مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۰۱.
۵۰۲.
۵۰۳.
۵۰۴.
۵۰۵.
۵۰۶.
۵۰۷.
۵۰۸.
۵۰۹.
۵۱۰.
۵۱۱.
۵۱۲.
۵۱۳.
۵۱۴.
۵۱۵.
۵۱۶.
۵۱۷.
۵۱۸.
۵۱۹.
۵۲۰.
خودکارآمدی
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۵۱۲-۱۴۹۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: مادران کودکان با فلج مغزی به دلیل وجود کودک مبتلا به فلج مغزی، مستعد فشارهای اجتماعی، اقتصادی، هیجانی و خانوادگی هستند که به کاهش رضایت زناشویی و ادراک کارآمدی آن ها منجر می شود. تحقیقات نشان داده است که درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد روی آوردی حمایتی است که بر رابطه و پذیرش ارزش های فردی و خانوادگی تاکید دارد و آگاهی و پذیرش را همراه با راهبردهای تعهد و تغییر رفتار به منظور افزایش انعطاف پذیری روانشناختی به کار می گیرد که موجب افزایش رضایت زوجین و خودکارآمدی آنان گردیده است اما در زمینه انجام این مداخله بر روی مادران دارای کودک فلج مغزی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف یک پژوهش کاربردی و از نظر جمع آوری داده ها، شبه آزمایشی از نوع گروه های نابرابر است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دارای فرزندان با فلج مغزی مراجعه کننده به مراکز آموزشی و توان بخشی معلولین جسمی حرکتی شهر کرمانشاه در سال 1399 بود. نمونه پژوهش 23 نفر از مادران داوطلب بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد (10 نفر) و گروه گواه (13 نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (1997) و خودکارآمدی شرر (1982) استفاده شد. گروه آزمایشی 12 جلسه 90 دقیقه ای درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد با توجه به روی آورد هیز (2008) را به صورت هفته ای یک بار دریافت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر نشان داد که درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد بر افزایش رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای فرزندان با فلج مغزی مؤثر است (0/001 ≥P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش، می توان رضایت زناشویی و خودکارآمدی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی را با به کارگیری درمانگری مبتنی بر پذیرش و تعهد بهبود بخشید.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر خودکارآمدی زنان مطلقه تحت پوشش نهادهای کمیته امداد امام خمینی و سازمان بهزیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (دی) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
۱۷۴۷-۱۷۳۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: خودکارآمدی زنان پس از طلاق کاهش می یابد که بر مقابله آن ها با مشکلات و استرس های زندگی تأثیر می گذارد. ادبیات پژوهشی افزایش خودکارآمدی را بعد از رویکردهای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی، که جز روش های درمانی موج سوم هستند، نشان دادند اما هنوز مشخص نیست کدام یک اثربخشی بیشتری دارد. هدف: پژوهش حاضر به دنبال مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر خودکارآمدی در زنان مطلقه بود. روش: این پژوهش به صورت شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مطلقه شهر اقلید در سال 1398 بود که تعداد 24 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه درمان و گروه گواه (هر گروه 8 نفر)، جایگزین شدند. یکی از گروه های آزمایش مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (8 نفر) و گروه دیگر مداخله رفتاردرمانی دیالکتیکی (8 نفر) را در 12 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. شرکت کنندگان قبل، بعد و 2 ماه پس از اجرای مداخله های درمانی، پرسشنامه خودکارآمدی شرر و آدامز (1982) را تکمیل کردند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS-22 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و اثرات ساده گروه مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی موجب افزایش خودکارآمدی زنان مطلقه می شوند (0/05 p<) و بین دو درمان، برتری وجود نداشت (0/05 >.p). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، مداخلات گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی می توانند به عنوان روش هایی کارآمد برای افزایش خودکارآمدی زنان مطلقه مورد استفاده قرار گیرند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر خودکارآمدی و اشتیاق به تغییر در افراد معتاد متجاهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (دی) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
۱۸۶۳-۱۸۴۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: بررسی های صورت گرفته نشان داده است خودکارآمدی پایین و باور ضعیف نسبت به توانایی در شرایط تنش آور از علل سوء مصرف مواد و بازگشت رفتارهای اعتیادی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر خودکارآمدی و اشتیاق به تغییر در افراد معتاد متجاهر انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری 2 ماهه بود. جامعه پژوهش شامل کلیه معتادان مرد متجاهر گروه هدف ماده 16 استان گیلان بودند 45 نفر که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند. مداخله گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (پترسون، ایفرت، فینگولد و دیویدسون، 2012) و طرحواره درمانی (یانگ، کلوسکو و ویشار، 2003) در 8 جلسه 1 ساعته در گروه آزمایش اجرا شد. ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامه های خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982) و مراحل آمادگی برای تغییر و اشتیاق برای درمان اعتیاد میلر و تونیگان (1996) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس مختلط انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر افزایش خودکارآمدی با پیگیری دو ماهه (0/001 >P) تأثیر معناداری داشت، همچنین، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر اشتیاق به تغییر با پیگیری دو ماهه (0/001 >P) تأثیر معناداری داشت، اما بین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر خودکارآمدی و اشتیاق به تغییر در افراد متجاهر در درمان ماده 16 تفاوت معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: درمان های مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی منجر به افزایش خودکارآمدی و اشتیاق به تغییر در فرد معتاد گردید و توانست فرد وابسته به مصرف مواد مخدر را از مرحله عزم و آمادگی به مرحله اقدام و ابقاء برساند.
نقش خودکارآمدی، تاب آوری و تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی علائم وسواس فکری - عملی در جمعیت عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (بهمن) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
۲۱۰۶-۲۰۹۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان داده است که در بروز علائم وسواس فکری - عملی، کیفیت نظم جویی هیجان، خودکارآمدی و تاب آوری به عنوان تشدیدکننده های مهم دخالت دارند و این علائم در جمعیت عمومی نیز تجربه می شود، اما در این زمینه تحقیقات کمی صورت گرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی علائم وسواس فکری - عملی در جمعیت عمومی بر اساس خودکارآمدی، تاب آوری و نظم جویی شناختی هیجان انجام گرفت. روش: در این پژوهش از طرح توصیفی - همبستگی استفاده شد. جامعه پژوهش افراد 17 تا 70 شهر تهران بودند (بهار و تابستان 1398)، که 636 نفر از آنان به شیوه در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه وسواس فکری – عملی بیل براون (1989)، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2001)، پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) و پرسشنامه خود کارآمدی شرر و مادوکس (1982) گردآوری شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سرزنش دیگری، نشخوار فکری و فاجعه سازی با علائم وسواس فکری - عملی رابطه مثبت معناداری دارند (0/01 >P). متغیرهای پذیرش (0/05 >P)، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد، دیدگاه گیری، تاب آوری و خودکارآمدی با علائم وسواس فکری - عملی رابطه منفی معناداری دارند (0/01 >P). همچنین، سرزنش دیگری، نشخوار فکری و فاجعه سازی به صورت مثبت، ولی تاب آوری و خودکارآمدی به صورت منفی علائم وسواس فکری - عملی را پیش بینی کردند (0/01 >P). نتیجه گیری: بنابر یافته ها می توان نتیجه گرفت که کاهش استفاده از تنظیم شناختی هیجان سازش نایافته و ارتقای خودکارآمدی ، تاب آوری و تنظیم شناختی هیجان سازگارانه می تواند موجب کاهش علائم وسواس فکری - عملی در میان جمعیت عمومی شود.
اثربخشی آموزش تغییر سبک زندگی بر بهبود خودکارآمدی، انتظارات پیامد و کاهش منبع کنترل بیرونی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (بهمن) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
۲۱۲۴-۲۱۰۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات نشان داده اند که تغییر سبک زندگی از طریق تنظیم و جهت دهی به زندگی انسان بر ارتقاء تعیین کننده های فردی - آموزشی مؤثر است، اما پژوهشی که به تأثیر آموزش آن بر خودکارآمدی، انتظارات پیامد و منبع کنترل دانشجویان پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تغییر سبک زندگی بر بهبود خودکارآمدی، انتظارات پیامد و کاهش منبع کنترل بیرونی دانشجویان بود. روش: تحقیق حاضر مطالعه ای آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش متشکل از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 بود. نمونه این مطالعه 40 دانشجو بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس های خودکارآمدی عمومی (شوارزر و جروسلم، 1995)، انتظارات پیامد دانشجو (لندی، 2003) و منبع کنترل (راتر، 1966) بودند. برای گروه آزمایشی، آموزش تغییر سبک زندگی (فن پی، 2018) در 8 جلسه 90 دقیقه ای برگزار گردید، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس استفاده گردید. یافته ها: آموزش تغییر سبک زندگی بر افزایش خودکارآمدی، انتظارات پیامد و کاهش منبع کنترل بیرونی دانشجویان اثربخش بود (0/01 >p). نتیجه گیری: آموزش تغییر سبک زندگی می تواند به عنوان روشی کارآمد در بهبود خودکارآمدی و انتظارات پیامد دانشجویان و کاهش باورهای کنترل بیرونی آنان توسط درمانگران مورد استفاده قرار گیرد و در نتیجه به موفقیت تحصیلی - شغلی شان کمک نماید.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر حس انسجام، خودکارآمدی، بهزیستی روانشناختی و تاب آوری در پرستاران بیمارستان های تأمین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
171 - 190
حوزه های تخصصی:
مقدمه: روانشناسی مثبت گرا یک رویکرد علمی نوین با تمرکز بر نقاط قوت به جای نقاط ضعف و ایجاد خوبی در زندگی به جای ترمیم بدی ها است. لذا پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر حس انسجام، خودکارآمدی، بهزیستی روان شناختی و تاب آوری در پرستاران انجام گرفت. روش: این پژوهش به صورت آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه پیگیری و کنترل انجام گرفت. در این پژوهش 30 پرستار زن با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی قرار گرفتند و قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری با استفاده از پرسشنامه های خودکارآمدی شرر، حس انسجام آنتونوفسکی، تاب آوری کانر و بهزیستی روانشناختی ریف مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که روان درمانی مثبت گرا به صورت معنی داری بهزیستی روانشناختی، تاب آوری و حس انسجام را در پرستاران زن افزایش داد؛ اما نتایج این مداخله بر خودکارآمدی معنی دار نبود. همچنین نتایج آزمون بن فرونی نشان داد که افزایش در متغیرهای حس انسجام، بهزیستی روانشناختی و تاب آوری در طول زمان ماندگار است. نتیجه گیری: آموزش مبتنی بر روانشناسی مثبت گرا به نحو مؤثری سبب بهبود حس انسجام، بهزیستی روانشناختی و تاب آوری در پرستاران می گردد.
مقایسه پریشانی هیجانی، خودکارآمدی خوردن، بامداد گرایی و سبک های مقابله ای افراد مبتلا و غیر مبتلا به اختلال پرخوری با کنترل شاخص توده بدنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
67 - 86
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه افراد مبتلا به اختلال پرخوری و افراد غیر مبتلا از لحاظ، سبک های مقابله ای، بامدادگرایی، خودکارآمدی در زمینه خوردن، استرس، اضطراب و افسردگی با کنترل شاخص توده بدنی بود. روش این پژوهش، توصیفی از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه شهرستان اردبیل تشکیل می دادند که 53 نفر از افراد مبتلا به اختلال پرخوری با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه تشخیصی، مطابق با پنجمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی به عنوان گروه بیمار و 61 نفر نیز به عنوان گروه غیر بیمار انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های شاخص افسردگی اضطراب و استرس لویندا (1995) ، مقیاس بامدادگرایی اسمیت، ریلی و میدکیف (1989)، پرسشنامه پرخوری گورمالی و همکاران (1982)، مقیاس خودکارآمدی در کنترل وزن کلرک و همکاران (1991) و سبک های مقابله ای بیلینگنز و موس (1981) بود و داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بعد از کنترل شاخص توده بدنی، افراد مبتلا به اختلال پرخوری اضطراب و افسردگی بیشتر و خودکارآمدی کمتری در کنترل خوردن داشتند. آنها از سبک مقابله ای هیجان-مدارتری استفاده می کردند و تمایلات عصرگرایانه آنها نسبت به افراد غیر بیمار بالاتر بود. بنابراین توجه به پریشانی هیجانی، خود کارآمدی در مدیریت تغذیه، نوع شخصیت بامدادگرایی و سبک های مقابله ای می تواند نقش مهمی در مدیریت پرخوری این بیماران داشته باشد.
مقایسه خودکارآمدی و تعهد شغلی معلمان دارای تدریس در حوزه تخصصی و غیرتخصصی در مقطع ابتدایی ناحیه یک آموزش و پرورش شهرستان سنندج(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
179 - 200
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه خودکارآمدی و تعهد شغلی معلمان دارای تدریس در حوزه تخصصی و غیرتخصصی در مقطع ابتدایی ناحیه یک آموزش و پرورش شهرستان سنندج بود. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- مقایسه ای است. جامعه ی آماری شامل 1102 نفر (810 نفر زن و 292 نفر مرد) از معلمان مقطع ابتدایی آموزش و پرورش ناحیه یک شهرستان سنندج بوده که در سال تحصیلی 97-96 مشغول به فعالیت بودند. از این تعداد 95 نفر از معلمان مقطع ابتدایی که در حوزه ی غیرتخصصیِ خود، مشغول به تدریس بودند، به روش تمام شماری و همچنین 262 نفر از معلمان که دارای تدریس در حوزه تخصصی خود بودند، به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. از پرسشنامه های استاندارد خودکارآمدی تشانن- موران و وولفولک هوی (2001) و تعهد شغلی بلاو (2009)، جهت گردآوری داده-ها استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون t دو گروه مستقل استفاده گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که خودکارآمدیِ معلمانِ دارای تدریس در حوزه تخصصی و خارج از حوزه تخصصی، تفاوت معناداری دارد. همچنین تعهد شغلیِ معلمانِ دارای تدریس در حوزه تخصصی و خارج از حوزه تخصصی نیز، تفاوت معناداری دارد.
رابطه بین خودکارآمدی، شادکامی، رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی درک شده با انگیزه پیشرفت تحصیلی مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه آزاد بندر انزلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۸
183 - 198
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین خودکارآمدی، شادکامی، رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی ادراک شده با انگیزه پیشرفت تحصیلی دانشجویان است. جامعه آم اری مورد نظر این پژوهش، دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندر انزلی است. نمونه مورد نظر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب کردیم؛ و برای تعیین حجم نمونه در این تحقیق از جدول مورگان استفاده شده است که تعداد نمونه را برای جامعه با فراوانی 3500 نفر، 246 نفر می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد می باشد؛ که از پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران (1982)، شادکامی آکسفورد (1989)، رضایت از زندگی داینر و همکاران (1985)، حمایت اجتماعی درک شده در دو مقیاس (خانواده و دوستان) پروسیدانو و هلر (1986)، انگیزش تحصیلی والرند و همکاران (1989) استفاده گردیده است. پس از جمع آوری پرسشنامه برای سنجش پایایی از آلفای کرونباخ برای هرکدام از مولفه های استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و نیز آزمون پیرسون و رگرسیون همزمان از نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج آزمون نشان داد که بین متغیرخودکارآمدی با انگیزش پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معناداری دارد؛ بین متغیر شادکامی با انگیزش پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معناداری دارد؛ بین متغیر رضایت زندگی با انگیزش پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معناداری دارد؛ بین متغیر حمایت اجتماعی درک شده با انگیزش پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معناداری دارد.
بررسی تاثیر ادراک خطر، خودکارآمدی و حل مسئله اجتماعی بر رفتارهای یاری رسان با توجه به نقش میانجی گر هوش اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
19 - 34
حوزه های تخصصی:
هدف تعیین بررسی تاثیر ادراک خطر، خودکارآمدی و حل مسئله اجتماعی بر رفتارهای یاری رسان با توجه به نقش میانجی گر هوش اجتماعی انجام شد. طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی افراد کمک رسان در سیل سال 1398 خوزستان بود. به منظور تعیین حجم نمونه، از فرمول کوکران بر مبنای جامعه غیر تعریف شده استفاده شد و ۳۸۷ نفر به روش نمونه گیری خوشه-ای انتخاب شدند. براین مبنا شهر خوزستان به 5 منطقه جغرافیایی شامل شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز تقسیم شد. سپس از هر منطقه یک منطقه سیل زده به صورت تصادفی انتخاب شدند و در هر منطقه، دو کمپ اسکان سیل-زدگان انتخاب و به آن مراجعه شد و به صورت تصادفی آزمودنی های غیر آسیب دیده که به منظور کمک رسانی به این مراکز مراجعه نموده اند، انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های رفتار یاریرسانی درخشنده -نیا و نوری (۱۳۸۴)، ادراک خطر بین تین ، خودکارآمدی شرر ، حل مسأله اجتماعی دزوریلا و همکاران (۲۰۰۲) و هوش اجتماعی ترمسو (2001) بود. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از روش آماری تحلیل مسیر به کمک دو نرم افزارSPSS وAMOS ۲۲ استفاده شد. نتایج حاصل از ضرایب غیر مستقیم در تحلیل مسیر نشان داد که هوش اجتماعی نمی تواند نقش میانجی گر را در رابطه بین سه متغیر ادراک خطر، خودکارآمدی و حل مسئله اجتماعی با رفتارهای یاری رسانی ایفا نماید (05/0 p>) و تنها ضرایب مستقیم ادراک خطر، خودکارآمدی و حل مسئله اجتماعی با رفتارهای یاری رسانی مورد تایید قرار گرفت (05/0P<).
مقایسه خودکارآمدی، تعهد حرفه ای و انگیزش نومعلمان با توجه به شیوه جذب (دانش آموختگان دانشگاه فرهنگیان و مهارت آموزان ماده 28)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه انگیزش، خودکارآمدی و تعهد حرفه ای نومعلمان دانش آموخته ی دانشگاه فرهنگیان و نومعلمانی که از طریق ماده 28 جذب دانشگاه فرهنگیان شده اند، می باشد. روش تحقیق کمی، از نوع توصیفی (علی مقایسه ای) است. نومعلمان خراسان رضوی جامعه آماری تحقیق را تشکیل می دهند. به منظور آزمون مدل، نمونه ای به حجم 347 آزمودنی، از بین 3339 نومعلم خراسان رضوی انتخاب شد. جامعه تحقیق شامل 2426 نومعلم دانش آموخته ی دانشگاه فرهنگیان خراسان رضوی (مشهد) در سال های 1397 و 1396 می باشد و نیز 913 نومعلمانی که از طریق ماده 28 در سال-های 1396 و 1397 جذب دانشگاه فرهنگیان شده اند. پرسشنامه های انگیزش معلمی و خودکارآمدی معلمی و تعهدحرفه ای توسط محقق ساخته و اعتبارسنجی شد. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی تاییدی و اکتشافی و آزمون تی استفاده گردید. نتایج نشان داد که تعهد حرفه ای و انگیزش معلمی نومعلمان دانش آموخته ی دانشگاه فرهنگیان به صورت معنی داری بیشتراز انگیزش و تعهد حرفه ای نو معلمان جذب شده از طریق ماده 28 می باشد، در حالی که خودکارآمدی معلمی بین دوگروه تفاوت معنی داری نداشت.
نقش استادان در افزایش خودکارآمدی تحصیلی دانشجومعلمان رشته عربی
حوزه های تخصصی:
در طول دو دهه گذشته خودکارآمدی به عنوان یک عامل انگیزشی مهم در پژوهش های مربوط به رفتار انسان مطرح شده است. این عامل نقش به سزایی در بهبود و افزایش عملکرد تحصیلی فراگیرندگان ایفا می کند. پژوهش پیش رو سعی دارد با بیان ابعاد و شاخصه های خودکارآمدی درزمینه تحصیلی به بررسی رابطه میان این عامل انگیزشی با موفقیت تحصیلی پرداخته و نقش استادان را در تقویت و افزایش خودکارآمدی دانشجومعلمان رشته عربی تبیین نماید. شیوه پژوهش، توصیفی تحلیلی است. یافته ها نشان می دهد استادان رشته عربی با شناخت ویژگی های رفتاری عاطفی دانشجویان و با به کارگیری راهبردهای شناختی و فراشناختی در تعامل با آنان می توانند تأثیر بسیاری در ایجاد پنداره های مثبت در درون آن ها مانند پرهیز از اهمال کاری، میل به درگیری تحصیلی و انگیزش پیشرفت، تفکر انتقادی، حل مسئله، خودتنظیمی و یادگیری مشارکتی داشته باشند. علاوه بر این، می توانند شوق و انگیزه دانشجویان را نسبت به دروس مربوط به این رشته افزایش داده و به بهبود عملکرد تحصیلی آن ها کمک نمایند.
مقایسه الگوهای ارتباطی، خودکارآمدی و جرئت ورزی در دختران نوجوان با رفتار خودزنی و رفتار عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه الگوهای ارتباطی، خودکارآمدی و جرئت ورزی در دختران نوجوان با رفتار خودزنی و عادی صورت گرفت. این پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای بود که به صورت گذشته نگر انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوره اول شهرانزلی در سال تحصیلی 98-1397 و همچنین نوجوانان ارجاع داده شده به اورژانس بیمارستان شهر انزلی می شود. حجم نمونه مورد مطالعه 60 نفر (30 دانش آموز با رفتار خودزنی، 30 دانش آموز بدون رفتار خودزنی) بودند که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس خودکارآمدی شرر و مادوکس، پرسشنامه جرئت ورزی گمبریل و ریچی و مهارت های ارتباطی بارتون بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات الگوهای ارتباطی و همه مؤلفه های آن (الگوی شنود، الگوی بازخورد و الگوی کلامی)، خودکارآمدی و جرئت ورزی در دختران نوجوان با رفتار خودزنی کمتر از دختران با رفتار عادی است. نتایج به دست آمده حاکی از پایین بودن سطح متغیرهای مورد مطالعه در دختران نوجوان با رفتار خودزنی بود که نیازمند برنامه های آموزشی به منظور افزایش و بهبود سطح این متغیرها در این گروه از نوجوانان است.
رابطه خودکارآمدی، امید به زندگی و سلامت عمومی با میزان فعالیت بدنی مصرف کنندگان مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
۲۲۴-۲۰۵
حوزه های تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه خودکارآمدی، امید به زندگی و سلامت عمومی با میزان فعالیت بدنی مصرف کنندگان مواد مخدر انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مردان مصرف کننده مواد مخدر حاضر در کمپ های ترک اعتیاد شهرستان رفسنجان تشکیل دادندکه با استفاده از جدول نمونه گیری مورگان 160 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و مادوکس (1982)، امید به زندگی اشنایدر (1991)، سلامت عمومی گلدبرگ (1988) و میزان فعالیت بدنی بک (1982) بود. داده ها نیز با استفاده از روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شد. یافته ها: یافته های همبستگی نشان داد رابطه بین فعالیت های بدنی با خودکارامدی عمومی، امید به زندگی و سلامت عمومی مردان مصرف کننده مواد مخدر معنادار است. نتایج پیش بینی فعالیت های بدنی نیز به روش گام به گام نشان داد خودکارامدی و سلامت عمومی به ترتیب پیش بینی کنندگان مثبت و منفی فعالیت های بدنی مردان مصرف کننده مواد مخدر هستند و به ترتیب 12 و 15 درصد از واریانس فعالیت های بدنی مردان مصرف کننده مواد مخدر را تبیین می کنند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد قضاوت فرد از توانایی های خود برای انجام اقدامات مثبت و تفکر و احساس فرد نسبت به زندگی خود می تواند نقش مثبت در انجام فعالیت های بدنی مردان مصرف کننده مواد مخدر داشته باشد.
اثربخشی روش آموزش مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی بایبی بر انگیزش، خلاقیت و خودکارآمدی دانشجویان هنرهای دیجیتال دانشگاه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روش آموزش مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی بایبی بر انگیزش، خلاقیت و خودکارآمدی دانشجویان هنرهای دیجیتال دانشگاه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، انجام شد. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه های آزمایش و کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان هنرهای دیجیتال دانشگاه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در سال تحصیلی 95 - 1394 به تعداد 188 نفر بود. به روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 20 نفر به عنوان گروه آزمایش و تعداد 20 نفر به عنوان گروه کنترل انتخاب شد. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های جهت گیری های انگیزشی والرند و همکاران (1992)، خلاقیت عابدی و تورنس (1974) و خودکارآمدی شرر و مادوکس (1982) بود که در پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با نرم افزاریIBM SPSS 23 و آزمون تحلیل کواریانس (ANCOVA) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که روش های آموزش مبتنی بر الگو طراحی آموزشی بایبی بر انگیزش، خلاقیت و خودکارآمدی دانشجویان تاثیر دارند و مقدار آن را افزایش می دهند..
تحلیل ارتباط بین فرهنگ سازمانی با خودکارآمدی و تنیدگی شغلی کارکنان دانشگاه فرهنگیان شهر تهران
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل مهمی که موفقیت سازمانها، افزایش خودکارآمدی و کاهش استرس های شغلی را تضمین می کند، فرهنگ سازمانی و خرده فرهنگ های ارزشی در سازمانهاست. وجود فرهنگ قوی عامل مثبتی در جهت عملکرد بهتر و بهره وری بیشتر می باشد و در نتیجه استرسهای کاری کاهش می یابد. هر چه فرهنگ قوی تر باشد، تعداد بیشتری از کارکنان با اهداف سازمانی آشنا شده، ارزش های فرهنگی آن را پذیرفته و نسبت به آن احساس مسوولیت و تعهد می کنند. این تحقیق که هدف آن بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی با خودکارآمدی و تنیدگی کارکنان دانشگاه فرهنگیان شهر تهران بود، به روش کتابخانه ای- پیمایشی (توصیفی- تحلیلی) انجام شده است. جامعه آماری شامل مسئولین، مدیران و کارکنان دانشگاه فرهنگیان شهر تهران و پردیس های مرتبط با آن شامل پردیس نسیبه تهران، پردیس شهید چمران تهران، پردیس زینبیه شهرستان های تهران (پیشوا) و پردیس شهید مفتح شهرستان های تهران (شهر ری) بود که تعداد آنها 432 نفر بوده است که با استفاده از فرمول کوکران و احتساب درصدی پرسشنامه های پرتی 210 نفر آنها به عنوان نمونه انتخاب و به پرسشنامه های استاندارد فرهنگ سازمانی رابینز (1998)، پرسشنامه استرس شغلی کاهن 1964 و پرسشنامه خودکارآمدی البرت بندورا (1992) پاسخ داده اند. در تعیین پایایی پرسشنامه ها، ضریب آلفای کرونباخ گویه ها بالاتر از 71% بوده که نشان داد پرسشنامه ها از پایایی مورد قبول برخوردارند. یافته های تحقیق نشان داده است که بین فرهنگ سازمانی با خودکارآمدی و تنیدگی (استرس) شغلی به ترتیب ارتباط معنی داری از نوع مثبت و منفی وجود دارد. همچنین بین فرهنگ سازمانی و هر یک از ابعاد سه گانه باور به توانایی فرد، مقاومت در رویارویی با موانع و عمل به تکلیف کارکنان آن دانشگاه رابطه ی مثبت و معنی داری وجود دارد. بین فرهنگ سازمانی و هر یک از ابعاد عملکرد کاری و تصمیم گیری کاری رابطه منفی و نیز با هر یک از ابعاد تراکم کاری، زمینه سازمانی ارتباط منفی دارد. بین خودکارآمدی کارکنان و هر یک از ابعاد هشت گانه خلاقیت و نوآوری، توجه به جزئیات، توجه به ره آورد، تعامل با اعضا و تیم، جاه طلبی و تهورطلبی، خطرپذیری و ریسک، نتایج تصمیمات بر کارکنان و پایداری رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و در نهایت بین استرس شغلی کارکنان و ابعاد هشت گانه خلاقیت و نوآوری، توجه به جزئیات، توجه به ره آورد، تعامل با اعضا و تیم، جاه طلبی و تهورطلبی، خطرپذیری و ریسک، نتایج تصمیمات بر کارکنان و پایداری رابطه منفی وجود دارد. بنابراین نتیجه گرفته می شود که ایجاد فرهنگ سازمانی قوی و خرده ارزش های مناسب سازمانی در دانشگاه فرهنگیان منجر به افزایش خودکارآمدی کارکنان و کاهش استرس شغلی آنها خواهد شد.
مقایسه سلامت روان، خودکارآمدی و امید به زندگی در زنان شاغل بازنشسته و زنان غیر شاغل شهر کرمانشاه
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه سلامت روان، خودکارآمدی و امید به زندگی در زنان شاغل بازنشسته و زنان غیر شاغل شهر کرمانشاه طراحی و اجرا گردید. روش: مطالعه حاضر از نوع توصیفی و علّی- مقایسه ای بوده که در سال 1398 با مشارکت 200 نفر از زنان شهر کرمانشاه (100 نفر از زنان شاغل بازنشسته و 100 نفر از زنان غیر شاغل)انجام شد. نمونه های مورد مطالعه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و تعداد نمونه با استفاده از فرمول کوکران 200 نفر برآورد شد. یافته ها: یافته های نشان داد که سلامت روان در کلیه شرکت کنندگان از وضعیت مطلوبی برخوردار نبود. هر دو گروه خودکارآمدی خوبی داشتند. این در حالیست که میزان امید به زندگی در زنان غیر شاغل کمتر از حد مطلوب و این مقدار در زنان شاغل بازنشسته مطلوب به نظر می رسید. سلامت روان، خودکارآمدی و امید به زندگی در زنان شاغل بازنشسته به شکل معناداری بیشتر از زنان غیر شاغل بود (p<0.001). نتیجه گیری با توجه به اهمیت دوره سالمندی و افزایش تعداد سالمندان، پیشنهاد می شود امکانات ویژه ای از جمله تشکل های سالمندی مرتبط با نیازهای سالمندان، برنامه ریزی جهت برگزاری دوره های آموزشی با محوریت سلامت روان در نظر گرفته شود تا جامعه با آمادگی بیشتری به استقبال این پدیده برود و از بسیاری از مشکلات دوره سالمندی پیشگیری شود. همچنین فراهم کردن همکاری های اجتماعی زنان و کارآفرینی متناسب با وضعیت و شان زنان و تسهیل تعامل بین کار و زندگیِ خانوادگی توصیه می شود.
ارتباط هوش هیجانی با سلامت روان شناختی و خودکارآمدی در زنان سالمند شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین هوش هیجانی با سلامت روان شناختی و خودکارآمدی در زنان سالمند مشارکت کننده در برنامه ورزش صبحگاهی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان سالمند 60 تا 75 ساله شهر کرج در سال 1395 بود . با روش نمونه گیری در دسترس نمونه ای به حجم 40 نفر انتخاب و پرسشنامه متغیرهای جمعیت شناختی، هوش هیجانی، سلامت روانی و خودکارآمدی را تکمیل نمودند . داده های به دست آمده با نرم افزار آماری 22 -SPSS و روش های آمار توصیفی ( میانگین و انحراف معیار ) ، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون به روش گام به گام و ورود همزمان تجزیه و تحلیل شد . نتایج پژوهش نشان داد که بین هوش هیجانی با سلامت روان شناختی و خودکارآمدی رابطه معناداری وجود دارد (0/05 >P ). نتایج رگرسیون نیز نشان داد که هوش هیجانی پیش بین قدرتمندی برای سلامت روان شناختی و خودکارآمدی است ( P > 0/01 ).
بررسی رابطه بین سبک رهبری مربیان با خودکارآمدی والیبالیست های لیگ برتر استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک رهبری مربیان با خودکارآمدی والیبالیست های لیگ برتر استان هرمزگان انجام شده است. این تحقیق براساس هدف تحقیق، کاربردی است.روش تحقیق پزوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی مقطعی است. جامعه آماری آن شامل کلیه بازیکنان والیبالیست مرد شرکت کننده در بازی های لیگ استان هرمزگان که تعداد آنها برابر با 96 نفر می باشد و نمونه نیز به صورت کل شمار و به روش تصادفی برابر با همان 96 نفر می باشد، اما از 96 پرسشنامه توزیع شده 91 پرسشنامه تکمیل شده برگشت داده شد که مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سبک های رهبری مربیان(LSS) چلادورای و صالح (1980) و خودکارآمدی شرر استفاده شد و در نهایت آزمون های آماری پیرسون و رگرسیون چند متغیره جهت تجزیه و تحلیل استفاده شد. بررسی فرضیه های تحقیق نشان داد که بین سبک رهبری مربیان و خودکارآمدی والیبالیست های لیگ برتر استان هرمزگان رابطه معنی دار وجود دارد. همچنین بین ابعاد سبک رهبری(آموزش و تمرین، دموکراتیک، حمایت اجتماعی، بازخورد مثبت)و خودکارآمدی والیبالیست های لیگ برتر استان هرمزگان رابطه معنی دار و مستقیم وجود دارد. اما بین سبک رهبری آمرانه مربیان و خودکارآمدی والیبالیست های لیگ برتر استان هرمزگان رابطه معنی دار و معکوس وجود دارد.
تأثیر رفتار مربیان بر خودکارآمدی و منش ورزشی ورزشکاران زن رشته کبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر رفتار مربیان بر خودکارآمدی و منش ورزشی ورزشکاران زن رشته کبدی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بازیکنان حاضر در دور نیمه نهایی لیگ برتر کبدی بانوان در سال 1396 بود و برای نمونه گیری از روش کل شمار استفاده شد. ابزار پژوهش پرسشنامه بود که پس از تائید روایی و پایایی در بین نمونه آماری توزیع شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی، تحلیل واریانس یک راهه و ازمون تعقیبی ال.اس. دی استفاده شد. نتایچ تحلیل رگرسیونی نشان داد رفتارهای مثبت مربیان موجب افزایش خودکارآمدی و منش ورزشی ورزشکاران می شود و رفتارهای منفی مربیان موجب کاهش خودکارآمدی و منش ورزشی ورزشکاران می شود. همچنین خودکارآمدی نیز تاثیر مثبت و معناداری بر منش ورزشی داشت. براساس یافته های این پژوهش پیشنهاد می شود مربیان با رفتارهایی که از دیدگاه ورزشکاران، رفتارهای مثبت و یا منفی تلقی می شوند، آشنا شده و از تاثیر رفتار خود بر عملکرد ورزشکاران مطلع شوند و همانطورکه ورزشکاران را برای مسابقات آماده می کنند، خود نیز با آمادگی در رقابت ها حاضر شوند.