مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
علوم سیاسی
حوزه های تخصصی:
ملت و سرزمین عراق در آغاز قرن 20 با موضوع حاکمیت ملی روبهرو شد و پس از آن با پیآمدهای آن روبهرو گشت. قیمومت، استقلال، کودتا، همگرایی و پان عربیسم مهمترین مؤلفههایی بودهاند که بر تاریخ این کشور طی قرن بیستم اثر گذاشتند. در کنار این مؤلفهها، عراق در روابط با همسایگان خویش نیز دچار فراز و نشیبهایی بوده است. پدیداری دو جنگ و تجاوز به ایران و سپس کویت دستاورد دولت بعثی عراق است. ناهماهنگیهای عراق با خواستههای ملت خویش طی قرن گذشته و عدم هماهنگی این کشور با هنجارهای جامعه بینالمللی سبب شدند تا در نهایت رژیم بعثی عراق با حمله نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا در مارس 2003 فرو ریزد و کورسویی برای دموکراسی در این کشور پدید آید. مقاله پیش روی نیز در همین راستا به بررسی موضوع آینده عراق، دموکراسی در این کشور، قانون اساسی عراق، نظام سیاسی، اداری، اجتماعی و اقتصادی عراق و همچنین به موضوع مهم فدرالیزم در این کشور میپردازد. این پژوهش تلاش دارد تا یک بررسی و ارزیابی تحلیلی از اکنون و آینده سیاسی عراق ارایه دهد.
بررسی مقایسه ای انتخابات در نظام سیاسی دو کشور ایران و الجزایر : ساختارهای انتخاباتی با روبناهای ساختگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ، نویسندگان به پاسخگویی پرسشهایی اقدام نمودهاند که عبارتند از : آیا واقعا نظام انتخاباتی کشورهای ایران و الجزایر در راستای نظام سیاسی مورد نظر در این کشورها میباشند ؟ آیا این دو نظام بازگو کننده بیم و امیدهای تحول موجود در جوامع خود هستند ؟ به نظر نویسندگان ، نظامهای انتخاباتی در این کشورها تنها ساختارهای روبنایی هستند که به منظور کسب مشروعیت برای نظام سیاسی موجود و ممانعت از انتقال قدرت به دیگری ایجاد شده اند همچنین از ساز و کارهای لازم و ضروری در جهت تامین اهداف اساسی انتخابات بهره مند نمی باشند ...
میان رشتگی در علوم سیاسی در دانشگاه های کانادا: مفهوم و اجرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از اندیشمندان علوم سیاسی در حال حاضر، بر این باورند که مطالعه سیاست صرفا، با استفاده از یک رشته ممکن نیست و مطالعات درون رشته ای (استفاده از مجموعه ای از حوزه های تخصصی علوم سیاسی، مانند سیاست مقایسه ای، نظریه سیاسی، روابط بین المللی و ...) و میان رشته ای (نه تنها علوم سیاسی، بلکه مساعدت از رشته هایی دیگر مانند اقتصاد، حقوق، جامعه شناسی، و ...) ضروری است. بر این اساس، دانشگاه های مختلف در دنیا، از جمله در کشور کانادا، تلاش کرده اند که برای آماده کردن و توانمندسازی دانشجویان خود در جهت فهم پیچیدگی های عصر جهانی شدن و همچنین کسب شغل مناسب، به رویکرد میان رشته ای روی آورند. فهم تعریفی که در دانشگاه های کانادا از مساله میان رشته ای شده و شیوه ای که به اجرا درآمده است، با تاکید بر علوم سیاسی، هدف اصلی این مقاله است. پرسش اصلی این مقاله این است که رویکرد میان رشته ای در دانشگاه های مهم کانادا، با تاکید بر علوم سیاسی، به چگونه در عمل اجرا شده است.
روش های تحقیق ترکیبی در علوم سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش های تحقیق کمی و کیفی در بسیاری از موارد تفاوت های چشمگیری با هم دارند، اما در بسیاری از موارد دیگر همدیگر را تکمیل می کنند. به دنبال افزایش انتقادات از روش های کمی و کیفی، امروزه شاهد افزایش تمایل به کارگیری روش های تحقیق ترکیبی در علوم اجتماعی به طور عام و علوم سیاسی به طور خاص هستیم. بسیاری از طرفداران تکثرگرایی در تلاش برای پر کردن شکاف بین روش های کمی و کیفی از روش های ترکیبی بهره می گیرند. این نوشتار بر آن است تا ضمن معرفی و تعریف روش های تحقیق ترکیبی، الگوها و مدل های مختلف ترکیب روش های کمی و کیفی را ارائه کرده سپس نقاط قوت و ضعف این روش ها را بررسی نماید و سرانجام به کاربرد و بررسی چشمانداز آینده این روش ها در علوم سیاسی پرداخته می شود.
مدرسه عالیه سیاسی
حوزه های تخصصی:
تاثیر مطالعات اسلامی در علوم سیاسی (بررسی موردی علوم سیاسی دانشگاه مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله تاثیر دروس اسلامی در رشته علوم سیاسی را به صورت مطالعه موردی 140 تن از دانشجویان و اساتید علوم سیاسی دانشگاه مازندران مورد بررسی قرار می دهد. مقاله از دوبخش نظری و میدانی تشکیل شده است. در بخش تئوریک، آن دسته استدلال های نظری که موجب گنجاندن دروس اسلامی در این رشته شده است، بررسی می شوند. این دلایل عبارتند از: تلقی حداکثری از اسلام، کارکرد طبیعی دولت های ایدئولوژیک و حفظ متغیر های الگویی پارسونز. در بخش پرسشنامه، یافته ها نشان می دهد علیرغم علاقه مندی پاسخگویان به این دروس و اعتقاد آنان مبنی بر فایده مندی دروس اسلامی، جامعه نمونه بر ضرورت بازبینی در سرفصل ها و روزآمد کردن آنها و ارائه از سوی دانشگاهیان تاکید دارد. نکته حائز اهمیت این است که از نظر پاسخگویان، این دروس در فرایند انسان سازی مورد نظر نظام سیاسی سهم زیادی ندارند.
کاربردی سازی علوم سیاسی بر اساس نیازهای عینی بازار اشتغال در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس تجارب نظام آموزشی و پژوهشی ایران در سنوات گذشته ، کاربردی سازی رشته های علوم انسانی ، از جمله عناصر توسعه علمی کشور محسوب می شود .
حجم کمی دانشجویان رشته علوم سیاسی با توجه به وضعیت اشتغال در ایران ، همگان را بر آن می دارد تا در برنامه ریزی مفاد آموزشی و پژوهشی این رشته ها اقدامات اساسی و پایه ای صورت گیرد .
پرسش محوری در این مقاله از روشهای ممکن برای کاربردی سازی و نزدیک نمودن محتوای آموزشی دروس علوم سیاسی به بازار کار و اشتغال در جامعه ایران است.
با عنایت به اینکه موضوع اصلی رشته علوم سیاسی ، مسائل قدرت، حاکمیت و سیاستگذاری عمومی هر کشور در صحنه داخلی و خارجی است و دانش آموختگان این رشته ها علی الاصول نقش کلیدی در برنامه ریزی اداره نهادهای سیاسی کشور ایفاء می کنند، لذا دقت کافی در تدوین مفاد آموزشی این رشته و گرایشه های مرتبط از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است، و به عبارتی با سرنوشت یک ملت گره خورده است.
در این پژوهش به موازات مطالعه کتابخانه ای از روش توزیع پرسشنامه میان دانشجویان رشته های علوم سیاسی و روابط بین الملل استفاده شده است. نظر خواهی از صاحب نظران و مصاحبه با مقامات برخی از سازمان ها ی دولتی که امکان اشتغال دانش آموحتگان این رشته ها را دارند باعث گردید تا نیازهای عینی محیط های اشتغال در ارائه راهکارها مورد توجه قرار گیرد. در این رابطه ابتدا مجموعه سازمانهای که دانش آموختگان رشته های علوم سیاسی و روابط بین الملل در آنها اشتغال یافته اند شناسای و دسته بندی شد. سپس تیم تحقیقاتی با هماهنگی های متعدد و با پرسش محوری از نوع نیازهای مراکز، به مدیریت کارگزینی، نیروی انسانی و در مواردی مقامات سازمانها مراجعه کرد و انتظارات سازمان های مذکور از یک دانش آموخته رشته علوم سیاسی که متقاضی اشتغال در آن سازمان باشد استعلام شد.
روش مطالعه ،تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری این تحقیق گرایش به مدل اثبات گرای (پوزتیویستی) داشته و کوشیده با مراجعه به عینیات فضای موضوع مطالعاتی، ارزیابی از وضعیت موجود و ارائه راهکار داشته باشد.
مباحث این مقاله در سه قسمت تفکیک شده است . نخست از ضرورت کاربردی سازی سخن به میان آمده، سپس وضعیت موجود و عدم کاربردی بودن محتوای دروس بحث شده و نهایتا راهکار پیشنهادی ارائه شده است.
درس جنبش های اسلامی معاصر: بررسی کاستی های محتوایی و ضرورت های بازنگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درس جنبش های اسلامی معاصر به ارزش 2واحد، از جمله عنوان هایی است که به انضمام هفت عنوان درسی دیگر در زمره درس های اسلامی تعیین و پس از تایید شورای انقلاب فرهنگی در برنامه آموزشی مقطع کارشناسی رشته علوم سیاسی دانشگاهها گنجانده شده است. هدف این درس که در فضای ایدئولوژیک و انقلابی دهه 1360.ه.ش طراحی شد، آشناکردن فراگیران این رشته با تحولات جهان اسلام بویژه جنبش های اسلامی و نقش آنها در روند تحولات این جوامع بوده است.
اینک با گذشت حدود سه دهه از ارائه این واحد درسی و تحولات عدیده جهان اسلام و دگردیسی ها ی ساختاری ژرفی که جهان را متاثر ساخته است این سوال ها ضرورت بررسی می یابد که آیا سرفصل های مصوب برای رفع نیازهای فکری فراگیران از جامعیت کافی برخوردار می باشد؟ مهم ترین تحولاتی که بازنگری این درس را به منظور روزآمد کردن آن الزامی کرده است کدامند؟ چه عنوان هایی برای عصری کردن این درس قابل پیشنهاد است؟
به اقتضای موضوع، این مقاله با استفاده از روش دلفی برای گردآوری داده ها و نیز تجارب شخصی و از رهگذر تطبیق اهداف و سرفصل ها و نیاز سنجی آموزشی درصدد است با رویکرد انتقادی، محتوا و سرفصل های این درس را مورد مطالعه قرار داده و در پایان پیشنهادهایی برای روزآمد نمایی، ارتقای محتوا و غنی سازی آن ارائه کند.
یافته های تحقیق نشان می دهد که تحولات ساختاری جهان، جهانی شدن، اثر فرایند دموکراتیزاسیون بر دگردیسی رفتاری جنبش های اسلامی، پیدایش گونه های نوین جنبش های اسلامی با گستره اثرگذاری جهانی همانند القاعده و حزب الله لبنان، ظهور سنت های فکری جدید در مطالعه جنبش های اجتماعی مانند نظریه ساختار فرصت سیاسی و غیره، ضرورت کاربست رهیافت بین رشته ای و گفتمانی در تجزیه و تحلیل جنبش های اجتماعی، تجربه سیاسی جمهوری اسلامی و غیره ضرورت بازنگری در سرفصل های این درس را مضاعف نموده است.
با عنایت به ضرورت های یادشده این مقاله سرفصل های زیر را برای این درس پیشنهاد می کند: نظریه های جنبش های اجتماعی، الگوی تحلیل و مطالعه جنبش های اسلامی، زمینه های تکوین و رشد جنبش های اسلامی معاصر، سنخ شناسی جنبش های اسلامی، تحلیل مقایسه ای جنبش های اسلامی قدیم و جدید، جنبش های اجتماعی و ساختار فرصت سیاسی، تحولات ساختاری جهانی و جنبش های اسلامی
ضعف سنت «نقد» در پژوهش علوم سیاسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم سیاسی در ایران با این انتقاد روبه رو بوده که با عمل فاصله بسیار دارد، بومی نشده و جایگاه مناسب خود را نیافته است. به نظر می رسد یکی از عوامل عمده ضعف پژوهش در علوم سیاسی در کشورمان عدم توجه جدی به امر «نقد» باشد. هدف از این تحقیق بررسی جایگاه نقد در پژوهش علوم سیاسی در ایران است. بدین منظور، مجله های تخصصی علوم سیاسی مورد بررسی میدانی قرار گرفته اند، گونه های مختلف نقد دسته بندی شده و طی یک بررسی کمی تعداد و حجم آثار اختصاص یافته به نقد در مقایسه با کل آثار سنجیده شده اند. برای شناخت بهتر جایگاه نقد در پژوهش علوم سیاسی، یافته های مربوط به مطالب انتقادی در مجله های تخصصی علوم سیاسی با یافته های مشابه در گزیده ای از مجله های رشته ادبیات (که رشته ای بومی به شمار می آید و سنت دیرپایی از نقد در آن جریان دارد) مقایسه شده اند. آمارها نشان می دهند 2/8 درصد عناوین و 5/4 درصد حجم مطالب منتشرشده در مجله های پژوهشی علوم سیاسی به مطالب انتقادی اختصاص دارند که از ارقام مشابه در مجله های رشته ادبیات اندکی مطلوب تر است، اما ضعف سنت نقد در پژوهش علوم سیاسی در ایران را آشکار می سازد. به علاوه، بررسی گونه های مختلف نقد در مجله های پژوهشی علوم سیاسی نشان می دهد 91 درصد تعداد و 84 درصد حجم مطالب انتقادی، «نقد کتاب» بوده اند. ارقام مشابه در رشته ادبیات مشخص می کند مجله های این رشته بیش از مجله های علوم سیاسی به سایر گونه های نقد توجه مبذول می دارند.
جای خالی پژوهش های تجربی در علوم سیاسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عرصه پژوهش های علوم سیاسی در ایران کمبود مطالعات تجربی به روشنی مشاهده می شود، به ویژه اگر با رشته های دیگری از علوم اجتماعی مانند جامعه شناسی، روان شناسی و علوم تربیتی مقایسه شود. بخش عمده مقاله هایی که در ارتباط با این رشته نوشته می شوند، برآمده از یافته های پژوهش های تجربی نویسندگان نیستند و صرفاً به شکل محدودی به داده های موجود تکیه می زنند. پژوهش های کتابخانه ای و حتی کمتر از آن، سندپژوهیْ روش اصلی گرد آوری اطلاعات برای تدوین مقاله های علمی در این رشته هستند. با وجود آنکه در چند سال گذشته به سبب تاکید نشریه های علمی ـ پژوهشی بر مطالعات تجربی بر شمار مقاله های حاصل از یافته های پژوهشی افزوده شده، هنوز تحرک کافی در زمینه کارهای پژوهشی تجربی در میان پژهشگران علم سیاست در ایران مشاهده نمی شود. بیشترین پژوهش های تجربی در حوزه علوم سیاسی در قالب طرح های پژوهشی عمدتاً کمی / آماری صورت می گیرند که حمایت های مالی به دست آورده اند؛ اما حتی داده های این پژوهش ها نیز کمتر در اختیار پژوهشگران دیگر قرار می گیرد و معمولاً به صورت خصوصی یا محرمانه، به بایگانی سپرده می شوند. مهم ترین پیامد چنین وضعیتی در حوزه پژوهش های علوم سیاسی، فقر اطلاعات پژوهشی برای تحلیل های ثانویه و انباشت محدود دانش درباره رفتارهای انواع بازیگران سیاسی اعم از بازیگران فردی و نهادی است. نویسنده در این مقاله تلاش می کند تا علل و عوامل نازل بودن میزان پژوهش های تجربی علوم سیاسی در کشور را به بحث بگذارد و استدلال کند که علاوه بر عوامل ساختاری و نهادی مانند نبود حمایت های مالیِ کافی از سوی نهادهای علمی و دانشگاهی و دشواری های گردآوری داده های تجربی در محیط ایران، بخشی از کم توجهی شایع به این گونه پژوهش ها از تصورات نادرستی ناشی می شود که درباره روش های تجربی و لوازم آن وجود دارد و می توان با دگرگونی در نگرش ها، به ویژه در شکاف میان روش های کمی و کیفی، اسباب گسترش پژوهش های تجربی را فراهم ساخت.
بومی گرایی در علوم سیاسی ؛ کدام جهت گیری؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم سیاسی، به مثابه یک رشته دانشگاهی، علمی است متکثّر و متنوّع، به گستره سیاست در همه ابعاد آن. در ایران بعد از انقلاب اسلامی، بحث در مورد بومی گرایی در همه امور، از جمله علوم مدرن، مطرح بوده؛ اما ظاهراً در سال های اخیر، بومی کردن علوم انسانی و به تَبَع آن علوم سیاسی، قوّت و شدّت بیشتری یافته است. حال، سوال این است که بومی گرایی در علوم سیاسی به چه معنا هایی است؟ و کدام یک از آنها، ارجح است؟ بومی شدن یا بومی کردن علوم سیاسی در ایران، حدّاقل، می تواند به سه گونه زیر، ترسیم شود: 1. افزایش مباحث آموزشی مربوط به جامعه و حکومت ایران در رشته علوم سیاسی 2. کاربردی کردن پژوهش های سیاسی در ایران 3. تغییر ماهیت و محتوای علوم سیاسی. یافته ها و نتایج این پژوهش نشان می دهد که بخش مهمی از بومی گرایی در مباحث آموزشی رشته علوم سیاسی ، تحقق یافته و در حال عملی شدن است. پژوهش های سیاسی نیز کاملاً جهت گیری بومی داشته و روند قابل قبولی را نشان می دهد. تحوّل ماهوی علوم سیاسی به دلیل شخصی شدن این دانش، انزوای دانش سیاسی ایران از علوم سیاسی جهان، ناتوانی علمی ایران در نیل به چنین امری خطیر و از دست رفتن ویژگی های انتقادی و حقیقت جویی علوم سیاسی، بی اعتبار و غیر لازم است.
مطالعات اطلاعاتی: هستی شناسی مستقل، روش شناسی وابسته و نظریه پردازی ضعیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاه پرسشگرانه و پژوهشی به سازمانهای اطلاعاتی در فضای دانشگاهی ایران و اکثر کشورهای جهان با نوعی خودداری و عدم تمایل همراه بوده و هست. این مقاله تلاش می کند ضمن تعریف مطالعات اطلاعاتی و بررسی وضعیت هستی شناسی و روش شناسی آن، جایگاه آن به عنوان یک زمینه مطالعاتی دانشگاهی را مشخص کند و تاحدودی ضرورت پرداختن به مطالعات اطلاعاتی در عرصه دانشگاهی را بازبنماید. پرسش اصلی این مقاله آن است که «مطالعات اطلاعاتی چیست؟ و درمیان رشته های دانشگاهی چه جایگاهی دارد؟». نویسنده با توجه به ویژگیهای مطالعات اطلاعاتی، ضمن آنکه معتقد به هستی شناسی مستقلی برای این حوزه مطالعاتی است، آن را زیررشته علوم سیاسی و روابط بین الملل معرفی می کند و مطالعات اطلاعاتی را «حلقه مفقوده شناخت سیاسی و بین المللی» می داند.
نوآوری در مطالعات میان رشته ای در حوزه علوم انسانی در ایران؛ مطالعه موردی دانشگاه امام صادق (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانشگاه امام صادق (ع) به عنوان یک دانشگاه غیردولتی در سال 1361 و با هدف تلفیق میان شاخه های مشخصی از علوم انسانی با معارف و علوم اسلامی تاسیس شد. در این مقاله تجربه نوین دانشگاه امام صادق (ع) در طراحی و تاسیس نسل جدیدی از رویکرد آکادمیک در مطالعات میان رشته ای در نظام آموزش عالی در ایران مورد بررسی قرار می گیرد. مقاله ضمن ارزیابی عملکرد دانشگاه در نیل به اهداف اعلامی و مطلوبش در گسترش مرزهای علوم اسلامی و گسترش تحقیقات میان رشته ای بین علوم و معارف اسلامی با علوم انسانی و علوم اجتماعی، به توصیف و تبیین نوآوری دانشگاه امام صادق (ع) در تلفیق میان معارف اسلامی از یک سو و رشته های علوم سیاسی، اقتصاد، حقوق، مدیریت و ارتباطات از سوی دیگر پرداخته و سپس دستاورد های این تجربه را مورد بررسی قرار می دهد. نویسنده در پایان تلاش خواهد کرد تا موانع و چالش های پیش روی این تجربه را به ویژه از منظر مطالعات میان رشته ای مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.
علوم سیاسی؛ پروژه ای میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله، حاصل دغدغه ای پژوهشی در فلسفه علم است که در آن پرسش های هستی شناسی، شناخت-شناسانه، روش شناسانه و ارزش شناختی در مورد «میان رشتگی» و «علوم سیاسی» طرح و بررسی شده است. در پرتو این نگاه، نقطه تمرکز مقاله آن است که آیا علوم سیاسی یا علم سیاست رشته یا پروژهای میان رشته ای است؟ پروژه میان رشته ای چنان که از مقدمات نظری بر می آید دربردارنده یک عرصه شناختی (همگرایی و ادغام رشته ای) و هم بعدی عملی (همکاری) است. موضوعاتی چون تعریف علوم سیاسی، موضوع و مسائل آن، تحولات حوزه معرفت شناختی، تحولات عصر جدید، اقتضائات زندگی، زنجیره فرایندی امروزین، کارگزاری انسان اجتماعی و چند بعدی، کثرت سطوح، رابطه، وابستگی های متقابل و پویایی ها، ضرورت تبادل رشته ای و چندرشتگی یا میان رشتگی در علوم سیاسی را رهیافتی غیرقابل انکار نموده است. بنابراین علوم سیاسی پروژه ای میان رشته ای است؛ توصیفی که رجحان نظری و عملی آن بر رشته علم سیاست در این مقاله نشان داده شده است.
بنیان گذاری گروه درس های روش شناسی در دوره کارشناسی علوم سیاسی (دانش افزایی میان رشته ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف برنامه درسی دانشگاهی رشته علوم سیاسی، افزون بر آموزش و پژوهش در علم سیاست، تربیت افراد کارآمد با توانایی علمی بالا برای تجزیه و تحلیل مسائل سیاسی کشورهای جهان است. یک برنامه ریزی مطلوب باید دربرگیرنده این نکته باشد که یک فرهیخته می بایست به چه مهارت هایی مجهز باشد تا بتواند در بازار کار حضور موثر پیداکند؟ امروزه فرهیخته علوم سیاسی به انبانی از انبوهه واژگان و مفاهیم تبدیل شده و این توان را نیافته است که آموخته های خود را به محیط عملیاتی بکشاند. از یک سو، بن مایه رشته علوم سیاسی، تئوری است؛ اما از دیگر سو، این پرسش به نحوی چشمگیر مطرح است که چگونه می توان تئوری را به فن یا تکنیک هم پیوند نمود؟ چگونه می توان رشته علوم سیاسی را قابل استفاده تر یا کاربردی تر کرد؟ چگونه می توان نظریه ها را به مبنای سیاست گذاری تبدیل نمود؟ با توجه به در حاشیه قرارداشتن دروس روش شناسی، ناکافی بودن تعداد واحدهای اختصاص داده شده، عدم دستیابی به یک تعادل مطلوب در مباحث درس های روش شناختی، نادیده گرفتن تنوع مکاتب و رویکردهای روش شناختی، و معضل چیرگی مونیسم روش شناختی، و با عطف توجه به ماهیت میان-رشته ای علوم سیاسی، پیشنهاد می شود گروه درس های روش شناسی در دوره کارشناسی علوم سیاسی تاسیس گردد. درس های پیشنهادی عبارت اند از: ماهیت پژوهش در علوم سیاسی، پژوهش های کیفی در علوم سیاسی، پژوهش های کمی در علوم سیاسی، تاریخ و فلسفه علم، فلسفه علوم اجتماعی، آیین نگارش مقاله های علمی در علوم سیاسی، آشنایی با منابع کتابخانه ای و روش های جستجو در اینترنت (مهارت های اطلاع یابی)، و کارگاه پژوهشی در علوم سیاسی.
عرفان سیاسی
حوزه های تخصصی:
شناخت حوادث 2011 خاورمیانه در قالب مبانی مفهومی-نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حوادث اخیر در خاورمیانه و شمال آفریقا که از زمستان 1389 آغاز و ادامه دارد، منجربه سقوط سه دولت در تونس، مصر و لیبی و همچنین بی ثباتی در کشورهایی چون بحرین، یمن، سوریه، اردن، عربستان سعودی و کویت گردیده است. درپی این تحولات، مشخص شد نظریه ها و مفاهیم علم سیاست نتوانستند این حوادث را پیش بینی نمایند و نظریه پردازان درباره ماهیت، علل و پیامدهای آن دچار نوعی سردرگمی هستند. در این مقاله، تلاش می شود با استفاده از مفاهیم و نظریه های علوم سیاسی، شناخت مناسبی از این تحولات به دست داده شود.
دروس دوره کارشناسی علوم سیاسی واقعیت ها، ضرورت ها و انتظارها مطالعه موردی: دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرفصل دروس در دانشگاه ها معیار استانداردسازی منابع درسی برای استاد و دانشجو است تا در چارچوب مشخص به تدریس و تحصیل بپردازند. آنچه در این پژوهش مبنای نظرسنجی از دانشجویان قرارگرفت، آخرین سرفصل دروس کارشناسی علوم سیاسی مصوّب وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوری است که به استثنای دانشگاه هایی که مبادرت به تدوین سرفصل مستقل دروس کرده اند، سایر دانشگاه ها می توانند مورد استناد و استفاده قراردهند. به نظر اکثریت پاسخگویان، دروس عمومی تأثیر چندانی بر افزایش توان کارشناسی و علمی دانشجو ندارد. قریب به اتفاق پاسخگویان، تقسیم دروس علوم سیاسی را به دو گروه الزامی و انتخابی باعث بهبود برنامه آموزشی می دانند. سایر موارد که دانشجویان در پاسخ خود به آن توجه کرده اند، عبارت اند از: کمبود تعداد واحدهای برخی از دروس، تعداد زیاد واحدهای برخی دروس دیگر، خالی بودن جای برخی از دروس، وجود برخی از دروس غیرضروری، موضوعات مشابه و مباحث تکراری در بعضی از دروس، ضرورت رعایت ارائه پیش نیاز در برخی از دروس، عدم ارتباط و هماهنگی دروس دوره کارشناسی از حیث کاربردی با زمینه های شغلی آینده فارغ التحصیلان علوم سیاسی در حوزه های کارشناسی جامعه.
روش شناسی نظریه مبنایی و کاربرد آن در علوم سیاسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ویژگی های نظریه مبنایی موجب گسترش استفاده از این روش در مطالعات علوم اجتماعی شده است. رشته علوم سیاسی، متغیرهای پیچیده و چندبعدی مانند سیاست، قدرت سیاسی و دولت را مطالعه می کند. شرایط و عوامل متفاوت حاکم بر متغیرهای مورد مطالعه این رشته در جوامعِ مختلف ایجاب می کند پژوهشگران این عرصه مجهز به مهارت های مختلف روش شناسی باشند تا بتوانند این پدیده های غامض را در چارچوب و زمینه خاص خود مطالعه و بررسی نمایند. نظریه مبنایی واجد ویژگی هایی است که می تواند مورد استفاده پژوهشگران علوم سیاسی قرار گیرد. این پژوهش به تبیین روش شناسی نظریه مبنایی می پردازد و کاربردهای آن را در پژوهش های علوم سیاسی می نماید و با بررسی مطالعات نظری انجام شده درباره این روش و بررسی پژوهش هایی که از این استراتژی استفاده کرده اند، تلاش کرده تبیین دقیق و کاربردی از روش شناسی نظریه مبنایی ارائه دهد و در این راستا نرم افزارِ «اطلس تی آی» را معرفی کرده است.