مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
شعر مشروطه
حوزه های تخصصی:
همزمان با تحولات وسیع در همه شئون سیاسی – اجتماعی ایران در عصر مشروطه، ادب فارسی نیز از این تغییرات مصون نماند و بر اساس مقتضیات عصر جدید تحولاتی در حوزه صورت و معنا پذیرفت. در بعد معنا و اندیشه، شعر عصر مشروطه، عرصه نگرشها و گرایشهای متفاوت با ادوار گذشته است. از جمله درباره مفهوم وطن درونمایه های گزارش شده حاکی از تحول مفهوم وطن و دگرگونی در مصادیق آن است. گرایش به ایران باستان با نگرشها و گرایشهای متفاوت، از جمله دگرگونیهای فکری شعر این دوره است که بسیاری از شاعران وطن دوست بدان روی آورده اند. باستان گرایی دارای مبانی و معانی متفاوتی است. گرایش به ادوار باستانی یا گذشته زبان و گریز از هنجارهای کنونی آن، از معروفترین معانی آن است. باستان گرایان در عین اشتراک در اصل گرایش به ایران باستان، در انگیزه ها متفاوتند. به نظر می رسد برجسته ترین انگیزه های توجه به ایران باستان در شعر عصر مشروطه عبارت است از: احیای هویت ملی، خوش بینی افراطی به ایران باستان، التیام احساس حقارت در برابر بیگانه، اسلام ستیزی، انتقاد از اوضاع و احوال عصر، تحریک غرور ملی و شکست ناپذیری.
میرزاده عشقی و مساله تجدد
حوزه های تخصصی:
"در عصر متلاطم و پر هیجان مشروطه میرزاده عشقی از شاعران پرشور بود و این بخت و اقبال را داشت تا به نوبه خود درباره تجدد بیندیشد. با این حال در منظومه جهان بینی عشقی به گونه ای خاص می توان به تماشای تمام جوانب پدیده تجدد نشست. آنچه پیش و بیش از همه چیز در ساختار اندیشه و رویکرد عشقی به چشم می خورد رویکرد متناقض و ناهمسان او به ابعاد تجدد است. تفکر عشقی در گرداب سیاه و سفید بینی مطلق، دائما دست و پا می زند، بنابراین، چنین تفکر تمامت خواه هم انباشته از پارادوکس خواهد بود. در جهان بینی عشقی عرصه برای خرد و منطق بسیار تنگ است؛ عرصه ای که بیشتر نمایانگر تصویر تخریب، انقلابی گری و خونریزی است. عشقی آن قدر عصبی و آتشین مزاج است که با دیدن یک مصداق به افراط می گراید و تمام انسان ها را اعم از خوب و بد با یک چوب می راند؛ به طور کلی رویکرد عشقی به انسان ایرانی انباشته از تناقض و تضاد است. در این مقاله مفهوم تجدد در شعر عشقی بررسی می شود.
"
شعر مشروطه و شعر عوام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نقش مخاطب در تحول شعر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات اجتماعی و توجه به درخواستها و دغدغه های مردم، از عوامل عمده دگرگونی شعر مشروطه است. این مقاله با تاسی به آرای نظریه پردازان غربی و منتقدان ایرانی، به مخاطب گرایی شعر مشروطه و جایگاه قابل توجه مخاطب در ساختار و تحول شعر آن دوره پرداخته است. با بررسی سبک شناسانه و تحلیل جامعه شناختی شعر مشروطه و تحلیل محتوایی آثار، رابطه مخاطب، شعر و تحولات اجتماعی – فرهنگی این دوره تبیین شده است. ارزش و اهمیت این پژوهش در این است که بسیاری از نکات اجتماعی – تاریخی را می توان در لابلای اشعار ردیابی و تجزیه و تحلیل کرد. مخاطب در تکوین و تحول شعر مشروطه نقش مؤثری داشته و از ارکان شعر و علت غایی آن محسوب می شود. شاعران وضعیت یکسانی نداشته اند: گروهی سنت گرا و پیرو سبک بازگشت بوده اند؛ مثل صفای اصفهانی و فرصت شیرازی و شاعرانی که تا حدودی به مسائل اجتماعی با نگاهی انتقادی پرداخته اند، مثل ایرج میرزا، بهار و ادیب الممالک؛ و شاعرانی که در متن انقلاب و پیشگام مبارزه مردمی بوده اند؛ مثل نسیم شمال، عارف، عشقی و لاهوتی. هر دسته از این شاعران مخاطبان خاصِ خود را داشته اند.
نگاهی به ابیات و عبارات عربی دیوان دهخدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر دوران مشروطه، شعری با مفاهیم و طرحهای تازه است که با رویکردهای انتقادی، سیاسی و اجتماعی تا حد زیادی مردمی شده و مخاطبان فراوانی یافته است؛ اما به لحاظ روساخت و شکل، همچنان همانندیهای زیادی با شعر دوران کلاسیک دارد که یکی از وجوه آن استفاده از زبان عربی در اشعار این دوران است. دهخدا نیز یکی از شاعران دوران مشروطه است که به نظر می رسد عربی مابی به عنوان یک ویژگی عمده، شعر او را در شکل و ساختار به شعر گذشتگان شبیه کرده است. بسامد فراوان کلمات، عبارات، مصرعها و ابیات عربی یکی از دلایل مهم چنین شباهتی است. در این مقاله سعی می شود با دسته بندی موضوعی اشعار دیوان دهخدا، که در آنها لغات و عبارات و ابیات عربی به کار رفته، نوع استفاده دهخدا از زبان عربی مورد بررسی قرار گیرد و مشخص شود این عربی مابی تا چه اندازه با مضامین و اندیشه جدید در شعر دوران مشروطه هماهنگ است و تا چه حدی تحت تاثیر اندیشه و شعر دوران گذشته قرار دارد.
مضامین و بن مایه های ادبیات پایداری در اشعار ادیب الممالک فراهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات پایداری معاصر ایران را به سه دوره مشروطیت، عصر پهلوی و روزگار انقلاب اسلامی تقسیم کرده اند. یکی از پیشروان ادبیات پایداری معاصر، میرزا محمدصادق ادیب الممالک فراهانی، شاعر، ادیب و روزنامه نگار دوران مشروطه، است که بن مایه های ادبیات پایداری در اشعار سیاسی و اجتماعی وی دیده می شود. این پژوهش با ذکر مختصری از زندگی و احوال ادیب الممالک، به بن مایه های ادبیات مقاومت در اشعار وی، چون وطن دوستی، ظلم ستیزی، ابراز انزجار از دشمن، دعوت به اتحاد ملی، غیرت اسلامی، حق طلبی، مرثیه بر شهدای راه آزادی، ستایش از آزادی و مشروطه و مضامینی از این دست پرداخته است.
نوع بیان ادیب الممالک برای بازگویی این مضامین، به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم است. بیان غیرمستقیم وی نیز به دو دسته حکایت ها و داستان های تمثیلی و سمبل ها و استعارات منفرد درباره موضوعاتی چون ایران، استبداد و استعمار، مشروطه و مستبدان و مشروطه خواهان دروغین قابل تقسیم است. از طریق بن مایه ها و تحلیل آنها در اشعار وی، می توان سیر تفکر، نمودهای آن و گستره اندیشه پایداری را در حوزه جغرافیایی ایران عهد مشروطه و حوزه اندیشگانی شاعران آن عهد، بررسی کرد. روش تحقیق در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای است.
مضامین و بن مایه های ادبیات پایداری در اشعار ادیب الممالک فراهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات پایداری معاصر ایران را به سه دوره مشروطیت، عصر پهلوی و روزگار انقلاب اسلامی تقسیم کرده اند. یکی از پیشروان ادبیات پایداری معاصر، میرزا محمدصادق ادیب الممالک فراهانی، شاعر، ادیب و روزنامه نگار دوران مشروطه، است که بن مایه های ادبیات پایداری در اشعار سیاسی و اجتماعی وی دیده می شود. این پژوهش با ذکر مختصری از زندگی و احوال ادیب الممالک، به بن مایه های ادبیات مقاومت در اشعار وی، چون وطن دوستی، ظلم ستیزی، ابراز انزجار از دشمن، دعوت به اتحاد ملی، غیرت اسلامی، حق طلبی، مرثیه بر شهدای راه آزادی، ستایش از آزادی و مشروطه و مضامینی از این دست پرداخته است.
نوع بیان ادیب الممالک برای بازگویی این مضامین، به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم است. بیان غیرمستقیم وی نیز به دو دسته حکایت ها و داستان های تمثیلی و سمبل ها و استعارات منفرد درباره موضوعاتی چون ایران، استبداد و استعمار، مشروطه و مستبدان و مشروطه خواهان دروغین قابل تقسیم است. از طریق بن مایه ها و تحلیل آنها در اشعار وی، می توان سیر تفکر، نمودهای آن و گستره اندیشه پایداری را در حوزه جغرافیایی ایران عهد مشروطه و حوزه اندیشگانی شاعران آن عهد، بررسی کرد. روش تحقیق در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای است.
بهره برداری از عناصر پرکاربرد اسطوره ای شاهان و پهلوانان ایران باستان در شعر شاعران برجستة مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های شعر دورة مشروطه، بهره برداری شاعران از عناصر اسطوره ای است. شاعران با اشاره به نام و وقایع زندگی شاهان و پهلوانان ایران باستان، کوشیده اند مخاطبان خویش را به تحرک وادارند. هر چند شاعران برجستة عصر مشروطیت کمابیش به این امر توجه داشته اند، اما شیوة برخورد آنها با عناصر اسطوره ای یکسان نیست. در این میان، شاعرانی چون ادیب الممالک و بهار با برداشتی کلاسیک گونه و معتدل در معرفی اساطیر ایرانی و استفاده از آنها برای آگاهی مردم از شرایط نابسامان دورة مشروطه، کوشیده و شعرایی چون عارف قزوینی، نسیم شمال و میرزاده عشقی بنا بر اقتضای اجتماع دوران خود به صورت افراطی اساطیر را وسیلة بیان مسائل وطنی و اوضاع آشفتة عصر خویش قرار داده اند. برخی مضامین اسطوره ای در شعر این دوره صورت کلیشه ای دارد و پیوند معناداری با جریانات سیاسی ـ اجتماعی عصر مشروطه ندارد.
بررسی و تحلیل کاربرد اصول مکتب نئوکلاسیسیسم در اشعار تقی رفعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نئوکلاسیسیسم نوعی بازگشت به معیارها و آداب نویسندگی قدماست و به رغم تفاوت هایی در محتوای آثار، غالباً به همان اصول کلاسیک معطوف است؛ شعر مشروطه هم در مقابل شعر قبل از آن، نئوکلاسیسیسم در مقابل کلاسیسیسم است. تقلید از طبیعت، تقلید از قدما، پیروی از خرد، ایجاز و وضوح، حقیقت نمایی، برازندگی، و قانونِ سه وحدت اصول مکتب نئوکلاسیسیسم اند که می توان آن ها را در اشعار دورة مشروطه هم مشاهده کرد. تقی رفعت از شعرای این دوره است که آثار اندکی از او به دست ما رسیده است، اما در همین آثار اندک هم می توان رد پای نئوکلاسیسیسم را مشاهده کرد.
گزینش مخاطب درون متنی شعر مشروطه (برپایه ی تجربه های شخصی شاعران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جستار حاضر چگونگی گزینش مخاطب درون متنی را براساس تجربه های شخصی چند شاعر برجسته ی عصر مشروطه بررسی می کند. پرسش هایی که این پژوهش می کوشد به آن ها پاسخ دهد عبارت است از اینکه: 1ـ هریک از شاعران مورد نظر، در گزینش مخاطب بیشتر تحت تأثیر چه جنبه هایی از تجربه های شخصی بوده اند؟ 2ـ آیا تجربه های شخصی متفاوت، باعث تمایز سبک ایشان در گزینش مخاطب شده است؟
روش کار در این پژوهش به شیوه ی استنتاجی بوده، ابتدا با مطالعه ی دقیق دیوان شاعران دوره ی مشروطه، انواع مخاطب با محوریت مخاطب درون متنی دسته بندی، تقسیم و تعریف شده است. سپس اطلاعات زندگینامه ای این شاعران، به عنوان داده هایی برای مبحث تجربیات شخصی در نظر گرفته شده که این اطلاعات در چهار محور: خانواده، تحصیلات و مطالعات، اعتقادات و باورها، نقش های اجتماعی ارائه شده، تأثیر این تجربه ها در گزینش مخاطب درون متنی مورد بررسی قرار گرفته اند. نتیجه ی پژوهش بیانگر آن است که تجربه های شخصی شاعران، موجب تمایز سبکی ایشان در گزینش مخاطب میشود؛ با دقت در چگونگی این گزینش می توان به اندیشه و جهان بینی هنرمند نزدیکتر شد. همچنین توجّه به ساختار و بسامد انواع مخاطب درون متنی، هویت مخاطب بالقوه یا آرمانی شاعر را نشان می دهد.
شعر عرفانی و صوفیانه در دوره مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوره ی مشروطیت به دلیل رواج تجددگرایی و فراگیری تفکرات اجتماعی ِمتأثّر از غرب، تصوف و به پیروی از آن، شعر عارفانه به گوشه ای خلوت از جامعه پناه برد؛ اما به رغم به حاشیه رانده شدن عرفان و تصوف، در آثارِ سرایندگانِ این دوره، شعرهای عارفانه ی بسیاری وجود دارد. این مقاله بر آن است تا وضعیت شعرِ عرفانی را در دوره ی مشروطیت، مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. در این مقاله مهم ترین زمینه ها و عواملِ عرفان گریزی و تصوّف ستیزی روشن فکرانِ عصر مشروطه و نیز برخی از دلایل به حاشیه رانده شدنِ شعر عرفانی در این دوره، موردِ بررسی قرار می گیرد و با سیری در آثارِ سرایندگان برجسته ی این دوره، بازتابِ مضامین عرفانی و تغییرات و دگردیسی های صورت گرفته در مفاهیمِ آن بررسی میگردد. این سرایندگان به سه گروه صوفیان، عالمان دینی و ادیبان، تقسیم بندی شده اند. شاعرانِ ادیب نیز در سه گروه، تقسیم بندی شده اند: برخی از آنان در عین سرودن شعرهای انقلابی، به پیروی از سّنت شعر کلاسیک فارسی، اشعار عارفانه نیز میسرایند؛ برخی، گاه، نیم نگاهی به اشعار عارفانه دارند و دسته سوم، در تعارض با اندیشه های صوفیانه به نقد و نفی تصوف می پردازند. مهم ترین انتقاد آنان به تصوف، توصیه های صوفیان به فردگرایی، سیاست گریزی، خودشکنی، جهان وطنی، خردستیزی، گوشه گیری زنان از اجتماع، رواج روحیه ی تسلیم و رضا و کم توجّهی به کسب و کار است. این بررسی نشان می دهد که تصوف در عصر مشروطیت، رونق و رواج گذشته ی خود را از دست داد؛ اما اندیشه ها و مضامین عارفانه از ذهن و ضمیر بسیاری از شاعران این دوره بیرون نرفت و به اشکال مختلف،حضور خود را در بخشی از اشعار این دوره حفظ کرد.
بررسی سه نوعِ جدید قافیه در شعر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر فارسی در نتیجه آشنایی با ادبیات غرب، هم از لحاظ مضمون و محتوا، و هم از لحاظ فرم متحول شد. از گونه های تحول در شعر فارسیِ عصر مشروطه به کارگیری تعدادی قافیه جدید است که به شعر غرب تعلق داشت و در ادبیات کلاسیک ما بی سابقه بود. شعرای مشروطه از رهگذر شعر ترک، که پیش از ادبیات ایران به سبب ارتباط با دنیای غرب وارد عصر تجدد شده بود، با این نوع قوافی آشنا شدند و آن ها را در شعر خود به کار بردند. دل زدگی از یک نواختی ادبیات قدیم از یک سو، و شور تجدد و نوخواهی در این عصر و نیاز به ورود به ساحت های نوین شعری از سوی دیگر، از عوامل مهم دگرگونی هایی از این نوع بوده است. این گونه تحولات در شعر مشروطه سرآغاز تجدد در شعر فارسی بود که به همراه دیگر عوامل، شعر نوین فارسی را شکل داد. ما در این مقاله که به روش مطالعه کتاب خانه ای انجام گرفته است، به بررسی سه نوع قافیه شعر غربی در شعر مشروطه پرداخته ایم که عبارت اند از: قافیه چلیپا، قافیه حلزونی، و قافیه زنجیری. از میان سه نوع قافیه مذکور قافیه چلیپایی محبوبیت زیادی در میان شاعران عصر مشروطه داشت و بسیاری از شاعران پیش رو عصر، حتی سنت گرایان ، اشعار خود را بدان قافیه بستند. اما نوع دوم و سوم به نسبت کم تری به کار گرفته شد. شاعران ایرانی در این عصر انواع گوناگون قوافی مذکور و حتی دیگر انواع قافیه های بومی را در یک شعر واحد به کار بردند.
بازخوانی جامعه شناختی نظریة بلاو در شعر سیداشرف گیلانی (نسیم شمال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آثار ادبی نهضت مشروطه در دهه های اخیر به عنوان بخشی از مهم ترین اسناد جامعه شناسان برای تحلیل مناسبات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی دوران معاصر مورد توجه قرار گرفته است.
سیداشرف الدین گیلانی ملقب به نسیم شمال، نقش بارزی در روشن گری عصر مشروطه داشته است. کمتر تحولی در عصر مشروطه صورت گرفته است که سیداشرف درباره آن شعر نسروده باشد.
در این پژوهش با روش بینارشته ای کوشیده ایم تا در دو بخش، به بازخوانی نظریة جامعه شناسی تبادلی تلفیقی پیتر بلاو در فضای کلی شعر عصر مشروطه و سپس در شعر سیداشرف بپردازیم. در بخش نخست با نگاهی اجمالی، محورهای کلان نظریه بلاو را در شعر عصر مشروطیت نشان داده ایم. در بخش دوم، گام های چهارگانه نظریه تبادلی را در سه بخش به صورت موردی در شعر سیداشرف واکاوی کرده ایم. برای کاربست این نظریه که تلفیقی از رفتارگرایی اجتماعی و واقعیت گرایی اجتماعی است، اشعار سیداشرف از آغاز جنبش مشروطه تا شکست آن و ایجاد حکومت پهلوی اول، در سه گروه اشعار تبادلی انتقادی، اشعار تمجیدی سازمان بخش و اشعار خطابی تنذیری قرار گرفته است.
هدف نهایی این پژوهش بررسی میزان اثرگذاری سیداشرف در جنبش مشروطه برپایه نظریه ای اجتماعی، برای نشان دادن ساختارهای پیچیدة هم گروهی میان انقلابیون و مردم در دوره مشروطه است.
بازنمایی اصول کلاسیسم و نئوکلاسیسم در شعر پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پروین اعتصامی از شاعران سنت پذیر نوگرا، خردستا، اخلاق مدار و آرمان خواه عصرمشروطه است که در پیدایش ادبیات کلاسیسم و نئوکلاسیسم در ادب معاصر فارسی دخیل بوده است و در این زمینه از سرآمدان عصر خویش است. او شاعری اجتماعی با بینشی انسانی است که کوشش انسان عصر خویش را می ستاید و او را به خردورزی، دانایی محوری و تصمیم عاقلانه دعوت می کند. اگرچه این شاعر مکتب کلاسیسم به دنبال تبلیغ مسلک خاصی نیست اما خردمندی و اخلاق فردی و اجتماعی را می ستاید و به اصلاحات اخلاقی و اجتماعی می اندیشد و سعادت فرد و جامعه را خواهان است. پژوهش حاضر، بازنمایی اصول کلاسیسم و نئوکلاسیسم را در شعر پروین اعتصامی به روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر نقد تطبیقی بررسی و تحلیل کرده، نشان داده است که این شاعر معاصر به خردورزی، اخلاق مداری، آرمان گرایی و دوری از ناهنجاری گرایش دارد و در بند رستگاری ملی است. پروین میان سنت و مدرنیته ارتباطی مفید برقرار کرده است؛ یعنی هم دستاوردها و آموزه های سنتی را ارج می نهد و هم با رویِ باز به استقبال مضامین و افکار نو می رود، همان اصلی که در نگاه نئوکلاسیک ها مهم است. عقل ستایی و عقلانیت سرایی خمیرمایه اصلی شعر این شاعر عصر مشروطه است. او هم اختیار انسان را تبلیغ می کند و هم در انتخاب طرفین مناظره هایش شیوه ای نو و روزآمد دارد.
سبک و شگرد «بهار» در تصنیف سرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصنیف زیباترین و عالی ترین تجلی گاه پیوند و قرابت شعر و موسیقی است. دوره مشروطیت، عصر تکامل و تعالی واقعی ژانر تصنیف است که با ظهور عارف قزوینی سرآغازی نوین می یابد. در این میان ملک الشعراء بهار همزمان با عارف با کوله باری از اندوخته های ادبی و علمی پا به عرصه تصنیف سرایی می گذارد. در این پژوهش ضمن معرفی تصنیف به عنوان یک «ژانر ادبی» به بررسی و تحلیل ساختاری تصنیف های بهار پرداخته شده است و فرم بیرونی تصنیف ها و شاخصه های اصلی آن نظیر وزن، قالب، درهم آیی و گره خوردگی این دو مقوله و ساختارشکنی های دیگر آن مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که «ملودی» و «ریتم» نقش تعیین کننده ای در ساختار بیرونی تصنیف دارند و با غلبه و احاطة کامل بر پیکرة آن، ساختار و فرم بیرونی تصنیف را از شکل سنتی شعر و قوالب پذیرفته شده خارج می کند و آن را هم سو و همراه با «ریتم» و «نظام موسیقایی» تصنیف قرار می دهد. به کارگیری چند وزن عروضی در یک تصنیف، تغییر وزن کلام متناسب با تغییر ریتم، به کارگیری اوزان نادر و بی سابقة عروضی و کاربرد قالب های شعری ابداعی، تماماً حاصل همین نگرش و غلبه ریتم و ملودی بر کلام است.
حاشیه نشینی خیال و جانشینی موضوع به جای مضمون بررسی تأثیر محتوای حقوقی بر ساخت و صورت شعر مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر مشروطه آئینه تمام نمای انقلاب مشروطه است. کمتر موضوعی در انقلاب مشروطه قابل تصور است که نشانی از آن را در شعر این روزگار نتوان یافت. به تعبیری شعر مشروطه، موضوع و موضع نهضت مشروطه را آینگی می کند و حضور بی سابقه ء مفاهیم و موضوعات نوین در محتوای آن نقشی از این آینگی است. - مفاهیم و موضوعات و وقایعی که عمدتاً ماهیت حقوقی دارند و شعر این دوره گزارش سریع و صریح آن ها را رسالت خود شمرده، بی آنکه نسبت به پردازش هنری و تصرفات شاعرانه در آن اهتمامی بایسته بورزد. - نتیجه چنین رویکردی، غیبت نسبی عنصر خیال در شعر مشروطه بوده است. غیبتی که به حضور پدیده ای کم نظیر در ساخت و صورت شعر مشروطه انجامیده که می توان از آن به «جانشینی موضوع به جای مضمون» تعبیر کرد. جستار حاضر به روش تحلیلی و توصیفی ضمن سنجش سازواری این روایت با موازین تجدد ادبی، وجوه پیدا و پنهان ویژگی یاد شده و ساحت های پدیداری آن را در شعر مشروطه نشان داده و سرانجام نقش ویژه گفتمان حقوق عمومی را به مثابه محتوای اساسی شعر این دوره، در حاشیه نشینی خیال و مآلاً تکوین پدیده ء مورد بحث تبیین نموده است.
مقام زن در شعر ابوالقاسم لاهوتی ایرج میرزا و عارف قزوینی
منبع:
زن و فرهنگ سال سوم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۲
65-80
حوزه های تخصصی:
برخی از شاعران در دوره مشروطه عمدتاً به دلیل بی بهره بودن از درک عمیقِ مبانی آموزه های اسلام و تنها با تکیه بر دریافتهای خود از ظواهر قوانین شرع و با تأثیر پذیری از تحوّلات اجتماعی و فرهنگی نو ظهور و بی سابقه زمان؛ مانند رواج نگرش غرب گرایانه به زن موضوعاتی را از قبیل حقوق و آزادی زنان، انتقاد از حجاب و مخالفت با ازدواج دختران در سنین نوجوانی، در شعر خود مطرح کردند و در این راه تا مرز عناد و ستیزه جویی با آموزه های دینی پیش رفتند. ایرج میرزا، عارف قزوینی و ابوالقاسم لاهوتی از جمله این شعرا هستند. در این جستار، با نگرشی توصیفی- تحلیلی به بررسی و مقایسه تجلّی این موضوع در شعر این سه شاعر پرداخته می شود. بر اساس نتایج این پژوهش، هر چند دیدگاه های این سه تن، نسبت به زنان و مسائل مربوط به آنها، به دلایلی چون؛ قلّت بضاعت علمی، تأثر از نگرش یک بعدی اومانیستی و مرعوبیت در برابر فرهنگ غربی، با نگرشی انتقادی به فرهنگ بومی و پشتوانه های مذهبی آن، همراه است؛ امّا مواضع آنها در این خصوص، بدلیل تفاوت عوامل تأثیر گذار فردی؛ چون شخصیت، نگرشِ فلسفی و محیط زندگی،تا حدّی بایکدیگر تفاوت دارد.
زن و هویت آرمانی در ادبیات مشروطه
منبع:
زن و فرهنگ سال چهارم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱۶
53-67
حوزه های تخصصی:
ادبیات سنّتی ایران بر خلاف آموزه های قرآنی و سنّت معصومین علیهم السلام برای زن حرمتی در خور و شأنی به سزا قائل نمی شد. در این نگاه زن همچون وسیله ای برای خدمت به مرد و پر کردن لحظات او به شمار می رفت، بدون این که از حقوق مساوی برخوردار باشد ویا اینکه حتّی حقّی برای اعتراض داشته باشد. بعد از جریان مشروطه این نگرش دگرگون شد. زنان برای احیای مطالبات حقوقی خود اقدام کردند، مردان نیز به انصاف گرائیدند. رسیدن به شأن انسانی، یافتن منزلت برابر در خانواده و اجتماع، فراهم آمدن شرایط مناسب برای تعلیم و حضور در اجتماع و مشارکت در امور سیاسی و اجتماعی، ره آوردهای فرخنده ای بود که نهضت مشروطه عاید زنان ساخت. در این مقاله به کوشش چند تن از شاعران مشروطه در تنویر افکار عمومی وتشویق زنان به احیای حقوق خود، اشارات کوتاهی شده است. حقوقی که ساختار بیمار اجتماعی، بر خلاف سنّت الهی، به ستم از آنان سلب کرده بود.
وطنیّات و رویکردهای آن در مسمّط های دوره ی مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وطنیّات آثاری درباره ی وطن، دوست داشتن آن، مسایل و حوادث مربوط به آن و داشتن احساسات و عواطف مشترک اجتماعی، سیاسی، زبانی، مذهبی نسبت به آن است. وطنیاّت هم از لحاظ حجم اشعار و هم از لحاظ نوع رویکرد و مسایل مطرح شده در آن، در عصر مشروطه، نسبت به سایر ادوار شعر فارسی بی سابقه بوده است.از آن جا که قالب مسمّط از سوی شاعران دوره ی مشروطه به عنوان مؤثّرترین قالب برای انتقال مفاهیم به کار گرفته شده است، این مقاله که بر اساس روش توصیفی نگاشته شده ، ضمن بررسی پیشینه ی وطنیّات در شعر فارسی، به بررسی آن در شاخص ترین مسمّط های عصر مشروطه می پردازد. همچنین ضمن بیان اقسام وطنیّات در مسمط های عصر مشروطه، رویکردهای اصلی شاعران این دوره به وطن را بیان می کند. تصویری که اغلب شعرای این دوره از وطن ارایه می دهند، وطنی اقلیمی و قومی است. توجه شاعران به وطن به صورت های: اسطوره گرایی، ایران گرایی، افتخار به عظمت تاریخی گذشته ی ایران، مطرح کردن ویرانی وطن و درخواست از مردم برای آباد کردن آن، پیش بینی برای رسیدن فردایی بهتر و نیز به صورت وطن اسلامی مطرح شده است
طنز به مثابه صدا: مطالعه جامعه شناختی گسترش صدای عمومی در اشعار طنز دوره مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر صدا را توانایی بازاندیشانه کنشگران برای ارائه روایت از زندگی خود و دیگران و انتخابی مهم برای اصلاح شرایط موجود در نظر بگیریم، در این صورت شعر طنز دوره مشروطه ازنظر شکل گیری صدای عمومی و ظهور و بروز یک قالب شعری انتقادی رو به سوی جامعه، منحصربه فرد است. اینکه چرا این قالب در چنین دوره ای امکان ظهور یافت موضوع بررسی این پژوهش است. در این مقاله، با مطالعه اشعار طنز چهار شاعر مطرح مشروطه (ایرج میرزا، عارف قزوینی، فرخی یزدی و ملک الشعرای بهار)، ضمن تحلیل چگونگی بروز این صدا، بسترهای شکل گیری آن با استفاده از نظریه صدای آلبرت هیرشمن تحلیل شده است. عوامل مؤثر بر شکل گیری و گسترش صدای عمومی عبارت اند از: نارضایتی حاصل از مقایسه ایران با کشورهای مدرن، عدم سهولت فرصت خروج در عین ممکن بودن خروج، وجود احساس وفاداری ملی و احتمال تأثیر صدا به دلیل ضعف حاکمیت. درحالی که صدای عمومی دوره مشروطه در نقد فرهنگ عمومی، صریح و فاصله گذارانه است، این امر در نقد سیاست (شاه، اهالی سیاست و استعمار) تا حدی به صدای مورب نیل کرده است. طنز مشروطه فارغ از صحت محتوای آن، قالبی درخشان برای تجلی صدای افقی جمعی بوده که زمینه ساز شکل گیری هویت های سیاسی جمعی و بالطبع، صدای عمودی خطاب به صاحبان قدرت شده است.