مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
توسعه محصول جدید
حوزه های تخصصی:
منشا اصلی موفقیت در کسب مزیت رقابتی برای شرکت های آینده، توسعه ی موفق و مداوم محصولات جدید و بهبود یافته است. شناسایی عوامل اساسی موفقیت در توسعه محصول جدید در قالب راهبردهای کسب و کار، محققان را بر آن داشته است تا در این زمینه تحقیقات گسترده ای را انجام دهند. هدف این تحقیق، افزایش نرخ جذب مشتریان از طریق شناسایی و اولویت بندی عوامل کلیدی در توسعه محصول جدید است. به این منظور از مدل تئوری انتشار باس، رویکرد پویایی شناسی سیستم و رویکرد تئوری بنیادی، استفاده شده است. در این تحقیق سعی شده است تا با مطالعات کتابخانه ای و مشاوره با خبرگان (صاحب نظران صنعت و دانشگاه)، عوامل کلیدی توسعه موفق محصولات جدید شناسایی شوند. تعیین روابط میان متغیرهای تحقیق از طریق مصاحبه با خبرگان به استخراج متغیرها و تنظیم فرضیات پویای مدل منجر شده که مبنای ترسیم نمودارهای علت و معلولی و موجودی و جریان قرار گرفته است. استخراج معادلات مربوط به روابط متغیرهای مدل و شبیه سازی آن ها در نرم افزار ونیسم منجر به شکل گیری مدل نهایی تحقیق گردید. در این مدل، 4 سناریوی مختلف مورد بررسی قرار گرفت که نتایج آن ها به طور خلاصه حاکی از آن است که افزایش بودجه در بخش های تحقیق و توسعه و بازاریابی بطور همزمان می تواند تاثیر بیشتری در جذب مشتریان داشته باشد.
مقوله شناسی توسعه محصول جدید با استفاده از تحلیل محتوا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از تولید کنندگان برای انجام موفق فرایند توسعه محصول جدید خود با چالش مواجه هستند. این چالش عموماً طبیعی است اما پاسخ قطعی و مشخص برای آن وجود ندارد. چرا که هر خوشه صنعتی، هر بازار، هر سیستم تولید، هر جامعه و هر سطحی شرایط خاص خود را دارد. لذا می بایست برای هر مجموعه تولیدی و شاید هر شرکت منحصر به فرد، الگوی خاص را در نظر گرفت. این الگوها می توانند از نظر ماهیت و نوع عناصر با یکدیگر مشابه باشند اما از نظر کیفیت عناصر و عملکرد کاملاً متفاوت باشند. به همین منظور در این مقاله به نتایج شناسایی مؤلفه های توسعه محصول جدید، خاصه در صنایع غذایی استان فارس، ارائه شده است. پژوهش مربوطه یک تحقیق کیفی از نوع تحلیل محتوا است که در ابتدا سنجه های مؤثر در فرایند توسعه محصول جدید از طریق بازنگری جامع ادبیات استخراج و سپس بر اساس نظر 11 خبره در قالب مصاحبه های نیمه هدایت شده مورد ارزیابی و اصلاح قرار گرفت. سپس در فرایند شش مرحله ای تحلیل محتوا با رویکرد مقوله ای با استفاده از نرم افزار MAXQDA تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که چهار مؤلفه اصلی توسعه محصول جدید در صنایع غذایی را تحت تأثیر قرار می دهد: توسعه فنی، توسعه مفهومی، توسعه بازار و توسعه منابع. این چهار مؤلفه از 13 مؤلفه فرعی، 34 کد گزینشی و نهایتاً 73 کد اولیه به دست آمده است. بر این اساس توصیه می شود هر نوع توسعه محصول در صنایع غذایی استان فارش با در نظر گرفتن تمامی ابعاد این مجموعه صورت گیرد.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر موفقیت توسعه محصول جدید با استفاده از رویکرد پویایی شناسی سیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال هفدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۲
39 - 57
حوزه های تخصصی:
شرکت ها برای رشد و باقی ماندن در عرصه رقابت ناچار به نوآوری و توسعه محصولات جدید هستند، اما نوآوری و فرآیند توسعه محصول، پرریسک و هزینه بر است. از طرفی اکثر محققین برای بررسی توسعه محصول، عوامل مؤثر بر آن را ایستا در نظر گرفته و به پویایی بین این عوامل توجه ننموده اند. از آنجایی که نحوه ارتباط بین عوامل مؤثر بر موفقیت توسعه محصول جدید دارای پویایی ها و بازخوردهای فراوانی است. ابزار پویایی شناسی سیستم ها، ابزار مناسبی است که از آن می توان برای تجزیه وتحلیل در این حوزه استفاده کرد. در این تحقیق در جهت شناسایی و تحلیل پویایی های عوامل مؤثر بر موفقیت توسعه محصول جدید، بر اساس پیشینه نظری و نظرات خبرگان صنعت، متغیرهای کلیدی در حوزه توسعه محصول جدید شناسایی و روابط علت و معلولی میان این متغیرها ترسیم شده است. سپس روابط ریاضی میان این متغیرها بر اساس روابط موجود در پیشینه تعیین و بر این اساس سیستم مورد نظر، در شرکت صنایع غذایی نوشین آذر در بازه زمانی سال های 1384 الی 1404 شبیهسازی شده است. جهت بهبود عملکرد شرکت سیاستهای افزایش حمایت مدیریت، سرمایه گذاری بیشتر در بخش تحقیق و توسعه و افزایش و بهبود برنامه ریزی توسعه محصول پیشنهاد و نتیجه حاصل از اجرای این سیاستها شبیه سازی شده است.
همکاری راهبردی شرکت های صنعتی و بنگاه های جدید فناوری نانو، چالش ها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستیابی به اقتدار، رفاه و تولید ثروت از طریق به کارگیری فناوری های پیشرفته مانند فناوری نانو، از راهبردهای کلان کشور محسوب می شود. این تحقیق با هدف واکاوی چالش های همکاری راهبردی شرکت های صنعتی و بنگاه های جدید فناوری نانو در فرایند توسعه محصول جدید و راهکارهای رفع آنها انجام شده و با استفاده از روش مطالعه موردی چندگانه طولانی مدت به بررسی پنج فرایند همکاری میان شرکت های صنعتی و بنگاه جدید فناوری نانو از سال 1389 تا 1396، پرداخته شده است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته با مدیران بنگاه های جدید و شرکت های صنعتی و بررسی مستندات مانند توافقنامه ها و صورت جلسات و برای تجزیه وتحلیل داده ها، از روش کدگذاری باز و محوری استفاده شد. برخی از چالش های همکاری عبارتند از عدم شناخت بنگاه جدید و شرکت صنعتی از یکدیگر و تفاوت نگاه دانشگاهی بنگاه و بینش سنتی شرکت صنعتی به نوآوری، طولانی شدن فرایند توسعه محصول جدید و پیچیدگی ها و هزینه های آن، ساده انگاری تولید محصولات مبتنی بر فناوری پیشرفته، ریسک ها و عدم اطمینان ها، بی عدالتی در تقسیم منافع حاصل از همکاری و عدم رغبت شرکت صنعتی به توسعه فناوری به حوزه های دیگر. مبتنی بر این چالش ها، راهکارهایی برای همکاری مؤثرتر ارائه شد.
ارائه الگویی جهت بهبود عملکرد فرایند خلق مشترک محصولات جدید در سازمان (مطالعه موردی: یک سازمان صنعتی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت صنعتی (آزاد سنندج) سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۸
113 - 130
حوزه های تخصصی:
ﭘﯿﺸﺮﻓﺖ ﺳﺮﯾﻊ ﻓﻨﺎوری ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎ را به گسترش فعالیت های NPD خود در سراسر مرزهای سازمانی تشویق کرده است. روش خلق مشترک به عنوان یکی از رویکردهای موفق در توسعه ی مزایای رقابتی، به کار گرفته شده است. تامینکنندگان و برخی سازمانهای پیشروی بین المللی در حال گسترش فعالیت های خود به سمت یکدیگر بوده و مطابق با ادبیات، خلق ارزش برای دو طرف به صورت مشترک انجام می پذیرد. خلق مشترک به معنای مشارکت فعال تامین کننده یکی از محوری ترین اصول این دیدگاه نوظهور می باشد. در راﺳﺘﺎی اﯾﻦ ﻫﺪف، ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ، ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ روﯾﮑﺮد ﺳﺎﺧﺘﺎری اﺳﺖ ﮐﻪ در آن عواملی که بر عملکرد فرایند خلق مشترک تاثیرگذارند را در ﻧﻈﺮ ﺑﮕﯿﺮد. پرسش اساسی اینجاست که این عوامل از چه میزان اهمیتی برخوردار هستند. برخلاف تحقیقات پیشین این مقاله، علاوه بر نگاهی جامع بر عوامل موثر بر عملکرد این فرایند میزان ارزش نسبی هر یک از عوامل با در نظر گرفتن تاثیرات متنقابل آنها ، مورد بررسی قر ار گرفته است. این بررسی از طریق پیمایش دریک سازمان صنعتی با استفاده از روش دلفی جهت شناسایی و بومی سازی عوامل و مدل تحلیل شبکه در تعیین وزن هر یک از عوامل صورت گرفته است. روایی پرسشنامه از طریق نظر خبرگان و پایایی آن با ضریب توافق کندال0.59 و نرخ ناسازگاری تایید شده است. جامعه آماری این پژوهش خبرگان سازمان صنعتی بوده است. نتایج حاکی از آن است که عوامل"تحقیق و توسعه"، "تولید"، "نیروهای پیشران مرتبط با تامین کننده" و "مدیریت پایان عمر" دارای اولویت بالاتری هستند. لذا توجه به این عوامل می تواند سرمنشا تحول در دیدگاه مدیران ارشد قرار گیرد.
طراحی الگوی مشارکت مشتریان در فرآیند توسعه محصول جدید در صنعت خودروی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
195 - 228
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارائه چارچوبی برای اجرای اثربخش فرآیندهای توسعه محصول با توجه به خواست ها و انتظارات مشتریان و انطباق آن با ویژگی های سازمانی برای صنعت خودروی کشور است. این پژوهش از منظر هدف کاربردی توسعه ای و بر حسب ماهیت داده ها و نحوه گردآوری آن ها از نوع پژوهش های آمیخته اکتشافی (کیفی کمّی) با رویکرد گام های دروازه ای طراحی محصول است. بررسی متداول ترین روش های توسعه محصول با توجه به پیشینه و کاربردهای صنعت، استخراج شاخص های توسعه محصول جدید از منظر مشتریان، انطباق شاخص های توسعه محصول جدید با ویژگی ها و اهداف سازمانی، تعیین شاخص های اثرگذار بر توسعه محصول جدید و رتبه بندی آن ها که در آن از فنون تحلیل محتوا و گروه کانونی اکتشافی به منظور استخراج سنجه های پژوهش استفاده می شود. در بخش کیفی حجم نمونه شامل 19 خبره و در بخش کمّی حجم نمونه شامل 294 نفر از مشتریان سه شرکت «ایران خودرو»، «سایپا» و «پارس خودرو» است. بر اساس یافته های این پژوهش، 50 شاخص در 11 تم ها و شرح آن ها و نیز الویت بندی تم های توسعه محصول جدید از دید مشتریان و سازمان شناخته، ارائه و تحلیل شدند.
جایگاه جمع سپاری در طراحی و توسعه محصول جدید
حوزه های تخصصی:
جمع سپاری را می توان یک الگوی کسب وکار مبتنی بر وب دانست. که در سال های اخیر از سوی سازمان ها بسیار موردتوجه قرارگرفته است. که به واسطه یک فراخوان عمومی، از تعداد زیادی از افراد فعال در بستر وب برای کسب راه حل های نوآورانه کمک گرفت اﻣﺮوزه سازمان ها به طور ﻓﺰاﯾﻨﺪه ای جمع سپاری را ﺟﻬﺖ دﺳﺘﺮﺳﯽ ﺑﻪ ﻧﯿﺮوی اﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﺮﺧﻂ و ارزان قیمت ﺑﻪ ﮐﺎر می گیرند. ﺑﺮای ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ در ﻓﺮآﯾﻨﺪ جمع سپاری ﺑﺎﯾﺪ استراتژی هایی ﺟﺬب، ﺣﻔﻆ، ﻧﮕﻬﺪاری و اﻓﺰاﯾﺶ وﻓﺎداری جمع کاران اﺗﺨﺎذ ﺷﻮد. تا بتوان از جمع کاران برای حل مسائل کمک گرفت. جمع سپاری را می توان در مدت زمانی کوتاه، با هزینه ای پایین و جلب توجه (جمعیت) به مسئله طراحی و توسعه محصول جدید را از طریق پیشنهادات و راه حل های مسائل به دست آورد و آن ها را باهدف ارائه محصولی باکیفیت تر به کاربست. که در درک ارزش مورد انتظار مصرف کنندگان و اطمینان از تناسب محصول تولیدشده با نیاز آن بسیار موفق است در جمع سپاری مشارکت افراد و کاربران متخصص و خارج از سازمان برای طراحی محصول بیشتر می شود و باعث اطلاع از سلیقه مشتری و درنتیجه باعث تطابق باسلیقه مشتری و فروش بیشتر محصول می شود. وجود جمع سپاری برای طراحی و توسعه محصول باعث ایجاد مزیت رقابتی و رسیدن سازمان به اهداف استراتژیکی در بازار می شود. هدف مطالعه حاضر این است که به روش توصیفی و بامطالعه برخی نمونه ها، گزارش ها و سایر متون امکان به کارگیری جمع سپاری در طراحی و توسعه محصول را بررسی کند.
هماهنگی تصمیم های قیمت گذاری و بازاریابی محصول جدید با استفاده از نظریه بازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دنیای امروز، یکی از مصادیق رشد و توسعه شرکت ها، به وجود آمدن و تولید یک محصول جدید است که در آن عوامل زیادی اهمیت پیدا می کنند. قیمت گذاری و بازاریابی یک محصول جدید در کنار محصولات فعلی (قدیمی) نکته های حائز اهمیتی در تعیین مقدار تقاضا و میزان سود است. در این پژوهش از چهار رویکرد بازی تعادل نش، بازی استکلبرگ محصول جدید (محصول جدید - رهبر)، بازی استکلبرگ محصول قدیمی (محصول قدیمی- رهبر) و بازی با همکاری، برای به دست آوردن مقدار تقاضا، سود و قیمت هر دو محصول قدیمی و جدید، استفاده شده است. این رویکردها در دو حالت کلی و با محدودیت (تبلیغات محصول قدیمی غیر مجاز) مورد بحث و بررسی قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که بازی با همکاری در مجموع سود بیشتری دارد ولی درصورتی که بازیکنان قدرت تصمیم گیری یکسانی دارند بازی نش پیشنهاد می شود و اگر قدرت بیشتری در بازار دارند به شکلی که می توانند تصمیم های خود را به بازیکن دیگر تحمیل نمایند بازی استکلبرگ پیشنهاد می گردد.
شناسایی عوامل مؤثر در عملکرد زمانی توسعه محصول در قالب تحلیل سه شاخگی(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از عوامل اصلی در توسعۀ محصولات جدید، به ویژه محصولات نظامی و الکترونیکی، زمان دستیابی به این محصولات یا به عبارت ساده تر، زمان ایده تا محصول است. در این پژوهش محققان کوشیده اند از زوایای گوناگون این موضوع را بررسی کنند و هم زمان با بررسی نتایج چندین فعالیت پژوهشی در زمینۀ بهبود عملکرد زمانی در صنایع دفاعی، پیشنهادهای خود را براساس تجربیات صنعتی، مشاوره ای و دانشگاهی به صورت کاربردی ارائه کنند. ارائۀ الگو و دسته بندی جامعی که دربردارنده و پوشش دهندۀ مهم ترین عوامل مؤثر در عملکرد زمانی طرح های توسعۀ محصول جدید باشد و درعین حال، چالش های حوزه ای فعال از صنایع ایرانی را نیز درنظر داشته باشد و با زبان مشترک متخصصان صنعت ارائه شده باشد، مدیران و سیاست گذاران حوزه های توسعۀ محصول و فناوری را در عرصۀ تدوین راهبردها و برنامه های کاهش زمان دستیابی به محصول یاری می کند و چارچوب مناسبی را پیش روی آنان قرار می دهد. مطالعۀ حاضر به منظور دستیابی به چنین دسته بندی جامعی، با مطالعات کتابخانه ای، برگزاری پنل خبرگان و استفاده از روش تحلیل تماتیک انجام داده شده است و مجموعه عوامل مؤثر در عملکرد زمانی محصولات در قالب سه شاخۀ زمینه ای، رفتاری و ساختاری، 9 تم (دسته) و بیش از 23 زیردسته ارائه شده اند. عناوین 9 تم بیان شده عبارت اند از: 1. عوامل محیط دور؛ 2. عوامل محیط نزدیک؛ 3. منابع انسانی؛ 4. مدیریت و رهبری؛ 5. مدیریت منابع؛ 6. معماری سازمانی؛ 7. استراتژی؛ 8. همکاری ها؛ 9. پروژه. در پایان نیز به جمع بندی، ارائۀ برخی کاربردهای مدیریتی و محدودیت های پژوهش حاضر پرداخته شده است.
مدل سازی تاثیر دانش مشتری بر توسعه محصول جدید و عملکرد شرکت با رویکرد پویایی شناسی سیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهم بزرگی از دارایی های شرکت را دانش تشکیل می دهد و یکی از مهمترین منابع دانش برای سازمان ها مشتریان می باشد، لذا شرکت ها برای شناخت بیشتر مشتریان و داشتن مزیت رقابتی، از مدیریت دانش مشتری استفاده و دانش مشتری از عوامل موفقیت شرکت ها شناخته می شود. براین اساس در این پژوهش مدل تاثیر دانش مشتری بر توسعه محصول جدید و عملکرد شرکت با توجه به رویکرد پویایی شناسایی سیستم ارائه می گردد. بدین منظور ارتباطات دانش مشتری، توسعه محصول جدید و شاخص های عملکردی در ادبیات موضوع مورد بررسی قرار گرفته و با مصاحبه با خبرگان صنعت فناوری اطلاعات و بهره گیری از تئوری داده بنیاد کدگذاری انجام و چگونگی اثرگذاری دانش مشتری بر عملکرد ترسیم گردید. در ادامه با توجه به کدگذاری انجام شده با استفاده از رویکرد پویایی شناسی سیستم، مدل پویا چگونگی تاثیر دانش مشتری بر عملکرد ارائه که در آن نحوه تاثیر ارتباط دانش مشتری بر روی توسعه محصول جدید و عملکرد سازمان مشخص گردید. نتایج این پژوهش نشان می دهد که دانش و دانش مشتری بر توسعه محصول جدید و همچنین عملکرد مالی، تعداد مشتری، تعداد ایده، وفاداری مشتری، تعداد مشتری، محصولات شخصی سازی شده، زمان ایده تا محصول و فرآیندهای داخلی اثر می گذارد، همچنین به منظور اثرگذاری بهتر دانش مشتری برعملکرد نیاز به بلوغ دانش در شرکت می باشد. بدین رو با مدیریت دانش می توان رشد مناسبی در توسعه محصول جدید ایجاد کرد. این تحقیق می تواند هم به لحاظ روش تحقیق و هم به لحاظ نتایج در رشته های مختلف مهندسی مورد استفاده قرار گیرد.
ارایه الگویی برای ارزیابی گزینه های طراحی مفهومی در پروژه های توسعه محصولات پیچیده دفاعی با در نظر گرفتن پیوستگی و تاثیر متقابل ریسک ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی گزینه ها در مرحله طراحی مفهومی و انتخاب گزینه مناسب یکی از گلوگاه های کلیدی در فرآیند توسعه ی محصولات جدید به ویژه محصولات نظامی است. در این مقاله یک مدل بهینه سازی چندهدفه با سه تابع هدف شامل حداقل شدن ریسک، حداکثر شدن اثربخشی و حداقل شدن هزینه برای ارزیابی گزینه ها ارایه شده است. تصمیم گیرنده می تواند با توجه به سطح ریسک پذیری خود و نیز محدودیت میزان بودجه، گزینه ای را انتخاب کند که دارای بیشترین اثربخشی باشد. ویژگی مهم مدل ارایه شده در نظر گرفتن ریسک های مرتبط با متغیرهای پیوسته طراحی و نیز اثر متقابل آن ها بر یکدیگر است. این امر باعث لحاظ تمام ریسک های طراحی و نیز افزایش دقت محاسبه میزان ریسک طرح ها شد. همچنین لحاظ کردن اثر هزینه ای ریسک ها در تابع هزینه، باعث بهبود فرآیند محاسبه هزینه طرح شده است.
ارائه مدل پویای توسعه محصول جدید در حوزه فناوری های مالی نظارتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تغییرات سریع امروزی و محیط بسیار نامطمئن که نیازهای مشتریان، فناوری، نیازمندی های کارکنان وضعیت جوامع، نظام های پولی، موقعیت جغرافیایی و به طورکلی همه چیز در حال تغییر است، شرکت ها نمی توانند همواره به تولید و عرضه محصولات موجود خود تکیه کنند. استراتژی توسعه محصول جدید یک فعالیت مهم است که به شرکت ها کمک می کند تا زنده بمانند و بهبودهای مستمر ایجاد کنند. لیکن اکثر سازمان ها این عوامل را ایستا در نظر گرفته و به پویایی این عوامل توجه ننموده اند. ازآنجایی که نحوه ارتباط بین عوامل مؤثر بر موفقیت توسعه محصول جدید دارای پویایی ها و بازخوردهای فراوانی است، ابزار پویایی شناسی سیستم ها، ابزار مناسبی است که از آن می توان برای تجزیه وتحلیل در این حوزه بهره گرفت. در این تحقیق در جهت شناسایی و تحلیل پویایی های عوامل مؤثر بر موفقیت توسعه محصول جدید، بر اساس پیشینه نظری و نظرات خبرگان صنعت، متغیرهای کلیدی در حوزه توسعه محصول جدید شناسایی و روابط علت و معلولی میان این متغیرها ترسیم شده است. بر این اساس سیستم موردنظر، در بانک تجارت در بازه زمانی سال های 1392 الی 1404 شبیه سازی شده است. نتایج حاصل از شبیه سازی و بررسی نشان می دهد که توجه به سیاست های در نظر گرفته شده، توسعه محصولات جدید مالی نظارتی در سازمان یادشده را بهینه می سازند.
تاثیر مشتری گرایی و رقیب گرایی بر توسعه محصول جدید با توجه به نقش میانجی مدیریت استراتژیک برند در بانک ملت استان گلستان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر مشتری گرایی و رقیب گرایی بر توسعه محصول جدید با توجه به نقش میانجی مدیریت استراتژیک برند بود. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از جهت روش، توصیفی – پیمایشی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری تحقیق کلیه مدیران و معاونین و کارشناسان بانک ملت استان گلستان به تعداد 100 نفر بودند. حجم نمونه مطابق جدول کرجسی و مورگان 80 نفر تعیین و برای نمونه گیری از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری با نرم افزار لیزرل انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که مشتری گرایی بر مدیریت استراتژیک برند تاثیر دارد. رقیب گرایی بر مدیریت استراتژیک برند تاثیر دارد. مدیریت استراتژیک برند بر توسعه محصول جدید تاثیر دارد. مشتری گرایی بر توسعه محصول جدید تاثیر دارد. رقیب گرایی بر توسعه محصول جدید تاثیر دارد.
تأثیر عوامل ساختاری بر توسعه محصول جدید در سطح صنعت فضایی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۲)
31 - 66
حوزه های تخصصی:
رشد روزافزون دستاوردهای فضایی حاصل از توسعه محصولات جدید و افزایش سطح بهره برداری از یافته های آن، باعث شده تا حوزه فضایی نقش مؤثری در توسعه اقتصادی و افزایش تولید ناخالص داخلی کشورها داشته باشد. بررسی پیشینه تحقیق بیانگر تأثیر عوامل سه سطح صنعت(بالاترین سطح)، بنگاه (سطح میانی) و فرآیند(سطح عملیاتی) در تحقق محصول جدید است و صنعت فضایی نیز تابع این دسته بندی می باشد. کُنش های ساختاری سطوح حوزه فضایی طی دهه اخیر، مشکلاتی در حوزه پرتابه ها و ماهواره ها ایجاد کرده است که به عنوان یک دغدغه در این حوزه قابل تأمل است. در این تحقیق با تمرکز بر سطح صنعت فضایی، ابتدا شناسایی موقعیت مسأله زا از روش اظهاری و اسنادی انجام و صحه گذاری نتایج با ایجاد گروه کانونی، توسط خبرگان صورت گرفت. با بررسی پیشینه تحقیق، 34 عامل مرتبط با توسعه محصول جدید این سطح شناسایی و در ارزیابی میزان تأثیر آنها در تحقق اهداف فضایی کشور با روش وزن دهی ساده از تصمیم گیری چند معیاره، پنج عامل مؤثر بر توسعه محصول جدید به عنوان پیشران انتخاب شد. سپس ارزیابی تأثیرمتقابل عوامل با نرم افزار میک مک انجام و در تحلیل ساختاری عوامل، روابط بین عوامل اولویت بندی گردید و مشخص شد عامل ساختار و روابط سازمانی در این سطح، تأثیر مستقیم بر تعیین زمان ورود محصول جدید به بازار دارد که نیاز است حاکمان حوزه فضایی توجه ویژه ای به آنها داشته باشند. در نهایت، اولویت ها، الزامات و پیشنهادات بهبود تصمیمات در این سطح برای توسعه محصول جدید ارائه گردید.
توسعۀ مشتری محور کودهای ان پی کی جدید با استفاده از داده کاوی (مورد مطالعه: تعاونی های کشاورزی استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعاون و کشاورزی سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
161 - 196
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه رویکرد مبتنی بر داده کاوی درزمینه توسعه مشتری محور محصولات جدید و با تمرکز بر یک نوع کود کشاورزی صورت گرفته است. مشکل مد نظر در این پژوهش ناشی از حجم و تنوع بالای تقاضای مشتریان از یک طرف و از طرف دیگر محدودیت تعاونی های کشاورزی در تنوع کودهای قابل عرضه بوده است. بر همین اساس، ابتدا داده های مربوط به نیازها و اولویت های واقعی مشتریان از نظر نوع کود، قیمت و زمان خرید با استفاده از ابزارهای نظرسنجی جمع آوری و سپس بر اساس الگوریتم کریسپ در داده کاوی، تجزیه وتحلیل گردید. در گام اول از تجزیه وتحلیل داده ها و به منظور توسعه مشتری محور محصولات جدید، از روش خوشه بندی استفاده و به موجب آن تنوع کودهای معرفی شده از سمت مشتریان از 37 نوع به 5 نوع کاهش یافت؛ به گونه ای که ویژگی محصولات جدید نزدیکی بسیاری به نیازهای اغلب مشتریان داشت. سپس، با استفاده از روش درخت تصمیم گیری پیش بینی کیفیت مورد نظر برای هر محصول جدید در بازه های زمانی متفاوت انجام و بر اساس آن الگوی تامین و تولید محصولات با توجه به تمایل و تقاضای مشتریان در هر فصل فراهم شد. در کل و با توجه به نتایج به دست آمده می شود گفت که استفاده از داده کاوی می تواند در توسعه محصولات جدید به صورت مشتری محور مفید واقع شود و این رویکرد قادر است تا نسبت به مسائلی همچون مدیریت تنوع داده ها و همچنین برنامه ریزی های مدیریت زنجیره تأمین مشتری محور نیز پاسخگو باشد.
مدل سازی ریسک ها در پیکره بندی مجدد زنجیره تأمین سبز برای توسعه محصول جدید (مطالعه موردی: محصولات مصرفی پر گردش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۰ شماره ۹۸
155 - 184
حوزه های تخصصی:
با توجه به محیط فعالیت به شدت رقابتی امروزه توسعه محصولات جدید در پاسخ به نیاز مشتریان و تلاش جهت کاهش آلایندگی های زیست محیطی به عنوان مزیت رقابتی شرکت ها محسوب می گردد. توسعه یک محصول جدید منجر به پیکره بندی مجدد زنجیره تأمین می گردد بنابراین نیازمند اتخاذ تصمیمات استراتژیکی ، فنی و عملیاتی مناسب می باشد. تصمیمات فوق عبارت اند از تخصیص کارخانه به محصول، انتخاب تأمین کنندگان مناسب، میزان تولید محصول و ذخیره مواد اولیه، میزان حمل ونقل و میزان خرید مواد اولیه. علاوه بر این توسعه محصول جدید همراه با ریسک های زیادی است که استفاده از استراتژی های مناسب جهت کاهش انها می تواند منجر به افزایش شانس موفقیت معرفی محصول در بازار گردد. مقاله حاضر به بررسی تولید یک محصول جدید در یک زنجیره تأمین سبز چندلایه ، چند منبعی می پردازد. پس از شناسایی ریسک های مختلف توسعه محصول جدید با استفاده از یک مدل ریاضی بهینه سازی ، به شناسایی بهترین استراتژی های پاسخگویی به ریسک های شناسایی شده و نیز اتخاذ تصمیمات فنی،استراتژیکی و عملیاتی بهینه می پردازیم. مسئله پیشنهادی متشکل است از سه تابع هدف که عبارت اند از تابع هدف اقتصادی، تابع هدف کاهش آلایندگی و تابع هدف کاهش ریسک. مسئله به صورت یک مدل ریاضی برنامه ریزی خطی عدد صحیح مختلط با پارامترهای قطعی فرموله شده است. اعتبار سنجی مدل پیشنهادی توسط یک مسئله نمونه در صنعت محصولات مصرفی پر گردش صورت پذیرفته است. نتایج حاصل از اجرای مدل بیانگر اثرگذاری حضور یک محصول جدید و انتخاب استراتژی های کاهنده ریسک بر روی پیکره بندی مجدد زنجیره تأمین سبز می باشد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل حساسیت نشان دهنده کارایی مدل پیشنهادی می باشد
شناسایی راهبردهای همکاری مشترک شرکت های دانش بنیان با زنجیره تأمین و توسعه محصول خودروسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی خرداد و تیر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۷
101 - 124
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، طراحی مدل پارادایمی همکاری مشترک شرکت های دانش بنیان و زنجیره ارزش خودروسازی با تمرکز بر حوزه های زنجیره تأمین و توسعه محصول خودرو و تبیین راهبردهای مربوطه است. رویکرد این پژوهش کیفی بوده و از روش نظریه داده بنیاد بهره برده شده است. نتایج حاصله از تجزیه و تحلیل داده ها در مدل پارادایمی با توجه به درهم تنیدگی سیاست های خودروسازان در زیست بوم ذی نفعان در مدل سه بعدی با رویکرد سیاست گذاری سازمان دهی شده است. در بعد سیاست گذاری شناسایی روندهای آینده پژوهانه نسل های جدید خودرو در حوزه فناوری های با سطح متوسط و بالا، بازنگری عمق ساخت داخل بر مبنای فناوری در برنامه 1404 در راستای تعیین نیازمندی های خودروسازان در همکاری با شرکت های دانش بنیان، ... در بعد ساختاری ایجاد واحد دانش بنیانی در مراکز طراحی و توسعه و ...، در بعد زیرساختی شبکه سازی دانشی در صنایع ملی، تدوین سند تحریم ستیزی، تأسیس رشته سیاست گذاری خودرو و ... به عنوان راهبردهای حاصله راهنمای این حوزه به شمار می روند.
تبیین مدل عوامل موثر بر توسعه محصولات جدید در سازمان با تأکید بر عوامل خارج سازمانی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، تبیین مدل عوامل موثر بر توسعه محصولات جدید در سازمان با تأکید بر عوامل خارج سازمانی بود. بنابراین از نظر هدف، یک پژوهش کاربردی است، چرا که علاوه بر جنبه آگاهی بخشی و علمی، جنبه کاربردی نیز برای شرکت ها خواهد داشت. با توجه به هدف و ماهیت، این پژوهش از نظر روش، یک پژوهش کیفی می باشد. نتایج نشان داد که مولفه های اصل مدل عوامل موثر بر توسعه محصولات جدید در سازمان با تأکید بر عوامل خارج سازمانی شامل شاخص های طراحی، توسعه محصول و جذابیت، استراتژی برد-برد، تصمیم گیری ها، انسجام درونی، کیفیت و مسئولیت پذیری، پذیرش مشتری و ارزش های بازار مدیریت ارتباط با مشتری و پاسخگویی شرکت، ایجاد و توسعه رفتار منجربه خرید و بهبود مستمر، ایجاد ارزش برای ذینفعان، شایستگی، اثربخشی، مفیدبودن و عملکرد فرهنگی بوده است.
توسعه محصولات جدید کنجدی، تحلیلی بر مشخصات کیفی محصول و فرایند با کاربرد روش های QFD و DOE(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۹ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
295 - 316
حوزه های تخصصی:
توسعه صنایع غذایی یکی از محرک های اصلی رشد اقتصادی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه محسوب می شود. صنایعی موفق هستند که بتوانند فعالیت های خود را با خواسته های مشتریان هماهنگ کنند. توسعه محصول جدید، رویکرد نوینی برای مواجهه با تغییرات محیطی و مقدمه ای برای ورود به فضای رقابتی است. هدف از این تحقیق، شناسایی نیازهای جدید مشتریان محصولات کنجدی؛ تبدیل نیازهای جدید به مشخصات کیفی محصول و فرایند و ارزیابی بهبود کیفیت محصول جدید است. برای این منظور، در پژوهش حاضر از دو تکنیک گسترش عملکرد کیفی، طراحی آزمایش ها و مدل توسعه محصول جدید کوپر استفاده شد. جامعه هدف، بانوان 15 تا 35 سال شهرستان اردکان بود. ابتدا از مشتریان درباره محصول جدید نظرخواهی شد و در ماتریس خانه کیفیت قرار گرفت، سپس با بهره مندی از نظر خبرگان، ماتریس های بعدی شکل گرفت. با شناسایی عوامل مؤثر در کیفیت ارده و طرح های تاگوچی، ارده های ترکیبی (محصول جدید) بهبود یافت. به منظور بهبود کیفیت محصول، باید کنترل بیشتری بر عامل های مؤثر، فرایند پخت کنجد (به مدت 20ساعت) و همچنین نوع بادام زمینی (ایرانی) صورت گیرد.
طراحی و انتخاب طرح بهینه از دیدگاه ریسک های موجود در توسعه محصول جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۸ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
1 - 22
حوزه های تخصصی:
توسعه محصول جدید یکی از عوامل کلیدی برای کسب مزیت رقابتی و تداوم رشد شرکت هاست؛ اما این کار فرایند مخاطره آمیزی است که باید برای دستیابی به موفقیت در آن، ریسک های موجود به طور اثربخش مدیریت شوند. با توجه به اهمیت این نوع پروژه ها، در پژوهش حاضر تلاش می شود با مدیریت مؤثر ریسک در مرحله طراحی مفهومی محصولات جدید، احتمال موفقیت آنها بیشتر شود. بدین منظور، نخست مدلی جدید و معیارهایی برای اندازه گیری ریسک های مرتبط با متغیر های طراحی ارائه شده است. در این مدل با درنظرگرفتن اثر متقابل ریسک ها بر پیامد های رخداد یکدیگر و همچنین ریسک های مرتبط با متغیرهای پیوسته طراحی در فرایند محاسبه میزان ریسک طرح محصول، دقت محاسبات افزایش یافت. این مدل خود جزئی از مدل چند هدفه ای با سه تابع هدف ریسک، اثربخشی کلی طرح و هزینه طرح محصول است تا تصمیم گیرندگان بتوانند با توجه به سطح ریسک پذیری و بودجه، طرحی را انتخاب کنند که بیشترین اثربخشی را داشته باشد.