مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
فرهنگ عامه
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ شماره ۵۹
71 - 82
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به مطالعه وجوه فرهنگ عامه در آثار ذابحی با تمرکز بر چند مضمون مرتبط مانند کارناوال، آرمانشهر و گروتسک می پردازیم. مسئله اصلی چگونگی نشان دادنِ رهایی فرهنگ عامه از زیر فشار و بار فرهنگ مسلط در آثار هنرمند مذکور با تکیه به سبک او، با روش توصیفی-تحلیلی است. هدف پژوهش برجسته کردن ویژگی های فرمی آثار و در نهایت رسیدن به دو سطح دلالت آشکار و ضمنی است تا با شرح آنها، انواع وجوه فرهنگ عامه در آثار این هنرمند در دو سطح فرهنگ متعلق به عامه و فرهنگ تولید شده توسط عامه برجسته شود. در بخش اول مقاله در سطح دلالت آشکار با تکیه به ویژگی های کلی نقاشی های هنرمند چون حذف خط مرزنما، از ریخت افتادگیِ اشیا در طبیعت بی جان ها و استفاده از رنگ های بیانگر به تمایز فیگورها، اشخاص ادا و اطوار و البسه و آرایش خاص منطبق بر شخصیت های اجتماعی شان پرداخته و ارتباط آنها با عناوین زبانیِ هنجارشکنِ آثار تبیین می شود. در سطح دلالت ضمنی با توجه به ویژگی های کلی آثار و پیوند دادنِ موضوع نقاشی های این هنرمند به یکدیگر، به مضامین عمیق تری خواهیم رسید. با بررسی شخصیت و لباس فیگورها در آثار می توانیم جشنی آیینی چون کارناوال را متصور می شویم که افراد به فرصت های برابر یعنی به نوعی آرمانشهر بی طبقه رسیده اند. در این بخش از قطع و اندازه و نحوه اجرای آثار به منزله محل فروشکستن تقابل دوگانه فرهنگ مسلط و عامه بحث می شود. به حال خود واگذاردن طبیعت بیجان ها حسی از هراس را همراه دارند. این وجه همراستای فیگورهایی که به نحو اغراق آمیز بر وجوه شخصی شان تأکید شده است، فضایی گروتسک را القا می کند. نحوه قلم گذاری سریع، کوبه ای و رنگ گذاری خشک و جسمانی، رنگ های تیره با اتکا به نیروی هیولایی و احساس برخاسته از رنگ ، وجوهی را به نمایش می گذارد که در برابر نیروی قواعد آثار بازنمایانه (عینی گرا) مقاومت می کند. این مقاومت نقاشی را دارای انرژی ذخیره ای می کند که بعد ایستا و نامتحرک شخصیت ها و فرم های طبیعت بی جان را متحرک، معوج، مواج و دفرمه می کند و از ریخت می اندازد. تمام ویژگی های گفته شده، با پیچ و تاب دادن زبان مسلط بصری با تکیه به سبک اکسپرسیونیسم، نقاشی ها را از سلطه بازنمایانه بازداشته اند و بدون تأکید مستقیم بر سیاهی های طبقه عامه وجود فرصت های تحقق بخش انرژی های نادیده گرفته فرهنگ عامه را معرفی می کنند. این آثار از پس توصیف فرمی و تحلیل تفسیری در دو سطح دلالت در نتیجه دو وجه از فرهنگ عامه را، یکی فرهنگ تولید شده توسط عامه و دیگری فرهنگ متعلق به عامه را معرفی می کند و در نتیجه در تقابل با هنر تقلیدی/ بازنمایانه، هنر زیباشناختی به شمار می آیند زیرا به شکل معکوس ناهمگونی خود را نسبت به فرم های تجربه سلطه اعلام می کند.
معرکه گیران در فرهنگ عامه به روایت شهرآشوب سیدای نسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرکه گیری از دیرباز در ایران رواج و رونق داشته است. برخی افراد با زبان آوری به جلب مخاطب می پرداختند یا با زور بازو در معابر عمومی کشتی می گرفتند و پنجه درمی افکندند. البته کسانی نیز بوده اند که با هنر خود و اسبابی که به فراخور آن مهیا می کردند به نمایش و سرگرمی عامه می پرداختند و هرکدام به طریقی امرار معاش می کردند. در مقاله حاضر معرکه گیران را در شعر سیدای نسفی، شاعر فارسی گوی ماوراءالنهر در قرن 17 میلادی، بررسی کرده ایم. نتیجه ای که از مطالعه شعر و زندگی این شاعر و روزگار سخت و پر از مناقشه او می گیریم آن است که نگاه او به طبقات عامه و مشاغلی نظیر معرکه گیری، نه نگاه یک روایتگر، بلکه نگاه منتقدی اجتماعی است و نسفی از شعرش برای برجسته کردن طبقات مظلوم و ستمدیده استفاده کرده است. مشاغلی که عمدتاً به ابزار گران و مکان ویژه ای نیاز نداشته و در آن روزگار تنها جلب نظر مخاطب و سرگرم کردن او، پناه و امیدشان بوده است. بنابراین، شعر شهری او نمونه بسیار خوبی است برای انتقال و معرفی فرهنگ عامه از روزگاری کهن.
نقش خواهر داماد در باسنک های آیین ازدواج هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ششم خرداد و تیر ۱۳۹۷ شماره ۲۰
195-224
حوزه های تخصصی:
آیین ازدواج در استان هرمزگان خلاف مشابهت هایی که با مراسم عروسی دیگر اقوام ایران دارد به لحاظ مراسم جشن و چگونگی انجام آن تفاوت هایی دارد. یکی از این تفاوت ها خوانش مرتب باسنک (واسنک) در مراحل مختلف ازدواج توسط زنان و در بعضی از موارد توسط مردان است که البته بسامد خوانش زنان بسیار بالاتر از خوانش مردان است. این مقاله به شیوه تحلیل محتوا و با ابزار مشاهدات عینی و مصاحبه به بررسی باسنک ها و نقش خواهر داماد در هرمزگان می پردازد. باسنک های هرمزگان بیشتر جنبه مذهبی دارد و توسط اطرافیان عروس و داماد خوانده می شود. دو نفر از خوانندگان باسنک ها خواهر و مادر دامادند. نتایج حاصل این پژوهش نشان می دهد خواهر داماد حضور پررنگ تری در باسنک (واسنک)ها دارد؛ اما مادر داماد نیز هرگاه مهمانان با کمی و کسری در مراسم ازدواج به خصوص در مراحل پذیرایی مواجه شوند در باسنک ها حضور دارد که به صورت اعتراض و طنز مخاطب قرار می گیرد. این مقاله به بررسی هفتاد باسنک در هرمزگان می پردازد که در 16 مورد خواهر داماد نقش مستقیم دارد. اشعار باسنک در هرمزگان بیشتر در وزن های فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن و مستفعلن فعولن و یا مفاعلین مفاعیلن فعولن و چند وزن دیگر سروده شده است، البته به دلیل شفاهی و عامیانه بودن اشعار مشکل وزن و قافیه در تعدادی از آن ها دیده می شود.
جستاری در تعامل فرهنگ عامه و معماری : بازتاب معماری بومی در فضاسازی ادبیات شفاهی آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی بازتاب جلوه های متأثر از باورها، آداب و رسوم و زندگی عموم مردم در تعامل با جامعه و محیط طبیعی است. از سویی دیگر معماری بومی توسط مردم با انطباق بر روش ها و سنت های محلی پدید آمده و دارای ریشه-های مشترک با فرهنگ عامه است. هدف از این مقاله مطالعه ادبیات شفاهی و فولکلور آذری و تحلیل پیوندهای آن با معماری بومی است. با این هدف، بیش از 2500 نمونه از سروده های آذری به شکل دو بیتی ها، چیستانها و ضرب المثلها مورد مطالعه قرارگرفته اند و نمونه هایی که به وصف معماری بومی پرداخته اند بررسی شده اند. سپس بر پایه برداشتهای میدانی چند روستای منتخب، بازتاب خصوصیات معماری بومی روستایی از جنبه منظر، بافت پلکانی و فضاهای جمعی، خانه ها، و ساختار و جزییات در فضاسازی سروده ها تحلیل شده است. در جمع بندی یافته ها، فضای خانه به عنوان قلب زندگی دارای بیشترین فراوانی در میان سروده ها را داشته و تمامی اجزای آن در فضاسازی ادبیات شفاهی منعکس شده است. این مقاله در انتها با نقد کالبد بی هویت جدید روستا و کمرنگ شدن حافظه عامه نسبت به سروده های شفاهی، چنین نتیجه میگیرد که نگرش یکپارچه نسبت به فرهنگ عامه، مظاهر مختلف آنرا به هم پیوند میزند تا تعلق خاطر متقابل مردم که سبب پایداری فرهنگ اقوام ایرانی از جمله منطقه آذربایجان شده است همچنان ادامه یابد. این تحقیق به روش کیفی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و برداشت میدانی زمینه ای صورت گرفته است.
تحلیل جایگاه فرهنگ عامه ایرانی در غزلیات بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشعار بیدل دهلوی به عنوان یکی از شاعران طراز اول شعر فارسی که خارج از مرزهای جغرافیایی ایران می زیسته دربرگیرنده تنوع فرهنگ عامه و به ویژه، فرهنگ عامه ایرانی است. در پژوهش حاضر تلاش می شود غزلیات وی از منظر تبلور فرهنگ عامه بررسی شود. از این رو، در وهله اول نشان داده شد که بیدل دهلوی با وجود آنکه شاعری غیر ایرانی است، در بازتاب فرهنگ عامه در بطن اشعار خود، به انحای مختلف و به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه، به شدت متأثر از فکر و فرهنگ ایرانی بوده است. در این پژوهش، سرچشمه ها و خاستگاه های برخی از سنن و اعتقادات عامیانه مستتر در شعر بیدل که در فرهنگ های هندی و ایرانی دارای بن مایه های مشترکی هستند تحلیل و بررسی و مشخص شد که در این زمینه نیز نگاه اجتماعی و ادبی بیدل به سمت پیشینه فرهنگی ایران است و شعر او رنگ و بوی ایرانی دارد.
بررسی آداب، رسوم و آیین های سوگواری در قصه های عامیانه (با تکیه بر کتاب "قصه های مشدی گلین خانم" و "جامع الحکایات")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار سعی بر آن است، با بررسی آداب، رسوم و آیین های سوگواری ذکرشده در دو کتاب قصه های مشدی گلین خانم و جامع الحکایات که دربرگیرنده قصه هایی با درون مایه مرگ هستند پی ببریم که گذشتگان ما در قصه های عامیانه، هنگام مرگ عزیزان چه آیین هایی انجام می دادند و چگونه از رنج خود در فراق آن ها می کاستند. کتاب قصه های مشدی گلین خانم شامل 110 قصه ایرانی و کتاب جامع الحکایات شامل 46 حکایت، هر دو از گنجینه های مکتوب داستان های عامه هستند. حاصل این پژوهش که مبتنی بر منابع کتابخانه ای و به صورت توصیفی - تحلیلی انجام شده است نشان می دهد که گذشتگان ما بر اساس آنچه در آثار اشاره شده گفته شد، در برابر این رخداد اجتناب ناپذیر، واکنش هایی داشته اند که در پیوند با مفاهیم آیینی و فرهنگی جامعه و به گونه ای نکوداشت سنت ها، درخور تجزیه و تحلیل هستند. رفتارهایی نظیر دستمال سیاه در دست گرفتن، بستن بازوبند سیاه به بازو، سیاهپوش کردن کاخ و دستگاه سلطنتی، کلاه بر زمین زدن، گریبان خود را پاره کردن، به سر و روی خود زدن، اطعام دادن به مردم هنگام مرگ عزیزان، مراسم سوم و چهلم و سالگرد گرفتن، دفن کردن همسر میت هنگام مرگ با او ) انداختن همسر متوفا بعد از مرگ او در چاه ( ، دفن کردن شخص متوفا در خانه، تاج بر زمین زدن و امثال آن که پس از مرگ نزدیکان، از طرف بستگان مشاهده می شود، به نوعی بیان ادامه حیات پس از مرگ، طلب آمرزش و رحمت برای متوفا، فراخوانی نیروهای فراسویی برای یاری و همراهی متوفا و ایجاد امید و انگیزه برای بازماندگان است.
بازگشت از مرگ در قصه های عامیانه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دلایل وقوع مرگ و واکنش به آن برای شخصیت های مختلف قصه متفاوت است. این مسئله وقتی برجسته می شود که قهرمان و یا محبوب او در میانه داستان مرده باشد. از آنجا که پایان خوش از ملزومات قصه های عامیانه است، راوی راهی برای جبران این مسئله می یابد و آن بازگرداندن مرده از مرگ است. در این نوشتار تلاش می شود، بن مایه بازگشت از مرگ و ارتباط آن با فرهنگ عامه در داستان ها بررسی شود. جامعه آماری این تحقیق، شامل همه تیپ های قصه هایی است که بن مایه بازگشت از مرگ دارند. ابتدا، با مطالعه کتاب طبقه بندی قصه های ایرانی نوشته اولریش مارزلف، 12 تیپ قصه شناسایی شدند. روایت های مختلف این قصه ها نیز به شیوه نمونه گیری در دسترس، از میان کتاب های قصه های عامیانه یافت و به روش تحلیل محتوا بررسی شدند. با مطالعه این قصه ها مشاهده شد که راوی چه برای ایجاد تعلیق و زیباتر کردن داستان و چه برای رساندن پیامی خاص به مخاطب در داستان خود، از بن مایه بازگشت از مرگ استفاده کرده است. شیوه طرح این بن مایه، ریشه آن و این نکته مهم که سیری تکاملی برای بیان این مطلب در قصه ها وجود داشته، مهم است. گذر زمان، یافته های تازه بشری و اتفاقات تاریخی، بی شک در طرح این قصه ها مؤثر بوده است. در نهایت، از تحلیل محتوای روایت ها می توان نتیجه گرفت، هرچند طرح مسئله بازگشت از مرگ در طول سالیان، شکل های مختلفی به خود گرفته و سیر تحول آن از اسطوره به جادو و از جادو به دین بوده است؛ اما اصل موضوع، توانایی بازگشت از مرگ در روایت های مختلف ثابت بوده است.
آبستنی در ادبیات و فرهنگ عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تمامی جوامع برای عبور از یک مرحله به مرحله ای دیگر از حیات زیستی و اجتماعی، آداب و شایست و ناشایست هایی وجود دارد و یکی از مسائل مهم جوامع در طول تاریخ، تولید مثل بوده که با توجه به مناطق مختلف، باورهای خاص و راهکارهای متفاوتی برای تحقق آن رایج بوده است. بدین سان، پژوهشِ پیش ِ رو بر آن است با بررسی مسئله باروری و نگرش بدان، راهکارها و روش هایی را که در فرهنگ عامه ایرانی برای تشخیص بارداری و تعیین جنسیت فرزندان و همچنین در پیشگیری از بارداری و سقط جنین مؤثر بود و یا عواملی را که سبب سقط می شد، بررسی کند. بر این مبنا پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی با واکاوی متون ادبی، دینی و تاریخی که فرهنگ عامه ایرانی در آن بازتاب یافته است، انجام شد. باروری و ورود عضو جدید به خانواده ایرانی مایه افتخار و مکنت و قدرت شمرده می شد. بنابراین، روش هایی علمی و گاه غیرعلمی برای تشخیص توان باروری یا عقیم بودن زنان وجود داشته که در باروری زنان و جلوگیری از سقط جنین و دشواری زایی مؤثر بوده است. همچنین با توجه به اهمیت جنسیت و اندام شناسی نوزادان، برای تعیین جنسیت و حتی سلامتی و زیبارویی فرزندان، با آزمایش ادرار و علائم ظاهری بدنِ باردار پیش بینی ها و سعی می شد در این باره با خورانیدن برخی گیاهان دارویی و خوراکی ها و میوه ها مسبب تغییراتی دلخواه شوند.
بازخوانی اساطیری گورنگاره های روستای سورانِ اسلام آباد غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار استعاری و نمادین اسطوره و بنیان کهن الگویی آن، همواره زمینه های بازگشت اساطیر را در ذهن و زبان مردم مهیا می کند. باورها و مراسم آیینی مناطق مختلف از حضور قدرتمند اندیشه ها و آرزوهای آغازینه بشر پرده برمی دارد. حضور نمادین حیوانات و گیاهان اسطوره ای در روزگار معاصر یکی از نشانه های دیرینگی و حیات رازآلود اساطیر است؛ حضوری که به سلسله مراتب زندگی، یعنی عبور از عالم تجرد به سوی عالم تجسد اشاره دارد. یکی از زمینه های مغفول مانده در ردیابی چنین موضوعی گورنگاره هاست. حکاکی نقوش جانوران یا گیاهان در مزار اقوام مختلف می تواند گواه حضور این پدیدارهای رازآلود ذهن بشر باشد. نگرش رازآلود به زندگی و مرگ در گورنگاری ها همواره گویای ماندگاری عقاید و دیدگاه های اسطوره ای است. در پژوهش حاضر تلاش شده تا با بهره گیری از روش نقد اسطوره ای و مشاهده میدانی به تبیین و واکاوی گورنگاری های روستای سوران پرداخته شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که بیشتر باورهای اسطوره ای در قالب حضور نمادین حیوانات و گیاهان استمرار یافته است؛ نشانه های اسطوره بنیاد که گواه احیا و بقای آموزه های نخستین در باورهای عامه منطقه است؛ باورهایی مقدس که ضمن پیوند با باورهای آیینی مردم، با گذر از تاریخ و رسیدن به عصر حاضر هنوز طرز نگاه و باور مردم منطقه را به هستی متأثر می سازد.
تحلیل جایگاه نخل در ادبیات شفاهی و فرهنگ عامه مردم میناب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نخل از درختان بسیار قدیمی و مقدس است که نامش در قرآن مجید به کرات آمده است. مورخان درخت نخل را ملکه درختان نامیده اند. ساکنان جنوب، نخل را تنها میراث پس از خود و شجره وفادار می دانند. در ادب شفاهی میناب از نخل فراوان یاد شده است. نخل نقش مهمی در سنت ها، آداب و رسوم، اعتقادات و باورهای مردم دارد. درخت مفید نخل از هر حیث برای مردم جنوب اهمیت داشته و خوراک و مسکن و همچنین صنایعی حصیری را برای استفاده در امور زندگی به مردم هدیه داده است. نخل در فرهنگ مردم میناب درخت مهمی است. مردم برای کاشت آن وضو می گیرند و آن را رو به قبله می کارند. این مقاله با روش تحلیل محتوا و از طریق ابزار کتابخانه و مصاحبه، درخت نخل در میناب را با ذکر اجزا، انواع و فراورده های آن معرفی می کند و به نخل در ادبیات شفاهی (چیستان، ضرب المثل، لالایی، اصطلاحات عامیانه، باورها و ترانه) می پردازد تا اهمیت نخل در شهرستان میناب معلوم شود. این درخت از گذشته های دور در زندگی مردم آن منطقه اهمیت داشته است و اغراق نیست اگر گفته شود که هر نفر نخل همانند یک نفر انسانِ نان آور می تواند در اقتصاد خانواده سهیم باشد. نخل در نقش یکی از فرزندان خانواده و واحد شمارش آن نفر است و برای آن مرگ و میر در نظر گرفته اند.
شیوه های استفاده از بازی های سنتی و بومی ایرانی در تولید مسابقات رادیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۳ بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
105 - 132
حوزه های تخصصی:
بازی های سنتی، بخشی از فرهنگ عامه هستند که در آن تعامل و مشارکت میان افراد یک گروه به خوبی نمایش داده می شود. در میان برنامه های رادیویی مسابقه های رادیویی هم با تکیه بر همین اصل تولید می شوند. هدف این تحقیق آن است که به برنامه سازان رادیویی شیوه استفاده از بازی های سنتی را برای نوآوری در طراحی مسابقات رادیویی یادآوری کند. شاید به نظر برسد بیشتر بازی های سنتی، حرکتی و تصویری اند و به شکل مرسوم آن نمی تواند در مسابقه های رادیویی کاربرد داشته باشند؛ همچنین محدودیت زمان و شنیداری بودن مسابقه های رادیویی سبب می شود که دایره انتخاب بازی های سنتی محدود باشد. اما برخی از بازی های سنتی به شکل مرسوم، الگوی مناسبی برای مسابقه های رادیویی هستند ازجمله: بازی توپ و الفبا، نمایش (قصه گویی، نقالی) مشاعره. در برخی از آیتم های اجرا شده در مسابقه های رادیویی فعلی، با الگوبرداری و اقتباس از بازی ها، تنوع در ساختار را شاهد بوده ایم. اما این تحقیق توصیه های جدیدی برای ساخت مسابقات مبتنی بر بازی های محلی دارد. در این تحقیق سعی شده است با رویکرد کیفی و مطالعه موردی مسابقات رادیویی مورد بررسی قرار گیرند. تحلیل محتوای نمونه هایی از مسابقات رادیویی صدای جمهوری اسلامی ایران و مصاحبه با برنامه سازان و تهیه کنندگان مسابقه های رادیویی و تحلیل محتوای برخی از بازی های سنتی و بومی محلی در حوزه بازی های کلامی، حرکتی، نمایشی الگوی مناسبی برای تبدیل بازی های سنتی به مسابقه رادیویی مطرح می کند. یافته های تحقیق نشان می دهد که اگرچه در نگاه اول بازی های سنتی کلامی با ساختار مسابقات رادیویی هماهنگی بیشتری دارند؛ اما حتی بازی های حرکتی و حسی هم با استفاده از ظرفیت های نمایش های رادیویی و رادیو نما می توانند در طراحی مسابقات جدید استفاده شوند.
دختری درون قلعه است؛ قلعه دخترها و داستان هایشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هفتم خرداد و تیر ۱۳۹۸ شماره ۲۶
130-148
حوزه های تخصصی:
شماری از قلعه های ایران قلعه دختر نام دارند. درباره دلایل انتخاب این نام دو نظر اصلی بیان شده است. نخست اینکه به دلیل سختیِ دسترسی و ناممکن بودن تصرف آن ها چنین نامیده شده اند، دیگر اینکه این نام نشان دهنده اختصاص این اماکن در گذشته ای دور به ایزدی باستانی همچون اناهیتاست. نظر اخیر به دلیل تمایل ایرانیان معاصر به بازشناختن مضامین باستانی در آثار و بناهای تاریخی، محبوبیت نسبتاً زیادی یافته و به نوبه خود، شناسایی منشأ برخی از مکان های مقدس، همچون زیارتگاه های زنانه زرتشتیان و مسلمانان را تحت تأثیر قرار داده است. این مقاله اعتبار تاریخی این دو نظر را ارزیابی می کند و نشان می دهد که این نام گذاری، به دشواررس بودن ادعاشده آن قلعه ها و یا دین باستانی ایران ارتباطی ندارد. این مقاله نشان می دهد که نام گذاری این قلعه ها محصول خیال پردازی عامه مردم بوده و از گنجینه قصه ها و روایت های عامیانه بهره برده و بُن مایه مشترک آن ها، حضور دختری در قلعه است. گونه هایی از قصه های عامیانه که با نام گذاری قلعه دخترها در ارتباط بوده اند، در این بررسی معرفی شده اند.
بازتاب فرهنگ و ادبیات عامه در وقف نامه های روزگار قاجار در استان کرمانشاه از منظر تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ عامه مردم ایران در اعصار و قرون کهن ریشه دارد، به گونه ای که می توان ایران را خاستگاه آیین ها، باورها و سنن کهن دانست. استان کرمانشاه ازجمله مناطقی است که دارای ریشه ها و بن مایه های فرهنگی غنی و مختص به خویش است؛ درنتیجه باورهای مردم آن دیار می تواند به خوبی منعکس کننده فرهنگ عامه آن منطقه باشد. در این میان آنچه به طور خاص، مورد توجه است، تبلور این فرهنگ غنی در وقف نامه ها به عنوان بخش مهمی از فرهنگ و ادبیات عامه است. در پژوهش حاضر پنج وقف نامه متعلق به دوره قاجار از این استان انتخاب و بازخوانی شد و سپس به روش توصیفی تحلیلی مشخصه های فرهنگ و ادبیات عامه در آن ها بررسی شد. نتایج حاصل حاکی از آن است که این متون بهترین ابزار برای رصد تفکرات مردم در دوره قاجار به شمار می روند و می توان بازتاب های فرهنگ و ادبیات عامه را به وضوح در آن ها مشاهده و بررسی کرد. مشاغل و حرفه ها، ابزار و وسایل، اوزان و مقادیر، القاب و عناوین، دعا و نفرین، کنایات و اصطلاحات عامیانه، نسبت های فامیلی، واحدهای اندازه گیری و آیین های مذهبی از جمله عناصر مادی و معنوی هستند که در وقف نامه های انتخاب شده، شناسایی و بررسی و تحلیل شده اند.
قم در آینه ادبیات و فرهنگ عامه
حوزه های تخصصی:
اگر چه قم در آینه اشعار شاعران نمود چشمگیر نداشته است؛ ولی باز از میان شعرها و جملات و ضرب-المثل هایی که به نحوی، نام قم در آنها وارد شده، و یا در ارتباط با قم ساخته شده اند، می توان دریافت که قم تا چه اندازه و در چه دوره و با چه لحن و بیانی کانون توجّه شاعران و مردمان بوده است. نویسنده در نوشتار حاضر کوشیده است نمود قم را در برخی از متون ادبی و نیز ضرب المثل و شعر رایج در فرهنگ عامه، مورد کاوش قرار دهد.
جلوه های فرهنگ عامه در سفرنامه سه سال در آسیای ژوزف آرتور گوبینو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هفتم مهر و آبان ۱۳۹۸ شماره ۲۸
193-218
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله، بررسی جلوه های فرهنگ عامه در سفرنامه سه سال در آسیا نوشته ژوزف آرتور گوبینو است. نگارندگان بر مبنای روش تحلیل محتوا با بررسی گزارش گوبینو از سفر خود به ایران، اشارات گوبینو به فرهنگ عامه را در شش دسته پذیرایی و مهمان نوازی، تعارفات، آداب پوشش و انواع آن، جلوه های هنر ایرانی، ویژگی های معماری و شهرسازی ایرانی و تفکرات خرافی، بررسی و تحلیل کرده اند. نتیجه این تحقیق نشان می دهد، اگرچه گوبینو در روایت خود از سفر به ایران توانسته است با دقت در جزئیات، شرح مفصلی را از خصایل اخلاقی و عادت های رفتاری ایرانیان ارائه دهد؛ اما با این حال نمی توان تقابل میان «منِ» اروپایی و «دیگریِ» شرقی را که زیربنای تفکرات و توصیفات وی از وجوه مختلف زندگی و آداب و رسوم ایرانیان است نادیده گرفت. تقابل هایی که در ذهنیت سیاح نسبت به دیگری و آنچه به قلمرو او تعلق دارد و دنبال آن گزارش ها و توصیفات وی تأثیری مستقیم دارد.
اَرده خوانی و کاربردهای آن در آیین سوگواری سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین سوگ رسم رایجی است که به قدمت وجود بشر در میان هر قومی ریشه دارد و با آداب و رسوم و شعر و ترانه های خاص عجین شده است. مردم سیستان عمدتاً با تأسی از فرهنگ روستایی از شعر و ترانه برای حفظ و احیای آیین های سوگواری بهره وافی برده اند. اردَه خوانی، روُوایی خوانی یا رباعی خوانی سوگ سروده ای است با آهنگی بسیار سوزناک و حُزن انگیز که به صورت آوازه خوانی در مراسم عزاداری در سیستان اجرا می شود. این مقاله با روش کتابخانه ای و مصاحبه حضوری با گویشوران متعدد به بررسی ارده خوانی و کاربردهای آن در آیین سوگ سیستان پرداخته است و با معرفی ارده خوانی و رووایی خوانی، وجه تسمیه آن، تاریخچه، مجریان، شیوه اجرا، زمان و مکان اجرا نشان می دهد که مردم سیستان بسیار پایبند به اجرای آیین سوگواری با گویش بومی خود هستند و این مسئله در فرهنگ آنان جایگاه والایی دارد. مقایسه آن با گونه های دیگر در مناطق مختلف ایران، نقش محوری ترانه و ترنم را در اساسی ترین مسائل زندگی اقوام کهن ایرانی نشان می دهد. همچنین، این مقاله با ذکر نمونه هایی از رباعی های سیستانی وزن، قافیه و ردیف، قالب، زبان، محتوا و ویژگی های ادبی آن را بررسی کرده است. استفاده از آهنگ و ترانه برای التیام دادن به لحظه های سرشار از غم و اندوه در بین مردم سیستان گویای ذوق سلیم و طبع لطیف این قوم در حاشیه کویر است
مؤلفه های فردی و جمعیِ فرهنگ اجتماعی و سیاسی در ادبیات و فرهنگ عامه مردم سیرجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هفتم آذر و دی ۱۳۹۸ شماره ۲۹
197-222
حوزه های تخصصی:
ادبیات و فرهنگ عامه مردم هر سرزمین گنجینه باارزشی است که می توان در آن آداب، رسوم و شیوه نگرش به زندگی فردی و اجتماعی را جست. فرهنگ اجتماعی و سیاسی بیانگر نوع نگرش مردم به زندگی جمعی ، الزامات و شبکه روابط آن در سطح فردی و جامعه انسانی است و جلوه های آن را می توان از خردترین تا کلان ترین امور زندگی یافت. این مقاله با هدف واکاوی نگرش و نوع نگاه به زیست جمعی و مسائل مرتبط با آن در ادبیات و فرهنگ عامه مردم سیرجان نوشته شده است. پرسش های مطرح شده درباره نوع نگاه به قدرت و زندگی اجتماعی و مؤلفه های فردی و جمعی آن در فرهنگ و ادبیات عامه مردم سیرجان است و تلاش شده است با تحلیل محتواییِ واژه ها، اصطلاح ها، عبارت ها، ضرب المثل ها، قصه ها و افسانه های موجود در گویش و ادبیات عامه مردم سیرجان، به آن ها پاسخ داده شود. در نهایت، نویسنده پس از تحلیل موارد گفته شده به این نتیجه رسیده است که می توان از مواردی چون مشارکت جویی، فردمحوری، دوگانگی، پنهان کاری، مسئولیت پذیری اجتماعی، تقدیرگرایی، خویشاوندگرایی، عمل گرایی و واقع گرایی به عنوان مؤلفه های مرتبط با فرهنگ اجتماعی و سیاسی در فرهنگ و ادبیات عامه مردم سیرجان نام برد.
پژوهشی درباره آیین سوگند خوردن (وَر) در قوم بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هفتم بهمن و اسفند ۱۳۹۸ شماره ۳۰
151-173
حوزه های تخصصی:
آیین سوگند خوردن از دیرباز تاکنون در فرهنگ و ادب به طریق گوناگون نمود یافته است. در این پژوهش به تحلیل نمود های آیین سوگند خوردن در قوم بختیاری می پردازیم. سوگند به آتش، اجاق آتش، تیغه آفتاب، آب روان، نان ونمک، زمان، جان عزیزان و اموات از مهم ترین جلوه های سوگند خوردن در نزد قوم بختیاری است. اهمیت سوگند خوردن در نزد این قوم، آخرین راهکار برای اثبات درستی کلام و تشخیص درستکار از نادرستکار است. در این پژوهش، ضمن بررسی انواع سوگند در قوم بختیاری، برآنیم تا نمود های ادبی و جنبه های اساطیری آن ها را تحلیل و بررسی کنیم. این پژوهش به شکل بنیادی، بر پایه مطالعات کتابخانه ای میدانی و به روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. پس از بررسی منابع گوناگون و تحلیل نمود های ادبی و اساطیری سوگند خوردن در قوم بختیاری می توان گفت که بسیاری از نمودهای آیین سوگند خوردن در قوم بختیاری بازمانده آیین های سوگند خوردن در ایران باستان است. همچنین، سوگند به آتش، نان ونمک، زمان، آب روان، آفتاب و جان عزیزان از مهم ترین و رایج ترین نمود های سوگند در نزد این قوم است که جنبه های ادبی و اساطیری بسیاری دارند. سوگند خوردن در نزد این قوم برای اثبات درستی کلام و تشخیص حق از باطل است.
بررسی تطبیقی وجوه نوستالژی گرایی در منظومه های محلیِ معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بارزترین مظاهر فرهنگ عامه اقوام ایرانی، اشعار محلی است که به زبان و گویش محلی سروده می شوند. منظومه بلند نوستالژیک، گونه نوپدیدی از شعر محلی است که نشانه های آن از نیمه دوم قرن اخیر، در اقوام مختلف ایرانی مشاهده می شود. این منظومه ها که عمدتاً روزگار ماقبل تجددِ عصر پهلوی را بازتاب می دهند، نمایشگر غم غربت و نوستالژی گرایی شاعران محلی و به تبع آن اقوام ایرانی اند. در مقاله حاضر، وجوه نوستالژی گرایی در 40 منظومه برجسته محلی بررسی شده است. واکاوی این منظومه ها نشان می دهد که بازگشت به کودکی و بازگشت به طبیعت، برجسته ترین وجوه نوستالژی گرایی در این اشعار است و شاعران محلی می کوشند از طریق اشاره به جغرافیای بومی، آداب و رسوم، بازی ها، ابزارها، اشخاص و اماکن نوستالژیک، خاطره جمعی مردم خویش را بیدار کنند و بر حفظ مؤلفه های هویت بومی تأکید ورزند. برخی دیگر از وجوه نوستالژی گرایی نظیر اسطوره گرایی و شکایت از روزگار، با فراوانی کم تر در این منظومه ها بازتاب یافته اند. بازنمایی عناصر فرهنگ عامه اقوام ایرانی در این پژوهش نشان می دهد که این مؤلفه ها، با وجود تنوع و تفاوت، دارای جنبه های مشترک بسیاری هستند.
سعد و نحس ایام در باورها و امثال و حکم بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هشتم خرداد و تیر ۱۳۹۹ شماره ۳۲
123-148
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل شایع میان مردم، اعتقاد به مبارکی و میمنت بعضی روزها و نحسی و شومی بعضی دیگر است. ایرانیان در ایام سال، روزهایی را سعد و روزهایی را مکروه و منحوس می شمرده اند و اعتقاد به سعد و نحس روزهای هفته متأثر از درون مایه های مهری است که در آیین آنان هفت سیاره قداست ویژه ای دارند و ایزدانی هستند با نیرویی بسیار مؤثر در سرنوشت جهان هستی و انسان. این مقاله با بررسی ضرب المثل ها و باورهای عامیانه مردم بیرجند درباره این موضوع، کوشیده است بازتاب اعتقاد کهن سعد و نحس ایام را در میان مردم منطقه نشان دهد و در حد امکان علل و اسباب این اعتقادات را بکاود. یکی از باورهای مردم منطقه اعتقاد به نحوست روز شنبه و شب چهارشنبه است که در باورهای نجومی کهن ریشه دارد. در این گفتار، به پاره ای از مهم ترین باورهای مردمی منطقه بیرجند درباره سعد و نحس ایام به شیوه توصیفی پرداخته شده است.