مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
کالبد
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۶۱
۱۲۴-۱۰۷
حوزه های تخصصی:
معماری کوچ و زندگی عشایر، جنبه های نهفته بسیار دارد که متأثر از شیوه زندگی کوچ نشینان و فرهنگ و اجتماع آن ها می باشد. کوچ نشینی شیوه ای از زندگی با جابه جایی سالانه و موسمی است که گروهی ازمردم همراه با چهارپایان خود، از محل چادرهای زمستانی تا چراگاه های تابستانی نقل مکان می کنند و در فصل سرما دوباره به اردوگاه زمستانی خود باز می گردند. پدیده کوچ نوعی هماهنگی و سازش انسان با محیط طبیعی است که تا حدودی تحت تأثیر جبر محیطی نیز قرار دارد. بر این اساس می توان چنین پنداشت که زندگی کوچ نشینی یک نوع امرار معاش و بالطبع یک مسئله فرهنگی است که شیوه زندگی خاصی را معرفی می کند. در این خصوص مفهوم قلمرو به عنوان یکی از مفاهیم مطرح در مطالعات انسانی و محیطی، در شکل گیری نظام فضایی این نوع معماری، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این مفهوم بیش از آن که یک ویژگی کالبدی باشد، مفهومی ذهنی بوده که هم در ساختار کالبدی محیط و هم الگوهای رفتاری ساکنین و معانی که ساکنین از محیط زندگی خود ادراک می کنند، نمود دارد. با این حال چنین به نظر می رسد که بررسی این مفهوم در معماری کوچ، با توجه به نوع زندگی و شیوه سکونت خاص این افراد، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. لذا پژوهش حاضر ضمن بررسی نوع زندگی و شیوه سکونت خاص این افراد و نیز سازمان فضایی این نوع زندگی، به بررسی مفهوم قلمرو در سه حوزه کالبدی، رفتاری و معناشناختی در ایل سادات محمودی از طوایف بویراحمد سفلی به عنوان نمونه موردی می پردازد. بر این اساس با مراجعه حضوری به محل زندگی این عشایر و تهیه نقشه و کروکی از سازمان فضایی ایل و همچنین انجام مصاحبه و مشاهده، به گردآوری اطلاعات لازم پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان داد که مفهوم قلمرو در سه بعد کالبدی، عملکردی و معنایی در معماری کوچ ، نمود دارد و این مفهوم هم از بعد عینی و هم از بعد ذهنی قابل مشاهده است.
کیفیت فضایی در طراحی بافت سکونتگاه های کوچک: بافت های روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسودگی کالبدی سکونتگاه ها و ضرورت حفاظت و احیای محیط زندگی خصوصاً در کشور های با پیشینه تاریخی مسئله ای است که همواره مورد توجه مسئولان امر بوده است. برخورداری ایران از تمدن و تاریخ کهن باعث شده تا یکی از اهداف مهم طرح های جامع و هادی سکونتگاه ها، بهسازی بافت آن ها باشد. با توجه به تعداد زیاد و توزیع فضایی و جغرافیایی سکونتگاه های کوچک در کشور توجه به نحوه طراحی و توسعه آن ها همواره از اهداف برنامه ریزان، طراحان و متولیان موضوع بوده است. تقریباً اکثر سکونتگاه های کوچک کشور ما روستایی هستند و اکنون که حدود ۴ دهه از تجربه طراحی و بهسازی محیط آن ها می گذرد ، تأملی در محتوا و بررسی آنچه تهیه و اجرا شده می تواند به بهبود محتوا و اجرای آن ها کمک نماید . این مقاله با تکیه بر تجارب انجام شده و مرور اسناد و مباحث نظری طراحی شهری و معماری سعی در نشان دادن نقش مغفول مانده در این فرایند یعنی "فضا" و"کیفیت" آن در شکل دادن به بافت در طراحی و اجرا دارد. مقاله پیش روی راه حل بهبود سکونت و زندگی در این سکونتگاه ها و ایجاد شادابی و سر زندگی در آن ها را، فضا و توجه به ارتقای آن در روند طراحی و اجرا تبیین می نماید و متناسب با ویژگی هایی که در این بافت وجود دارد راه حل هایی پیشنهاد می شود.
تبیین مدل آینده محور برنامه ریزی فضایی تاب-آور در برابر زلزله (SRPF) و تدقیق آن با روش فراتحلیل و FAHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جوامع شهری در معرض خطرات طبیعی مختلفی قرار دارند و ارتقای تاب آوری به عنوان راهکاری مفید در مقابله با این تهدیدات معرفی شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر کمک به برنامه ریزی تاب آور شهرها برای آینده و تبیین مدل برنامه ریزی فضایی تاب آور در برابر زلزله می باشد. این هدف به کمک درک رابطه متقابل برنامه ریزی فضایی و تاب آوری شهری در برابر زلزله محقق می گردد. از این رو ابتدا با کمک مطالعه اسنادی چارچوب جدیدی با عنوان SRPF معرفی شده و سپس با کمک روش فراتحلیل کیفی، ۷۱ سند مرتبط با تاب آوری کالبدی در برابر زلزله بررسی و بعد از معرفی مهم ترین مولفه ها و معیارها، رتبه بندی آنها با کمک روش AHP فازی انجام گردید. بر این اساس چارچوبی معرفی گردید که برنامه ریزان و مدیران شهری، می توانند با مراجعه به آن، به مهم ترین مولفه ها و معیارهای تاب آور ساختن شهرها برای آینده به راحتی دسترسی داشته باشند. به طور کلی نتایج پژوهش نشان می دهد بین مولفه های برنامه ریزی فضایی در مقابله با بلایا (جاده ها، فضاهای باز، زیرساخت های فیزیکی و زیرساخت های حیاتی) و معیارهای تاب آوری کالبدی شهرها در برابر زلزله (مقاومت کالبدی، شبکه راه ها، وضعیت خدماتی و تاسیسات زیرساختی و همچنین وضعیت فضای باز) تشابه معنی داری وجود دارد. همچنین مهم ترین عواملی که باید در ارائه مدل برنامه ریزی فضایی تاب آور برای آینده شهرها در برابر زلزله ها مورد توجه قرار گیرند شامل آمادگی، قابلیت تغییر پذیری، استحکام، سازگاری و انعطاف پذیری و خودسازمانی می باشد. در نهایت نیز معیارها و زیرمعیارهای به دست آمده از روش فراتحلیل نیز با کمک پنچ بازوی اصلی SRPF تدقیق شده و اعتبار چارچوب پیشنهادی تایید می گردد.
کنش های هندسه قدرت بر ساخت کالبدی فضاهای سلطنتی (مقدمه ای بر تبارشناسی مجموعه دولتخانه صفوی اصفهان)
سازمان فضایی شهرهای ایران در طول ادوار تاریخ تحت تأثیر عوامل گوناگون و به ویژه قدرت سیاسی متمرکز در حاکمیت قرار گرفته است. دولتخانه به عنوان محل استقرار دولت همواره مبین گفتمان سیاسی – اجتماعی دولت بوده است، این گفتمان به تبع شرایط سیاسی اجتماعی ایران دچار تحول گردیده است. فلذا ساختار کالبدی دولتخانه را نیز تغییر داده است. بررسی سیر تحولات فضایی دولتخانه در ایران تا دوره صفوی نشانگر سیر تحول در گفتمان دولت در تاریخ ایران می تواند باشد، تحولی که با گفتمان قدرت – دفاع آغاز می شود و در قدرت - سیاست به کمال می رسد.
بازشناسی ویژگی های منحصر به فرد ساخت سکونتگاه های روستایی دستکند ایران ( نمونه موردی: مجموعه میراث جهانی روستای میمند، شهربابک، استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
شناخت سکونتگاه های دستکند به مثابه یک پدیده ویژه در معماری روستایی به عنوان پیش نیاز برای حفاظت از این میراث ضروریست. برای شناخت همه جانبه لازم است ابتدا به شناسایی مؤلفه هایی پرداخت که بر شکل گیری و تکامل این پدیده نقش داشته اند. معماری دستکند به عنوان گونه ای ناشناخته از معماری بومی است که ماهیت آن با آنچه در مورد واژه معماری در ذهن است، متفاوت می باشد. این معماری به دلیل عدم استفاده از مصالح آزاد و روند خلق متفاوت، نوعی تناقض را در میان گونه های معماری بومی داراست. خلق فضا با استفاده از منفی سازی در توده سنگی، اساسی ترین فنّ این معماری است. نمونه های ارزشمند با کارکردهای متنوع همانند: آیینی، خدماتی و مسکونی در سراسر کشور ایران به چشم می خورد، به خصوص اقلیم سردسیر به دلیل تناسب کالبدی این معماری با شرایط اقلیمی، پذیرای بیشترین سکونتگاه های دستکند است. این پژوهش با طرح این پرسش که چه چیزی این معماری را نسبت یه سایر گونه های معماری بومی متفاوت ساخته، از طریق مطالعه موارد متعدد سکونتگاه های دستکند به بازشناسی ویژگی های اختصاصی آن می پردازد. میمند به عنوان بزرگترین مجموعه مسکونی دستکند مورد اصلی مطالعه می باشد. با گزینش 60 بنای آن در طی یک فرآیند تجربی، ویژگی های: طراحی، معیشتی و زیست محیطی که کمتر مورد توجه اند، ارزیابی شده اند. قیاس این ویژگی ها با موارد مشابه در معماری ساخت، تفاوت های جدّی این دو را نمایان ساخته است. یافته های پژوهش در استانداردهای طراحی اقلیمی و فناوری علاوه بر تکمیل شناخت از این گونه خاص، در تدوین معیارهایی برای ساخت این بناها در عصر حاضر یاری رسان می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند به راهکاری روش شناختی برای مطالعه سایر نمونه ها ختم شود و همچنین به درک صحیح از این پدیده یاری رساند تا بر مبنای آن مبانی حفاظت از آن نیز بدست آید.
تحلیل نمودهای تزیینی نما در روستاهای بلوچستان مرکزی و جستجوی ارتباط آن با صنایع دستی این ناحیه (نمونه موردی: روستای پتان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
275 - 296
حوزه های تخصصی:
نقوش و تزئینات، یکی از مظاهر تجلی اندیشه ها، باورها و احساسات اقوام و مناطق بوده اند. این امر به واسطه دوری نسبی روستاها از شهر و فقدان انگیزه های نمایشی به ویژه در پیکره معماری، اغلب در این مناطق اصالتی دوچندان دارد. باتوجه به بُعد مسافت استان سیستان و بلوچستان نسبت به سایر مناطق، نوشته ها و مستندات اندکی از بناهای بومی به ویژه تزئینات آن وجود دارد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی است و روش جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی می باشد. نتایج حاصل بیانگر وجود شباهت های فرمی در تزئینات به کار رفته در جداره های بیرونی بناها و تأثیرگذار در سیمای بصری بافت می باشد. براساس نتایج و درصدهای گرفته شده می توان گفت که ارتباط نزدیکی بین نقوش تزئینی معماری بلوچستان با سایر دست سازه های این خطه به ویژه هنر سوزن دوزی و سفال از نظر نوع نقوش به کار رفته و نظام قرارگیری آن ها در کنار یکدیگر وجود دارد. در نهایت، به نظر می رسد که می توان گفت نقوش و تزئینات معماری روستای پتان کاملاً متأثر از نقوش صنایع دستی این روستا می باشد نه معکوس آن که تاکنون تصور می شد.اهداف پژوهش:بازخوانی نظام تزئینات در معماری بومی بلوچستان.ارتباط تزئینات در معماری بومی بلوچستان با سایر هنرهای سنتی منطقه.سؤالات پژوهش: آیا ارتباط نزدیکی بین نقوش تزئینی معماری بلوچستان با سایر دست سازه های این خطه وجود دارد؟نقوش و تزئینات معماری روستای پتان از نقوش صنایع دستی این روستا چه تأثیری پذیرفته است؟
بازشناسی نقش کالبد خانه های تاریخی اصفهان در ارتقای تعاملات اجتماعی ساکنان، با تکیه بر تجربه زیسته افراد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
23 - 41
حوزه های تخصصی:
همگرایی اجتماعی و ایجاد شرایط مناسب در جهت ایجاد آن، از ضروریات معماری مسکونی است، خصوصاً در شرایطی که عمده بناهای مسکونی معماری معاصر، قادر به ایجاد موقعیت های ممتاز، جهت برقراری تعاملات اجتماعی مناسب نمی باشند. به بیان دیگر، این وظیفه در خانه ها و مجموعه های زیستی شهرهای امروز، حس و حال ویژه خود را ازدست داده اند. در این راستا به نظر می رسد خانه های تاریخی با بهره گیری از مواردی نظیر قابلیت های کالبدی خود، شرایط موردنیاز برای برقراری تعاملات اجتماعی را به گونه ای مناسب مهیا می کرده اند. لذا سؤال پژوهش حاضر این است که عوامل کالبدی مؤثر بر ارتقای تعاملات اجتماعی در خانه های تاریخی کدم اند؟ و کدام یک از این عوامل در این خصوص مؤثرترند؟ در این راستا، هدف تحقیق حاضر آن است تا با بررسی تعدادی از خانه های تاریخی شهر اصفهان، با استفاده از روش تحقیقی داده بنیاد کلاسیک و با بهره گیری از نظریات افرادی که سابقه زیسته در این خانه ها را دارند، عوامل کالبدی مؤثر بر قابلیت بالای تعاملات اجتماعی در این خانه ها را شناسایی کند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که از دیدگاه مصاحبه شوندگان، عوامل کالبدی خانه های تاریخی شهر اصفهان، به شیوه های مختلف در ارتقای تعاملات اجتماعی در این خانه ها مؤثرند که همه آن ها در یک نکته با یکدیگر مشترک اند و آن «قابلیت کلی محیط در پاسخ دهی به نیازهای جسمی و روانی انسان» هست. ضمن آن که در یک تقسیم بندی کلی، این عوامل، در سه دسته بعد قابلیت بصری، بعد قابلیت فعالیتی و بعد قابلیت حسی- ادراکی قابل تقسیم می باشند.
درآمدی بر مفهوم هویت محیط انسان ساخت بوسیله مولفه های مکان، فضا و کالبد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۱
۱۶۰-۱۳۹
حوزه های تخصصی:
هویت، صرف نظر از موضوعی عام و کلی در اغلب حوزه&zwnjهای معرفت بشری، مقوله ای کیفی است که به واسطه نیازهای انسان بر ساختار محیط تأثیر می گذارد، در واقع هویّت به مقوله کیفی مابین انسان و محیط می پردازد. کیفیتی که کمبود یا نبود آن سبب عدم ارتباط انسان با محیط و ایجاد محیطی فاقد خوانایی و معنا می گردد. بنابراین ایجاد خوانایی و پاسخگویی به نیازهای اساسی انسان براساس کیفیتهای فضایی او، مهمترین عامل مداخله انسان در محیط است. بدین ترتیب، که لازمه شناخت محیط به عنوان رهیافتی در جهت درک هویت محیط مصنوع، شناخت معنای هویت، هویت فضایی، مکانی و کالبدی و تاثیرات آن بر انسان و رفتار او می باشد. از این رو در این پژوهش، با هدف شناخت هویت جمعی و شهری بوسیله الگوهای عینی و ذهنی مکان، فضا و کالبد و با توجه به محیط انسان ساخت به تببین مفهوم هویت محیطی بوسیله مولفه های مکان، فضا، کالبد و تاثیرات آن پرداخته می شود. بدین منظور براساس روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای معیارهای مشترک هویت محیطی با هویت فضایی، مکان و کالبد شناسایی می شوند تا اطلاعاتی در رده ذهنیت با در نظر گرفتن اشتراکات معنایی، خوانایی و تصورات ذهنی (غیرمادی) مابین هویت مکان و محیط حاصل گردد. علاوه بر این، اطلاعاتی نیز در رده عینیت همچون اشتراکات فرم و عملکرد (مادی) مابین هویت مکان و فضا حاصل می شود، که می توان آنها را طبق سه مولفه اصلی و مشترک مابین هویت محیط، هویت مکان، هویت فضا و هویت کالبدی و مطابق با عوامل کارکردی، ادراکی و کالبدی شناسایی و دسته بندی نمود.
تاثیر مولفه های هویت کالبدی و فعالیتی بافتهای تاریخی در ایجاد تعاملات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۱
۲۴۶-۲۲۹
حوزه های تخصصی:
بافت تاریخی شهرها منعکس کننده شخصیت مدنی، فرهنگ و تعاملات شهری است. در این بافت ها علاوه بر کالبد به فضاسازی مطابق با کارکرد و عملکرد نیز پاسخگوی می شود. علاوه بر این، انگاره های کالبد و کارکرد ، به عنوان مؤلفه های مؤثر در مداخلات بافت های تاریخی مطرح اند. بنابراین شناخت این مولفه ها هم در جهت مداخله در بافتهای تاریخی و هم در جهت تعمیم انگارهای آن به سایر بخشها حائز اهمیت اند با نگاهی به بافت تاریخی، این نکته مشهود است که شکل گیری و حیات آن ها در تداومی تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، و محیطی به صورتی منسجم و هماهنگ عیان گردیده است. ساکنان این بافت ها هویت خود را از طریق ارتباطات اجتماعی و مشارکت در ایجاد این فضاهای ماندگار دریافت می نموده اند. تاثیر چنین مکان های ماندگاری در شکل دهی به هویت فردی و اجتماعی و فرهنگی است. این مقاله مولفه های موثری نظیر: تعاملات اجتماعی، فعالیتها، دلبستگی را در پیوند اجتماعی افراد با بافت قدیم موثر ارزیابی می کند و در جهت پاسخگویی کالبدی و معماری به آنهاست. در این پژوهش با روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای و با چارچوب نظریه پیوند اجتماعی و مولفه های اصلی آن درصدد بررسی مفاهیم کالبدی در بافتهای تاریخی، به بررسی مفاهیمی نظیر مشارکت دلبستگی، تعهد و باور و موضع گیری جامعه شناختی آن، از منظر کالبدی و شناخت ویژگی های پیوند اجتماعی و لزوم احیای کالبدی آن در بافتهای تاریخی پرداخته می شود. تا بدین طریق به تفکیک مولفه های کالبدی و فعالیتی که در پیوند میان مردم و بافت قدیم موثر است بینجامد.
تحلیلی بر شاخص های زیست پذیری شهری با رویکرد معادلات ساختاری (مطالعه موردی: منطقه 1 تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
35 - 50
حوزه های تخصصی:
تمرکز زیاد مردم و فعالیت های اقتصادی در مناطق شهری سبب تقویت ارتباط بین شهر، سلامت و محیط زیست می شود. شهر زیست پذیر از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت شهری است در آن با آفرینش و گسترش پیوسته شرایط فیزیکی، اجتماعی، زیست محیطی و استفاده بهینه از منابع و امکانات موجود، محیطی فراهم شود که در اثر آن مردم جامعه ضمن حمایت یکدیگر و مشارکت گروهی در انجام کلیه امور زندگی، قابلیت های خود را به حداکثر ممکن برسانند. اساس شهر زیستپذیر بر این اصل استوار است که سلامتی چیزی بیش از مراقبت های پزشکی است. محیط زیست سالم و پرورش جامعه نیز ویژگی های کلیدی هستند. روش پژوهش توصیفی تحلیلی می باشد. برای شناسائی ابعاد گوناگون زیست پذیری در مناطق شهری تهران با استفاده از آخرین آمار و اطلاعات و ابزار پریسشنامه در قالب 4 مؤلفه و در میان 10 ناحیه منطقه یک تهران، مورد مطالعه قرار گرفته و نتایج آن با بهره گیری از مدل تحلیل عاملی ارزیابی شده است. نتایج نشان میدهد مولفه های اقتصادی و کالبدی پیش بینی کننده خوبی برای متغیر زیست پذیری به شمار می آیند.