مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
زبان های ایرانی
حوزه های تخصصی:
برای تلفظ درست برخی واژگان کهن که امروزه دیگر در زبان به کار نمی روند دو راه اساسی وجود دارد، یکی کمک گرفتن از وزن و قافیه در متون منظوم و دیگری رجوع به دیگر زبان های ایرانی ای که هنوز زنده اند و گویشورانی در مناطق مختلف ایران و جهان دارند. شناخت وزن و قافیه به خوانش درست متون و تلفظ صحیح کلمات یاری می رساند و آگاهی از دیگر زبان های ایرانی می تواند مخاطب را از چندوچون تغییرات آوایی، نحوی و معنایی زبان فارسی در طول تاریخ آگاه تر کند. نوشتار حاضر می کوشد تا با بهره گیری از وزن و قافیه و همچنین کمک گرفتن از زبان کردی، نشان دهد که تلفظ درست واژه «تکل» یا «تگل» در گذشته چه بوده است؟
درباره ساخت و کارکرد ساخت های آینده ساز در جوشقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حالی که بیشتر زبان های ایرانی ساخت خاصی برای بیان آینده ندارند، جوشقانی که یکی از زبان های مرکزی ایران در شمال اصفهان است، سه ساخت آینده ساز دارد: آینده نزدیک برای اشاره به زمان آینده نزدیک و قطعیت در انجام کار، آینده دور برای بیان زمان آینده دور و قطعیت نداشتن در انجام کار، همچنین برای بیان وجهیت خواستاری و نامحقق، و آینده امری. این مقاله در کنار توصیف ساخت و کاربرد این ساخت ها، با نگاهی به روند تحول تاریخی، چگونگی شکل گیری این ساخت ها را بررسی می کند. همچنین، با بررسی کارکردهایی که این ساخت ها دارند، چگونگی شکل گیری کاربردهای جدید را برای ساخت های آینده ساز در جوشقانی بررسی می کند. بررسی کاربرد ساخت های آینده ساز در جوشقانی نشان می دهد کاربردهای جدیدی که این ساخت ها یافته اند، در چارچوب ارتباط زمان آینده با وجهیت های خواستاری، نامحقق و امری قابل تحلیل است و برای آینده نزدیک ویژگی نمود فعل در کنار زمان، عامل شکل گیری آینده نزدیک بوده است.
جمع همراهی در زبان های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمع همراهی ناظر بر یک اسم (با مصداق انسانی) به همراه یک فرد یا چند فرد دیگر است. جمع همراهی مجموعه ای را می سازد که اعضای آن همگون نیستند و با یکدیگر تفاوت هایی دارند. این نکته مهم، جمع همراهی را از جمع معمولی متمایز می سازد. در زبان های جهان جمع همراهی با امکانات ترکیبی و تحلیلیِ مختلفی بیان می شود. هدف ما در این مقاله استخراج و توصیف این امکانات در منتخبی از زبان های ایرانی است. جمع همراهی بیشتر در زبان گفتار کاربرد دارد و کمتر به زبان نوشتار راه یافته است، بنابراین در متون رسمی کمتر منعکس شده است. به همین دلیل، داده های این تحقیق به صورت میدانی و ازطریق شبکه های اجتماعی با پرسش از گویشوران بومی استخراج شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در زبان های ایرانی از شش روش مختلف برای بیان جمع همراهی استفاده می شود. در بعضی از زبان های ایرانی از دو روش جایگزین یا تکمیلی برای بیان جمع همراهی استفاده شده است و گزینش هریک از دو روش گاهی به خصوصیات ذاتی اسم مورد نظر و گاهی به دیدگاه ارزشی گوینده نسبت به مجموعه مورد نظر بستگی دارد.
دربارۀ ساخت ویژه ای برای نمود درجریان در برخی زبان های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شماری از زبان های ایرانی کرانه های دریای خزر یا زبان هایی که خاستگاه آنها این منطقه بوده است، همچنین در بلوچی و بشگردی در جنوب شرقی ایران، ساخت ویژه ای برای نمود درجریان وجود دارد که در دیگر زبان های ایرانی دیده نمی شود. این مقاله به بررسی ساخت صرفی و نحوی درجریان در زبان های رایج این مناطق می پردازد و بررسی می کند که در هر زبان ساخت درجریان از چه سازه هایی ساخته شده است و هر سازه چه نقشی دارد و این ساخت چگونه با ساخت های رایج برای نمود درجریان مرتبط است. یافته های این مقاله نشان می دهد که این ساخت گونه ای ساخت مکانی است که از چند سازه اصلی ساخته می شود: یکی فعل اصلی که به شکل مصدر، اسم مصدر، صفت فعلی حال و گاهی صرف حال ناکامل است؛ دوم فعل ربطی که به دیگر سازه های این ساخت یا به سازه دیگری در جمله پی بست می شود؛ سوم حرف اضافه ای که حالت مکانی را بیان می کند که در برخی گونه ها این حرف اضافه حذف شده و مفهوم مکانی با فعل ربطی بیان می شود. در برخی از زبان های بررسی شده سازه چهارمی هم ممکن است افزوده شود و آن اسمی از یک فعل حالتی است که نقش آن ایجاد حالتی است که تداوم یا درجریان بودن فعل را نشان دهد.
نظام شمارش در چند زبانِ ایرانی و ناایرانیِ درون و برون ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، نظام شمارشِ شماری از زبان های رایج در درون و بُرون ایران بررسی شده است. روش شناسی پژوهش، ترکیبی از روش شناسی استقرایی و قیاسی است؛ و داده های آن به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی بررسی شده . هدف کانونی پژوهش، شناخت و تبیینِ ویژگی های نظام شمارش زبان هاست. زبان هایی که داده های آنها در این پژوهش بررسی و تحلیل شده، دو دسته اند: شماری از زبان های ترکی تبار رایج در ایران و شماری از زبان های ایرانیِ رایج در درون و بُرون ایران. به اقتضای نیاز، در تحلیل ها و بررسی های مقاله، از نظام شمارش زبان های دیگری نیز سخن به میان آمده است. این پژوهش نشان می دهد که در نظام شمارش زبان های ترکی تبار رایج در ایران و زبان های ایرانیِ رایج در درون و بُرون ایران، گوناگونیِ چشم گیری دیده می شود؛ و زبان های ایرانی و ناایرانی، در سطح نظام شمارش، اثرپذیری های زیادی از یکدیگر داشته اند. همچنین استدلال شده که برخی همانندی های نظام شمارش زبان های ایرانی و ناایرانی، برایند اثر تماس زبانی درازمدت است.
بررسی ریشه شناختی واژه هایی از گویش اوزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویش اوزی از گویش های جنوب غربی ایران است. این گویش در کنار گویش های لاری (اوز، خنج، گراش، جویم، لار و...) مناطق وسیعی از استان هرمزگان (بخشی از بندرعباس، تمامی بندرلنگه، بستک و...) را دربر می گیرد (کامیاب، 1:1370) که همگی تحول یافته از زبان فارسی میانه هستند. این گویش ها اگرچه تفاوت اندکی با هم دارند اما می توان آن ها را نشأت گرفته از گویش لاری دانست. در این مقاله 15 واژه اصیل گویش اوزی مورد بررسی ریشه شناختی و تطبیقی قرار گرفته است. در هر مدخل ابتدا بر پایه شواهد موجود در خود گویش، روند دگرگونی و ساخت اشتقاقی هر واژه مورد بررسی قرار گرفته است. سپس معادل آن در دیگر گویش ها و نیز صورت دوره میانه این واژگان و صورت های مرتبط ایرانی باستان آن ها و نیز ریشه واژه مورد نظر و برابر آن ها در دیگر زبان های هندوایرانی و هندواروپایی آورده شده است. روش تحقیق در این مقاله میدانی است و روش انجام تحلیلی توصیفی است که با استفاده از گردآوری واژه ها از منابع معتبر و ضبط صدای گویشور صورت گرفته است. بررسی ریشه شناختی و تطبیقی این واژگان نشان دهنده پیوستگی و قرابت این گویش با زبان های ایرانی در سه دوره تاریخی است که در این سرزمین بدان تکلم شده است. از سوی دیگر بررسی ریشه شناختی این چند واژه اوزی نشان می دهد که گویش های ایرانی گنجینه ای از داده های زبان های ایرانی را در خود دارند که هنوز ناشناخته است و بررسی آن ها با رویکرد تاریخی، هم ارزش نهفته زبان شناختی این داده ها را آشکار می کند و هم به بررسی و شناخت دیگر زبان ها و گویش های ایرانی کمک می کند.
تکوین فعل مرکب در زبان های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
365 - 400
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی شکل گیری زنجیره های موسوم به «فعل مرکب» در زبان های ایرانی است. به این منظور، متونی از سه دوره تاریخی زبان های ایرانی انتخاب و (پیش) نمونه های انواع محمول مرکب در آنها تحلیل شد. براین اساس، در دوره باستان، اغلب محمول های غیربسیط را افعال پیشوندی تشکیل می دهند. با این حال، الگوهای «فعل مرکب» از همین دوره وجود داشته است. با تثبیت جایگاه پیشوندهای فعلی در فارسی باستان که حرکتی در خلاف جهت تحلیلی شدن زبان بود، الگوهای موجود برای تشکیل انواع «فعل مرکب» فعال شدند. در دوره میانه و با غیرفعال شدن برخی از پیشوندهای فعلی، روند تولید «افعال مرکب» شدت یافت. در دوره ایرانی نو، با تداوم کاهش افعال پیشوندی و افزایش «افعال مرکب»، دو عامل دیگر در شکل گیری افعال مرکب نقش داشتند: نخست، نیاز به ساختن فعل با عناصر قرضی و دیگری، گرایش به همترازسازی افعال بسیط بی قاعده از طریق تبدیل آنها به «فعل مرکب».
دربارۀ شمار اسم در بادرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زبان های ایرانی غربی نو شمار جمع در اسم یک مقوله اجباری است و با روش های ساختواژی یعنی افزودن پسوند جمع ساز یا پایانه صرفی به اسم نشان داده می شود و در کنار آن از مطابقه فعلی هم برای نشانه گذاری شمار جمع استفاده می شود. بادرودی از زبان های مرکزی ایران نمونه خاصی است که در آن نه تنها شمار جمع اسم اجباری نیست، بلکه علاوه بر پسوند جمع ساز و مطابقه فعلی روش های دیگری را برای نشانه گذاری جمع به کار می برد. در بادرودی شمار جمع در اسم گاهی با پسوند –u نشان داده شود؛ اما بیشتر از مطابقه فعلی و مطابقه ضمیری برای نشانه گذاری جمع استفاده می شود. در این میان مضاعف سازی ستاک اسم نیز روشی است که دست کم درباره اسم های جاندار استفاده می شود. بررسی های این مقاله نشان می دهد در تمام روش هایی که شمار اسم نشانه گذاری می شود، مطابقه فعلی همیشه وجود دارد؛ اما استفاده از پسوند جمع ساز، مطابقه ضمیری و مضاعف سازی اختیاری است. مواردی هم وجود دارد که اسم با هیچ روشی نشانه گذاری نمی شود، که نشان می دهد تمایز شمار در بادرودی مقوله ای اجباری نیست
ارگتیو و مطابقۀ فعلی در جوشقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جوشقانی یکی از زبان های مرکزی ایران است که در شهر جوشقان، در شمال اصفهان صحبت می شود. این زبان ساخت ارگتیو را به صورت مطابقه فعلی دارد. در این ساخت فعل شناسه ای می گیرد که از جهت شخص، شمار و جنس با مفعول جمله مطابقت می کند. هدف این مقاله بررسی چگونگی مطابقه در ساخت ارگتیو در جوشقانی است، و نگاهی دارد به موضوع گسسته بودن ارگتیو در این زبان. یافته های این مقاله نشان می دهد فعل در ساخت ارگتیو از نظر جنس با مفعولی که به صورت اسم یا ضمیر شخصی/اشاره در جمله آمده است، مطابقت می کند. از جهت شخص و شمار با مفعولی که به صورت ضمیر آزاد یا پیوسته در جمله آمده است مطابقه می کند. اما فعل می تواند مفعولی را که مرجع مشخصی در جمله ندارد، نیز نشانه گذاری کند. ارگتیو در جوشقانی از این جهت گسسته است که علاوه بر اینکه ارگتیو حالت نمایی نیست، به صورت مطابقه فعلی نیز تنها در جمله هایی به کار می رود که فعل آنها برپایه ستاک گذشته ساخته شده است.
نسبت گونه های موسوم به تاتی خلخال با زبان تالشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله پیشِ رو، گونه های زبانی بخش شاهرود خلخال را که در استان اردبیل در روستاهای اسکستان، شال، درو، کرین، کلور، گیلوان و لرد رایج اند و در محل به تاتی موسوم اند با گویش های سه گانه تالشی در چند سطح زبان شناختی به صورت هم زمانی سنجیده ایم. این روستاها در غرب استان گیلان، آن سوی رشته کوه تالش جای دارند. سنجش برپایه ویژگی های آوایی، ساخت واژی، نحوی و نیز واژگانی است. داده ها افزون بر پژوهش کتابخانه های از پژوهش میدانی نیز به دست آمده است. گویش های تاتی برغم اشتراک لفظی چنان تنوع و پراکندگی دارند که در بررسی های هم زمانی نمی توان همه آنها را ذیل یک گروه یا زبان مشخص تعریف کرد. به همین خاطر زبان شناسان آنها را در دسته های مختلف طبقه بندی کرده، و در مواردی گویش های تالشی را هم به آنها افزوده اند. هدف مقاله پاسخ به این سؤال است که آیا گونه های زبانی رایج در شاهرود خلخال ذیل گویش های تالشی قابل تعریف اند یا گونه هایی مستقل اند. براساس داده های این مقاله زبان پنج روستا از هفت روستاهای بررسی شده در این مقاله؛ اسکستان، شال، درو، کلور و گیلوان را می توان ذیل تالشی جنوبی در یک دسته قرار داد اما زبان دو روستای کرین و لرد تفاوت هایی با پنج روستای دیگر شاهرود و نیز تالشی جنوبی دارد.
ریشه شناسی چند واژه در گویش بوشهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گویش بوشهری یکی از گویش های ایرانی نو و از گروه گویش های جنوب غربی ایران است و به همراه گویش های بردستانی، تنگستانی، دشتستانی و دشتی گروه گویش های بوشهری را تشکیل می دهد. این گویش همانندی های بسیاری با گویش های رایج در استان فارس و گویش های لری رایج در بویراحمد و ممسنی دارد. هدف این مقاله، بررسی ریشه شناسی چند واژه از واژه های رو به فراموشی گویش بوشهری است. بسیاری از واژه های اصیل این گویش جای خود را به لغات زبان فارسی داده اند و احتمالاً به بوته فراموشی سپرده شده اند. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش، تلفیقی است از روش های میدانی و توصیفی و تحلیلی که با بهره مندی از امکاناتی چون ضبط صوت، پرسشنامه، انجام مصاحبه و منابع معتبر و دست اول در زمینه زبان های ایرانی صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که گویش بوشهری با دیگر زبان ها و گویش های ایرانی نو در دوره های تاریخی باستان میانه و نو پیوستگی دارد و واژه های این گویش، از نظر تاریخی دچار دگرگونی های آوایی، واجی و معنایی شده اند. تعدادی از این واژه ها برابر فارسی میانه ندارند و مستقیماً از دوره باستان به گویش وارد شده اند که بیانگر محافظه کاربودن این گویش است. برخی از این واژه ها از نظر ساخت واژه و معنایی نیز دگرگون شده اند.
واژه بست در گویش کُندازینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله بررسی و توصیف واژه بست های گویش کُندازینی است. کُندازی روستایی است کوهستانی و کهن که در دهستان اَبرَج و در بخش دُرودزَن شهرستان مرودشت قرار دارد. گویش کندازینی یکی از گویش های بازمانده از زبان فارسی میانه و گویشی از شاخه غربی-جنوبی زبان های ایرانی نو است که با گویش های دشتکی، امامزاده اسماعیلی، کوهمَره ای/ کُهمَره ای، اردکانی، خلاءری، قَلاتی، لارستانی، دَوانی و دشتی و پاره ای دیگر از گویش هایی شباهت و همانندی هایی دارد که دارای ساخت کنایی هستند. در این پژوهش، نخست هفت آزمون از آزمون های زوئیکی و پولوم (1983) که شقاقی (1374) برای بررسی و طبقه بندی تکواژهای وابسته در زبان فارسی اقتباس کرده است، در گویش کندازینی به کار گرفته می شوند. سپس انواع واژه بست در گویش کندازینی مشخص و هر واژه بست در چند جمله نمونه، آورده می شود. همچنین، هر جمله، جداگانه آوانگاری و تحلیل و در صورت نیاز، توضیحاتی برای تغییرات و دگرگونی آوایی و دیگر فرایندهای واژ-واجی در سطح واژه و جمله ارائه می شود. شیوه پژوهش در بررسی و مطالعه این گویش، میدانی و کتابخانه ای است. بر اساس مطالعه صورت گرفته، واژه بست های این گویش عبارتند از ضمیرهای پیوسته شخصی، فعل های پی بستی، نشانه مفعولی صریح، نشانه معرفه، نشانه نکره، نشانه اضافه، نشانه متمم ساز، نشانه هم پایگی، صورت مخفف قید افزایشی هم، نشانه تأکیدی. ضمیرهای پیوسته واژه بست های فاعلی نقش مطابقه را در جمله ایفا می کنند. داده های زبانی این گویش می تواند پرتویی بر دانش ایران شناسی، شناخت و مطالعه زبان های ایرانی و پژوهش های رده شناسی باشد. در این پژوهش، 16 نفر گویشور مرد و 4 گویشور زن در گروه های سنی 30 تا 80 ساله از افراد بی سواد، کم سواد و باسواد در گردآوری پیکره زبانی همکاری داشته اند.