مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
حذف
حوزه های تخصصی:
اشکالات و اختلافاتی که در متون درسی علم معانی وجود دارد باعث شده است جایگاه این شاخه علمی در میان علوم ادبی تضعیف و کارآیی های بالقوه آن در درک زیبایی و تحلیل مسائل ادبی پنهان شود. این اشکالات غالباً از فقدان روش علمی و نبود تعریف درست و دقیق از مبانی این دانش سرچشمه می گیرد.
این پژوهش در جهت بازبینی، نقد و تبیین مبحث «حذف و ذکر» انجام شده است که یکی از بخش های مهم فنّ معانی است. حذف و ذکر از مهم ترین ابزارهای بلاغی شعرا و نویسندگان فارسی است که در طول تاریخ ادبی به صورت متنوّع و مکرّر از آن بهره برده اند؛ ازهمین رو توضیح و تفسیر جنبه بلاغی آن از نخستین کتاب های معانی تا دوره معاصر درکانون توجه اهل بلاغت بوده است.
نویسندگان مقاله حاضر مبحث «حذف و ذکر» را در کتاب های بلاغت فارسی بررسی کرده و ضعف ها و قوّت های این کتاب ها را در ارائه منسجم و هدفمند این بخش مهم از علم معانی نشان داده اند و درنهایت برای حذف برخی اغراض ثانویه نادرست، ادغام دسته ای از اغراض در یکدیگر، تغییر نام بعضی از آنها، تعیین «حدودِ مسند» و بازنگری مبحث «ذکرمسندالیه» پیشنهادهایی مطرح کرده اند.
کارکردهای بلاغی «حذف» و اثر آن در ترجمه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۷)
حوزه های تخصصی:
آشنایی با صنعت حذف و چرایی آن، به دلیل فراوانی نمونه های آن در قرآن کریم در فهم آیات اهمیتی ویژه دارد؛ زیرا دریافت مقصود بدون توجه به محذوف و تقدیر آن امکان پذیر نیست. در این اسلوب با حذف بخشی از آیه، پیکره آن فشرده گشته و پاره ای از مقصود به دلیل انگیزه های بلاغی گوناگون، نهان می گردد؛ از این رو، در ترجمه آیات توجه به محذوف، امری ضروری است. حذف های قرآنی، جایگاهی چون ذکر و بسی بالاتر از آن را داراست و ظرافت های خاصی به دنبال خود دارند. در مقاله حاضر تلاش می شود با رویکرد توصیفی-تحلیلی، پس از بیان گزارشی مختصر از اسلوب حذف و کارکردهای بلاغی آن، رویکرد مترجمان در برابر این اسلوب و فرآیند ترجمه آن در آیات قرآن دنبال گردد. این بررسی بیان گر آن است که برخی از ظرافت های اسلوب حذف در ترجمه های قرآن بازتاب نداشته و ابهام و عدم انسجام در ترجمه، از برجسته ترین نارسایی ها در امر بازگرداندن محذوفات قرآنی است.
برخی از فرآیندهای واجی در گویش گیلکی رودسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به توصیف و تحلیل برخی از مهمترین فرایندهای واجی گویش گیلکی در شهرستان رودسر می پردازد. بدین منظور از ده گویشور بومی این گویش مصاحبه به عمل آمد. نیز از شمّ زبانی یکی از نگارندگان به عنوان گویشور بومی و برخی از منابع مکتوب برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. همگونی (همگونی همخوان ها، هماهنگی واکه ها)، حذف (حذف همخوان پایانی، حذف همخوان میانی)، تبدیل خوشه های [-nn] به صورت [-nd-]، تضعیف، قلب، کشش جبرانی، تبدیل همخوان r به همخوان l و تبدیل واکه A به واکه o از فرایندهایی هستند که در این مقاله با شواهد کافی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. از بین فرایندهای بررسی شده، این نتیجه به دست آمد که قواعد همگونی، حذف و تضعیف از پربسامدترین فرایندها و تبدیل خوشه های [-nn] به صورت[-nd-] از کم بسامدترین آنها در این گویش به شمار می رود.
برخی فرایندهای واجی در گونة زبانی شیرگاه از گویش مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله بررسی برخی فرایندهای واجی از قبیل همگونی، ناهمگونی، حذف و درج واکه در گونة شیرگاه از گویش مازندرانی است. بررسی فرایندهای واجی نتایج زیر را نشان می دهد:
1- در جایگاه مرز هجا با عملکرد فرایند همگونی خوشه های همخوانی nd و st به ترتیب به صورتnn وss تولید می شوند. 2- در حالت التقاء واکه ها (e+e) در مرز تکواژها به طوری که تکواژ اول به واکه /e/ ختم شود و دومی تکواژ سوم شخص این گونة زبانی یعنی/e/ به معنی""است"" باشد، با عملکرد فرایند ناهمگونی واکه /e/ در تکواژ اول به صورت واکة پسین و افراشته /u/ تولید می گردد. 3- حذف همخوان چاکنایی [h] در بافت بین دو واکه موجب فعال شدن فرایند ترخیم می شود بطوری که کاهش تعداد هجاها و کوتاه تر شدن کلمه را به دنبال دارد. 4- در خوشة همخوانی پایانی در ساخت هجای(C)V به گونه ای که یکی از همخوان های گرفته و یکی از همخوان های رسا ( lو r) باشد، واکه شوا [Ə] بین دو همخوان درج می شود.
بررسی فرایند حذف گروه فعلی در گزارش های زنده فوتبال رادیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر نگارنده به بررسی مقوله حذف گروه فعلی در بافت گزارش های زنده فوتبال رادیویی پرداخته است. به این منظور، در ابتدا نگرش دستورنویسانِ ایرانی و غربی را به مقوله حذف معرفی کرده، و سپس انواع حذف را از دیدگاه زبان شناسانی چون هلیدی و حسن و همچنین کوئرک و دیگران طبقه بندی کرده است. مقوله حذف از دیدگاه معنا شناسیِ شناختی نیز مورد بررسی قرار گرفته است. داده های مقاله حاضر از دو گزارش زنده فوتبال رادیویی گردآوری شده است. بررسی داده ها نشان دهنده آن است که ما می توانیم برای حذف واژگانی پیشنهادی هلیدی، در زبان فارسی، زیرمجموعه هایی، مانند حذف فعل لازم، حذف فعل مجهول، حذف فعل متعدی و .... قائل شویم
تحلیل و توصیف فرایند کشش جبرانی در گویش کردی کلهری بر پایه نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش تلاش بر آن است، تا با استفاده از نظریه بهینگی، به تحلیل و توصیف فرایند ی در گوییِی پرداخته شود. در این مقاله سعییی با فرایندهای حذف و اضافه در این گویش مورد بررسی قرار گی های انتخابِ این فرایند، نسبت به سایر فرایند ها، در قالب نظریه بهینگی نمایش داده شود. همچنین نشان داده شده است نظریه بهینگی با گزینه های زنجیره ای در توجیه فرایی نسبت به نظریه بهینگیییِ بالاتری برخوردار است. شیوه گردآوری داده ها نیز به صورت میدانی ازمیان افراد سالخورده تا جوانان تحصیین از شم زبانی نویسنده نیز استفاده شده است.
بررسی تداوم زمان در منظومه آرش کمانگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه آرش کمانگیر، یکی از شاهکارهای برجسته در حوزه منظومه های روایی است. سیاوش کسرایی با به کارگیری شگردهای زمان روایی، اسطوره آرش را در حوزه ادب معاصر تا ابد زنده نگه داشت. این جستار با بررسی تداوم زمان در این منظومه و انواع شگردهای روایی در بخش تداوم که دربرگیرنده حذف، درنگ، چکیده و صحنه می شود، بر اساس نظریه ژرار ژنت پرداخته و در نهایت از داده های به دست آمده، نتیجه گیری شده است. در این منظومه، بیش از همه از شگرد حذف، استفاده شده است. پانزده مورد حذف در کلّ منظومه، بیانگر اهمیّت و عدم اهمیّت برخی رویدادها نسبت به دیگری است. همچنین این عامل بیانگر صدا، انگیزه و محرّک اصلی راوی آن است. بیشترین شگرد روایی تداوم از آن حذف است امّا از هشت مورد توصیف، پنج مورد چکیده و صحنه نیز بهره گرفته شده است. هر چند که بسامد حذف از توصیف بیشتر است امّا در نهایت اعمال توصیفات ایستا و مقتدرانه بر حذف ها و چکیده ها می چربد. دو شگرد حذف و چکیده با ابزار دیگری تحت عنوان ایجاز با یکدیگر خلط شده و سبب شتاب مثبت در رویدادهای بی اهمیّت یا کم اهمیّت روایت شده اند. توصیفات اغلب برای آشناسازی خواننده با فضا و صحنه است. هر چه توصیف یک رویداد طولانی تر است، نشان دهنده اهمیّت آن رویداد در پیکره کلّ روایت است. اهمیّت سرعت/پویایی رویدادها سبب تمرکز ما بر برخی رویدادها می شود و بی اهمیّتی نسبت به برخی رویدادها. بسامد مکرّر و توصیفات در نهایت سبب بخشیدن شتاب منفی به روایت شده اند.
شیوه ها و کارکردهای هنری حذف عناصر کلام در غزل های پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پارسی معاصر سال ششم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
117-1140
حوزه های تخصصی:
شعر معاصر ایران از نیما تاکنون، تحولات متعددی را از سر گذرانده است. یکی از این جریان های نوآیین، پست مدرن است که در دهه ی هفتاد تحت تأثیر تحولات غرب، در ادبیات فارسی مطرح شد. مؤلّفه های بسیاری برای آن برشمرده اند؛ اما مهم ترین مؤلّفه ای که شعر پست مدرن را از دیگر جریان های ادبی متمایز می گرداند، شالوده شکنی است که در قالب گرایش به بازی های زبانی، معناگریزی، شکستن فرم، چندصدایی، گسست روایت و... نمود می یابد. پست مدرن ها از میان عناصر شعر، بیش از همه به زبان و بازی های زبانی گرایش دارند. آن ها شیوه های مختلفی را برای رسیدن به ایجاز و برجسته سازی زبان به کار می گیرند که یکی از رایج ترین شان، حذف های پیاپی عناصر کلام است. این پژوهش می کوشد تا بدین پرسش پاسخ دهد که شیوه ها و انگیزه های حذف در شعر پست مدرن کدامند؟ در این مقاله با بررسی غزل های پست مدرن، شگردهای حذف در چهار شیوه شناسایی شده که عبارتند از: حذف فعل، حذف بخشی از کلمه، حذف جمله یا بخشی از آن و فشرده کردن جمله ها. هم چنین انگیزه های روان شناختی، تعلیق معنا، قافیه سازی، عینیت بخشی و نمایشی کردن اندیشه های شاعرانه، ابهام افکنی، ایجازآفرینی و چندمعنایی را می توان مهم ترین کارکردهای هنری و بلاغی این گونه حذف ها به شمار آورد.
سکوت و حذف روایی و پیوند آن با شیوه روایتگری، فرم و شگردهای روایی در رمان رود راوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت به مثابه یک گفتمان، از بخش های ناگفته و گفته شده تشکیل شده است. ناگفته ها یا سکوت ها ، به حذف ها، غیاب ها، گسست ها یا خلاءهای معنادار و دلالت مند در روایت اشاره دارد. در مباحث روایت شناسی ساختگرا، به سکوت روایی کمتر پرداخته شده است. با این حال برخی از مباحث روایت شناسی با مفهوم سکوت و حذف روایی پیوندی تنگاتنگ دارند. در این پژوهش، با روشی مبنایی تحلیلی و با بهره گیری از مباحث روایت شناسی، رمان پیچیده رود راوی از منظر سکوت روایی تحلیل شده است. در تحلیل رمان، از برخی مباحث روایت شناسی مانند شیوه روایتگری، میزان اعتماد پذیری راوی، طیف حضور راوی در داستان، انواع فاصله، شیوه های اطلاع رسانی و نوسان در آن ها، انگیزه راوی، روایت باواسطه یا چندلایه، مبحث دیرش و نیز مفهوم فرم بهره گرفته شده و پیوند آن ها در این رمان با سکوت و حذف روایی واکاوی شده است. راوی فریب کار این رمان، در جهت انگیزه روایی خود، شگردهای روایی مختلفی را به کار می گیرد یا ایجاد می کند تا حذف ها و سکوت های روایت را بپوشاند یا موجه جلوه دهد و وجوه اعتماد ناپذیری خود را پنهان کند.
بررسی حذف همخوان در خوشه های همخوانی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان فارسی از جمله زبان هایی می باشد که در ساخت هجایی خود تنها یک خوشه، مرکب از دو هم خوان در پایانه هجا دارد. پژوهش حاضر به بررسی حذف همخوان در خوشه پایانی زبان فارسی با توجه به تشابه و تمایز سه مشخصه گرفته، پیوسته و واک می پردازد. همچنین در این پژوهش نقش همنشینی همخوان ها در پایداری خوشه مورد بررسی قرار گرفته است. در پژوهش حاضر به این منظور 1500 واژه (600 واژه تک هجایی) که دارای خوشه همخوانی می باشد مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش خوشه های همخوانی مورد بررسی به دو دسته بدون قابلیت حذف(پایدار) و با قابلیت حذف (ناپایدار) تقسیم شد ه است. این پژوهش نشان می دهد که تعداد خوشه های ناپایدار بسیار کمتر از خوشه های پایدار می باشند. در خوشه های پایدار تمایز مشخصه های گرفته ، پیوسته و واک در مجموع به صورت معناداری بیش از تشابه آنها می باشد. این پژوهش نشان می دهد که علاوه بر مشخصه ها ، واج های همنشین نیز موثر می باشند. این پژوهش نشان می دهد ساختار واژه نیز در حذف همخوان موثر است. این پژوهش همچنین نشان می دهد که همه همخوان های حذف شده از خوشه بجز همخوان های سایشی که از هر دو جایگاه حذف می شوند ، تنها از همخوان پایانی حذف می گردند. همچنین با بررسی وضعیت حذف در خوشه های پایانی محدودیت هایی در قالب واج شناسی بهینگی استخراج شد ه است.
کافت و بندزدایی در زبان فارسی: رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زدودن عناصر زبانی از اشتقاق که با نام کلی حذف شناخته می شود، بحث پردامنه ای در میان زبان شناسان بوده است. هرچند این پدیده گونه های مختلفی دارد، اما در اغلب آنها سازه محذوف معمولاً دارای مرجعی زبانی یا غیرزبانی است. از آن میان، فرایند کافت که عنصر فعلی را (با یا بدون وابسته هایش) از جمله های همپایه حذف می کند، با توجه به ویژگی هایی که دارد، ساخت چالش برانگیزی در نظریه های نحوی به شمار می رود. جانسون (2009) نشان می دهد که به رغم شباهت های کافت و شبه کافت در انگلیسی، این دو پدیده ساخت های متفاوتی هستند و اولی از رهگذر فرایند گذر مشترک شکل می گیرد و دومی پیامد نوعی حذف گروه فعلی است. در تقابل با تحلیل جانسون درباره کافت در انگلیسی، مقاله حاضر استدلال می کند که کافت در فارسی گونه ای بندزدایی است که طی آن گروه زمان از ساخت همپایه دوم حذف می شود، اما پیش از آن، سازه های باقی مانده به شاخص یک یا چند گروه نقش نما (مانند گروه مبتدا یا گروه کانون) ارتقا می یابند. این تحلیل تصریح می کند که به دلیل ارتقای اجباری فعل از درون گروه فعلی، از یک سو ساخت شبه کافت در فارسی مجاز نیست و از سوی دیگر سازوکار حذف گروه فعلی به محو عنصر فعلی نمی انجامد.
فرایندهای واجی در گویش کردی سنقر کلیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به توصیف و تحلیل فرایندهای واجی حذف، تضعیف، قلب، کشش جبرانی، درج و تبدیل همخوان /R/ به همخوان /ɫ/ در گویش کردی رایج در شهرستان سنقر کلیایی، بر اساس «چارچوب واج شناسی زایشی» می پردازد. بدین منظور، از ده گویشور بومی، مصاحبه به عمل آمد؛ همچنین، از شمّ زبانی یکی از نگارندگان به عنوان گویشور بومی و برخی منابع مکتوب در جمع آوری داده ها استفاده شده است. آوانویسی داده ها بر مبنای الفبای آوانگار بین الملل (IPA) صورت گرفته است. نتیجه این پژوهش نشان داد که در برخی واژه های این گویش، هم زمان چند فرایند واجی رخ داده است؛ قواعد حذف و تضعیف، پربسامدترین فرایندها و قلب نیز کم بسامدترین آنها در این گویش است؛ خوشه های آغازی متشکّل از دو همخوان در این گویش رایج است که نیم واکه /w/ یا /j/ به عنوان همخوان دوّم در این واژه ها به کار می رود؛ و سرانجام، ساخت هجاییِ CVCCC نیز در گویش کردی سنقر کلیایی وجود دارد.
بازنمایی واج /r/ در گویش ترکی عجب شیری در چارچوب نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به توصیف و تحلیل بازنمایی واج /r/ در گویش ترکی عجب شیری در محیط های واجی مختلف در چارچوب نظریه بهینگی می پردازد. نظریه بهینگی، در قالب تعامل محدودیت های نشانداری و پایایی، به توجیه فرایندهای واجی می پردازد. داده های این پژوهش، از گویشوران بومی مسن و بی سواد عجب شیر جمع آوری شده است. لازم به ذکر است در این گویش، واج /r/ در هیچ محیط واجی تظاهر آوایی ندارد و همواره یا به واج /j/ تبدیل می شود و یا حذف می شود. هدف از پژوهش حاضر این است که مشخّص شود واج /r/، در چه شرایطی به واج /j/ تبدیل و در چه شرایط واجی حذف می شود و محدودیت های نشانداری فعّال در توجیه این فرایندها کدام هستند و ترتیب اعمال این محدودیت ها چگونه است. تجزیه و تحلیل داده ها در چارچوب نظریه بهینگی نشان می دهد که واج /r/ در جایگاه آغازه و پایانه هجا به واج /j/ تبدیل می شود، بدین معنا که در گویش مورد بررسی، در این شرایط واجی، محدودیت نشانداری *trill فعّال است و در رتبه بالاتری نسبت به محدودیت پایایی IDENT(trill) قرار دارد، افزون بر این، اگر /r/، عضو اوّل خوشه همخوان پایانی باشد و واکه هجا مشخّصه [+پسین] را داشته باشد، همخوان /r/ حذف خواهد شد، ولی اگر در همین جایگاه، واکه مشخّصه [-پسین] داشته باشد، همخوان /r/ به /j/ تبدیل خواهد شد.
کارکردهای هنری و زیباشناختی تنازع در شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۷۷
235 - 252
حوزه های تخصصی:
تنازع یکی از مباحث علم دستور است که بر اساس آن بخشی از جمله همزمان چند نقش مختلف نحوی می گیرد. هدف این مقاله، تعیین و بررسی نقش های زیباشناختی این تمهید زبانی در شعر است. هنگام ایجاد تنازع در شعر، شاعر ساختار جمله را به گونه ای تنظیم می کند که واژگان، ترکیبات و جملات مختلفی، متنازعٌ فیه را برای تکمیل ساختار نحوی خود به سمت خود جذب می کنند و به تعبیری، برای تصاحب آن به نزاع می پردازند. این خصوصیت موجب ساخت خلاقیت های هنری مختلفی در شعر می شود و جملات و بخش های مختلف شعر را مانند لولا به هم متصل می سازد و به آن ها عمق و ژرفا می بخشد. ایجاد ابهام و چندمعنایی، ساخت برخی صنایع بدیعی، انسجام، ساخت زبان خاص شعری و رعایت ایجاز و دوری از اطناب از جمله کارکردهای هنری تنازع در شعر محسوب می شود. شاعر در بیشتر مواقع، آگاهانه از تنازع بهره می برد تا بتواند زبان شعری خود را برجسته و بلیغ تر سازد.
برطرف کردن التقای واکه ها در ترکی آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی راهکارهای واجی زبان ترکی آذربایجانی برای برطرف کردن التقای واکه ها می پردازد. از آنجا که زبان ترکی، جزء زبان های پیوندی محسوب می شود، در این زبان ها، افزودن وندها به دنبال هم امری طبیعی است؛ بنابراین در حین افزودن وندهای مختلف به ستاک و همچنین افزودن پسوند ها به دنبال هم و ایجاد واژه های مرکب، ممکن است التقای واکه ها صورت بگیرد. برای تحلیل این فرایند، داده های متناسب از زبان ترکی آذربایجانی (گویش مشگین شهری) گردآوری شده است و در چارچوب رویکرد واج شناسی بهینگی مورد تحلیل قرار گرفته است. بررسی داده ها نشان می دهد که در این زبان برای برطرف کردن التقای واکه ها، روش های متفاوتی بر اساس شرایط واژی، واجی و معنایی بکار بسته می شود. در فرایند واژه سازی از نوع ترکیب، حذفV1، در حین افزودن پسوند متشکل از یک واج (یک واکه) به ستاک یا پسوند قبلی، فرایند درج همخوان میانجی، در حین افزودن پسوند متشکل از چند واج با واکه دارای مشخصه ]+افراشته[ حذف V2(واکه پسوند) و در نهایت با افزودن پسوند متشکل از چند واج با واکه دارای مشخصه]-افراشته[ درج همخوان میانجی صورت می گیرد. یافته های این تحقیق نشان می دهد که در این زبان جایگاه آغازه ستاک نسبت به پایانه برجسته محسوب می شود. بنابراین حذف از جایگاه آغازه ستاک مجاز نیست و همچنین اگر پسوند متشکل از یک واج (یک واکه) باشد، برای حفظ ویژگی های معنایی و دستوری حذف واکه پسوند صورت نمی گیرد.
التقای واکه ها و رفع آن در کردی میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نوشتار پیش رو نویسندگان به روش توصیفی - تحلیلی پدیده التقای واکه ها و راهکارهای اصلاح آن را در کردی میانی بررسی و داده های گردآوری شده پژوهش را در چهارچوب نظریه واج شناسی بهینگی تحلیل کرده اند. تحلیل داده ها که مشتمل بر حدود هشتاد کلمه ساده، صرفی و ترکیبی است، نشان داد که معمول ترین راهکاری که گویشوارن کردی میانی به این منظور به کار می برند، فرایند غلت سازی است. افزون بر غلت سازی، فرایند حذف واکه نیز تنها در مواردی که دو واکه افتاده در مجاورت هم واقع می شوند، به دلیل غیر مجازبودن غلت سازی از واکه های افتاده، استفاده می شود. درنهایت، محدودیت های حاکم بر غلت سازی به صورت *OCP » IDENT-F(ROUND) » IDENT و محدویت های حاکم بر حذف نیز به صورت*OCP » GF(+LOW), M.MAX » IDENT تعیین و مرتبه بندی شدند
تعیین مقوله دستوری واژگان چندنقشی در فرهنگ های لغت زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعیینِ مقولة دستوریِ واژه های چندنقشی- واژه هایی که در نقش چندین مقوله دستوری ظاهر میشوند، یکی از مشکلات فراروی فرهنگ نویسان است. ابهامِ مقولههای دستوری و همپوشی میانِ آنها و برخی فرآیندها مانند حذف، کوتاه شدگی و تغییرمقوله از جمله عوامل مؤثر در چندنقشی شدن واژه ها هستند. برخی از این عوامل، بر مقولة دستوری واژه ها تأثیری پایدار نهاده و برخی دیگر فقط سبب تغییر نقشی میشوند که در شرایط ویژهای صورت میگیرد. تمییز این دو از یکدیگر برای فرهنگ نویسان و دستورنویسان امری ضروری است. در این پژوهش، برای دستیابی به معیارهای تفکیک هر یک از این فرآیندها، 1172 واژة دومقول های اسم و صفت از فرهنگ سخن (Anvari, 2014)، گردآوری شده و به روش تفسیری و تأویلی مورد تحلیل قرارگرفتند. در پایان، مشخص شد بخش مهمی از تغییرِ رفتارِ این واژه ها، پیامدِ نوعی ساده سازی نحوی و نتیجة فرآیندهایی مانند حذف ارجاعی و یا ناشی از همپوشی نقش دستوری میانِ طبقههای دستوری است که نباید در فرهنگ های لغت در نظر گرفته شوند.
نظریه بهینگی لایه ای و کاربرد آن در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر تحقیقی توصیفی تحلیلی در باب کاربرد نظریه بهینگی لایه ای در زبان فارسی محاوره ای است. از آنجا که نظریه بهینگی موازی، قادر به بررسی لایه های میانی در فرایندهای صرفی واجی نیست، در این تحقیق برای نخستین بار لایه های میانی در فرایندهای واژ واجی زبان فارسی در نظریه بهینگی لایه ای تحلیل شده است. نمونه های این مقاله مبتنی بر زبان فارسی است که با استفاده از پایگاه داده های زبان فارسی و منابع مکتوب، انتخاب شده اند. نظریه بهینگی لایه ای انگاره ای جدید از ترکیب نظریه بهینگی موازی و صرف واج شناسی واژگانی است و شامل چندین نگاشت است که به طور متوالی از درونداد به برونداد مرتب شده اند. لایه های میانی در نظریه بهینگی لایه ای، ترتیب انجام فرایندهای صرفی واجی را بازنمایی می کند. در این مقاله، رخداد فرایندهای کشش جبرانی، درج و حذف بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نظریه بهینگی لایه ای تحلیل شفاف تری از لایه های میانی در جریان اعمال فرایندهای واژ واجی زبان فارسی ارائه می دهد.
الحذف کعنصر إتساقی فی نهج البلاغه (دراسه فی 30 خطبه طویله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حذف از جمله پدیده های زبانی است که در حوزه های مختلفی هم چون نحو و بلاغت قابل بررسی است. «هالیدی» و «حسن»، حذف را در کنار برخی عوامل دیگر به عنوان عوامل انسجام متن مطرح کرده اند؛ بدین صورت که با حذف یک عنصر زبانی، شکافی در متن ایجاد می گردد که ذهن مخاطب آن را با توجه به عنصری پیشین پرمی نماید؛ چنین پدیده ای باعث انسجام و پیوستگی اجزای متن می گردد. در خطبه های نهج البلاغه نیز با حذفهای گوناگون حرف، اسم، فعل، جمله و شبه جمله مواجه ایم که خالی از کارکرد انسجامی نیستند، بلکه در مواقعی حذف یک فعل یا حرف به عنوان برجسته ترین عامل اتصال اجزای متن عمل می کند به گونه ای که متن افقی را می توان با تکیه بر عامل حذف به متنی عمودی بدل کرد، هم چنین کارکرد انسجامی حذف در تعامل و تعاون این عامل با برخی عوامل دیگر هم چون موازات نحوی، تکرار و ارجاع و به طور کلی در ایجاد انسجام آوایی بیشتر به چشم می آید. این تحقیق به شیوه ی توصیفی، موضوع کارکردهای انسجامی آن را در سی خطبه بلند نهج البلاغه تحلیل می نماید.
حذف به عنوان عامل انسجام متنی در برخی ادعیه صحیفه سجّادیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستور نظام مند یکی از زیر مجموعه های زبان شناسی نقش گرا است که مایکل هلیدی و رقیه حسن این دستور را رشد و توسعه دادند و با هدف کاربردی کردن آن "نظریّه دستور زبان نقش گرای نظام بنیاد" را مطرح نمودند. در این پژوهش عامل انسجام متنی حذف براساس نظریه انسجام مایکل هلیدی، در شش دعای صحیفه سجّادیّه (2، 21 ، 25، 37، 50، 52) به صورت تحلیلی، توصیفی و آماری مورد بررسی قرار گرفته است. از آنجا که حذف قراین لفظی و معنایی در ساختار متن دارد که از طریق بخش ها و عناصر دیگر متن بازیابی می شود می تواند به عنوان یکی از عوامل انسجام متنی در صحیفه سجادیه لحاظ گردد. با توجّه به ارتباط نزدیکترِ امام سجاد (ع) به خداوندِ متعال و اصل اقتصاد زبانی، امام(ع) زبان خود را موجز و فشرده بیان کرده اند تا ارتباط و انتقال پیام و اجابت سریع و در کوتاه ترین زمان صورت گیرد. بنابراین جمله ها در صحیفه سجّادیّه بیشترکوتاه و موجز است و این به خاطر تعجیل در ایجاد پیوند با خالق هستی و درخواست حاجت است.