مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
۲۳۶.
۲۳۷.
۲۳۸.
۲۳۹.
۲۴۰.
مهارت های اجتماعی
منبع:
سلامت روان کودک دوره نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
۱۵۷-۱۴۱
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ناتوانی های یادگیری عاملی مؤثر بر بسیاری از جنبه های زندگی فرد از جمله مهارت های اجتماعی است، به گونه ای که عمده کودکانی که مهارت های اجتماعی ضعیف دارند، گوشه گیر و منزوی می شوند. بنابراین هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی ساختاری مهارت های اجتماعی کودکان با ناتوانی های یادگیری بر اساس سبک های دلبستگی با نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی، مشکلات رفتاری، و کنش های اجرایی بود. روش: مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. تعداد 220 نفر از دانش آموزان با ناتوانی یادگیری مراجعه کننده به مرکز درمان ناتوانی های یادگیری بوجیکای شهر تهران در سال 98-1397 با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و فرم والدین پرسشنامه های مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1990)، فرم والدین سبک های دلبستگی هالپرن و کاپنبرگ (2006)، خودکارآمدی تحصیلی جینکینز و مورگان (1999)، مشکلات رفتاری راتر (1967) و فرم کوتاه کنش های اجرایی بریف (جیویا و همکاران، 2000) را تکمیل کردند. تحلیل داده های پژوهش با روش الگویابی معادلات ساختاری و آزمون اثرهای واسطه ای در مدل پیشنهادی با روش بوت استراپ با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش مطلوبی با داده ها برخوردار است. بر اساس نتایج سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی و خودکارآمدی تحصیلی به ترتیب پیش بین منفی و مثبتی برای مهارت اجتماعی بودند (0/01>P) و نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی و کنش های اجرایی در رابطه بین سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی با مهارت اجتماعی مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها همچنین نشان دادند که سبک دلبستگی ایمن روی مهارت های اجتماعی کودکان با ناتوانی یادگیری با نقش واسطه ای کنش های اجرایی، تأثیر غیرمستقیم داشته و این اثرپذیری معنادار بود (0/01>P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه می توان گفت که متغیرهای خودکارآمدی تحصیلی، مشکلات رفتاری، و کنش های اجرایی در رابطه بین مهارت های اجتماعی و سبک های دلبستگی در کودکان با ناتوانی های یادگیری نقش واسطه ای دارند.
اثربخشی نمایش درمانی بر مهارت اجتماعی و کم رویی دختران 9-11 ساله شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : مهارت های اجتماعی می تواند، توانایی فرد را برای برقراری ارتباط صحیح با دیگران افزایش دهد و در کاهش کم رویی و مؤلفه های آن نقش داشته باشد. هدف این پژوهش اثربخشی نمایش درمانی بر مهارت اجتماعی و کم رویی دختران 9-11 ساله شهرستان مریوان بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه مورد مطالعه این پژوهش را تمامی دختران 11-9 ساله مدرسه 22 بهمن مریوان در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل دادند که با نمونه گیری در دسترس، 30 دانش آموز انتخاب و به طور تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مهارت های اجتماعی ماتسون (1983) و کم رویی استنفورد (1997) استفاده شد. برای گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای مداخله نمایش درمانی به صورت دو جلسه در هفته اجرا شد، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده های آماری با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد، نمایش درمانی اثر معناداری بر مهارت های اجتماعی (150/57F=، 01/0>P) و کاهش کم رویی (91/73F=، 01/0>P) داشت. نتیجه گیری : براساس نتایج این پژوهش می توان گفت، نمایش درمانی بر رفتارهای اجتماعی مناسب، پرخاشگری و رفتارهای تکانشی، برتری طلبی و اطمینان زیاد به خود و رابطه با همتایان تأثیر می گذارد؛ بنابراین نقش مهمی در کاهش کم رویی دختران دارد.
اثربخشی مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر دارای اختلال سلوک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۲
57 - 69
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر دارای اختلال سلوک انجام شد. روش: این پژوهش جزء مطالعات نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر مقاطع اول تا سوم دوره متوسطه اول شهر تبریز در سال تحصیلی 98-1397 بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 40 نفر با استفاده از پرسشنامه علایم مرضی کودک (CSI-4) و مصاحبه تشخیصی و بالینی از طریق روش های نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و مبتنی بر هدف انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری در پیش آزمون و پس آزمون شامل پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون (MESSY) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در برنامه SPSS نسخه 25 انجام شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی منجر به تفاوت معنی دار بین گروه ها در مهارت های اجتماعی به میزان 73 درصد و در مولفه های مهارت اجتماعی مناسب به میزان 58 درصد، جسارت نامناسب 18 درصد و تکانشی عمل کردن 43 درصد شده است. اما تاثیر معنی داری بر مولفه های اطمینان زیاد به خود و حسادت/گوشه گیری در بین گروه ها نداشت (05/0p < strong>> ). نتیجه گیری: می توان مطرح کرد مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی موجب افزایش مهارت های اجتماعی (مهارت های اجتماعی مناسب، جسارت نامناسب و تکانشی عمل کردن) در دانش آموزان دارای اختلال سلوک می شود.
مقایسه مهارت های اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان کلاس های چندپایه و تک پایه دوره دوم ابتدایی شهرستان دیواندره
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه مهارت های اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان کلاس های چندپایه و تک پایه دوره دوم ابتدایی شهرستان دیواندره انجام شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره دوم مقطع ابتدایی شهرستان دیواندره بودند. که تعداد 348 نفر به عنوان حجم نمونه تحقیق (تصادفی طبقه ای ساده) انتخاب گردید. ابزار سنجش شامل پرسشنامه های مهارت های اجتماعی و خودکارآمدی تحصیلی بود. آزمون های مورد استفاده در این تحقیق تی تک نمونه ای، تی مستقل و تی دو گروه مستقل بود. یافته ها نشان داد که بین میزان مؤلفه های استعداد، بافت و کوشش از متغیر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان تک پایه و چند پایه به نفع دانش آموزان چندپایه تفاوت معنی داری وجود دارد. بین میزان مؤلفه های مهارت های اجتماعی مناسب، رفتارهای غیر اجتماعی، پرخاشگری و رفتارهای تکانشی، برتری طلبی، اطمینان زیاد به خود داشتن و رابطه با همسالان از متغیر مهارت های اجتماعی دانش آموزان تک پایه و چند پایه به نفع دانش آموزان تک پایه تفاوت معنی داری وجود دارد.اجتماعی دانش آموزان تک پایه و چند پایه به نفع دانش آموزان تک پایه تفاوت معنی داری وجود دارد.
ارائه الگوی تولید قصه های دیجیتال توسط کودکان و نقش تولید آن بر مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی کودکان (مطالعه موردی: مدارس هوشمند استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه الگوی تولید قصه های دیجیتال توسط کودکان و نقش تولید آن بر مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی کودکان مدارس هوشمند استان کرمان بود. بر این اساس، در این پژوهش ابتدا مراحل تولید قصه های دیجیتال از طریق مطالعات اکتشافی و نظرسنجی از خبرگان آگاه به موضوع با استفاده از تکنیک دلفی، مورد شناسایی قرار گرفت و سپس این مراحل در قالب الگوی طراحی شده در جامعه آماری مورد نظر آموزش داده شد. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های توصیفی- همبستگی است که به روش پیمایشی انجام شده است. همچنین این پژوهش از نظر هدف، توسعه ای- کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش، ترکیبی از مطالعات کتابخانه ای و میدانی است و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدلسازی معادلات ساختاری به همراه نرم افزارهای SPSS و smart pls استفاده شده است. یافته های پژوهش ضمن تأیید الگوی پیشنهادی پژوهش، نشان داد که تولید قصه دیجیتال بر تغییر مهارت های اجتماعی در دانش آموزان مورد بررسی پس از آزمون تاثیر دارد و مهارت های اجتماعی دانش آموزان افزایش یافته است که نشان دهنده تأثیر تولید قصه دیجیتال بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان مورد بررسی پس از آزمون است. همچنین تولید قصه دیجیتال بر هوش هیجانی دانش آموزان مورد بررسی پس از آزمون تاثیر دارد و هوش هیجانی دانش آموزان افزایش یافته است که نشان دهنده تأثیر ایجاد قصه دیجیتال بر هوش هیجانی دانش آموزان مورد بررسی پس از آزمون است.
اثربخشی آموزش گروهی والدگری مثبت به مادران و تأثیر آن بر پرخاشگری و مهارت های اجتماعی کودکان
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروهی والدگری مثبت به مادران و تأثیر آن بر پرخاشگری و مهارت های اجتماعی کودکان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه و پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مادران کودکان پیش دبستانی مدارس منطقه یک شهر گرگان در سال 1397 بودند. روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بود، بدین ترتیب که از بین مدارس مقطع پیش دبستان، منطقه یک شهر گرگان، به تصادف 2 مدرسه انتخاب شد و در مرحله بعدی از هر مدرسه 2 کلاس به صورت تصادفی انتخاب شدند و از جامعه آماری، 60 مادر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (30 نفر) و کنترل (30 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش به مدت 4 هفته، هفته ای 2 جلسه مورد آموزش قرار گرفتند و در گروه گواه مداخله ای انجام نشد. در پایان پس آزمون اجرا و ۳ ماه بعد پیگیری انجام شد. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بنفرونی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان دهنده آن است که برنامه آموزشی والدگری مثبت بر هر چهار مؤلفه پرخاشگری و مهارت های اجتماعی کودکان پیش دبستانی اثربخش بوده است (05/0>P). نتایج نشان داد که آموزش والدگری مثبت از کارایی لازم برای کاهش پرخاشگری و افزایش مهارت های اجتماعی کودکان پیش دبستانی برخوردار است.
پیش بینی مهارت های اجتماعی در اختلال طیف اتیسم بر اساس سبک های دلبستگی: نقش میانجی تنظیم هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
101 - 115
مقدمه: چگونگی تعامل والد- کودک نقش اصلی در تحول دارد و اکتساب مهارت های اجتماعی به روابط هیجانی مطلوب می-انجامد. هدف، تعیین نقش سبک های دلبستگی در پیش بینی مهارت های اجتماعی و تعیین نقش میانجی تنظیم هیجانی در این رابطه بود. روش: در مطالعه توصیفی- تحلیلی، 420 کودک 6 تا 8 سال دچار اختلال اتیسم از مراکز اتیسم شهر تهران، به شیوه در دسترس با پرسشنامه غربال گری طیف اتیسم و ماتریس های پیش رونده ریون، ارزیابی شدند. 102 کودک که 19 و بالاتر در پرسشنامه غربال گری طیف اتیسم و بالاتر از 70 در ماتریس های پیش رونده ریون، گرفتند انتخاب شدند و والدین به نیمرخ مهارت های اجتماعی اتیسم ، مقیاس دلبستگی در کودکی میانه، و فهرست تنظیم هیجانی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر در نرم افزار SPSS Macro نسخه 24، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: سبک دلبستگی با مهارت های اجتماعی رابطه منفی و مستقیم (42/0- =r) داشت و با حرکت از دلبستگی ایمن به نا ایمن، مهارت های اجتماعی ضعیف قابل پیش بینی بود. تنظیم هیجانی با مهارت های اجتماعی، همبستگی مثبت (57/0=r) داشت. طبق تحلیل مسیر، با افزایش یک واحد تنظیم هیجانی، 89/0 واحد به مهارت های اجتماعی افزوده می شود. اگرچه، سبک های دلبستگی، تأثیر مستقیم بر مهارت های اجتماعی نداشت ولی نقش میانجی تنظیم هیجانی در ارتباط بین سبک های دلبستگی با مهارت های اجتماعی تأیید شد. نتیجه گیری: با توجه به میانجی تنظیم هیجانی در رابطه بین سبک های دلبستگی با مهارت های اجتماعی می توان نتیجه گرفت که والدین نقش مهمی در ایجاد سبک دلبستگی ایمن دارند و به کودک کمک می کنند با تنظیم هیجانی، مهارت های اجتماعی را کسب کنند.
اثربخشی بازی درمانی کودک-محور بر مهارت های هیجانی و اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال اُتیستیک
منبع:
سواد تربیتی معلم دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
74 - 90
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی بازی درمانی گروهی کودک محور بر مهارت های هیجانی و اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال اُتیسم بود. جامعه آماری پژوهش کودکان 6 تا 8 سال مرکز آموزش ویژه کودکان دارای اختلال اُتیسم شهر سنندج بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده، 10 نفر از این کودکان انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (5 نفر) و کنترل (5 نفر) گمارده شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، فرم والد پرسشنامه مهارت مدیریت هیجان (زیمن و همکاران، 2001) و پرسشنامه نظام درجه بندی مهارت های اجتماعی (گرشام و الیوت، 1990) بودند. طرح پژوهشی، شبه آزمایشی پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. نتابج نشان داد که بازی درمانی گروهی کودک محور باعث افزایش معنی دار مهارت های هیجانی و اجتماعی در مرحله پس آزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. با توجه به نتیجه به دست آمده، می توان از روش بازی درمانی کودک محور برای آموزش مهارت های هیجانی و اجتماعی به کودکان اُتیستیک بهره برد.
اثربخشی برنامه مداخله ای مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی بر مهارت های اجتماعی و ارتباطی کودکان با اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم، اختلالی عصب روان شناختی است که به صورت ثانو یه به مشکلات در عملکردهای شخصی، اجتماعی، و تحصیلی منجر می شود. از این جهت پژوهش حاضر با هدف تدوین و اثربخشی برنامه مداخله ای مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی در مهارت های اجتماعی و ارتباطی کودکان با اختلال طیف اوتیسم انجام شد. روش: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری تمامی کودکان با اختلال طیف اوتیسم سطح یک 4 تا 8 سال شهر تهران در سال ۱۳۹8 و والدین آنان بود. از جامعه آماری مورد نظر تعداد 30 کودک مبتلا به اوتیسم سطح یک با استفاده از معیارهای مختلف از کلینیک پدیده به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش برنامه مداخله ای را در قالب پانزده جلسه دریافت کرد و گروه گواه برنامه های معمول مرکز توانبخشی را دریافت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل مقیاس رتبه بندی اوتیسم گیلیام (جیمز و گیلیام، 2003)، پرسشنامه غربالگری اوتیسم با سطح یک و آسپرگر (اهلر و گیلبرگ، 1993)، و فهرست ارزشیابی اوتیسم (ریملند و ادلسون، 1999) بودند. در نهایت داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون t همبسته با آلفای تعدیل یافته توسط نرم افزار SPSS26 تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد برنامه مداخله ای مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی در مهارت های اجتماعی و ارتباطی کودکان با اختلال طیف اوتیسم اثربخشی معناداری داشت (0/01P<). اندازه اثر برای مؤلفه های مهارت های اجتماعی(0/87) و مهارت های ارتباطی (0/92) بود. همچنین نتایج ازمون t همبسته نشان داد تأثیر برنامه آموزش ارتباط کارکردی در مرحله پیگیری نیز در مؤلفه های مهارت های اجتماعی و ارتباطی اثربخش و پایدار بوده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که مهارت های اجتماعی و ارتباطی در کودکان اوتیسم را می توان با آموزش، ارتقا داده و همچنین از برنامه درمانی مبتنی بر آموزش ارتباط کارکردی می توان به عنوان یک مداخله اثرگذار در بهبود مهارت های اجتماعی و ارتباطی در کودکان با اختلال طیف اوتیسم استفاده کرد.
پیشبینی مهارت های اجتماعی نوجوانان بر اساس سبک های فرزندپروری و طرحواره های ناسازگار والدین
هدف از انجام پژوهش حاضر، پیشبینی مهارت های اجتماعی نوجوانان بر اساس سبک های فرزندپروری و طرحواره های ناسازگار والدین است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه نوجوانان(12 تا 17 سال)شهر تهران تشکیل می دهند که از این بین 100 نوجوان که در سال تحصیلی 99-1400مشغول به تحصیلی هستند به صورت نمونه گیری خوشه ای به این صورت که ابتدا شهر تهران به 2 قسمت شمال و جنوب تقسیم می شود و سپس از هر منطقه 5 مدرسه انتخاب می شود و در مرحله بعد از هر مدرسه 2 کلاس انتخاب می شود و در مرحله آخر از هر کلاس 5 دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب شد. یافته های پژوهش نشان داد که ارتباط بین سبک فرزندپروری و مهارت های اجتماعی وجود داشت و ضریب همبستگی بین این دو متغیر برابر با 91 درصد بود. به عبارتی می توان انتظار داشت که بتوان تغییرات مرتبط با سبک فرزند پروری والدین را با استفاده از مهارت های اجتماعی مورد پیش بینی قرار داد. ارتباط بین مهارت های اجتماعی نوجوانان با طرحواره های ناسازگار والدین وجود داشت و ضریب همبستگی بین این دو متغیر برابر با 91 درصد بود. به عبارتی می توان انتظار داشت که بتوان تغییرات مرتبط با مهارت های اجتماعی نوجوانان را با استفاده از طرحواره های ناسازگار اولیه مورد پیش بینی قرار داد.
امکان سنجی آموزش مبتنی بر عوامل فردی، خانوادگی و مدرسه ای بر مهارت های اجتماعی و کنترل خشم دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف امکان سنجی آموزش مبتنی بر عوامل فردی، خانوادگی و مدرسه ای بر مهارت های اجتماعی و کنترل خشم دانش آموزان انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پژوهش پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر متوسطه دوره دوم شهرستان هرسین بود که در سال تحصیلی 1401- 1400 مشغول به تحصیل بودند. 30 نفر از دانش آموزان یک مدرسه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (گروه آزمایشی 15 نفر، گروه گواه 15 نفر) جایگزین گردیدند؛ سپس پرسش نامه های مهارت های اجتماعی ماتسون ( MESSY ) (ماتسون و همکاران، 1983)، مهارت کنترل خشم (PACT) (حاجتی و همکاران، 1387)، توسط دو گروه تکمیل شد. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش باور به پرخاشگری، همدلی، جو مدرسه و دلبستگی به مدرسه قرار گرفت و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل گردید. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان دهنده تفاوت معنادار بین نمرات پس آزمون مهارت های اجتماعی (0001/0> P و 48/61 = F ) و کنترل خشم (0001/0> P و 69/172 = F ) در دو گروه آزمایش و گواه بود. بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت بسته آموزش مبتنی بر عوامل فردی، خانوادگی و مدرسه ای روش مداخله ای مناسبی برای افزایش مهارت های اجتماعی و کنترل خشم دانش آموزان پسر است.
نقش میانجی بازارگرایی در رابطه بین مهارت های اجتماعی و کارآفرینی سازمانی در شرکت ناب استیل(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی بازارگرایی در رابطه بین مهارت های اجتماعی و کارآفرینی سازمانی در شرکت ناب استیل می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، توسعه ای و کاربردی و از نظر ماهیت و شیوه جمع آوری اطلاعات، توصیفی همبستگی؛ و به طور مشخص مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه کارکنان شرکت ناب استیل مازندران که تعداد 150 نفر می باشند؛ و بر طبق جدول مورگان، 108 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد. ابزار گردآوری در پژوهش حاضر سه پرسشنامه که شامل پرسشنامه کارآفرینی سازمانی از پرسشنامه رابینز و کولتر (1996) و مهارت اجتماعی کارآفرینان از پرسشنامه استاندارد ماتسون و بازار گرایی از پرسشنامه نرور و اسلاتر استفاده گردیده است. یافته های پژوهش نشان داد که شاخص مهارت های اجتماعی با ضریب 718/0 و به بیان دیگر به اندازه 8/71 درصد بر کارآفرینی سازمانی با حضور متغیر میانجی بازارگرایی در شرکت ناب استیل تأثیر دارد. در سطح اطمینان 95/0 و با توجه به مقدار t-value که برابر 577/18 است می توان گفت بین مهارت های اجتماعی بر کارآفرینی سازمانی با استفاده از مؤلفه میانجی بازارگرایی در شرکت ناب استیل رابطه وجود دارد.
رابطه ی هوش هیجانی و مهارت های اجتماعی با بهزیستی روان شناختی در دانشجویان دختر دانشگاه شهید چمران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی روابط هوش هیجانی و مهارت های اجتماعی با بهزیستی روان شناختی دانشجویان دختر بوده است. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 317 نفر بود که از بین جامعه ی دانشجویان دختر دوره کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز با روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای انتخاب شد. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از پرسشنامه هوش هیجانی شات، مهارت های اجتماعی (SSI) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی (PWI) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش های آماری همبستگی پیرسون، همبستگی بنیادی و تحلیل رگرسیون همزمان و مرحله ای استفاده شد. آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که مؤلفه های هوش هیجانی و مهارت های اجتماعی پیش بین های مثبت بهزیستی روان شناختی دانشجویان دختر هستند، بدین معنی که هر چه میزان هوش هیجانی و مهارت های اجتماعی دانشجویان دختر بیشتر باشد، میزان بهزیستی روان شناختی آنها نیز بیشتر است. همچنین، نتیجه ی این پژوهش نشان داد که بر خلاف انتظار، مهارت حساسیت اجتماعی، پیش بین منفی بهزیستی روان شناختی دانشجویان دختر است. نتیجه ی تحلیل رگرسیون مرحله ای نیز نشان داد که مهارت های کنترل اجتماعی، حساسیت اجتماعی، حساسیت هیجانی و مؤلفه های تنظیم هیجان و بهره برداری از هیجان پیش بین های مناسبی برای بهزیستی روان شناختی دانشجویان می باشند. همچنین، نتیجه های تحلیل های همبستگی بنیادی نشان داد که چهار متغیر بنیادی (بُعد بنیادی) برای درک روابط بین مجموعه متغیرهای ملاک و مجموعه متغیرهای پیش بین مورد نیاز است، و هر چهار بُعد، از خرده مقیاس هایی از مجموعه پیش بین و ملاک تشکیل شده اند.
بررسی تأثیر عزت نفس و مهارت های اجتماعی بر اضطراب اجتماعی (مورد مطالعه: دانش آموزان دختر مقطع متوسطه ناحیه دو کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این تحقیق، بررسی تأثیر عزت نفس و مهارت های اجتماعی بر اضطراب اجتماعی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه است. در همین راستا، تحقیق حاضر با روش کمی مبتنی بر تکنیک تحقیق پیمایشی (همبستگی) انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه ناحیه 2 شهر تبریز تشکیل می دهند که تعداد آن ها برابر 2397 نفر است. حجم نمونه به وسیله فرمول کوکران با درجه دقت 5 درصد و سطح اطمینان 95 درصد برابر 338 نفر محاسبه شده است. روش نمونه گیری طبقه ای متناسب توأم با تصادفی ساده بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه اضطراب اجتماعی واتسون و فرند (28 گویه ای)، پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ (10 گویه ای) و پرسشنامه مهارت های اجتماعی ایندربیتزن و فوستر (39 گویه ای) استفاده شد.
یافته های تحقیق نشان داد به ازای هر 100 نفر تقریباً 3/20 نفرشان دچار اختلال اضطراب اجتماعی هستند. همچنین میزان عزت نفس دانش آموزان دختر در سطح پایین و مهارت های اجتماعی آن ها نیز در سطح متوسط به بالاتر ارزیابی شده است. نتایج بررسی فرضیه ها نیز نشان داد که میزان عزت نفس (000/0sig= با 47/0-r=) و مهارت های اجتماعی (000/0sig= با 21/0-r=) دانش آموزان دختر بر میزان اضطراب اجتماعی آن ها تأثیر منفی و کاهشی دارد. طبق نتایج مدل ساختاری می توان گفت که تأثیر عزت نفس در کاهش اضطراب اجتماعی به مراتب بیشتر از مهارت های اجتماعی بوده و این دو متغیر توانسته اند 26 درصد از تغییرات اضطراب اجتماعی را مورد تبیین قرار دهند. همچنین، نتایج حاکی از آن است که میزان اضطراب اجتماعی برحسب متغیرهای سن، رشته تحصیلی و تحصیلات پدر و مادر یکسان بوده و تفاوت مشاهده شده معنی دار تلقی نمی شود.
تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر اساس الگوی شناخت اجتماعی اوزنوف بر همدلی و تعامل اجتماعی کودکان اختلال طیف اتیسم با کنش وری بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اتیسم، اختلالی عصبی تحولی است که در سه سال اول زندگی کودک نمایان می شود. مهم ترین علائم آن نقص در برقراری ارتباط، مشکل در تعاملات اجتماعی، وجود الگوهای محدود و تکراری در رفتار، علائق و فعالیت ها است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر اساس الگوی شناخت اجتماعی اوزنوف بر همدلی و تعامل اجتماعی کودکان اختلال طیف اتیسم با کنش وری بالا بود. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه ی مورد مطالعه شامل ۳۰ نفر از کودکان با اختلال طیف اتیسم که در سال ۱۳۹۶ دریکی از مرا کز توان بخشی شهر تهران در حال آموزش و توان بخشی بودند که به شیوه ی در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند )هر گروه 15 نفر(. آموزش برنامه ی مهارت های اجتماعی بر اساس الگوی شناخت اجتماعی اوزنوف به صورت 10 جلسه ی 45 دقیقه ای ) هر هفته دو جلسه( به گروه آزمایشی ارائه شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسش نامه ی بهره همدلی و بهره تحلیل کودکان )آیونگ و همکاران، 2009 ( و پرسش نامه نیم رخ مهارت های اجتماعی اختلال طیف اتیسم )اسکات بلینی، 2006 ( بودند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش برنامه ی مهارت های اجتماعی بر اساس الگوی شناخت اجتماعی اوزنوف بر همدلی و تعامل اجتماعی کودکان اختلال طیف اتیسم با کنش وری بالا تأثیر معناداری دارد ) 05 / .)p> 0 نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه، می توان نتیجه گرفت که آموزش برنامه ی مهارت های اجتماعی بر اساس الگوی شناخت اجتماعی اوزنوف از طریق عینی سازی موارد انتزاعی، تأ کید بر عوامل درونی، درک تفاوت خود و دیگران، تعمیم رفتارهای آموخته شده به محیط های طبیعی، باعث افزایش همدلی و تعامل اجتماعی کودکان اختلال طیف اتیسم با کنش وری بالا می شود.
مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری رفتاری به مادران با آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان بر راهبردهای تنظیم هیجان و ابعاد خودکنترلی در دانش آموزان پایه چهارم مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری رفتاری به مادران با آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان بر راهبردهای تنظیم هیجان و ابعاد خودکنترلی دانش آموزان پایه چهارم مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه چهارم دبستان و مادران آنها بود که در بازه زمانی مرداد و شهریور ۱۳۹۹ به کلینیک های روان شناسی منطقه ۵ تهران مراجعه کرده بودند. از جامعه مذکور، ۴۵ شرکت کننده با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایگذاری شدند. جلسات گروه های آزمایش ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای برای هر گروه بود. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم هیجان (ERQ) و پرسشنامه خودکنترلی (CPSC) بود. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و به منظور مقایسه زوجی از تحلیل بنفرونی استفاده گردید. یافته ها نشان داد در هر دو گروه آزمایش میانگین نمرات پس آزمون در راهبردهای تنظیم هیجان سازگارانه (اندازه اثر= ۵۶۶/۰)، ناسازگارانه (اندازه اثر= ۷۰۱/۰) و ابعاد خودکنترلی (اندازه اثر= ۶۳۳/۰) نسبت به پیش آزمون تغییر کرده است (۰۵/۰>P)، اما تفاوت معناداری بین این دو روش بر روی متغیرهای پژوهش و ابعاد آنها مشاهده نشد (۰۵/۰<P). از این یافته های می توان نتیجه گرفت آموزش فرزندپروری به مادران به اندازه آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان بر راهبردهای تنظیم هیجان و ابعاد خودکنترلی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای اثربخش است.
اثربخشی طراحی آموزش مبتنی بر بازی وارسازی بر راهبردهای انگیزشی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش تعیین اثربخشی طراحی آموزش مبتنی بر بازی وارسازی بر راهبردهای انگیزشی و مهارت های اجتماعی دانش آموزان در درس کار و فناوری بود. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه هفتم منطقه 18 شهر تهران بودند که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند. نمونه شامل 44 دانش آموز بودند که به شیوه خوشه ای مرحله ای انتخاب و سپس در گروه آزمایش و گواه به شکل تصادفی جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس راهبردهای انگیزشی محقق ساخته (RMMSQ) توسط پژوهشگران تحقیق و مقیاس مهارت های اجتماعی (MESSY) ماتسون (1983) استفاده شد. در نهایت داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری بین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در راهبردهای انگیزشی و مهارت های اجتماعی وجود داشت (001/0 P<). بنابر این می توان نتیجه گرفت طراحی آموزش مبتنی بر بازی وارسازی بر متغیرهای مورد پژوهش در درس کار و فناوری موثر بود.
اثربخشی برنامه بازگشت به اجتماع بر ارتقا تبعیت از دارو و مهارت های اجتماعی بیماران طیف اسکیزوفرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۱۶۲-۱۵۳
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی برنامه بازگشت به اجتماع بر ارتقای مهارت های اجتماعی و تبعیت از دارو در بیماران طیف اسکیزوفرن شهر اصفهان انجام شده است. روش پژوهش ازنوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی مرکز درمان و توانبخشی اعصاب و روان ظفر در سال 1401 تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفند 30 بیمار انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. برای سنجش و جمع آوری داده ها از پرسشنامه مهارت هایاجتماعی ماتسون وهمکارانMESSY) ، 1983) وتبعیت دارویی موریسکی و همکاران (MMAS، 2008) استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، شرکت کنندگان در گروه آزمایش طی 16 جلسه به صورت گروهی( دو گروه 7و8 نفر) تحت آموزش برنامه بازگشت به اجتماع قرار گرفتند. داده ها به روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین مهارت اجتماعی و تبعیت دارویی در پس آزمون گروه آزمایش و گواه، تفاوت معناداری در سطح (05/0P<) وجود دارد. همچنین درمان بر مولفه های مهارت های اجتماعی از جمله مهارت اجتماعی مناسب، رفتار غیر اجتماعی، برتری طلبی و رابطه با همسالان معنادار و بر پرخاشگری معنا دار نبوده است (05/0P<). این نتایج بیان می کند که اجرای برنامه بازگشت به اجتماع بر ارتقا مهارت های اجتماعی و تبعیت دارویی بیماران اسکیزوفرن اثربخش می باشد.
رابطه هوش هیجانی و عملکرد مدیران و معاونین وزارت امور اقتصادی و دارایی ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۹ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۲۹
83 - 106
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف پژوهش: عملکرد یک سازمان در گروی عملکرد نیروی انسانی و به ویژه مدیریت آن است. یکی از عوامل مهم تاثیرگذار بر عملکرد مدیران، مقوله هوش هیجانی است. هدف این مقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی وعملکرد مدیران و معاونین کل وزارت امور اقتصادی و دارایی ایران است.
روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی همبستگی واز نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران ومعاونین وزارت امور اقتصادی و دارایی ایران شامل 24 مدیر و 30 نفر از معاونین آنان است. برای سنجش عملکرد مدیران و معاونین 4 نفراز کارکنان آنان که مجموعا 216 نفر بودند به عنوان نمونه آماری مورد نظرسنجی قرارگرفتند. برای اندازه گیری هوش هیجانی مدیران از پرسشنامه استاندارد برادبری وگریوز و برای سنجش عملکرد از پرسشنامه استاندارد آر. ای. براون استفاده شده است. هر دو پرسشنامه استاندارد و از پایایی قابل قبول برخوردارند. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی از جمله رگرسیون چند متغیره استفاده شده است.
یافته ها: نتیجه آزمون فرضیات نشان داد که میان هوش هیجانی و عملکرد مدیران رابطه مثبت معناداری وجود دارد. از میان ابعاد هوش هیجانی، به ترتیب مولفه های همدلی، خودانگیزشی و مهارت های اجتماعی رابطه مثبت با عملکرد مدیران دارند؛ اما مولفه های خودکنترلی و خودآگاهی ارتباط معنادار با عملکرد مدیران نداشتند.
نتیجه گیری: با تائید رابطه میان هوش هیجانی و عملکرد می توان با تقویت هوش هیجانی مدیران عملکرد آنان و بهره وری سازمان را ارتقا بخشید.
رابطه دوره های آموزشی مهارت های اجتماعی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران با فرهنگ شهروندی (مطالعه موردی: منطقه 8 سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ شهروندی به عنوان یک مفهوم جدید در هزاره سوم، به شکل مستقیم تحت تاثیر مهارت های اجتماعی شهروندان قرار دارد. مقاله حاضر در همین راستا هدف خود را شناسایی رابط مقدمه و هدف پژوهش: فرهنگ شهروندی به عنوان یک مفهوم جدید در هزاره سوم، به شکل مستقیم تحت تاثیر مهارت های اجتماعی شهروندان قرار دارد. مقاله حاضر در همین راستا هدف خود را شناسایی رابطه دوره های آموزشی مهارت های اجتماعی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران با فرهنگ شهروندی قرار داده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ شیوه اجرای آن، پیمایشی توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری در مقاله حاضر عبارتست از کلیه شهروندان شرکت کننده در دوره های آموزش مهارت های اجتماعی منطقه هشت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در شش ماهه نخست سال 1395 خورشیدی که شامل 400 نفر است. نمونه مورد مطالعه به صورت تصادفی و به حجم 196 نفر به پیشنهاد فرمول کوکران انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها عبارت بود از دو پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر طیف لیکرت 5 سطحی برای سنجش مهارت های اجتماعی و فرهنگ شهروندی (به ترتیب مشتمل بر 20 و 22 سوال). یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که رابطه معنا داری بین آموزش مهارت های اجتماعی و فرهنگ شهروندی شهروندان مراجعه کننده به مراکز منطقه8 سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران وجود دارد. نتیجه گیری: با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن نشان داد همبستگی مثبت و معناداری بین آموزش مهارت قابلیت بیان افکار در تبادلات اجتماعی، آموزش مهارت دانش نسبت به نقش ها و ارزش های اجتماعی، آموزش مهارت های حل مسئله، آموزش مهارت های ایفای نقش های اجتماعی و فرهنگ شهروندی در جمعیت آماری مورد مطالعه وجود دارد. البته شواهد آماری کافی برای اثبات همبستگی آموزش مهارت درک شرایط مختلف اجتماعی و فرهنگ شهروندی یافت نشد.ه دوره های آموزشی مهارت های اجتماعی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران با فرهنگ شهروندی قرار داده است. روش تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ شیوه اجرای آن، پیمایشی توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری در مقاله حاضر عبارتست از کلیه شهروندان شرکت کننده در دوره های آموزش مهارت های اجتماعی منطقه هشت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در شش ماهه نخست سال 1395 خورشیدی که شامل 400 نفر است. نمونه مورد مطالعه به صورت تصادفی و به حجم 196 نفر به پیشنهاد فرمول کوکران انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها عبارت بود از دو پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر طیف لیکرت 5 سطحی برای سنجش مهارت های اجتماعی و فرهنگ شهروندی (به ترتیب مشتمل بر 20 و 22 سوال). نتایج تحقیق با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن نشان داد همبستگی مثبت و معناداری بین آموزش مهارت قابلیت بیان افکار در تبادلات اجتماعی، آموزش مهارت دانش نسبت به نقش ها و ارزش های اجتماعی، آموزش مهارت های حل مسئله، آموزش مهارت های ایفای نقش های اجتماعی و فرهنگ شهروندی در جمعیت آماری مورد مطالعه وجود دارد. البته شواهد آماری کافی برای اثبات همبستگی آموزش مهارت درک شرایط مختلف اجتماعی و فرهنگ شهروندی یافت نشد.