مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
معنادرمانی
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
88-98
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: افسردگی اساسی از شایع ترین و مزمن ترین اختلالاتی است که به درمان نیاز دارد. هدف پژوهش حاضر اثربخشی معنادرمانی توأم با تلاوت قرآن و دعا بر شدت علائم افسردگی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی زنان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی شهر قم در سال 1396 بود که از بین آنان نمونه یی به حجم 30 بیمار (هر گروه 15 نفر) با توجه به معیارهای شمول به صورت داوطلبانه انتخاب شد. اعضای نمونه به صورت جایگزینی تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات مقیاس افسردگی بک بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: میانگین گروه آزمایش در مرحله ی پیش آزمون در مؤلفه ی شدت علائم افسردگی 80/35 و گروه گواه 60/33؛ و در مرحله ی پس آزمون برای گروه آزمایش 86/19 و برای گروه گواه 46/32 بود. پس از اعمال مداخله ی میزان افسردگی در گروه گواه تغییری ایجاد نشد ولی نمرات افسردگی گروه آزمایش کاهش یافت که از نظر آماری معنادار بود (01/0 > p). نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد معنادرمانی توأم با تلاوت قرآن و دعا در کاهش شدت علائم افسردگی زنان مبتلا به افسردگی اساسی مؤثر است.
مروری بر تاثیر آموزش معنا درمانی به شیوه گروهی بر سلامت روان، امید به زندگی و احساس تنهایی زنان مطلقه جوان
حوزه های تخصصی:
بنابراین طبق نظریات سازگاری برای انسان یک ضرورت و امر حیاتی به شمار می آید از آنجا که انسان در گروه متولد می شود و در گروه زندگی می کند و اجتماعی می شود و در گروه کار می کند و حتی در گروه توان سازگاری خود را از دست می دهد و ناسازگار می شود، این سؤال پیش می آید که چرا در گروه این کارکرد را دوباره به دست نیاورد و درمان نشود. بر این اساس و به لحاظ اهمیت مشاوره و روان درمانی گروهی که نقش اساسی در جلوگیری از اتلاف وقت و هزینه به همراه دارد. برای ایجاد سلامت روان عوامل زیادی را باید کنترل کرد. سلامت روان را می توان به وسیله پیشگیری از ابتلاء به بیماری های روانی، عوامل مؤثر در بروز بیماریهای روانی، تشخیص زودرس بیماریهای روانی، پیشگیری از عوارض ناشی از برگشت بیماری های روانی و ایجاد محیط سالم برای برقراری روابط صحیح انسانی به وجود آورد. این پژوهش با هدف اصلی مروری بر تاثیر آموزش معنا درمانی به شیوه گروهی بر سلامت روان، امید به زندگی و احساس تنهایی زنان مطلقه جوان پذیرفت. با توجه به ارتباط میان سلامت روان، امید به زندگی و احساس تنهایی. پژوهش حاضر مروری می باشد. با استفاده نتایج دیگران به بررسی ارتباط میان متغیرها انجام شد. نتایج این آزمون نشان می دهد که آموزش معنا درمانی به شیوه گروهی بر سلامت روان، امید به زندگی و احساس تنهایی زنان مطلقه جوان موثر بوده است.
رابطه بین رشد پس از سانحه و معنای زندگی با نقش واسطه ای بهزیستی معنوی در بیماران بهبودیافته از ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای بهزیستی معنوی در ارتباط بین رشد پس از سانحه و معنای زندگی در بیماران بهبودیافته از کرونا انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نظر هدف، جزء مطالعات بنیادی بود. جامعه موردمطالعه پژوهش، شامل کلیه ی بیماران بهبودیافته از کرونا تا اردیبهشت سال 1400بود. تعداد 395 نفر (281زن، 114مرد) از بیماران بهبودیافته کرونایی از طریق نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. نمونه موردمطالعه پژوهش به پرسشنامه های رشد پس از سانحه تدسچی و کالهون(1996)، پرسشنامه معنا در زندگی(2006) و پرسشنامه بهزیستی معنوی (1992) پاسخ دادند. از بین این تعداد، 220 نفر (157زن، 63 مرد) این بیماری را تجربه ای استرس زا می دانستند و شرایط لازم برای ورود به پژوهش را داشتند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار AMOSو LISREL انجام شد. یافته های حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری، نشان دهنده اثرمستقیم رشدپس از سانحه بر بهزیستی معنوی و معنای زندگی می باشد. همچنین اثر غیرمستقیم رشد پس از سانحه بر معنای زندگی از طریق بهزیستی معنوی نیز تایید شد. بنابراین بهزیستی معنوی واسطه ای در ارتباط رشد پس از سانحه با معنای زندگی در بیماران بهبودیافته از کرونا بود.درواقع این افراد از طریق بهزیستی معنوی به بازآفرینی معنای زندگی خود می پردازند. بنابراین می توان انتظار داشت که معنای زندگی افراد بهبودیافته از کرونا به واسطه بهزیستی معنوی تقویت و یا تغییر یابد.
اثربخشی معنادرمانی بر خردمندی و تاب آوری دختران فرار و بدسرپرست تحت مراقبت سازمان بهزیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی معنادرمانی بر تاب آوری و خردمندی دختران فرار و بدسرپرست تحت مراقبت سازمان بهزیستی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دختران فراری و یا بدسرپرست سازمان بهزیستی در مراکز نگهداری شهر تهران در نیمه اول سال 1399 بودند که به روش نمونه گیری دردسترس از بین افراد واجد شرایط تعداد 40 نفر وارد مطالعه شده و در دو گروه 20 نفری (گروه آزمایش و گروه در انتظار درمان) به صورت تصادفی ساده جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان معنادرمانی قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون 2003 (CD-RIS) و مقیاس خردمندی (WS) (اشمیت و همکاران، 2012) بود. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS و با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام گرفت. براساس یافته های پژوهش مداخله معنادرمانی بر افزایش تاب آوری (01/0p<) و خردمندی (01/0p<) در دختران فرار و بدسرپرست تحت مراقبت سازمان بهزیستی تأثیر معناداری داشت. نتایج حاصله براهمیت به کارگیری این روش درمانی در مراکز نگهداری و سایر مراکز مرتبط با این دختران از سوی روانشناسان آن مراکز تأکید دارد.
طراحی الگوی تدریس مبتنی بر معنای زندگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: الگوهای تدریس، چهارچوب های مفهومی هستند که در مبانی فلسفی و روان شناختی ریشه دارند و در جهت تسهیل فرایند یاددهی- یادگیری طراحی می شوند. آن ها راهبردهای تجربی هستند که به معلمان کمک می کنند تا در مراحل برنامه ریزی، اجرای و ارزیابی تدریس وظایف خود را بدانند، بر این اساس مهمترین ابزار برای پیش برد اهداف تربیتی نظام های تربیتی محسوب می شوند. هدف این پژوهش طراحی الگوی تدریس مبتنی بر معنای زندگی است. روش ها: پژوهش حاضر، پژوهشی کیفی با استفاده از راهبرد نظریه ی زمینه ای است. در مرحله ی اول جهت گردآوری و استخراج مفاهیم و مولفه های مربوط به معنای زندگی، از روش تحلیل متنی استفاده شد. بر این اساس کلیه ی منابع مکتوب شامل کتاب ها، پایان نامه ها و مقاله های معتبر علمی، که به صورت چاپی و الکترونیکی تا سال 1398 در خصوص مفاهیم معنای زندگی در رویکرد معنادرمانی، انتشار یافته بود، به عنوان حوزه ی پژوهش تعیین گردید. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری نظری استفاده شد. در مرحله ی دوم، بر اساس مولفه هایی که از طریق کدگذاری های باز، محوری و گزینشی به دست آمده بود، الگوی تدریس مبتنی بر معنای زندگی طراحی شد و روایی آن توسط 30 نفر از متخصصان حوزه علوم تربیتی و روان شناسی از طریق مصاحبه الکترونیکی و با استفاده از پرسشنامه ساختار یافته، مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته های نشان داد که می توان از مفاهیم معنای زندگی برای طراحی الگوی تدریس استفاده کرد. همچنین الگوی تدریس طراحی شده مبتنی بر معنای زندگی، مورد تائید متخصصان قرار گرفت. نتیجه گیری: الگوی تدریس مبتنی بر معنای زندگی در زمینه های بیان مفاهیم، تکنیک ها، راهبردها و روش تدریس، طراحی شد.
اثر بخشی مشاوره گروهی مبتنی بر معنادرمانی بر احساس تنهایی و افسردگی مادران دارای فرزند اختلال یادگیری
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر معنادرمانی بر کاهش احساس تنهایی و افسردگی مادران دارای فرزند اختلال یادگیری بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری کلیه ی مادران دارای فرزند اختلال یادگیری مراجعه کننده به مرکز اختلالات یادگیری ولایت در شهر اهواز بود که از بین آنها 20 نفر به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه های احساس تنهایی(UCLA) و افسردگی بک (BDI) بود. جلسات گروه آزمایش به صورت مشاوره گروهی مبتنی بر معنادرمانی در طول ده جلسه 90 دقیقه ای برگزار شد. جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس چندمتغیری و تک متغیری) استفاده شد. نتایج نشان داد که مشاوره گروهی مبتنی بر معنادرمانی باعث کاهش افسردگی و احساس تنهایی مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال یادگیری شده است. براساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که مشاوره گروهی مبتنی بر معنادرمانی می تواند به عنوان یک روش موثر جهت کمک به کاهش احساس تنهایی و افسردگی مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال یادگیری مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه درمان متمرکز بر شفقت و معنادرمانی بر رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و معنادرمانی بر رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مطالعه، شامل تمامی زنان مبتلا به سرطان پستان بود که در بهار 1398 به بیمارستان آراد شهر تهران مراجعه کرده بودند و دارای پرونده پزشکی بودند. از بین آن ها 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در یک گروه کنترل در انتظار درمان و دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب درمان متمرکز بر شفقت (طی 8 جلسه) و معنادرمانی (طی 8 جلسه) دریافت کردند و گروه کنترل در انتظار درمان آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رشد پس از سانحه PTGI (تدسچی و کالهون، 1996) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی LSD در نرم افزار SPSS21 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان متمرکز بر شفقت به طور معناداری باعث افزایش رشد پس از سانحه (56/122=F و 001/0=p) شده است. همچنین، معنادرمانی به طور معناداری باعث افزایش رشد پس از سانحه (9/15=F و 0004/0=p) شده است. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که درمان متمرکز بر شفقت (05/53=F و 05/0>p) تاثیر بیشتری نسبت به معنادرمانی دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان از درمان متمرکز بر شفقت جهت افزایش رشد پس از سانحه به صورت موثرتری نسبت به معنادرمانی در زنان مبتلا به سرطان پستان استفاده کرد.
گردشگری و معنادرمانی در فلسفه اگزیستانسیالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
103 - 112
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: تجربه زیسته انسان نشان می دهد که آدمی سخت نیازمند معناست، چیزی که او را به «بودن» پیوند دهد. اما بر مبنای فلسفه اگزیستانسیالیسم هستی، هیچ برنامه و نقشه از پیش طراحی شده ای ندارد. مطابق این فلسفه چالش اصلی این است که چگونه می توان در جهانی بی معنا، معنایی آفرید. به نظر می رسد گردشگری فعالیتی است که می تواند ضمن مفرح و آموزنده بودن، نقش معنا بخشی به زندگی را هم ایفا نماید. هدف: از آنجا که در کشور ما مفهوم پردازی به خصوص در حوزه علوم انسانی و اجتماعی ضرورتی غیر قابل تردید است و با توجه به اینکه در رشته گردشگری، این مهم با رکود و کم توجهی مواجه است و اغلب پژوهش ها در این حوزه معطوف به بازآزمایی مفاهیم و نظریه های موجود و طبیعتا فاقد مفاهیم و نظریات جدید است، لذا هدف از این پژوهش آفرینش دانش و مفهوم پردازی بین رشته ای در موضوع مورد مطالعه بوده است تا نشان دهد انواع مختلف گردشگری در معنادرمانی انسان امروز چه سهمی دارند. روش تحقیق: این مطالعه پژوهشی میان رشته ای و کیفی از نوع پدیدارشناسانه تفسیری است که با انجام مطالعات کتابخانه ای و با انجام مصاحبه های عمیق و نیمه ساختارمند به انجام رسیده است. سؤال تحقیق: هر یک از انواع گردشگری، در کدام شیوه معنادرمانی می تواند ایفای نقش نماید؟ نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر این است که «تجربه اندوزی و دنیادیدگی» که یکی از شیوه های معنابخشی به زندگی می باشد، بالاترین رتبه را در انواع متفاوت گردشگری به خود اختصاص داده و بعد از آن «لذت گرایی» و «خودشکوفایی» در رتبه های دوم و سوم معنادرمانی در انواع گردشگری هستند.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و معنادرمانی بر مؤلفه های بهزیستی ذهنی زنان متقاضی طلاق آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۷ (پیاپی ۷۶)
۱۳۲-۱۲۱
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و معنادرمانی بر مؤلفه های بهزیستی ذهنی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی متقاضی طلاق بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دوماهه بود. از بین کلیه زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر بابل از تیرماه تا آذرماه 1400 تعداد 48 نفر به روش نمونه گیری هدفمند (16 نفر گروه واقعیت درمانی، 16 نفر گروه معنادرمانی و 16 نفر گروه گواه) به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه بهزیستی ذهنی (SWBQ) کی یز و ماگیارمو (2003) استفاده شد. در نهایت داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چندمتغیری به کمک نرم افزار SPSSV22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل واریانس نشان داد بین گروه ها در پس آزمون و پیگیری هر سه مؤلفه بهزیستی هیجانی، بهزیستی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0>P). هر دو مداخله واقعیت درمانی و معنادرمانی در مؤلفه های بهزیستی ذهنی اثربخش بودند اما بین دو مداخله در هیچکدام از مؤلفه ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0<P). بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت هر دو مداخله واقعیت درمانی و معنی درمانی در ارتقای مؤلفه های بهزیستی ذهنی مؤثر هستند اما بین دو مداخله تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
بررسی تطبیقی ساختار وجودی انسان در حکمت صدرایی و «معنادرمانی» فرانکل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان علم روان شناسی و فلسفه در اینکه انسان دارای یک بُعد است و تنها بدن یا روح دارد یا دوبعدی و یا سه بعدی است، اختلاف نظر دارند. در این میان صدرالمتألهین و ویکتور فرانکل (پیشرو مکتب معنادرمانی) انسان را دارای ابعادی سه گانه می دانند. صدرالمتألهین به سه بُعد بدن، نفس و عقل، و فرانکل به سه بُعد بدن، روان و روح قائل است. هدف از این تحقیق توصیف دقیق تر ساختار وجودی انسان به منظور تبیین بهتر پدیده های انسانی است تا گامی در جهت تحقق روان شناسی اسلامی باشد. این پژوهش با روش «توصیفی تحلیلی» به مقایسه این دو دیدگاه پرداخته و کوشیده است از روش «تطبیقی فراتاریخی» بهره ببرد. از یافته های این پژوهش آن است که دیدگاه صدرالمتألهین و ویکتور فرانکل در مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی تفاوت های زیادی دارند. این دو دیدگاه در اصول شباهت هایی دارند؛ مانند اصل «هدفمندی انسان». از سوی دیگر تفاوت هایی نیز دارند؛ ازجمله اعتقاد به هدفمندی خدا و جهان از نظر صدرالمتألهین و انکار آن از سوی فرانکل. در ساختار وجودی انسان بیشترین شباهت در بُعد بدن و بیشترین تفاوت در بُعد روان و نفس بین این دو دیدگاه وجود دارد. صدرا نفس را جوهر و فرانکل عرض می داند. در بُعد سوم، یعنی روح یا عقل پنج وجه شباهت و پنج وجه تفاوت بین این دو نظریه وجود دارد. دیدگاه صدرا در تبیین ساختار وجودی انسان موفق تر است و به عقل و نقل نزدیک تر. اعتقاد به ابعاد سه گانه انسانی تأثیری مستقیم در مشاوره و درمان دارد.
تحلیل مفهوم معنی و شوق زندگی در مثنوی معنوی با تأکید بر نظریه ویکتور فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۶
281 - 304
حوزه های تخصصی:
مولانا در مثنوی معنوی به دنبال ایجاد انگیزه و شوق به زندگی همراه با معنویت است. او می کوشد موانع رسیدن به معنویت را از پیش پای سالک بردارد. تحمل رنج ها، مسئولیت پذیری، عشق راستین، اعتقاد راسخ به خدا راهکارهای رسیدن به معنویت است. دیدگاه عرفانی او با روان شناسی معناگرای ویکتور فرانکل همسو بود. از این رو در پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی از نوع کتابخانه ای به تحلیل مفهوم معنی و شوق زندگی در مثنوی معنوی براساس نظریه معنادرمانی فرانکل پرداخته شده است. در این پژوهش مؤلفه های رنج، تحمل پذیری، مسئولیت پذیری، عشق و دین داری نظریه فرانکل در مثنوی معنوی تبیین و تفسیر شد. یافته ها نشان داد که معنادرمانی و عرفان با هدف شوق در زندگی جز با عشق الهی و تحمل مشکلات این راه پر خطر اتفاق نمی افتد و اگر آدمی در آن به خطا و گناهی دچار شود با توکل به خدا باز به طریق حقیقت بازمی گردد.
تحلیل تطبیقی معنویت فطری در مثنوی مولوی و خدای ناخودآگاه ویکتور فرانکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
285 - 332
حوزه های تخصصی:
یکی از پایه های مکتب معنادرمانی ویکتورفرانکل خدای ناخودآگاه است. به باور فرانکل سرکوب اعتقاد به خداوند سبب روان رنجوری می شود و درمان آن به خودآگاه درآوردن یادکرد تعالی است. درک خدای ناخودآگاه شهودی است و تمامی انسان ها در موقعیت اضطرار ناخودآگاه از طریق دعا با خداوند ارتباط برقرار می کنند. به باور مولوی نیز معنویت فطری و درک آن شهودی است. در مثنوی تمام انسان ها فارغ از هر دین و مسلکی در تنگناهای زندگی با دعا به درگاه خداوند التجا می کنند. رویکرد تطبیقی در مقایسه معنویت فطری در مثنوی با نظریه خدای ناخودآگاه فرانکل ابعاد و گستره تفکر مولوی را بهتر آشکار خواهد ساخت. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش هاست که وجوه همسویی و یا تفاوت های این دو دیدگاه در چیست؟ فرضیه این است که باوجود برخی تشابهات، تفاوت هایی در سرچشمه های آن ها دیده می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که فرانکل از منظر روان شناسی نمود خدای ناخودآگاه را در رابطه علت و معلولی اضطرار انسان و دعا برای گشایش می داند، اما مولوی قرارگرفتن در موقعیت اضطرار را عنایت الهی و زمینه ساز قرب به او می شمارد. فرانکل انسان را آغازگر رابطه با خداوند می شمارد، اما مولوی توفیق و عنایت حق را ایجادکننده رابطه می داند. فرانکل نگاهی کارکردی و فایده گرا به ایده خدا دارد، اما مولوی نگاهی وجودی و غایت مند.
اثربخشی آموزش معنادرمانی بر بهزیستی روانشناختی، مهارتهای ارتباطی و استرس والدگری مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
388 - 417
هدف: مقاله حاضر با هدف اثربخشی آموزش معنادرمانی بر بهزیستی روانشناختی، مهارتهای ارتباطی و استرس والدگری مادران کودکان کم توان ذهنی انجام شد. روش پژوهش: از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری، کلیه مادرانِ دانش آموزانِ کم توان ذهنی مدارس استثنایی شهر ارومیه در سالتحصیلی400-1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس40 نفر به عنوان نمونه جهت اجرای پژوهش انتخاب شدند و به صورت دو گروه آزمایش(20 نفر) وگواه(20 نفر) گمارده شدند. جهت سنجش بهزیستی روانشناختی از پرسشنامه ریف (1989)، جهت سنجش مهارتهای ارتباطی از پرسشنامه ماتسون (1983) و جهت سنجش استرس والدگری مادران از پرسشنامه آبیدین (1983) استفاده شد. قبل از اجرای مداخله از هر دو گروه پیش آزمون بهزیستی روانشناختی، مهارتهای ارتباطی و استرس والدگری مادران به عمل آمد. گروه آزمایش معنادرمانی فراهینی(1397) را از طریق پکیج آموزشی در 10 جلسه دریافت کرد و گروه گواه هیچگونه مداخله آموزشی دریافت نکرد. پس از اجرای مداخله در مرحله پس آزمون، هر دو گروه مجدا ابزارهای مرحله پیش آزمون را پاسخ دادند. یافته ها: داده ها با استفاده از آزمون کواریانس تک راهه و کواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد: آموزش معنادرمانی در افزایش بهزیستی روانشناختی و چهار خرده مقیاس آن و مهارت های ارتباطی و همچنین کاهش استرس والدگری و خرده مقیاس-های آن اثربخش بوده است (05/0> p). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی معنادرمانی در پژوهش حاضر؛ پیشنهاد می شود مدیریت مدارس استثنایی به برقراری ارتباط بین مسئولین مدرسه با مادرانِ دارای کودکِ کم توان ذهنی از طریق جلسات آموزشی و مشاوره ای در بهبود وضعیت بهزیستی روانشناختی، مهارت های ارتباطی و کاهش استرس والدگری اینگونه مادران اهتمام ورزند.
اثربخشی معنادرمانی به روش آنلاین در خودپنداره و پریشانی روانشناختی زنان مراجعه کننده به فرهنگ سرای خاوران(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی معنادرمانی به روش آنلاین در خودپنداره و پریشانی روانشناختی زنان مراجعه کننده به فرهنگ سرای خاوران بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مراجعه کننده به فرهنگ سرای خاوران در سال 1399 بود. نمونه پژوهش شامل 30 خانم بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از سیاهه خودپنداره ( BSCI ) بک و همکاران (1990) و مقیاس پریشانی روانشناختی ( KPDS ) کسلر و همکاران (2002) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری (05/0> P ) بین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در خودپنداره و پریشانی روانشناختی وجود دارد. بنابراین می توان گفت روش معنادرمانی یکی از روش های مؤثر در ارتقای خودپنداره و کاهش پریشانی روانشناختی زنان مراجعه کننده به فرهنگ سرای خاوران است.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی و معنا درمانی بر مهارتهای ارتباطی و استرس والدگری مادران کودکان کم توان ذهنی
زمینه و هدف: و جود کودک کم توان ذهنی در خانواده، همه اعضای خانواده به ویژه مادر را متحمل فشارهای روانی قرار می دهد. تحقیق حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های زندگی و معنادرمانی بر مهارتهای ارتباطی و استرس والدگری مادران کودکان کم توان ذهنی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، کلیه مادرانِ کودکان کم توان ذهنی مدارس استثنایی شهر ارومیه در سالتحصیلی1400-1399 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس60 نفر به عنوان نمونه جهت اجرای پژوهش انتخاب و به صورت دو گروه آزمایش (40 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. جهت سنجش مهارتهای ارتباطی از پرسشنامه ماتسون (1983) و جهت سنجش استرس والدگری مادران از پرسشنامه آبیدین (1983) استفاده شد. یافته ها: آموزش مهارت های زندگی در افزایش مهارت های ارتباطی و همچنین کاهش استرس والدگری و خرده مقیاس های آن اثربخش بود(0/05> p ). همچنین آموزش معنادرمانی در افزایش مهارت های ارتباطی و همچنین کاهش استرس والدگری و خرده مقیاس های آن اثربخش بود(0/05> p ). نتیجه گیری: می توان از دو روش مداخله ای آموزش مهارت های زندگی و معنادرمانی در افزایش مهارت های ارتباطی و همچنین کاهش استرس والدگری مادران کودکان کم توان ذهنی در جهت بهینه سازی سلامت روان آنها استفاده نمود.
تحلیل تطبیقی و بین رشته ای مسئولیت پذیری در نظریه معنادرمانی ویکتور فرانکل و مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر تحلیل تطبیقی و بین رشته ای مسئولیت پذیری در معنادرمانی ویکتور فرانکل، روان پزشک اتریشی و مولانا، شاعر و عارف نامدار ایرانی است. در معنادرمانی آزادی اراده و مسئولیت پذیری توأمان و نمایانگر انسان بودن است. به باور فرانکل شناخت مسئولیت راهی برای کشف معنای زندگی است. مولانا نیز مسئولیت پذیری را مبنای زندگی می داند و انسان را به پذیرش مسئولانه اعمال در دنیا و آخرت رهنمون می سازد. او همچون فرانکل ما را در قبال خداوند، خود، دیگران، موقعیت و سرنوشت مسئول می شمارد و از فرافکنی برحذر می دارد. هدف از این پژوهش بیان شباهت ها و تفاوت های دیدگاه این دو اندیشمند درخصوص مسئولیت پذیری و مقایسه یک نظریه مطرح روان شناسی با اندیشه عرفانی تعلیمی مولاناست. پژوهش بین رشته ای حاضر به روش توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ به این پرسش هاست که وجوه هم سویی یا تفاوت های احتمالی این دو دیدگاه در چیست؟ دستاورد پژوهش بیانگر این است که آبشخورهای دو اندیشه برای بیان یک آموزه واحد متفاوت است. فرانکل از منظر روان شناسی وجودگرا و مولانا بر اساس آموزه های قرآنی و عرفان اسلامی به مسئولیت پذیری پرداخته است. فرانکل معتقد به کشف مسئولیتی منحصربه فرد در تمامی جنبه های زندگی است؛ اما مولانا غیر از باورمندی به مسئولیت های خاص هر فرد، مسئولیت های بنیادین انسانی را نیز بیان کرده است. به عقیده فرانکل انسان در دنیا مسئول انتخاب هایش است؛ اما در نگاه مولانا انسان نه تنها در دنیا مسئولیت انتخاب هایش را بر عهده دارد؛ بلکه با اعمال دنیایی پاداش و جزای اخروی خویش را نیز رقم می زند. فرانکل مسئولیت گریزی را نتیجه ناتوانی در کشف معنا می شمارد و مولانا آن را حاصل غلبه نفس اماره و ریشه بسیاری از بی اخلاقی ها می داند.
اثربخشی معنادرمانی بر استرس، شفقت به خود و احساس تنهایی دانش آموزان متوسطه دوم
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۲
144 - 162
هدف از انجام این پژوهش اثربخشی معنادرمانی بر استرس، شفقت به خود و احساس تنهایی دانش آموزان متوسطه دوم بود. در این پژوهش جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم ناحیه 2 شهر کرج در شش ماه دوم سال 1400 بود. تعداد 30 نفر از دانش آموزان به دو مرکز مشاوره مدرسه های این منطقه با تقسیم بندی 15 نفر برای هر کدام از گروه های آزمایش و کنترل برآورد شده است که این تعداد نفرات بنابر رعایت ملاک های ورود، با این پژوهش همکاری کرده اند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه استرس کوهن (1983)، شفقت به خود نف (2003)، احساس تنهایی راسل (1980) و پروتکل معنادرمانی بر اساس چارچوب طرح درمانی اندرسون، بلر و هوتزل بود. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار بسته آماری در علوم اجتماعی، نسخه22 SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در قسمت توصیفی داده ها از شاخص های آماری میانگین و انحراف معیار، در مراحل پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. همچنین به منظور بررسی نرمال بودن متغیرهای پژوهش از آزمون کالموگروف اسمیرنف و به منظور بررسی تجانس واریانس ها از آزمون لوین استفاده گردید. در قسمت استنباطی داده ها از تحلیل کوواریانس یک متغیری و چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که معنادرمانی بر استرس، شفقت بر خود و احساس تنهایی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم اثربخش است. با توجه به شدت اثر، آموزش معنادرمانی بر احساس تنهایی دانش آموزان تاثیری بیشتری نسبت به استرس، شفقت بر خود دارد.
اثربخشی معنا درمانی بر افسردگی، اضطراب و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی معنادرمانی بر افسردگی، اضطراب و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان در بیمارستان بزرگ نفت اهواز بوده است که بدین منظور، نمونه اولیه مشتمل بر 60 بیمار با روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از همتاسازی و در نظر گرفتن کلیه متغیرهای مورد نظر در پژوهش انتخاب و در نهایت تعداد 30 بیماری که در اضطراب و افسردگی یک انحراف معیار بالاتر از میانگین بودند، برگزیده و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. ابزار مورد کاربرد در این پژوهش پرسشنامه های اضطراب عمومی (ANQ)، افسردگی بک (BDI)و کیفیت زندگی بیماران سرطانی (QLQ – C30) بود. هر دو گروه پرسشنامه های پژوهش را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند. تعداد 10 جلسه ی معنادرمانی روی گروه آزمایش اجرا شد در حالی که در همین زمان گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند. پس از پایان جلسات درمانی، داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته های پژوهش بیانگر کاهش معنی دار میانگین نمرات اضطراب و افسردگی و افزایش معنی دار میانگین نمرات کیفیت زندگی گروه آزمایش به نسبت گروه کنترل بود که در این صورت می توان بیان داشت که معنادرمانی گروهی باعث کاهش اضطراب و افسردگی و افزایش کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به سرطان می شود.
اسلام، بحران معنوی غرب، فضای مجازی
حوزه های تخصصی:
مدرنیته ای که ارمغان نگاه مادی صرف به انسان و جهان است، بشر امروز، به ویژه غربیان را با بحران های روانی گوناگون مواجه کرده است. نگاه نقدی دانشمندان غربی به فنّاوری زدگی و ماشینی شدن زندگی، و نیز ایجاد مراکز معنادرمانی برای رفع معضلات ناشی از زندگی مادّی انگارانه صرف در میان غربیان، روی آوردن مردم به ادیان شرق مانند ذن و بودیسم، راه اندازی مکاتب عرفانی و معنویت های ساختگی، از نشانه های تلاش غرب برای رهایی از بحرانی است که دامنگیرش شده است. در چنین وضعیتی، معرّفی اسلام به مثابه دین آسمانی که برای سعادت انسان برنامه ای مدوّن دارد، پذیرش بیشتری خواهد داشت. در این مقاله، نقش فضای مجازی در معرّفی اسلام به جوامع غرب با توجّه به نامه های رهبری بررسی خواهد شد.
اثربخشی برنامه معنادرمانی بر بهزیستی عمومی، تاب آوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه معنادرمانی بر بهزیستی عمومی، تاب آوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مؤسسه نیکوکاری رعد مهربانی شهر اراک در سال 1400 بودند که از طریق روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس معیار های ورود و خروج تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه بهزیستی عمومی داپوی (GWD، 1972)، تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RIS، 2003) و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL، 1998) بود. گروه آزمایش به مدت 14 جلسه 45 دقیقه ای تحت برنامه معنا درمانی قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره صورت گرفت. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری بین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در بهزیستی عمومی، تاب آوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس وجود دارد (01/0p=). بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت معنادرمانی روش مداخله ای مناسبی برای ارتقای بهزیستی عمومی، تاب آوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است.