بررسی تطبیقی استعاره ی مفهومی غم و شادی با استناد بر شواهدی از آثار افغانی و ایشی گورو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی شناختی، یکی از گرایش های جدید و قدرتمند زبان، فکر و به تبع آن استعاره است که زبان را در تعامل با اندیشه، منطق و ادراک می داند. در این رویکرد، مفاهیم انتزاعی و گنگ توسط مفاهیم ملموس و آشنا ساختاربندی می شوند. نظریه ی استعاره ی مفهومی، از نظریه های مهم زبان شناسی شناختی است و در این میان احساس که مفهومی ذهنی است؛ یکی از حوزه های مورد مطالعه می باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه ی استعاره های مفهومی غم و شادی در آثار دو نویسنده ی معاصر ایرانی و انگلیسی به نام های افغانی و ایشی گورو (برنده ی جایزه ی نوبل ادبی 2017) می پردازد. برای انجام مراحل پژوهش، ابتدا 50 مورد از آثار دو نویسنده ی فوق که در آن ها مفهوم استعاری یکی از حوزه های غم و شادی به کار رفته بود، استخراج گردید که از این مجموعه، 31 مورد به استعاره های غم و 19 مورد به استعاره های شادی مرتبط گردید و رایج ترین حوزه های مبدأ برای مفهوم سازی دو احساس بیان و مشخص گردید فراوانی استعاره های غم و تنوع معنایی آن ها بیشتر از حوزه ی شادی می باشد. سپس استعاره های غم و شادی بر اساس مدل کوچش، برای تشخیص این که غالب استعاره ها در کدام گروه قرار می گیرند، تقسیم بندی شد. پس از تحلیل داده ها، تلاش شد پربسامدترین نگاشت های استعاری و حوزه های مبدأ که در ساخت استعاره های غم و شادی به کار می روند، تعیین گردد.