوم تجربی شد. کلید واژه ها: استیم، علوم تجربی، حل مساله، خلاقیت، نگرش
نقش واسطه ای استرس در رابطه میان مهارت حل مساله و فرسودگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای استرس در ارتباط با مهارت حل مساله و فرسودگی تحصیلی بود. روش پژوهش حاضر بنیادی از نوع همبستگی بود. بدین منظور 330 نفر از دانشجویان دانشکده های علوم اجتماعی و رفتاری دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1401-1400 با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه های فرسودگی تحصیلی ( 2002 ABQ- ) ، پرسشنامه حل مسئله ( 1982 PSQ- ) و پرسشنامه استرس ادراک شده ( SSP- 1983 ) گردآوری شدند. جهت تحلیل داده ها از همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که اثر مستقیم مهارت حل مساله بر استرس و فرسودگی تحصیلی در سطح (001/0> P ) معنی دار است. همچنین اثر مستقیم استرس بر فرسودگی تحصیلی معنی دار است، که نشان می دهد با افزایش استرس میزان فرسودگی تحصیلی نیز افزایش می یابد. بنابراین مدل از برازش مطلوبی برخوردار است که باتوجه به آن می توان گفت که مهارت حل مساله با میانجی گیری استرس (کاهش استرس توسط مهارت حل مساله) می تواند باعث کاهش فرسودگی تحصیلی شود. بر این اساس می توان گفت با افزایش استرس در دانشجویان مهارت حل مساله آنان کاهش و فرسودگی تحصیلی افزایش می یابد.
فراترکیب مطالعات حوزه «فناوری نرم»؛ حرکت به سوی رویکردی نوین در حل مسائل اجتماعی و حکمرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
تغییرات در نظام های اجتماعی و مدیریتی در در دهه های اخیر ، با انفجار دانش، نرم شدن اقتصاد و تغییر ارزشها همراه گردیده است که مبتنی بر این تحولات نیازمند بازتعریف مفهوم فناوری هستیم. از جمله رویکردهای نوینی که در زمینه حل مسائل عمومی مطرح گردیده است، مفهوم «فناوری نرم» که نیازمند فهم بنیادین این حوزه و شناخت ابعاد تحقیقاتی مرتبط می باشیم. مفهوم حکمرانی و خط مشی گذاری نیز در حوزه های مختلف، تحت تاثیر این نوع نگاه نرم، نیازمند بازنگری و تغییر است و از این حیث میتوان با بهره گیری از این مفاهیم ، رویکردی نوین در حل مسائل اجتماعی و حکمرانی ارائه داد. هدف از این پژوهش را میتوان «بررسی مبانی بنیادین و فراترکیب مطالعات پیشین در راستای شناسایی دلالت های نظری و کاربردی حوزه فناوری نرم » بیان نمود. در این راستا از روش مطالعات اسنادی و فراترکیب بهره گیری گردید و مطالعات مرتبط با حوزه «فناوری نرم» مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت در بخش جمع بندی نیز دلالت های نظری در محورهای معرفتی ، اجتماعی و نهادی و دلالتهای کاربردی در محورهای مولفه های نرم اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فناورانه، بنیادین و مدیریتی دسته بندی گردیده است.
بررسی تاثیر آموزش گروهی مهارت های زندگی (حل مساله و مهارت ارتباط موثر) بر تعارض با والدین و پرخاشگری نوجوانان 14 تا 18 ساله دختر استان تهران
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش گروهی مهارت های زندگی (حل مساله و مهارت ارتباط موثر) بر تعارض با والدین و پرخاشگری نوجوانان 14 تا 18 ساله دختر استان تهران بود. جامعه آماری این مطالعه، شامل کلیه نوجوانان 14 تا 18 ساله دختر استان تهران مراجعه کننده به مراکز مشاوره بود. این پژوهش در قالب یک پژوهش نیمه آزمایشی با گروه گواه و در چهارچوب یک طرح پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایشی و گواه اجرا شد. از بین ۳۲ شرکت کننده در این پژوهش ۱۶ شرکت کننده در گروه آزمایش و ۱۶ شرکت کننده در گروه کنترل کننده قبل و بعد آموزش با ابزارهای پژوهشی مقیاس پرخاشگری اهواز (1375) و پرسشنامه تعارض نوجوانان با والدین (CTS) (1990) مورد ارزیابی قرار گرفتند. مداخله آموزش گروهی مهارت های زندگی (حل مساله و مهارت ارتباط موثر) طی برنامه هشت جلسه ای و هر جلسه بمدت ۹۰ دقیقه انجام گردید . داده های پژوهش با استفاده آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری(مآنکوا ) و یک متغیری (آنکوا)و مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که آموزش گروهی مهارت های زندگی (حل مساله و مهارت ارتباط موثر) در سطح (01/0> P ، 096/768F=) حداقل در یکی از متغیرهای تعارض با والدین و پرخاشگری و همچنین نتایج تحلیل کواریانس یک متغیری نشان داد آموزش گروهی مهارت های زندگی (حل مساله و مهارت ارتباط موثر) در سطح (01/0> P ، 915/1844F=) تعارض با والدین و در سطح (01/0> P ، 466/910F=) پرخاشگری در نوجوانان 14 تا 18 ساله دختر استان تهران در مرحله پس آزمون اثرمعناداری داشته است . بنابراین با عنایت به معنی دارشدن فرضیه های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که در این پژوهش، آموزش گروهی مهارت های زندگی (حل مساله و مهارت ارتباط موثر) توانسته است موجب کاهش تعارض در والدین و پرخاشگری در نوجوانان 14 تا 18 ساله دختر استان تهران گردد.
بررسی نقش روابط عمومی در تولید و بازتولید سرمایه اجتماعی سازمانی و ارائه مدل مناسب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۱ شماره ۵۸
186 - 232
سرمایه اجتماعی منبعی است که در راستای دستیابی به اهداف، در اختیار سازمان ها و اشخاص قرار دارد. بنابراین روابط عمومی ، نقشی مهم و گاهی اوقات ضروری در تشکیل سرمایه اجتماعی و مصرف آن ایفا می کند. این پژوهش در پی یافتن پاسخ این مساله که چگونه فعالیت های روابط عمومی به تولید سرمایه اجتماعی به طور اعم و سرمایه اجتماعی سازمانی به طور اخص منجر می شود صورت گرفته است. هدف اصلی این پژوهش شناسایی و تبیین نقش روابط عمومی و مؤلفه های آن در تولید و باز تولید سرمایه اجتماعی سازمانی در واحد های تولیدی ( مورد مطالعه دو شرکت خودروساز ایرانی ) و ارائه مدل مناسب می باشد.
این پژوهش از نظر نوع کاربردی و از نظر روش تحقیق پیمایشی از نوع توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری آن را مراجعه کنندگان به صنعت خودرو سازی (دو شرکت خودروساز ایرانی) تهران بزرگ در شش ماه اول سال 1389 تشکیل می دهندکه برروی330 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای، تصادفی ساده و سیستماتیک اجرا شده است. ابزار پژوهش مصاحبه و پرسشنامه محقق ساخته بوده که روایی و پایایی آن در مرحله مقدماتی مورد بررسی و تایید قرار گرفته.
نتیجه این پژوهش نشان داد که از بین مؤلفه های تعریف شده برای روابط عمومی، مؤلفه های مدیریت روابط و توسعه مناسبات و اطلاعی و آموزش همگانی در تولید و باز تولید سرمایه اجتماعی سازمانی صنعت خودروسازی نقش مؤثری دارند درحالی که مؤلفه های اقناعی، حل مسئله و مشاوره ای نقشی در تولید و باز تولید سرمایه اجتماعی سازمانی در صنعت خودروسازی ایفا نمی کنند.
بررسی انتخاب استراتژی های حل مساله در فعالیت آموزشی معلمان و معلمان آماده خدمت در چهار گونه معنایی از مسائل کلامی تناسب مستقیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
229 - 245
حوزههای تخصصی:
مفهوم تناسب و استلزام های توسعه تفکر تناسبی، به لحاظ شناختی، پیچیده و تدریس آن نیازمند رویکردهای مفهوم مدار است. یافتن عوامل روانشناختی مرتبط با استدلال تناسبی نزد معلمان می تواند سبب یک فهم بهتر راجع به فرایندهای روانشناختی مرتبط با استدلال تناسبی نزد فراگیران و شناسایی سبک های مناسب آموزش گردد. هدف پژوهش، مطالعه استراتژی های انتخابی مشارکت کنندگان در فعالیت تدریس چهار گونه معنایی از مسائل تناسب مستقیم بود. مطالعه، توصیفی از نوع زمینه یابی است. نمونه آماری، شامل 180 نفر از معلمان دوره ابتدایی، متوسطه اول(ریاضی) و معلمان آماده خدمت شهر تهران بود. ابزار پژوهش، آزمونی شامل دوازده مساله کلامی تناسب از نوع مستقیم بود. روایی محتوای آزمون از سوی اساتیدی از حوزه سنجش و آموزش ریاضی مورد تایید قرار گرفت. نتایج، در مورد هر سه گروه مستقل شرکت کننده، روابط معناداری را در میزان به کارگیری استراتژی های منجر به حل صحیح در چهار گونه معنایی از مسائل مذکور نشان داد؛ در خصوص انتخاب استراتژی های استدلال تناسبی، عملکرد معلمان دوره ابتدایی مستقل از نوع گونه معنایی مسائل بود. میزان به کارگیری استراتژی های استدلال تناسبی از سوی آنان در ترکیب گونه های معنایی، با اختلاف معنادار، بهتر از عملکرد دو گروه دیگر بود. بین عملکرد معلمان متوسطه اول و معلمان آماده خدمت، در این خصوص اختلاف معناداری وجود نداشت. توسعه تفکر تاملی معلمان و حساس بودن به ماهیت استراتژی ها در فعالیت آموزشی حل مسائل این محتوا منجر به سوق فراگیران در مسیر توسعه فرم های پیچیده تر این استدلال می شود. در خصوص آموزش معلمان آینده، ایجاد حساسیت، نسبت به پیامد بکارگیری بی رویه الگوریتم های تناسبی مورد تاکید است.