مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
معلمان
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش عوامل فردی، سازمانی و فنی در پیش بینی باورهای رفتاری، هنجاری و کنترلی معلمان نسبت به اشتراک دانش است. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی- همبستگی بهره گرفته شده است. همه معلمان دوره راهنمایی شهر رشت خوار جامعه آماری این پژوهش را تشکیل داده اند که عده آنان 317 نفر بوده است. از این مجموع، 173 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه مورد نظر انتخاب شدند. برای گرد آوری داده های مورد نیاز از دو پرسشنامه اشتراک دانش و عوامل سازمانی اشتراک دانش چناماننی و همکاران (2012) استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، مؤلفه تمایل به اشتراک دانش بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده است و مؤلفه های رفتار اشتراک دانش، باورهای هنجاری، باورهای کنترلی و باورهای رفتاری نسبت اشتراک دانش در مراتب بعدی قرار گرفته اند. نتایج مربوط به تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داده است که باورهای هنجاری و باورهای کنترلی به طور مستقیم و غیرمستقیم نقشی تعیین کننده در ایجاد تمایل و رفتار اشتراک دانش معلمان دارند. درحالی که باورهای رفتاری بر تمایل و رفتار اشتراک دانش اثر معنادار ندارد. علاوه براین، یافته ها حاکی از آن است که درک از دست دادن قدرت، درک لذت بردن از کمک به دیگران، کسب شهرت، نوآوری و فناوری با واسطه باورهای هنجاری بر تمایل به اشتراک دانش اثر می گذارد و سه عامل فواید ادراک شده، فناوری و نوآوری با واسطه باورهای کنترلی بر رفتار اشتراک دانش اثر مستقیم دارند. در این میان، انگیزه های سازمانی درک شده بدون واسطه بر تمایل به اشتراک دانش اثر می گذارد.
روش های تدریس و یادگیری مؤثر آموزش های زیست محیطی در آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش و پرورش مهم ترین نهاد آموزشی است که در جهت توسعه همه جانبه، با تأثیرگذاری بر فرهنگ جوامع و ایجاد زمینه لازم،شرایط مناسب را برای دستیابی به نتیجه مطلوب و رفع مشکلات فراهم می آورد. هدف این پژوهش، بررسی روش های آموزشی مؤثر در ارائه آموزش زیست محیطی مدارس است که از نوع کاربردی به روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام شده است. پرسشنامه محقق ساخته براساس طیف لیک رتبه منزله ابزار این پژوهش انتخاب شده است که روایی آن را متخصصان تایید کرده اند و پایایی آن با آلفای کرونباخ برابر 89/0 تایید شده است. جامعه آماری پژوهش همه معلمان و برنامه ریزان آموزشی دوره های تحصیلی ابتدایی و راهنمایی شهر تهران در سال تحصیلی 92-91 بوده است که بر اساس جدول مورگان و با روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب تصادفی حجم نمونه برای معلمان دو دوره 742 نفر و برنامه ریزان آموزشی 125 نفر به دست آمده است. برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از نرم افزار SPSSو آزمون t استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که معلمان و برنامه ریزان دوره های تحصیلی نظراتی متفاوت درباره روشهای آموزشی زیست محیطی هر یک از دوره های تحصیلی دارند. تفاوت روش های تدریس برای آموزش محیط زیست در مقاطع تحصیلی به دلیل نیازهای شناختی، عاطفی و روان شناسی دانش آموزان است که برای ایجاد دانش، آگاهی، تغییر رفتار، انگیزه و علاقه در آنها به محیط زیست و اهداف زیست محیطی ضروری خواهد بود.
مقایسه تنیدگی شغلی و رضایت شغلی در معلمان دانش آموزان با کم توانی ذهنی و معلمان دانش آموزان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: آموزش دانش آموزان با کم توانی ذهنی همواره به انرژی و انگیزه بسیار زیادی نیاز دارد. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تنیدگی شغلی و رضایت شغلی معلمان دانش آموزان با کم توانی ذهنی و معلمان دانش آموزان عادی انجام شد.
روش: این پژوهش علی- مقایسه ای روی 120معلم زن و مرد (60معلم دانش آموز با کم توانی ذهنی و60معلم دانش آموز عادی) شاغل به تدریس در مدارس ابتدایی شهر رشت در سال تحصیلی 95-1394 انجام شد. روش نمونه گیری به شیوه دردسترس انجام شد و برای جمع آوری داده ها از مقیاس رضایت شغلی بری فیلد و روث (1951) و تنیدگی شغلی صفارزاده (1377) استفاده شد.
یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس دوراهه نشان داد که بین معلمان دانش آموزان با کم توانی ذهنی و معلمان دانش آموزان عادی در رضایت شغلی تفاوت معنی داری وجود دارد (001/0>P) ولی در تنیدگی شغلی 2گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0P>) و معلمان زن نسبت به معلمان مرد رضایت شغلی کمتر و تنیدگی شغلی بیشتری را تجربه می کنند (01/0>P).
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که تدریس دانش آموزان با کم توانی ذهنی به علت دشواری ها و چالش هایی که برای معلمان ایجاد می کند، بر رضایت شغلی آن ها تاثیر منفی دارد، بنابراین از طریق فراهم آوردن امکانات رفاهی بیشتر و تلاش در جهت کاهش دغدغه ها و مشکلات معلمان کودکان با کم توانی ذهنی می توان سطوح رضایت شغلی آن ها را افزایش داد
رابطه ی باورهای معرفت شناختی و خودکارآمدی تدریس در معلّمانِ دانش آموزان با نیازهای ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باورهای معلّم در مورد ماهیت دانش و دانستن نقش مهمی در رفتارهای او و متعاقباً باورها و یادگیری دانش آموزان دارند. هدف این پژوهش، بررسی رابطه ی بین باورهای معرفت شناختی و خودکارآمدی تدریس در معلّمانِ دانش آموزان با نیازهای ویژه بود. تعداد 84 نفر از معلّمان شاغل در مدارس استثنایی و ناتوانی های یادگیری مورد آزمون قرار گرفتند. به دلیل حجم اندک جامعه، تمام افراد جامعه ی آماری به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از مقیاس باورهای معرفت شناختیِ بایلس و مقیاس خودکارآمدی معلّمِ بندورا استفاده شد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه به روش ورود و تحلیل واریانس یک طرفه مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که در سطح اطمینان 99 درصد بین نمره ی باور ذاتی دانستن توانایی (35/0-r=)، ساده دانستن دانش(34/0-r=) و مطلق دانستن دانش (29/0-r=) با نمره ی خودکارآمدی تدریس رابطه ی معکوس و معنادار وجود دارد و ابعاد باورهای معرفت شناختی جمعاً می توانند 18 درصد از واریانس نمرات خودکارآمدی تدریس معلّمان را تبیین نمایند. همچنین، یافته ها نشان داد که معلّمان گروه کم توان ذهنی و نابینا-ناشنوا نسبت به معلّمان گروه ناتوانی های یادگیری از باورهای معرفت شناختی ناپخته تری برخوردارند و خودکارآمدی تدریس معلّمان گروه کم توان ذهنی نسبت به معلّمان گروه ناتوانی های یادگیری پایین تر می باشد. یافته های حاصل از این تحقیق بر رشد باورهای معرفت شناختی و همچنین، کاربرد راهبردهای مناسب جهت ارتقاء خودکارآمدی تدریس معلّمان دانش آموزان خاص بویژه معلّمان گروه کم توان ذهنی تأکید دارد.
تدوین الگوی پیش بینی تعهد سازمانی معلمان بر اساس متغیرهای همبسته؛ تعارض نقش،گرانباری و قرارداد روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین الگوی پیش بینی تعهد سازمانی معلمان بر اساس تعارض نقش، گرانباری و قرار داد روانی به مرحله اجرا درآمد. پژوهش از نوع مطالعات همبستگی است که به صورت مقطعی به مرحله اجرا درآمد. جامعه آماری پژوهش معلمان زن و مرد برخی نواحی آموزش و پرورش (حدود 3000 نفر) در شهر اصفهان بودند که از میان آنها، 532 نفر به شیوه نمونه گیری سهل الوصول انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، شامل مقیاس تعارض نقش (با آ لفای کرونباخ 6/0)، پرسشنامه گرانباری نقش (با آ لفای کرونباخ 7/0)، پرسشنامه قرارداد روانی ( با آلفای کرونباخ 77/0) و پرسشنامه تعهد سازمانی ( با آ لفای کرونباخ 72/0) بود. روایی سازه پرسشنامه ها از راه تحلیل عاملی اکتشافی مورد بررسی قرار گرفت. داده ها از راه ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون واسطه ای و شبیه سازی معادله ساختاری (SEM) مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که تعارض و گرانباری نقش با تعهد سازمانی دارای رابطه منفی و معنادار (01/0P<) هستند، اما از بین تعارض و گرانبلری نقش، فقط تعارض نقش با قرارداد روانی در سطح روابط ساده دارای رابطه بود. نتایج شبیه سازی معادله ساختاری و تحلیل رگرسیون واسطه ای نشان دادند: قرارداد روانی متغیر واسطه ای پاره ای در رابطه بین تعارض و گرانباری نقش با تعهد سازمانی است. بدین ترتیب که بخشی از اثرات گرانباری و تعارض نقش بر تعهد سازمانی از راه قرارداد روانی به گونه غیرمستقیم اعمال می شود.
بررسی مقایسه ای نظام ارزشی فرهنگیان (مدیران و معلّمان) شهرستان دشتستان بر اساس نظریه ارزش های بنیادین شوارتز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی و مقایسه نظام ارزشی فرهنگیان (مدیران و معلّمان) و ابعاد نظام ارزشی آنان بر اساس نظریه ارزش های بنیادین شوارتز بود. بدین منظور، از میان مدیران و معلّمان شاغل در مدارس دوره های گوناگون تحصیلی شهرستان دشتستان (واقع در استان بوشهر) در سال تحصیلی 89 - 1388، نمونه ای به حجم 327 نفر، با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. جهت جمع آوری داده ها، از مقیاس زمینه یابی ارزش های شوارتز که شامل ده گونه ارزشی در قالب پنجاه و هفت عبارت ارزشی است، استفاده شد. روایی ابزار یاد شده بین 76/0– 36/0 و پایایی آن 74/0 محاسبه گردید. نتایج بدست آمده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری های پی در پی نشان داد که نظام ارزشی مدیران و معلّمان این شهرستان مشابه یکدیگر و به ترتیب شامل ابعاد ارزشی خیرخواهی، جهان گرایی، امنیّت، خوداتکایی، سنّت، قدرت، همنوایی، موفقیت، برانگیختگی و لذّت طلبی بوده و بین این ابعاد ارزشی در سطح 0001/0 تفاوت معناداری وجود دارد. افزون بر این، نتایج بدست آمده از آزمون تحلیل واریانس دوسویه نیز نشان داد که بین ابعاد نظام ارزشی مدیران و معلّمان، بر اساس متغیرهای جنسیت، دوره تحصیلی و سابقه خدمت، تفاوتی معنادار وجود ندارد.
مقدار توجه به تربیت شهروندی در مؤلفه های جو، ساختار و ارتباط متقابل دانش آموز و معلم (مطالعه موردی: معلمان دوره متوسطه شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، شناسایی مقدار توجه به تربیت شهروندی در مؤلفه های جو، ساختار و ارتباط متقابل دانش آموز و معلم دوره متوسطه استان همدان بود. جامعه شامل تمامی دبیران مدارس متوسطه شهر همدان بوده است و حجم نمونه محاسبه شده 143 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با جامعه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته با گویه مرتبط با سه مؤلفه جو اجتماعی، ساختار سازمانی و تعامل معلم و دانش آموز که براساس طیف پنج درجه ای لیکرت از کاملاً نامطلوب تا کاملاً مطلوب بوده است. پایایی پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ 877/0 به دست آمد و روایی محتوایی و صوری آن به تأیید 5 نفر از متخصصان دانشگاهی رسید. برای تجزیه و تحلیل آماری از تکنیک های توصیفی و استنباطی آمار با بهره گیری از نرم افزار Spss18 استفاده گردید. نتایج نشان داد که مؤلفه های جو اجتماعی و ساختار سازمانی در سطح مطلوب و مؤلفه کنش متقابل معلم و دانش آموز در سطح متوسطاز نظر مقدار توجه به تربیت شهروندی قرار دارند. بدین ترتیب توصیه عمده این پژوهش، لزوم تقویت روابط متقابل معلم و دانش آموز بمنظور تحقق بهتر اهداف رفتار شهروندی است.
رابطه سبک های مدیریت کلاس با ویژگی های شخصیتی معلمان مدارس ابتدایی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مسائل آموزشی از عوامل مؤثر بر یادگیری دانش آموزان، نحوه مدیریت کلاس به وسیله معلمان می باشد، که دارای اهمیت شایان ذکری است. نحوه مدیریت معلمان ناشی از عوامل متعدد دیگری از جمله ویژگی های شخصیتی یک معلم می باشد که سبک مدیریت وی را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف از این پژوهش، بررسی رابطه سبک های مدیریت کلاس با ویژگی های شخصیتی معلمان مدارس ابتدایی شهر یزد بود که بر روی 244 نفر (زن= 149 و مرد= 95) از معلمان انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود که در آن معلمان به پرسشنامه های سبک مدیریت کلاس (ABCC) و پرسشنامه پنج عاملی شخصیت (NEO) فرم کوتاه به همراه یک سری پرسش های جمعیت شناختی پاسخ دادند. نتایج نشان داد که سبک مدیریت آموزش از بین پنج ویژگی شخصیتی، تنها با ویژگی با وجدان بودن رابطه معناداری داشت (165/0=r و 05/0>p).
هم چنین رابطه معنادار بین سبک مدیریت رفتار با ویژگی روان آزرده گرایی، سازگاری و وظیفه شناسی در سطح (01/0>p و 05/0>p) وجود داشت. در بررسی سبک مدیریت افراد نیز رابطه مثبت معنادری با برون گرایی، سازگاری و وظیفه شناسی به ترتیب (291/0=r ,232/0=r و 164/0=r) مشاهده شد، اما با روان آزرده گرایی رابطه منفی معنادار در سطح (164/0- =r و 05/0>p) داشت.
مدل یابی معادلات ساختاری رابطه بین ابعاد عدالت سازمانی، اعتماد، تعهد مستمر و عاطفی با ادراک معلمان از خودکارآمدی نقش مدیران آموزشی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی رابطه بین ابعاد عدالت سازمانی، اعتماد، تعهد مستمر و عاطفی با ادراک معلمان از خودکارآمدی نقش مدیران آموزشی شهر اصفهان به مرحله اجرا در آمد. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری آن تمامی معلمان مرد و زن نواحی پنجگانه آموزش و پرورش شهر اصفهان بوده اند. با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای که در آن نسبت سهم شرکت کنندگان نیز در نظر گرفته شده بود و با فرمول تعیین حجم کوهن و همکاران (2000)، 361 نفر (127مرد و 234زن) انتخاب و به منظور جمع آوری داده های پژوهش در بین آنها پرسشنامه های عدالت توزیعی، رویه ای و تعاملی، اعتماد به سازمان و مدیر، تعهد مستمر، تعهد عاطفی و خودکارآمدی نقش مدیر توزیع گردید. روایی صوری و محتوایی و پایایی این پرسشنامه ها به دقت بررسی و مورد تأیید قرارگرفت. در راستای بررسی فرضیه های پژوهش داده های حاصل برای تحلیل به صفحات داده های خام نرم افزار بسته آماری علوم اجتماعی و برای برازش مدل علّی معادلات ساختاری به نرم افزار لیزرل منتقل گردید. یافته های بدست آمده از تحلیل های آماری نشان داد که ابعاد عدالت سازمانی، اعتماد، تعهد مستمر و تعهد عاطفی با ادراک معلمان از خودکار آمدی نقش مدیران رابطه دارد. هم چنین مدل علّی طراحی شده در پژوهش بر اساس الگوی معادلات ساختاری برازش گردید. شاخص نیکوئی برازش (GFI) 80/0و شاخص تصحیح یافته آن ((AGFI41/0 و ریشه میانگین مجذور باقی مانده ها در مدل متغیرهای مکنون 177/0RMSEA=بود. بنابراین مدل دارای برازش نسبتاً خوبی بوده است و به این ترتیب مدل معادلات ساختاری رابطه بین ابعاد عدالت سازمانی، اعتماد و تعهد نسبتاً قادر به پیش بینی خودکارآمدی نقش مدیران آموزشی می باشد.
بررسی رابطه بین اضطراب و سرسختی با سبک های فرزندپروری معلمان مدارس متوسطه شهر زاهدان
حوزه های تخصصی:
خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را به وجود می آورد. کودک در خانواده پندارهای اولیه را درباره جهان فرا می گیرد، از لحاظ جسمی و ذهنی رشد می یابد، شیوه های سخن گفتن را می آموزد، هنجارهای اساسی رفتار را یاد می گیرد و سرانجام نگرش ها، اخلاق و روحیاتش شکل می گیرد و به عبارتی اجتماعی می شود. هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین اضطراب و سرسختی با سبک های فرزند پروری می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مدارس متوسطه دخترانه ناحیه 2 زاهدان که مشتمل بر 423 نفر و نمونه آماری بر حسب جدول مورگان 170 نفر می باشد. روش نمونه گیری، تصادفی ساده می باشد. جهت گرداوری داده ها از سه پرسشنامه اضطراب بک (1988)، سرسختی کوباسا (1988) و سبک های فرزندپروری بامریند (1972) استفاده گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سبک فرزندپروری مقتدرانه، سبک غالب در میان سبک ها می باشد. همچنین مولفه مبارزه جویی در سرسختی بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده است. نتایج استنباطی داده ها نیز نشان می دهد که بین سبک های فرزندپروری و اضطراب رابطه معناداری در سطح p ≤0/05 وجود ندارد. همچنین بین سبک فرزند پروری مقتدرانه و سرسختی رابطه معناداری درسطح p≤0/01 وجود دارد. بین اضطراب و سرسختی رابطه معکوس و منفی درسطح p≤0/01 وجود دارد. همچنین یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است که مولفه کنترل بیشترین پیش بینی را از سبک فرزندپروری معلمان متوسطه داشته است.
الگوی علّی روابط بین مهارت های زندگی، خودکارآمدی جمعی و رضایت زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر متغیرهای مولفه های مهارت های زندگی و خودکارآمدی جمعی بر رضایت از زندگی به روش تحلیل مسیر در میان دبیران متوسطه ناحیه 1 شهر ارومیه انجام شد. در این پژوهش توصیفی- همبستگی، جامعه آماری پژوهش تمام دبیران زن و مرد مدارس دولتی متوسطه ناحیه 1 ارومیه بودند. از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده متناسب با حجم جامعه آماری دبیران مدارس مختلف استفاده شده است. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه تعدیل شده مهارت های زندگی ساعتچی و همکاران، پرسشنامه کارآمدی جمعی معلمان گودارد و همکاران و پرسشنامه رضایت از زندگی داینر و همکاران استفاده شد. استفاده از روش آلفای کرونباخ نشان داد ابزارهای به کاررفته در پژوهش از اعتبار و ثبات بالایی برخوردارند. ضریب پایایی مهارت های زندگی، خودکارآمدی جمعی و رضایت از زندگی به ترتیب 92/0، 83/0 و 82/0 محاسبه شدند. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد خودکارآمدی جمعی معلمان بر رضایت از زندگی آنان اثر مستقیم مثبت و معنادار دارد. همچنین نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد که ارتباط موثر، تصمیم گیری، تفکر انتقادی از مولفه های مهارت های زندگی بر خودکارآمدی جمعی اثر مستقیم مثبت و معنادار دارد. نتایج دیگری نشان داد ارتباط موثر، تصمیم گیری و تفکر انتقادی اثر غیرمستقیم بر رضایت از زندگی در میان معلمان دارند. همچنین نتایج به دست آمده نشان داد خودکارآمدی جمعی معلمان با خودآگاهی، روابط بین فردی، ارتباط موثر، مدیریت هیجان، تصمیم گیری، حل مسئله، تفکر خلاق و تفکر انتقادی رابطه مثبت و معناداری دارد و خودکارآمدی جمعی با رضایت از زندگی نیز رابطه مثبت و معناداری دارد.
واکاوی کیفیِ پیامد های اشتغال زنان متأهل و بسترهای تعدیل کننده آن (مورد مطالعه معلمان آموزش و پرورش شهر دلوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مسائل زنانِ شاغلِ متأهل که کمتر با روش کیفی مورد واکاوی قرار گرفته پیامدهای ایفای همزمان دو نقش خانه داری و شغلی و تأثیر زمینه های مرتبط با آن بوده است. مقاله حاضر با روش نظریه زمینه ای آثار اشتغال زنان متأهل مادر، بسترهای مرتبط با آن و استراتژی های کنشی/ واکنشی آنها را در بین معلمان اداره آموزش و پرورش شهر دلوار تحلیل کرده است. روش نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند با حداکثر تنوع بوده و ابزار دستیابی به داده ها، مصاحبه عمیق و نیمه ساخت یافته فردی و گروه مرکز بوده است. بر اساس تحلیل مصاحبه ها، اشتغال همزمان دستاوردها و آسیب هایی برای این زنان به همراه داشته و تجربهآنان بسته به کیفیت بسترهای اجتماعی محلی – جهانی و توانایی های فردی شان متفاوت بوده است. مقوله هسته توصیف گر وضعیت این زنان "" وضعیت متناقض اما مدیریت پذیر زنان شاغل متأهل و بسترهای تعدیل کننده آن"" انتخاب شد. بدین معنی که اشتغال این زنان چهره ای دو سویه داشته و دستاوردها/ هزینه هایی برای آنها داشته؛ پیامدهای اشتغال بسته به کیفیت بسترهای خانوادگی، سازمانی و جهانی متفاوت بوده است؛ و همه این زنان بسته به تواناییها و امکانات مادی، شناختی و عاطفی شان توانسته اند به شیوه های متفاوتی وضعیت خاص خود را مدیریت نمایند.
رابطه بین اخلاق، ارزش های شخصی و رضایت زناشویی در بین زوجین در شهر مغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه بین اخلاق، ارزش های شخصی زوجین و رضایت زناشویی آنها در شهرمغان بود. روش: در این پژوهش 125 زوج (که یکی از همسران به عنوان معلم در مدارس شهر مغان اشتغال داشتند) به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه بنیان های اخلاقی هایت و گراهام (MFQ30) و زمینه یاب ارزشی شوارتز (SVS) پاسخ دادند. اطلاعات به وسیله روش های آماری (ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t و رگرسیون گام به گام) تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین اخلاق و ارزش های شخصی (به جز خوشی/ لذت گرایی) وجود داشت. همچنین نتایج نشان داد که در ابعاد اخلاقی (انصاف و مراقبت/ آسیب)، بین زنان و مردان تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین تفاوت معناداری بین مردان و زنان در رضایت زناشویی مشاهده شد. تمام ابعاد اخلاقی رابطه مثبتی با تمام ارزش های شخصی به جز ارزش های خوشی/ لذت گرایی داشتند. زنان و مردان در ریخت های ارزشی همنوایی، جهان شمول نگری و امنیت تفاوت معناداری نشان دادند. نتیجه گیری: در بافت سنتی مذهبی در منطقه مغان ایران برای طبقه متوسط زوجین معلم، به نظر می رسدکه زنان و مردان در اولویت اخلاقی و ارزش های خود متفاوت هستند.این مقاله در مورد روابط بین این متغیرهای در مردان و زنان و نقش این متغیرها در رضایت زناشویی آنها با توجه به این زمینه فرهنگی خاص بحث می کند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سازگاری زناشویی، رضایت جنسی و رضایت از زندگی زنان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سازگاری زناشویی، رضایت جنسی و رضایت زندگی زنان بود. روش کار: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره سطح شهرستان قوچان در آبان ماه سال 1394 می باشد. تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از 3 کلینیک انتخاب شدند و پرسشنامه های سازگاری زناشویی اسپانیر، رضایت از زندگی دینر و رضایت جنسی لارسونبر روی آنان انجام شد. این افراد به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمون و شاهد قرار گرفتند. گروه آزمون درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کرد و گروه شاهد در لیست انتظار قرار داشت. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد رضایت از زندگی زنانی که درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش دریافت کردند، نسبت به زنانی که این درمان را دریافت نکرده اند، به طور معنی داری افزایش یافت . نتیجه گیری: به نظر می رسد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه گروهی می تواند رضایت از زندگی را در زنان افزایش دهد.
نقش حمایت اجتماعی ادراک شده در پیش بینی بهزیستی روان شناختی معلمان زن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بهزیستی روان شناختی همواره در محیط های شغلی و علمی مورد توجه روان شناسان بوده است. معلمی یکی از مشاغل مهمی است که پیامدهای جدی جسمانی و روانی ایجاد می کند. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر به تعیین نقش حمایت اجتماعی ادراک شده در پیش بینی بهزیستی روان شناختی معلمان زن پرداخته است. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی است، جامعه ی آماری شامل کلیه معلمان زن مقطع متوسطه نواحی سه گانه شهر کرمانشاه در سال 95-1394 بود که 200 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از فرم مشخصات جمعیت شناختی، پرسش نامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران، پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف استفاده گردید. داده بر اساس ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون، با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 20 تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل داده های پژوهش نشان داد که بین حمایت اجتماعی ادراک شده و بهزیستی روان شناختی معلمان زن، رابطه ی معنی داری وجود دارد. لذا حمایت اجتماعی ادراک شده توان پیش بینی بهزیستی روان شناختی را به صورت معنی دار دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پیشنهاد می گردد آموزش و شیوه های افزایش حمایت اجتماعی ادراک شده در تدوین برنامه های آموزش ضمن خدمت معلمان و داوطلبان مشاغل معلمی، مد نظر قرار گیرد و به اهمیت بهزیستی روان شناختی با توجه به نقش معلمان در تربیت و توسعه نیروی انسانی و انتقال دانش در آموزش و پرورش به عنوان یکی از نهادهای مهم و تاثیرگذار در جامعه توجه گردد.
بررسی ساختار عاملی، روایی و پایایی پرسشنامه سلامت سازمانی مدرسه (SOHQ) در نمونه ای از معلمان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی در پژوهش حاضر، بررسی ساختار عاملی، روایی و پایایی پرسشنامه سلامت سازمانی مدرسه (SOHQ) در نمونه ای از معلمان ایرانی بود. به این منظور، از بین کلیه معلمان شهرستان های اشکذر و میبد در تمامی دوره های تحصیلی، 448 معلم به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های سلامت سازمانی مدرسه هارت و همکاران (2000)، تعهد سازمانی مادوی و همکاران (1979) و وضعیت محیط مدرسه رنتول و فریزر (1983) پاسخ دادند. در نهایت، داده های گردآوری شده با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، همبستگی پیرسون و آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که پرسشنامه سلامت سازمانی مدرسه از روایی محتوایی و صوری قابل قبولی برخوردار بود. همچنین، ساختار عاملی سه فرم 54 سؤالی، 38 سؤالی و 16 سؤالی این پرسشنامه، با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، مورد تأیید قرار گرفت. پرسشنامه سلامت سازمانی مدرسه دارای روایی تمایزی معنی داری بود، همچنین روایی همگرای معنی داری با تعهد سازمانی معلم و جو سازمانی مدرسه داشت. پایایی بازآزمایی این پرسشنامه در فرم های 54 سؤالی، 38 سؤالی و 16 سؤالی به ترتیب برابر 71/0، 78/0، و 81/0 و آلفای کرونباخ آن به ترتیب 94/0، 87/0 و 76/0 بود. به طور کلی، بررسی یافته های پژوهش نشان می دهد که نسخه فارسی پرسشنامه سلامت سازمانی مدرسه هارت و همکاران (2000) در نمونه معلمان ایرانی شرکت کننده در پژوهش حاضر دارای روایی و پایایی قابل قبولی بود
کاروفناوری: تجربه زیسته معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین تجارب زیسته معلمان از اجرای برنامه درسی کار و فناوری دوره اول متوسطه است. رویکرد این پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعه پژوهش، معلمان دوره اول متوسطه شهر کرج که از طریق نمونه گیری هدفمند ملاک محور، تعداد 15 نفر از معلمان تا رسیدن به اشباع داده ها، از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند در پژوهش شرکت داده شدند. یافته ها حاکی از آن است که معلمان درک سطحی نسبت به برنامه درسی کار و فناوری دارند. همچنین غفلت مسئولین از دانش عملی معلمان، نبود راهبردی مناسب برای ارزشیابی سبب بی انگیزگی معلمان این برنامه درسی و کناره گیری تعدادی از آن ها از گستره آموزشی شده است. بهبود نگرش معلمان نسبت به برنامه درسی جدید کار و فناوری با ارائه آموزش های مناسب ضمن خدمت، ایجاد بستر مناسب برای تدریس و ارتباط مستمر با مسئولین امکان پذیر خواهد بود و سطح آگاهی مدیران و والدین نسبت به اهمیت برنامه درسی جدید کار و فناوری نیاز به بازنگری دارد.
ساخت و اعتباریابی مقیاس نیاز پژوهشی معلمان مقطع متوسطة شهر مشهد براساس نظریة خودتعیین گری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دف این پژوهش ساخت و بررسی روایی و ساختار عاملی پرسشنامه ای برای سنجش نیازهای پژوهشی معلمان مقطع متوسطة شهر مشهد است. روش این پژوهش توصیفی و از نوع آزمون سازی است. از جامعة معلمان زن و مرد مقطع متوسطة شهر مشهد نمونه ای به حجم 235 نفر انتخاب شده است.با بهره گیری از نظریة خودتعیین گری، پرسشنامة 45 سؤالی تهیه شده است که معلمان به آن پاسخ داده اند. برای فراهم آوردن روایی ابزار از روایی سازة تحلیل عاملی اکتشافی، روش مؤلفه های اصلی و چرخش واریماکس، روایی همسانی درونی، و برای فراهم آوردن پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شده است. همچنین نمرات t و رتبة درصدی در هریک از خرده مقیاس های «خودمختاری»، «ارتباط» و «شایستگی» نیز گزارش شده است. تحلیل مؤلفه های اصلینشان می دهد که پرسشنامة نیاز پژوهشی از سه عامل خودمختاری، شایستگی و ارتباط تشکیل شده است و این عوامل در مجموع، 01/44 درصد از واریانس ابزار را تبیین می کنند. همچنین همبستگی بین عوامل مثبت و معنی دار است که نشان دهندة روایی همسانی درونی ابزار است. آلفای کرونباخ خرده مقیاس های شایستگی، ارتباط، خودمختاری در نمونة پژوهش به ترتیب 93/0، 89/0 و 77/0 برآورد شده است که نشان می دهد آلفای کرونباخ کل ابزار و هریک از خرده مقیاس های آن از مقادیر متوسط و سطح مناسبی برخوردارند. همچنین یافته های تحلیل واریانس یک طرفه در بررسی چگونگی نیازها در نمونة پژوهش نشان می دهد که معلمان در بعد شایستگی با میانگین رتبة 97/1 بیشترین احساس نیاز به پژوهش و در بعد ارتباط با میانگین رتبة 70/0 کمترین احساس نیاز به پژوهش را بیان کرده اند. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که پرسشنامة نیاز پژوهشی ابزاری معتبر و روا در حوزة تشخیص نیازهای پژوهشی است و کاربست آن می تواند به رشد شغلی معلمان کمک کند.
بررسی تأثیر هوش معنوی و خودکارآمدی معلمان بر سبک های تدریس آنان با ویژگی های جمعیت شناختی مختلف در شهرستان رودبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر هوش معنوی و خودکارآمدی معلمان بر سبک های تدریس آنان در شهرستان رودبار است که ویژگی های جمعیت شناختی جنسیت، سابقة تدریس، رشتة تحصیلی و وضعیت تأهل نیز در این تأثیر در نظر گرفته شده اند. از جامعة آماری معلمان دورة ابتدایی شهرستان رودبار به روش سرشماری کل تعداد223 نفر انتخاب شده اند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامة سبک تدریس گراشا (1996) و خودکارآمدی تدریس تسچانن- موران و وولفولک هوی (2001) و هوش معنوی گینگ (2008) استفاده شده است. بعد از جمع آوری داده ها، روش های آمار توصیفی و استنباطی (رگرسیون چندگانه و واریانس چندراهه (MANOVA)) به کار گرفته شده اند. نتایج نشان می دهد که هوش معنوی و خودکارآمدی معلمان به طور مثبت و معنادار قدرت پیش بینی و تأثیرگذاری بر سبک های تدریس معلمان دارند. هیچ یک از متغیرهای جمعیت شناختی ذکرشده نیز بر خودکارآمدی معلمان تأثیر معنی دار نداشته است. در بین معلمان با رشتة تحصیلی مختلف از نظر هوش معنوی تفاوت معنی دار هست. معلمان دارای رشتة تحصیلی مرتبط دارای هوش معنوی بیشتری هستند.
تحلیل و واکاوی روند شکل گیری سرمایه ی فرهنگی معلمان در میدان آموزش و پرورش (مطالعه ی تجربی معلمان شهرستان بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت سرمایه فرهنگی در میدان آموزش و پرورش تحقیق حاضر سرمایه فرهنگی معلمان را بر اساس چارچوب نظری پیر بوردیو بررسی می کند. حجم نمونه 480 نفر از معلمان شهرستان بیرجند است، که به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب و تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه است که برای تعیین پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است و مقدار آن 71/0 به دست آمده است. برای سنجش اعتبار پرسشنامه از تکنیک تحلیل عاملی تأییدی و اعتبار محتوایی استفاده شده است و برای آزمون فرضیات تحقیق از آزمون های آماری مناسب در سطح تحلیل های دومتغیره و چندمتغیره استاندارد، مانند تحلیل رگرسیون، تحلیل عاملی و همبستگی ها با به کارگیری نرم افزارهای اس پی اس اس و اِموس استفاده شده است. طبق یافته های توصیفی، موقعیت اجتماعی معلمان برحسب سرمایه فرهنگی در سطح متوسط و برحسب سرمایه اقتصادی در سطح متوسط رو پایین است. براساس آزمون معادلات ساختاری، سرمایه اجتماعی معلمان به صورت مستقیم، سرمایه اقتصادی و خاستگاه اجتماعی اقتصادی آن ها به صورت مستقیم و غیرمستقیم و سرمایه نمادین معلمان فقط به صورت غیرمستقیم شکل گیری سرمایه فرهنگی معلمان را تبیین می کند.