مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
چابکی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش که از نوع آمیخته اکتشافی است به منظور ارائه یک مدل مفهومی برای چابکی سازمانی در دانشگاه صنعت نفت انجام شده است. حجم نمونه در بخش کیفی 14 نفر از خبرگان دانشگاهی هستند که با رویکرد نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. در بخش کمّی 229 نفر مشارکت داشته اند. نرم افزار مورد استفاده در روش تحلیل محتوا MAXQDA و در مدل سازی MICMAC است. جهت اعتبارسنجی مدل پژوهش از تکنیک حداقل مربعات جزئی و از نرم افزار SMART PLS استفاده شده است. بار عاملی و آماره تیِ گویه های مدل بیرونی مورد سنجش قرار گرفت. در ارزیابی اعتبار مدل، پایایی ترکیبی 9 سازه اصلی بیشتر از 7/0 و بزرگ تر از AVE و مقدار AVE هم بزرگ تر از 5/0 بوده که سه شرط وجود روایی همگرا برقرار است. برای ارزیابی برازش مدل، سه شاخص ضریب تعیین R 2 ، شاخص استون-گیزر Q 2 و شاخص نیکویی برازش GOF محاسبه شده اند.
ارائه الگوی چابکی و توسعه منابع انسانی در بانک مسکن با استفاده از روش ترکیبی فراتحلیل و دیمتل فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال هشتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
20 - 50
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، شناسایی پیشامدها و مؤلفه های چابکی و توسعه منابع انسانی و نیز ارائه الگویی ترکیبی از روش فراتحلیل و دیمتل فازی در بانک مسکن است. بدین منظور، پس از مطالعه ادبیات پژوهش و شناسایی پیشامدها و مؤلفه-های چابکی توسعه منابع انسانی به طبقه بندی و تفکیک آن ها و استخراج مؤلفه های کمی پرداخته شد. سپس با انجام فراتحلیل مطالعات کمی ناظر به پیشایندهای چابکی توسعه منابع انسانی با نرم افزار CMA3 اندازه اثر ترکیبی پیشایندها که برآیند مؤلفه های این پژوهش بودند، محاسبه گردید. از 19 پیشایند شناسایی شده در ابتدای پژوهش، 3 پیشایند (در هم تنیدگی و ارتباط آموزش با نظام جذب و بکارگیری ، استفاده از کارشناسان متخصص آموزش و بهسازی و نظام حقوق و پاداش) دارای اندازه اثر مساوی یا بیشتر از 5/0 بودند، استخراج شد. سپس با انجام مصاحبه با خبرگان پژوهش برای شناسایی دیگر مؤلفه های موثر در چابکی توسعه منابع انسانی، پرسشنامه اول به منظور بررسی و غربال گری مؤلفه های کیفی و مؤلفه های حاصله از مصاحبه در اختیار خبرگان قرار گرفت. در مرحله آخر مؤلفه های 3 پیشایند مستخرج از نرم افزار فراتحلیل که شامل: مؤلفه های هوشمندی و آگاهی، مهارت ادراکی، توانمندی حل مسئله، تاب آوری، سازگاری، انعطاف پذیری، پیش فعالی، پاسخ گویی، سرعت عمل و جبران خدمات عادلانه، به همراه سایر مؤلفه های مستخرج از پرسشنامه غربال شده نخست، از طریق پرسشنامه دوم به منظور تحلیل فازی در اختیار خبرگان قرار داده شد و در نهایت با استفاده از فن دیمتل فازی تاثیرگذاری و تاثیرپذیری مؤلفه ها تعیین گردید. بر این اساس؛ 4 مؤلفه هوش سازمانی، رسمی سازی اندک، مهارت ادراکی و توانمندی حل مسئله، بیشترین تاثیرگذاری را بر سایر مؤلفه ها داشته و مؤلفه های سرعت عمل، تعهد سازمانی، پاسخگویی و انعطاف پذیری، تاثیرپذیرترین مؤلفه ها در این پژوهش هستند. از نظر اهمیت، مؤلفه سازگاری، با اهمیت ترین و مؤلفه پیش فعالی کم اهمیت ترین مؤلفه این پژوهش شناسایی شدند.
بررسی نقش توانمندسازها برای دستیابی به چابکی سازمانی با استفاده از رگرسیون چندگانه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات مدیریت و توسعه پایدار سال اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
163 - 190
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در صدد بررسی نقش توانمندسازهای چابکی برای دستیابی به چابکی در شرکت لبنیات پگاه تهران با استفاده از رگرسیون چندگانه می باشد. در این پژوهش برای دستیابی به سطح ایده آل چابکی و برای تحلیل اثر شاخص ها و همچنین ارائه مسیری بهینه برای دستیابی به چابکی از مدل رگرسیون استفاده شده است. به این منظور 96 پرسش نامه بین مدیران شرکت لبنیات پگاه تهران توزیع شد و آزمون های پژوهش حاضر به کمک نرم افزارهای SPSS و Smart-PLS انجام شده است. آزمون های روایی استفاده شده در این پژوهش آزمون متوسط واریانس استخراجی و آزمون لاوشه می باشد که ضرایب آن ها برای متغیرهای پژوهش به ترتیب بیش از 5/0 و 8/0 می باشد. در واقع، ضرایب حاصل، بیانگر این است که پرسش نامه مورد بررسی دارای اعتبار کافی است. برای سنجش پایایی پرسش نامه نیز از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شده است که ضریب آن برای تمامی ابعاد پرسش نامه بیش از 7/0 می باشد که بیانگر قابل اعتماد بودن پرسش نامه می باشد. نتایج نشان داد که بیشترین تاثیر را به ترتیب متغیرهای اتوماسیون و کارکنان داشته و کمترین اثر را متغیر فناوری داشته است. همچنین برای آنکه بتوانیم به سطح قابل قبولی از هر یک از ابعاد قابلیت های چابکی دست پیدا کنیم باید متغیر یا متغیرهای کلیدی که از تحلیل های این پژوهش استخراج شده اند را شناسایی و با تغییراتی در آن ها به نتایج مطلوب دست پیدا کنیم. در این صورت می توانیم با حداقل زمان و هزینه به حداکثر کارایی و ارتقاء سطح چابکی دست یابیم.
شناسایی و اولویت بندی پیشایندها و پسایندهای رهبری چابک در سازمان های دانش بنیان: یک رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
73 - 96
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی پیشایندها و پسایندهای سبک رهبری چابک با استفاده از روش دلفی فازی صورت پذیرفت. طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: این پژوهش از نوع پژوهش های آمیخته با رویکرد کیفی و کمی در پارادایم استقرایی است که از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش شرکت های دانش بنیان در استان لرستان هستند که 30 نفر از خبرگان آنها بر اساس اصل کفایت نظری و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه بود. یافته های پژوهش: نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که از میان پیشایندهای رهبری چابک، انعطاف پذیری، مهارت تفکر خلاقانه، قابلیت مدیریت ذی نفعان، شخصیت یادگیرنده، آگاهی محیطی بالا و سواد دیجیتال مهم ترین عوامل هستند. همچنین از میان پسایندهای رهبری چابک، چابکی سازمان، افزایش رضایت مندی و تعهد کارکنان، افزایش رضایت مندی و تعهد مشتریان، ترویج تفکر خلاقانه و پرهیز از سکون، اشاعه فرهنگ یادگیری مداوم و افزایش کارایی و اثربخشی سازمان نیز مهم ترین پیامدهای این سبک رهبری در سازمان های دانش بنیان می باشند. محدودیت ها و پیامدها: از جمله محدودیت های پژوهش به دسترسی دشوار به اعضای نمونه و زمان بر بودن جمع آوری اطلاعات از آنها، همچنین کم بودن ادبیات و مبانی نظری مرتبط با سبک رهبری چابک اشاره کرد. پیامدهای عملی: شناسایی و اولویت بندی پیشایندها و پسایندهای سبک رهبری چابک. ابتکار یا ارزش مقاله: رهبری چابک یک مفهوم نو و جدید در ادبیات رهبری و مدیریت است و پژوهش های انجام شده در این زمینه در داخل کشور بسیار اندک است، از این رو پژوهش حاضر با شناسایی عوامل مؤثر بر این سبک رهبری و پیامدهای آن هم د مبنایی برای پژوهش های آینده قرار گیرد و هم راهنمایی برای رهبران و مدیران سازمان های دانش بنیان برای به کارگیری مناسب این سبک رهبری باشد. نوع مقاله: مقاله پژوهشی
ارزیابی چابکی در دانشگاه ها با مدل IPA (مطالعه موردی: دانشگاه اردکان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
108 - 129
حوزههای تخصصی:
چابکی به عنوان پارادایم جدید جهان کسب و کار، دانشگاه ها را نیز متوجه تغییرات و چالش های هر روزه ای کرده که باید به سرعت خود را با آنها منطبق سازند. در حال حاضر اگر دانشگاهی نتواند به سرعت در مقابل چالش ها و تغییرات پاسخگو باشد، از عرصه ی رقابت جا مانده و طی زمان حذف می شود و یا کارایی سابق را نخواهد داشت. در این پژوهش مدلی به منظور سنجش اهمیت و عملکرد ابعاد مختلف چابکی در دانشگاه ارائه شده است. برای تحلیل نتایج، علاوه بر محاسبات مربوط به اهمیت و عملکرد، از ماتریس اهمیت-عملکرد (IPA) استفاده می شود که می تواند جایگاه ابعاد چابکی و نقاط قوت و ضعف سازمان را نشان دهد. این مدل به عنوان مطالعه موردی در دانشگاه اردکان اجرا و نتایج به دست آمده ارزیابی و تحلیل شده اند. برای ارزیابی چابکی از پرسشنامه و نظرسنجی از اعضای هیأت علمی و کارکنان استفاده شده که نتایج نشان دهنده عدم وجود تفاوت معنادار بین این دو گروه است. ارزیابی و تحلیل اطلاعات به دست آمده درباره اهمیت و عملکرد گویه های مختلف چابکی با کمک ماتریس IPA انجام شده و تصمیماتی درباره این گویه ها بر اساس جایگاهشان در ماتریس ارائه شده است. بر اساس این ماتریس، نقاط قوت و ضعف دانشگاه اردکان و مواردی که نیاز به اختصاص بودجه ای در حال حاضر ندارند شناسایی و پیشنهادهایی برای مدیران دانشگاه ارائه شده اند.
طراحی مدل تأثیر هوشمندی کسب وکار بر عملکرد زنجیره تأمین با تأکید بر یکپارچگی و چابکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
279 - 315
حوزههای تخصصی:
امروزه مدیریت زنجیره تأمین باید راهکارهایی را اتخاذ کند تا بتواند پاسخگوی نیازهای متغیر مشتریان باشد. استفاده از هوشمندی کسب وکار به همراه تقویت یکپارچگی و قابلیت چابکی، موجب ایجاد مزیت رقابتی در زنجیره تأمین می شود و درنتیجه زنجیره تأمین می تواند موقعیت بهتری در کسب وکار داشته باشد. هدف این پژوهش، بررسی چگونگی تأثیر هوشمندی کسب وکار بر یکپارچگی، چابکی و عملکرد زنجیره تأمین است. درضمن اثر یکپارچگی و چابکی بر عملکرد زنجیره تأمین موردبررسی قرار می گیرد. در این پژووهش ابتدا با مرور پیشینه موضوع، یک مدل مفهومی ارائه شده است؛ سپس روش پیمایش برای جمع آوری داده ها به کار رفته است. داده ها از 369 شرکت از صنایع مختلف و شهرهای متفاوت در ایران طی آذر و دی ماه سال 1399 جمع آوری شد. واحد تحلیل پژوهش، شرکت های تولیدی بودند. برای آزمون فرضیه ها از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان می دهد که هوشمندی کسب وکار، یکپارچگی و چابکی نقش مهمی در دستیابی به عملکرد بهتر زنجیره تأمین دارند؛ البته در این میان، هوشمندی کسب وکار بیشترین تأثیر را بر عملکرد زنجیره تأمین دارد. هوشمندی کسب وکار بر یکپارچگی و چابکی زنجیره تأمین نیز تأثیر مثبت و معناداری دارد؛ همچنین مشخص شد که یکپارچگی تأثیر مستقیمی بر چابکی زنجیره تأمین دارد.
بررسی تأثیر جهت گیری راهبردی در چابکی و تاب آوری زنجیره تأمین گردشگری
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۳
203 - 220
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت گردشگری از نظر اقتصادی و فرهنگی و نقش پنهان آن در دستیابی به توسعهٔ اقتصادی و حوادث و رخدادهایی که در رونق و رکود این صنعت تأثیر دارند ازجمله شرایط حاضر و بروز پاندمی کرونا، آشنایی با راهبردهایی برای تاب آوری و چابک کردن این صنعت ضروری است. ازاین رو، این پژوهش، با پرداختن به نقش جهت گیری های استراتژیک، تأثیرات کارآفرینی، زیست محیطی، زنجیرهٔ تأمین، فنّاوری، بازار و یادگیری را در توسعهٔ چابکی زنجیرهٔ تأمین گردشگری و انعطاف پذیری زنجیرهٔ تأمین گردشگری بررسی می کند. جامعهٔ آماری این پژوهش شامل مدیران هتل ها و تورلیدرهای شهر تهران است که 286 نفر براساس فرمول کوکران به منزلهٔ نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه است و تجزیه وتحلیل داده های پژوهش نیز با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزار آماری SPSS و SmartPLS انجام شد. براساس نتایج، ضریب آلفای کرونباخ برای تمام متغیرهای پژوهش 810/0 است که در سطح مطلوب است و نشان از اعتبار سنجه های پژوهش دارد. در این پژوهش، به بررسی تأثیر شش جهت گیری مختلف درخصوص تاب آوری و چابکی زنجیرهٔ تأمین گردشگری در شهر تهران پرداخته شد که ضمن تأیید تأثیر جهت گیری های راهبردی در تاب آوری و چابکی زنجیرهٔ تأمین گردشگری در شهر تهران مشخص شد که جهت گیری بازار بیشترین و جهت گیری یادگیری کمترین تأثیر را در تاب آوری زنجیرهٔ تأمین گردشگری دارد. از طرفی، جهت گیری فنّاوری بیشترین و جهت گیری زیست محیطی نیز کمترین تأثیر را در چابکی زنجیرهٔ تأمین گردشگری دارد.
تاثیر پیاده سازی بیمه الکترونیک بر چابکی، مزیت رقابتی و سودآوری در شرکت های منتخب بیمه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه سال سی و هفتم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۴۷)
459 - 472
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر اجرا و پیاده سازی بیمه الکترونیک بر چابکی، مزیت رقابتی و سودآوری در شرکت های منتخب بیمه در ایران انجام شده است. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف توسعه ای-کاربردی و از نظر روش توصیفی-پیمایشی است. اطلاعات مورد نیاز به روش کتابخانه ای و پرسشنامه محقق ساخته بسته جمع آوری شده اند. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران و کارکنان شرکت های بیمه ایران، آسیا، پارسیان، پاسارگاد، کوثر، البرز، دانا، تجارت نو و ما بودند که تعداد 320 نفر به شیوه نمونه-گیری تصادفی ساده به عنوان حجم نمونه تعیین شدند. تجزیه و تحلیل داده ها نیز از طریق روش معادلات ساختاری و تحلیل آماری در علوم اجتماعی و نرم افزار آماری انجام شده است. یافته ها: مقادیر آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی گزارش شده تمامی متغیرهای پنهان بالای 7/0 بود که از سازگاری درونی پرسشنامه حکایت داشت. مقدار متوسط واریانس استخراج شده (میانگین) برای متغیرهای مکنون بالاتر از 5/0 بود که نشان دهنده میزان همبستگی سازه با شاخص های خود است. بنابراین، روایی همگرای الگوی اندازه گیری مطلوب بود. نتایج بررسی فرضیه های پژوهش نشان داد پیاده سازی بیمه الکترونیک بر هر سه متغیر چابکی و ابعاد آن، مزیت رقابتی و سودآوری سازمان های بیمه تأثیر مثبت و معنی داری دارد. در این بین، تأثیر پیاده سازی بیمه الکترونیک بر چابکی (β= 0.611) بیشتر از مزیت رقابتی(β= 0.476) و سودآوری (β= 0.299) بوده است. نتیجه گیری: اجرای اصولی و موفق بیمه الکترونیک بر چابکی، مزیت رقابتی و همچنین سودآوری شرکت تأثیر مثبت و معناداری دارد. بنابراین، فناوری های وب و معماری های سرویس گرا می توانند بر چابکی بیمه از طریق کاهش زمان پاسخگویی به مشتریان، ایجاد انعطاف در پاسخگویی به نیازهای بیرونی تأثیر بگذارند. از طرفی، استفاده از بیمه الکترونیک باعث می شود شرکت ها سریع تر به منابع راهبردی در بازار دست پیدا کنند و مهارت های جدید مکمل در شرکت ایجاد شود تا بتوانند برتری خود را در رقابت حفظ کنند. همچنین، پیاده سازی بیمه الکترونیک با کاهش هزینه های بوروکراسی اداری، کاهش سطوح و سلسه مراتب سازمانی، کاهش هزینه های خرید کاغذ و اقلام اداری، کاهش هزینه های پرسنلی، افزایش وصول حق بیمه، کاهش فرار و تقلب های بیمه ای و سایر موارد به طور مستقیم و غیرمستقیم بر درآمدها و سودآوری شرکت تأثیر بگذارد.
شناسایی و تبیین اثرگذارترین و اثرپذیرترین مولفه های مؤثر بر رهبری چابک در سازمان های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
169 - 191
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تبیین اثرگذارترین و اثرپذیرترین مولفه های مؤثر بر سبک رهبری چابک انجام گرفت. این پژوهش از نوع پژوهش های آمیخته با رویکرد کیفی و کمی در پارادایم استقرایی است که از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش مدیران شرکت های دانش بنیان در استان لرستان هستند که 30 نفر از خبرگان آنها بر اساس اصل کفایت نظری و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. در بخش کیفی برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد که روایی و پایایی آن با استفاده از ضریب CVR و آزمون کاپای- کوهن تایید شد و داده ها با استفاده از نرم افزار Atlas.ti و روش کدگذاری تحلیل و عوامل مؤثر بر سبک رهبری چابک شناسایی شدند. در بخش کمی برای گردآوری داده ها از پرسشنامه مقایسه زوجی استفاده شد. روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوا و آزمون مجدد تایید شد و با استفاده از روش دیمتل فازی اثرگذارترین و اثرپذیرترین مولفه های مؤثر بر سبک رهبری چابک شناسایی شدند. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که مولفه های انعطاف پذیری بالا، مهارت های ارتباطی بالا، ریسک پذیر و آینده نگر بودن اثرگذارترین و مولفه های خوش رو و گشاده رو بودن، روابط اجتماعی قوی و تفکر خلاقانه اثرپذیرترین مولفه های مؤثر بر سبک رهبری چابک می باشند.
طراحی مدل چابکی آستان های مقدس در ایران مبتنی بر نقش منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
125 - 164
امروزه رویکرد چابک در منابع انسانی یکی از اصلی ترین عواملی است که در اکثر نهادها مورد واکاوی قرار می گیرد و صفت چابکی با منابع انسانی چابک قابل حصول است. آستان های مقدس در ایران، زیرمجموعه های زیادی را شامل می شوند و دارای ظرفیت عظیمی برای رشد و توسعه بوده که بررسی بخش منابع انسانی آنها دارای اهمیت بسزایی است. طبق هدف پژوهش مطابق با عنوان، روش پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد براساس شیو ه نامه های استراس و کوربین (1990) است. جامعه پژوهش متشکل از اساتید مدیریت و خبرگان آستان های مقدس به تعداد 28 نفر بوده که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که نتایج تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار تحلیل کیفی مکس کیودا نسخه 2020، طی فرآیند کدگذاری، تعداد 1643 کدباز، 81 مفهوم و 21 خرده مقوله و 6 مقوله اصلی، استخراج و ویژگی های آن ها در آستان های مقدس، شناسایی و الگوی مورد نظر طراحی گردید. این الگو شامل شرایط علی (تغییر در انتظارات، نیاز به رویکرد جدید در حوزه منابع انسانی در آستان های مقدس و همچنین سلسله مراتب توأمان با بروکراسی)، پدیده اصلی (چابکی آستان های مقدس در ایران)، شرایط مداخله گر (مانند پشتوانه وسیع مردمی، حس افتخار وبرکات، ماهیت آستان و محیط معنوی آن) شرایط زمینه ای (چالش ها و موانع دستیابی به چابکی)، راهبردها (انجام درست خدمات، چابکی در مدیریت آستان ها، توجه به دانش و اطلاعات، انعطاف پذیری، کرامت زائران و مجاوران، روشن کردن اهداف و راهبرد سازمان برای کارکنان، ترویج اخلاق اسلامی در میان کارکنان، ارزیابی درست عملکرد با بازخورد مناسب، تفویض اختیار و منابع انسانی شایسته و توانمند) و پیامد ها (بهبود و اصلاح روش های نحوه ارائه خدمات و ایجاد چابکی آستان های مقدس) می باشد.
تأثیر مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین بر عملکرد و جهت گیری زنجیره تأمین با تحلیل نقش میانجی تاب آوری (مورد مطالعه: بخش فراساحل صنعت نفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
به دلیل رقابت شدید جهانی و تأثیر منفی اختلالات بر عملکرد مالی، عملیاتی و بازار صنایع، توجه به مباحثی چون مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین و تاب آوری آن گسترش یافته و صنعت نفت با داشتن ساختار و فرآیندهای پیچیده و تأثیر گذار بر اقتصاد جهانی و منطقه ای از این قاعده مستثنی نیست. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین بر عملکرد و جهت گیری زنجیره با تحلیل نقش میانجی تاب آوری (مؤلفه های چابکی و استحکام) در شرکت مهندسی و ساخت تاسیسات دریایی ایران فعال در حوزه فراساحل با بهره گیری از روش مدلسازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان شرکت تشکیل می دهند که به روش کلاین و قانون N:q تعداد افراد نمونه 270 نفر تعیین شد و با روش نمونه گیری هدفمند، افراد آشنا به ابعاد مختلف زنجیره تأمین صنعت فراساحل با سابقه کار بیش از پنج سال انتخاب شدند. داده های پیمایش پس از گردآوری با استفاده از نرم افزار SMART-PLS تجزیه- تحلیل شدند. نتایج نشان داد: 1- مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین بر جهت گیری زنجیره تأمین اثر مستقیم معنی دار دارد، 2- مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین بر جهت گیری زنجیره تأمین اثر غیرمستقیم معنی دار دارد (از طریق چابکی و استحکام زنجیره)، 3- مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین بر عملکرد زنجیره تأمین اثر مستقیم معنی دار ندارد، 4- مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین بر عملکرد زنجیره تأمین اثر غیر مستقیم معنی دار دارد (از طریق چابکی و استحکام زنجیره)، 5- چابکی زنجیره در رابطه بین مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین با عملکرد و جهت گیری زنجیره نقش میانجی معنی دار دارد. 6- استحکام زنجیره در رابطه بین مدیریت استراتژیک زنجیره تأمین با عملکرد و جهت گیری زنجیره نقش میانجی معنی دار دارد.
چابک سازی مدیریت فرایندهای سازمانی مبتنی بر تئوری سیستم های انطباقی پیچیده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
553 - 583
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه بسیاری از سازمان ها به این نتیجه دست پیدا کرده اند که در دنیای واقعی، پیاده سازی سیستم مدیریت فرایندهای سازمانی، بیشتر آن ها را به سمت ساختارهای رسمی برده است و در واقع، توان واکنش مؤثر و چابک به تغییرات را به ویژه در نظام های پیچیده کاهش داده و حتی، اجرای آن را با اختلال مواجه کرده است. در این راستا، هدف اصلی پژوهش پیش رو، ارائه چارچوبی از چابک سازی مدیریت فرایندهای سازمانی با بهره گیری از مفاهیم نظریه «سیستم های پیچیده انطباقی» در سازمان است.
روش: برای دستیابی به هدف یاد شده، در گام نخست، از طریق ابزار مصاحبه با ۱۸ نفر از خبرگان، تلاش شد که اجزای مؤثر در چارچوب مدیریت فرایندهای سازمانی چابک شناسایی شود تا از این طریق بتوان انطباق پذیری و چابکی سیستم مدیریت فرایندهای سازمانی را بهبود بخشید. در گام دوم پژوهش، به منظور تبیین ارتباطات سیستمی مدیریت فرایندهای سازمانی چابک، از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) استفاده شد.
یافته ها: پس از تحلیل یافته ها و استخراج کدهای اولیه از متن مصاحبه ها، در گام نخست، داده ها در چهار مقوله کلی آمادگی و زیرساخت های اولیه، پاسخ گویی، یادگیری و رشد شاخص های عملکردی با ضریب پایایی به میزان ۷/۷۷ دسته بندی شدند. در مرحله بعدی، از طریق تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری، سطح بندی و ارتباطات درون سیستمی تعیین شد. بر اساس یافته های پژوهش، مؤلفه های چارچوب پیشنهادی عبارت اند از: ۱. آمادگی: شامل فرهنگ متناسب، حاکمیت فرایند، نیروی انسانی شایسته، زیرساخت فناوری و ساختار سازمان؛ ۲. پاسخ گویی: مشتمل بر مؤلفه های استراتژی سازی مبتنی بر بداهه، پایداری خلاق، سازگاری پویا و رهبری فرایندها؛ ۳. یادگیری: متشکل از یادگیرندگی سازمانی و درک و شناخت محیطی؛ ۴. رشد و بهبود شاخص های عملکردی: شامل شاخص های کمی و کیفی. همچنین با توجه به چارچوب مفهومی ISM این متغیرها در قالب چهار سطح طبقه بندی شدند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج، زیرساخت فناوری اطلاعات، مهم ترین مؤلفه در چابکی مدیریت فرایندهای کسب وکار شناخته شد. همچنین بر اساس تحلیل های صورت گرفته، قدرت نفوذ و وابستگی در طبقه چهار، یعنی مستقل قرار گرفت. در واقع، تقویت زیرساخت فناوری می تواند با نفوذ در فرهنگ فرایندمحوری، نیروی انسانی و ساختار متناسب سازمان، باعث شود که روحیه یادگیری و تحول و کار تیمی و مشارکتی در سازمان تقویت شود و بستری برای رشد مستمر کارکنان فراهم آید که در نهایت، پیامدهایی همچون مزیت رقابتی، سودآوری، ایجاد ارزش برای جامعه و... را به دنبال دارد. افزون بر این، در میان متغیرهای مربوطه در بالاترین سطح (سطح ۴) دو مؤلفه قابلیت تولید استراتژی مبتنی بر بداهه و همچنین، قابلیت حفظ و نگهداری سازمان در لبه بی نظمی (پایداری خلاق) در طبقه متغیرهای وابسته قرار گرفت که اصلاح متغیرهای هدف یا نتیجه در سیستم نام گذاری شد. با توجه به نتایج، ادعا می شود که در صورت توجه به سایر مؤلفه های سیستم، می توان انتظار داشت که سازمان ها به این دو قابلیت مهم با ذکر ویژگی هایی که از این دو بیان شد، دست پیدا کنند و بتوانند در محیط های پیچیده و پویا به نحو مقتضی اثرگذار باشند.
چارچوبی برای مدیریت فرایندهای کاری چابک مبتنی بر مفهوم "لبه ی آشوب"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت بهبود و تحول سال ۳۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۸
77 - 108
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه ارائه ی مدلی جامع از چابک سازی مدیریت فرایندهای کسب و کار با بهره گیری از مفهوم "لبه ی آشوب" در سازمان می باشد که از طریق ابزار مصاحبه با 18 نفر از خبرگان، تلاش گردید اجزا مؤثر در چارچوب مدیریت فرایندهای سازمانی چابک شناسایی شود تا به وسیله ی آن بتوان در یک محیط پیچیده به منظور رسیدن به چابکی در مدیریت فرایندها، تعادل بین نظم درونی مدیریت فرایندها و بی نظمی ناشی از پویایی محیطی حفظ شود. پس از تحلیل یافته ها و استخراج کدهای اولیه(273 کد باز)، محوری(17 کد) و 5 کد گزینشی با ضریب پایایی به میزان 7/77، مدل مفهومی که از پارادایم استراوی و کوربین الگوبرداری شد، ترسیم گردید. یافته های پژوهش نشان داد که شرایط علی مدل شامل: فرهنگ متناسب، حکمرانی فرایند، نیروی انسانی شایسته، زیرساخت فناوری و درک و شناخت محیطی، عوامل مداخله گر شامل: کنترل و پایش مستمر فرایندها، رهبری، بسترها مشتمل بر استراتژی سازی مبتنی بر بداهه، ساختار و سازمان، پایداری خلاق در مرز آشوب، سازگاری پویا، یادگیرندگی سازمانی و راهبردهای مورد نیاز در مدل، مدیریت کیفیت فرایندها یکپارچگی مدیریت دانش با فرایندهای سازمان وکارآمدسازی اجزای چرخه ی عمر را در برمی گیرند که در نهایت بکارگیری آن ها، ارتقا و بهبود شاخص های عملکردی کمی و کیفی را بدنبال خواهند داشت.
بررسی تاثیر کارکردهای مدیریت منابع انسانی بر تاب آوری سازمانی: مطالعه ای بر روی سازمان های کشور لبنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
15 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین کارکردهای مدیریت منابع انسانی و تاب آوری سازمانی در برخی از سازمان های کشور لبنان است. فرضیات این پژوهش به بررسی تاثیر دو کارکرد مدیریت منابع انسانی (آموزش و توسعه و کارمندیابی و استخدام) بر دو بعد تاب آوری سازمان (چابکی و استحکام) می پردازند.طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: پژوهش حاضر بر اساس طرح تحقیق اکتشافی انجام شده است. به منظور بررسی فرضیات از رویکرد کمی بهره گرفته شده است. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر طیف 5 گزینه ای لیکرت استفاده شده است. از بین پرسشنامه های توزیع شده، 150 پرسشنامه کامل برای تحلیل گردآوری شد. به منظور تحلیل داده ها از روش های آمار استنباطی مانند ضریب همبستگی و رگرسیون استفاده شده است.یافته های پژوهش: نتایج نشان می دهند که دو کارکرد مدیریت منابع انسانی، یعنی آموزش و توسعه و کارمندیابی و استخدام هر دو بعد تاب آوری سازمانی یعنی چابکی و استحکام را تحت تاثیر قرار می دهند.محدودیت ها و پیامدها: بسیاری از سازمان های از همکاری در این پژوهش خودداری کردند. به منظور متقاعدسازی آنها در مورد اهمیت مطالعه، نسبت به ارسال پست الکترونیکی به آنها اقدام شد که در نهایت برخی از آنها تمایلی به همکاری نشان ندادند.پیامدهای عملی: مدیران منابع انسانی می توانند از این مطالعه به منظور توسعه اهداف سازمان ها و پشتیبانی از برخی ابعاد تاب آوری سازمانی استفاده کنند. این کار به مدیران منابع انسانی امکان می دهد تا تصمیماتی مرتبط با تاب آوری سازمانی اتخاذ کنند.ابتکار یا ارزش مقاله: این پژوهش جزء اندک مطالعاتی است که همبستگی بین کارکردهای مدیریت منابع انسانی و ابعاد تاب آوری سازمانی را مورد بررسی قرار داد. علاوه بر این، مطالعه حاضر نگاه عمیق تری نسبت به انتخاب دو کارکرد مدیریت منابع انسانی و دو بعد تاب آوری سازمانی داشت چون، مطالعات قبلی بیشتر بر تاب آوری فردی تمرکز داشتند.نوع مقاله: مقاله پژوهشی
شناسایی و رتبه بندی شاخص های تاب آوری زنجیره تأمین در ابعاد چهارگانه با استفاده از روش سوآرا در صنعت مواد غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۶۰)
33 - 59
حوزههای تخصصی:
امروزه پیچیدگی های محیط کسب وکار، عدم اطمینان و نوسانات محیطی، زنجیره تأمین را در برابر انواع مختلفی از خطرات آسیب پذیر کرده است. تاب آوری زنجیره تامین با هدف جلوگیری از حرکت زنجیره تأمین به سمت شرایط نامطلوب و بازیابی زنجیره تأمین بعد از بروز اختلال در کم ترین زمان و با کم ترین هزینه است. بنابراین شناسایی و تحلیل عوامل تاب آوری زنجیره تأمین از اهمیت بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی شاخص های تاب آوری زنجیره تامین در صنعت مواد غذایی انجام پذیرفت. شاخص های تاب آوری در هر یک از ابعاد چهارگانه چابکی، انعطاف پذیری، ناب بودن و استواری با مطالعه و بررسی مبانی نظری مشخص شدند. پرسشنامه های پژوهش از طریق 15 خبره که با روش هدفمند انتخاب شده بودند تکمیل گردید. با تجزیه و تحلیل های انجام گرفته نتایج نشان داد که بعد استواری زنجیره تامین با وزن 0.399 با اهمیت ترین بعد تاب آوری زنجیره تأمین انتخاب شد و پس از آن چابکی، ناب بودن و انعطاف پذیری قرار گرفتند. در مرحله بعد در هر یک از ابعاد نیز رتبه بندی انجام پذیرفت که واکنش پذیری در بعد چابکی با اهمیت ترین شاخص شناخته شد و قابلیت آمادگی درون سازمانی، سیستم کنترل اطلاعات و قابلیت دید با اهمیت ترین شاخص های ابعاد انعطاف پذیری، ناب و استواری زنجیره تامین انتخاب شدند.
ارزیابی میزان چابکی سازمان مدیریت صنعتی با تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۳ بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۱
85 - 102
حوزههای تخصصی:
در بازار سازمان ها و شرکت های ارایه دهنده خدمات مشاوره ای، سازمان مدیریت صنعتی به عنوان پیشگام این عرصه، بایستی از چابکی لازم در خصوص پویایی های محیطی برخوردار باشد. لذا در این پژوهش میزان چابکی این سازمان مورد ارزیابی و اندازه گیری قرار گرفت. در این خصوص تعداد 200 پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی بین خبرگان(مشتریان و کارشناسان سازمان) توزیع گردید. داده های جمع آوری شده توسط تحلیل سلسله مراتبی و منطق فازی آنالیز گردیدند. نتایج حاکی از آن است که میزان اهمیت زیر معیار های احساس، درک و پیش بینی تغییرات (داشتن دیدگاه استراتژیک)، انعطاف پذیری سازمان و تحویل سریع و به هنگام محصولات برای سازمان مدیریت صنعتی بسیار پر اهمیت می باشد. همچنین میزان چابکی سازمان مدیریت صنعتی در تمامی زیر معیار های مربوط به دو معیار قدرت پاسخگویی و سرعت در حد پائین (24%) و در معیار های شایستگی و انعطاف پذیری در حد متوسط (50%) قرار دارد. با توجه به وزن و چابکی هر یک از معیار های چهارگانه، در مجموع میزان چابکی کل سازمان مدیریت صنعتی 6/42% ارزیابی گردید. این به آن معناست که چابکی و عدم چابکی کل سازمان به هم نزدیک بوده و عدم چابکی قابل اصلاح می باشد. یعنی می توان با اقدامات به موقع و صحیح سازمان را به سمت چابکی سوق داد.
تدوین معیار کمی ارزیابی چابکی حاصل از عملکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۵ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۸
1 - 30
حوزههای تخصصی:
توجه به معیار کمی عملکرد چابکی فراتر از ویژگی های ساختاری یا عملیاتی، یک رویکرد جدید می باشد. نتیجه گیری با شاخص عملکرد کمی، که مطابقت نزدیکی با تعریف نظری چابکی دارد، قابلیت کاربرد در انواع سازمان های تولیدی را داشته، و می تواند برای مقایسه بین تولیدکنندگان در صنایع مختلف مورد استفاده قرار گرفته، و به طور خودکار در طول زمان موفقیت نسبی در صنایع مربوطه را به صورت به هنگام و به روز حاصل نماید. این تحقیق، به دنبال یک معیار کمی و عینی برای چابکی عملکرد می باشد تا چابکی را به عنوان نتیجه ای از یک عملکرد مورد ارزیابی قرار داده و بر هر دو مورد موفقیت سازمانی و اغتشاش محیطی فائق آید و قابل کاربرد در تمام انواع سازمان های تولیدی نیز باشد. معیار چابکی عملکرد، از طریق ایجاد یک مدل نظری شروع و سپس از طریق مرور ادبیات، مطالعات موردی، و پیمایش آزمایشی داده، عملیاتی می گردد و متعاقب آن، در قالب یک کانال تخصصی، به پاسخ های خود می رسد . معیار چابکی عملکرد، با استفاده از داده هایی که از چهار شرکت تولیدی جمع آوری شده، نشان داده می شود، که نمایانگر 4 ترکیب ممکن از موفقیت و اغتشاشات است و با مدل نظری سازگار بوده، و گواهی عملی از شرکت های مورد مطالعه می باشد. برای اعتبار سنجی آتی این معیارها، ضروری است که ارزیابی پایایی و روایی در این زمینه انجام پذیرد. این رویکرد می تواند از طریق مدیران تولید برای حصول به یک "تصویری کلی" از سطح چابکی عملکرد یک سازمان، و برای ملاحظه سیستماتیک اثرات عوامل محیطی مورد استفاده قرار گیرد.
شناسایی و رتبه بندی موانع چابک سازی سازمان تامین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۸ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۹
23 - 44
حوزههای تخصصی:
موفقیت سازمان ها در مواجهه با تغییرات پویا و غیرقابل پیش بینی محیطی، دغدغه اغلب سازمان ها و مراکز علمی در دهه های اخیر می باشد. در بین پیشنهادهای مختلف برای مواجهه با این تغییرات غیرقابل پیش بینی و نامطمئن، راه حل هایی ارائه شده که مهم ترین آنها برخورداری از سازمان چابک در سازمان و چابک سازی سازمانی است. در این راستا این تحقیق با هدف شناسایی اولویت بندی موانع و مشکلات چابک سازی سازمان تامین اجتماعی انجام شده است. روش این تحقیق از حیث جمع آوری داده ها، توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری شامل کارکنان ستادی تامین اجتماعی است که در آن از روش نمونه گیری تصادفی ساده است. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان برابر 291 نفر تعیین شد. روش جمع آوری اطلاعات نیز کتابخانه ای (با استفاده از پرسشنامه) و از نوع پرسشنامه مقایسات زوجی است. یافته ها بیانگر آن است که سرعت در رتبه اول و سایر عوامل از جمله پاسخگویی، انعطاف پذیری و شایستگی به ترتیب در رتبه های بعدی جای می گیرند. برطرف ساختن ین موانع و مشکلات می تواند به ارتقای سطح موفقیت و چابک سازی طرح های چابک سازی سازمان کمک کند.
بررسی تاثیر تجزیه و تحلیل کسب و کار بر عملکرد اقتصادی شرکت ها با نقش میانجی کیفیت اطلاعات، قابلیت نوآوری و چابکی (مطالعه موردی: کارخانجات کاشی و سرامیک استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی آذر و دی ۱۴۰۲ شماره ۱۲۲
49 - 70
حوزههای تخصصی:
اتخاذ تصمیم های راهبردی در محیط کسب وکار کنونی چالشی است که اکثر سازمان ها با آن مواجه اند. در این خصوص تجزیه وتحلیل کسب وکار، داده های مختلف و پراکنده یک سازمان را یکپارچه و منسجم می سازد و گزارش های تحلیلی و چندبعدی را برای تصمیم گیری مدیران سازمان فراهم می سازد و ازاین رو می تواند به طور غیرمستقیم بر عملکرد اقتصادی شرکت اثرگذار باشد. اما از طرفی اثربخش نبودن تجزیه وتحلیل کسب وکار بر عملکرد، اثرات منفی بسیاری دارد که بایستی مورد بررسی قرار بگیرد. از طرفی کیفیت اطلاعات و قابلیت های نوآوری با تأثیرپذیری از تجزیه وتحلیل کسب وکار و چابکی سازمان از طریق افزایش انعطاف پذیری، سرعت و کیفیت سازمان می توانند موجب اثرگذاری در این فرایند گردد. هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی نقش تجزیه وتحلیل کسب وکار بر چابکی و عملکرد کارخانه های کاشی و سرامیک می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 360 نفر کارکنان و مدیران استان یزد و به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است. از لحاظ هدف، این تحقیق از نوع کاربردی و از جهت ماهیت پژوهشی، توصیفی است. بر اساس مبانی نظری در تشریح هوش کسب وکار، تجزیه وتحلیل کسب وکار و مدیریت عملکرد، فرضیاتی تدوین شد. نتایج پژوهش نشان دهنده تأثیر معنی دار قابلیت های تجزیه وتحلیل کسب وکار بر کیفیت اطلاعات (با ضریب مسیر 598/0) و قابلیت های نوآوری (با ضریب مسیر 463/0) است. کیفیت اطلاعات و قابلیت های نوآوری به ترتیب با ضریب مسیر 482/0 و 359/0 بر متغیر وابسته چابکی، تأثیر دارند. تأثیر مسیر چابکی بر عملکرد، دارای بیشترین ضریب مسیر (770/0) است.
عوامل مؤثر در چابک سازی برنامه های آموزشی دانشگاهی با رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
252 - 281
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر در چابک سازی برنامه های آموزشی دانشگاهی بود. روش شناسی پژوهش کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد (گرندد تئوری) و تحلیل مضمون کتب و مقالات مرتبط با موضوعات مدیریت توسعه دانشگاهی بود. جامعه آماری را خبرگان دانشگاهی تشکیل داده اند. نمونه آماری به صورت هدفمند و بر اساس روش گلوله برفی انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل داده های کیفی با استفاده از فرایند کدگذاری مبتنی بر طرح نظام مند راهبرد نظریه داده بنیاد کوربین و اشتراس (2008)، انجام شد. بر اساس این طرح داده های مورد نیاز گردآوری و از طریق کدگذاری باز، کدگذاری محوری، کدگذاری گزینشی مقوله ها، زیر مقوله ها احصا شدند. پس از بررسی و مطابقت این کدها و حذف کدهای تکراری، کدهای مشترک تعیین و مقولات با پیشینه و مبانی نظری به خصوص مدل های جدید سازمانی تطابق و مفاهیم مشترک بازنگری شدند. بعد از انجام عملیات کدگذاری باز، در مرحله کدگذاری محوری، مفاهیم (کدها) مشترک و مشابه ازنظر معنائی تعیین و طبقه بندی شدند. در نهایت مدل برنامه ریزی آموزشی چابک دانشگاهی طراحی و توسط خبرگان اعتبار سنجی شد. مدل مورد نظر شامل شرایط علی: ناکارآمدی برنامه های آموزشی دانشگاهی سنتی بر اساس نیاز ذینفعان، شرایط مداخله گر: کمبود اعتبارات و منافع مالی دولتی، عامل زمینه ای: اسناد بالادستی مربوط به سند تحول علم و فناوری در کشور راهبردها: هماهنگی توسعه کمی با رشد و توسعه کیفی دانشگاه، همبستگی متوازن برنامه های آموزشی با نیازهای بازار کار، انطباق برنامه های آموزشی با برنامه های توسعه پایدار، افزایش کارایی دانشگاه ها مطابق توسعه شایستگی ها و مهارت ها و توانایی های دانشجویان و پیامدها: اصلاح کارکردهای دانشگاهی، برنامه ریزی توسعه دانشگاهی، افزایش سازگاری های منابع انسانی دانشگاهی و دستیابی به عدالت آموزشی است.