مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
معلمان
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۳
103-125
حوزه های تخصصی:
توسعه همه جانبه تعلیم و تربیت در هر کشوری در گرو معلمان حرفه ای است ؛ یکی از روش های مؤثر در پرورش حرفه ای معلمان بهره گیری ایشان از یادگیری های غیررسمی است. هدف اصلی از انجام این تحقیق شناسایی و اولویت بندی روش های یادگیری غیررسمی معلمان مدارس متوسطه است . پژوهش حاضر به لحاظ هدف ، اکتشافی و از نظر ماهیت موضوعی ، کاربردی – توسعه ای و یک مطالعه توصیفی تحلیلی است . در این پژوهش از رویکرد ترکیبی استفاده گردید. در بخش کیفی با استفاده از روش اکتشافی ضمن کدگذاری باز و محوری به شناسایی روش ها و شیوه یادگیری غیررسمی و در بخش کمّی نیز با استفاده از روش پیمایش به شناخت وضعیت موجود شیوه های یادگیری غیررسمی معلمان پرداخته شد . در این تحقیق برای جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته با نمونه گیری هدفمند(گلوله برفی) و از روش بازآزمون و توافق درون موضوعی برای محاسبه پایایی مصاحبه های انجام گرفته و در بخش کمی برای اطمینان از پایایی پرسشنامه ، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید که مقدار آن 0.90 به دست آمد . 349 معلم به عنوان حجم نمونه به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای و با استفاده از فرمول تعیین حجم کوکران از ج امعه آماری(3724 نفر) برآورد شد . بر اساس یافته های پژوهش 16 روش کسب شایستگی ها ، شناسایی که در قالب 5 طبقه تقسیم بندی گردید که عبارتند از : مباحثه با دیگران ( شامل مؤلفه های استنباط از اظهار دیگران- یادگیری از طریق بحث ها و گفتگو- پیام های کلامی غیررسمی ) ، تعامل با همتایان ( شامل مؤلفه های پروژه های گروهی- فعالیت با دیگران- تسهیم تجارب- طوفان فکری ) ، رفتار( شامل مؤلفه های تقلید از دیگران- استنباط از رفتار دیگران- رفتار غیر بیانی تحسین برانگیز- رفتار غیر بیانی الزام آور ) ، فضای مجازی( شامل مؤلفه های جستجوی اینترنت- حضور در شبکه های اجتماعی ) و تجربه ( شامل مؤلفه های آزمون و خطا حین تدریس- حضور در محافل علمی خارج از مدرسه- بازخورد تدریس در کلاس ) .
بررسی تاثیر میزان سواد رسانه ای معلمان با گرایش به تفکر انتقادی آنان
حوزه های تخصصی:
سواد اطلاعاتی گسترش مفهوم سواد سنتی در پاسخ به جامعه ای است که ما در آن زندگی می کنیم،برای اینکه فردی از نظر اطلاعاتی با سواد باشد، باید بتواند تشخیص دهد اطلاعات در چه زمانی مورد نیاز است و توانایی یافتن، ارزیابی، و استفاده مؤثر از آن را داشته باشد، افراد دارای سواد اطلاعاتی کسانی هستند که آموخته باشند چگونه بیاموزند. آنها می دانند که چگونه یاد بگیرند، زیرا می دانند که دانش چگونه سازماندهی شده است و چگونه می توان اطلاعات مورد نیاز را پیدا کرد و از اطلاعات به گونه ای استفاده کرد که دیگران نیز بتوانند از آن بیاموزند. افراد دارای سواد اطلاعاتی برای یادگیری مادام العمر آمادگی دارند، چرا که همیشه می توانند اطلاعات مورد نیاز خود را پیدا کنند و از آن برای تصمیم گیری آگاهانه استفاده نمایند، به طور کلی در این تحقیق سعی می شود به بررسی تاثیر میزان سواد رسانه ای معلمان با گرایش به تفکر انتقادی آنان پرداخته شود ،پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه های اجراء همبستگی می باشد، جامعه آماری تحقیق حاضر کلیه ی معلمان مدارس دخترانه مقطع متوسطه منطقه 6 شهر تهران می باشد.((N=102. ؛که با استفاده از جدول کرچسی و مورگان 80 نفر از آن به عنوان حجم نمونه آماری انتخاب شد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک (منظم) حجم نمونه آماری از بین کل جامعه آماری انتخاب شد. ابزار های اندازه گیری در این تحقیق پرسشنامه بوده که روایی و پایایی آن مورد تایید اساتید متخصص قرار گرفته است؛تجزیه وتحلیل بین داده های بدست آمده در این تحقیق به وسیله ی نرم افزار spss وبهره گیری از آزمون های آمار کالموگروف و اسپیرمن مورد بررسی قرار گرفت .ماحصل تحقیق نشان از این داردکه همبستگی مثبتی بین متغییرهای تحقیق وجود دارد.
واکاوی مشارکت والدین درباره آگاهی از وضعیت تحصیلی دانش آموزان (دختر) در پایه اول ابتدایی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور واکاوی مشارکت والدین درباره آگاهی از وضعیت تحصیلی دانشآموزان (دختر) در پایه اول ابتدایی شهر (یاسوج)، با روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی انجام گردید. جامعه آماری پژوهش را والدین دانشآموزان دختر مشغول به تحصیل در پایهی اول ابتدایی شهر یاسوج که داری مدرک تحصیلی فوق دیپلم و بالاتر بودند که طبق آمار اداره آموزش و پرورش شهر یاسوج تعداد آنها (300) نفر بود، و از این جامعه آماری تعداد (169) نفر با استفاده از جدول نمونهگیری کرجسی و مورگان و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای به عنوان نمونه آماری انتخاب و دادههای مورد نیاز جمعآوری گردید. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه مشارکت والدین توسط متخصصان و اساتید مورد تأیید و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ برابر مجموع متغیرها 76/0 به دست آمد. دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی (آزمون کولموگوروف اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن)، تجزیه و تحلیل گردید. نتایج به دست آمده نشان داد بین مشارکت والدین در آگاهی از پیشرفت تحصیلی فرزندانشان در مؤلفههای (نظارت والدین و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان، همکاری والدین در فعالتهای مدرسه، ارتیاط بین والدین و معلمان در رفتار و عملکرد دانشآموزان)، رابطه معناداری وجود دارد.
تعیین ویژگی های الگوی مطلوب برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۴
81 - 108
حوزه های تخصصی:
فراگیری زبان در دوره ابتدایی، قابلیت دانش آموزان در مهارت های زبانی را افزایش می دهد. رسیدن به این مهم، مستلزم به کارگیری الگوی مناسب برنامه درسی زبان آموزی، ویژه دوره ابتدایی است. بر این اساس، هدف اصلی این پژوهش تعیین ویژگی های الگوی مطلوب برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان بود. این پژوهش از نوع ترکیبی در هم تنیده است و جامعه آماری آن در بخش کمی شامل همه معلمان ابتدایی شهر کرمان بود که از میان آن ها 350 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. در بخش کیفی، نمونه آماری شامل 30 نفر از معلمان برتر استانی دوره ابتدایی بود. ابزار پژوهش در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود. در بخش کیفی نیز از مصاحبه نیمه ساختارمند برای گردآوری داده ها استفاده شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از نرم افزار PLS و روش پایایی مرکب 91/0 و مقدار روایی همگرا 61/0 برآورد گردید. نتایج پژوهش اولویت های معلمان را در سه بخش مبانی، اصول و عناصر برنامه درسی زبان آموزی دوره ابتدایی مشخص ساخت. این یافته ها دلالت های مهمی برای طراحان برنامه ها و مؤلفان کتاب های درسی آموزش زبان در دوره ابتدایی دارد.
درک و نگرش معلمانِ سرگروه نسبت به درس «کار و فناوری» (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۵
95 - 118
حوزه های تخصصی:
درک و نگرش معلمان درباره برنامه درسی و تدریس خود، بر شکل گیری باور آن ها اثر می گذارد. این باور تصور معلمان از کارآمدی خود در تدریس فناوری را شکل می دهد. این تحقیق به دنبال بررسی درک و نگرش معلمان درس کار و فناوری، با توجه به اینکه قبلاً معلمان آموزش حرفه و فن بوده اند، نسبت به ماهیت برنامه درسی جدید بود. بدین منظور در یک مطالعه کیفی، از نوع موردی، با 13 نفر از سرگروه های 11 استان کشور از طریق شبکه ارتباطی تلگرام گفتگو و مصاحبه شد و داده ها با نرم افزار MaxQDA تجزیه و تحلیل گردید. در مجموع 17 مضمون فرعی در 4 مضمون اصلی شامل؛ مأموریت درس (شناخت حرفه وفن-علایق دانش آموز-کامپیوتر-کار؛ ملال آور-شایستگی ها)، محور تجارب یادگیری (فناوری به معنی فعالیت- فناوری برای توسعه- کارهای دستی- خلاقیت و کارآفرینی- چالش و حل مسئله)، منبع محتوا (کار کارگاهی- تحلیل سیستم- هردو منبع)، عواطف و نگرش (انتظار پشتیبانی – هویت رشته تدریس-مقاومت-خودکارآمدی) به دست آمد که نشان می داد معلمان سرگروه فاقد چشم انداز روشنی نسبت به برنامه درسی جدیدند و به دلیل مواجه شدن با تغییراتی که برای آن پیش بینی لازم صورت نگرفته، در مواردی، به تغییر بدبین و نسبت به کارآمدی خود دچار تردید شده اند.
مطالعه فراترکیب دستاوردهای برنامه روایت پژوهی برای معلمان و دانشجومعلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت پژوهی یکی از رویکردهای توسعه حرفه ای معلمان و دانشجومعلمان است. هدف از این پژوهش، مطالعه دستاوردهای برنامه روایت پژوهی برای معلمان و دانشجومعلمان بود. این پژوهش با استفاده از روش فراترکیب انجام گرفت. بر اساس الگوی هفت مرحله ای، ابتدا سؤال پژوهش تنظیم می شود. سپس در گام دوم، پژوهشگر بر اساس کلمات کلید مشخص به جستجوی نظام مند مقالات منتشر شده در مجلات علمی، منابع عمومی، و سایت های معتبر می پردازد. گام سوم، جستجو و بررسی متون مرتبط است. در این مرحله، با توجه به هدف پژوهش، مقالات مرتبط، انتخاب و سایر مقالات حذف می شوند. گام چهارم، استخراج اطلاعات مقالات و گام پنجم، تجزیه و تحلیل و ترکیب یافته های کیفی است. در گام پنجم، یافته ها کدگذاری و طبقه بندی می شوند. گام ششم، کنترل کیفیت و گام هفتم ارائه یافته هاست. جهت کنترل کیفیت از روش توافق بین دو کدگذار استفاده می شود. بر اساس مراحل فوق، در این پژوهش با توجه به محدودیت پژوهش های داخلی، پایگاه های داده های خارجی (ساینس دایرکت، گوگل اسکولار، اسپرینگر، تیلور اند فرانسیس، اریک، و امرالد) مورد مطالعه قرار گرفتند. ب ازه زمان ی متون مورد بررسی «از س ال 1980 تا 2017» بود. در گام نخس ت، پایگاه ه ای داده ب ا اس تفاده از واژگان و اصطاح ات کلی دی خاص جس تجو ش دند و تمام ی مق الات و متون ب ر اس اس ارتب اط عن وان مقال ه ب ا آنه ا جم ع آوری ش دند. 150 سند (مقاله، کتاب و پایان نامه) یاف ت ش د ک ه از ای ن تع داد، 60 سند، متناس ب ب ا س ؤالات پژوه ش بودند. اسنادی که ارتباط ی ب ا س ؤالات نداش تند، ط ی ای ن مراح ل کن ار گذاش ته ش دند و در نهای ت، مرتبط تری ن اسناد ب رای اس تخراج پاس خ س ؤال، مش خص شدند. یافته ها، کدگذاری، طبقه بندی و مضمون یابی شدند. در نتیجه ترکیب یافته ها 2 مقوله اصلی، و 15 مفهوم استخراج گردید. پس از انجام مراحل پژوهش فراترکیب، نتایج مطالعه نشان داد که 1). روایت پژوهی به معلمان و دانشجومعلمان امکان می دهد تا هویت حرفه ای خود را تغییر دهند و خلاق، تولید کننده و محقق شوند (از طریق تغییر دادن نقش معلم به عنوان خالق و سازنده دانش، تغییر دادن نقش معلم به طراح و سازنده برنامه درسی، تغییر دادن نقش معلم به معلم محقق)؛ 2). روایت پژوهی به معلمان امکان می دهد دانش، مهارت و نگرش های حرفه ای خود را توسعه دهند (از طریق برقراری ارتباط بین نظر و عمل، توسعه درک و فهم، کسب دانش معلمی، درک تدریس، حل مسائل تدریس، برنامه ریزی برای آینده بر اساس تجارب گذشته، دستیابی به یادگیری معنی دار، درگیری و موفقیت یادگیرندگان، ترغیب خودتأملی و کمک به یادگیری حرفه ای، شناسایی و درک تجربه افراد، توسعه نگرش ها، و توسعه مهارت های عمومی شخصی).
شناسایی دانش ضمنی معلمان زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه از روش های ارزشیابی عینی: یک مطالعه پدیدارنگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۶
140 - 119
حوزه های تخصصی:
یادگیری، آموزش و غنی سازی تجربیات معلمان باعث افزایش و بهبود سرمایه فکری سازمان مدرسه می باشد، افزایش مستمر دانش همراه با افزایش آگاهی نسبت به دانش روز، معلم را در فرآیند ارزشیابی کمک می کند. هدف این مقاله شناسایی دانش ضمنی معلمان زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه از روش های ارزشیابی عینی است. این مطالعه به صورت کیفی انجام گرفته شد و روش به کارگرفته شده در این مطالعه پدیدارنگاری (تفسیری) می باشد. مشارکت کنندگان در مقاله حاضر شامل کلیه معلمان زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه آموزش و پرورش شهرستان شهریار که در سال تحصیلی 97-98 مشغول به تدریس بوده اند، است. تعداد کل معلمان این دوره در این سال 75 نفر (48 نفر معلم زن و 27نفر معلم مرد) می باشد. نمونه گیری در این مقاله با رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش انتخاب موارد مطلوب و تا سرحد اشباع صورت گرفت؛ لذا مواردی انتخاب شدند که تجربه کافی در زمینه ارزشیابی عینی داشتند. در این مقاله، نمونه ما 18 معلم زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه (11نفر معلم زن و 7 نفر معلم مرد) بود. از حضور در کلاس های درس مدارس و مشاهده مستقیم عملکرد و رویه های به کار گرفته شده توسط معلمان، به دلیل عدم تمایل معلمان و ممانعت مدیران مدارس، صرف نظر شد و تنها به بیان آشکار این دانش از طریق انجام مصاحبه با معلمان بسنده شد. این مشارکت کنندگان، مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند و اظهارات آنان با استفاده از روش تحلیل مضمون، تحلیل گردید. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه نشان داد که دانش ضمنی معلمان از روش های ارزشیابی عینی، میزان قابل توجهی از دانش ارزشیابی ضمنی معلمان را شکل می دهد و اعتماد زیادی به این نوع ارزشیابی و آزمون های مرتبط به آن وجود دارد. در این مقاله به این نتیجه رسیده شد که. میزان دانش ضمنی آن ها از روش های ارزشیابی سنتی که بخش بزرگی از آن ارزشیابی به وسیله آزمون های عینی است، میزان قابل قبولی است. معلمان از میزان استفاده و مناسبت استفاده از ارزشیابی عینی با توجه به موقعیت و نوع دانش آموزان و کلاس درس اطلاعات خوبی داشتند. از نظر آن ها در ارزشیابی عینی عدالت درباره دانش آموزان بهتر و بیشتر رعایت می شود و قضاوت در رابطه با دانش آموزان صحیح تر صورت می گیرد. آن ها به صورت تجربی و آکادمیک از روش ارزشیابی عینی اطلاعات قابل توجهی دارند. به عقیده این معلمان دانش آموزان نیز با این نوع روش ارزشیابی بیشتر خوگرفته اند و این نوع ارزشیابی را مورد قبول و توجه قرار می دهند و برای آن اهمیت قائل هستند. دانش ضمنی شرکت کنندگان در سه حوزه شناخته شده برای این دانش که شامل دانش ضمنی فردی، دانش میان فردی و سازمانی است، مورد توجه قرار گرفت. معلم نیازمند به روز شدن و بالا بردن اطلاعات شخصی و فراگیری پیوسته است. مسئولان و برنامه ریزان درسی و آموزشی باید دانش معلمان را از لحاظ دانش رسمی و ضمنی مورد سنجش قرار دهند. این مقاله بر آن شد تا به دلیل حائز اهمیت بودن دو مقوله دانش ضمنی و ارزشیابی عینی، به هر دوی آن ها بپردازد. تا کنون پژوهشی از تلفیق این دو مورد صورت نگرفته است. تعداد اندکی از پژوهش ها در زمینه دانش ضمنی و ارزشیابی، با روش پدیدارنگاری (تفسیری) انجام شده است. مقاله حاضر به جهت استفاده از این روش اطلاعات نابی را از دنیای ذهنی دبیران استخراج کرد.
رابطه میان ادراک معلمان از فرهنگ مدرسه با میزان سازگاری نوآورانه آنان در به کار گیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در فرایند یاددهی – یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال یازدهم بهار ۱۳۹۱ شماره ۴۱
71 - 88
حوزه های تخصصی:
هدف کلی از انجام این پژوهش بررسی رابطه ادراک معلمان از فرهنگ مدرسه با میزان سازگاری نوآورانه آنان در یادگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات و تدریس از طریق اینترنت به عنوان یک نوآوری برای استفاده در فرآیند یاددهی- یادگیری است. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد بررسی شامل کلیه معلمان مدارس راهنمایی دخترانه و پسرانه نواحی 1و 3 شهر شیراز و مناطق محروم گله دار و دشمن زیاری بود که از طریق نمونه گیری طبقه ای 211 نفر انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل مقیاس فرهنگ مدرسه فیلیپس جی (1993) و سازگاری نوآورانه با اینترنت که منطبق بر نظریه سازگاری نوآورانه راجرز توسط رید بال (2005) ساخته شده است که پس از محاسبه روایی و پایایی این دو ابزار ، بین افراد نمونه توزیع شده و سپس با روش های آماری توصیفی میانگین و انحراف استاندارد و روش استنباطی رگرسیون چند گانه مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که: 1- هم در معلمان مرد و هم معلمان زن، دو بعد فرایند و ارتباط فرهنگ مدرسه، پیش بینی کننده معنادار سازگاری نوآوری آنان برای یادگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات است. 2- در معلمان مرد، بعد فرایند و در معلمان زن، بعد فرایند و ارتباط فرهنگ مدرسه، پیش بینی کننده معنادار سازگاری نوآورانه آنان برای تدریس از طریق اینترنت می باشد. 4- هم در معلمان رشته های علوم انسانی و هم معلمان علوم پایه، دو بعد فرایند و ارتباط فرهنگ مدرسه، پیش بینی کننده معنادار سازگاری نوآورانه آنان برای یادگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات و سازگاری نوآورانه آنان برای تدریس از طریق اینترنت می باشد. براساس نتایج می توان دریافت که معلمانی که فرهنگ مدرسه خود را از نظر بعد فرایندی قوی می دانند و یک شبکه ارتباطی قوی برای آشنایی آنان با نوآوری و تصمیم گیری مناسب و به موقع آن ها ایجاد شده است، سازگاری بالایی در تمایل به یادگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات و همچنین تدریس با استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات دارند. بنابراین برای مدیریت صحیح نوآوری، ایجاد سازگاری نوآورانه و حرکت در راستای اهداف سازمان، هدایت فرایند های فرهنگ مدرسه و ایجاد شبکه های ارتباطی پویا، بسیار حایز اهمیت می باشد.
بررسی نقش فرهنگ اعتماد در عملکرد معلمان مدارس ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۱ شماره ۴۲
31 - 50
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه فرهنگ اعتماد وعملکرد معلمان مدارس ابتدایی شهر تهران" می باشد.این پژوهش در حیطه پژوهش های توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه معلمان مدارس ابتدایی شهر تهران و نمونه آماری شامل 150 نفر می باشد که به روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شده اند. ابزار تحقیق، پرسشنامه اعتماد هویو موران و پرسشنامه استاندارد ارزیابی عملکرد آموزش و پرورش ایرانمی باشد.نتایج تحقیق حاکی از رابطه ی مثبت و معنی دار کلیه عوامل فرهنگ اعتماد با عملکرد معلمان است همچنین از میان عوامل فرهنگ اعتماد، عامل اعتماد معلمان به مدیران بالاترین همبستگی(63/0) را با عملکرد معلمان داشته و عامل اعتماد معلمان به همکاران دارای ضریب همبستگی51/0می باشد. عامل اعتماد معلمان با ذی نفعان (اولیا و دانش آموزان) نیز رابطه متوسط اما معنی داری با عملکرد معلمان دارد. میزان همبستگی نمره کل فرهنگ اعتماد با عملکرد معلمان 56/0 بدست آمد که نشان دهنده ارتباط مثبت و معنی دار فرهنگ اعتماد با عملکرد می باشد.نتایج تحلیل رگرسیون نیز بیانگر آن است که با ورود همزمان کلیه عوامل اعتماد، حدود 42/0 تغییرات مربوط به عملکرد فردی معلمان را می توان با آنها پیش بینی نمود و مابقی تغییرات(58درصد) مربوط به سایر عوامل است. همچنین مشاهده می شود که از میان عوامل فرهنگ اعتماد، عامل اعتماد به مدیر با ضریب بتای 45/0 در سطح معناداری 01/0 > p بیشترین نقش را در پیش بینی عملکرد معلمان داشته و پس از آن به ترتیب عوامل اعتماد به همکاران (با ضریب بتای 37/0) و سپس اعتماد به ذینفعان (با ضریب بتای 28/0) در سطح معناداری05/0 > p قراردارند. بنابراین مدیران و معلمان باید از پیامدهای مخرب عدم اعتماد در مدارس آگاهی یافته و دانش ایجاد اعتماد را فراگرفته چرا که فرهنگ اعتماد نقش تعیین کننده ای در عملکرد اعضای مدرسه دارد.
آزمون الگوی شناختی - اجتماعی رضایت شغلی معلمان مقطع متوسطه شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴۴
7 - 32
حوزه های تخصصی:
در چند سال اخیر مدل شناختی - اجتماعی در تلاش برای تبیین عوامل شکل دهنده رضایت شغلی بوده و در این راستا، توجه پژوهشی قابل توجهی را برای درک ابعاد مختلف این متغیر به خود اختصاص داده است. از این رو، هدف مطالعه حاضر بررسی روایی الگوی شناختی- اجتماعی رضایت شغلی جامعه معلمان مقطع متوسطه شهر ارومیه بود. برای رسیدن به این مهم از بین این جامعه 382 نفر به شکل تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. از این تعداد 194 نفر زن و 188 نفر مرد بودند. آزمون های رضایت شغلی، عاطفه مثبت، حمایت از رسیدن به هدف، خودکارآمدی، شرایط کار و پیشروی اهداف که هر کدام چند سنجه را دربرمی گرفتند، اجرا شدند. داده ها با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که داده های به دست آمده برازش مناسبی با الگوی نظری شناختی- اجتماعی داشته و این الگو در نمونه اخیر مدلی رواست. شاخص مربوط به نسبت مجذور خی به درجه آزادی کمتر از عدد 3 است که مقدار مناسبی بوده و نشان می دهد ساختار کوواریانس یافته ها با مدل نظری مطابقت دارد. شاخص RMSEA نیز برابر 07/0 بود که مقداری مناسب به شمار می آید. سایر شاخص های برازش هم نشان دادند که داده های حاصل از مطالعه تجربی برازش مناسبی با مدل نظری رضایت شغلی دارند. علاوه بر این مسیر علّی بین تمام مؤلفه ها معنادار بوده و همگی بر هم تأثیر مثبت می گذارند. بررسی ضرایب مسیر حاکی از این بود که متغیر برون زای عاطفه مثبت بالاترین تأثیر را بر خودکارآمدی و حمایت از رسیدن به هدف و سپس بر رضایت شغلی دارد. بر این اساس، می توان نتیجه گرفت که الگوی شناختی- اجتماعی رضایت شغلی الگوی تبیینی مناسبی برای رضایت معلمان ایرانی به شمار می رود و می توان از آن، جهت پیش بینی رضایت شغلی و تدوین برنامه های ارتقای بهزیستی، روان شناختی و رفاهی معلمان بهره گرفت.
بررسی تأثیر هوش هیجانی بر تعارض میان کار و زندگی معلمان زن مقطع متوسطه شاغل در آموزش و پرورش منطقه 19 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۴۹
80 - 91
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش هوش هیجانی بر تعارض میان کار و زندگی معلمان زن مقطع متوسطه منطقه 19 آموزش وپرورش شهر تهران بوده است. روش تحقیق در این مطالعه از نوع شبه تجربی با پیش آزمون پس آزمون در دو گروه مداخله و کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان زن شاغل در دبیرستان های منطقه 19 آموزش وپرورش شهر تهران در سال تحصیلی 90 91 بوده است. نمونه آماری تعداد 50 نفر از معلمان این جامعه بودند که مبتنی بر معیار ورود انتخاب و سپس با روش تصادفی ساده به دو گروه مداخله (25 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) تخصیص داده شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسش نامه جمعیت شناسی، پرسش نامه تعارض کار و زندگی کارلسون و پرسش نامه هوش هیجانی بار آن بود. پس از تأیید اعتبار پرسش نامه ها مبتنی بر مطالعات انجام شده، همبستگی درونی پرسش نامه ها با آلفای کرونباخ محاسبه و برای تعارض (90/0) و هوش هیجانی (95/0) تأیید گردید. قبل از شروع مداخله هر دو پرسش نامه توسط هر دو گروه تکمیل شد، سپس آموزش کلیات هوش هیجانی همراه با یادآورهای هفتگی به گروه مداخله در طی 4 هفته ارائه گردید. یک ماه پس از آموزش، هر دو پرسش نامه مجدداً توسط هر دو گروه تکمیل شد، آن گاه برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون تی مستقل و وابسته و کوواریانس) استفاده گردید. نتایج حاصل از یافته ها نشان داد که آموزش هوش هیجانی موجب کاهش تعارض میان کار و زندگی معلمان گروه مداخله شده است.
بررسی تأثیر هوش اخلاقی و اعتمادآفرینی مدیران بر رفتار شهروندی سازمانی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۱
111 - 136
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، باهدف تبیین تأثیر هوش اخلاقی مدیران بر رفتار شهروندی سازمانی معلمان با میانجیگری اعتمادآفرینی مدیران مدارس ابتدایی شهر خرم آباد انجام شد. روش پژوهش از نوع مدل یابی علی یا مدل معادلات ساختاری بوده و جامعه آماری را کلیه مدیران و معلمان مدارس ابتدایی شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1393-1394 تشکیل داده اند که نمونه آماری پژوهش شامل 103 نفر از مدیران و 309 نفر از معلمان از میان آن انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسش نامه هوش اخلاقی لینک وکیل (2005) با آلفای (0/84)، اعتمادآفرینی اسماعیلی طرزی و همکاران (1392) با آلفای (0/87)، رفتار شهروندی سازمانی سامچ و ران (2006) با آلفای (0/66)، استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS22 و AMOS22 استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هوش اخلاقی به طور مستقیم با ضریب (0/39) و به طور غیرمستقیم با نقش واسطه ای اعتمادآفرینی با ضریب (0/30) بر رفتار شهروندی سازمانی تأثیرگذار است. همچنین اعتمادآفرینی نیز بر رفتار شهروندی سازمانی با ضریب (0/45) اثرگذار است.
بررسی تأثیر ادراک معلمان از جوّ سازمانی نوآورانه بر استفاده مداوم از تدریس الکترونیکی با نقش میانجی متغیر خودکارآمدی رایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۶۲
25 - 42
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر جوّ سازمانی نوآورانه ادراکی بر خودکارآمدی رایانه و استفاده مداوم از تدریس الکترونیکی معلمان بوده است. روش پژوهش از نوع همبستگی با استفاده از مدل یابی علّی بود. جامعه آماری پژوهش شامل 312 معلم مرد بود که از آن میان نمونه ای به حجم 172 نفر با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شد و افراد به شیوه نمونه گیری خوشه ای آزمون شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش سه پرسش نامه استاندارد جو نوآورانه سازمانی کینگ و همکاران (2007)، خودکارآمدی رایانه کارستین و راث (1998)، و استفاده مداوم از تدریس الکترونیکی چاو و همکاران (2010) بود. پایایی پرسش نامه ها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب برابر 0/85، 0/88، و 0/92 محاسبه شد. برای برازش مدل علّی معادلات ساختاری از نرم افزار Lisrel8.54 استفاده شد. یافته ها نشان داد تأثیر جو نوآورانه ادراکی بر خودکارآمدی رایانه و استفاده مداوم از تدریس الکترونیکی معلمان مثبت و معنادار است. شاخص نیکویی برازش 0/92 و ریشه میانگین مجذور باقی مانده ها در مدل متغیرهای مکنون 0/074= RMSEA بود. بنابراین مدل دارای برازش نسبتاً مطلوبی بوده است و به این ترتیب مدل معادلات ساختاری جوّ سازمانی نوآورانه ادراکی بر خودکارآمدی رایانه به صورت مستقیم و بر استفاده مداوم از تدریس الکترونیکی از طریق خودکارآمدی رایانه در معلمان به صورت غیرمستقیم مؤثر بوده است. نتیجه اینکه، مدیران با ایجاد جوّ سازمانی نوآورانه در مدارس و با ارتقای خودکارآمدی رایانه در معلمان می توانند شاهد استفاده از تدریس الکترونیکی در کلاس درس و تداوم آن باشند.
توانمندسازی حرفه ای معلمان در چشم انداز آینده و ارائه مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال هفدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶۷
7 - 32
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی منابع انسانی کلید توسعه و پیشرفت سازمان های آموزشی در مواجهه با تغییرات جهانی است. از معلم به عنوان مهم ترین عامل تغییر در آموزش وپرورش یادشده است. دانشگاه فرهنگیان، به عنوان دانشگاهی نوپا، در تربیت، آماده سازی و توانمندسازی معلمان، متناسب با ارزش های اسلامی و نیازهای جامعه، برای ورود به عرصه تعلیم وتربیت در چشم انداز آینده، نقشی اساسی ایفا می کند. هدف اصلی پژوهش ارائه مدل توانمندسازی حرفه ای معلمان در چشم انداز آینده است. روش تحقیق از نوع کیفی است. جامعه آماری پژوهش عبارت است از اسناد فرادستی، استادان دانشگاه فرهنگیان استان گلستان که از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. داده ها با بهره گیری از تحلیل محتوای کیفی از اسناد بالادستی و ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته با 26 نفر از استادان جمع آوری شد. بر اساس نتایج حاصله، مدل استخراجی 63 شاخص، 19 مؤلفه و 6 بعد برای توانمندسازی حرفه ای معلمان در چشم انداز آینده دارد. ابعاد شامل محتوای برنامه درسی و آموزشی (چهار مؤلفه)، سواد دیجیتالی (سه مؤلفه)، اخلاق و بصیرت دینی (سه مؤلفه)، بهسازی کارورزی (دو مؤلفه)، ساختار سازمانی (چهار مؤلفه) توسعه دانش و مهارت های حرفه ای معلم (سه مؤلفه)، در دانشگاه فرهنگیان شناسایی شدند. ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های حاصل از مدل توانمندسازی حرفه ای می تواند زمینه ساز ارتقای کیفی معلمان در چشم انداز آینده دانشگاه فرهنگیان باشد.
طراحی الگوی اخلاق حرفه ای معلمان: یک مطالعه آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال هفدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶۷
33 - 60
حوزه های تخصصی:
وجود اخلاق در آموزش وپرورش باعث رشد، تعالی و بالندگی آموزش وپرورش و به تبع آن کل کشور می شود. پژوهش حاضر با استفاده از رویکردهای آمیخته اکتشافی به شناسایی ابعاد و نشانگان تشکیل دهنده اخلاق حرفه ای معلمان و رعایت آن می پردازد. داده های کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته از 16 نفر مطلعان کلیدی و دارای تجربه زیسته در حوزه اخلاق حرفه ای معلمان که از طریق نمونه گیری هدفمند و روش گلوله برفی شناسایی شده بودند گردآوری شد. یافته های کیفی با استفاده از روش های کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان دادند، اخلاق حرفه ای معلمان دارای هشت مؤلفه اساسی است که عبارت اند از: معنویت؛ شخصیت؛ خودشناسی؛ مسئولیت اخلاقی در قبال دانش آموزان؛ مسئولیت اخلاقی در قبال اولیا و سرپرستان؛ مسئولیت اخلاقی در قبال حرفه و همکاران؛ مسئولیت اخلاقی در قبال سازمان و اداره؛ و مسئولیت اجتماعی. بر اساس این یافته ها پرسش نامه بخش کمی تدوین گردید و بین 387 نفر از معلمان آموزش وپرورش شهر تهران که به روش خوشه ای چندمرحله انتخاب شده بودند توزیع شد. نتایج حاصل از بخش کمی نشان دارد، معلمان شهر تهران معتقدند مسئولیت اخلاقی در قبال اولیا بیشتر از دیگر مؤلفه ها، و مسئولیت اخلاقی در قبال سازمان و اداره کمتر از دیگر مؤلفه ها رعایت می شود. لذا پیشنهاد می شود مسئولان آموزش وپرورش ضمن شناخت عوامل بی اعتمادی معلمان موجبات اعتماد ایشان را فراهم نمایند. همچنین تدوین و معرفی منشور اخلاق حرفه ای معلمان و احصا کدهای رفتاری ذیل این منشور و انعقاد میثاق نامه اخلاقی حرفه ای معلمان در ارتقا اخلاق حرفه ای معلمان مؤثر است.
فهم پدیدارشناسانه تجربه زیسته معلمان دوره ابتدایی از ارتباطات کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال هفدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۸
7 - 22
حوزه های تخصصی:
معلمان رکن اساسی در فرایند یاددهی- یادگیری هستند، لذا از تجربیات زیسته آن ها می توان اطلاعات مفید و گران بهایی استخراج کرد. هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر، فهم پدیدارشناسانه تجربه زیسته معلمان دوره ابتدایی از ارتباطات کلامی بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. روش گردآوری اطلاعات استفاده از مصاحبه های نیمه ساختمند بود. بر این اساس، از بین معلمان دوره ابتدایی ۱۸ نفر بر اساس معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند. تحلیل مصاحبه ها، با استفاده از الگوی کلایزی و روش تحلیل مضمون انجام شد. پس از استخراج موضوعی و طبقه بندی آن ها، یافته ها در سه مقوله اصلی «تأثیر بر یادگیری»، «رفتار» و «ارتباطات دانش آموزان» و ۱۲ مقوله فرعی طبقه بندی شدند. واکاوی تجربه های زیسته معلمان دوره ابتدایی نشان داد که ارتباطات به رشد جنبه های روان شناختی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان کمک شایانی می کند. بر این اساس می توان از تجربه های معلمان برای حل مسائل و مشکلات تحصیلی و رفتاری دانش آموزان و ارتباط مؤثر با والدین و مربیان بهره برد.
ارزشیابی برنامه های درسی ضمن خدمت بر اساس اصول آندراگوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
282 - 299
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، به کارگیری الگوی هاماند در ارزشیابی اثربخشی برنامه های آموزش ضمن خدمت بر اساس اصول آندراگوژی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل سه گروه 1- معلمان 2- مدرسان دوره 3- دست اندرکاران و مجریان برگزارکننده دوره است. جامعه آماری گروه اول 175 نفر بودند که 120 نفر به صورت تصادفی، با توجه به جدول مورگان انتخاب شدند، حجم جامعه گروه دوم 12 نفر و حجم جامعه گروه سوم 21 نفر بود که به شیوه سرشماری مطالعه شدند. برای گردآوری داده ها از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. در روش میدانی برای پاسخ گویی به سؤالات پژوهش از دو پرسش نامه محقق ساخته در مقیاس پنج درجه ای لیکرت استفاده شد. برای بررسی کیفیت محتوای ارائه شده در ابعاد مختلف از یک پرسش نامه با 42 گویه و جهت بررسی میزان اثربخشی برنامه درسی ارائه شده در این دوره از یک پرسش نامه با 14 گویه استفاده شد. داده های جمع آوری شده به صورت توصیفی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که کیفیت محتوای آموزشی، کیفیت برنامه درسی ارائه شده در این دوره در ابعاد مختلف کمتر از حد متوسط، و متناسب با اصول آندراگوژی نبوده است. همچنین، کیفیت سازمان دهی محیط آموزش، امکانات و توانایی مدرسان دوره از نظر فراگیران در ابعاد مختلف درحد متوسط بوده است.
باورهای فراشناختی و سلامت روان در معلمان زن
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مولفه های فراشناخت با سلامت روان معلمان زن شهرستان اندیمشک در سال تحصیلی 97-96 انجام شده است. در این تحقیق 325 معلم که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای از جامعه آماری مورد نظر برگزیده شده بودند، به عنوان گروه نمونه مورد مطالعه قرار گرفتند. روش تحقیق از نوع همبستگی و برای سنجش متیغرهای تحقیق از ابزارهای اندازه گیری شامل فرم کوتاه پرسشنامه فراشناخت و پرسشنامه سنجش سلامت روانی افراد استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها شامل همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری بود. نتایج پژوهش نشان داد که بین مولفه های باورهای مثبت در مورد نگرانی و خودآگاهی شناختی با سلامت روان رابطه مثبت و بین مولفه های باورهای منفی در مورد کنترل ناپذیری و خطر افکار، اعتماد شناختی و باورها در مورد نیاز به کنترل افکار با سلامت روان رابطه منفی وجود دارد. سطح معناداری در این پژوهش 05/0=α در نظر گرفته شده است.
نقش خلاقیت در یادگیری سازمانی و اضطراب اجتماعی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم پاییز (آبان) ۱۳۹۹ شماره ۹۲
1041-1048
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش ها به بررسی نقش خلاقیت و یادگیری سازمانی و عوامل موثر بر اضطراب اجتماعی پرداخته اند. اما پیرامون نقش خلاقیت در یادگیری سازمانی و اضطراب اجتماعی معلمان شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: این پژوهش با هدف مطالعه نقش خلاقیت در یادگیری سازمانی و اضطراب اجتماعی انجام شده است. روش: این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی با رویکرد مدل ساختاری می باشد که از روش همبستگی به عنوان روش تحقیق استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کارکنان و معلمان سازمان آموزش و پرورش شهرستان مشکین شهر بود که به تعداد 274 نفر به عنوان شرکت کنندگان تحقیق انتخاب شدند که برای نمونه گیری از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه خلاقیت عابدی (1372)، پرسشنامه یادگیری سازمانی توی فام و اسوایرسزک (2006) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور و همکاران (2000) می باشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که خلاقیت بر یادگیری سازمانی و اضطراب اجتماعی تأثیر دارد (0/005 ≥ p )؛ بدین معنی که خلاقیت 77 درصد از بار عاملی مربوط به یادگیری سازمانی و 73 درصد از بار عاملی مربوط به اضطراب اجتماعی را گزارش می کند. نتیجه گیری: خلاقیت عنصری مهم در تبیین اضطراب اجتماعی و یادگیری سازمانی معلمان تلقی می شود و می توان از خلاقیت به عنوان عامل پیش بینی کننده یادگیری سازمانی و اضطراب اجتماعی معلمان نام برد.
نقش میانجی فضیلت سازمانی در رابطه بین شفافیت نقش و رفتار شهروندی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
43 - 56
حوزه های تخصصی:
پژهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی فضیلت سازمانی در رابطه بین شفافیت نقش و رفتار شهروندی سازمانی انجام شد. روش تحقیق از حیث هدف توسعه ای-کاربردی و از حیث جمع آوری داده ها، توصیفی- همبستگی به روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان آموزش و پرورش باینگان در سال تحصیلی 98-1397 بود که با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس تعداد 200 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رفتار شهروندی سازمانی اورگان(2000)، شفافیت نقش سازمانی ساویر(1992) و فضیلت سازمانی کامرون و همکاران(2004) استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه ها مورد تایید دو نفر از اساتید علوم تربیتی قرار گرفته و پایایی آن ها با استفاده از محاسبه آلفای کرونباخ به ترتیب 91/0، 84/0 و 87/0 به دست آمد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار spss و نرم افزار LISREL استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که شفافیت نقش سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی با بتای (42/0=β) و بر فضیلت سازمانی با بتای(45/0=β) اثر مثبت و مستقیم دارد، همچنین اثر مثبت و مستقیم فضیلت سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی با بتای (42/0=β) معنی دار است، ضریب اثر غیرمستقیم شفافیت نقش سازمانی بر رفتار شهروندی سازمانی/ با بتای (18/0=β) است که نشان می دهد نقش واسطه فضیلت سازمانی در رابطه بین شفافیت نقش سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی معنی دار است. بنابراین می توان گفت که شفافیت نقش و فضیلت سازمانی از متغیرهای مهم و مرتبط با رفتار شهروندی سازمانی است و مدیران باید جهت ارتقای رفتار شهروندی سازمانی به این دو متغیر توجه داشته باشند.