مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
هیات علمی
حوزه های تخصصی:
مساله اساسی تحقیق حاضر این است که چرا اعضای هیات علمی گروه علوم انسانی کمتر از گروه غیر علوم انسانی اقدام به اجرای طرح پژوهشی در دانشگاه یا خارج می کنند. نتایج بررسی و تحقیق نشان داد که درک استادات از موانع اجرای طرح، انتظار سود و زیان از اجرای آن، تعریف پژوهش در رشته خود، نگرش به خصلت پژوهش در رشته خود و بالاخره فرصتهای موجود برای فعالیت علمی بر تمایل استادان به ارائه و اجرای طرح پژوهشی تاثیر داشته است.
مقایسه کیفیت زندگی کاری وخرده مقیاس های آن در بین اعضای هیات علمی دانشکده ها و گروه های آموزشی تربیت بدنی دانشگاه های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مقایسه کیفیت زندگی کاری و خرده مقیاس های آن در بین اعضای هیات علمی دانشکده ها و گروه های آموزشی تربیت بدنی دانشگاه های دولتی بود. تحقیق از نوع علی- مقایسه ای بود و داده های آن به صورت میدانی جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل کلیه اعضای هیات علمی تربیت بدنی دانشگاه های دولتی کشور بود که تعداد 217 نفر به عنوان نمونه های آماری انتخاب شده اند. به منظور گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامه اطلاعات فردی و کیفیت زندگی کاری بر اساس الگوی والتون استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد و...) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی، تحلیل واریانس ANOVA و t در گروه های مستقل) استفاده گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که میانگین کیفیت زندکی کاری دردانشکده های تربیت بدنی 78/51 در صد و در گروه های آموزشی برابر 46/49 درصد است. تفاوت معنی داری در کیفیت زندگی کاری بین دانشکده ها و گروه های آموزشی مستقل تربیت بدنی مشاهده نشد (359/1=t ،176/0=p ) و تنها تفاوت معنی داری در بعد توسعه قابلیت های انسانی مشاهده گردید. بین سن و سابقه تدریس اعضای هیات علمی با کیفیت زندگی کاری و برخی از ابعاد آن رابطه معنی داری وجود دارد. تفاوت در بعد وابستگی اجتماعی زندگی کاری بین زنان و مردان معنی دار است. در ارتباط با وضعیت تاهل، تفاوت معنی داری در کیفیت زندگی کاری و ابعاد آن وجود ندارد. در جمع بندی کلی، کیفیت زندگی کاری اعضای هیات علمی تربیت بدنی در حد متوسطی است و کیفیت زندکی کاری در دانشکده ها و گروه های آموزشی تربیت بدنی مشابه است.
رابطه بین ادراک از عوامل محیط کار(نقش های شغلی، ویژگی های شغل، سبک نظارتی، و ساختار سازمانی)و سطح درگیری شغلی اعضاء هیات علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اساسی این مطالعه، بررسی ارتباط ادراک اعضاء هیات علمی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی از محیط کار و سطح درگیری شغلی آنها است. برپایه مفروضه تحقیقات همبستگی و با اجرای پرسشنامه محقق ساخته محیط کار (مشتمل بر 11مؤلفه) و پرسشنامه درگیری شغلی (کانونگو، a 1982) در میان 214 عضو هیات علمی تمام وقت و نیمه وقت 5 واحد دانشگاهی که با روش تصادفی مرحله ای و طبقه ای انتخاب شده بودند، اطلاعات لازم جمع آوری شد. به طور کلی، نتایج حاکی از آن بود که ضرایب مربوط به مؤلفه های هویت تکلیف، سبک نظارتی و چالش شغلی همگی مثبت و معنادار است. به سخن دیگر، از بین 11 بعد محیط کار، تنها 3 بعد هویت تکلیف (001/0 P و 367/0=)، سبک نظارتی (001/0 P و 320/0=) و چالش شغلی (01/0 P و 188/0=) با درگیری شغلی اعضاء هیات علمی همبستگی معنی دار داشتند. بنابراین، براساس مؤلفه های محیط کار می توان مدلی را برای پیش بینی درگیری شغلی ارائه کرد.
بررسی رفتار اطلاع یابی هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی (منطقه دو)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از انجام این تحقیق بررسی رفتار اطلاع یابی اعضای هیات علمی تمام وقت دانشگاه های آزاد اسلامی منطقه دو می باشد، که وجوه خاص آن را مورد تاکید قرار می دهد. تعداد 3037 نفر جامعه اماری پژوهش تشکیل می داد که از بین ایشان،150 نفر به صورت تصادفی انتخاب و با استفاده از پرسشنامه ای، اطلاعات لازم گرداوری و بر اساس امار استنباطی به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد. از نتایج این پژوهش که به روش پیمایشی انجام یافته می توان به موارد زیر اشاره کرد.اکثرا، اعضای هیات علمی تمام وقت دانشگاه های آزاد اسلامی منطقه دو به صورت حضوری از کتابخانه مربوطه استفاده می نمایند. تعداد اندکی از ایشان برای دستیابی به اطلاعات از اینترنت بهره مند میشوند. کتاب از جایگاه ویژه ای در بین منابع مورد استفاده ایشان برخوردار است.
رابطه سواد آکادمیک و سواد هیجانی در اعضای هیات علمی؛ دانشگاه کردستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: سواد آکادمیک اصلی ترین پشتوانه آموزش عالی است که لزوماً باید با سواد هیجانی بالا که یکی از عوامل مهم در تعیین موفقیت فرد در زندگی است، همراه باشد. سواد آکادمیک در راستای سواد هیجانی می تواند اثری انکارناپذیر بر جامعه علمی داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر ، بررسی رابطه سواد آکادمیک و سواد هیجانی اعضای هیات علمی دانشگاه بود.
روش ها: در این پژوهش توصیفی- همبستگی، 100 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه کردستان در سال 1391 که نمرات پژوهشی آنها به ثبت رسیده بود به روش نمونه گیری تصادفی ساده و طبق فرمول کوکران انتخاب شده و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها، فرم بررسی سوابق پژوهشی و پرسش نامه سواد هیجانی بار- آن با پایایی 81/0 در مقیاس آلفای کرونباخ بود. روایی پرسش نامه نیز از طریق تحلیل عاملی اکتشافی، بالا گزارش شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون دو متغیری ساده) با به کارگیری نرم افزار SPSS 20 انجام گرفت.
یافته ها: بین سواد هیجانی و حوزه های آن با سواد آکادمیک رابطه معنی داری وجود نداشت. همچنین مدل سواد آکادمیک در پیش بینی سواد هیجانی اعضای هیات علمی دانشگاه موفق نبود (87/0= p ).
نتیجه گیری: در اعضای هیات علمی دانشگاه، بین سواد آکادمیک با سواد هیجانی و حوزه های آن رابطه ای وجود ندارد و سواد آکادمیک بالا لزوماً به معنی داشتن سواد هیجانی بالا به عنوان عامل تعیین کننده توانایی یک شخص برای اثربخش بودن نیست.
میزان تطابق دانشگاه ها با مولفه های سازمان چابک از نظر اعضای هیات علمی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: ویژگی های محیط تحصیلی دانشگاهی در عصر حاضر به طور بنیادی متفاوت از گذشته است و دانشگاه ها باید به سمت استفاده از مولفه های سازمان چابک حرکت کنند. با توجه به لزوم حرکت دانشگاه ها به سمت چابکی، این پژوهش با هدف بررسی میزان انطباق دانشگاه های دولتی استان فارس با مولفه های سازمان چابک انجام شد.
روش ها: این مطالعه توصیفی مقطعی در میان اعضای هیات علمی دانشگاه های دولتی استان فارس به اجرا درآمد و 310 نفر به روش طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه محقق ساخته بود. 116 گویه پرسش نامه براساس 2 طیف لیکرت جداگانه از یک تا 5 نمره گذاری شده و به طور همزمان وضعیت مطلوب و وضعیت موجود را مورد سنجش و اندازه گیری قرار دادند. از آزمون آماری T گروه های همبسته برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته ها: میانگین نمرات میزان انطباق دانشگاه ها با مولفه های سازمان چابک در تمام مولفه ها از نظر اعضای هیات علمی کمتر از میانگین فرضی 3 بود (001/0=p). در تمام مولفه های چابکی بین وضعیت مطلوب و وضعیت موجود از نظر اعضای هیات علمی تفاوت معنی دار وجود داشت.
نتیجه گیری: دانشگاه های دولتی استان فارس از نظر اعضای هیات علمی آنها فاصله زیادی تا رسیدن به وضعیت مطلوب از نظر داشتن مولفه های سازمان چابک هستند.
بررسی مقایسه ای نتایج ارزشیابی اساتید توسط دانشجویان دانشکده علوم پزشکی اسدآباد بر مبنای دو پروتکل اجرائی متفاوت در سال تحصیلی 92-93(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: فرآیند ارزش یابی اساتید توسط دانشجویان به عنوان رایج ترین روش ارزیابی اساتید دارای نقاط قوت و ضعف فراوان در نحوه اجراست. هدف این مطالعه، بررسی همسانی نتایج ارزش یابی اساتید توسط دانشجویان براساس دو پروتکل مختلف بود.
ابزار و روش ها: در این پژوهش مداخله ای در دانشکده علوم پزشکی اسدآباد در سال تحصیلی 93-1392، تعداد 174 دانشجو در در دو نیم سال تحصیلی متفاوت در مجموع 26 مدرس را براساس دو روش ""کاغذمبنا یک هفته قبل از اتمام نیم سال تحصیلی"" (پروتکل الف) و ""کامپیوترمبنا پس از برگزاری آزمون و ارایه نمره"" (پروتکل ب) مورد ارزش یابی قرار دادند. پرسش نامه مورد استفاده، ابزار تعریف شده در دانشگاه علوم پزشکی همدان بود. داده ها با استفاده از نرم افزارهای Excel 2013 و SPSS 20 و آزمون های T مستقل، T زوجی و ضریب همبستگی پیرسون مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: میانگین نمرات در پروتکل الف (73/17±99/68) از میانگین نمرات در پروتکل ب (40/5±78/91) به طور معنی داری کمتر بود (001/0p<). در تمام گزاره ها، همبستگی بین نمرات در دو پروتکل اجرایی به لحاظ آماری معنی دار بود (001/0p<). بین میانگین نمره ارایه شده توسط دانشجویان براساس رشته تحصیلی بین دو پروتکل اختلاف معنی داری وجود نداشت (05/0p>).
نتیجه گیری: انجام ارزش یابی اساتید توسط دانشجویان با شیوه کاغذی و قبل از ارایه نمرات در مقایسه با روش کامپیوتری به هنگام ارایه نمرات مناسب تر است و منجر به قدرت تفریق بالاتری بین اساتید می شود.
الگوهای انتشار مقاله و رفتار استنادی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بررسی تولیدات علمی، ابزار مناسبی برای شناخت وضعیت گذشته و سیاست گذاری و برنامه ریزی صحیح فراهم می آورد. هدف پژوهش حاضر تعیین الگوهای انتشار مقاله و رفتار استنادی اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین بود.
روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی، 179مقاله که در بازه زمانی اول جولای 2008 تا پایان ژوئن 2010 میلادی با همکاری حداقل یکی از اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین تألیف شده، با روش های کتابسنجی و تحلیل استنادی بررسی شده اند. داده های گردآوری شده در قالب فایل Excel ذخیره شده و با روش های آماری توصیفی شامل محاسبه فراوانی و درصد فراوانی تحلیل شده اند.
یافته ها: 3/66 درصد کسانی که در تألیف مقالات مشارکت داشته اند، استادیار و 3/64 درصد از آنها مرد بودند. 2/66 درصد از آنها در دانشکده پزشکی اشتغال داشتند. 6/15درصد از مقالات درInformation Sciences Institute(ISI) نمایه شده و 86 درصد مقالات پژوهشی و 8/2درصد مروری بودند. 2/86 درصد از استنادها مقالات مجلات و زبان 8/92درصد آنها انگلیسی بود. نیمه عمر استناد 9 سال محاسبه گردید.
نتیجه گیری: 8/56 درصد اعضای هیأت علمی در تألیف هیچ مقاله ای مشارکت نداشته اند؛ نسبت مشارکت زنان، دانشیاران و مربیان و شاغلین دانشکده های پرستاری و مامایی، بهداشت و پیراپزشکی و دندانپزشکی پایین تر از حد انتظار است؛ لذا اقدامات زیر ضروری است: 1) شناسایی عوامل مشارکت پایین گروه های مذکور و ایجاد و تقویت انگیزه های لازم در ایشان؛ 2) آموزش چیستی ISI و چرایی لزوم انتشار مقاله در آن 3) آموزش نحوه نگارش مقالات مروری؛ و 4) اشتراک دوره های حداقل 9 ساله مجلات انگلیسی.
دیدگاه اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران نسبت به جنبش دسترسی آزاد به مقالات علمی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:. دسترسی آزاد، مدل جدیدی از نشر علمی است که خوانندگان یا موسسات آنان برای دسترسی، بارگذاری و تکثیر و توزیع مقاله ها و یافته های تحقیقات خود هزینه ای پرداخت نمی کنند. هدف این پژوهش تعیین دیدگاه اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران نسبت به جنبش دسترسی آزاد به مقالات علمی می باشد.
روش بررسی: روش پژوهش پیمایشی توصیفی و نوع مطالعه کاربردی بوده است. اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران جامعه پژوهش را تشکیل دادند (1200 نفر) که 163 نفر از آن ها با روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن سنجیده شد(0.9α=). داده ها پس از گردآوری و تحلیل به وسیله روش های آماری توصیفی و نرم افزار SPSS (ویرایش 16) تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد بیش از 50 درصد اعضای هیات علمی معتقدند دسترسی آزاد به مقالات علمی باعث افزایش خوانندگان، افزایش استناد به مقالات علمی و بهبود کمی و کیفی آن ها می شوند. سایر یافته ها نشان داد اکثریت (بیش از 80 درصد) اعضای هیات علمی معتقدند انتشار مقالات به صورت دسترسی آزاد تاثیری منفی بر اعتبار علمی اثر و رتبه علمی آن ها ندارد.
نتیجه گیری: اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران نسبت به جنبش دسترسی آزاد به مقالات علمی دیدگاه مثبتیدارند. بنابراین می توان گفت دسترسی آزاد به مقالات علمی به عنوان یکی از راهبردهای الحاق جامعه نیازمند اطلاعاتی به مجراهای ارتباطات علمی، از سوی اعضای هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران با اقبال روبه رو خواهد بود.
شناسایی و تحلیل عوامل ترغیب کننده و بازدارنده ی همکاری علمی اعضای هیأت علمی در سطوح محلی، ملی و بین المللی در دو دانشگاه شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:گاهی اوقات در انجام یک پژوهش نیاز به منابعی است که دسترسی به این منابع نیاز به ائتلافی محلی، ملی و برخی موارد بین المللی دارد. این مسائل پژوهشگران را به سمت همکاری و مشارکت در انجام کارهای پژوهشی سوق می دهد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی و تحلیل عوامل ترغیب کننده و بازدارنده ی همکاری علمی اعضای هیأت علمی در سطوح محلی، ملی و بین المللی در دو دانشگاه شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز بوده است.
روش بررسی: نوع پژوهش کاربردی و روش آن پیمایشی است. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای محقق ساخته است. جامعه ی پژوهش 292 نفر از اعضای هیأت علمی دو دانشگاه شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپوراهواز در سال 91 خورشیدی بوده است. روایی پرسشنامه از طریق روایی محتوایی (صوری) و پایایی از طریق ضریب Cronbach's alpha 94=α درصد تعیین شد.به منظور بررسی عوامل ترغیب کننده و موانع بازدارنده ی همکاری علمی اعضای هیأت علمی در دو دانشگاه شهید چمران و علوم پزشکی جندی شاپور اهواز در سطوح محلی، ملی و بین المللی از تحلیل عوامل اکتشافی استفاده شد. داده های گردآوری شده به دو شکل ارائه داده ها (آمار توصیفی) و تحلیل داده ها (با استفاده از تحلیل عوامل) با استفاده از نرم افزار SPSS. نسخه 19 بررسی و تجزیه و تحلیل می شوند.
یافته ها: نتیجه ی اجرای تحلیل عاملی بر روی داده های مستخرج از پرسشنامه های دریافتی منجر به استخراج 13 عامل اصلی (6 عامل ترغیب کننده و 7 موانع بازدارنده) شد. 6 عوامل ترغیب کننده ی در این پژوهش عبارتند از: عوامل ترغیب کننده ی سیاسی و علمی- پژوهشی، عوامل ترغیب کننده ی فردی، عوامل ترغیب کننده ی مهارتی، عوامل ترغیب کننده ی ارتباطی، عوامل ترغیب کننده ی فرهنگی، عوامل ترغیب کننده ی انگیزشی است و مهم ترین موانع بازدارنده ، موانع بازدارنده ی سیاسی و علمی- پژوهشی، موانع بازدارنده ی فرهنگی، موانع بازدارنده ی فردی، موانع بازدارنده ی مسائل بین المللی، موانع بازدارنده ی ارتباطی، موانع بازدارنده ی فردگرایی، موانع بازدارنده ی انگیزشی نام گذاری شدند. بالاترین میانگین (09/74) مربوط عوامل ترغیب کننده ی سیاسی و علمی- پژوهشی و پایین ترین میانگین (19/7) مربوط به موانع بازدارنده ی انگیزشی است. نتایج نشان داد که عوامل ترغیب کننده ی سیاسی و علمی- پژوهشی به عنوان مهم ترین عامل ترغیب کننده است و موانع بازدارنده ی انگیزشی کم اهمیت ترین مانع همکاری علمی اعضای هیأت علمی است
نتیجه گیری: پژوهش حاضر ضمن معرفی مهم ترین عوامل ترغیب کننده و بازدارنده ی همکاری علمی، راهکارهایی برای بهبود و توسعه ی همکاری های علمی میان پژوهشگران و رفع موانع موجود ارائه می دهد.
کاربست مؤلفه های کاربردی، ملی، جهانی، نظری و ساخت برنامه درسی در برنامه های درسی علوم انسانی از دیدگاه اعضای هیات علمی (مورد: دانشگاه شهید باهنر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی میزان کاربست مؤلفه های کاربردی، ملی، جهانی، نظری و ساخت برنامه درسی در برنامه های درسی علوم انسانی است. بر این اساس با استفاده از یک پرسش نامه محقق ساخته که پایایی آن 92/0 برآورد گردید، نظرات 100 نفر از اعضای هیات علمی مربوط به گروه های مختلف علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان در مورد میزان توجه به هر یک از این مؤلفه ها در برنامه های درسی موجود علوم انسانی سنجیده شد. نتایج نشان دادند که از نظر اعضای هیات علمی، میزان توجه به همه مؤلفه ها کمتر از حد میانگین است. در این بین بیشترین توجه به مؤلفه نظری و تخصصی و کمترین توجه به مؤلفه جهانی و بین المللی و با اختلاف کمی مؤلفه کاربردی و عملی است. بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود که در طرح های بازنگری برنامه های درسی علوم انسانی در دانشگاه ها، توجه بیشتری به مؤلفه های جهانی و بین المللی و کاربردی و عملی شود، جایگاه عنصر کارآفرینی در برنامه های درسی بازشناسی گردد، برنامه ریزان درسی با شناسایی ظرفیت های بومی کشور، مؤلفه های بومی را هم در محتوا و هم در شکل ارائه برنامه های درسی علوم انسانی مورد استفاده قرار دهند، در بازنگری های آتی این برنامه ها به فلسفه و تاریخ علوم مختلف توجه ویژه ای گردد و برنامه ریزان درسی ضمن توجه به خواست دانشحویان و همچنین نهادهای بیرونی، تا حد امکان برنامه های درسی را به شکل مشارکتی طراحی و تولید نمایند.
طراحی و اعتبار سنجی الگوی شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی شایستگیهای حرفهای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان انجام شد. این پژوهش از نوع توسعهای-کاربردی است که به روش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی انجام شد. دانشجویان، اعضای هیات علمی و کارشناسان آموزش دانشگاه فرهنگیان فارس به عنوان جامعه آماری بخش کیفی به شمار میروند که با روش نمونهگیری هدفمند و تکنیک اشباع نظری، 60 نفر (15نفر عضو هیات علمی، 15نفر کارشناس آموزش و30نفر دانشجو(15 دختر و 15 پسر)) انتخاب شدند. در بخش کمی نیز اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان کشور به عنوان جامعه آماری بودند که 150نفر به شیوه تصادفی انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختمند و بررسی اسناد، و در بخش کمی از پرسشنامه محققساخته استفاده شد. برای تحلیل دادههای کیفی، از روش تحلیل مضمون و برای تحلیل دادههای کمی از تحلیل عامل و ضریب آلفای کرنباخ استفاده شد. با استفاده از معیارهای اعتبارسنجی کیفی چارچوب اولیه اعتبارسنجی گردید. برای اعتبارسنجی کمی از تحلیل عامل و ضریب آلفای کرنباخ استفاده شد. نتایج نشان داد که الگوی شایستگیهای حرفهای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان متشکل3 عامل(1-دانش حرفه ای2-مهارتهای حرفهای3-اخلاق حرفهای )،11ملاک(1-دانش محتوا2-دانش آموزش محتوا3-دانش پژوهشی4-دانش سازمانی5-دانش فناوری6-مهارت تدریس7-مهارت پژوهش8-مهارت فناوری9-مهارتهای ارتباطی10-اخلاق فردی 11- اخلاق سازمانی) و 62 نشانگر است.این الگو میتواند به عنوان چارچوب و مبنایی برای جذب، توسعهی حرفهای و ارزیابی شایستگیهای حرفهای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان کشور مورد استفاده قرار گیرد.
ارزیابی وضعیت موجود سامانه آموزش الکترونیکی دانشگاه شاهد در دوران کرونا از دید اساتید و دانشجویان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی وضعیت موجود سامانه آموزش الکترونیکی (LMS) دانشگاه شاهد در دوران کرونا از دید اساتید و دانشجویان آن انجام شد. روش تحقیق توصیفی- پیماشی و از نوع کاربردی است. جامعه پژوهش حاضر، شامل کلیه اساتید هیات علمی(330) و دانشجویان دانشگاه شاهد در سال تحصیلی 1400-99 می باشد که از این میان بر حسب جدول نمونه گیری مورگان و با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی ساده 271هیات علمی و 443 دانشجو به عنوان نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات، از آزمون محقق ساخته که حاوی 62 گویه بر مبنای عناصر برنامه درسی طراحی شده بود، استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شیوه های آمار توصیفی (از قبیل فراوانی، درصد فراوانی و میانگین) و آمار استنباطی (از قبیل آزمون T، تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون یومان ویتنی و همچنین آزمون ویلکاکسون) استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش، مشخص شد بین دیدگاه اساتید و دانشجویان دانشگاه شاهد در خصوص وضعیت سامانه آموزش الکترونیکی دانشگاه شاهد در خصوص تحقق عناصر برنامه درسی تفاوت وجود دارد. به طوری که از نظر دانشجویان وضعیت سامانه آموزش الکترونیکی دانشگاه شاهد در خصوص تحقق عناصر هدف، محتوا، دسترسی به منابع اموزشی و یادگیری، تعامل استاد و دانشجو، ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در آموزش الکترونیکی در حد نامطلوب است این در حالی است که از منظر اساتید وضعیت سامانه آموزش الکترونیکی دانشگاه شاهد در خصوص تحقق عناصر فوق در حد مطلوب می باشد.
تعاملات بیرونی استاد- دانشجو بر اساس رفتارهای آموزشی و فعالیت های حرفه ای اعضای هیئت علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
۱۵۲-۱۳۳
حوزه های تخصصی:
افزایش و بهبود کیفیت تعامل میان دانشجویان با استادان، به رشد علمی، اجتماعی و حرفه ای دانشجویان کمک می کند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، پیش بینی تعاملات بیرونی استاد- دانشجو بر اساس رفتارهای آموزشی و فعالیت های حرفه ای اعضای هیات علمی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و طرح آن همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 96-95 بود که از میان آن ها 110 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ادراکات و فعالیت های اعضای هیئت علمی بود. ضریب پایایی ابزار با روش همگونی درونی 83/0 برآورد گردید. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از نرم افزارAMOS23 نشان داد که رفتارهای آموزشی و فعالیت های حرفه ای اعضای هیئت علمی، و تعاملات اتفاقی، پیش بین مناسبی برای تعاملات حقیقی استاد- دانشجو هستند و در مجموع 79 درصد از واریانس این تعاملات را تبیین می کند. نتایج همچنین نشان داد که تعاملات اتفاقی، پیش بین مناسبی برای تعاملات حقیقی استاد-دانشجو است. بررسی نقش میانجی تعاملات اتفاقی استاد – دانشجو در مدل نیز بیانگر این بود که هر دو متغیر برونزای رفتارهای آموزشی و فعالیت های حرفه ای با میانجی متغیر تعاملات اتفاقی، پیش بین مناسبی برای تعاملات حقیقی هستند. این نتایج دلالت های مهمی برای بهبود تعامل و ارتباط استاد – دانشجو در جهت رشد و پیشرفت دانشجویان در نظام آموزش عالی ایران دارد.
ارزشیابی کیفیت عملکرد اعضای هیئت علمی در گروه های آموزشی مهندسی(بر مبنای گزارشهای ارزیابی درونی)
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۶۷
91 - 111
ارزشیابی عملکرد اعضای هیئت علمی در اکثر نظامهای دانشگاهی از اهمیت خاصی برخوردار است و نتایج آن می تواند جهت برنامه ریزی برای بهبود کیفیت استفاده شود. شیوه های گوناگونی برای ارزیابی عملکرد اعضای هیئت علمی وجود داشته و ارزیابی درونی به عنوان یکی از رویکردهای ارزیابی، کاربرد وسیعی در نظام آموزش عالی و ارزشیابی هیئت علمی دارد. هدف این پژوهش بررسی وضعیت فعالیتهای اعضای هیئت علمی در گروههای آموزشی مهندسی بر اساس نتایج حاصل از ارزیابی درونی است. با توجه به اینکه فعالیتهای هیئت علمی بهبخشهای آموزش، پژوهش و عرضه خدمات تخصصی مرتبط است و در فرایند ارزیابی درونی عملکرد آنها در این سه حیطه علاوه بر ملاکها و نشانگرهای عامل هیئت علمی، به نحوی در سایر عوامل ارزیابی نیز بررسی می شود، بنابراین با استفاده از معیارهای ارائه شده دانشگاههای کشورهای پیشرو در این زمینه، ملاکها و نشانگرهای مرتبط با این عامل از 50 گزارش ارزیابی درونی موجود در گروههای آموزش مهندسی استخراج و عملکرد اعضای هیئت علمی این گروهها در سه حیطه مذکور بررسی شده است. روش تحقیق مقاله حاضر تحلیل اسنادی و فرا - تحلیلی است. برای بررسی کیفیت عملکرد اعضای هیئت علمی، از 10 ملاک و 38 نشانگر استفاده شده و تحلیل داده ها نشان داد که کیفیت عملکرد آنها تا سطح مطلوب فاصله داشته و نیازمند بازنگری و اقدامات اصلاحی برای رسیدن به وضعیت مطلوب است؛ بر اساس نتایج مذکور پیشنهادهای لازم برای بهبود کیفیت آنها ارائه شده است.
حرفه علمی (دانشگاهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۶ بهار ۱۳۹۲ شماره ۲۱
61 - 88
حوزه های تخصصی:
آموزش عالی با توجه به ویژگی هایی مانند گستردگی اهداف؛ عدم وجود مکانیسم های اعمال فشار و کنترل از بالا، اثر قوی بر تعیین اهداف سایر حرفه های علمی، مدیریت و هدایت مؤسسات شناخته می شود. برخی معتقدند که مفهوم مفرد حرفه دانشگاهی (علمی) ممکن است یک تصور غلط باشد و حرفه آکادمیک به سختی می تواند با تنش های زندگی دست و پنجه نرم کند، و از این رو در معرض خطر است؛ در مقابل بعضی بر پویایی آن تأکید می کنند. بحث ها در خصوص حرفه علمی به صورت روشن با توده ای شدن آموزش عالی و گرایش به جامعه "یادگیرنده مادام العمر" یا جامعه اطلاعاتی گره خورده است. تغییر ماهیت و نقش دانش در جامعه به نظر می رسد که با تغییر در آموزش عالی (و تعامل با جامعه) و حرفه علمی همراه بوده است. بحث های بسیاری در خصوص ماهیت حرفه دانشگاهی مطرح است و در دو دهه گذشته با تغییر نگاه به علم و فنّاوری، حرفه علمی نیز دچار تحول شده است. در مقاله ای که پیش رو دارید، ضمن مرور شکل گیری حرفه دانشگاهی، بحران ها و چالش های پیش رو مورد تحلیل قرار گرفته است.