مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
معادلات ساختاری
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۷
۳۳۶-۲۹۹
در پژوهش حاضر اثر فرهنگ اخلاقی و هویت حرفه ای بر تقویت بی طرفی حسابداران رسمی در ایران مورد برریسی قرار گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل حسابداران رسمی شاغل در موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران در سال 1398 است. روش نمونه گیری در دسترس و حجم نمونه نهایی 317 حسابدار رسمی می باشد. برای گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه فرهنگ اخلاقی تروینو و همکاران (1998)، بی طرفی حسابرس از پرسشنامه بامبر و لایر (2007) و هویت حرفه ای از پرسشنامه میل و آشفورث (1992) استفاده گردید که روایی آن توسط صاحبنظران حرفه و پایایی آنها نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آماری PLS و نیز SPSS استفاده شد. نتایج بررسی نشان می دهد که فرهنگ اخلاقی بر تقویت بی طرفی حسابداران رسمی تاثیر مثبت دارد. همچنین مؤلفه های فرهنگ اخلاقی شامل تمکین از مافوق و قدرت ارتباط منفی با بی طرفی حسابرس و مولفه هنجارهای اخلاقی حاکم بر موسسه و برخورد با اقدامات غیر اخلاقی ارتباط مثبت با بی طرفی حسابرسان دارد. همچنین نتایج ما نشان می دهد اهمیت صاحبکار و شناخت حسابرس از صاحبکار بر بی طرفی حسابرس تاثیر منفی و هویت حرفه ای اثر مثبت بر بی طرفی حسابرسان دارد. نتایج آزمون های اضافی نیز نشان داد که هویت حرفه ای یک نقش میانجی بر ارتباط فرهنگ اخلاقی و بی طرفی حسابرسان ایفا می کند.
ارائه الگوی حسابرسی عملکرد در بخش عمومی (مورد مطالعه: حوزه ساخت وابنیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۸
۱۳۷-۱۰۵
هر چه دموکراسی در جوامع بیشتر شده، به منظور ایفای مسئولیت پاسخ گویی، نوع حسابرسی نیز توسعه یافته است. حسابرسی عملکرد با تکامل سیاست ها و مدیریت عمومی از تاکید یک بعدی بر کنترل ورودی ها(منابع) به سوی توجه وسیع تر به قابلیت پاسخ گویی و نتایج مطابقت می نماید. از این رو هدف اصلی این تحقیق ارائه الگوی حسابرسی عملکرد در بخش عمومی با تمرکز بر حوزه ساخت و ابنیه است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف از تحقیقات کاربردی و به لحاظ شیوه گرداوری داده ها از نوع ترکیبی است. بخش کیفی مبتنی بر روش مصاحبه عمیق و بخش کمی با استفاده از روش تحلیل همبستگی و بطور خاص مدلسازی معادلات ساختاری انجام شده است. در بخش کمی نیز تعداد 61 نفر از میان جامعه آماری حسابرسان عضو جامعه حسابدارن رسمی ایران با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. در این مقاله،81 شاخص در قالب 13 مولفه و 6 بعد «صرفه اقتصادی»، «کارایی»، «اثربخشی-خروجی»، «اثربخشی-پیامد»، «محیطی» و «اخلاق و عدالت» شناسایی و دسته بندی و وزن هریک مشخص شده اند. در این مقاله مهترین بعد «اثربخشی-خروجی» و کم اهمیت ترین بعد «محیطی» شناسایی شد.
تاثیر گزارشگری پایداری بر ارتباط بین کیفیت حسابرسی و سایر ساز وکارهای راهبری شرکتی با تکنیک های حسابداری مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۸
۲۵۴-۲۱۹
پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی فعالیت شرکت ها، گزارشگری پایداری را به عنوان یکی از موضوعات چالش برانگیز تحقیقات حسابداری مطرح ساخته است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر گزارشگری پایداری بر رابطه مستقیم و غیر مستقیم کیفیت حسابرسی و سایر ساز وکارهای راهبری شرکتی بر به کارگیری تکنیک های حسابداری مدیریت انجام شده است. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، تعداد 66 شرکت پذیرفته شده در صنایع خودرو و قطعات، فلزات اساسی، سیمان و گچ و محصولات شیمیایی در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی 1391 تا 1396 به روش نمونه گیری حذف سیستماتیک انتخاب شد و جهت آزمون فرضیه ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری که از نوع رگرسیون خطی چند گانه به شمار می آید استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که کیفیت حسابرسی و سایر ساز وکارهای راهبری شرکتی به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق متغیر میانجی گزارشگری پایداری بر به کارگیری تکنیک های حسابداری مدیریت تأثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین یافته های دیگر پژوهش نشان داد که به دلیل سطح افشای بالاتر اجزای گزارشگری پایداری در صنعت فلزات اساسی تاثیر غیر مستقیم کیفیت حسابرسی و سایر ساز وکارهای راهبری شرکتی بر به کارگیری تکنیک های حسابداری مدیریت نسبت به سایر صنایع نمونه پژوهش قوی تر است. شواهد گویای این مطلب است که ساز وکار راهبری شرکتی از طریق کاهش عدم تقارن اطلاعاتی موجب افزایش کمیت و کیفیت گزارشگری پایداری و به کارگیری تکینک های حسابداری مدیریت جهت تهیه اطلاعات دقیق و مربوط برای تصمیم گیری در خصوص کاهش و حذف اثرات زیا ن بار پیامدهای اقتصادی، زیست محیطی ، اجتماعی و راهبری فعالیت های شرکت ها می گردد.
طراحی و اعتباریابی مدل ارتقای ظرفیت خط مشی گذاری آموزش های مهارتی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهارت آموزی دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
۱۰۴-۷۱
هدف پژوهش حاضر طراحی و اعتباریابی مدل ارتقای ظرفیت خط مشی گذاری آموزش های مهارتی کشور میباشد. محقق با پارادایم پراگماتیسم و استراتژی داده بنیاد و معادلات ساختاری دررویکردی آمیخته اقدام به حل مسئله نموده است. نمونه های پژوهش در قسمت خبرگان بصورت غیرتصادفی هدفمند با بهره گیری از تحلیل محتوای پنهان ، به تعداد 15 نفر و در بخش آزمایش مدل توسط نرم افزار GPOWER 3.1 با دقت 95% ، قدرت تعمیم پذیری 90% وبا رعایت چارچوب نمونه گیری، تعداد 215 نفر محاسبه گردید.برای گردآوری داده ها از ابزارهای مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه احصا شده از کدهای برخاسته از مصاحبه ها در نرم افزار MaxQda2020 استفاده شد. پیش پردازش داده ها با نرم افزارSPSS26 و برای تجزیه و تحلیل مدل SmartPLS3 استفاده شد. با شناسایی مولفه های ارتقاء ظرفیت خط مشی گذاری حوزه پژوهش و عوامل موثر بر آن و اجرای آزمون های PLS ؛ در نهایت شاخص برازش مدل SRMR=0.063 نشان از برازش مطلوب مدل نهایی پژوهش داشته و مقدار 0.69=R2حاکی از قوی بودن پیش بینی تاثیر مذکور می باشد. نمودار تحلیل اهمیت-عملکرد (IPMA) نشان داد شاخص های تلاش برای افزایش مخاطب ؛ اتخاذ تدابیر اعتماد دهنده و محدودیت های بودجه ای نیاز به توجه ویژه سیاستگذاران آموزش های مهارتی داشته، هم چنین ایجاد کانون های تفکر، توجه به سرمایه های انسانی درون سیستمی، مشخص نمودن متولی ثابت برای موضوع فرهنگ سازمانی ،تقویت جایگاه خط مشی گذاری و ارائه آموزش های لازم آن، بازنگری قوانین برای جلوگیری از اتلاف منابع ، بایست در دستور کار قرار گیرد.
رابطه علّی خودشناسی انسجامی و نیازهای بنیادین روان شناختی با بهزیستی روان شناختی: با توجه به نقش میانجی ذهن آگاهی در دانش آموزان
زمینه و هدف: امکانات آموزشی مناسب درکنار ذهن فعال و باانگیزه یادگیرندگان، پیشرفت کشور را به دنبال خواهد داشت؛ از این رو، یکی از اولویت های مهم پژوهشی در این عرصه، شناخت و بررسی عوامل مؤثر در سلامت روان دانش آموزان است که اجزاء اصلی سیستم آموزشی به حساب می آیند. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه علّی خودشناسی انسجامی و نیازهای بنیادین روان شناختی با بهزیستی روان شناختی با توجه به نقش میانجی گری ذهن آگاهی در دانش آموزان دوره متوسطه تهران انجام گرفت. روش پژوهش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی با توجه به تعداد متغیرها بر روی یک نمونه 352 نفری انجام شد که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 انتخاب شدند. پرسشنامه های خودشناسی انسجامی قربانی و همکاران (2008)، نیازهای بنیادین روان شناختی لاگاردیا و همکاران (2000)، بهزیستی روان شناختی ریف (1989) و ذهن آگاهی فرایبورگ (2006) اجرا شدند و داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری در سطح معناداری 0.01>P توسط نرم افزار AMOS و SPSS ورژن 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: مدل ساختاری پیش بینی بهزیستی روانشناختی بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی و خودشناسی انسجامی با میانجی گری ذهن آگاهی در دانش آموزان با داده های گردآوری شده، برازش قابل قبول و مطلوبی داشت (0.01> P)؛ بنابراین می توان چنین نتیجه گیری کرد که ارضاء نیازهای بنیادین روان شناختی و خودشناسی انسجامی با میانجی گری ذهن آگاهی، بهزیستی روانی را در دانش آموزان دوره متوسط تبیین می کند. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط مثبت و معنادار بهزیستی روانشناختی با نیازهای بنیادین روان شناختی و خودشناسی انسجامی و تأیید نقش میانجی ذهن آگاهی در این فرآیند و اهمیت بهزیستی روان شناختی در پرورش و ارتقاء عملکرد تحصیلی دانش آموزان، توجه به سطح ذهن آگاهی و ارضای نیازهای بنیادین روان شاختی دانش آموزان در مدارس از اهمیت بسیاری برخوردار است و توصیه می شود مدارس در برنامه کار خود برنامه هایی را برای ارتقاء سطح خودآگاهی دانش آموزان و آشنایی و به کارگیری بیشتر مفاهیمی چون ذهن آگاهی، ترتیب دهند و محیط های آموزشی را به گونه ای برنامه ریزی کنند که بتواند پاسخگوی نیازهای بنیادین دانش آموزان باشد.
الگوی نوآورانه بانکداری اجتماعی مبتنی بر تحول دیجیتال در صنعت بانکداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مدیریت تحول سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
121 - 149
توسعه زیرساخت های فناوری اطلاعات و ارتباطات و تجهیز کشورها به منابع اطلاعاتی و ارتباطی برخط، بانک ها را با توجه به جایگاه استراتژیکی که در صنعت مالی دارند، در سال های اخیر از فضای سنتی به بستر بانکداری مبتنی بر زیرساخت های متمرکز و فرا شعبه ای سوق داده است. مفهوم بانکداری اجتماعی با تکیه بر ارتقاء فناوری و داده محوری، فضای جدیدی را در اختیار صنعت بانکداری کشور قرارداده که در این پژوهش شناسایی شاخص های مؤثر بر فرآیند نوآوری بانکداری اجتماعی با رویکرد تحول دیجیتال مدنظر قرار گرفته است. پژوهش حاضر، از حیث هدف کاربردی بوده و در پژوهش های کیفی-کمی دسته بندی می گردد. جهت شناسایی شاخص های مؤثر بر فرآیند نوآوری بانکداری اجتماعی با رویکرد تحول دیجیتال با استفاده از مرور جامع ادبیات و پیشینه پژوهش و روش دلفی، از نظرات اساتید حوزه مدیریت تکنولوژی و نوآوری، مدیران و کارشناسان خبره صنعت بانکداری کشور استفاده شده است. همچنین برای بررسی برازش مدل نظری پژوهش، روش مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار AMOS مورداستفاده قرار گرفته و با تحلیل عاملی 36 شاخص در قالب 6 عامل کلیدی در زمینه فرآیند نوآوری بانکداری اجتماعی با رویکرد تحول دیجیتال شناسایی و تأیید گردید. نتایج نشان دهنده آن است عوامل کلیدی قوانین و سیاست ها، رویکرد نوآورانه، امنیت، ساختار صنعت بانکداری، عوامل اجتماعی و زیرساخت تحول دیجیتال به ترتیب بیشترین تأثیر را در ارائه الگوی نوآورانه بانکداری اجتماعی مبتنی بر تحول دیجیتال در صنعت بانکداری ایران داشته که مدیران ارشد و سیاست گذاران صنعت بانکداری می بایست در جهت تقویت این عوامل بکوشند.
امکان سنجی ارائه مدل برای اثر مشارکت اجتماعی بر بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهری (نمونه مورد مطالعه: مشهد، 1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
طرح های بازآفرینی شهری به خصوص در بافت های ناکارآمد با تنگناهای متعددی روبرو هستند. یکی از مهم ترین دلایل این ناکارآمدی، کندی روند اجرا و کمبود اعتبارات است. معدود طرح های موفق، نشان دهنده آن است که تعامل سازنده مردم و دولت می تواند این مشکل را مرتفع کند. برای رسیدن به این منظور، بر مشارکت مردم تأکید زیادی می شود اما تلاش برای متقاعد کردن مردم، چندان موفق نبوده است. بنابراین تحقیق پیشِ روی برای بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت مردم در بازآفرینی بافت های ناکارآمد شهر مشهد به انجام رسید. چارچوب نظری تحقیق رهیافت مشارکتی و در قالب دو نظریه ساختارگرایی و ساختاری- کارکردی انتخاب شد. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است و برای گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته (با روایی 79/0)، استفاده شده است. داده های مورد نیاز نیز از 900 نفر از شهروندان ساکن در بافت های ناکارآمد شهری گردآوری، و نمونه های تعیین شده به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی، آزمون تی تک نمونه ای، آزمون فریدمن، معادلات ساختاری و تحلیل مسیر ارزیابی شدند. نتایج نشان دادند که مشارکت اجتماعی و تمامی ابعاد چهارگانه آن (گرایش به نظم اجتماعی (r=0/261)، حس مسئولیت (r=0/290)، احساس امنیت (r=0/278) و بسیج گروه ها (r=0/270) بر حضور و مشارکت ساکنین در بازآفرینی (r=0/449) اثر گذار، و مدل طراحی شده دارای برازش مناسب است. با توجه به مدل طراحی شده و تعیین میزان اثر هر عامل در ابعاد مختلف بازآفرینی، می توان این روند را با سرعت بیشتری پی گیری نمود.
تحلیل تأثیر رسانه های اجتماعی بر نگرش مشتریان نسبت به نام تجاری و قصد خرید از شرکت: مطالعه موردی شرکت ایران خودرو(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از مطالعه حاضر، تحلیل تأثیر رسانه های اجتماعی بر نگرش مشتریان نسبت به نام تجاری و قصد خرید محصولات شرکت ایران خودرو با استفاده از نظریه رفتار برنامه ریزی شده می باشد. جامعه آماری پژوهش مشتریان شرکت ایران خودرو در محدوده شهر تهران می باشد. توضیح آنکه، منابع اطلاعاتی که مشتریان از آن استفاده می کنند، نگرش آنها را نسبت به محصول یا شرکت و در نتیجه، نیات رفتاری آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. از سوی دیگر، رسانه های اجتماعی یکی از منابع اطلاعاتی مهم برای مشتریان قلمداد می شود و بنا بر این لازم است این بعد از رفتار نگرشی مورد مطالعه قرار گیرد. گردآوری داده های این مطالعه با استفاده از پرسشنامه صورت گرفت که با بهره گیری از نمونه گیری در دسترس، 210 مشتری به عنوان نمونه انتخاب شد. به منظور تحلیل رابطه میان رسانه های اجتماعی، نگرش نسبت به نام تجاری، و قصد خرید محصولات شرکت، از مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شده است. برخی از یافته ها نشان می دهد که افزایش تبلیغات سنتی شرکت ایران خودرو و رسانه های اجتماعی منجربه نگرش مثبت مشتریان نسبت به برند شر کت می شود، اما میزان تأثیرگذاری رسانه های اجتماعی بیشتر از تبلیغات سنتی می باشد. به علاوه، نگرش نسبت به نام تجاری منجر به خرید محصولات شرکت می شود.
طراحی مدل تأثیر آینده نگاری بر سیاست گذاری علم، فناوری و نوآوری در سطح ملی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست علم و فناوری سال ششم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
21 - 34
مقاله حاضر به دنبال آن است که ارتباط و تاثیرگذاری آینده نگاری را بر سیاست گذاری علم، فناوری و نوآوری در سطح ملی مورد بررسی قرار دهد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پیمایشی است. ابزار تحقیق، پرسش نامه بوده و از روش معادلات ساختاری برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که فرایند آینده نگاری به دو شکل فرایند سیاست گذاری را تحت تاثیر قرار می دهد؛ یکی به شکل مستقیم از طریق شبکه سازی و یادگیری متقابل و دیگری به شکل غیرمستقیم به واسطه خروجی یا محصول آینده نگاری. از دیگر یافته های تحقیق این است که آینده نگاری با ایجاد مشارکت فعال میان خبرگان و نیز با ایجاد پیوندها و خوشه های دانشی میان بازیگران و نهادهای مرتبط با سیاست گذاری و تصمیم سازی، نقش موثری در بهبود سیاست گذاری در حوزه ی علم، فناوری و نوآوری ایفا می نماید.
تحلیل ظرفیت های توسعه خلاق بافت های شهری با رویکرد گردشگری بومی و پایدار(مورد مطالعه: شهر شوش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بافت های شهری به منظور دستیابی به توسعه به تلفیقی از نگاه هنرمندانه و نگاه اقتصادی نیازمند هستند. توجه به تفاوت شهری های مختلف و در نتیجه قابلیت ها، استعدادها و محدودیت های مختلف آنها، برنامه ریزان شهری را به شناخت دقیق ویژگی های فرهنگی-اقتصادی منطقه و در نتیجه تصمیم گیری با کمک شهروندان سوق می دهد. بنابراین امروزه رویکرد توسعه خلاق که استعدادهای محلی را با شیوه های نوآورانه تقویت و شکوفا می کند، توجه زیادی را در سطوح مختلف تصمیم گیری به خود جلب کرده است.هدف تحقیق حاضر، شناخت نقش گردشگری بر بهبود ظرفیت های توسعه خلاق بافت های شهری می باشد. از نظر نوع تحقیق کاربردی و از نظر ماهیت و روش؛ توصیفی- تحلیلی می باشد. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای-میدانی و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات هم به صورت آمار توصیفی و استنباطی و هم از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر سرپرست خانوارهای شهری شوش می باشد. نتایج تحقیق نشان دهنده تاثیرگذاری مثبت گردشگری پایدار بر روی توسعه خلاق شهری و نقش آن در بهبود شرایط و کیفیت زندگی ساکنان محلی می باشد. با توجه به مدل سازی انجام شده در یافته های تحقیق می توان به این امر دست یافت که سهم پایداری اقتصادی و پایداری کالبدی(توسعه زیرساخت و وجود امکانات) به عنوان ابعاد گردشگری پایدار شهری بالاتر از دو شاخص دیگر(پایداری اجتماعی و زیست محیطی)است و به عنوان ساختاری که قوی ترین ارتباط را در بهبود و ایجاد شرایط مناسب بروز زمینه های خلاق مناطق مورد مطالعه دارند.
واکاوی عوامل مؤثر بر تشخیص فرصت های کارآفرینی زنان روستایی شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
697 - 721
حوزه های تخصصی:
پایین بودن نرخ مشارکت اقتصادی و فعالیت های کارآفرینانه زنان روستایی، تلاش در راستای ترویج کسب وکارهای کارآفرینانه در میان آن ها را ضروری ساخته است. نقطه آغازین راه اندازی یک کسب وکار، تشخیص فرصت است و فرایند تشخیص فرصت های کارآفرینی در بین زنان متفاوت با مردان است. مطالعه حاضر با هدف واکاوی عوامل مؤثر بر تشخیص فرصت های کارآفرینی در بین زنان روستایی عضو صندوق های اعتبارات خرد شهرستان کرمانشاه انجام شد. جامعه مورد مطالعه، کلیه زنان عضو صندوق های اعتبارات خرد شهرستان کرمانشاه (626 نفر) بودند که براساس جدول بارتلت و همکاران، 201 نفر از آن ها به عنوان نمونه تحقیق تعیین شدند و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار اصلی گردآوری داده ها پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوا و روایی همگرا و پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ به تأیید رسید. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS بهره گرفته شد. یافته های مطالعه نشان داد آموزش های کارآفرینانه، سرمایه اجتماعی و مهارت های کارآفرینی از عوامل تأثیرگذار بر فرصت های کارآفرینی در بین زنان روستایی عضو صندوق های اعتبارات خرد شهرستان کرمانشاه هستند. با برنامه ریزی مناسب در زمینه بهبود وضعیت آموزش های کارآفرینانه، سرمایه اجتماعی و مهارت های کارآفرینی زنان روستایی عضو صندوق های اعتبارات خرد شهرستان کرمانشاه می توان به افزایش نرخ مشارکت اقتصادی آنان درنتیجه ارتقای قابلیت تشخیص فرصت های کارآفرینی امیدوار بود.
برازش مدل ریاضی ساختاری تجاری سازی دانش در دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲
125 - 146
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف برازش مدل ریاضی-ساختاری تجاری سازی دانش در دانشگاه پیام نور انجام شد. روش پژوهش، کمی و مبتنی بر همبستگی با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی اعضای هیئت علمی و دانشجویان دکتری تخصصی دانشگاه پیام نور بود. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب طی دو مرحله: مرحله ی مقدماتی (100 نفر شامل 79 هیئت علمی و 21 دانشجوی دکتری) و مرحله ی اصلی (245 نفر شامل 194 هیئت علمی و 51 دانشجوی دکتری) داده های مورد نیاز گردآوری شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی 114 آیتمی پژوهشگر ساخته بود که هفت سازه ی موجود در مدل پژوهش را اندازه گیری می کند. خصوصیات روان سنجی ابزار پژوهش با استفاده از رویکرد تحلیل عاملی تأییدی بر روی داده های مرحله ی مقدماتی مورد بررسی و حمایت قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در مرحله ی اصلی نیز، ابتدا با استفاده از رویکرد غربالگری داده ها (شامل؛ نمودار جعبه ای، آماره ی مهالانوبیس، آماره های چولگی و کشیدگی تک و چندمتغیره، نمودار پراکنش)، وضعیت داده های پرت یا دورافتاده و مفروضه های رویکرد آماری مدل سازی معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفت. سپس، با استفاده از رویکرد آماری مذکور، نحوه ی برازش مدل و روابط ریاضی-ساختاری بین سازه های موجود در آن، آزمون گردید. نتایج نشان داد که مدل برازش یافته ی اولیه نیاز به اصلاحاتی در قالب حذف 8 مسیر مستقیم معنادار نشده بین سازه های آن و همچنین اضافه نمودن مسیرهای همبستگی خطاهای واریانس بین نشان گرهای سازه های درون زای مدل دارد. بدین ترتیب، مدل اصلاح شده نهایی مورد برازش کامل قرار گرفت.
سنجش و تحلیل قواعد نظری مسکن مطلوب با تکیه بر آرای مردم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۶۵
۹۶-۸۱
حوزه های تخصصی:
پرداختن به وجوه مختلف مسکن مطلوب و مؤلفه های اصلی تبیین کننده آن یکی از دغدغه های اصلی متخصصین این حوزه است. مشخص است که دستیابی هرچه صریح تر و عملی تر به این مؤلفه ها، از به خطا رفتن و به همان نسبت هدر رفتن سرمایه های کلان اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جلوگیری می کند. به استناد غالب پژوهش هایی که در زمینه ارتقای کیفیت مسکن صورت گرفته است نقش مردم به عنوان عامل تعیین کننده و تثبیت کننده کیفیت مسکن، انکارناپذیر است. لذا پژوهش پیش رو با این فرض صورت پذیرفته است که مردم برای سنجش کیفیت مکان سکونت خود، قائل به اصول و قواعدی هستند که قابل بازشناسی است. لاجرم این اصول و قواعد، وجوه پیدای مسکن تا زوایای درونی و پنهان آن را در بر می گیرد. مطلوبیت کالبدی، مطلوبیت کارکردی، مطلوبیت اجتماعی و مطلوبیت فرهنگی چهار بعد سنجش مطلوبیت مسکن در این پژوهش است که با روش تحلیلی، توصیفی و تبدیل داده های کیفی به متغیرهای کمی مورد بررسی قرار گرفته است، بخشی از اطلاعات کیفی مورد نیاز با رجوع به منابع اسنادی و کتابخانه ای و بخش دیگر به وسیله پیمایش میدانی گردآوری شده است. جامعه آماری منتخب، 420 نفر از مردم هستند که براساس نمونه گیری تصادفی در سه محدوده از پهنه مرکزی بافت شهر تهران انتخاب شده اند. جهت آزمون فرصیات، ابتدا روایی و پایایی سازه تحقیق توسط تحلیل عاملی تأییدی (با توجه به ضریب اطمینان مورد نظر) بررسی و بار عاملی هر یک از مؤلفه ها ارزیابی شده است. سپس مدل معادلات ساختاری، تنظیم و برآیند نیروهای تحقیق با نرم افزار لیزرل تحلیل و تفسیر شده است. نتایج تحقیق بیانگر این محتوای کلی است که مردم در سنجش خوب بودن خانه خود به ترتیب بیشترین اهمیت را برای مؤلفه های اجتماعی، فرهنگی، کالبدی و کارکردی قائل هستند. تحلیل فضای سکونت، از نگاه مردم تأکید بر این مفهوم کلی است که کیفیت های دیدنی و نادیدنی مسکن مطلوب، می بایست در یک فرایند تجربی توسط خود مردم درک شده، مورد استفاده و آزمون قرار گیرد و سپس توسط خود مردم تعمیم یافته و فراگیر شود.
شناسایی شایستگی های کلیدی برای اجرای اثربخش مدیریت دانش در بیمارستان ها با رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۱۵ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۴۹
۶۸-۵۸
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مدیریت دانش برای بقاء سازمان در آینده نقشی تعیین کننده دارد. شناسایی فاکتورهای کلیدی اجرای موفق یک پروژه مدیریت دانش و اتخاذ یک رویکرد مناسب می تواند تصمیم گیری در خصوص مدیریت دانش را تسهیل کند. این تحقیق سعی برآن است تا با شناسایی عوامل و شاخص های اجرای اثربخش مدیریت دانش در بیمارستان ها، روابط بین این عوامل از طریق معرفی یک مدل مفهومی و تکنیک تحلیل عاملی تأئیدی بررسی کند . روش کار : روش انجام این تحقیق به دو بخش تقسیم می شود. بخش نخست اکتشافی است. شامل مطالعه نظری و تبادل نظر با خبرگان برای شناسایی شاخص ها. بخش دوم پیمایشی است شامل جمع آوری داده از طریق پرسش نامه و استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری. جامعه آماری تحقیق مدی ر ان و معاونان و پزشکان مسئول بخش های مختلف بیمارستان های دولتی و خصوصی شهر تهران را شامل بود. نمونه گیری به روش تصادفی ساده و ابزار تحلیل، مدل یابی معادلات ساختاری و استفاده از نرم افزار لیزرل بود. یافته ها: نتایج نشان می دهد هر چهار فاکتور شایستگی فرآیندی، شایستگی ساختاری فرهنگی، شایستگی تکنولوژیک به همراه شایستگی مدیریتی در سطح معناداری 0.01 در اجرای اثربخش مدیریت دانش مؤثرند که نقش شایستگی مدیر تعدیل کننده است. در میان شاخص ها نیز وجود اهداف شفاف در شروع پروژه های مدیریت دانش، زیرساخت های فناوری اطلاعات در دسترس، به کارگیری تیم مخصوص پیاده سازی مدیریت دانش و شرکت و حمایت مدیر ارشد بیشترین تأثیر را دارند. بحث: هر چهار عامل در اجرای اثربخش سیستم مدیریت دانش در بیمارستان ها مؤثر هستند و توجه مناسب به همه عوامل می تواند منجر به موفقیت شود. در حالی که تحقیقات قبلی در سازمان های ایرانی نشان می دهد این سازمان ها رشد ناهمگونی در بخش تکنولوژی داشته و به عوامل دیگر بی توجه بوده اند.
بررسی نقش تعاونی های روستایی بعنوان راهکاری برای برون رفت از مشکلات و رسیدن به توسعه روستایی (مطالعه موردی: استان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
95 - 108
حوزه های تخصصی:
تعاونی ها می توانند به عنوان یکی از موثرترین روش ها برای حل مشکلات روستایی باشند، چون این امکان را به کشاورزان خرد می دهد که از طریق تشکیل تعاونی ها، تولید خود را بالا برده و هزینه های تولید را پایین آورند و بدین صورت درآمد بیشتری بدست آورند. پزوهش حاضر با هدف بررسی تعاونی های تولید روستایی استان زنجان و نقش این تعاونی ها در حل مشکلات روستایی صورت گرفته است. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی تحلیلی است. گردآوری داده های مورد نیاز با استفاده از شیوه میدانی (پرسش نامه، مشاهده و مصاحبه) انجام شد. جامعه آماری پژوهش روستاهای که دارای شرکت تعاونی روستایی هستند، می باشد که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 330 خانوار کشاورز روستایی بدست آمد. برای طراحی پرسشنامه از سه شاخص اجتماعی در قالب 18 نماگر، شاخص اقتصادی در قالب 12 نماگر و شاخص محیطی در قالب 13 نماگر بهره گرفته شد، میزان پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 627. بدست آمد است، و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس (ANOVA) و معادلات ساختاری (SEM) در محیط نرم فزاریAMOS GRAPHICS و SPSS استفاده شد. نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد شاخص اقتصادی در توسعه روستایی با ضریب تأثیر 53/0 بیشترین اثرگذاری و شاخص اجتماعی با ضریب تأثیر 22/0 کمترین میزان اثرگذاری را در توسعه روستایی داشته است. در شاخص اجتماعی، عامل " روانی و انگیزشی" ، در شاخص اقتصادی، عامل " دسترسی به خدمات و مدیریت بازار و در شاخص محیطی، عامل " مدیریت انسانی صحیح" بیشترین اهمیت و تاثیر را در توسعه روستایی از نظر مردم روستایی بدست آوردند.
تحلیل پیامدهای تخصصی شدن فعالیت های تجاری بر فضا های مجاور در منطقه 12 کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
119 - 101
حوزه های تخصصی:
منطقه 12 زادگاه و هسته حیاتی وتاریخی کلان شهر تهران در جریان توسعه نوین خود دگرگونی های گوناگونی تجربه کرده است که یکی از آنها گسترش فعالیت های تخصصی در خیابان ها و محورهای همجوار با بازار اصلی بوده است، .مقاله حاضر این پدیده را بررسی وتلاش نموده است که نشان دهد توسعه فعالیت های تخصصی تجاری چه پیامدهایی برفضاهای پیرامون خود داشته است . برای این منظور و در تکمیل داده ها و اطلاعات موجود ، پرسشنامه ای با 27 گویه در بین 280 نفر از ساکنان ، کسبه و کارشناسان منطقه 12 تکمیل وداده های حاصل در سه بعد " کالبدی- محیط زیستی " ، اقتصادی – فعالیتی" و " اجتماعی " دسته بندی گردیده است. نتایج حاکی از آن است که بعد کالبدی – محیط زیستی با تعداد 13 معرف و با مقدار ویژه 620/10 بیشترین سهم؛ بعد اقتصادی با 7 معرف و مقدار ویژه 238/8 در مرتبه دوم و بعد اجتماعی با 4 معرف و مقدار ویژه 081/4 در مرتبه سوم آثار و پیامد فعالیت های تخصصی را در فضاهای مجاور نشان می دهند . همسویی نتیجه این تحقیق و برخی تحقیقات مشابه حاکی از آن است که همنشینی و همنوایی ایجاد و گسترش راستاهای دارای فعالیت های تخصصی تجاری با نا کارآمدی و افت کارکردهای مسکونی در فضا ها و محلهای مجاور در بخش مرکزی شهر یک فرآیند عمومی است . پدیده ایی که در منطقه 12 تهران نیز به وقوع پیوسته است .
تحلیل نقش زیباسازی شهری در ارتقاء سرزندگی فضاهای شهری منطقه 7 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت وسازهای بی رویه و بی هویت مسکونی و اداری منطقه 7 شهرداری تهران باعث شده تا تغییر و تحولات این منطقه چندان منطقی و قاعده مند پیش نرود؛ نتایج چنین روندی ناهنجاری و اغتشاشات بصری بسیاری است که در سیما و کالبد فضاهای شهری رخ داده است؛ لذا هدف این پژوهش بیان ضرورت شناخت شاخص های زیباسازی منطقه 7 شهر تهران و شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر وضعیت سرزندگی شهری بود؛ که از روش تحقیق پیمایشی و توصیفی- تحلیلی بهره برده است. جامعه آماری این پژوهش منطقه 7 شهرداری تهران بوده که با روش نمونه گیری تصادفی ساده 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. پایایی شاخص های تحقیق از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که برای همه عوامل پژوهش بیش از 70 درصد و سنجش روایی پژوهش نیز از آزمون بارتلت استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که فرضیه اول تحقیق مبنی بر نامطلوب بودن زیباسازی فضاهای شهری در منطقه موردمطالعه تأیید گشته و نیازمند تلاش بیشتر مدیران شهری است. به عبارت دیگر یافته های به دست آمده از آزمون t نشان داد؛ سطح معناداری برای تمام عامل ها مقدار 05/0> 000/0=P است؛ لذا فرضیه اول تائید می شود؛ فرضیه دوم نیز میزان تأثیر عوامل زیباسازی فضاهای شهری بر سرزندگی در منطقه موردمطالعه بود، یافته ها نشان داد با توجه به میزان نسبت بحرانی هر یک از عوامل زیباسازی تأثیرگذار بر سرزندگی فضاهای شهری که بالای 5/1 بوده و مقدار آماره p که به صورت جداگانه برای هر عامل بررسی شد عوامل زیباسازی معابر و پیاده روها، ساختار و چیدمان ساختمان ها و مبلمان شهری منجر به سرزندگی شهری شده و فرضیه مذکور نیز تأیید می گردد.
جایگاه و کارکرد قرارداد در حفظ و ارتقاء امنیت اقتصادی با تأکید بر قراردادهای بازار سرمایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازار سرمایه به عنوان یکی از مهم ترین سازوکارهای مالی، از این حیث که آحاد جامعه در آن قابلیت فعالیت دارند، خصوصی است و از این حیث که به نظم عمومی اقتصادی مربوط می شود دارای بعد عمومی است. وجود جنبه عمومی؛ چه در خصوص قرارداد به طور عام و چه در خصوص قراردادهای بازار سرمایه به طور خاص موجب می شود مساله امنیت عمومی نقش پررنگی در این حوزه داشته باشد. اهمیت این پژوهش از آنجاست که ورود دولت ها به بازار سرمایه، سیاست های خصوصی سازی، بحران های مالی، تحریم ها و نهایتا گسترش روز افزون مفاهیم اقتصادی در میان اقشار مختلف جامعه سبب می شود تا مفهوم امنیت نیز از معنای سنتی خود فراتر رفته و ابعاد جدیدی مانند امنیت اقتصادی، امنیت حقوقی، امنیت قضایی نیز در جای خود مورد کنکاش قرار بگیرد. هدف این تحقیق دستیابی به مدل مطلوب و کارآمد قرارداد در بازارهای سرمایه با مؤلفه حفظ و ارتقاء امنیت اقتصادی می باشد.برای شناسایی متغیرهای تاثیرگذار در قراردادهای بازار سرمایه از روش فراترکیب، برای شناسایی متغیرهای توسعه و حفظ امنیت اقتصادی از روش تحلیل محتوا و برای ارائه مدل به صورت کمی از روش معادلات ساختاری و در نهایت جهت ارائه مدل بعد از شناسایی متغیرهای تاثیرگذار بر قرارادادهای بازار سرمایه و توسعه، رشد و حفظ امنیت اقتصادی از روش مدلسازی ساختاری تفسیری استفاده گردید. با توجه به مجموع نتایج حاصل شده از مدل تحقیق، مولفه های عوامل سازمانی، عوامل اقتصادی و عوامل نوآورانه بر قراردادهای بازار تاثیر دارند و این سه مولفه علاوه بر اینکه بر یکدیگر تاثیرگذاری متقابل دارند تحت تاثیر عوامل حاکمیتی هستند.
شناسایی عوامل مؤثر بر احساس امنیت زنان در نواحی روستایی (مطالعه موردی: دهستان خرقان غربی شهرستان آوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
381 - 406
حوزه های تخصصی:
دستیابی به توسعه پایدار روستایی بدون مشارکت هدفمند گروه های مختلف مردم، از جمله زنان، امکان پذیر نیست. ولی در حاشیه قرار گرفتن زنان در جامعه و استفاده نکردن آن ها از امکانات و فرصت ها نسبت به مردان، سبب تشدید احساس ناامنی آن ها در جامعه می شود. فراهم کردن زمینه های احساس امنیت زنان روستایی در جهت بهبود کیفیت فعالیت اجتماعی آنان امری ضروری است و تحقق آن در گرو شناخت وضعیت احساس امنیت زنان و عوامل مؤثر بر آن است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسش نامه) است. جامعه آماری تحقیق خانوارهای دهستان خرقان غربی واقع در شهرستان آوج اند که با استفاده از فرمول کوکران 182 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) در قالب نرم افزار لیزرل استفاده شد. نتایج یافته های تحقیق نشان می دهد که اکثر مؤلفه های احساس امنیت در منطقه مطالعه شده وضعیتی پایین تر از حد مطلوب عدد 3 دارند و به عبارتی زنان ساکن در منطقه احساس امنیت مطلوبی ندارند. همچنین، مهم ترین عوامل تأثیرگذار در احساس امنیت زنان در منطقه مطالعه شده عبارت است از عوامل اجتماعی با ضریب 99 / 0، عوامل فرهنگی با ضریب82 / 0 و عوامل اقتصادی با ضریب 81 / 0.
الگوی راهبردی توسعه صادرات تسلیحات در سطح ملی
منبع:
اقتصاد دفاع و توسعه پایدار سال ۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۷
9 - 47
حوزه های تخصصی:
صادرات تسلیحات حداقل با سه رویکرد «درونزایی»، «برونگرایی» و «دانش بنیان» از میان پنج رویکرد اصلی اقتصاد مقاومتی انطباق بالایی دارد. تأکید بر صادرات محصولات با فن آوری بالا نیز در عصر حاضر بیش از پیش اهمیت یافته است و برخی از کشورهای صاحب فناوری بخش قابل توجهی از صادرات خود را از طریق صادرات سلاح، محقق می نمایند. از سوی دیگر، ج.ا.ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون رشد قابل توجهی در توسعه صنایع تسلیحاتی و محصولات نظامی داشته است. بنابراین مسئله اصلی این پژوهش عبارت است از تدوین الگویی راهبردی در سطح ملی، که قابلیت های رشدیافته ی کشور در حوزه تسلیحات به عنوان محصولات دارای فن آوری بالا را از منظر ملی در خدمت توسعه صادرات این محصولات قرار داده و کشور را از مزایای آن منتفع نماید. پژوهش حاضر از منظر نوع، کاربردی-توسعه ای، به لحاظ رویکرد، آمیخته و به لحاظ ماهیت، توصیفی - تحلیلی است. با توجه به این که پژوهشگر به دنبال طراحی و تدوین الگوی توسعه صادرات در حوزه ای معین (تسلیحات) است، روش پژوهش آن موردی و زمینه ای می باشد. به منظور جمع آوری اطلاعات، پژوهشگر ضمن معرفی ماتریس شناسایی و دسته بندی موضوعات راهبردی، از روش های مختلف نظیر مطالعات کتابخانه ای، بررسی اسناد، مصاحبه با خبرگان، تحلیل مضمون و نهایتاً تدوین پرسشنامه های محقق ساخته، استفاده نمود. سپس مضامین شناسایی شده را با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، در قالب 3 بُعد، 14 مؤلفه و 72 شاخص صحه گذاری نموده و الگوی مورد نظر پژوهش را معرفی نمود. بر اساس اوزان حاصله، پژوهشگر مدل اهتمام ملی را معرفی نموده و پیشنهاداتی را برگرفته از نتایج پژوهش حاضر و برای پژوهش های آتی، ارائه می نماید.