مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
ادبیات جهان
حوزه های تخصصی:
تاثیر متقابل فرهنگ و ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی مهم جهان نشان می دهد فرهنگ و ادبیات با همه تلقیات گوناگونی که دارند یکدیگر را تحت تاثیر قرار می دهند و تقویت می نمایند. از این جهت نگارنده بر آنست در این مقاله ضمن معرفی اجمالی عناصر اساسی فرهنگ، با در نظر گرفتن مهم ترین عنصر آن یعنی دین و مذهب، جنبه های مختلف این تاثیر را بر ادبیات، بخصوص ادبیات فارسی بررسی نماید و نشان دهد آثار برجسته ادبی ایران و جهان اعم از قدیم و یا معاصر تحت تاثیر عقاید فرهنگ دینی خلق شده اند و نویسندگان و شاعران بزرگ از فردوسی و حافظ و سعدی و نظامی و خیام و مولوی گرفته تا میلتون و هوگو و شکسپیر ودانته و تولستوی و تی اس الیوت وامثال آنها که تعدادشان کم نیست، همه بر اساس افکار و عقاید مذهبی و کتب آسمانی چون قرآن، تورات و انجیل آثار ارزشمند و معروف ادبی جهان را به وجود آورده اند.
آثار ادب ایرانی، قبل یا بعد از اسلام آنچه باقی مانده است، نشان می دهد همه در ارتباط با مقوله های دینی چون: توحید و معاد و عمل صالح است و متون دینی به عنوان اساسی ترین منابع همواره الهام بخش شاعران، نویسندگان و هنرمندان ایرانی ایرانی بوده است. بر این اساس تاثیر آیات و احادیث اسلامی بخصوص قرآن و احادیث نبوی در ادب فارسی بسیار عمیق و گسترده است و می توان اثر آن را از همان دوره های اول پیدایش زبان دری در نظم و نثر پارسی دید و شکوفاییش را در قرن های ششم، هفتم و هشتم که اوج گسترش فرهنگ اسلامی در ایران است، مشاهده کرد و دریافت ادبیات فارسی که از ابتدا در بستر فرهنگ اسلامی رشد نموده، توانسته است با بهره گیری از این فرهنگ غنی به تعالی و کمال چشمگیر دست یابد و در نهایت نتیجه گرفت: فرهتگ های پر بار و مبتنی بر ادیان الهی، بستر مناسب پیدایش عالی ترین آثار ادبی جهان است که باز خورد آنها موجب تقویت فرهنگ نیز می شود.
نگاهی به داستان های بحر پیمایی در قلمرو ادبیات ایران و جهان
حوزه های تخصصی:
گزارش و شرح ابیات و عبارات متون ادبی که امروزه اغلب از آن با عنوان «تعلیقات» یاد می شود، عمر دراز و قدمتی بیش از پانصد سال دارد. در دوره معاصر نیز پژوهشگران و محققان با نوشتن شرح و تعلیقات بر آثار کهن زبان فارسی به صورت کتاب یا مقاله، گزارشهای گوناگونی از آن متون به دست داده اند. توضیح این مطلب لازم است که کالبد و روساخت متون مهم ادبی، مقدمه و وسیله نخستین و بنیادین رسیدن به درونمایه و ژرف ساخت آن متون است. به همین خاطر، این جنبه از پژوهش ها؛ یعنی گزارش درست و دقیق ابیات و عبارات متون ادبی نباید مورد بی توجهی و غفلت قرار گیرد. اهمیت و سودمندی چنین گزارش هایی زمانی آشکارتر و مشخص تر می گردد که با افسوس و اندوه بسیار بدانیم هنوز شماری از دانشجویان دوره های کارشناسی ارشد و دکترای زبان و ادبیات فارسی از خواندن و گزارش درست بعضی از لغات و ابیات و عبارات متون کهن ادبی ناتوانند.
آنچه در این جستار بدان می پردازیم، یکی از یادداشت های پراکنده ای است که نگارنده سالهای متمادی، در حاشیه شرح مثنوی دکتر جعفر شهیدی نوشته است و در واقع، حاشیه ای است بر حاشیه ایشان در شرح این بیت از دفتر ششم مثنوی که نکاتی را در ضرورت توجه به شرح و گزارش آثار ادبی و دقت در آن خواستار است.
باید گفت بی شک، مثنوی معنوی نیز از جمله کتابهایی است که دریایی بیکران از فرهنگ عامه و نکات ازنده ادبی را داراست. این اثر سترگ دارای شاخصه های فرهنگی و ادبی خاصی است که گاه برای خواننده امروزی قابل دریافت نیست.
ترکیب «سرِ سفره» یکی از ترکیبات نادر و دیریابی است که مولانا در مصرع «چون سر سفره رخ او توی توی...» دفتر ششم آن را آورده است که معنای آن ترکیب برای نویسنده این جستار دغدغه ایجاد کرده است و از سوی دیگر، بسیاری از شارحان در معنی آن حدس هایی زده اند. این نکته نیز درخور توجه است که آنچه در معنی این ترکیب بدان دست یافته ایم، از تمامی فرهنگ لغت های زبان فارسی فوت شده و بدان توجهی نشده است.
نویسنده با تبیین معانی گونه گون این ترکیب در میان کتب ادبی، به کاربرد آن در دیگر متون ادبی اشاره می کند و معنی این ترکیب را در مصراع مورد بحث با توجه به شواهد یافته شده در مصراع مورد بحث گزارش می کند. امید است که خوانندگان، نکته انگشت نهاده و یاد کرده ما را حمل بر بی احترامی به ساحت آن گزارشگر بزرگ (دکتر شهیدی) ندانند و نپندارند که آنچه در این مقاله آمده، از سر هوی و هوس «خالِف تعرَف» است. نامه دکتر شهیدی نیز در پاسخ به این معنی نویافته ضمیمه مقاله است.
فلسفه و نظریه ای جدید در ادبیات (عنوان عربی: فلسفة جدیدة و نظریة حدیثة فی الأدب)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، ادبیات تطبیقی به عنوان یک رشته دانشگاهی مستقل بررسی و تحلیل شده است. در واقع، ادبیات تطبیقی نوعی جهان بینی ادبی است که از مرزهای ملی، زبانی و جغرافیایی فراتر می رود و ادبیات را پدیده ای جهانی می انگارد که جوهره انسانی آن در کلیه فرهنگها یکسان است. البته نویسنده مقاله بین «ادبیات جهان» و «ادبیات تطبیقی» تمییز قائل میشود و معتقد است که در ادبیات جهان، برخلاف ادبیات تطبیقی، به ارتباطات و تاثیر و تاثرات ادبی می پردازند و آثار ادبی را به صورت منفرد بررسی و مطالعه می کنند. نویسنده، با علم به اینکه تعریف واحدی از این رشته وجود ندارد، می کوشد تعریف های متفاوت ادبیات تطبیقی را از دیدگاه مکتبهای مختلف آن تبیین و تحلیل کند. آنچه که پژوهشگران ادبیات تطبیقی باید بدان توجه کنند، این است که هدف ادبیات تطبیقی، «مقایسه» نیست، بلکه شناخت ادبیات به عنوان یک کلیت است که اجزای آن، یعنی ادبیاتهای ملی، اندام وار با یکدیگر مرتبط هستند. نویسنده بر این اعتقاد است که ادبیات تطبیقی، فلسفه و نظریه جدیدی در مطالعات ادبی است که هرگونه خودبزرگ بینی فرهنگی را نفی میکند و تلاش دارد با فراهم آوردن زمینه شناخت دیگر، پیام آور صلح و دوستی میان ملل و فرهنگهای مختلف باشد.چکیده عربی:یدرس هذا المقال الأدب المقارن کفرع جامعی مستقل بوصفه نظرة أدبیة تتجاوز الحدود الوطنیة واللغویة والجغرافیة وتجعل الأدب ظاهرة عالمیة یشترک جوهرها الإنسانی فی کلّ الثقافات. کما یمیّز الکاتب بین «الأدب العالمی» و«الأدب المقارن» معتقدا أن الأدب العالمی بخلاف الأدب المقارن یتجنب التأثیر والتأثرات الأدبیة ملقیا الضوء علی النتاجات الأدبیة بشکل منفصل عن تلک العلاقات. کما أن الکاتب بالرغم من علمه أن هناک لایوجد تعریف متفق علیه لهذا الفرع من الأدب یحاول تحلیل التعریفات المختلفة له وفقا لمدارسه الکثیرة.وما یجب علی الباحثین فی مجال الأدب المقارن أن ینتبهوا إلیه هو أن الغایة منه لیست «الموازنة» بل هی معرفة الأدب ککلٍّ ترتبط أجزاءه (الآداب الوطنیة) ببعض کالجسد الواحد. وأخیرا یعتقد الکاتب أن الأدب المقارن فلسفة جدیدة فی الدراسات الأدبیة تنفی التکابر الثقافی أیّا کان وتحاول تبشیر الشعوب والثقافات المختلفة بالسلام والصداقة بعد خلق أرضیة مناسبة للتعرف علی البعض.
نام و ماهیت ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده: «نام و ماهیت ادبیات تطبیقی» یکی از چهارده مقاله ای است که رنه ولک (1903 ـ 1995)، منتقد مشهور چک تبارِ امریکایی، در سال های دهه 1960 منتشر کرده و در سال 1970 در مجموعه مقالات او با عنوان بازشناسی: مفاهیم دیگری از نقد به چاپ رسیده است.1 هدف هر یک از مقالات این مجموعه بررسی توسعه مفهومی است که به درک بهتر اثر ادبی کمک می کند. مقاله حاضر به تاریخچه اصطلاح comparative literature (ادبیات تطبیقی) و تکامل معانی آن، به ویژه در زبان های اروپایی، اختصاص دارد. از نظر ولک، در ادبیات تطبیقی باید به دنبال چشم انداز، ماهیت و روش شناسی دیگری باشیم. ادبیات را باید در چشم اندازی جهانی و عمومی مطالعه کنیم نه در چشم اندازی ملی یا در قالب آثار پراکنده. ادبیات تطبیقی، در کنار ادبیات عمومی و ادبیات ملی، از مهم ترین رویکردها در مطالعه ادبیات است. در مطالعات ادبی، باید صرفاً به آن چیزی پرداخت که حاصل بینشی در کلیّت ادبیات باشد، یعنی ادبیات جهان، و این کار با روش «علّی» میسر نیست. در رویکرد تطبیقی، بی تردید باید بر تعصبات ملی و نگرش های بسته غلبه کرد، اما وجود و حیات سنّت های گوناگون ملی را نباید نادیده یا دست کم گرفت. در این رویکرد، هم به ادبیات ملی نیاز است هم به ادبیات عمومی؛ هم به تاریخ ادبی هم به نقد ادبی؛ هم به درون مایه ها و صورت های ادبی توجه می شود هم به جنبه های زیباشناختی و هم به چشم انداز گسترده تری که تنها با این رویکرد قابل رؤیت است. (س. ر. خ.)
جمهوری ادبیات جهان، ترجمه و استعمار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد مباحث نظری درباره ادبیات جهان در یکی دو دهه اخیر حاصل واکنش به محدودیتهای رشته ادبیات تطبیقی و تلاش برای بازتعریف اصول نقد ادبی در قالب ادبیات جهان است. یک هدف ادبیات جهان، توسعه روشهایی علمی است که برای مطالعه ادبیات های غیرغربی در نقد ادبی و، در نتیجه، نگارش تاریخ ادبیات جهان کافی باشد. با ترجمه جمهوری جهانی ادبیات اثر پاسکال کازانووا، بخشی از این مباحث اخیراً به زبان فارسی هم راه پیدا کرده است. در این مقاله پس از معرفی مختصر چهارچوب نظری ادبیات جهان، در مورد سه محور اساسی طرح کازانووا (مدل جمهوری، مرکزیت شهر پاریس، و ایدئولوژی ملت-دولت) بحث خواهم کرد. ضمن پرسش در مورد پیش فرض های کتاب اضافه خواهم کرد که چرا تاریخ ادبیات فارسی در قالب چنین تعاریفی نمی گنجد و چرا پذیرش این روایت از تاریخ ادبیات جهان، تغییرات معرفت شناسانه ای را ضروری می کند که نتیجه منطقی آن حذف بخش اعظم تاریخ ادبیات فارسی از تاریخ ادبیات جهان است. بعد در همین ارتباط به ترجمه خواهم پرداخت و در مورد روابط قدرت و استعمار نهفته در آن اشاره خواهم داشت.
جهانی سازی ادبیات حسینی(تاکید برمعرفی کلاسیک ادبیات حسینی)
حوزه های تخصصی:
از میان آثار ادبی جهان تنها بخش اندکی از آن ها به عنوان آثار کلاسیک جهانی معرفی می شوند. آثار کلاسیک آن هایی هستند که از درس هایی عمیق برای جهانیان برخوردار هستند. از آن جا که بخش قابل توجهی از ادبیات حسینی شایسته معرفی شدن در سطح آثار کلاسیک و ادبیات جهانی است، مقاله حاضر به بررسی راهکارهایی در این زمینه مهم و کمتر مورد توجه قرار گرفته می پردازد.
بررسی عناصر مشترک در شاهنامه و سرودنیبلونگن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حماسه شاید قدیمی ترین گونه روایی نباشد، اما به یقین، مسلط ترین گونه در تمام دوره های باستان و سده های میانی بوده است. حماسه و اسطوره در تمام فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها، چه به صورت شفاهی و چه به صورت نوشتاری، دیده می شود. حماسه از اسطوره تغذیه می کند و در بعضی فرهنگ ها ادامه آن است. ادبیات جهان سرشار از عناصر حماسی- اسطوره ای است. این عناصر در دو اثر برجسته در ادبیات ایران و آلمان، شاهنامه و سرود نیبلونگن، نیزبه روشنی دیده می شود؛ عناصر مشترکی چون پهلوانان اسطوره ای، وجود حیوانات مافوق طبیعی، جنگ و نبرد و کین خواهی و... . در این جستار، نگارنده ضمن بیان پیشینه تاریخی هر دو اثر، به طور مفصل، به بررسی و مقایسه اَبرقهرمان- پهلوان (رستم و زیگفرید)، جهان بینی، تفاوت دیدگاه، ویژگی های مشترک حماسی و تاریخی، و مضمون های مشترک این دو اثر جاودان در ادبیات حماسی ایران و آلمان پرداخته است.
ناپدیدشدگان در عرصه ادبیات (رمزگشایی از راز ناپدید شدن برخی قهرمانان در پایان داستان ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۴
283 - 324
حوزه های تخصصی:
ناپدیدشدن قهرمانان و شخصیّت های داستانی، از نکات مورد توجهی است که در ادبیات ایران حضوری روشن دارد. این پژوهش با ذکر نمونه هایی از آثار ادبی جهان و تحلیل آن ها به این نتیجه می رسد که در ادبیات سایر ملّت ها نیز نمونه هایی مشابه با قهرمانان ناپدید شده در ادبیات ایران، یافت می شود و نتیجه دیگر آنکه باور داشت اصل ناپدیدی در همه ادوار بشری، حتّی دوره متاخّر نیز در میان همه اقوام وجود دارد. بنابراین، قدم بعدی یافتن دلیل این همسانی است که، به فرضیه ریشه مشترک در ادبیات جهان قوت می بخشد. نگارنده با بررسی راز ناپدید شدن قهرمانان، در شش محور و با پاسخ به این سؤالات که ناپدیدشدگان آثار ادبی، چه کسانی هستند، چه ویژگی هایی دارند؟ چرا ناپدید شدند؟ و چه ارتباطی میان ناپدیدشدگان با مکانی که ناپدیدی در آن صورت گرفته مثل کوه و غار و ... وجود دارد؟ سعی دارد به گونه ای پرده از این راز بردارد. از آنجایی که کهن الگوهای قهرمان، زمان، سفر، جاودانگی، مرگ و تولد دوباره، بازگشت و ... قابلیت انطباق با موضوع این پژوهش را دارد، هدف، بررسی ناپدید شدن قهرمانان بر اساس روش نقد کهن الگویی است که به مناسبت از نظریات یونگ، الیاده و کمبل نیز استفاده شده است .
ادبیّات تطبیقی و جایگاه آن در آینده مطالعات ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیّات تطبیقی، به مثابه نگرشی ادبی، تاریخ بسیار پر فراز و نشیبی را تجربه کرده است. گروهی تا مدّت ها تفاوت چندانی میان این نگرش و ادبیّات جهان قائل نبودند و حتّی در برهه ای از زمان، آن ها را در رقابت با یکدیگر می پنداشتند. مدّتی از این شرایط نگذشته بود که ادبیّات تطبیقی به تدریج، به واسطه آنچه به منزله بی ثباتی در پایگاه نظری قلمداد می شد، مورد انتقاد قرار گرفت. این نظراتِ به طور عمده سخت گیرانه، رو به فزونی داشت و تا آنجا پیش رفت که حتّی در اواخر قرن بیستم، تعداد محدودی از پژوهشگران این حوزه از ادبیّات تطبیقی به مثابه نگرشی منسوخ و بی پایه و اساس یاد می کردند؛ امّا همه این کشمکش ها نشان از حضور مؤثّر این سبک مطالعات ادبی در میان پژوهشگران و عدم درک دقیق و درست آن توسّط تطبیقگرایان بود. در پایان قرن بیستم، با تلاش های بی وقفه پژوهشگران این حوزه و درک بیشتر منتقدان ادبی از این روش، هجمه ها کاهش یافت و بحران های یادشده تاحدودی رفع شد. ادبیّات تطبیقی در قرن حاضر به یکی از اصلی ترین روش های مطالعه ادبیّات تبدیل شده و بسیاری از دانشگاه ها، واحد هایی در حوزه مطالعات ادبی تطبیقی داشته یا حتّی گروه های آموزشی ای با این نام تأسیس کرده اند. پژوهش حاضر، با روشی بنیادی و با تکیه بر تاریخچه کنونی ادبیّات تطبیقی به مثابه ابزار لازم پژوهش، جایگاه ادبیّات تطبیقی را میان سایر نگرش ها بررسی کرده و وضعیّت و اهمّیّت آن را در قرن حاضر به بحث و گفتگو گذاشته است. نتیجه اینکه به واسطه تغییرات گسترده در سبک و سیاق مطالعه ادبیّات و نقد ادبی همراه با محوریّت روزافزون فنّاوری های مختلف و دنیای مجازی، ادبیّات تطبیقی می تواند چارچوب مناسبی را برای مطالعه مقایسه ای ادبیات با سایر رشته ها و علوم فراهم آورد.
نگاهی به شاهنامه با رویکرد جهان وطنی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در نگاهی به شاهنامه با رویکرد «جهان وطنی ادبی» به بررسی ویژگی های این اثر سترگ و همخوانی آن با معیارهای جهان وطنانه ادبیات امروز دنیا می پردازد. بسیاری از نظریات جدید ملهم از تفکرات گذشته اندلذا «جهان وطنی ادبی» در سیر تکوینی خود ما را به دو تئوری متقدم یعنی «ادبیات جهان» و «ادبیات تطبیقی» رهنمون می سازد.که به مقتضای کنونی و شرایط خاص پیش روی ادبیات در عرصه «دهکده جهانی» به شکلی نوین باز مفهوم سازی و منجر به پدیده نوین «جهان وطنی ادبی» شده اند. آزمونی نو برای آثار فاخر ادبیات همچون شاهنامه که بار دیگر جایگاه خود را در شاکله اساسی ادبیات جهان محکم سازند.شاهنامه حائز این توانایی است تاجایگاه خود را در معیّت شاهکارهای ماندگار ادبیات جهان حفظ کرده و درعرصه «دهکده جهانی» متناسب با معاییر جهان وطنی ادبی، مخاطبان را هوشمندانه به خویش خواند.
بررسی تحلیلی دیدگاه علامه جعفری از ادبیات نویسندگان جهان در تبیین دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
۲۱۱-۲۳۴
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق بررسی نحوه استفاده استاد محمدتقی جعفری از آثار نویسندگان ادبیات جهان در تبیین مسایل دینی و اخلاقی می باشد. روش این تحقیق، کتابخانه ای و توصیفی است و دامنه آن شامل: شرح مثنوی معنوی، شرح نهج البلاغه و کتاب های هنری ایشان است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بیشترین استفاده در این حیطه توسط استاد جعفری از آثار تولستوی و ویکتور هوگو اتفاق افتاده است و از سویی دیگر آثار کسانی چون: صادق هدایت، کافکا و... مورد استفاده نبوده اند، زیرا استاد جعفری معتقد است این آثار در زمینه ادبیات پوچ گرایی هستند. همچنین با توجه به اینکه شرح مثنوی پیش از شرح نهج البلاغه نگاشته شده است استاد در استفاده از مثالهای ادبی با هم همپوشانی داشته و در مواردی یکسان می باشند. پیشنهاد می گردد با توجه به اینکه در بین شارحان و مفسران علوم دینی، هیچ کس چون محمد تقی جعفری به استفاده از ادبیات و هنر درتبیین دین نپرداخته است، از آثار ایشان در کتب گروه معارف اسلامی دانشگاه ها بیش از پیش استفاده گردد.
آموزش ادبیات انگلیسی یا ادبیات جهان به انگلیسی در دانشگاه های ایران؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه انتقادی متون برگزیده از ادبیات جهان در کتاب های فارسی دوم متوسطه درغیاب مکتب های ادبی
حوزه های تخصصی:
آشنایی با ادبیات جهان بدون توجه به مکتب های ادبی ممکن نیست و آشنایی جسته و گریخته با متون برخی از شاعران و نویسندگان غیر فارسی زبان نمی تواند منجر به شناخت ادبیات جهان شود. از آنجا که نخستین مواجهه رسمی دانش-آموزان با ادب جهان در کتاب فارسی دوره متوسطه اتفاق می افتد، جا دارد این آشنایی به شکلی نظام مند و مبتنی بر سیر جریان های ادبی جهان صورت پذیرد. در برنامه درسی دوره دوم متوسطه سه کتاب فارسی تدریس می شود که هریک از کتاب ها شامل هشت فصل است و فصل آخر با عنوان «ادبیات جهان» چهار متن ترجمه ای را درخود دارد. پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی به تحلیل محتوای این دوازده اثر از منظر پراکندگی جغرافیایی، قالب، نوع ادبی و مکتب های ادبی پرداخته تا کلیّت ترسیم شده از ادبیات جهان در ذهن دانش آموزان را به تصویر کشد. یافته های پژوهش نشان می-دهد که در همه موارد مذکور نقدهایی بر انتخاب های کتاب های مورد بررسی وارد است. همچنین شاعران و نویسندگان منتخب از هر مکتب و نیز آثار برگزیده از آنان در بسیاری از موارد انتخاب های شایسته ای نیست و نمی تواند نشانگر ویژگی های اصلی آثار مکاتب برجسته ادبیات جهان باشد. به طور کلی در انتخاب متن برای کتاب های یاد شده بیش از آن که توجه مؤلفان معطوف به فرم، مکتب ادبی و جریان های مهم ادبی جهان باشد، محتوا محور است و به تعبیری در فصل ادبیات جهان، تنها به جای متن های فارسی، متن هایی غیر فارسی آورده شده است.
مطالعه فراتحلیلی-تطبیقی «سلوک» در ادبیات ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات فراتحلیلی نتیجه نهایی یافته های پژوهش هایی با بن مایه های مشترک را مستخرج و در اختیار پژوهشگران قرار می دهد. رویکرد فراتحلیلی در حوزه ادبیات تطبیقی نیز نقشه راهی برای مطالعات آتی محققان فراهم می کند. در جستار حاضر، بیش از چهل و سه مقاله با بن مایه مشترک «سلوک» مطالعه و تلاش شد از یافته های آنها در ایجاد شبکه ای منسجم از پیکره های تطبیق پذیر استفاده گردد تا از این رهگذر دریچه ای نوین از مطالعات تطبیقی پیش روی پژوهشگران آتی گشوده شود. علی رغم اهمیت این نوع از مطالعات، تا جایی که نگارنده مطلع است، تاکنون هیچ یک از پژوهشگران داخل و خارج در حوزه ادبیات تطبیقی، رویکرد فراتحلیلی اتخاذ نکرده، و دست کم، در حوزه سلوک، هیچ مطالعه فراتطبیقی تا به این لحظه منتشر نشده است. از این رو، پژوهش حاضر در حوزه ادبیات تطبیقی کاملاً بدیع است. پیکره های مورد بررسی شامل ارداویراف نامه، کمدی الهی دانته، سیرالعباد الی المعاد، منطق الطّیر عطار نیشابوری، خمسه حکیم نظامی، جاناتان مرغ دریایی و ماهی سیاه کوچولو و برخی دیگر از آثار تطبیق پذیر است. پس از معرفی آثار فوق و مجموعه آثار قابل تطبیق با هریک، در نهایت، زمینه های تطبیق پذیر و آثار بکری که هنوز توسط محققان مورد مطالعه تطبیقی قرار نگرفته-اند، معرفی شده است. طبق یافته های تحقیق، دسترسی به ترجمه آثار دیگر ملل، اقتباس ضمنی، الهام از کُتب مقدّس، پیش زمینه مشترک مذهبی و عرفانی آثار سلوک-محور، و وجود دغدغه های مشترک در ترسیم مسیر سلوک، تطبیق پذیری آثار مطالعه شده در پژوهش حاضر را رقم زده اند.
«دوک همت» در دستان عنکبوت دورگه: پذیرش خلاق پروین اعتصامی از شعر والت ویتمن(مقاله علمی وزارت علوم)
پروین اعتصامی (۱۲۸۵ ۱۳۲۰)، شاعر نامدار معاصر، در شعرهایش از منابع متعددی بهره برده است؛ اما نکته جالب توجه این است که او در تمام این برداشت های ادبی، اشعار خود را کاملاً از آثار پیشین متمایز می کند. پروین عناصری را که از آثار دیگران وام گرفته است هنرمندانه با عناصر شعر خود و سنت ادبی فارسی درمی آمیزد و آن را از آن خود می کند؛ به گونه ای که در برخی از موارد، ردیابی منابع پیشین بسیار دشوار است. همان طور که یوسف اعتصام الملک با ترجمه آثار از زبان های بیگانه به فارسی تلاش می کرد تا عناصر فرهنگی و ادبی دیگر فرهنگ ها را در دل فرهنگ ایرانی و زبان فارسی بومی سازی کند، دخترش نیز با پذیرش خلاق ادبیات جهان، در همین مسیر قدم برمی داشت. پژوهش پیش رو با تمرکز بر شعر «جولای خدا»، سروده پروین و شعر «عنکبوتی ساکت و صبور»، سروده والت ویتمن، شاعر نامور آمریکایی، زوایای پنهان پذیرش خلاق پروین از ویتمن را آشکار می کند و با پیشنهادهایی درباره بازخوانی رابطه سنت و نوآوری و همچنین رابطه شعر معاصر فارسی و ادبیات جهان، به پایان می رسد.
بررسی خاستگاه شرقی ادبیات جهان از منظر گوته(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله خاستگاه شرقی ادبیات جهان را از منظر گوته تبیین می کند. گوته در 1813 از طریق ترجمه هامرپورگشتال با دیوان حافظ آشنا می شود و به تأسی از حافظ، دیوان غربی شرقی خود را می سراید؛ اما تقریباً یک دهه پس از سرایش دیوان، در گفت وگویی که با اکرمان دارد، برای اولین بار اصطلاح «ادبیات جهان» را به کار می گیرد؛ چون معتقد است ادبیات ملی معنای خود را از دست داده و عصر ادبیات جهانی فرا رسیده است. با این حال، به نظر می رسد گوته در ابداع این اصطلاح برکنار از فرهنگ و ادبیات شرقی و به ویژه دیوان حافظ نبوده است. در واقع، بحث این است که دیوان غربی شرقی گوته اثری است که از طریق مواجهه گوته با ترجمه آثار شرقی و به ویژه و از همه مهم تر، غزلیات حافظ پدید آمده است. از منظر گوته، ادبیات جهان، نه مجموعه ادبیات های ملی و نه شاهکارهای جهان است؛ بلکه فرایندی پویاست از تعامل میان ملت های جهان، با هدف از میان برداشتن دیوارهای تعصبات ملی که هم زیستی مصالحت آمیز را دچار آسیب کرده است. این مقاله به جایگاه ادبیات جهان از طریق خوانش گوته از گفت وگو با حافظ اشاره می کند.
دور دنیا با هشتاد کتاب. اثر دیوید دمراش. نیویورک: انتشارات پن/وئن، 2021.(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب دور دنیا با هشتاد کتاب آخرین کتاب دیوید دمراش، رئیس و استاد گروه ادبیات تطبیقی دانشگاه هاروارد، است. دمراش نظریه پرداز ادبیات جهان است. او این نظریه را در چند کتاب شامل ادبیات جهان چیست؟ (2003)، چگونه ادبیات جهان را بخوانیم؟ (2009)، تدریس ادبیات جهان (2009)، مبانی نظری ادبیات جهان (2014)، و مقایسه ادبیات ها: مطالعات ادبی در عصر جهانی (2020) به صورت نظری و عملی شرح داده است. در تمام این آثار دمراش هدف روشنی را پی گرفته است: تبیین نظریه ادبیات جهان از ابعاد مختلف از گذشته تا حال و آموزش عملی روش تحقیق در این شاخه جدید از ادبیات تطبیقی. با نگاهی کلی به آثارش می توانیم دستاوردهای بنیادین دمراش را در دو محور اصلی خلاصه کنیم: اول، ادبیات جهان شکل نوینی از ادبیات تطبیقی است که به معنای واقعی کلمه از مرزهای ملی و زبانی و فرهنگی گذشته و کلیّت ادبیات جهان را دربرمی گیرد؛ دوم، برای رهایی از سلطه اروپامحوری و نظام نئولیبرالیستی باید از ترجمه مدد بجوییم. کتاب دور دنیا با هشتاد کتاب با همین نیّت نوشته شده است.
معرفی کتاب: حمید دباشی، شاهنامه حماسه ایرانی به منزله ادبیات جهان، نیویورک: انتشارات دانشگاه کلمبیا
کتاب شاهنامه حماسه ایرانی به منزله ادبیات جهان (2019) دارای یک پیش گفتار، مقدمه، کتاب نامه، نام نامه، پنج فصل و یک مؤخره است. عناوین فصول پنج گانه آن عبارتند از: 1. حماسه پارسی، 2. فردوسیِ شاعر، 3. کتابِ شاهان، 4. حماسه-ها و امپراتوری ها و 5. امپراتوری ها فرومی افتند و ملت ها برمی خیزند. کتابِ حاضر تحقیقی فراخ دامن درباره شاهنامه در پرتو مباحث پسااستعماری است. دباشی از نگارش این کتاب دو هدف عمده دارد: الف) معرفی این حماسه کم نظیر به دانشجویان و خوانندگان فرهیخته (به آنانی که انگلیسی می دانند) و ب) به چالش کشیدن مفهوم «ادبیات جهان» در محافل دانشگاهی غرب. به نظر دباشی، در بررسی شاهنامه به منزله ادبیات جهان پیش از هرچیز باید جهان اروپامحور را از نو ارزیابی و تصور کرد. امروزه مراد از جهان در ادبیات جهان، همان جهان ساختگی غرب است. این کتاب، در واقع، تجربه زیسته نویسنده است. به دیگر سخن، محصول سال ها تدریس شاهنامه به دانشجویان با پیشنه های فرهنگی مختلف در دانشگاه کلمبیایِ نیویورک است.
مفهوم ادبیات جهان
منبع:
ادبیات تطبیقی جیرفت تابستان ۱۳۸۷ شماره ۶
33 - 48
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، ابعاد مختلف مفهوم ادبیات جهان بررسی می شود. ادبیات جهان، رابطه تنگاتنگی با ادبیات تطبیقی دارد و در واقع، مواد خام مطالعات پژوهشگر ادبیات تطبیقی را تشکیل می دهد. گوته _اندیشمند و نویسنده مشهور آلمانی _اولین کسی است که اصطلاح ادبیات جهان را در محافل ادبی مطرح و دیگران را به خواندن آن ترغیب کرد. به اعتقاد گوته، ادبیات، حد و مرز جغرافیای ندارد و دوستدار و پژوهشگر ادبیات،کتاب های مورد علاقه خود را براساس معیار های زیبایی شناسانه انتخاب می کند.