مطالب مرتبط با کلیدواژه

استقراگرایی


۱.

نقد و بررسی کارآمدی منطق اثبات گرایانه درحوزه انسان پژوهی براساس اندیشه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اثبات گرایی وحدت علم انسان پژوهی استقراگرایی عینیت علم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۸۵ تعداد دانلود : ۹۳۹
دگرگونی روش تحقیق از قیاس گرایی به استقراگرایی و در نهایت تعمیم آن از حوزه مطالعات طبیعت به قلمرو انسان با پیش فرضی اثبات گرایانه، زمینه ساز پیدایش علوم انسانی جدید گردید که متکفل انسان پژوهی علمی است. در این مقاله ناکارآمدی تئوریک و عملی منطق اثبات گرایانه در قلمرو انسان پژوهی در جامعه اسلامی با روش تحلیلی - استنباطی و تفسیر مفهومی اسناد، بررسی و نشان داده شده است. از لحاظ نظری چهار دلیل برای ناکارآمدی منطق اثبات گرایی ارائه شده است؛ مهم ترین دلیل اثبات گرایان برای بی معنایی گزاره های غیر تجربی - یعنی معیار تحقیق پذیری - خود تحقیق ناپذیر است. استقرا به عنوان تنها روش معتبر اثبات گرا ها ناکارآمد است و با چالش های جدی مواجه می باشد. علم بی طرف و خالی از ارزش غیرممکن است و وجود ندارد. علم تجربی در حوزه شناخت انسان توانمند نیست. بنابراین نظریه علم واحد توهم است. از لحاظ عملی نیز ناکارآمدی این روش از دو جهت بررسی شده است: ناتوانی در تبیین ماهیت و رفتار انسان مطلوب جامعه اسلامی که نمونه کاملش رسول خدا(ص) است و همچنین تعارض بنیادین آنها با اسلام در روش های حل مسئله.
۲.

جغرافیای سیاسی به مثابه یک علم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم علم تجربی معیارهای علمی استقراگرایی تحول اندیشه در جغرافیای سیاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵۷ تعداد دانلود : ۶۵۷
در یک تقسیم کلی می توان علم را به دو معنای عام و خاص درنظر گرفت. علم در معنای کلی و عام، مشتمل بر مجموع دانستنی ها، صرف نظر از موضوع، محتوا و روش شناسی آن است. در زبان انگلیسی، از این معنای علم با واژه knowledge [1] یاد می شود. علم در مفهوم خاص، به آن دسته از معرفت ها گفته می شود که ویژگی تجربی و آزمون پذیر دارند و با واژة science [2] معرفی می شوند. براساس ضابطة تجربه­پذیری، بسیاری از علوم و معارف نظیر فلسفه، ریاضیات، ادبیات، شعر، فقه، منطق و نظایر آن، از قلمرو معرفت علمی خارج می­شوند. در نزد فلاسفة پوزیتیویست علم و براساس ضابطه «معناداری»[3]، علم تجربی معرفتی مبتنی­بر مشاهده و آزمون است و قابلیت اثبات و ابطال پذیری تجربی دارد. از این رو، هر معرفت قابل­آزمون و اثبات، در زمرة معرفت علمی (تجربی) قلمداد می شود. دانش جغرافیا و از آن میان شاخة جغرافیای سیاسی که روابط نظام مند میان انسان (سیاست) و محیط جغرافیایی را بیان و تشریح می­کند، از جمله علوم قدیمی است که سابقة آن به اندازه عمر انسان در زمین است. پرسش اساسی که در اینجا مطرح می شود آن است که آیا می توان جغرافیای سیاسی را به مثابة معرفتی تجربی، در ردیف علوم تجربی قلمداد کرد. مطابق فرضیة این مقاله، جغرافیای سیاسی به­دلیل برخورداری از ویژگی های معرفت تجربی، در ردیف علوم تجربی قرار دارد. از این رو، می توان جغرافیای سیاسی را دانشی تجربی به­شمار آورد.
۳.

تصویر مخدوش واقعیت اجتماعی در پوزیتیویسمِ استقراییِ نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استقراگرایی تقدم مشاهده بر نظریه پوزیتیویسم ذهن تهی از ارزش نظریه زمینه ای واقعیت اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۲۹ تعداد دانلود : ۴۷۰
در این مقاله می کوشیم تا با تکیه بر رئوس انتقادات کارل پوپر از پوزیتیویسم و استقراگرایی، این دو مبنایِ پوزیتیویستی و استقراییِ نظریه زمینه ای را مورد انتقاد قرار دهیم: اول، تهی کردن ذهن از هرگونه پیشداوری و ارزشگ ذاریِ اخلاقی در فرآیند تحقیق؛ و دوم، تقدم مشاهده بر نظریه، گرد آوریِ اطلاعات از طریق آن، مقایسه این اطلاعات بر مبنای تفاوت ها و شباهت هایشان، و نهایتاً استنتاج نتیجه ای کلی از این قیاس در قالب مفاهیمی انتزاعی. طبق ادعای نظریه زمینه ای، می توان با عمل به این مبانی واقعیت اجتماعی را «همان گونه که هست» اظهار کرد. استدلال می کنیم که در عمل این ادعا نه تنها محقق نمی شود، بلکه تصویری مخدوش و ای بسا تحریف شده از واقعیت اجتماعی اظهار می شود. همچنین عمل به این دو مبنا، محقق را به جای اینکه تبیین گر منتقد واقعیت اجتماعی باشد، به توصیف گری خنثی، یا به تعبیر ما به «کارگر اطلاعات» و «عمله داده ها» بدل می کند، و این به معنی از بین رفتن خصیصه ذاتیِ علم جامعه شناسی، یعنی جنبه نقادانه آن است.