مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
کالبد
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۶۱
۱۲۴-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
معماری کوچ و زندگی عشایر، جنبه های نهفته بسیار دارد که متأثر از شیوه زندگی کوچ نشینان و فرهنگ و اجتماع آن ها می باشد. کوچ نشینی شیوه ای از زندگی با جابه جایی سالانه و موسمی است که گروهی ازمردم همراه با چهارپایان خود، از محل چادرهای زمستانی تا چراگاه های تابستانی نقل مکان می کنند و در فصل سرما دوباره به اردوگاه زمستانی خود باز می گردند. پدیده کوچ نوعی هماهنگی و سازش انسان با محیط طبیعی است که تا حدودی تحت تأثیر جبر محیطی نیز قرار دارد. بر این اساس می توان چنین پنداشت که زندگی کوچ نشینی یک نوع امرار معاش و بالطبع یک مسئله فرهنگی است که شیوه زندگی خاصی را معرفی می کند. در این خصوص مفهوم قلمرو به عنوان یکی از مفاهیم مطرح در مطالعات انسانی و محیطی، در شکل گیری نظام فضایی این نوع معماری، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این مفهوم بیش از آن که یک ویژگی کالبدی باشد، مفهومی ذهنی بوده که هم در ساختار کالبدی محیط و هم الگوهای رفتاری ساکنین و معانی که ساکنین از محیط زندگی خود ادراک می کنند، نمود دارد. با این حال چنین به نظر می رسد که بررسی این مفهوم در معماری کوچ، با توجه به نوع زندگی و شیوه سکونت خاص این افراد، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. لذا پژوهش حاضر ضمن بررسی نوع زندگی و شیوه سکونت خاص این افراد و نیز سازمان فضایی این نوع زندگی، به بررسی مفهوم قلمرو در سه حوزه کالبدی، رفتاری و معناشناختی در ایل سادات محمودی از طوایف بویراحمد سفلی به عنوان نمونه موردی می پردازد. بر این اساس با مراجعه حضوری به محل زندگی این عشایر و تهیه نقشه و کروکی از سازمان فضایی ایل و همچنین انجام مصاحبه و مشاهده، به گردآوری اطلاعات لازم پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان داد که مفهوم قلمرو در سه بعد کالبدی، عملکردی و معنایی در معماری کوچ ، نمود دارد و این مفهوم هم از بعد عینی و هم از بعد ذهنی قابل مشاهده است.
کیفیت فضایی در طراحی بافت سکونتگاه های کوچک: بافت های روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسودگی کالبدی سکونتگاه ها و ضرورت حفاظت و احیای محیط زندگی خصوصاً در کشور های با پیشینه تاریخی مسئله ای است که همواره مورد توجه مسئولان امر بوده است. برخورداری ایران از تمدن و تاریخ کهن باعث شده تا یکی از اهداف مهم طرح های جامع و هادی سکونتگاه ها، بهسازی بافت آن ها باشد. با توجه به تعداد زیاد و توزیع فضایی و جغرافیایی سکونتگاه های کوچک در کشور توجه به نحوه طراحی و توسعه آن ها همواره از اهداف برنامه ریزان، طراحان و متولیان موضوع بوده است. تقریباً اکثر سکونتگاه های کوچک کشور ما روستایی هستند و اکنون که حدود ۴ دهه از تجربه طراحی و بهسازی محیط آن ها می گذرد ، تأملی در محتوا و بررسی آنچه تهیه و اجرا شده می تواند به بهبود محتوا و اجرای آن ها کمک نماید . این مقاله با تکیه بر تجارب انجام شده و مرور اسناد و مباحث نظری طراحی شهری و معماری سعی در نشان دادن نقش مغفول مانده در این فرایند یعنی "فضا" و"کیفیت" آن در شکل دادن به بافت در طراحی و اجرا دارد. مقاله پیش روی راه حل بهبود سکونت و زندگی در این سکونتگاه ها و ایجاد شادابی و سر زندگی در آن ها را، فضا و توجه به ارتقای آن در روند طراحی و اجرا تبیین می نماید و متناسب با ویژگی هایی که در این بافت وجود دارد راه حل هایی پیشنهاد می شود.
تبیین مدل آینده محور برنامه ریزی فضایی تاب-آور در برابر زلزله (SRPF) و تدقیق آن با روش فراتحلیل و FAHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوامع شهری در معرض خطرات طبیعی مختلفی قرار دارند و ارتقای تاب آوری به عنوان راهکاری مفید در مقابله با این تهدیدات معرفی شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر کمک به برنامه ریزی تاب آور شهرها برای آینده و تبیین مدل برنامه ریزی فضایی تاب آور در برابر زلزله می باشد. این هدف به کمک درک رابطه متقابل برنامه ریزی فضایی و تاب آوری شهری در برابر زلزله محقق می گردد. از این رو ابتدا با کمک مطالعه اسنادی چارچوب جدیدی با عنوان SRPF معرفی شده و سپس با کمک روش فراتحلیل کیفی، ۷۱ سند مرتبط با تاب آوری کالبدی در برابر زلزله بررسی و بعد از معرفی مهم ترین مولفه ها و معیارها، رتبه بندی آنها با کمک روش AHP فازی انجام گردید. بر این اساس چارچوبی معرفی گردید که برنامه ریزان و مدیران شهری، می توانند با مراجعه به آن، به مهم ترین مولفه ها و معیارهای تاب آور ساختن شهرها برای آینده به راحتی دسترسی داشته باشند. به طور کلی نتایج پژوهش نشان می دهد بین مولفه های برنامه ریزی فضایی در مقابله با بلایا (جاده ها، فضاهای باز، زیرساخت های فیزیکی و زیرساخت های حیاتی) و معیارهای تاب آوری کالبدی شهرها در برابر زلزله (مقاومت کالبدی، شبکه راه ها، وضعیت خدماتی و تاسیسات زیرساختی و همچنین وضعیت فضای باز) تشابه معنی داری وجود دارد. همچنین مهم ترین عواملی که باید در ارائه مدل برنامه ریزی فضایی تاب آور برای آینده شهرها در برابر زلزله ها مورد توجه قرار گیرند شامل آمادگی، قابلیت تغییر پذیری، استحکام، سازگاری و انعطاف پذیری و خودسازمانی می باشد. در نهایت نیز معیارها و زیرمعیارهای به دست آمده از روش فراتحلیل نیز با کمک پنچ بازوی اصلی SRPF تدقیق شده و اعتبار چارچوب پیشنهادی تایید می گردد.
کنش های هندسه قدرت بر ساخت کالبدی فضاهای سلطنتی (مقدمه ای بر تبارشناسی مجموعه دولتخانه صفوی اصفهان)
سازمان فضایی شهرهای ایران در طول ادوار تاریخ تحت تأثیر عوامل گوناگون و به ویژه قدرت سیاسی متمرکز در حاکمیت قرار گرفته است. دولتخانه به عنوان محل استقرار دولت همواره مبین گفتمان سیاسی – اجتماعی دولت بوده است، این گفتمان به تبع شرایط سیاسی اجتماعی ایران دچار تحول گردیده است. فلذا ساختار کالبدی دولتخانه را نیز تغییر داده است. بررسی سیر تحولات فضایی دولتخانه در ایران تا دوره صفوی نشانگر سیر تحول در گفتمان دولت در تاریخ ایران می تواند باشد، تحولی که با گفتمان قدرت – دفاع آغاز می شود و در قدرت - سیاست به کمال می رسد.
بازشناسی ویژگی های منحصر به فرد ساخت سکونتگاه های روستایی دستکند ایران ( نمونه موردی: مجموعه میراث جهانی روستای میمند، شهربابک، استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
شناخت سکونتگاه های دستکند به مثابه یک پدیده ویژه در معماری روستایی به عنوان پیش نیاز برای حفاظت از این میراث ضروریست. برای شناخت همه جانبه لازم است ابتدا به شناسایی مؤلفه هایی پرداخت که بر شکل گیری و تکامل این پدیده نقش داشته اند. معماری دستکند به عنوان گونه ای ناشناخته از معماری بومی است که ماهیت آن با آنچه در مورد واژه معماری در ذهن است، متفاوت می باشد. این معماری به دلیل عدم استفاده از مصالح آزاد و روند خلق متفاوت، نوعی تناقض را در میان گونه های معماری بومی داراست. خلق فضا با استفاده از منفی سازی در توده سنگی، اساسی ترین فنّ این معماری است. نمونه های ارزشمند با کارکردهای متنوع همانند: آیینی، خدماتی و مسکونی در سراسر کشور ایران به چشم می خورد، به خصوص اقلیم سردسیر به دلیل تناسب کالبدی این معماری با شرایط اقلیمی، پذیرای بیشترین سکونتگاه های دستکند است. این پژوهش با طرح این پرسش که چه چیزی این معماری را نسبت یه سایر گونه های معماری بومی متفاوت ساخته، از طریق مطالعه موارد متعدد سکونتگاه های دستکند به بازشناسی ویژگی های اختصاصی آن می پردازد. میمند به عنوان بزرگترین مجموعه مسکونی دستکند مورد اصلی مطالعه می باشد. با گزینش 60 بنای آن در طی یک فرآیند تجربی، ویژگی های: طراحی، معیشتی و زیست محیطی که کمتر مورد توجه اند، ارزیابی شده اند. قیاس این ویژگی ها با موارد مشابه در معماری ساخت، تفاوت های جدّی این دو را نمایان ساخته است. یافته های پژوهش در استانداردهای طراحی اقلیمی و فناوری علاوه بر تکمیل شناخت از این گونه خاص، در تدوین معیارهایی برای ساخت این بناها در عصر حاضر یاری رسان می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند به راهکاری روش شناختی برای مطالعه سایر نمونه ها ختم شود و همچنین به درک صحیح از این پدیده یاری رساند تا بر مبنای آن مبانی حفاظت از آن نیز بدست آید.
تحلیل نمودهای تزیینی نما در روستاهای بلوچستان مرکزی و جستجوی ارتباط آن با صنایع دستی این ناحیه (نمونه موردی: روستای پتان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
275 - 296
حوزههای تخصصی:
نقوش و تزئینات، یکی از مظاهر تجلی اندیشه ها، باورها و احساسات اقوام و مناطق بوده اند. این امر به واسطه دوری نسبی روستاها از شهر و فقدان انگیزه های نمایشی به ویژه در پیکره معماری، اغلب در این مناطق اصالتی دوچندان دارد. باتوجه به بُعد مسافت استان سیستان و بلوچستان نسبت به سایر مناطق، نوشته ها و مستندات اندکی از بناهای بومی به ویژه تزئینات آن وجود دارد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی است و روش جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی می باشد. نتایج حاصل بیانگر وجود شباهت های فرمی در تزئینات به کار رفته در جداره های بیرونی بناها و تأثیرگذار در سیمای بصری بافت می باشد. براساس نتایج و درصدهای گرفته شده می توان گفت که ارتباط نزدیکی بین نقوش تزئینی معماری بلوچستان با سایر دست سازه های این خطه به ویژه هنر سوزن دوزی و سفال از نظر نوع نقوش به کار رفته و نظام قرارگیری آن ها در کنار یکدیگر وجود دارد. در نهایت، به نظر می رسد که می توان گفت نقوش و تزئینات معماری روستای پتان کاملاً متأثر از نقوش صنایع دستی این روستا می باشد نه معکوس آن که تاکنون تصور می شد.اهداف پژوهش:بازخوانی نظام تزئینات در معماری بومی بلوچستان.ارتباط تزئینات در معماری بومی بلوچستان با سایر هنرهای سنتی منطقه.سؤالات پژوهش: آیا ارتباط نزدیکی بین نقوش تزئینی معماری بلوچستان با سایر دست سازه های این خطه وجود دارد؟نقوش و تزئینات معماری روستای پتان از نقوش صنایع دستی این روستا چه تأثیری پذیرفته است؟
بازشناسی نقش کالبد خانه های تاریخی اصفهان در ارتقای تعاملات اجتماعی ساکنان، با تکیه بر تجربه زیسته افراد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۳
23 - 41
حوزههای تخصصی:
همگرایی اجتماعی و ایجاد شرایط مناسب در جهت ایجاد آن، از ضروریات معماری مسکونی است، خصوصاً در شرایطی که عمده بناهای مسکونی معماری معاصر، قادر به ایجاد موقعیت های ممتاز، جهت برقراری تعاملات اجتماعی مناسب نمی باشند. به بیان دیگر، این وظیفه در خانه ها و مجموعه های زیستی شهرهای امروز، حس و حال ویژه خود را ازدست داده اند. در این راستا به نظر می رسد خانه های تاریخی با بهره گیری از مواردی نظیر قابلیت های کالبدی خود، شرایط موردنیاز برای برقراری تعاملات اجتماعی را به گونه ای مناسب مهیا می کرده اند. لذا سؤال پژوهش حاضر این است که عوامل کالبدی مؤثر بر ارتقای تعاملات اجتماعی در خانه های تاریخی کدم اند؟ و کدام یک از این عوامل در این خصوص مؤثرترند؟ در این راستا، هدف تحقیق حاضر آن است تا با بررسی تعدادی از خانه های تاریخی شهر اصفهان، با استفاده از روش تحقیقی داده بنیاد کلاسیک و با بهره گیری از نظریات افرادی که سابقه زیسته در این خانه ها را دارند، عوامل کالبدی مؤثر بر قابلیت بالای تعاملات اجتماعی در این خانه ها را شناسایی کند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که از دیدگاه مصاحبه شوندگان، عوامل کالبدی خانه های تاریخی شهر اصفهان، به شیوه های مختلف در ارتقای تعاملات اجتماعی در این خانه ها مؤثرند که همه آن ها در یک نکته با یکدیگر مشترک اند و آن «قابلیت کلی محیط در پاسخ دهی به نیازهای جسمی و روانی انسان» هست. ضمن آن که در یک تقسیم بندی کلی، این عوامل، در سه دسته بعد قابلیت بصری، بعد قابلیت فعالیتی و بعد قابلیت حسی- ادراکی قابل تقسیم می باشند.
درآمدی بر مفهوم هویت محیط انسان ساخت بوسیله مولفه های مکان، فضا و کالبد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۱
۱۶۰-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
هویت، صرف نظر از موضوعی عام و کلی در اغلب حوزه&zwnjهای معرفت بشری، مقوله ای کیفی است که به واسطه نیازهای انسان بر ساختار محیط تأثیر می گذارد، در واقع هویّت به مقوله کیفی مابین انسان و محیط می پردازد. کیفیتی که کمبود یا نبود آن سبب عدم ارتباط انسان با محیط و ایجاد محیطی فاقد خوانایی و معنا می گردد. بنابراین ایجاد خوانایی و پاسخگویی به نیازهای اساسی انسان براساس کیفیتهای فضایی او، مهمترین عامل مداخله انسان در محیط است. بدین ترتیب، که لازمه شناخت محیط به عنوان رهیافتی در جهت درک هویت محیط مصنوع، شناخت معنای هویت، هویت فضایی، مکانی و کالبدی و تاثیرات آن بر انسان و رفتار او می باشد. از این رو در این پژوهش، با هدف شناخت هویت جمعی و شهری بوسیله الگوهای عینی و ذهنی مکان، فضا و کالبد و با توجه به محیط انسان ساخت به تببین مفهوم هویت محیطی بوسیله مولفه های مکان، فضا، کالبد و تاثیرات آن پرداخته می شود. بدین منظور براساس روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای معیارهای مشترک هویت محیطی با هویت فضایی، مکان و کالبد شناسایی می شوند تا اطلاعاتی در رده ذهنیت با در نظر گرفتن اشتراکات معنایی، خوانایی و تصورات ذهنی (غیرمادی) مابین هویت مکان و محیط حاصل گردد. علاوه بر این، اطلاعاتی نیز در رده عینیت همچون اشتراکات فرم و عملکرد (مادی) مابین هویت مکان و فضا حاصل می شود، که می توان آنها را طبق سه مولفه اصلی و مشترک مابین هویت محیط، هویت مکان، هویت فضا و هویت کالبدی و مطابق با عوامل کارکردی، ادراکی و کالبدی شناسایی و دسته بندی نمود.
تاثیر مولفه های هویت کالبدی و فعالیتی بافتهای تاریخی در ایجاد تعاملات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۱
۲۴۶-۲۲۹
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی شهرها منعکس کننده شخصیت مدنی، فرهنگ و تعاملات شهری است. در این بافت ها علاوه بر کالبد به فضاسازی مطابق با کارکرد و عملکرد نیز پاسخگوی می شود. علاوه بر این، انگاره های کالبد و کارکرد ، به عنوان مؤلفه های مؤثر در مداخلات بافت های تاریخی مطرح اند. بنابراین شناخت این مولفه ها هم در جهت مداخله در بافتهای تاریخی و هم در جهت تعمیم انگارهای آن به سایر بخشها حائز اهمیت اند با نگاهی به بافت تاریخی، این نکته مشهود است که شکل گیری و حیات آن ها در تداومی تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، و محیطی به صورتی منسجم و هماهنگ عیان گردیده است. ساکنان این بافت ها هویت خود را از طریق ارتباطات اجتماعی و مشارکت در ایجاد این فضاهای ماندگار دریافت می نموده اند. تاثیر چنین مکان های ماندگاری در شکل دهی به هویت فردی و اجتماعی و فرهنگی است. این مقاله مولفه های موثری نظیر: تعاملات اجتماعی، فعالیتها، دلبستگی را در پیوند اجتماعی افراد با بافت قدیم موثر ارزیابی می کند و در جهت پاسخگویی کالبدی و معماری به آنهاست. در این پژوهش با روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای و با چارچوب نظریه پیوند اجتماعی و مولفه های اصلی آن درصدد بررسی مفاهیم کالبدی در بافتهای تاریخی، به بررسی مفاهیمی نظیر مشارکت دلبستگی، تعهد و باور و موضع گیری جامعه شناختی آن، از منظر کالبدی و شناخت ویژگی های پیوند اجتماعی و لزوم احیای کالبدی آن در بافتهای تاریخی پرداخته می شود. تا بدین طریق به تفکیک مولفه های کالبدی و فعالیتی که در پیوند میان مردم و بافت قدیم موثر است بینجامد.
تحلیلی بر شاخص های زیست پذیری شهری با رویکرد معادلات ساختاری (مطالعه موردی: منطقه 1 تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
35 - 50
حوزههای تخصصی:
تمرکز زیاد مردم و فعالیت های اقتصادی در مناطق شهری سبب تقویت ارتباط بین شهر، سلامت و محیط زیست می شود. شهر زیست پذیر از دیدگاه سازمان جهانی بهداشت شهری است در آن با آفرینش و گسترش پیوسته شرایط فیزیکی، اجتماعی، زیست محیطی و استفاده بهینه از منابع و امکانات موجود، محیطی فراهم شود که در اثر آن مردم جامعه ضمن حمایت یکدیگر و مشارکت گروهی در انجام کلیه امور زندگی، قابلیت های خود را به حداکثر ممکن برسانند. اساس شهر زیستپذیر بر این اصل استوار است که سلامتی چیزی بیش از مراقبت های پزشکی است. محیط زیست سالم و پرورش جامعه نیز ویژگی های کلیدی هستند. روش پژوهش توصیفی تحلیلی می باشد. برای شناسائی ابعاد گوناگون زیست پذیری در مناطق شهری تهران با استفاده از آخرین آمار و اطلاعات و ابزار پریسشنامه در قالب 4 مؤلفه و در میان 10 ناحیه منطقه یک تهران، مورد مطالعه قرار گرفته و نتایج آن با بهره گیری از مدل تحلیل عاملی ارزیابی شده است. نتایج نشان میدهد مولفه های اقتصادی و کالبدی پیش بینی کننده خوبی برای متغیر زیست پذیری به شمار می آیند.
بررسی سازوکار ادراک شهروندان در شهر همدان از فضاهای بازآفرینی شده در محدوده مرکزی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۵
71 - 90
حوزههای تخصصی:
پژوهش درخصوص بافت های تاریخی در مرکز شهرها در دو دهه اخیر به صورت چشم گیری از نظر مدیران شهری و متخصصان افزایش پیدا کرده است. این روند، موجب شده است که رویکردهای نوینی در برنامه ریزی و توسعه این مناطق ارزشمند شهری ارائه که یکی از برجسته ترین آن ها رویکرد بازآفرینی است. مرور این پژوهش های عملی و نظری نشان می دهد در فرایند بازآفرینی محدوده های تاریخی و فرسوده شهرها غالب آنان صرفاً به جنبه های عینی و کالبدی بدون توجه به ذهنیت شهروندان که برگرفته از هویت و فرهنگ آنان است توجه داشته اند. بر همین مبنا، پژوهش حاضر با هدف دستیابی به چگونگی درک شهروندان از فضاهای بازآفرینی شده تحت مفهومی به نام بازآفرینی ذهنی شکل گرفته است. در همین راستا، پس از تبیین مدل مفهومی پژوهش برپایه مرور ادبیات موضوع، پرسشنامه ای ساختار یافته طراحی و در بین شهروندان همدانی برای استخراج ذهنیت آنان از فضاهای بازآفرینی شده میدان مرکزی شهر همدان توزیع شد. سپس، داده ها با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری و در نرم افزار Smartpls مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل یافته ها نشان داد که دو عامل کالبد و اجتماع در سازوکاری طولی موجب بحرانی ترین اثرگذاری در ذهن شهروندان در راستای شکل گیری ذهنیت آنان از فضاهای بازآفرینی شده میدان مرکزی شهر همدان شده اند.
ارزیابی کیفیت بصری و ویژگی های کالبدی بدنه های شهری از دیدگاه پایداری اجتماعی (مورد کاوی: خیابان پنجم نیروی هوایی در منطقه 13 و خیابان میعاد در منطقه 19 در کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۵
91 - 116
حوزههای تخصصی:
فقدان بدنه های شهری مناسب در درک شهروندان از اهمیت کیفیت بصری و تأثیرات آن بر جسم و روان میتواند به عنوان عاملی مهم مد نظر قرارگیرد. نمای ساختمان ها همچون پیراهنی است که شخصیت کالبدی و بصری یک بدنه شهری را نمایش می دهد. این پژوهش با هدف شناخت بصری و کالبدی بدنه های شهری از طریق پایداری اجتماعی سعی بر آن دارد به بهبود کیفیت محیطی پایدار بیانجامد. روش این پژوهش توصیفی- کتابخانه ای می باشد و درصدد این است که به بهبود کیفیت بصری و وضعیت بدنه های ساختمان ها کمک کند و توصیفی مناسب از بدنه خوب یکی از مناطق شهر تهران در ذهن ایجاد شود، در نهایت به عنوان راهکاری برای شهرسازان و طراحان شهری قرار گیرد و شهروندان را در رسیدن به یک شهر زیبا با کیفیت مطلوب بصری یاری دهد.
تجلی زیبایی شناسی عرفان اسلامی در کالبد و معنای معماری رواق دارالسیاده حرم رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
235 - 256
حوزههای تخصصی:
زیبایی شناسی از جمله مباحث مهمی است که عارفان اسلامی و بالاخص قرآن کریم به عنوان والاترین منبع دانش جهان اسلام به آن اشاره نموده اند و هستی عالم را تجلی زیبایی های ذات حق تعالی عنوان نموده اند. در این میان هنر اسلامی که به ژرفای حقیقت راه دارد، نمود بارزی از زیبایی شناسی عرفان اسلامی بوده است که بیانگر سرمنشأ اصول وحدت بخش هنر نیز می باشد. معماری اسلامی در زمره هنر اسلامی، بارزترین جلوه نمایش زیبایی شناسی در طول تاریخ بوده و ریشه در اعتقادات معماران مسلمان داشته است. حرم مطهر رضوی، بزرگ ترین بنای مذهبی و نمونه ای کامل از معماری اسلامی در ادوار مختلف است و دارای بناهای ارزشمندی می باشد. رواق دارالسیاده یکی از باشکوه ترین و بزرگ ترین رواق های حرم مطهر می باشد که به دلیل همجواری با مرقد مطهر، مفاهیم والایی در زمینه زیبایی شناسی را در خود نهفته دارد. لذا پژوهش حاضر بر آن است تا زیبایی شناسی عرفان اسلامی را بررسی نموده و از آن جاکه معماری اسلامی دارای دو بعد معنا و کالبد می باشد، نحوه تجلی این زیبایی شناسی را به منصه ظهور رساند. در این راستا، با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و تاریخی و گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و میدانی، به بررسی زیبایی شناسی و سپس تحلیل آن در کالبد و معنای معماری رواق دارالسیاده پرداخته شده-است. نتایج پزوهش حاکی از آن است که اوصاف الهی در دو سطح جمال و جلال قابل تقسیم بندی می باشند که جمال با مفاهیم شفافیت، سلسله مراتب، ریتم و تکرار، تناسبات، وحدت گرایی و جلال با مفاهیم بی کرانگی، معنویت، عالم مثال و تقدس در رواق دارالسیاده انطباق دارد.
خوانشی بر تحولات کالبدی فضای باز و نیمه باز در بناهای تهران اواخر قاجار و پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
75 - 94
حوزههای تخصصی:
شکل گیری مسکن تحت تاثیر الگوهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی قرار داشته و به عنوان یک ساختار پیچیده قلمداد می گردد که در ارتباط با محیط خود تکامل یافته است. با ورود مدرنیته به ایران از اواخر دوره قاجار بناهای مسکونی به تدریج دچار تغییراتی در فرم، فضا و کالبد معماری گردید که در دوران پهلوی با گسترش شهر تهران سرعت بیشتری به خود گرفت. بافت تاریخی تهران واجد عناصر ارزشمندی است که با توجه به اهمیت فضای باز و نیمه باز در معماری مسکونی سنتی ایران، تحلیل تحولات کالبدی فضاهای باز و نیمه باز در بناهای مسکونی تهران در اواخر قاجار و پهلوی اول می تواند در جهت دستیابی به مؤلفه ها و عناصر کالبدی مشترک در معماری بناهای سنتی تهران راهگشا باشد. از سوی دیگر می توان با مستندسازی کالبدی عناصر فضاهای ورودی زمینه تحقیق و تحلیل ابعاد نهفته در آن را بیشتر بررسی کرد. هدف از انجام پژوهش حاضر تحلیل و بررسی تحولات کالبدی فضای بازو نیمه باز در خانه های سنتی تهران است. این پژوهش بر مبنای شیوه توصیفی- تحلیلی است که با در نظر گرفتن بستر مکانی و موقعیت زمانی تحقیق و استفاده از روش مطالعات میدانی در جهت شناخت عناصر کالبدی مورد تحلیل به تقسیم و شناسایی خانه ها، به 16 مورد خانه ها در دوره تاریخی اواخر قاجار و در دوره پهلوی اول منجر گردید. همچنین با مراجعه به اسناد و منابع موجود در نوشتارهای لاتین و فارسی موارد مربوط به پیشینه پژوهش و روش کار و تحقیق آن ها گردآوری گردید. در ادامه بحث از نرم افزار22 SPSS برای بررسی فضاهای باز و نیمه باز استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در دوره قاجار به کارگیری فضای باز و نیمه باز به صورت حیاط مرکزی و ایوان در ساختار فضایی معماری خانه های سنتی تهران بیش از پهلوی اول به چشم می خورد. همچنین تناسب فضای باز به نیمه باز و همگنی این فضاها در خانه های اواخر قاجاریه باوجود نفوذ مدرنیسم، بیش از دوره پهلوی اول قابل برداشت است که با توجه به گسترش فرم های برونگرا در پهلوی اول، وجود حیاط مرکزی و فضای نیمه باز نظیر ایوان کمتر به چشم می خورد.
شناسایی نحوه اثرگذاری ابعاد بیوفیلیکی شهر رامسر بر ادراک کیفیت زندگی شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
95-112
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد بحرانهای محیط زیستی در دو دهه گذشته در سکونتگاههای انسانی بهطورکلی و در شهرها بهطور خاص، اندیشمندان و پژوهشگران حوزههای علوم محیطی در پی رویکردها و راهکارهایی بودهاند که موجب ارتقاء زیست پذیری در شهرها شود. یکی از فراگیرترین این رویکردها، که در راستای رسیدن به ابعاد محیط زیستی توسعه پایدار شهری ارائهشده، برگشت انسان به طبیعت یا بیوفیلیک بوده است. بااینوجود، پژوهش منسجم و جامعی در راستای چگونگی اثرگذاری این مفهوم بر زیست پذیری و کیفیت زندگی شهری صورت نپذیرفته است. در همین راستا، این پژوهش با هدف شناسایی نحوه اثرگذاری ابعاد بیوفیلیک بر ادراک افراد در شهرها از کیفیت زندگی خود انجام شد. بدین منظور، پس از مرور دو مفهوم بیوفیلیک در شهرها و همچنین کیفیت زندگی شهری، مدل مفهومی پژوهش تبیین شد و با استفاده از پیمایش پرسشنامهای در شهر رامسر در شمال ایران، موردبررسی قرار گرفت. نمونه مورد مطالعه شامل 384 نفر از شهروندان رامسر بر اساس فرمول کوکران بوده است. دادههای بهدستآمده با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری در نرمافزار Smartpls2 مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که سه عامل "کالبد"، "سازمانهای طبیعت محور" و "نگرشها و آگاهیهای طبیعت محور" بهعنوان معنادارترین عوامل طبیعت محور در اثرگذاری بر کیفیت زندگی شهروندان رامسر طی سازوکار ویژهای مؤثر واقعشدهاند. از بین بردن تناسبات و عناصر طبیعی در سالهای اخیر توسط ساختوسازهای بیبرنامه و ناهماهنگی موجود بین کالبد و عناصر طبیعی در این شهر ازنظر شهروندان بهعنوان اصلیترین دلیل کاهش کیفیت زندگی در این شهر شناختهشده است. با توجه به ذهنیت شهروندان، فراگیر شدن نگرشها و آگاهیهای بیوفیلیکی موجب خواهد شد تا اولویتهای حکمروایی در شهرها تغییر پیدا کرده و توجه به طبیعت افزایش پیدا کند. همچنین، وجود نگرشهای و آگاهیهای بیوفیلیک در بین شهروندان موجب خواهد شد تا آنها به سلامت خود توجه کنند و در مجموع در این فرایند بهطور تدریجی سطح کیفیت زندگی شهروندان نیز تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.