مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۶۱.
۴۶۲.
۴۶۳.
۴۶۴.
۴۶۵.
۴۶۶.
۴۶۷.
۴۶۸.
۴۶۹.
۴۷۰.
۴۷۱.
۴۷۲.
۴۷۳.
۴۷۴.
۴۷۵.
۴۷۶.
۴۷۷.
۴۷۸.
۴۷۹.
۴۸۰.
ابن سینا
حوزه های تخصصی:
انسان ها در زندگی خود با انواع هیجانات روبه رو هستند. این هیجانات به دو دسته مثبت و منفی تقسیم می شوند. در نوع دوم افراد برای خودداری و رهایی از آنها تلاش می کنند. هیجانات از منظرهای فلسفی و زیستی و روان شناسی بررسی می شوند. محمدبن زکریای رازی و ابن سینا از فیلسوفانی هستند که درباره هیجان حزن و اندوه بحث کرده اند. با مقایسه و گزارش آثار این دو درمی یابیم که محمدبن زکریای رازی با پیش گرفتن روش اخلاق فلسفی افلاطونی، هدفش را سلامت محوری قرار می دهد. رویکرد وی معطوف به جسم و روان است. حزن و غم از منظر وی مذموم و عدم اعتدال مزاج و پنداره ثبات داشته ها، عوامل ایجادی آن است. حفظ اعتدال مزاج، منفی انگاری دارایی و اصلاح نگرش ثبات داشته ها ازجمله روش های درمانی مورد توجه رازی در کتاب طب روحانی است. ابن سینا نیز در مواجهه با حزن و اندوه با اتخاذ روش اخلاق فلسفی ارسطویی، رویکرد کمال محور را برمی گزیند. وی در درمان غم و اندوه به امری فراتر از سلامت تن می اندیشد. شیخ الرئیس در درمان این عارض نفسانی، درمان های روانی و معنوی را مؤثرترمی داند. از نظر وی افزون بر اصلاح انگاره ثبات داشته ها، زیارت و دعا عامل مهمی برای زدودن غم است.
فاعل و منشاء سِحر از منظر ابن سینا و ملاصدرا و فلاسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
89 - 105
حوزه های تخصصی:
نفس انسان با جهان خارج در تعامل است و بر آن تاثیر می گذارد و هرچه نفس قویترشود، دایره تأثیر آن بر جهان بیرون توسعه و گسترش می یابد . همین نکته مبنای اصلی تحلیل ما در بحث منشاء سحر بشمار می آید.براین اساس سوال اصلی تحقیق اینست که دیدگاه ابن سینا و مکتب صدرا درباره منشاء سِحر چیست؟ البته علاوه براین از آموزه های دینی نیز برای حل مساله مدد خواهیم گرفت تا اینکه به پاسخ علمی و تحقیقی منشاء و ماهیت سحر دست یافته و با استناد به منابع مذکور آن را اثبات نماییم که منشاء و فاعل سحر کیست یا چیست؟ روش تحقیق دراین مقاله توصیفی تحلیلی می باشد که درصدد است بیان کند که انجام کارها و امور خارق العاده به سبب و میزان قوت اراده نفس مربوط می شود و تأثیر آن از قانون سببیت وعلت و معلول است و قدرت روحی بعضی انسان ها عامل و منشاء بوجود آمدن کارهای فوق العاده و یا خارق العاده مانند سحر می باشد.
نظریه ابن سینا درباره توحید صفاتی: وحدت مفهومی یا وحدت معنایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
67 - 86
حوزه های تخصصی:
یکی از اقسام توحید، توحید صفاتی است. بر اساس دیدگاه رایج منظور از توحید صفاتی آن است که همه صفات خدا و ذات او، گرچه به لحاظ مفاهیم باهم متغایرند لیکن به وجود واحدی موجودند؛ اما ابن سینا به وحدت صفات و ذات در وجود خارجی بسنده نکرده و آن ها را به لحاظ مفهوم نیز یکی می داند. این دیدگاه ابن سینا مستلزم ترادف لفظی صفات شناخته شده و مورد نقد قرار گرفته است. نگارنده بر آن است که در سخنان ابن سینا شواهد کافی وجود دارد که وحدت مفهومی ذات و صفات بطوری که مستلزم ترادف لفظی آنها باشد، مراد او نیست، بلکه منظور این است که صفاتی که بر خدا حمل می شوند، در هسته اصلی خود، یعنی موجودیّت و إنّیّت مشترکند و این هسته ی واحد ثبوتی، معنای آن صفات است. مراد ابن سینا از وحدت مفهومی همین وحدت معنایی است نه وحدت در تقرر مفهومی-ذهنی؛ زیرا اگر در هر صفتی افزون بر معنای ثبوتی إنّیّت و وجود، سلب خاص، اضافه خاص یا سلب و اضافه خاص باهم نهفته باشد، نمی توان گفت واژگان آن ها مترادف اند؛ پس نقد هایی که بر نظریه ابن سینا مطرح شده، نقدهای متقنی نیستند زیرا نظریه ابن سینا نه ترادف لفظی صفات است و نه مستلزم آن. در نتیجه وحدت معنایی که ابن سینا از آن سخن می گوید در نهایت به همان وحدت ذات و صفات در وجود خارجی برمیگردد و دیدگاه متفاوتی نیست.
بررسی تمایز هستی شناسی یونانی و اسلامی؛ در بسترِ فلسفه ارسطو و ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
87 - 110
حوزه های تخصصی:
متافیزیک یا هستی شناسی مهمترین جریان فلسفه یا به تعبیری کل جریان فلسفه در تاریخ است. ارسطو و ابن سینا، هر یک جداگانه تأثیر ژرفی بر تاریخ متافیزیک گذاشته اند. ارسطو به عنوان مؤسس متافیزیک توانست با تسلط بر کل جریان فلسفه یونان برای نخستین بار اقدام به ایجاد نظام جامع فلسفی کندکه تقریباً تمام مباحث متافیزیکی بعد از خود را پوشش داده و تاریخ آن همواره باید ناظر به ارسطو نوشته شود. اما فلسفه ابن سینا برخلاف ابن رشد با فلسفه ارسطو فاصله بسیار گرفت؛ بنابراین می توان از دو هستی شناسی متمایز سخن گفت که در تاریخ متافیزیک از قرون وسطا تا هگل به روشنی مطرح هستند، چه بسا اثر ابن سینا بیش از ارسطو بر تاریخ متافیزیک حک شده باشد! پژوهش حاضر به دنبال این است که به طور بنیادین و بر اساس نحوه جهان نگری این دو فیلسوف زمینه بازخوانی تاریخ فلسفه را هموار کند، به طوری که بنیاد متفاوت نظرات فلسفی آنها کاملاً متمایز و آشکار شود. روش مورد نظر پژوهش، پدیدارشناسی هرمنوتیک است که به دنبال پیدا کردن بنیاد متفاوت اندیشه در این دو تطور متافیزیکی است.
نقد و بررسی دانشنامه علائی نشر مولی(مقاله علمی وزارت علوم)
دانشنامه ی علایی تصنیف ابن سینا به زبان فارسی، نشر مولی به سال1394 ، مشتمل بر دیباچه ای به قلم منوچهر صدوقی سها و چهار بخش؛ منطق ، علم زیرین (طبیعیات)، موسیقی و علم برین (الهیات) است. این نشر فاقد بخش های هندسه، هیآت و ارثما طیقی است . ترتیب بخش های این اثر (نشر مولی) بر خلاف ترتیب مورد نظر ابن سیناست. زیرا سلیقه ی خاص ابن سینا در دانشنامه ی علایی این است که علم برین پیش از علم زیرین و بخش های ریاضی قرار بگیرد، اما در این اثر (نشر مولی) این ویژگی از دانشنامه گرفته شده و علم زیرین بعد از منطق و قبل از موسیقی و علم برین قرار گرفته است. پاورقی های دکتر محمد معین در بخش علم برین که از چاپ انجمن آثار ملی، تهران،1331 گرفته شده است دارای ارجاع هایی است که متاسفانه در این اثر (نشر مولی) شماره ی صفحات این ارجاع ها بر خلاف چاپ انجمن آثار ملی، نادرست و اشتباه اند. مقاله حاضر درصدد است به نقد و بررسی نقاط ضعف و امتیازات این اثر بپردازد.
المنهج السینوی فی الفلسفه السیاسیه ومبادئه(مقاله علمی وزارت علوم)
أبوعلی حسین بن عبدالله بن سینا (428 – 370 ق) من أعظم فلاسفه العالم الأسلامی بل العالم کله و له بنیه فلسفیّه مشیده کامله، کما لهُ أیضاً تیّار إختصاصیّ فی الفلسفه السیاسیه والحکمه العملیه، ولکن مع الأسف غفل أکثر الباحثین عن هذا الموضوع و زعموا أن إبن سینا لم یحظ من أیّه منهج و مشرب فی الفلسفه السیاسیه و قالوا فی هذا المجال ما قالوا. وتأتی هذه الغفله من عدم إلتفاتهم إلی المنهج السینوی الخاص و مبادئه فی مطارده و إصطیاد المباحث السیاسیه فی الفلسفه. هذه الدراسه تهدف الإلمام بهذا الموضوع و إکتشاف ذلک المنهج المغفول عنها.
العمر وتوقّع الحیاه والموت عند ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
نحاول فی هذه المقاله دراسه مفهوم الموت -أحد الظواهر الثلاث(الخصوبه والموت والهجره) التی تؤدّی إلی التغیّرات السکانیّه- وتحلیله عندابن سینا الطبیب والفیلسوف الإیرانی (370-428ه ق). إنّ المنهج المتّبع فی هذه الدراسه من أجل الوصول إلی الأهداف المرجوه هو المنهج التوثیقی-التحلیلی. ولقد دلّت نتائج البحث علی أنّ ابن سینا عنی فی کتابه "القانون" بظاهره الموت بشکل مباشر وتحدث فیه أیضاً عن العمر وتوقع الحیاه والاهتمام بأسبابه کالصحّه فی الأماکن العامه وصحّه الأمهات وصحّه الأطفال والمعمرّین. کما أنّه تحدث عن الموت الجنینی طوال فتره الحمل وموت الأمّ خلال هذه الفتره وعند الولاده، وقام بشرح ذلک ووصفه بشکل تفصیلی و بنظره طبیّه تخصصیّه.
بررسی اختلاف نظر شیخ الرئیس و متکلمان اتمیست درباره ی روایی کاربرد ایده آل سازی های ریاضیاتی در طبیعیات (با تاکید بر نمونه های سنگ آسیا و کره وسطح صاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
365 - 394
حوزه های تخصصی:
در این مقاله برای نشان دادن تقابل نظر ابن سینا و دو گروه از متکلمان مسلمان درباره ی اعتبار کاربرد آزمایش فکری ایده آل ریاضیاتی در پژوهش های طبیعی، دو نمونه ی سنگ آسیا و کره و سطح صاف را مدنظر قرار داده ایم و باتوجه به دیدگاه مثبت متکلمان و مخالفت ابن سینا با این روش، دریافته ایم که این اثبات یا انکار، از باورهای پس زمینه ای نشئت می گیرد که هر گروه به آن ملتزم شده است؛ همچون اختلاف نظر در اموری نظیر ماهیت جسم طبیعی و تعلیمی و بالقوه بودن یا نبودن اجزای یک جسم. آنچه متکلمان را به بهره گیری از ایده آل های ریاضیاتی کشانده، قابلیت این روش برای اثبات دیدگاه ذره گرایانه ی آن هاست تا جایی که ذره گرایی با این روش اثبات هماهنگی دارد و این روش اثبات، ذره گرایی را به کرسی می نشاند. فیلسوف مشائی نیز به دلیل همین ارتباط دوسویه ای که میان پس زمینه های متافیزیکی دیدگاه متکلم و روش اثبات آن برقرار است، در صورتی که پیش فرض های یادشده درخصوص جسم و یکی شدن بالقوه (اجزاء) و بالفعل (جسم یکپارچه) را نفی کند، روش آن ها را بی خاصیت می کند و اگر رأساً روش را رد کند و تحقق تعلیمیات وهمی و ایده آل های ریاضیاتی در طبیعیات عینی را نادرست بینگارد، پس زمینه ی متافیزیکی آن ها را با ایرادهایی جدی روبه رو می کند. نهایتاً به این تحلیل رسیده ایم که تک روش بودن ابن سینا صحیح نیست و گسترش روش متکلمان مفید بود، اگر آگاهانه، با نگاهی کاربردی و فارغ از پس زمینه های غیرطبیعیاتی به کار می رفت.
کمال در زیبایی شناسی ابن سینا و نقد رویکردهای رایج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سخنان مستقیم ابن سینا در مورد زیبایی (جمال) را می توان در چند سطر جمع کرد؛ اما مهم تر از جمع آوری این سخنان، کشف مفهوم کلمات و روابطی است که او در جملات خود مطرح کرده است. یکی از مفاهیم پرکاربرد و مهم در مسئله زیبایی یا جمال در اندیشه ابن سینا «کمال» است. برخی از پژوهشگران در تحلیل کمال مدرَک در محسوسات، کمال مورد نظر ابن سینا را «کمال ثانی» به عنوان «شیء آن گونه که باید باشد» دانسته اند، در حالی که اگرچه ممکن است این سخن صحیح باشد، اثبات این ادعا از عبارت فوق صحیح نیست. بر همین اساس، در این پژوهش تلاش شده است با روش توصیفی تحلیلی، ضمن نقد رویکرد رایج در مورد رابطه کمال و جمال محسوسات، چگونگی این ارتباط با استناد به عبارات او بررسی و تحلیل شود. یافته های این پژوهش با تأکید بر رابطه عمیق کمال و جمال، نشان می دهد که با توجه به تفاوت کمال در موجودات، زیبایی ابن سینا را باید به زیبایی محسوس و غیر محسوس (مجرد) تقسیم کرد. در حقیقت، زیبایی در این دو دسته از موجودات با توجه به نوع کمال مورد نظر در آن ها متفاوت خواهد بود، به این گونه که زیبایی در غیر محسوسات، ذاتی و در محسوسات جزء عوارض آن ها است؛ بنا بر این کمال در نوع اول، کمال اولی و در نوع دوم کمال ثانی است.
عرفان در مکتب ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث از نکته های عرفانی در نوشته های ابن سینا، این پرسش را پیش روی پژوهشگران نهاده است که آیا می توان او را یک نظریه پرداز در گستره عرفان تلقی کرد یا این مباحث او را باید به صورتی دیگر، تفسیر نمود. آیا ابن سینا فقط فیلسوف مشائی است یا به اصطلاح خودش فیلسوف مشرقی؟ آیا می توان او را عارفی با جهان بینی عرفانی دانست؟ در این نوشتار نخست، دیدگاه مخالفان و موافقان عرفان شیخ الرئیس را بررسی می کنیم. آنگاه دیدگاه ابن سینا را درباره گرایش به مشائیان، نوافلاطونیان یا عرفان در سخنانش جست وجو می کنیم. سپس با بررسی آثار فلسفی و عرفانی او گرایشش را به سلوک عقلی محض، عرفانی، هم عقلی و هم عرفانی، یا تفکیک دوران زندگی علمی او به دو دوره گرایش فلسفی مشائی و گرایش باطنی می سنجیم. درنهایت می کوشیم، نشان دهیم ابن سینا افزون بر اینکه مشائی و اهل برهان است به عرفان و سلوک باطنی نیز عالِم بوده، حتا از آن بهره مند است.
ماهیت فیزیکی افلاک: بررسی مفهوم فلک در آثار هیئت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۹ سال ۱۳۹۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
67 - 108
تبیین فیزیکی گردش سیارات در آسمان و توضیح آنکه افلاک در کجای آسمان قرار دارند از پرسش های اصلی نجوم پیشینیان است. از جمل? آثاری که در آنها تلاش می شد تا به این پرسش پاسخ داده شود آثار هیئت دوران اسلامی است. نظر نویسندگان این آثار در این باره ریشه در دو نظریه دارد: نظری? ارسطو در بار? «عنصر پنجم» و نظری? «منشورات» بطلمیوس. این عنصر مبدأ حرکت مستدیر است و بنا بر خاصیت عناصر حرکت آن همواره یکنواخت است. اما به نظر چنین نمی رسد و اجرام آسمانی در دوره های مختلف حرکات متفاوتی دارند، از این رو برای توضیح بساطت آن باید وجود عامل های محرک متعدد را پذیرفت و این موجد نظری? افلاک است. بطلمیوس نیز در توجیه نظامی که برای جهان آورده در الاقتصاص در بار? محل افلاک و چگونگی گردش آنها سخن گفته است. پرداختن دانشمندان مسلمان به این موضوعات در کتاب های هیئت نشانی از ادام? تلاش برای توضیح این موضوعات است. در این مقاله تلاش شده است با بررسی آرای ارسطو و بطلمیوس و فیلسوفان و منجمان مسلمان پاسخ های موجود در بار? فلک، چیستی آن و چگونگی حرکت سیارات در آن، بررسی شود.
حرکت از نگاه ابن سینا و ابوالبرکات بغدادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۹ سال ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
31 - 44
هرچند ابوالبرکات مکان و زمان را شروط مقدم بر حرکت و زمان را نه مقدار حرکت که مقدار وجود می داند، با این حال معتقد است که می توان حرکت را بر حسب مفهومی شهودی از زمان، که غیر از مفهوم نظری زمان است، تعریف کرد و به این وسیله دَوری را که در تعریف ارسطو از حرکت وجود دارد که خروج تدریجی (و در نتیجه، زمانی) از قوه به فعل است، حل می کند. در بحث از وجود یا عدم حرکت که ابن سینا با تقسیم حرکت به قطعیه و توسطیه برای نوع دوم وجود عینی و برای اولی وجود ذهنی قائل است، ابوالبرکات معتقد است حرکت نمی تواند مطلقاً عدمی باشد، حتی اگر دارای وجودی لحظه ای و ناپایدار باشد. در بحث از علت حرکت ابوالبرکات با دیدگاه های ابن سینا موافق است که محرک غیر از متحرک است. همچنین در این مقاله دیدگاه های ابن سینا و ابوالبرکات در باره وحدت حرکت و تضاد و تقابل میان حرکات بررسی می شود.
گذر زهره و ترتیب سیارات نسبت به زمین در آثار هیئت دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۰ بهار و تابستان۱۳۹۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
41 - 63
از خلال نسخ خطی به جامانده از دوره اسلامی گزارش هایی مبنی بر رؤیت نقطه ای سیاه بر روی قرص خورشید به دست ما رسیده است. این گزارش ها معمولاً با این ادعا همراه هستند که این نقطه سیاه، در واقع، سیاره زهره یا عطارد است که از مقابل قرص خورشید گذر می کند و وجود این پدیده نشان می دهد که زهره یا عُطارد نسبت به خورشید در فاصله ای نزدیک تر به زمین قرار دارند. در این میان شواهدی وجود دارد که احتمال رؤیت گذر زهره توسط ابن سینا را افزایش می دهد. ولی قطب الدین شیرازی، تحت تأثیر روش مؤیدالدین عرضی در محاسبه ابعاد و اجرام، معتقد بود که فلک زهره در بالای فلک خورشید قرار دارد و به همین دلیل امکان رؤیت گذر سیاره زهره وجود ندارد. وی فهرستی از کسانی که ادعا کرده اند این پدیده را رؤیت کرده اند، عرضه می کند و با دلایل مختلف نشان می دهد که حتی اگر فلک زهره در زیر خورشید قرار داشته باشد، باز امکان رؤیت این پدیده وجود ندارد. وی برای اثبات این موضوع از آثار بطلمیوس استفاده می کند و دلایلی را که بر اساس دو مفهوم قاعده ستر و ترتیب طبیعی برای ترتیب سنتی سیارات ارائه شده بود، نقد می کند. او سرانجام نتیجه می گیرد که آنچه بعضی افراد به عنوان گذر زهره رؤیت کرده اند، یک لکه خورشیدی بوده است.
بررسی اصالت نسخه های فارسی جرّثقیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۲ بهار و تابستان۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
95 - 113
در این مقاله مطالب رساله هرون و نسخه های جرثقیل فارسی بررسی می شود تا زمینه مقایسه نسخه های فارسی با یکدیگر و با رساله هرون فراهم آید و بتوان از این طریق میزان اصالت نسخه های فارسی را سنجید. نسخه های فارسی که به تعداد 22 عدد در کتاب خانه های ایران نگهداری می شوند در بازه زمانی سده های 9 تا 13ق نوشته شده اند و تاکنون بررسی نشده اند. برخی از این نسخه ها به نام معیار العقول منسوب به ابن سینا هستند و تعدادی از آنها هم به حزین لاهیجی نسبت داده شده اند. همچنین نام ابوعلی بن عبدالجلیل خوارزمی هم به عنوان نویسنده مطرح شده است. در این مقاله نشان داده می شود که نه می توان این نسخه ها را مستقل از یکدیگر دانست و نه می توان با شواهد موجود آنها را به ابن سینا یا حزین لاهیجی نسبت داد. مطالب این نسخه ها قابل مقایسه با مقاله دوم رساله هرون ولی مستقل از آن هستند.
مسأله بساطت فلک محدّدالجهات و مناقشه قوشچی در آن (با تأکید بر مقصد دوّم از فصل دوّم شرح تجرید الاعتقاد )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۳ بهار و تابستان۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
133 - 145
استفاده از مفهوم فلک برای تبیین حرکت سیّارات و همچنین مفهوم آن در فلسفه طبیعی به یونان باستان باز می گردد. افلاطون و ارسطو مفاهیم فلسفی و ائودوکسوس و بطلمیوس مفاهیم نجومی آن را تبیین کردند. فلاسفه و ستاره شناسان دوره اسلامی مفهوم فلک را توسعه دادند و مفاهیم فلسفی تازه ای را با استفاده از آن بنا نهادند. دانشمندان اسلامی فلکی را به افلاک بطلمیوسی، که تعداد آنها هشت بود، افزودند و احتمالاً نخستین بار ابن سینا این فلک را با عنوان محدّدالجهات خوانده است. ابن سینا و پیروانش مستقیم و غیرمستقیم به بساطت فلک محدّدالجهات اشاره می کردند و بنای بعضی از مفاهیم فلسفی-کلامی را بر این اعتقاد نهادند. مفهوم بساطت فلک محدّدالجهات را ملّا علی قوشچی، در کتاب شرح تجریدالاعتقاد نقد کرده است. قوشچی در نقدهای خود به نظریات فلسفه طبیعی به همین یک مورد بسنده نکرده است، امّا در این مقاله تنها به استدلال های او در مورد بساطت محدّدالجهات اشاره خواهد شد.
مسأله کیفیات ثانویه در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۱۶ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
231 - 246
کیفیات ثانویه اشیاء و تمایزشان با کیفیات به اصطلاح اولیه از مباحث مهم و برجسته در صدر تاریخ فلسفه و علم شناسی جدید بوده است . صورت بندی های اولیه و جدی و تأثیرگذار این کیفیات با نام گالیله و لاک پیوند خورده است.اما توجه به ویژگی خاص این نوع کیفیات اشیاء در تاریخ فکر و فلسفه بی سابقه نبوده است و ریشه های آن را در مباحث فیلسوفان یونانی و متفکران قرون وسطی نیز می توان دید.ابن سینا از جمله فیلسوفانی است که در ذیل بحث از کیفیات محسوسه اشیاء در طبیعیات و علم النفس به این موضوع وارد شده است.ابن سینا نیز بر دشواری اثبات وجود عینی این کیفیات در اشیاء صحه می گذارد و گزارشی از سابقه این بحث در میان متفکران یونانی به دست می دهد. سپس به تفصیل و جداگانه به کیفیات محسوسه مربوط به هر کدام از حواس پنج گانه می پردازد و در باره نحوه وجود این کیفیات در خارج بحث می کند. داوری ابن سینا در باره وجود عینی این کیفیات یکسان نیست و احکام متفاوتی در باره کیفیات ادراکی مربوط به سامعه و باصره و لامسه و ذائقه و شامه دارد. در این مقاله به مسأله کیفیات ثانویه در فلسفه ابن سینا و رأی او در باب وجود عینی یا ذهنی این کیفیات بر حسب قوای گوناگون حسی پرداخته می شود.
تحلیل رابطه کمال مدرَک و ادراک لذت در نظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان مباحث پیچیده نفس، تقریرات ابن سینا در مورد لذت اندک اما قابل توجه است. از نظر او لذت از کیفیات نفس و بدیهیات است، از همین رو ابن سینا تلاش کرده است به جای تعریف ماهوی لذت، از ابهام آن بزداید و آن را فقط توضیح دهد. او لذت را ادراک امر ملائم با قوه مدرکه می داند. ملائم از نظر او کمال و خیر قوه مدرکه یا فعل خاص آن است. ابن سینا در تبیین فرآیند لذت از کمال و خیر دیگری نیز سخن به میان آورده است. او کمال و خیر مدرَک را نیز موجب ادراک لذت عنوان کرده است. حال مسئله این است که این دو کمال (کمال مدرَک و کمال قوه مدرِکه) در فرآیند ادراک لذت چه جایگاهی دارند و به طور کلی چه رابطه میان این دو وجود دارد. برای پاسخ به این سوال، متون ابن سینا در مورد لذت جمع آوری شده است. سپس با روش توصیفی-تحلیلی با تکیه بر دیگر نظریاتش لذت در اندیشه او تحلیل و بررسی شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که این دو کمال در واقع دو شرط تحقق لذت اند که تحقق کمال مدرَک برای ادراک لذت لازم است اما حصول آن ضرورتاً باعث ادراک لذت نمی شود. شرط دوم کمال قوه مدرکه یا ملائمت است که به محض تحقق آن، لذت ادراک می شود. البته تحقق کمال دوم مشروط به ادراک کمال اول است. به نظر می رسد تفکیک این دو کمال در مباحث زیبایی شناسی کاربردی قابل توجه داشته باشد.
دراسه وتحلیل مفهوم الإنجاب من وجهه نظر المفکرین المسلمین (من الفارابی إلی ابن خلدون)(مقاله علمی وزارت علوم)
لقد بات مفهوم الإنجاب فی العصر الحدیث یتمتع بأهمیه کبیره فی نظریات علم السکان (الدیمغرافیا) ویعبر عنه بمصطلح الخصوبه. تحاول الدراسه الحالیه وصف وتحدید هذا المفهوم لدی عدد من المفکرین المسلمین بما فیهم: الفارابی وأبوعلی مسکویه والمعری وابن سینا ونصیر الدین الطوسی وابن خلدون. وتتمثل أهمیه هذه الدراسه کونها تعبر عن حاجه النظام الجامعی الإیرانی- الذی یعد مجتمعا یعتمد فی أسسه مبادئ الإسلام وشریعته- إلی علم محلی فی کافه مجالات العلوم الإنسانیه بما فیها علم السکان. ویعتبر علم السکان الذی یدرس فی الجامعات هو تقلید للمفهوم الغربی لهذا العلم المعرفی ولیست هناک إشارات إلی ما خلّفه مفکرو الإسلام والحضاره الإسلامیه. ومن أجل تحقیق أهداف البحث استفدنا من المنهج الوثائقی. أظهرت نتائج البحث أن جمیع مفکری الإسلام الذین تمت دراسه آرائهم کانوا یهتمون بموضوع التناسل(الإنجاب) والقضایا المتعلقه به. إن أهمیه التناسل أو الإنجاب لدی هؤلاء المفکرین کانت کبیره بحیث اعتبروا القابلیه للإنجاب أحد خصائص المرأه وما یمیزها فی النوع البشری، کما عرّفوا التناسل والإنجاب بأنه أهم هدف للزواج. وفی هذا الإطار استعانوا بالآیات والروایات الدینیه من أجل تعزیز آرائهم ودعمها. وفی هذا المجال نجد أن أبا العلاء المعری مستثنیً من هذه القاعده العامه لأنه کان یوصی الناس بعدم الزواج والإنجاب. إن تحلیل النتائج یظهر أن مفکری العالم الإسلامی الذین تمت دراستهم فی هذا البحث وعلی الرغم من أنهم ناقشوا موضوع الإنجاب والقضایا المتعلقه به إلا أنهم لم یقدموا إحصائیات وأرقام فی هذا الباب وکانوا فی الغالب یتکلمون نظریا ویبینون آراءهم ومعتقداتهم حول هذا الموضوع. والجدیر بالذکر أنه لا ینبغی علینا أن نعتبر هذا الأمر علامه ضعف أو نقص فی هؤلاء المفکرین الکبار بل یجب أن نقرّ بالمحدودیه فی البیانات والإحصائیات فی العصور القدیمه لأن موضوع الجمع والإحصاء السکانی وتحلیله هو أمر خاص بالعصر الحدیث.
برهان در فلسفه کانت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و پنجم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
82 - 105
حوزه های تخصصی:
در اندیشه کانت، برهان به معنای واقعی کلمه در شناخت فلسفی وجود ندارد و تنها در شناخت ریاضی جاری است. وی دلیل این امر را در شهودی بودن دلایل ریاضی می داند و معتقد است که یک دلیل یقینی، تنها تا آنجا که شهودی است، برهانی می باشد؛ بنابراین باید دید شهود از نظر کانت چیست و چه نسبتی با برهان واقعی در اندیشه وی دارد؟ بنابراین مقاله حاضر با روش توصیفی_تحلیلی در صدد است نخست روشن کند که منظور کانت از شهودی که یک دلیل یقینی تنها با تکیه بر آن وصف برهان را می پذیرد چیست و سپس چنین شهودی چه نسبتی با برهان دارد؟ آیا شهود مورد نظر بر ساختار برهان نیز ربط پیدا می کند یا تنها به مبادی برهان مربوط می شود؟ بررسی حاضر نشان داد اولاً شهود مورد نظر کانت در بحث برهان، شهود محض است و او مصداق آن را زمان و مکان می داند که عامل پیوند دهنده شهود تجربی در فاهمه می باشند و همین دو شهود هستند که همه شناخت های برهانی و ضروری ریاضیات بر آنها مبتنی است؛ ثانیاً از نظر وی در نهایت تنها اصول متعارف و مبادی برهان شهودی هستند و بنابر این تمایز برهان از استدلال فلسفی تمایز ماهوی نخواهد بود؛ بلکه به شهودی بودن مقدمات استدلال قیاسی مربوط می شود نه ساختار برهان.
برهان وجودی آنسلم(بر اساس تقریر گراهام اُپی) و مقایسه آن با برهان صدیقین ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و پنجم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
106 - 136
حوزه های تخصصی:
برهان آنسلم یکی از بحث انگیزترین براهین وجودی و خاستگاه سایر براهین وجودی است. از نظر گراهام اُپی، این برهان، می تواند در گروه براهین وجهی، ماینونگی و یا مفهومی قرار گیرد. وی معتقد است که یکی از منابع تفکر آنسلم، در ارائه برهان وجودی، برهان وجودی وجهی ابن سینا است. در این پژوهش برآنیم تا به این پرسش-هاپاسخ دهیم: آیا می توان برهان صدیقین سینوی را گونه ای برهان وجودی دانست؟ و آیا برهان آنسلم، یک استدلال با دو تفسیر متفاوت می باشد، یا وی در پی طراحی دو استدلال جداگانه بوده است؟ هدف از این پژوهش، آن است که با روش توصیفی- تحلیلی به مقایسه برهان آنسلم با برهان صدیقین ابن سیناست. یافته های پژوهش نشان می دهد که از منظر اُپی، آنسلم در رساله پروسلوگیون، تنها یک برهان بر وجود خدا بنا نهاده است. این برهان، اگرچه در پیشینی بودن، الهام از کتاب مقدس و طی طریق از خدا به خدا به برهان صدیقین شباهت دارد، اما تفاوت ماهوی بین دو استدلال به حدی است که می توان، از این مشابهت ها صرف نظر نمود. برهان وجودی از «نفس مفهوم وجود» آغاز می کند، در حالی که برهان سینوی براساس «نفس حقیقت وجود» پی ریزی می شود و این امر سر آغاز تفاوتهای مهمی بین این دو استدلال است.