مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
معماری معاصر
منبع:
باغ نظر سال هجدهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۹۹
25 - 42
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از وظایف اصلی معماری تنظیم ارتباط بیرون و درون است. عدم توجه به چگونگی ارتباط بیرون و درون و هم زیستی موجود بین آنها از جمله مشکلاتی است که معماری امروز با آن مواجه است و نتیجه آن کم بهره ماندن محیط زندگی از کیفیت لازم و نارضایتی افراد از فضاهای سکونتی است. دیوارها به عنوان اولین واسطه بیرون و درون، تنظیم کننده دیالکتیک گسست و پیوند انسان و محیط هستند که در ادوار گوناگون، اشکال متفاوتی به خود گرفته اند. چگونگی تأثیرگذاری دیوارها بر ادراک کاربر فضا از دیالکتیک گسست و پیوند پرسشی است که پژوهش حاضر به دنبال فهم آن است.هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش دیوارها در دیالکتیک گسست و پیوند، به دنبال ارائه مدلی برآمده از ادراک کاربر فضاست تا شرح دهنده چگونگی تقابل عوامل گوناگون در این فرایند باشد.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع کیفی با پارادایم تفسیری و به روش داده بنیاد صورت گرفته است. با نمونه گیری نظری هدفمند، به روش گلوله برفی، مطلعان کلیدی جهت انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته انتخاب شدند. جمع آوری داده ها تا مرحله اشباع نظری پیش رفت و در نرم افزار «مکس کیو.دی .ای.» مورد تحلیل و کدگذاری سه مرحله ای با روش سیستماتیک اشتراوس و کوربین قرار گرفت و در قالب مدل پارادایمی کرسول ارائه شد.نتیجه گیری: مدل به دست آمده نشان داد که تغییر دیالکتیک گسست و پیوند وابسته به بستر زمانی و مکانی بوده و حاصل تقابل عوامل گوناگون است. در این راستا پدیده مرکزی مدل به دست آمده، به نام مونولوگ دیوار، بیان کننده ادراک فازی کاربر فضا از نقش دیوارها در دیالکتیک گسست و پیوند بود. به این معنی که در طیف گسست تا پیوند بناهای عصر حاضر، نحوه ادراک افراد متمایل به محدوده «بیشتر گسست تا پیوند» بود، ضمن اینکه مؤثرترین پارامتر در نحوه ادراک، پارامترهای فردی شناخته شد.
واکاوی مفهوم هندسه در معماری سنتی ایران و کاربرد آن در معماری معاصر(نمونه موردی: خانه داروغه شهر مشهد)
حوزههای تخصصی:
با نگاهی گذرا به معماری و آثار فاخر دوره های پیشین، می توان نمود و تجلی هندسه را در آنها مشاهده کرد چرا که هندسه همانند یک ابزار و دانش در ایجاد فضا، القاء کننده ارتباطات اجزا با هم، یکپارچگی و احساسات خلق کننده اثر است. استفاده از ترسیمات هندسی در هنر و معماری ایران سابقه ای طولانی دارد. طرحمایه های هندسی مخصوصا پس از اسلام، برای معین کردن اندازه های بنا و به دست آوردن تناسبات مطلوب مورد استفاده قرار گرفته است. نظم بخشیدن به فضا، برقراری روابط درست و منطقی بین اجزای بنا، ارتباط بین نقشه های بنا و نمای آنها، طراحی انواع قوس و گنبد، همه و همه با بهره گیری از الگوهای درست هندسی میسر شده تا در راه شکوهمندسازی خود بتوانند گام بردارند و این چنین شده که بناهای ادوار گذشته ایران از لحاظ سازه و زیبایی شناسی موفق به عرضه معماری چشمگیر و متنوع شده اند. نه تنها آثار معماری سنتی ایرانی از دوره باستان تا دوران اسلامی از هندسه بهره برده اند، معماری معاصر ایران نیز خود را پای بند به این اصول معرفی می کند. مقاله حاضر تلاشی است در جهت یافتن ترسیمات هندسی در خانه داروغه شهر مشهد که این بنا به دستور یوسف خان هراتی در دوره قاجاریه ساخته شد. در پژوهش حاضر از روش های تحقیق کیفی شامل روش توصیفی- تحلیلی و به منظور گردآوری داده ها از مراجع مستند بهره گرفته شده است. یافته های این مقاله می تواند در کنار مطالعات مشابه دیگر در جهت بازشناسی آثار معماری ایران و بازیابی هویت اصیل اسلامی-ایرانی آن به کار رود. این که از چه هندسه ای جهت برقراری ارتباط اجزاء در پلان و نما با چه مدولی استفاده شود، در اختیار معماران بوده و خلاقیت و دانش در آن به نوعی مهارت و رقابت بین آنان بوده است.
تحلیل کارایی سه نوع بادگیر جهت تهویه طبیعی در ساختمان مسکونی معاصر، اقلیم گرم و خشک، اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
16-32
حوزههای تخصصی:
اهداف: این تحقیق عملکرد حرارتی و تهویه داخل طبقات مختلف یک ساختمان مسکونی چهار طبقه را با به کارگیری سه مدل بادگیر در آب و هوای گرم و خشک بررسی میکند. هدف بررسی عملکرد تهویه طبیعی جهت کاربرد مجدد بادگیرها در مجتمع های مسکونی معاصر میباشد. روش ها: روش تحقیق به شیوه توصیفی تحلیلی میباشد؛ ابتدا با بررسی منابع مختلف مدل بهینه ساختمان مسکونی استخراج گردید. جهت ارزیابی پتانسیل خنک کننده و میزان جریان ، عملکرد سه مدل بادگیر در طبقات مختلف با مدل سازی رایانه ای یا دینامیک سیالات محاسباتی (CFD) تجزیه و تحلیل شده است. یافته ها: بادگیر یک طرفه با توجه به متوسط پایین هوای ورودی و منفی بودن جریان هوا در شفت مرکزی کارآمد نیست. بادگیر دو طرفه در ماههای گرم دارای سرعت جریان هوای مثبت است، ولیکن در ساختمان چهار طبقه در طبقات اول و دوم نمیتواند میزان هوای لازم جهت تهویه را در حالت پنجره باز داشته باشد. بادگیرچهار طرفه در حالت پنجره باز در طبقات دارای توان برودتی بالاتر و کارایی بهینه است زیرا میتواند جریان هوا را با سرعت و حجم مناسب برای طبقات اول تا چهارم فراهم کند . نتیجه گیری: در میان سه نمونه شبیه سازی شده در نرم افزار مشخص گردید که تنها مدل چهارطرفه میتواند کارایی لازم را جهت تهویه در طبقات مختلف داشته باشد. با توجه به برخی نکات خاص جهت به کارگیری مجددبادگیرها معماران و طراحان میتوانند طراحی را بهبود بخشیده و ساختمانی سازگارتر با تهویه طبیعی برای برقراری شرایط آسایش طراحی کنند .
تلاش برای حفظ جایگاه هویت معماری همراه با توسعه شهرنشینی در معماری معاصر با تاکید بر آسمان خراش هامونگ چین
حوزههای تخصصی:
اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺳﻌﯽ دارد ﮐﻪ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﯾﮏ مدل، ارﺗﺒﺎط وﺟﻮه ﻫﻮﯾﺘﯽ ﻣﻌﻤﺎری را ﺑﺎ وﺟﻮه اﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﺮرﺳﯽ ﻧﻤﺎﯾﺪ در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ اﺑﺘﺪا ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻓﺮاﮔﯿﺮی از ﻣﻔﻬﻮم ﻫﻮﯾﺖ و ﻫﻮﯾﺖ ﻣﻌﻤﺎری اراﺋﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ، ﺳﭙﺲ اﺑﻌﺎد ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺗﻌﺎرﯾﻒ ﻫﻮﯾﺖ ﻣﻌﻤﺎری در ﭼﺎرﭼﻮب اﯾﻦ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺗﺒﯿﯿﻦ می گردد ﺗﺎ ﺑﺮاﺳﺎس اﯾﻦ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﻌﯿﻦ، ﺑﺘﻮان ﻋﻮاﻣﻞ هویت بخش ﻣﻌﻤﺎری را ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ و دسته بندی ﮐﺮد. ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺣﺎﺿﺮ در ﺳﻪ ﺑﺨﺶ اﺻﻠﯽ اراﺋﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ از طرفی مفهوم هویت در معماری مستقیماً به مسئله مورد مطالعه و اهداف آن، اساس کار و میزان موفقیت این مطالعه با استناد به نتایج کار به طور مختصر اشاره می شود. در این مقاله به بررسی جایگاه انسان و بهره برداری از هویت و حفظ سنت در معماری به بررسی پرداخته و رابطه انسان و محیط و تأثیر هویت بر زندگی افراد نیز پرداخته می شود. در ابتدا پیشینه تحقیق مورد بررسی قرار گرفته و مبانی نظری بیان شده است یافته ها و تحلیل یافته ها و سپس بحث و نتیجه گیری مطرح شده است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و تحقیق کاربردی می باشد و روش گرداوری اطلاعات کتابخانه ای اسنادی است و برای پاسخ به سؤالات تحقیق استفاده شده است. در انتها نتیجه گیری آنچه پژوهش حاضر در فرجام کار بر آن تأکید دارد، توجه به حضور چندجانبه به تلاش برای حفظ هویت و سنت در معماری معاصر با توسعه شهرنشینی است. مجموعه آسمان خراش هامونگ چین برنده مسابقه معماری 2021 شده است که نمونه ای بسیار موفق در نوع خود و منبع الهام برای معماران می باشد را به در این زمینه معرفی می کنیم که با حفظ هویت و اصالت زندگی جدید را اغاز نموده اند.
پی جویی معماری کریم طاهرزاده بهزاد در تاریخ و کالبد دبیرستانی در شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسناد تاریخی نشان می دهد در دهه اول قرن چهاردهم هجری شمسی، کریم طاهرزاده بهزاد از معماران نامدار و پرکار نسل اول دوره معماری معاصر، دو مدرسه در شهر قزوین طراحی کرده که یکی از آن ها، دبیرستان پسرانه بود. سیر تاریخی پیدایش بنای این دبیرستان، سبب شکل گیری این فرض شد که احتمال دارد بنای یادشده همان ساختمان «دبیرستان محمدرضاشاه پهلوی» باشد که امروزه قسمتی از آن در خیابان هلال احمر قزوین باقی مانده است؛ بنابراین تلاش شد با مطالعه مستندات تاریخی و تطبیق الگوی طراحی مدارس طاهرزاده بهزاد با کیفیت کالبدی ساختمان یادشده، درستی یا نادرستی فرض تحقیق ارزیابی شود. هدف از پژوهش حاضر، شناخت دبیرستان مورد نظر به مثابه یکی از آثار معماری معاصر قزوین و بررسی احتمال طراحیِ آن به دست کریم طاهرزاده بهزاد است. برای نیل به این هدف، در فرایند پژوهشی تاریخی با رویکردی توصیفی تفسیری، رهیافتی تاریخ نگارانه و معمارانه و بر بنیان پارادایم تفسیرگرایی برای تاریخ نگاری تطبیقیِ ساختمان دبیرستان تلاش شد. روش گردآوری شواهد نیز میدانی و آرشیوکتابخانه ای است. نتایج این پژوهش که در دو بخشِ اصلیِ معرفی و شناخت دبیرستان، و بررسی انتساب طرح بر مبنای اخبار و معماری تدوین شده است، نشان می دهد اگرچه تحولات کالبدی پی درپی سبب مخدوش شدن اصالت بنا شده و به نظر می رسد بنای ساخته شده با طرح اولیه آن تفاوت هایی دارد، میان مدارس طراحی شده به دست طاهرزاده بهزاد در قزوین و ساختمانِ موضوع این پژوهش، پیوند زمانی دیده می شود؛ به علاوه، رابطه معناداری میان الگوی طراحی مدارس طاهرزاده بهزاد و کالبد دبیرستان یادشده وجود دارد؛ بر این اساس، احتمال ایفای نقش طاهرزاده بهزاد در طراحی دبیرستان قوّت می یابد.
تبیین الگوهای مطرح در معماری معاصر ایران بعد از انقلاب؛ از منظر تعامل اصالت و نوآوری با تاکید بر جغرافیای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، تبیین الگوهای مطرح در معماری معاصر ایران بعد از انقلاب از منظر تعامل اصالت و نوآوری می باشد. همانگونه که مکاشفه معماری هر کشوری در یک سلسله تاریخی موجب ارتقاء و پیشرفت سطح معماری کشور می شود، از طرف دیگر می تواند موجب ارتقاء از جنبه های پنهان معماری در زمینه اصالت و نوآوری و تعامل تاریخی با معماری بومی و گذشته خود باشد. با پیروی از این موضوع که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شروع و حرکت معماری از نظر تغییر رویه قبلی به نگرشی نوین استارت می خورد، لذا ارزیابی میزان نوآوری و تعامل با معماری گذشته خود از جنبه های پیروی از مضامین اصالت، ضمن تغییر رویه قبلی به روند معماری معاصر بعد انقلاب از موازین اساسی و اهداف اصلی جهت گیری مقاله می باشد. همچنین طرح سوال تحقیق بدین صورت است که؛ چه عواملی نشان دهنده ی معماری با زمینه هویت و اصالت به عنوان یک شاخصه در آثار معماران بعد از انقلاب می باشند؟ روش تحقیق در این پژوهش به صورت فرا تحلیلی و قیاسی- استدلالی می باشد. نتایج تحقیق حاکی است با رشد هویت طلبی گذشته در معماری معاصر بحث تعامل و اصالت در قالب انسان و ابعاد فرهنگی او در معماری بعد از انقلاب بیشتر ظهور و نمود می کند و غرب گرایی به عنوان یک فرهنگ بیگانه سرکوب شده است و اکثر آثار مطرح دارای یک ذهنیت فرهنگی بومی و برجستگی هویتی -ملی می باشند.
گنبد و هویت بخشی به معماری امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۸ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
103 - 118
یکی از راه حل ها برای تدبیر معضل معماری امروزی ایران که آن را از محتوا و مفاهیم عالی تهی کرده و با چالش مواجه ساخته است، برقراری پیوند با معماری گذشته و تداوم آن است. تحقیق حاضر به چگونگی احیای گنبد به عنوان عنصری از هویت معماری ایران می پردازد. به همین منظور عنصر گنبد، از جنبه های گوناگون و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و مقایسه ای و ابزار کتابخانه ای، بررسی شده است. نتیجه این که گنبد ایرانی، دارای شاخصه هایی نظیر پشتوانه اصیل تاریخی و زیبایی شناسانه، مقاومت ذاتی هندسی به لحاظ نیارش و هم چنین خنک نگه داشتن فضای تحت پوشش آن در فصول گرم سال در نواحی اقلیمی گرم و خشک ایران در گذشته، است که موجب هویت بخشی به معماری نواحی مرکزی ایران می شود. بازشناسی این شاخصه ها به احیای این عنصر در معماری معاصر کمک خواهد کرد.
تأثیر معماری نیکولای مارکوف بر هویت شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۸ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
133 - 144
دوره پهلوی از طرفی به مظاهر مدرنی که در غرب در حال اتفاق افتادن بود علاقه مند بود و از طرفی دولت تمایل به توسعه علاقه مندی های ملی گرایی در کشور داشت و از طرف دیگر نیز مردم علاقه مند به ترک سنت های خود نبودند. چگونگی تأثیر کارهای معماران خارجی دعوت شده به ایران توسط دولت در این دوره بر هویت معماری معاصر ایران سؤال اصلی این تحقیق است. در این مقاله ابتدا گذری بر جریان ملی گرایی، مدرنیته و نیز تأثیر آن بر معماری که در این دوره اتفاق افتاد خواهیم داشت و در ادامه نیز تأثیر معماری و معماران غربی مورد تحلیل قرار خواهد گرفت. با توجه به این که نیکولای مارکوف بناهای متعددی را در این دوره طراحی کرده و نیز در مدیریت عناصر سنت، مدرنیته و ملی گرایی در معماری به عنوان یک معمار خارجی تأثیرگذار بوده، معماری و کارهای وی به عنوان نمونه موردی در این پژوهش انتخاب شده است. این پژوهش از نوع کیفی توصیفی بوده و از نظر نتیجه پژوهش کاربردی و منطق پژوهش نیز استنتاجی قیاسی است. روش تحقیق در این پژوهش میدانی کتابخانه ای است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که مارکوف با در نظر گرفتن بسترها و زمینه های موجود در جامعه و مطالعه نیازها، کمبودها، خواسته ها و الزامات جامعه در راستای نیل به تجددگرایی توانست تأثیر بسزایی بر انتقال سنت به مدرنیته در معماری دوره پهلوی اول داشته باشد.
مقایسه باز تعریف و باز به کارگیرى سنت در معمارى معاصر ایران و اروپا (مطالعه موردى: برخى آثار لوکوربوزیه و سید هادى میرمیران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۹
35 - 48
حوزههای تخصصی:
در مباحث نظری معماری و شهرسازی ایران به جهت اهمیت، مفاهیم «سنت» و «هویت» بسیار بحث و جدل شده است. در این مقاله روش و رویکرد میرمیران در بازبه کارگیری سنت با بنیان گذار عملی نهضت مدرن یعنی لوکوربوزیه مقایسه خواهد شد. نوع رویکرد آنان در بازتعریف و باز به کارگیری از سنت هاى معمارى فرهنگ و بومی شان متفاوت است، همان گونه که در مقاله اشاره خواهد شد، لوکوربوزیه مانند جهان بینى مادى غربى به دنبال بازتعریف مظاهر ملموس و مادى سنت هاى کلاسیک معمارى غرب مانند ابعاد، اندازه و تناسبات و بازتعریف روابط مابین عناصر موجود در بنا مانند راه پله و سازه در قالب تفکر مدرن است؛ حال آن که میرمیران در فضای معنوى تر و مفهومى تر به دنبال ارائه باز تبیینى انتزاعى تر و غیر مادى ترى از سنن و عناصر تاریخى معمارى ایران مى باشد، به دنبال باز آفرینى مفاهیمى مانند تضاد درون و بیرون، نور، شفافیت و سبکى در شکل معاصر آن در معمارى ایران است.
جایگاه اقلیم در ترکیب بندی بناهای معاصر (مطالعه موردی: خانه های دوران قاجار در شهر دزفول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶
61 - 74
حوزههای تخصصی:
خانه های دوران قاجار در شهر دزفول، نمونه ای ارزشمند از معماری معاصر ایران به شمار می آیند که به خوبی توانسته اند با شرایط خاص اقلیمی خوزستان هماهنگ شوند. هدف از این پژوهش شناسایی الگوی مسکن قاجاری دزفول و چگونگی تاثیرپذیری آن از اقلیم، به عنوان عنصر هدایت کننده فرایند طراحی معماری است. از این رو با بررسی یازده نمونه از خانه های دوره قاجاریه دزفول و همچنین استفاده از تحلیل داده های حاصل از پرسش نامه های جمع آوری شده از متخصصان آشنا با معماری منطقه، مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن است که بسیاری از ویژگی های خانه های دزفول به نحوی با متغییرهای فرهنگی، اعتقادی، زیباشناختی، اقتصادی و اجتماعی هماهنگ بوده اند؛ و تمامی آنها بر نقش ممتاز اقلیم در جهت دهی و شکل گیری معماری تأکید می نماید؛ و نشان می دهد که اقلیم چگونه به عنوان بخشی از فرایند طراحی معماری سبب ارتقاء کیفیت مسکن معاصر دزفول شده است.
گفتمان معماری سرآمد: الگویی برای نقد آثار معماری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
53 - 67
حوزههای تخصصی:
نقد و انتقاد علمی را می توان زیربنای رشد صحیح و شکوفایی معماری معاصر ایران تلقی کرد. پیش فرض های پژوهش نشان می دهد که معماری فاخر حاصل موفقیت معماری معاصر در ارتباط مناسب با بستر طرح است. از سوی دیگر اگر معماری فاخر بتواند به میراثی برای آینده تبدیل شود، آنگاه می توان آن را یک معماری سرآمد نامید. بر اساس چارچوب نظری پژوهش، نقد آثار معماری معاصر بر اساس مدل های نظری متفاوتی صورت می پذیرد که یکی از آنها روش تحلیل انتقادی گفتمان است. اساس این روش بر پایه نقد و داوری رابطه معماری و بستر، به مثابه رابطه «متن» با «زمینه» است. دستاوردهای پژوهش نشان دهنده آن است که بازترسیم نقد معماری به مثابه یک گفتمان انتقادی، پنج راهبرد را برای نقد علمی در اختیار قرار می دهد: 1) تعامل با زمینه؛ 2) فرایندمبنا؛ 3) اقبال عمومی؛ 4) نقدِ نقد و 5) بازآفرینی گفتمان نوین.
آزمایشگاه زنده شهری به مثابه روشی برای گذار فرهنگی به معاصرسازی پایدار؛ نمونه موردی: محله جماران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۴۰-۲۰
حوزههای تخصصی:
اهداف: تحقق تغییرات تحول آفرین برای گذار به توسعه پایدار، نیازمند نهادینه شدن پیکره بندی های فعلی و تبیین راهکارهای جدید است. فرضیه پژوهش با اتکا به اصل مجموعیت در معماری منظر، بیان می دارد که پیاده سازی آزمایشگاه زنده شهری با استفاده از پتانسیل های منظر آیینی، تسهیل فرآیندهای گذار به سوی پایداری فرهنگی و در نتیجه معاصرسازی سبز را به دنبال خواهد داشت. روش ها: آزمایشگاه زنده شهری به عنوان بستری برای استفاده از ظرفیت تجربه زیسته شهروندان و تحقق مشارکت، شناسایی می شوند. پژوهش ضمن مرور مبانی نظری پایداری فرهنگی به تبیین منظر آیینی به مثابه منظر روزمره می پردازد. سپس با مطالعه محله جماران، مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با ذی نفوذان توسعه در محله جماران، به روش تئوری زمینه ای ترتیب می دهد. پس از آن با تطبیق مقوله های حاصل از کدگذاری گفتمان های مصاحبه با نتایج خوانش بستر و تحلیل آن ها، نظریه پردازی انجام شد. یافته ها: داده های استخراجی در محله جماران، موجب شناسایی مقوله هایی شد که نقش آزمایشگاه های زنده شهری را به عنوان ساختارهایی در بستر زیست روزمره ساکنین مورد تأیید قرار دادند. الگویی که در بهره گیری از پتانسیل های منظر آیینی، به منظور تسهیل گذار به توسعه پایدار و در نتیجه معاصرسازی سبز، کارایی خود را نشان داد. نتیجه گیری: پیاده سازی آزمایشگاه زنده با به رسمیت شناختن مشارکت و تصمیم سازی افراد محلی، به واسطه منظر آیینی به عنوان امری فرهنگی، موجب تسهیل فرآیندهای گذار به معاصرسازی پایدار است. همچنین، تأثیرات آزمایشگاه زنده شهری بر بازشناخت ویژگی های بومی بستر قابل تأمل است.
معاصرسازی سبز مجتمع کارخانه سیمان ری با تاکید بر اقتصاد چرخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۵۸-۴۱
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف اصلی این پژوهش برقراری ارتباط مناسب بین مجموعه کارخانه صنعتی سیمان ری و مخاطبان از طریق تعریف فعالیت پایدار و افزایش منزلت فرهنگی و اجتماعی منطقه و ایجاد اقتصاد چرخشی و پویا است. بر اساس پیش فرض مقاله، ظرفیت مهم این کارخانه قرارگیری در فهرست میراث صنعتی مشترک ایران و آلمان است، که فرصت مناسبی برای بازکاربست همساز سبز این بنا محسوب می شود. روش ها: این پژوهش ماهیتی کاربردی دارد و با استفاده از روش کیفی- اقناعی نسبت به تبیین موضوع اقدام می نماید. چارچوب مفهومی پژوهش بر ترکیبی از نظریه های معماری و اقتصاد چرخشی بنیان نهاده شده است. پژوهش با مقایسه بایسته های معاصرسازی سبز با شاخص های اقتصاد چرخشی، راهکارهایی را برای موفقیت نمونه مورد مطالعه ارایه می دهد. یافته ها: دستاوردهای حاصل از تحلیل یافته نشان دهنده آن است که شناخت فرایندهای و ساختمان های کارخانه، با نگاه جامع به تعریف فعالیت های به روز و پایدار با در نظر گرفتن ده شاخص کلیدی مربوط به اقتصاد چرخشی، به بازکاربست همساز کارخانه سیمان ری همبسته است. یافته های پژوهش بر اهمیت رویکرد جامع مبتنی بر اقتصاد چرخشی تاکید می ورزد. نتیجه گیری: ارزش های میراث معماری صنعتی در سه حوزه اصلی زمان، مکان و اصالت با راهکارهای کاهش مصرف، استفاده مجدد و بازیافت می تواند با توجه خاص به گردشگری پایدار و اقتصاد فرهنگی افزایش یابد. معاصرسازی کارخانه سیمان ری و تبدیل آن به موزه میراث معماری صنعتی و آموزش صنعت به جامعه به عنوان یک مقصد گردشگری پایدار، فرصتی کلیدی برای تبدیل این نمونه از میراث صنعتی؛ به موتور محرک توسعه می باشد.
بررسی گردشگری سبز و توسعه فرهنگی جوامع محلی با احیای میراث معماری صنعتی مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۱۰۴-۸۴
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از این پژوهش شناسایی راهبردهای بهره گیری مجدد از میراث صنعتی استان مازندران، ثبت شده در فهرست میراث ملی، در توسعه جوامع محلی با رویکرد پایداری است. از این رو پژوهش با شناسایی مؤلفه های مؤثر در توسعه گردشگری سبز آثار میراث صنعتی مازندران، با تاکید بر میراث مشترک ایران و آلمان؛ به تأثیر هر یک بر توسعه پایدار پرداخته، راهکارهایی را برای تغییر کاربری تطبیقی آن ها پیشنهاد می دهد. روش ها: به کمک روش ای.اچ.پی به ارزیابی مؤلفه های اصلی پرداخته؛ و تهیه پرسش نامه و روش دلفی از تجربه متخصصان کمک گرفته شد. سپس با بررسی میراث صنعتی مازندران و با مقایسه موقعیت آن با موارد مشابه، مؤلفه های تأثیرگذار در انتخاب نوع بهره وری، اولویت بندی شد. یافته ها: هریک از آثار میراث صنعتی مازندران مانند کارخانه پنبه بابل با 26.6 در صد، کارخانه نساجی قائم شهر با 21 درصد، راه ناصری با 20.6 درصد، پل فلزی چالوس با 16.8 درصد و پل لار با 15.5 درصد؛ رابطه میان توسعه گردشگری و توسعه جوامعی محلی را نشان می دهند. نتیجه گیری: معاصرسازی میراث صنعتی با اولویت توسعه پایدار اجتماعی و سپس با توسعه اقتصادی و زیست محیطی، سببِ توسعه جوامع محلی می شود. رونق گردشگری سبز با مفاهیم چون ایجاد امنیت دسترسی، امکان فروش، عرصه بندی عمومی و خصوصی، استفاده بهینه از محوطه مخروبه، ایجاد کاربری چندمنظوره و ساماندهی واحدهای تجاری و همچنین توسعه فرهنگی با حفاظت از آثار، توسعه یکپارچه، و برگزاری فعالیت های فرهنگی در توسعه جوامع محلی مازندران نقش مؤثری خواهند داشت.
«بِینامعماری»؛ تبیین روابط میان یک اثر معماری با آثار دیگر بر پایه رویکرد «بینامتنیت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۴
25 - 44
حوزههای تخصصی:
ارتباط میان یک اثر معماری با آثار دیگر از موضوعات مهمی است که با به چالش کشیدن مفاهیم تألیف، اصالت و خودبودگی اثر، در جامعه معماری مطرح است و فقدان رویکردی مدون جهت نقد روش مند روابط میان آثار با یکدیگر، بررسی دقیق تر این موضوع را ضروری می کند. در این پژوهش با طرح این پرسش که ارتباط میان یک اثر معماری با آثار دیگر چگونه است؟ تلاش شده مناسبات میان متنی در معماری (بینامعماری) تبیین شود. برای این منظور از رویکرد «بینامتنیت» استفاده شده است که به نحوه تأثیر متن ها در شکل گیری یکدیگر و خوانش متن ها توجه می کند و چگونگی تکثیر متنی را توضیح می دهد .نوع تحقیق کیفی است و روش های تحقیق، توصیفی و تاریخی-تفسیری است. برای رسیدن به مفهوم نقد «بینامعماری» و چارچوب نظری تحقیق، ابتدا موقعیت یک اثر معماری به عنوان یک متن در ارتباط با سایر متون مشخص می شود. سپس ساختار نقد ارائه شده در دو لایه نوع و مراتب ارتباط بینامتنی، دلالت های ضمنی اثر در شبکه ارتباط بینامتنی را آشکار می سازد و نشان می دهد که این ارتباط تا چه اندازه به قابلیت تکثیر و چندمعنایی بودن اثر می انجامد و اثر را به یک «بافت معماری» چندرگه و یا در مقابل به یک «شیء معماری» با یک ایدئولوژی مسلط نزدیک می کند. این روش نقد در پروژه ها ی پردیس سینمایی ملت و ساختمان نظام مهندسی بیرجند به عنوان نمونه های مورد مطالعه آزموده می شود.
بررسی و تحلیل نقش تکنولوژی در پیشرفت ساختمان سازی در معماری دوره پهلوی دوم
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد صنعتی کشورها لازم است معماری معاصر ایران از لحاظ رشد صنعتی مورد بررسی قرار گیرد تا جایگاه کنونی و نکات ضعف و قوت مشخص گردد و چشم انداز آینده روش شود بنابر این در این مقاله به شناخت و بررسی معماری پهلوی دوم از منظر پیشرفت تکنولوزی مورد تحلیل قرار گرفته است که روند پیشرفت صنعتی سازی ساختمان از دوره قبل از انقلاب مشخص شود و امکان مقایسه با معاری معاصر فراهم گردد. تحقیق حاضر با روش ترکیبی، تفسیری-تاریخی و رویکرد غالب کیفی در گردآوری و تحلیل اطلاعات انجام شده است .در جهت دستیابی به نتایج مطلوب با مطالعات اسنادی و کتابخانه ای بروی تحقیقات گذشتگان و بررسی ساختمانه های ساخته شده در دوره پهلوی دوم مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است و فاکتورهای تأثیر گذار در پیشرفت تکنولوژی ساخت و در کل نکات قوت و ضعف معماری از این مطالعات استخراج گردیده است.استفاده از سازه های پیش ساخته بتنی و فلزی و نماهای پیش ساخته، مصالح جدید مانند شیشه های عریض، بتن نمایان، نماهای شیشه ای در ساخت بناها مورد استفاده قرار گرفت. از مهم ترین عوامل به کار گیری تکنولوژی در این دوره همکاری با شرکت های خارجی می باشد که زمینه پیشرفت همگام با سبک های بین المللی و های تک را در ایران فراهم کرد و سبب رشد دانش طراحی و ساخت در معماری دوره پهلوی دوم شد.
تبیین و ارزیابی چگونگی بازتاب شاخص های هویت بخش معماری تیموری در بناهای معاصر سه کشور شرق خراسان بزرگ، ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
222 - 241
حوزههای تخصصی:
هویت و معماری برخوردار از هویت ملی و منطقه ای مسئله ای است که در سال های اخیر و در همه کشور ها مورد توجه خاص قرار گرفته است. در شرایط کنونی و با وجود جریاناتی که به دنبال معماری خودی هستند، تبیین چگونگی اثرپذیری آثار معماری معاصر از آثار معماری ماقبل خود به ویژه آن دسته از آثاری که در زمینه تاریخی-فرهنگی یکدیگر قرار دارند، بسیار مهم و حائز اهمیت است؛ لذا در این پژوهش با بررسی ویژگی های مهم و تأثیرگذار و اجزای درون متنی هویت ساز در سنت معماری تیموری، به عنوان یکی از مهم ترین سنت های معماری در خراسان بزرگ و در کشور های حوزه ی تمدنی آن و در بناهای شاخص این دوره در کشورهای موردمطالعه، تلاش شده به صورت منسجم به بیان چگونگی و مراتب ارتباط میان سنت معماری تیموری با آثار معماری معاصر و بر اجزا و لایه های مختلف آن پرداخته شود. در این تحقیق به واسطه بررسی های کتابخانه ای و با مطالعه اسناد تاریخی و منابع متعدد دیگر، از روش تحقیق کیفی با استفاده از تدابیر چندگانه تحلیلی-توصیفی و روش تاریخی-تفسیری و روش مقایسه ای استفاده شده و جامعه آماری بناهای معاصر عمومی سه کشور ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان در فاصله سال های ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰ میلادی است. تجزیه و تحلیل داده ها و نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که بناهای معاصر در این کشورها با تلاش به ترکیب لایه های مختلف در معماری بنا به برقراری مکالمه و ارتباط با سنت معماری تیموری پرداخته اند. اهداف پژوهش بازشناسی شاخص های هویت بخش معماری تیموری در بناهای عمومی معاصر کشورهای ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان. ۲. مقایسه چگونگی ارتباط در لایه های مختلف میان سنت معماری تیموری و آثار معماری معاصر در سه کشور ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان. سؤالات پژوهش ۱. بازتاب شاخص های هویت بخش سنت معماری تیموری در بناهای عمومی معاصر سه کشور ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان، چگونه است؟ ۲. مراتب ارتباط در لایه های مختلف و میان سنت معماری تیموری و آثار معماری معاصر در سه کشور ازبکستان، تاجیکستان و ترکمنستان چگونه تبیین می شود؟
خوانش نسبت تاریخ گرایی و مفهوم هویت در میراث معماری مدرن شهر تهران (1320- 1310)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
21-1
حوزههای تخصصی:
اهداف: میراث معماری مدرن اولیه در دوره پهلوی اول، بیانگر مفهوم هویت در ساحتی جدید بوده که حاصل انقطاع معماری سنتی ایران است. تجربه معماری تاریخ گرا در دوره پهلوی اول، از نخستین تلاش های صورت گرفته در راستای امتداد هویت معماری ایران در این قالب نوین می باشد. هدف از این پژوهش بازخوانی ریشه ها و سطوح رویکرد تاریخ گرا در دوره پهلوی اول است تا چگونگی استمرار هویت در میراث معماری مدرن این دوره تبیین گردد. روش ها : رویکرد این پژوهش کیفی است که با روشی توصیفی-تحلیلی، ارتباط ارزش فرهنگی میراث معماری مدرن را با مفهوم هویت در معماری تعیین نموده، از طریق رجوع به اسناد مربوطه، روند شکل گیری معماری را در دوره پهلوی اول مورد بررسی قرار داده و با مطالعه منابع کتابخانه ای، به واکاوی مفهوم هویت در معماری و مؤلفه های وابسته به آن می پردازد. سپس با روشی استنباطی، ارتباط سطوح تاریخ گرایی و هویت پذیری در میراث معماری مدرن را واکاوی نموده و بر اساس آن ابنیه منتخب از جریان تاریخ گرای پهلوی اول را مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهد. یافته ها: تاریخ گرایی تقلیدی، الگویی و مفهومی سه سطح شکل دهنده رویکرد بازگشت به گذشته هستند که با مراحل مختلف هویت یعنی فرمی، استنباطی و معنایی ارتباط مستقیم دارند. نتیجه گیری: هویت در میراث معماری دوره پهلوی اول با نگرش تاریخ گرا، در ابتدا از طریق برداشت مستقیم و انطباق عینی با شاخصه های معماری تاریخی ایران، به شکلی فرمی انتقال می یابد. در امتداد آن، گروهی دیگر از ابنیه شکل می گیرند، که هویت در آن ها به واسطه به کارگیری غیرمستقیم عناصر معماری ایران و پالایش و تجرید مؤلفه های تاریخی، از طریق بازنمایی محتوایی امتدادیافته و ضمن تأکید بر تشابه، تمایزی فرهنگی را در میراث معماری این دوران، به نمایش می گذارند.
واکاوی چالش های هویت نماهای ساختمانی و نقش گروه های موثر در شکل گیری آن در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
78-63
حوزههای تخصصی:
اهداف: موضوع هویت نماهای شهری یکی از مهم ترین مسائل شهرسازی در ایران است که نظیر آن در کشورهای اروپایی و آمریکایی کم تر دیده می شود. علی رغم تبیین مسئله بحران هویت در نماهای شهری تهران در محافل نظری و مدیریتی، هم چنان در عمل فاصله زیادی با نماهای مطلوب وجود دارد. در این راستا هدف پژوهش حاضر، شناسایی مهم ترین گروه های موثر در فرایند شکل گیری هویت نماهای مسکونی در شهر تهران است. روش ها: مقاله حاضر مبتنی بر مصاحبه با برخی صاحب نظران، بحثهای گروهی و مطالعات کتابخانه ای است. از طریق مباحثه با برخی متخصصین در حوزه معماری و شهرسازی در دانشگاه های مختلف تهران و نهادهای مدیریتی، عوامل و کنشگران اثرگذار بر هویت جداره های شهری تهران شناسایی شد و نحوه اثرگذاری آن ها تحلیل گردید. یافته ها: براساس یافته های پژوهش، چهار گروه شهروندان، سرمایه گذاران، طراحان و مدیریت شهری به عنوان ذی نفوذان اصلی در فرایند شکل گیری هویت نما شناسایی شدند و سهم هریک از آن ها در ایجاد چالش های هویتی در نماهای شهری تهران تشریح گردید. نتیجه گیری: به منظور بهبود فرایند تولید نماهای با هویت می توان برنامه و سیاست هایی را متناسب با هر یک از چهار گروه ذکر شده تدوین نمود. افزایش آگاهی عمومی و فرهنگ سازی اولین گام مهم در زمینه حل این چالش است. از دیگر چالش های مهم عدم تناسب دستمزد و کار حرفه ای به علت عدم تناسب بین عرضه و تقاضا در عرصه طراحی است. در حوزه مدیریت شهری نیز بی توجهی به مباحث طراحی شهری مانند ترکیب توده و فضا از جمله مسائلی است که باید مورد بازنگری قرار گیرد.
گردشگری تجربه محور میراث صنعتی؛ موردپژوهی: کارخانه سیمان شهرری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
96-79
حوزههای تخصصی:
اهداف: بناها و سایت های صنعتی، به دلیل ویژگی های متمایز کالبدی و زیبایی شناختی، می توانند صحنه ای باشند برای ملاقات مردم که در صورت هدایت درست صحنه؛ ایجاد تجربه های به یادماندنی را به دنبال خواهد داشت. استفاده مجدد از این بناها با کاربست اقتصاد تجربه می تواند فارغ از نگاه موزه ای به آن ها، پیشنهادات بیشتری را در اختیار قرار دهد تا با طراحی تجربه های متفاوت به شکلی مناسب از آن ها بهره برداری شود. روش ها: در پژوهش اسناد و نظریه های مرتبط از طریق راهبرد استدلال منطقی مورد بازخوانی قرار می گیرند. سه مولفه «زمینه شخصی»، «زمینه اجتماعی» و «زمینه فیزیکی» چارچوب مفهومی پژوهش را شکل دادند. یافته ها: طراحی تجربه در کارخانه سیمان ری بر اساس سه مولفه استخراج شده از چارچوب مفهومی و با بهره گیری از چهار قلمرو پین و گیلمور انجام شده است. از این رو، کاربری های پیشنهادی با توجه به اصالت سایت صنعتی و تولید تجربه های نوین جمعی که ماحصل آن هم نشینی کاربری های گوناگون در این سایت می باشد، تعریف شده است. نتیجه گیری: میراث صنعتی هر کشور زمینه ساز رشد و ارتقا اقتصاد آن کشور است. حفاظت و استفاده مجدد از این بناها می تواند در تحقق توسعه اقتصادی باشد. یکی از جدیدترین شیوه ها در علم اقتصاد، طراحی تجربه است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد، طراحی تجربه محور می تواند ابزاری سودمند در راستای حفاظت از میراث باشد. در این مقاله بر اساس معیارهای به دست آمده از چارچوب مفهومی پژوهش، از نگاه تجربه محوری به گردشگری میراث پرداخته شده است و برای تبیین بهتر این رویکرد، طراحی تجربه محور کارخانه سیمان ری به عنوان مورد پژوهی مورد بررسی قرار گرفته است.