مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
اسکندر
حوزه های تخصصی:
پارتیان، این فاتحان آسیایی دولت سلوکی، کنترل تمام ضرابخانه های پادشاهان سلوکی را که در طول سلطنت اسکندر و جانشینانش در ایران مستقر شده بودند، به دست آوردند. پارتیان قبیله ای بودند که منشاء آنها به درستی برای ما مشخص نیست. آنها پس از شکست آندراگوراس _ ساتراپ سلوکی - پادشاهی خود را مستقر کردند و پس از برافتادن سلوکیان در شرق سکه زدند. آنان پس از سقوط سلوکیان و باختریان قدرتشان را استحکام بخشیدند و سپس به گسترش قلمرو خود پرداختند. موقعیت پارتیان در زمان سلطنت مهرداد اول - که تمام ضرابخانه های سلوکی را در شمال و غرب ایران تصرف کرد – تثبیت شد. این حکمرانان جدید با سیستم کشورداری آشنا نبودند بنابراین سیستم اقتصادی و سیاسی خود را به روش دولت سلوکی مستقر ساختند. در این مقاله به اثبات این مطلب خواهیم پرداخت که پارتیان در زمینه فعالیتهای سیاسی - اقتصادی و روشهای ضرب سکه دنباله رو سلوکیان بوده اند.
نگاهی به اسکندرنامه منظوم و منثور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان اسکندر با آنکه اساس تاریخ معین و صریح دارد، با افسانه های عجیب آمیخته شده است که برخی از آنها تنها صورت عجایب و خرافات دارد و برخی هم از عناصر حماسی است که بتدریج در آنان راه یافته است. این داستان در میان بعضی از ملتها و ادبیات کشورها، از جمله ادبیات یونانی و عربی و ایرانی و ... وارد شده است.
فردوسی با عنایت به شهرت اسکندر و داستان وی و آمیختگی آن با قصه ها و افسانه های ملی، بناچار در شاهنامه خود حکایت او را می آورد و بعضی افسانه های آن را نیز می پذیرد. نظامی گنجوی، در آخرین مثنوی پنج گنج خود داستان اسکندر را در دو بخش شرفنامه و اقبالنامه نقل کرده، بویژه اینکه علاوه بر تقلید از فردوسی، با به کار گیری اصطلاحات علمی، و لغات و ترکیبات عربی و افکار فلسفی و ... چهره ای دیگر بدان داده است.
کالیستین، مورخ و فیلسوف یونانی که از رفقای دوران تحصیل اسکندر بود، تاریخی در باب فتوحات وی نوشته بود، اما چون حاضر نشد رفتارهای او را خوب جلوه دهد و از وی تعریف و تمجید کند و او را به پایه یکی از خدایان برساند، اسکندر بر او خشم گرفت و او را به زندان انداخت و کالیستین در همانجا مرد؛ اما در قرنهای بعد، کتابی رمان گونه ساخته آمد که در قرن هفتم میلادی، از یونانی به پهلوی و از پهلوی به سریانی و سپس به زبانهای عربی و فارسی ترجمه گردید. بین متن عربی قصه اسکندر و روایت و متن فارسی منثور شباهت هایی است بین متن فارسی منثور و اسکندر نامه نظامی نیز تفاوتها و شباهت هایی وجود دارد که در این مقاله بدانها پرداخته و سعی شده است تا بخشی از این وجوه اشتراک و افتراق به منظور آشنایی بیشتر با این دو متن منظوم و منثور نشان داده شود
سیمای اسکندر در آیینه های موج دار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسکندر مقدونی، یکی از چهره های تاریخ ساز و اثرگذار در تاریخ و تمدن بشر بوده است. جای شگفتی است که درباره هیچ شخصیت اسطوره ای و تاریخی تاکنون به اندازه اسکندر اثر مستقل به زبان فارسی تالیف نشده است؛ افزون بر بسیاری از متون تاریخی که به گونه ای مفصل درباره زندگی و شخصیت اسکندر سخن گفته اند، در هشت اثر به صورت نظم یا نثر به داستان زندگی اسکندر پرداخته شده است، از این تعداد سه اثر به نثر نگاشته شده و پنج اثر در قالب شعر سروده شده است. از آن جا که پژوهش های صورت گرفته تا کنون بیشتر در پیوند با شخصیت اسکندر در آثار منظوم؛ بویژه شاهنامه و اسکندرنامه نظامی بوده و به آثار منثور در این باره توجهی نشده است، در این پژوهش کوشش شده، برای شناخت دقیق تر و جزیی تر چهره افسانه ای اسکندر رفتار، گفتار و کردار اسکندر و هم چنین دیدگاه های مؤلفان آثار پدیده آمده درباره اسکندر (داستان اسکندر در شاهنامه، اسکندرنامه نظامی، آیینه اسکندری، خردنامه اسکندری و اسکندرنامه به روایت کالیستنس، داستان اسکندر در داراب نامه و اسکندرنامه منوچهرحکیم) بررسی و تحلیل شود و مطالب در سه بخش زیر دسته بندی شده است: الف) نام، نسب و نژاد ب) شخصیت و خلق و خو ج) لشکرکشی ها و دشمنان اسکندر.
در این بخش ها تفاوت ها و شباهت های آثار یادشده درباره اسکندر نیز بررسی می شود. گفتنی است، در آغاز هر بخش برای آگاهی بیشتر به کوتاهی مطالب تاریخی نیز درباره هر موضوع ارائه خواهد شد و در پایان دلایل توجه فراوان به اسکندر در زبان و ادبیات فارسی بررسی می شود.
اسکندر مقدونی و پیامد یورش های او(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اسکندر مقدونی، چهره شگفت انگیز تاریخ که در نگارش سرگذشت وی دوگانگی به وجود آمده و روایت های دینی نیز به پیچیدگی داستان افسانه ای او افزوده تا او را به شخصیت نیمه اسطوره ای تغییر شکل داده است. البته تاریخ خوانان با شناختی که از دو چهرگی اسکندر دارند به خوبی می دانند آن گروه که وی را ارباب قهرمانان پیروزی های مثبت ارزیابی می کنند تنها کارشان بر اساس نادانسته ها و مفروضات است نه بر پایه حقیقت.نفوذ نماد اسکندر در تاریخ و فرهنگ پارسی، بسی مایه تعجب است، شاید یک سبب آن ایجاد قهرمان در برابر قهرمانان ایران زمین که جنبه مذهبی ندارد، باشد.تصویر مناسب و راستینی که می توان از وی با شیوه تحقیق دریافت کرد، روند این تعصبات را می کاهد در این مقاله بر آن شدیم تا پس از هزار سال، واقعیت وجودی اسکندر و پیامد ارزشی و تاریخی یورش و پیروزی های او را بازگو کنیم و دیگر این که چیرگی بر سرزمین پارسی با ورود تمدن و علوم یونانی به عرصه دانش اسلامی چه بوده است، این در حالی است که در روزگار هجوم اسکندر، دودمان فرهیختگان بزرگ ترین امپراتوری تاریخ بشر به ثبت رسیده است.
مروری کوتاه بر تاریخ شرق ایران از دوره هخامنشیان تا مرگ اسکندر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درباره تاریخ شرق ایران از ظهور حکومت هخامنشیان تا مرگ اسکندر اطلاعات بسیار کمی از مورخین عهد عتیق باقی مانده است . اگر چه کورش درحمله به قبایل شمالی ایران به قتل رسید ‘ ولی همیشه شرق ایران محلی امن برای حاکمین ایرانی بوده که در زمان حملات اقوام همسایه‘به آنجا پناه می بردند و سعی از یاری جستن ازآنان می کردند. هخامنشیان هدایا وخراجهایی را از شرق ایران دریافت می نمودند که بطور متناوب در نوشته های باقی مانده ذکر شده است . تاکسیلا که آخرین ساتراپ هخامنشیان در شرق بود مرکزی برای اتصال بین ایران و هند در عهد هخامنشیان محسوب می گردید. یاری هندیان به داریوش سوم و هدف غایی اسکندر که تسخیر این آخرین ساتراپ هخامنشی بود به طور کامل توسط مورخین توضیح داده نشده است ‘ با آنکه اسکندر د ربابل مرد ولی سعی او دربرقراری ارتباطاتی بین شرق و غرب نمود. این مقاله به بررسی وضعیت سیاسی حکومت هخامنشیان در شرق ایران تا مرگ اسکندر پرداخته و سعی در روشن نمودن نکات تاریک تاریخ ایران می نماید.
تحلیل جامعه تک جنسی در شرفنامه نظامی گنجوی و تطبیق آن با آرای فمینیست های میانه رو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شرح بیتی از دیوان حافظ («زمانی» یا «زبانی»)
حوزه های تخصصی:
در غزلی از دیوان حافظ به مطلعِ
دلم جز مهر مهرویان طریقی برنمی گیرد
ز هر در می دهم پندش ولیکن درنمی گیرد
بیتی در همة نسخه ها به جز نسخة ایاصوفیه به صورت زیر آمده است:
من آن آیینه را روزی به دست آرم سکندروار
اگر می گیرد این آتش زمانی ور نمی گیرد
اما در نسخة ایاصوفیه، مصراع دوم این بیت به شکل زیر آمده است:
من آن آیینه را روزی به دست آرم سکندروار
اگر می گیرد این آتش زبانی ور نمی گیرد
باتوجه به این که حافظ در همان غزل به آتش زبانی خود اشاره دارد:
میان گریه می خندم که چون شمع اندرین مجلس
زبان آتشینم هست لیکن در نمی گیرد
و شارحان دیوان حافظ، این ارتباط باریک عمودی میان ابیات را از نظر دور داشته و متوجه حذف یک نقطه (در حرف «ب») در ترکیب «آتش زبانی» نشده اند، نگارندة این مقاله، با مراجعه به منابع کهن، دربارة این نکتة مهمّ که معنی بیت را بسیار روشن می کند، بحث کرده که امید است در نظر نکته دانان پذیرفته باشد.
درنگی بر ناگزیری مرگ گیل گمش و اسکندر و جاودانگی اوتناپیشتیم و خضر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقل در فلسفه ارسطو به روایت اسکندر و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عقل از مسائل بنیادی در فلسفه مشاء است. رویکرد فارابی به عنوان حکیم مسلمان ایرانی با اندیشه شرقی، و اسکندر افرودیسی به عنوان حکیم یونانی و غربی، به آن نیز از مسائل مهمی است که می تواند از وجوه تمایز و افتراق فلسفه مشائی ارسطویی و حکمت اسلامی محسوب شود. این پژوهش بر طبق سنت روش شناسی مطالعات تطبیقی به تحلیل و تطبیق رساله عقل این دو حکیم می پردازد. بر اساس نظر اسکندر، عقل (در رساله نفس ارسطو) سه نوع است: عقل هیولانی، عقل بالملکه، و عقل فعال، که مورد اخیر خالق و مدبر عقل هیولانی است. اما این عقل بر طبق نظر فارابی واجد سه مرتبه است: هیولانی، بالفعل، و مستفاد. عقل فعال که نورش را بر جمیع افاضه می کند، عقل فلکی و مفارق است. به نظر می رسد که این تقسیم نخستین بار توسط فارابی ارائه شده است. از سویی دیگر فارابی با توجه به معتقدات اسلامی و تمایلات عرفانی، عقل فعال را با جبرئیل و اتصال به عقل فعال را با نبوت منطبق ساخته و سعی در تحصیل این اتصال را سلوک خاص عقلی و عرفانی دانسته و دوام این اتصال را بعد از فنای بدن با سعادت اخروی مترادف شمرده است.
اسکندر: از هجوم تا جذب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با این که شخصیت اسکندر در حماسة ملی ایران آمیخته ای است از صفات خوب و بد، در مطالعات شاهنامه شناسی و تاریخی ایران نوعی ""اسکندرستیزی"" غیر منطقی به چشم می خورد که با اشاعة داستان اسکندر در فرهنگ ادبی و شفاهی ایران در تناقض است. به روایت شاهنامه، اسکندر فرزند داراب و از سلالة شاهان ایران است و از نظر قانونی بر تاج و تخت ایران حق دارد. داستان کشورگشایی های او (2408 بیت) با تفصیلی بیش از برخی داستان های معروف شاهنامه نقل شده است. برخی از محققین به تبعیت از نولدکه معتقدند ایرانیان برای این که از خواری شکست به دست اسکندر برهند، داستان خویشاوندی اسکندر با داراب را اختراع کردند تا اسکندر را شاهی ایرانی قلمداد کنند. این مقاله احتمالات دیگر را در این باب در نظر می گیرد. یکی این که داستان خویشاوندی اسکندر با داراب ساختة دستگاه تبلیغاتی اسکندر باشد، زیرا داستان مشابهی در باب خویشاوندی اسکندر با شاهان مصر باستان که برای مشروعیت بخشیدن به حکومت اسکندر بر مصر اختراع شده نیز موجود است. دوم این که این قصص ساخته و پرداختة اشراف دورگة ایرانی ـ یونانی و مصری ـ یونانی باشد، که پس از فتح ایران و مصر از ازدواج فاتحان یونانی و دختران اشراف این دو سرزمین به وجود آمدند. مؤلف بر این نظر است که امکان وجود این علل چندگانه در عرض هم بیشتر از این است که ایرانیان داستان اسکندر را به خاطر کاستن از تلخی شکست ساخته باشند. همین که اسکندر به صورت قهرمانی ملی و کاملا ً ایرانی در آمده است، نشان می دهد که منشا داستان هرچه باشد، اسکندر در ادب رسمی و عامیانة ایران از دیرباز پذیرفته و ایرانی شده بوده است
بررسی روایت داستان اسکندر و دارا در دو گزارش ابن مقفّع و فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهایة الارب فی اخبار الفرس و العرب کتابی است که نام نویسنده/ نویسندگان و زمان تألیف آن مبهم است. در فراهم آمدن این کتاب، نویسندگانی همچون عامر شعبی، ایّوب بن قریّه، عبدالله بن مقفّع، اصمعی و ابوالبختری سهمی داشته اند و سه دورة زمانی (سال 75هـ . ، پیش از سال 142هـ . و حدود سال های 170-193ه.) را می توان برای تألیف آن درنظر گرفت. به هر روی این کتاب - به ویژه بخش هایی که از زبان ابن مقفّع روایت شده است - مهم ترین منبع در شناخت سیرالملوک وی و به تبع آن خدای نامة دورة ساسانی است. از آن جا که شاهنامة فردوسی نیز با واسطة شاهنامة ابومنصوری به خدای نامه می رسد، داستان دارا و اسکندر از نهایة الارب و شاهنامه برگزیده شده تا بتوان به سرچشمة اصلی این دو روایت پی برد. با بررسی تطبیقی داستان اسکندر و دارا در این دو کتاب می توان دریافت که روایت فردوسی در هستة اصلی داستان، دقیقا همان روایت ابن مقفّع است، اما فردوسی با نگرش داستانی مطالبی را که به کار وی نمی آمده، حذف کرده و در عوض جزئیاتی را به آن افزوده است.
ریشه های جنبش پارتیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با سقوط امپراتوری هخامنشی توسط اسکندر مقدونی دنیای غرب بر دنیای شرق چیره شد. اسکندر قبل از آنکه رویای یک امپراتوری هلنیستی در سراسر جهان را به واقعیت برساند از دنیا رفت و میراث او بین سرداران وی تقسیم شد. آسیای غربی و ایران سهم سردار او سلوکس شد که در سال 312ق. م. حکومت سلوکی را ایجاد کرد و نزدیک به نیم قرن دوام داشت؛ اما کشمکش های سلوکیان با نیروهای قدرتمند در غرب از جمله بطالسه، زمینه ی شورش اقوام شرقی بویژه پارتیان در قلمرو سلوکی را به وجود آورد. ریشه های جنبش قوم پارت علیه سلوکیان در این نوشتار به سه دسته تقسیم شده اند: 1- عوامل سیاسی از جمله جنبش استقلال طلبانه اقوام شرق در برابر یونانیان، کشمکش های سلوکیان در غرب و پیامدهای آن در شرق و حرکت استقلال طلبانه حکومت یونانی باکتریا. 2- عوامل اجتماعی، فرهنگی که به سیاست های شهرسازی اسکندر و سلوکیان و تأثیر آن در ساختار جامعه ایران و سیاست «برادری ملت ها» توسط اسکندر می پردازد 3- سیاست های اقتصادی اسکندر و سلوکیان که اعتراض دهقانان و بازرگانان را به دنبال داشت.
بررسی شیوه های شخصیّت پردازی نظامی گنجوی با تکیه بر سه شخصیّت خسرو، بهرام و اسکندر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه های داستانی نظامی از حیث وجود شخصیّت های قوی و ماندگار برجستگی قابل توجّهی دارند. هدف این پژوهش بررسی شیوه هایی است که نظامی در شخصیّت پردازی به کار گرفته است. بدین منظور سه تن از شخصیّت های داستانی او (خسرو، بهرام و اسکندر) که در مقام شهریاری نقطة اشتراک دارند، انتخاب شده اند. این پژوهش که به دو روش توصیفی و آماری انجام گرفته، نشان می دهد که نظامی بر خلاف بسیاری از داستان پردازان کلاسیک از روش نمایش غیرمستقیم بیشتر از تعریف مستقیم بهره برده است و روش های مورد استفادة او در پرداخت شخصیّت ها با خلق و خوی شخصیّت و موضوع داستان رابطة مستقیم دارد. نظامی در کار خود روند رو به پیشرفتی داشته و کامل ترین الگوی شخصیّت پردازی را در منظومة شرفنامه نشان داده است.
کُهن الگویِ پرورشِ شخصیّت های اساطیری توسّط حیوانات و موجودات اسطوره ای (در حماسه ها و روایات ایرانی و غیر ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان که ن الگوهای اساطیری با وجودِ تمام پیچیدگی ها و گوناگونی نوعی هم خوانی و نزدیکی در بُن مایه های اصلی دیده می شود که بررسی تطبیقیِ این روایات را ممکن می کند. در میان این کهن الگوها، موضوع پرورشِ برخی از شخصیّت های اساطیری توسّط حیوانات و موجوداتِ اسطوره ای، جای گاه و اهمّیّتی ویژه دارد. بررسیِ دقیق روایات اساطیری، مشخّص می سازد که در آغاز، انسان و حیوانات با هم و چون هم می زیستند و چه بسا بسیاری از خدایانِ نخستین، سرشتی انسانی حیوانی داشته اند. در این میان، در بسیاری از روایات، انسان ها و پرسوناژهای اسطوره ای، توسّط برخی حیواناتِ برگزیده، پرورش یافته اند و در اثر همین پرورندگی، سرشتِ نیک یا بدِ آن حیوانات، در زندگیِ مادّیِ پرورش یافتگانِ آن ها، ظهور و بروز کرده است. گستردگیِ این روایات تا به حدّی است که تشابهاتِ آن را از اساطیر شرقِ دور تا اسطوره های غربی شاهد هستیم. در این میان تکوین شخصیّت افراد به واسطة تأثیر پردامنة حیوانات پراهمّیّت است.
موضوعِ مقالة حاضر اگرچه به شکلِ محدود، در کتاب هایی هم چون
«فرهنگ اساطیر یونان و رم» در ذیل مداخلِ «پاریس» و «روملوس»، «شاهنامه» در داستان فریدون و زال، «فرهنگِ اساطیرِ یونانی» در داستان پرورشِ اسکندر و نظایرِ آن ها، بازتاب یافته و به نقشِ حیوانات در پرورشِ این شخصیّت ها اشاره شده است، امّا با احصایی که نگارنده بعمل آورد، اثری دیده نشد که به شکلی مستقل، جوانبِ مختلفِ پرورشِ شخصیّت های اساطیری توسّطِ حیوانات را در اساطیرِ مللِ مختلف بررسی کند. پژوه ش حاضر، با درکِ چنین ضرورتی، در پی آن است تا با نگرشی تطبیقی، این روایاتِ اسطوره ای را بررسی کند.
سیمای عرفانی اسکندر در «آئینه اسکندری» امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان اسکندر مقدونی و جهانگشایی او در تاریخ و سپس دگرگونی این چهره خون خوار به چهره ای آرمانی، از دیرباز نظر منتقدین زیادی را به خود جلب کرده است. نظامی از این داستان برای بیان اندیشه های حکمت آمیز خویش بهره برده است. امیرخسرو دهلوی به عنوان نخستین نظیره پرداز از خمسه نظامی، داستان اسکندر را در آئینه اسکندری به نظم کشید. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی جنبه های عرفانی داستان اسکندر را با توجه به دو چهرگی این شخصیت در تاریخ و افسانه مورد بررسی قرار داده است و در نهایت این نتیجه به دست آمد که امیرخسرو دهلوی بخش هایی از داستان را -که ظرفیت معنایی بیشتری برای پروراندن معانی عرفانی داشته است - با تفصیل بیشتری سروده است. چنانکه چهره منفی و جنگ طلب اسکندر در ابتدای داستان، نماد انسان مادّی است و جنگ او با خاقان مبارزه او با نفس است. اسکندر با گذر از منازل، به یاری سروش و خضر و الیاس -که نماد پیر راه شناس هستند به دریای معرفت می رسد. سفر اسکندر در خشکی و دریا -که از منطق الطیر عطار تأثیر پذیرفته است- هفت مرحله سلوک را نشان می دهد. اسکندر با گذر از وادی طلب و عشق در خشکی، در سفر دریایی استغنا و معرفت را پشت سرمی گذارد و به وادی حیرت می رسد و در نهایت با هدایت سروش به ژرف نگری در وجود متعالی خویش، به مرحله فنا هدایت می شود.
بررسی تطبیقی جلوه های پایداری در شعر فرخی یزدی و عبدالرحمن یوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحوّلات سیاسی- اجتماعی و به دنبال آن، شکل گیری انقلاب های معاصردر تاریخ ایران و مصر، زمینة مناسبی برای گروهی از شاعران و سخنورانی شد تا تمام توش و توان ادبیشان را در راه آزادی وتحقّق آرمان ملّت ها و توده های ظلم ستیز به کارگیرند. فرّخی یزدی، شاعر انقلابی ایران در دوره قاجار و رضاخان پهلوی و عبد الرحمن یوسف، شاعر انقلاب م ردم مصر، علی ه حکومت مستبدان ه حسنی مب ارک از جمله شاعران متعهّدی می باشندکه در دو عرصة شعر و روزنامه نگاری به مبارزه علیه استبداد و ستم پرداختند.آزادی، عدالتخواهی، دعوت به مبارزه و انقلاب، حمایت از وطن و طبقه های ستمدیده مردم و نقد اوضاع اجتماعی، برجسته ترین مضامین شعری این دو شاعر انقلابی است. فرّخی و عبدالرحمن ریشة بیشتر چالش های جامعه را به حکومت ها و دستگاه های سیاسی وقت نسبت نمی دهند، بلکه مردم را نیز در بروز برخی مشکلات و مصائب اجتماعی سهیم می دانند. از آنجاکه مخاطب شعر پایداری، عموم افراد جامعه است، هر دو شاعر این پژوهش درگزینش واژگان مأنوس و ساده، تعمّد دارند و در این زمینه، شاعر مصری توجّه بیشتری داشته و واژگان عامیانه در شعر وی بسیار دیده می شود. این سادگی و وضوح بیان در صور خیال هر دو شاعر نیز تأثیر داشته است، از این رو ارکان تشبیهات و استعاره های هر دو شاعر غالباً از امور محسوس و یا معقولاتی است که برای مخاطبین با آسانی قابل درک می باشند. پژوهش حاضر با تحلیل و نقد تطبیقی به واکاوی مضامین و ویژگی های فنّی ادبیات پایداری این دو شاعر می پردازد.
بررسی بن مایه های اساطیری در داراب نامه طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داراب نامه طرسوسی از جمله قصه های عامیانه بلندی است که ظرفیت پژوهشی بالایی دارد؛ نقد نمادین و ظرفیت های رمزی آن، نقد اسطوره ای، نقد حماسی و نقد سوررئالیستی از جنبه های پژوهشی این داستان است که اهمیت آن را نشان می دهد. طرسوسی در این قصه با اقتباس از حماسه ملی ایران، نوعی حماسه تاریخی-دینیِ منثور به دست داده است. بی تردید نقش حماسه ها و شخصیت های حماسی ملی در این قصه، بسیار تأثیرگذار بوده است. اسکندر در این قصه کُنش هایی حماسی-پهلوانی همچون کنش های رستم، اسفندیار و سام(در سام نامه خواجو) دارد. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی و به صورت کتابخانه ای انجام گرفته است، درپی آنیم تا با بررسی بُن مایه های اساطیری و تاریخی این قصه، دریابیم که طرسوسی تا چه میزان با اساطیر ملی و فراملی آشنا بوده است و آیا می توان به تفکیک و دسته بندی انواع اساطیر و باورها پرداخت. پس از بررسی به این دسته بندی ها رسیدیم: اساطیر و باورهایی که منشأ ایرانی دارند، اساطیر و باورهایی که منشأ اسلامی دارند و اساطیر و باورهایی که منشأ سامی دارند.
پرواز یک اسطوره از حماسه تا عرفان مقایسه داستان آب حیات، خضر و اسکندر در خوانش حماسی فردوسی در شاهنامه و خوانش عرفانی عطار در الاهی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آرزوی بی مرگی و داشتن عمر جاوید از آغازِ زیستِ انسان بر پهنه هستی وجود داشته است. اهمیّت این موضوع تا بدان جاست که در کهن ترین متن ادبیِ جهان، گیل گمش، درباره این آرزو سخن گفته شده است. داستان اسکندر و خضر و
جست و جوی آنان برای یافتنِ آبِ زندگی نیز این مضمون را در برداشته است. البتّه در متن های مختلفِ ادبی، با توجّه به گونه آن اثر، این داستان جلوه ها و خوانش های متفاوت داشته است. نگارندگان در این پژوهش به بررسی خوانشِ حماسی در شاهنامه فردوسی و خوانشِ عرفانی در الاهی نامه عطّار پرداخته اند و تفاوت های آن را برشمرده اند.
شگردهای اقتدرزدایی از اسکندر در داراب نامه طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسکندر مقدونی شخصیتی ست که در تاریخ و ادب فارسی نقش آفرینی پررنگی داشته است. او را هم گجستک و ویرانکار می خوانند و هم پادشاهی آرمانی و پیامبری برگزیده. درادبیات عامه نیز اسکندر درقالب قهرمان و پادشاهی کشورگشا و ماجراجو با فر ایزدی و پیامبری با هدف ترویج دین الهی نمود پیدا کرده است. یکی از متون عامیانه ای که بخشی از آن به زندگانی اسکندر اختصاص دارد، داراب نامه ی طرسوسی ست. نکته ی جالب توجه این است که اسکندر در داراب نامه ی طرسوسی، با اسکندر دیگر اسکندرنامه های ادب پارسی، از جمله شاهنامه، شرف نامه، اقبال نامه و اسکندرنامه ی کالیستنس دروغین و ... تفاوتی اساسی دارد. یعنی خبری از آن شاه مقتدر و فرهمند ادب پارسی در داراب نامه ی طرسوسی نیست. پردازنده ی داراب نامه با شگردهای گوناگون تقدس و قدرت را از این پادشاه افسانه ای زدوده است. هدف از این پژوهش نیز بازیابی همین شگردهاست که برای اقتدارزدایی از اسکندر در داراب نامه ی طرسوسی به کار گرفته شده است. در این جستار بازشناسی شخصیت اسکندر در داراب نامه ی طرسوسی در کانون توجه قرار گرفته است تا با روشن شدن تفاوت های شخصیت پردازی طرسوسی، شیوه های اقتدارزدایی از اسکندر بازنمایی شود. نتایج به دست آمده نشان می دهد، طرسوسی ماجراها و حوادث فراوانی را درداستان خود جای داده تا رفته رفته و بر پایه ی پیرنگی پذیرفتنی، اقتدار و فره از اسکندر دور شود. وی همچنین با شخصیت ضعیفی که از اسکندر به نمایش درآورده است و آفرینش شخصیت های مقتدر دیگر از جمله پوران دخت که بر اقتدار اسکندر سایه انداخته اند، تاج و تخت پادشاهی ایران را درجهان داستانی آفریده ی خود، از این غاصب یونانی باز پس گرفته است.
خورشیدجویی اسکندر در اسکندر نامه نقالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ششم آذر و دی ۱۳۹۷ شماره ۲۳
107-129
حوزه های تخصصی:
اسکندرنامه نقالی یکی از معروف ترین آثار در گستره ادبیات عامیانه است که با بهره گیری از اساطیر، وقایع تاریخی و باورهای روزگار خود، داستان اسکندر را بازآفرینی کرده است. بخش پایانی این اثر، رفتن امیر کبیر برای تصرف خورشید، خوانشی متفاوت را از بن مایه جاودانگی در بیانی نمادین ارائه می دهد. ژرف ساخت این بخش همانندی های بسیاری با روایت تاریخی حمله اسکندر به ایران دارد. این پژوهش تلاش کرده است تا با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی، ضمن واکاوی و تحلیل رمزها و اشارات موجود در این بخش، با تبیین ارتباط نمادها با روایت تاریخی حمله اسکندر به ایران و با بهره گیری از رویکرد روان شناسی تحلیلی یونگ چگونگی باور جمعی ایرانی درباره اسکندر را بررسی کند.