مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
نجات
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۰ و ۳۱
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نگارنده میکوشد ابعاد گوناگون مسأله نجات و سرنوشت نهایی انسانها را از دیدگاه استاد مطهری(ره) تبیین و مبانی انسانشناختی و هستیشناختی آن را مشخّص سازد. استاد مطهری در تحقیقی عمیق و همه جانبه با تأکید بر آموزههای قرآن و روایات معصومانعلیهمالسلام مردم را به لحاظ سرنوشت آخرتی دارای اصناف گوناگونی میداند:
تفکیک میان مسلمان منطقهای و مسلمان واقعی، کافر معاند و کافر غیر معاند، نامسلمانِ معتقد به خدا و قیامت، ونامسلمان غیر معتقد به خدا و قیامت، کافر قاصر و کافر مقصّر، قاصر دارای عمل نیک و قاصر فاقد عمل نیک، ازمباحث مهمّی است که در فهم منطق مخصوص قرآن در این موضوع حسّاس که استاد در صدد تبیین آن است، به طورکامل دخالت دارد.
همچنین تفکیک میان نجات یافتگان از دوزخ و باریافتگان به بهشت و اینکه نه هر کس که سزاوار دوزخ نیست به بهشت بار یابد، و نه هر کس که به بهشت میرود، طعم آتش دوزخ را نچشد، و اینکه ممکن است برخی از کسانی که در ظاهر منکرند، در واقع بیآنکه خود بدانند، مؤمن باشند (توسعه در معنای معرفت و ایمان به خدا) و بازشناسیحقیقت دیانت، از جمله نکتههای مهمّی است که استاد مطهری در تبیین منطق قرآن در مسأله نجات مطرح میکند.
نقد مدعیات قرآنی پلورالیسم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۷
حوزه های تخصصی:
مروجان پلورالیسم دینی برای دفاع از فرضیة خود به ادلة متعددی از جمله قرآن مجید تمسک کردهاند. نویسنده با تدوین و جمع ادلة قرآنی آنان در پنج عنوان: 1. اسلام مطلق تسلیم، 2. تکثر ادیان خواست خدا، 3. استعمال صراط مستقیم بهصورت نکره، 4.توحید وعمل صالح ملاک هدایت، 5. تمجید اهل کتاب، در قالب بیست آیه، به تحلیل و نقد این رهیافت میپردازد.
نجات در قرآن و مقایسه آن با آموزه نجات مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۳
حوزه های تخصصی:
سرّ رویکرد مردم به دین، نیاز فطری آنها به «نجاتطلبی» و رستگاری است، و ادیان الاهی به درستی این نیاز را تشخیص داده و درصدد تأمین آن بودهاند. نجات شناسی که از مسائل بسیار مهم الاهیاتی در دو سنت اسلام و مسیحیت به شمار میرود، سزاوار است به صورت تطبیقی و مقایسهای بحث و بررسی شود. اصولاً نجات مسیحی از نظر ماهیت با نجاتی که در اسلام مطرح است، تفاوتهای بسیار اساسی دارد. حقیقت نجات اسلامی، معنای عدمی و سلبی، و به معنای خلاصی یا دور شدن از مصیبت، سختی، درد ورنج و مهلکه گناه است و معنای دقیق آن با مفاهیم «سعادت»، «فوز» و «فلاح» که متضمن معنای وصول و مفهومی ایجابی هستند، تا حدودی تفاوت دارد. از نگاه اسلام، هر چند خداوند، نجات بخش است، انسان با اختیار و نقش فعال خود با فراهم ساختن وضعی خاص، پذیرنده نجات الاهی است. اعلام ایمان به نجاتی که عیسی مسیح برای بشر به ارمغان آورده، اساس مسیحیت رایج است. در این اعتقاد که بر مبانی خاص انسانشناسی، مسیحشناسی و خداشناسی این سنت استوار شده، انسان در اسارت گناه و مرگ بوده است، و از ناحیه خود قابلیت نجات ندارد. خداوند با حضور مستقیم خود در کالبد عیسای ناصری و با فدیه یا قربانی شدنش، تاوان گناه انسان را میپردازد و او را از اسارت گناه نجات میدهد.
«نجاتشناسی» از دیدگاه مسیحیت و اسلام(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
طلوع ۱۳۸۳ شماره ۱۰ و ۱۱
حوزه های تخصصی:
آنچه در این مقاله مورد بحث قرار گرفته است، بررسی مسئله نجات، فلاح و رستگاری و عوامل و موانع آن از دیدگاه دو دین توحیدی بزرگ یعنی اسلام و مسیحیت است. مسئله نجات از دیدگاه مسیحیت، نجات از گناه و مرگ ابدی است. مهمترین عوامل نجات «ایمان» و «فدا» و نیز از «گناه» و «شریعت» به عنوان موانع نجات، نام برده میشود. اما مسئله نجات از دیدگاه اسلام، نجات از تمام آلام و عذابهای روحانی و جسمانی عالم پس از مرگ است. عوامل آن «ایمان»، «عمل صالح»، «توبه» و «شفاعت» و موانع آن «گناه»، «کفر»، «شرک» و «نفاق» است.
کثرت گرایی دینی نجات شناختی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تکثر و تنوع ادیان مختلف امری بدیهی و حقیقی است که از زمانهای گذشته مورد توجه بوده است. اما نکتهی مهمی که دورهی جدید را با گذشته متمایز میکند، سؤال از اصل وجود تکثر ادیان نیست که «آیا ادیان متعددی در عالم تحقق دارند یا نه؟»، بلکه سؤال از ربط و نسبت ادیان متکثر با حقانیت و نجات آنهاست. آیا همهی ادیان بر حقاند یا تنها یک دین حق (صادق) وجود دارد؟ آیا پیروان ادیان مختلف بر طریق نجات و رستگاریاند یا فقط پیروان یک دین اهل نجاتاند؟
کثرت گرایی دینی نسبت به مفاهیم حقیقت دینی، نجات و مفاهیمی از این دست ملازمت دارد، که هر کدام از این ابعاد ناظر به مسألهای از مسائل مندرج در تکثر ادیان است. هیک خود به این موضوع توجه دارد و لذا فرضیهی کثرت گرایانهی وی چند وجه دارد. از میان مسائل مختلف در باب کثرت دینی مهمترین دغدغهی هیک معطوف به آن دسته از مدعیات سنتی است که برای مرجعیت یگانهی مسیحیت (مطلق گرایی) اقامه میشود. ادعای سنت گرایان این است که فقط دین مسیحیت طریق نجات را ارائه میدهد. بر همین اساس، آموزهی «نجات» عمدهترین موضوع الهیاتی است که در پیدایش و بسط نظریات انحصارگرایانه، شمول گرایانه و کثرت گرایانه دخیل بوده است. براساس تفکر سنتی مسیحیت، نجات صرفا به وسیلهی اعتقاد به ربوبیت حضرت عیسی مسیح علیهالسلام میسر است. اعتقاد درست شرط لازم نجات است این دیدگاه که انحصار گرایی نجات شناختی نامیده میشود بر آن است که نجات و رستگاری صرفا از طریق مسیحیت به دست میآید. شمول گرایان نیز معتقدند که مسیحیان و نیز کسانی که در عمل مسیحیاند - هر چند نام مسیحی ندارند - اهل نجاتاند. اما هیک معنای جامع و کثرت گرایانهای از مفهوم نجات عرضه میکند، که براساس آن، در همهی ادیان میتوان بهرهای از حقیقت و نجات پیدا کرد؛ بدین ترتیب همهی ادیان جهان طرق نجاتی را برای پیروان خود فراهم میآورند. بنابراین در بررسی این موضوع باید به این امر توجه داشت که موضوع کثرت گرایی دینی در مسیحیت به عنوان یک نظریهی نجات شناختی، ناشی از واکنشی است که نسبت به اعتقاد ویژهی مسیحی درباره نجات و رستگاری مطرح شده است. در این مقاله، که هدف آن تحلیل و بررسی نظریهی «کثرت گرایی دینی نجات شناختی» جان هیک است، پس از تبیین دیدگاه هیک و نقد و بررسی آن، دیدگاه استاد مطهری و استاد جعفری را در خصوص نجاتمندی سایر ادیان تبیین میکنیم.
نگاهی پدیدارشناسانه به کاربردهای مفهومی عرفان
حوزه های تخصصی:
این جستار بر آن است تا از بازشناخت و وارسی کاربردهای مفهومی عرفان، در رویکردی پدیدارشناختی و با فرض اینکه عرفان در ذات خود پدیده ای است انفسی که عموماً فهم بسیط و مجملی از آن دارند، به ایضاح مفهومی عرفان نزدیک گردد و چنان که مقتضای این رویکرد است، بعد از بازشناسی ابعاد، اجزا و ویژگی های این پدیده پرابهام، فروع و اصول آن را معلوم گرداند، و در نهایت از این همه، به جوهره اصیل و اصلی عرفان عبور کند. از جمله نتایجی که از این بررسی فراهم آمده اینهاست: عرفان را در زبان های گوناگون و با نام های مختلف دست کم به شش مفهوم کلی فهم کرده و به کار برده اند که هر کدام شامل تقریرها و تلقی های مختلفی است.
عرفان را به مثابه آموزه، تجربه علم، راه نجات، نوعی معرفت ویژه، فرآیندی از تغییر و تحول فهم کرده اند. این کاربردها حکایت از وجود دو بعد معرفتی و وجودی ـ انفسی برای عرفان دارد. و نیز معلوم می کند عرفان مشتمل بر مؤلفه هایی همچون، تجربه ای مستقیم از حقیقت، فرآیند سیر و سلوک، آموزه های نظری و عملی، و ویژگی هایی مانند توصیف ناپذیری، گرایش به تفسیر معنوی و وحدانیِ هستی، رازوارگی و مؤلفه ها و ویژگی های فرعی دیگر است. عرفان در ذات و جوهره خود همانا نوعی معرفت مستقیم و تحققی (وجودی) به حقیقت وحدانی هستی می باشد. این بررسی، مؤلفه ها و ویژگی های فرعی و عارضی عرفان را بازشناخته و دورنمایی از شبکه مفهومی عرفان فراهم آورده است.
گریز از کیش؛ بررسی نظریه الهیاتی جان هیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جان هیک، فیلسوف دین و الهی دان بزرگ مسیحی معاصر، در اندیشه های خویش از سنت مسیحی دور شده است. وی به رغم آنکه یک کشیش پروتستان است، آموزه تجسد الوهیت در مسیح را نمی پذیرد و می گوید، این آموزه هیچ معنای روشن و قابل فهمی ندارد. او در باب زبان دین، رویکردی واقع گرا برمی گزیند، اما واقع گرایی او از نوع کانتی و انتقادی است و برای تجربه های دینی، زبانی آمیخته به فرهنگ قایل است. در زمینه نجات و رستگاری، هیک اولین کسی است که نظریه کثرت گرایی را شکل رسمی و دانشگاهی عرضه می کند و انحصار نجات در کلیسا را می شکند. همچنین وی از آموزه اوصاف بی نهایت خداوند فاصله می گیرد و معتقد است که معلوم نیست مسیح این آموزه را تعلیم داده باشد. آموزه رویت سعیده نیز در اندیشه هیک دستخوش تاویل شده است.
معرفت و نسبت آن با عمل در بهگود گیتا
حوزه های تخصصی:
ل از تاریخ تصنیف، مضامین و تفاسیر گیتا سخن رفته است. در این بخش سعی شده است که گزارشی اجمالی از شیوه تفسیر شارحان گیتا در باب معرفت و نسبت آن با عمل مطرح شود.
در بخش دوم مقاله از سابقه و پیشینه بحث معرفت سخن به میان آمده است. در این بخش از اهمیت فرجام شناختی معرفت در بیشتر آیین های هندو به جز آیین چارواکه سخن رفته و گفته شده که معرفت طریقه ای است که آدمی را از اسارت آزاد می سازد و او را به نجات غایی می رساند.
در بخش سوم این نوشتار از چیستی معرفت، معرفت بر اساس گونه ها و تصویر معرفت در گیتا و نسبت آن با عمل بحث شده است. در این بخش دو تصویر از معرفت مطرح می شود:
1. معرفت حقیقی که مبتنی بر کشف و شهود است و آدمی را در وصول به حق یاری می کند. این نوع از معرفت شایسته دانستن است و از طریق آن می توان به تمایز میان جسم و جان راه یافت. این نوع معرفت از طریق فروتنی و خدمت به دیگران به دست می آید و با حکمت یوگایی نسبتی پیدا می کند.
2. معرفت ظاهری که مبتنی بر شک و تردید است. این نوع معرفت نه در این جهان حاصلی دارد و نه در جهان دیگر. صاحبان این نوع معرفت در پیچ و خم اندیشه های پریشان سرگردان اند. کلمات فریبنده بر زبان میآورند و دل به الفاظ وداها خوش کرده اند. این طایفه آتش شور و شهوت را در جان خود نکشته اند و پیوسته اسیر سمساره اند.
در این نوشتار پس از بررسی سابقه بحث و ویژگیها و مشخصه های هر یک از این دو نوع معرفت، سعی بر آن است که به پرسش های اساسی در باب چیستی و حقیقت معرفت و نسبت آن با عمل پاسخ داده شود.
مقایسه «انسان شناسی» اسلامی با مکتب یوگا ـ سانکهیه
حوزه های تخصصی:
بسیاری با یوگا به عنوان نوع خاصی از حرکات تمرکزبخش آشنایی دارند. اما غافلند از اینکه یوگا یکی از نظام های مهم فلسفی هند است که در طول زمان با زوج دیگری به نام «سانکهیه» ترکیب شده و نظام خاصی را به وجود آورده است. از این رو، هیچ یک از این حرکات بدون آن پشتوانه و مبانی فکری نیست و بدون توجه به آن هم عمل به آن صحیح نمیباشد. شاید مهم ترین بخش یک نظام فلسفی، نوع نگرش آن به محورهای اصیل انسانی باشد. این امر در این نوشتار ما را به بررسی مقایسه ای انسان شناسی اسلامی و یوگا- سانکهیه سوق داد تا کشف نقاط اشتراک و افتراق ما را به درک عمیق تری از حقیقت نایل گرداند.
در اسلام و در مکتب یوگا، انسان دارای اصلی ماورایی است که معرفت آن، نقش مهمی در نجات انسان دارد. اما مفهوم «نجات» در این دو اندیشه، بسیار متمایز از یکدیگر است. هر دو آیین بر خودسازی، تهذیب، تفکر، عمل و ریاضت تأکید بسزایی دارند، ولی تفاوت های مهمی در شرط، نوع، روش و هدف آنها وجود دارد که در این نوشتار تبیین خواهد شد.
ثنوی گری در آیین گنوسی و نقد آن
حوزه های تخصصی:
این مقاله به اجمال به بیان ثنویگریِ آیین گنوسی میپردازد. گنوسیس نوعی معرفت و شناخت باطنی است که به ادعای ایشان، از طریق آن میتوان از جهان مادی و شرّ نجات یافت و به عالم معنوی و خیر نایل آمد. آیین گنوسی به ثنویت اعتقاد دارد و خدای واقعی و متعالی را از خدای خالق این جهان متفاوت میداند. به اعتقاد گنوسیها، جهان مادی، جهانی شرّ و فاسد و مخلوق خدای خودخواه ونادان است. گنوسیهای مسیحی، خدای یهود «یهوه» را خالق این دنیای مادی میدانند و شریعت تورات را نیز مطابق خواست این خدا میدانند. از آنجا که ماده شرّ است، جسم و بدن انسان نیز شرّ میباشد. باید با ریاضت و عزلت گزینی آن را ضعیف و به تقویت روح که از عالم بالا و معنوی است، پرداخت. روح از خدای خیر است و باید به منشأ اصلی خود، معرفت شهودی پیدا کند تا بتواند از عالم مادی نجات یابد؛ اما از آنجا که در این جهان گرفتار آمده، منشا خود را فراموش کرده است. خدای خیر و متعالی برای نجات روح انسان، فرزند خود عیسی مسیح را به یاریاش فرستاد تا او را به یاد خدای خیر و جایگاه اصلیاش بیندازد.
اعتقاد گنوسیهای مسیحی، درباره حقیقت عیسی مسیح و جهان مادی و خالق آن و نیز درباره شریعت یهود به بیراهه رفته است. از این رو، کلیسای راست کیش مسیحی، اعتقادات گنوسیسی را خطرناک و بدعت آمیز دانست و در قرن دوم میلادی، رأی به تکفیر آنها صادر کرد.
جستاری در نجات شناسی یُگه
حوزه های تخصصی:
مکتب یگه یکی از دَرشَنه ها، مکتب های فلسفی هندو، و از جمله شش مکتب راست باور (اَستیکه1= هست گو)، است. یگه همچون سایر مکتب های فلسفی هندویی، یک «مکتب نجات» است. در مکتب یگه، به سان عموم مکتب های فلسفی ـ عرفانی هندو، معضل آدمی جهل و عدم تمییز میان خود حقیقی و غیر خود است: رهایی از این معضل از طریق معرفت به همین تمایز ممکن میشود. اما آنچه مکتب یگه را از دیگران متمایز میکند دو چیز است: یکی نظریة نجات خاصِ این مکتب است، و دیگری راه یا طریقت ویژه ای است که مکتب یگه برای تحقق آن نظریه فراپیش مینهد. بر اساس نظریة نجات یگه، معرفتِ متمایزکننده، تنها با خاموشی اندیشه و فرونشستن جنبش افکار، محقق خواهد شد. طریقت مخصوص یگه نیز مراحل متدرّج و هشت گانة تحقق این امر را به طور عملیاتی، آموزش میدهد. این جستار، کوششی است برای تبیین نظریه و طریقت نجات در مکتب یگه.
بررسی مهم ترین مؤلّفه های جهان بینی هندویی در متون پورانه ای
حوزه های تخصصی:
پورانه ها، که در دسته بندی کلاسیک متون هندویی در گروه متون سْمِرتی(غیر مُنزَل) جای داده دارند، از جمله تأثیرگذارترین متون هندویی در شکل دهی هندسه ی فکری و نظام الاهیاتی هندوئیسم متأخر و معاصر به شمار میروند. پورانه ها با نگاهی وحدت وجودی به جهان و با قرار دادن موجودات در سلسله مراتب تجلّیات برهمن، خدایان متکثّر هندویی را در یک نظام الاهیاتی واحد میگنجاند و به کارکردهای متنوّع خدایانی که تا آن زمان در ارتباطی نامشخّص با هم به سر میبردند، انسجام میبخشد. همچنین پورانه ها، با ارائه طرحی از مراحل و مراتب خلقت، که موجودات بر اساس شدّت و ضعفِ معرفت، در یک سلسله طولی قرار دارند، خلقت انسان را در مراحل پایانی و تأمین کننده ی هدف نهایی برهمن از خلق کائنات معرّفی کرده و بدین وسیله، نقشی محوری برای او در نظام هستی رقم میزند. این نوشتار، تلاشی در جهت جهان بینی هندویی، با تکیه بر آموزه ها و تعالیم پورانه ای، در سه حوزه ی خداشناسی، جهان شناسی، انسان شناسی و نجات شناسی میباشد.
موعودگرایی در الهیات سیاسی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موعودگرایی در اندیشه و عمل سیاسی ایرانیان جایگاه ویژه ای دارد. به اعتباری، می توان یکی از ویژگی های فرهنگ سیاسی ایرانیان را باور به ظهور منجی برای نجات از دشواری های سیاسی و اجتماعی دانست. گویی به رغم گسست ها و چندپارگی ها، نوعی تداوم یا استمرار نیز در تاریخ اندیشه سیاسی ایرانیان در کار بوده است. فرشته زمین ایرانیان در هر عصر درگیر وضعیتی مخاطره آمیز بوده، و در خاک خود امیدهای گوناگون پرورده است. محور این مقاله شرح و تحلیل عناصرِ موعودباوری و منجی طلبی در دستگاه افسانه پردازی مزدایی ـ ایران شهری است، و تلاش می کنیم تا بهره ها و امکان های موعودباوری ایران شهری را با تکیه بر چهار مقوله «وضعیت مخاطره»، «اصل امید»، «اصل عدالت»، و «وعده دموکراتیک» استخراج کنیم. این تلاشِ نظری بر استلزامات افق پساسکولار تکیه دارد. می توان دو پرسش را برای پیشبرد مباحث این مقاله مطرح کرد: عناصر موعودباورانه در الهیات سیاسی مزدایی کدام اند؟ در بستر الهیات سیاسی ایرانی، چگونه می توان وعده دموکراتیک را در کنار اصل امید و اصل عدالت پروراند؟
هدفمندی حیات بشر از دیدگاه قرآن وعهدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدایت مخلوقات به سوی کمال از سنت های الهی است. دستگاه آفرینش با هدایت تکوینی، انواع موجودات را به سوی کمال مناسب خویش سوق داده است، ولی انسان را از نوع هدایت تشریعی با ارسال پیامبران و انزال کتاب به تکامل می رساند.
از دیدگاه قرآن و عهدین، انسان شبیه به خدا آفریده شده است، ازاین رو هدف از خلقتش، تکامل روحی و معنوی به همراه دانش است. شباهت انسان به خدا درگرو رحمت الهی و فراگیری صفات اخلاقی خدا و داشتن حیات معنوی است.
آنچه این مقاله بدان اهتمام میورزد، شناخت مفهوم هدفمندی و نوع حیات معنوی در قرآن و عهدین است. از دیدگاه قرآن، انسان با توانمندی هایش در خلقت، مظهر تجلی صفات الهی است و قرار است در دنیا شایستگی خلافت الهی را پیدا کند ومحل ظهور اسمای الهی شود.
تعالیم انبیا در تورات، مبنی بر قداست است که گویای کیفیتی است که نفیاً مستلزم دوری جستن از همة چیزهایی است که مخالف ارادة الهی است و اثباتا ًخود را وقف عبادت کردن است.
در اناجیل، هدفمندی حیات بشر به دنبال انگارة سقوط بشر و گناه نخستین است و به مفهوم فدا و رستاخیز مسیح اتکا دارد. لطف الهی توسط مسیح عامل اصلی نجات بشر است و ایمان آوردن به مسیح به تنهایی و به عبارتی دیگر آموزة فیض یا همراه بودن آن با اعمال نیک در نجات بشر و آمرزیدگی او، در دو دیدگاه کاتولیک و پروتستان تفسیر متفاوت دارد.
این مقاله درصدد است که چگونگی هدفمندی حیات بشر را از منظر قرآن و عهدین « تورات و انجیل» بررسی نموده تا مشترکات و مفترقات ادیان را تبیین نماید
بررسی رهیافت اندرو فینبرگ و مارتین هایدگر برای برون رفت از فضای تکنولوژیک حاکم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، پس از نگاهی اجمالی به رهیافت اندرو فینبرگ و مارتین هایدگر برای برون رفت از فضای تکنولوژیک حاکم[i]، مقایسه ای میان نگرش این دو متفکر در مواجهه با جهانی که در آن زندگی می کنیم انجام می شود. فینبرگ داخل ساختن ارزش های دموکراتیک در طراحی های تکنیکی را راه کار رهایی قلمداد می کند و هایدگر از آمادگی برای ظهور خدایی نجات دهنده سخن می گوید. با وجود آن که فینبرگ و هایدگر هر دو به جهانی بدیل برای زیست آدمی می اندیشند، در چگونگی بدیل اندیشی با یک دیگر تفاوت بنیادی دارند. فینبرگ بدیل اندیشی را در سطح اونتیک دنبال می کند و هایدگر در سطح اونتولوژیک. با توجه به تفاوت نگرش هایدگر و فینبرگ به خطرهای فضای تکنولوژیک حاکم، نهایتاً توضیح داده می شود که رهیافت فینبرگ در پارادایمی قرار می گیرد که هایدگر خواهان گذر از آن است.
[i]. از آن جا که رهایی از فضای تکنولوژیک حاکم در اندیشة فینبرگ و هایدگر هریک به طور جداگانه و مفصل در مقالاتی توسط نگارنده مورد بحث قرار گرفته است و هدف از نگارش مقالة پیش رو عمدتاً مقایسه و فهم دو رهیافت مورد نظر در نسبت با یک دیگر است، در بخش های «مروری بر اندیشة فینبرگ» و «مروری بر اندیشة هایدگر» نگاه فینبرگ و هایدگر به جهان تکنولوژیک در خلاصه ترین صورت ممکن بیان شده است.
سرگذشت انسان از اختیار تا نجات (بررسی تطبیقی اختیار انسان از دیدگاه ایرنائوس و ترتولیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث اختیار انسان و سوء استفاده وی از اختیار، یا گناه، یکی از آموزه های اصلی کتاب مقدس و همچنین اندیشمندان مسیحی بوده است. از این میان، ایرنائوس و ترتولیان- از نخستین آبای کلیسا- هر دو اختیار انسان را به منزله ضرورتی در آفرینش آدمی برای به کمال رسیدنش می دانند، اما انسان همواره اختیار خود را به درستی به کار نمی برد و چه بسا موجبات گناه خود را فراهم آورد. ایرنائوس هرچند به مفهوم بازدارنده گناه در راه کمال توجه دارد، گاه برای آن کارکرد مثبت نیز قائل است و آن را وسیله تجربه آدمی و تشخیص سره از ناسره می داند، اما بر خلاف ایرنائوس، ترتولیان به این دگردیس ی مفهوم گناه قائل نبوده، گناه را همانا منتهی به مرگ و هبوط می داند، چنان که آدم و حوا هبوط کردند و از بهشت رانده شدند. برخلاف ترتولیان، ایرنائوس در اینجا نیز گناه آدم و حوا را ناشی از ناتوانی ایشان در آغاز آفرینش می داند و هبوط ایشان را محرکی برای ورود ایشان به این جهان برای به شباهت رسیدن با خداوند تفسیر می نماید، نه مانعی بر سر راه کمال. البته، در نجات شناسی ایرنائوس و ترتولیان تنها اختیار آدمی شرط کافی نیست، بلکه حضور پدر، پسر و روح القدس را نیز در فرآیند نجات و کمال انسان می طلبد
نقدی بر قرائت پولس از مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نیمه دوم قرن دوم میلادی، تقریری از مسیحیت اشاعه یافت که به قرائت پولسی معروف است و از همان زمان تاکنون بر جهان مسیحیت حکم فرماست. پولس یهودی متعصبی از قبیله بنیامین است که پس از تعقیب و شکنجه بسیاری از مسیحیان، به واسطه مکاشفه ای اثبات ناپذیر به جرگه مسیحیان پیوست و به زعم خود، همة عمرش را وقف ابلاغ و اشاعه دین مسیح کرد. از نظر پولس، مسیحی کسی است که به تجسد خداوند در قالب انسان و قربانی شدن او برای بخشش گناهان بشر و زنده شدن و رجعتش به آسمان ایمان داشته باشد و اقرار کند که آدمی به واسطه گناه ذاتی اش، که به واسطه حضرت آدم در نوع بشر نهاده و نهادینه شده است، نه از طریق اعمال نیک که فقط به واسطه فیض یا ایمان به نجات از سوی خداوند به سعادت و بخشش و رستگاری رهنمون خواهد شد و سرآخر مسیحی کسی است که کلیسا را نماینده مسیح بر زمین بداند و به نجات از طریق تبعیت از آن و اذعان به حقانیتش ایمان داشته باشد. قرائت پولس با توجه به پیش زمینه های معرفتی و غیر معرفتی اش، اعم از تعصبات دینی، یونانی مآبی، زبان یونانی، و نیز اوضاع حاکم بر اجتماع و محیط دوران و تعارضات وی با یهودی ـ مسیحیان، مبتنی بر الوهیت حضرت عیسی (ع) و کلیساست. متابعت یا مشابهت برخی از بخش های عهد جدید با قرائت پولس، که در نامه هایش به دیگر مسیحیان نمایان است، به تعارضات موضوعی مفهومی با اناجیل همدید و تعارض در نگرش و سلوک اخلاقی برآمده از اناجیل همدید با حیات عیسی (ع) منجر شد. قرائت پولسی پیامدهایی دارد که برآمده از انسان خداپنداری یا الوهیت عیسی (ع) است که ضمن تنزل شأن ربوبی از منظر قدرت و علم، خداوند را به عاملی خارج از نظام خلقت و دستگاه آفرینش تبدیل می کند.
سعادت از دیدگاه ابن سینا و آگوستین: مطالعه مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی آباء کلیسا (قرن 3 و 4)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
ابن سینا فیلسوف بزرگ عقل گرای مسلمان سعادت انسان را رسیدن وی به کمال قوه عاقله و اتحاد با عالم عقول مجرده می داند. از نظر او سعادت امری ذو مراتب است و کامل ترین و عالی ترین مرتبه آن سعادت عقلی است. همچنین وی بیان می دارد سعادت و شقاوت مطلق تنها در آخرت قابل تحصیل است. در مقابل این دیدگاه ابن سینا که در بستر عقلانیت مبتنی بر وحی شکل گرفته است، آگوستین فیلسوف ایمان گرای مسیحی نیز سعادت را شناخت خدا و تقرب به او می داند. او نیز این نوع سعادت را در این جهان خاکی قابل حصول ندانسته و ثبات و آسایش حقیقی را به جهان دیگر موکول می کند. از نظر آگوستین گرچه همه انسان ها به دنبال سعادت اند، اما سعادت حقیقی تنها از طریق مسیحیت امکان پذیر است. بررسی مواضع خلاف و وفاق این دو دیدگاه نشان می دهد که هر یک از این دو فیلسوف با مبانی فکری خاص خود که عمدتاً در بستر دینی ایشان شکل گرفته است بر معرفت و شناخت به عنوان سعادت حقیقی تأکید کرده اند.
نجات شناسی اُشو؛ نجات شناسی ابداعی یا پیروی از آیین تَنْتره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به نظریة نجات در جنبش اُشو و ریشه یابی آن پرداخته است: نخست، پس از بررسی اجمالی زندگی و مهم ترین آموزه های اُشو، سه پرسش مهمِ نجات شناسی، یعنی نجات از چه؟ با چه؟ و به سوی چه؟ چنین پاسخ داده شده است: از دیدگاه اُشو آنچه باید از آن نجات یافت، گرایش های جنسی محدود و ناقصی است که مانع از مراقبة کامل ذهن انسان می شوند؛ ولی برای کم کردن امیال جنسی نباید با آنها مبارزه کرد، بلکه باید با هدایت استادی ورزیده و بدون محدودیت های معمول به آنها پاسخ داد. همچنین با تشکیل مدار الکتریکی ویژه ای بین دو جنس مخالف و رسیدن دو طرف به اوج لذت جنسی کامل، این امیال بسیار کاهش یابند، و زمینه برای پیمودن مراحل مراقبه فراهم آید. محور مراقبه در آموزه های اُشو، تهی شدن ذهن است، که ثمرة آن آرامش مطلق می باشد. سرانجام نیز با ریشه یابی آموزه های اُشو ثابت می کنیم که او تنها با ترکیب آموزه های مکاتب باستانی شرقی، به ویژه تَنْتْرَه و کوندَلینی یُگه، و همچنین آیین بودای ذِن، و ارائة آنها در قالبی امروزی تر، عملاً برخلاف ادعایش، نجات شناسی منحصربه فردی ارائه نکرده است.
گفتنی است گرچه خود این آموزه ها در معرض نقدهای جدی و مهلک قرار دارند به جهت اینکه غرض از نوشتار صرفاً تبین تقلیدی بودن مکتب اُشو است، از آوردن نقدهای مفصل پرهیز و در برخی قسمت ها اشاره ای به اندکی از آنها کرده ایم.
تکبّر و بررسی آثار آن در وظایف اساسی مدیریت(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«تکبّر»، یکی از رذایل نفسانی انسان و عاملی مخرّب در زندگی فردی و سازمانی وی محسوب می شود. عواملی مانند مال، موقعیت و دانش در پیدایش تکبّر دخالت دارند، اما مهم ترین عامل تکبّر، جهل و عدم توجه به قوای نفسانی است. تکبّر موجب کاهش روابط و همکاری صمیمانه میان افراد می گردد و به بهره وری، وجهه و اعتبار سازمان ها آسیب می رساند. افراد متکبّر در سازمان، نه تنها از اعتماد، مشارکت، دانش و اطلاعات دیگران استقبال نمی کنند، بلکه به دلیل موقعیت و امکانات ویژة سازمان، با رفتارهای آمرانه و تحقیرآمیز، اعضای سازمان را دل سرد و مأیوس می کنند. در نتیجه، میان اعضای سازمان در سطوح گوناگون، فاصله ایجاد می شود و وظایف مدیریتی مانند برنامه ریزی، سازمان دهی، نظارت و رهبری با مشکل مواجه می گردد.
در این تحقیق، «تکبّر» به عنوان یک مسئله، با روش «توصیفی ـ تحلیلی» بررسی شده و آثار آن در مقایسه با وظایف مدیریت، تحلیل گردیده و برای جلوگیری از تکبّر، توجه به سه حوزة معرفتی (معرفت نسبت به خداوند متعال، معرفت به ضعف های جسمی و روحی انسان، معرفت به نیازهای خود نسبت به دیگران) ضروری تلقّی گردیده است.