مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
علم اطلاعات و دانش شناسی
حوزههای تخصصی:
هدف:شناسایی، تحلیل، و تبیین عوامل اثرگذار در کارآفرینی دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی. روش شناسی:در این پیمایش، پرسشنامه ای ساختاریافته در دو بخش مشخصات جمعیت شناختی (6 متغیر) و عوامل اثرگذار در کارآفرینی (24 متغیر) طراحی شد و در اختیار همه دانشجویان دوره دکترای علم اطلاعات و دانش شناسی قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و استخراج سازه های زیربنایی از فن تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. یافته ها:پنج عامل با مقدار ویژه بالای یک احصاء شد که تحت عناوین ""مهارت افزایی""، ""محتوایی""، ""آموزشی""، ""ترویجی""، و ""پشتیبانی"" نامگذاری شدند. پنج عامل احصاء شده در مجموع 66/74% از واریانس عوامل مؤثر در کارآفرینی دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی را تبیین کردند. نتیجه گیری:توجه برنامه ریزان درسی و مدیران گروه های آموزشی علم اطلاعات و دانش شناسی به پنج عامل احصاء شده می تواند توان کارآفرینی دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی را افزایش داده و سبب رونق کارآفرینی در رشته شود.
آشفتگی واژگان در منابع مرجع حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:بررسی میزان آشفتگی واژگان مدیریت اطلاعات در میان منابع مرجع این حوزه (سرعنوان های موضوعی فارسی، اصطلاحنامه اصفا، فرهنگ توصیفی واژگان اطلاع رسانی و حوزه های وابسته، و اصطلاحنامه ASIS). روش شناسی:این مطالعه به روش تحلیل محتوا انجام شد. به منظور جمع آوری داده ها واژه های Information management، Information، و Information retrieval و تمام واژه های فرامتن آنها در واژه نامه اُدلیس جستجو شد و معادل های فارسی آنها در میان چهار منبع مرجع مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها:در میان منابع مرجع بیشترین شباهت ها میان فرهنگ توصیفی واژگان اطلاع رسانی و حوزه های وابسته با اصطلاحنامه ASIS (88/55%) و بیشترین تفاوت ها میان فرهنگ توصیفی با اصطلاحنامه اصفا (3/85%) وجود داشته است. نتیجه گیری:از آنجا که منابع مرجع علم اطلاعات و دانش شناسی مورد استفاده صاحب نظران و پژوهشگران این حوزه قرار می گیرند باید از یکدستی بیشتری برخوردار باشند تا منجر به سردرگمی، کج فهمی ها، و سوء تفاهمات نشود.
طبقه بندی در فضای مجازی (با تأکید بر نظرات تردینیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این مقاله به اهمیت طبقه بندی در فضای مجازی پرداخته می شود و اینکه با توجه به انفجار اطلاعات نه تنها ارزش طبقه بندی (علم اطلاعات و دانش شناسی) از بین نرفته بلکه بیشتر هم شده است. روش: در این مقاله، از روش سندی یا کتابخانه ای استفاده شده و با تکیه بر کتاب «بسترهای اطلاعات دیجیتال» اثر لوک تردینیک (1395) رویکردی تحلیلی نسبت به موضوع طبقه بندی اتخاذ گردیده است. یافته ها: طبقه بندی با معرفت شناسی همزاد و همسایه است و برای ایجاد معرفت ناگزیر از طبقه بندی و مقوله بندی هستیم. در دنیای جدید به خاطر تغییر رویکرد انسان ها به علم و دانش، طبقه بندی هم مسیر دیگری پیدا کرده است. در گذشته نه چندان دور در غرب، با توجه به رویکردی که دیویی نسبت به کتابداری و کتابدار اتخاذ کرده بود که طبعاً کتابدار بایستی دروازه بان دانش و پاسدار ارزش های اومانیستی باشد و نیز به لحاظ اینکه وی از نظر اقتصادی زنان را برای تصدی این حرفه مناسب تر تشخیص داده بود، لذا این سنت ها همچنان باقی مانده و بر رشته کتابداری سنگینی می کند. اما از آنجا که دنیای امروز رویکردش در خدمات کتابداری از سازمان محوری به مردم محوری و از لحاظ زبانشناختی از دلالت های تناظری یک به یک به ربط شبکه ای سوق پیدا کرده است، می طلبد که کتابداری و علم اطلاعات و دانش شناسی هم با رویکردی جدید به بازبینی هویت خود بپردازد و برای خدمت های جدید در دنیای دیجیتال آماده شود و نه تنها فارغ از نگاه عالمانه روز نباشد بلکه همچون سایر رشته ها و با نگاهی کیفی به خدمت مشغول باشد. در گذشته اسلامی هم وضعیت به گونه ای بوده است که کتابدار نه تنها به بانوان اختصاص نداشته است بلکه کسانی کتابدار بوده اند که خود دانشمند و یا دانش دوست واقعی بوده ند که دیگران از خدمات مشاوره ای علمی آنها برخوردار می شده اند. اصالت/ارزش: ارزش این مقاله در رسیدن استدلالی به این پیشنهاد است که باید کتابداری و یا علم اطلاعات و دانش شناسی امروز با تغییر رویکرد در تنظیم برنامه درسی به گونه ای بکوشد تا جوابگوی نیازهای روزافزون جامعه باشد.
تحلیل ساختار واژگان و مفاهیم مقالات علم اطلاعات و دانش شناسی بر اساس تحلیل شبکه اجتماعی در پایگاه وبگاه علم در دو دوره قبل و بعد از پیدایش وب (1993-1997 و 2009-2013)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر شناسایی و مقایسه ساختار نگاشت های علمی هم واژگانی مقالات علم اطلاعات و دانش شناسی در وبگاه علم ( web of science ) در دو دوره قبل و بعد از پیدایش وب است. همچنین، به طور خاص به تأثیرگذاری فناوری وب بر مطالعات این رشته در دوره اخیر نیز پرداخته شده است. روش : پژوهش حاضر توصیفی بوده و از لحاظ نوع کاربردی است که در آن از رویکرد هم واژگانی علم سنجی بر اساس فنون تحلیل شبکه های اجتماعی بهره گرفته شده است. جامعه پژوهش به صورت سرشماری شامل 9002 مقاله علم اطلاعات و دانش شناسی در دوره قبل از پیدایش وب (1993-1997) و 16475 مقاله در دوره بعد از پیدایش وب (2009- 2013) در وبگاه علم است. تحلیل های آماری شامل آزمون های آماری همبستگی، کای دو، و همچنین شاخص های مرکزیت است. در فرایند انجام پژوهش از نرم افزارهای Ravar Premap ، SPSS ، Excel ، UCINET و NetDraw استفاده شده است. یافته ها : نتایج مطالعه نشان داد مفاهیم «کتابخانه» و «اطلاعات» محور مطالعات قبل از پیدایش وب را تشکیل می دهند؛ در دوره اخیر نیز مفاهیم «وب»، «اطلاعات»، «پژوهش»، «تحلیل استنادی»، «دانش»، «کتابخانه»، «مجلات»، و «فناوری» محور مطالعات قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهد در دوره پس از پیدایش وب علاوه بر افزایش مثبت و معنی دار مفاهیم وب محور، شاهد حضور مفاهیم جدید در بطن بروندادهای علمی علم اطلاعات و دانش شناسی هستیم. اصالت/ارزش : نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت توجه بیشتر به زمینه های مطالعاتی نوین این حوزه شامل سازماندهی دانش، سنجش علم و فناوری، منابع وب محور، اینترنت و فناوری اطلاعات، و توسعه فنی کتابخانه ها تأکید می نماید. زمینه های مطالعاتی یاد شده تأثیر مستقیم در آموزش، پژوهش و ارائه خدمات کتابخانه ها دارند؛ لذا، برنامه ریزان تیم های آموزشی و پژوهشی این حوزه می توانند در زمینه های یاد شده به توسعه حوزه های مطالعاتی نوین آموزشی و پژوهشی اقدام نمایند.
استفاده از نظریه در فصلنامه کتابداری و اطلاع رسانی، طی سال های ۸۹ -۹۳(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نظریه در هر حوزه علمی از جمله علم اطلاعات و دانش شناسی، اهمیت و کاربردهای ویژه ای دارد. پژوهش حاضر درصدد یافتن میزان استفاده از نظریه در فصلنامه کتابداری و اطلاع رسانی، طی سال های ۸۹ -۹۳، در یک بازه زمانی ۵ ساله بوده است. روش شناسی: پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوا صورت گرفت. جامعه پژوهش را تمام مقاله های فصلنامه کتابداری و اطلاع رسانی، طی سال های ۸۹ -۹۳ تشکیل دادند که شامل ۲۱۲ مقاله بود وهمه مقاله ها مورد بررسی قرار گرفت. «واژه» به عنوان واحد ثبت و «مقاله» به عنوان واحد تحلیل در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری داده ها، سیاهه وارسی (کدنامه) بود. هر نظریه در هر مقاله تنها یک بار شمارش گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد که از ۲۱۲ مقاله فصلنامه کتابداری و اطلاع رسانی، طی سال های ۸۹ -۹۳، ۱۶۶مقاله آن پژوهشی و ۴۶ مقاله آن مروری است و در۹۹ مقاله پژوهشی و ۳۹ مقاله مروری از نظریه استفاده شده است. طی سال های ۸۹ -۹۳، در۶۵ درصد از مقاله های فصلنامه کتابداری و اطلاع رسانی، نظریه به کار رفته است. منشأ نظریه های یافت شده به ترتیب فراوانی از ۳ حوزه علوم انسانی و اجتماعی، علوم پایه و مهندسی و علم اطلاعات و دانش شناسی بود. تعداد مقاله هایی که در عنوان، چکیده و متن مقاله ها از نظریه استفاده کرده اند به ترتیب ۲۴، ۳۸ و۱۳۸ مقاله است. این مقاله ها درمجموع ۳۷۱ بار ازنظریه استفاده کرده اند. بدین ترتیب، هر یک از مقاله هایی که نظریه در آن هابه کاررفته است، به طورمتوسط ۶۸/۲ نظریه را به کاربرده اند. میزان متوسط استفاده از نظریه در کل مقاله های فصلنامه ۷/۱نظریه در هر مقاله است. بحث و نتیجه گیری: طی سال های مورد بررسی، میزان استفاده از نظریه در فصلنامه کتابداری و اطلاع رسانی در مجموع روند صعودی داشته است.
شناسایی و تحلیل اولویت های پژوهشی در هر یک از محورهای پژوهشی علم اطلاعات و دانش شناسی از دیدگاه استادان و دانشجویان دکتری این رشته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منشأ بسیاری از مشکلاتی که در پژوهش های حوزه ی علم اطلاعات و دانش شناسی وجود دارد (مانند کاربردی نبودن، تکراری و فاقد نوآوری بودن)، مربوط به نامشخص بودن نیازها و اولویت های پژوهشی این رشته است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر شناسایی و دسته بندی موضوعات پژوهشی مهم در علم اطلاعات و دانش شناسی و سنجش میزان اهمیت آن ها به منظور تعیین اولویت های پژوهشی در این رشته است. پژوهش حاضر از نوع نظری- کاربردی و روش پژوهش سندی- تحلیلی و پیمایشی است. جامعه ی پژوهش حاضر شامل استادان و دانشجویان مقطع دکتری در رشته ی علم اطلاعات و دانش شناسی در دانشگاه های تهران، خوارزمی، الزهرا، فردوسی مشهد، شیراز، اصفهان و شهید چمران اهواز در سال تحصیلی 95-1394 هستند که به دلیل محدود بودن جامعه ی پژوهش (165 نفر)، پرسشنامه بین تمامی افراد جامعه توزیع (به صورت الکترونیکی و حضوری) و در نهایت 112 پرسشنامه گردآوری شد (نرخ بازگشت 63 درصد). به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی (آزمون رتبه ای فریدمن) استفاده شده است. به منظور شناسایی اولویت های پژوهشی در علم اطلاعات و دانش شناسی به مرور متون این حوزه و نظرخواهی از استادان این رشته پرداخته شده است. نتایج این بررسی ها شناسایی 120 موضوع پژوهشی در علم اطلاعات و دانش شناسی بود که در 22 محور کلی تقسیم بندی شدند. نتایج بیانگر آن است که تحت تأثیر تحولاتی که در طی سال های اخیر در رشته ی علم اطلاعات و دانش شناسی به وجود آمده است از جمله تغییر عنوان رشته و تا حدودی تغییر سرفصل های درسی و به تبع آن محتوای رشته، تحولات ناشی از ورود فناوری به رشته و حرکت بیش تر این حوزه به سمت میان رشته ای شدن سبب شده که جامعه ی پژوهش حاضر، موضوعات تازه و کاربردی، موضوعات مبتنی بر آینده و موضوعات مرتبط با فناوری های اطلاعاتی را نسبت به موضوعات سنتی و مباحث نظری، برای انجام پژوهش های آینده در این رشته دارای اولویت بیش تری بدانند.
ردپای نظریه های ارتباطات در علم اطلاعات و دانش شناسی
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال اول بهار ۱۳۹۴ شماره ۲
127 - 137
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف شناسایی شباهت ها، تفاوت ها و چگونگی کاربرد مفاهیم حوزه ارتباطات در علم اطلاعات و دانش شناسی انجام شد.روش: مطالعه حاضر مروری نقلی بود و سعی شد تا از منظر نظریه های حوزه ارتباطات به مسائل علم اطلاعات و دانش شناسی نگریسته شود.یافته ها: از میان علوم مختلف، کتابداری و اطلاع رسانی با علوم ارتباطات پیوستگی اجتناب ناپذیری دارد. برخی از نظریه های حوزه ارتباطات از جمله نظریه کاربری و اقناع، نظریه بینامتنیت، نظریه اجتماعی شدن، نظریه یادگیری اجتماعی، نظریه شناخت اجتماعی، نظریه دروازه بانی، نظریه اشاعه نوآوری و نظریه برجسته سازی قابلیت کاربرد در بافت علم اطلاعات و دانش شناسی را دارند. نتیجه گیری: نظریه های ارتباطات در همه ارکان چهارگانه علم اطلاعات و دانش شناسی (مجموعه سازی، سازماندهی، اشاعه اطلاعات و مدیریت) کاربرد دارند. به نظر می رسد با انجام پژوهش های مفصل تر، می توان کاربرد سایر نظریه های حوزه ارتباطات را در علم اطلاعات و دانش شناسی مورد بررسی قرار داد.
مطالعه گرایش موضوعی پژوهش های علم اطلاعات و دانش شناسی در دانشگاه های دولتی ایران
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال اول تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳
81 - 99
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مقاله حاضر شناسایی وضعیت پژوهش های علم اطلاعات و دانش شناسی ازنظر موضوع، سال انتشار و شکاف موضوعی در دانشگاه های دولتی ایران بود. روش شناسی: برای وصول به هدف مذکور از روش پژوهش پیمایش توصیفی و تحلیل محتوا استفاده شده است. جامعه پژوهش حاضر شامل 1120 عنوان گزارش پژوهش (پایان نامه ها و مقاله های) موجود در 13 دانشگاه دولتی ایران بین سال های 1383-1392 بود که 749 عنوان از این پژوهش ها مربوط به پایان امه های کارشناسی ارشد و دکتری علم اطلاعات و دانش شناسی و 371 عنوان از آن ها مربوط به مقاله های منتشرشده توسط محققان علم اطلاعات و دانش شناسی ایران در پایگاه اطلاعاتی سایمگو بود. طبقه بندی موضوعی پژوهش ها با استفاده از 7 رده اصلی و 18 رده فرعی بر مبنای نظام طبقه بندی لیستا (LISTA) انجام شده و برای گردآوری اطلاعات نیز از سیاهه وارسی پژوهشگر ساخته استفاده شده است. در انتها داده های طبقه بندی شده مورد تحلیل قرارگرفته و با استفاده از نمودارها و جداول توصیف شده اند. یافته ها: یافته ها نشان دادند که موضوعات فناوری اطلاعات، کتابداری، بازیابی اطلاعات، کتاب سنجی، مدیریت اطلاعات، منابع اطلاعاتی چاپی و الکترونیکی و فهرست نویسی و رده بندی بیشترین محورهای موضوعی هستند که در پایان نامه ها و مقالات محققان علم اطلاعات و دانش شناسی موردمطالعه قرار گرفته اند. نتیجه گیری: در پایان نامه ها و مقالات علم اطلاعات و دانش شناسی ایران به موضوعاتی مانند منابع اطلاعاتی، هستی شناسی، وب معنایی، جستجو معنایی، دولت الکترونیکی، مدیریت منابع اطلاعات، نوآوری دانش، اشتراک دانش، سازمان دهی دانش، شبکه، خدمات اطلاعاتی و کتابخانه های دیجیتال کمتر پرداخته شده است.
ساختار فکری علم اطلاعات و دانش شناسی: از نظر "دیداری سازی حوزه دانش"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی الگوها و روندهای موضوعی مطالعات علم اطلاعات و دانش شناسی ایران و سیر تغییرات انجام شده در ساختار نظری این حوزه. روش شناسی: با استفاده از هم رخدادی کلیدواژه و با رویکرد مبتنی بر دیداری سازی حوزه دانش براساس کلیدواژه ها، ساختار فکری علم اطلاعات و دانش شناسی مطالعه شده است. جامعه پژوهش تمامی مقالات پژوهشی و مجموعه مقالات همایش هاست که در سال های 1970 تا 2016 از پژوهشگران ایران در مجلات علم اطلاعات و دانش شناسی منتشر و در وب گاه علوم نمایه شده است. برای تحلیل و دیداری سازی شبکه هم واژگانی مطالعات ایران نیز از نرم افزار سایت اسپیس استفاده شد. یافته ها: تحلیل خوشه ای به شناسایی 10 خوشه انجامید و درمجموع، مشخص شد کانون های اصلی پژوهش ذیل دو عنوان کلی "مطالعات سنجش علم" و "مطالعات اطلاعات" قرار گرفته اند که سهم هریک از این دو کانون پژوهش از کل خوشه های شناسایی شده به ترتیب، 4 و 5 خوشه است. بزرگ ترین خوشه برحسب تعداد گره ها، "مطالعات کاربران و نظام ها" و قدیمی ترین خوشه براساس میانگین سال تشکیل، "همکاری علمی" بود. نتایج تحلیل شاخص شکوفایی رخداد کلیدواژه ها نشان داد کلیدواژه های "اینترنت"، "وب جهان گستر"، "مطالعات کاربران"، و "موتورهای جستجو" به ترتیب، بیشترین توجه پژوهشگران علم اطلاعات و دانش شناسی را به خود جلب کرده اند و در زمره مباحث داغ رشته در بازه زمانی بررسی شده هستند. نتیجه گیری: شبکه هم رخدادی کلیدواژه های مدارک علم اطلاعات و دانش شناسی ایران شبکه ای نوپاست؛ به طوری که از مجموع 257 گره حاضر در فرایند تحلیل، 71 گره در سال های 2000 تا 2009 واقع شده اند. ازجمله نکات درخور تأمل در تحلیل گره های محوری شبکه هم رخدادی کلیدواژه ها، ثبت نکردن هرگونه نمره مرکزیت برای واژه "کتابخانه" است که نشان می دهد این واژه، باوجود برخورداری از فراوانی رخداد، نقش محوری خود را در مدارک علم اطلاعات و دانش شناسی ایران در این بازه زمانی از دست داده است.
تحولات روش شناسی پژوهش در نشریات علم اطلاعات و دانش شناسی ایران در پرتو تغییر درجه علمی آنها (مطالعه مقایسه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تحلیل مقایسه ای روش های پژوهش و ابزار گردآوری داده ها در نشریات منتخب علم اطلاعات و دانش شناسی ایران. روش شناسی: داده های 943 مقاله از نشریات مطالعات ملی کتابداری و سازماندهی اطلاعات، تحقیقات اطلاع رسانی و کتابخانه های عمومی، و تحقیقات کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاهی به روش مشاهده اسنادی و تحلیل محتوا با کمک سیاهه وارسی در دو بازه زمانی 1384-1388 و 1389-1393 بررسی شده است. یافته ها: روش پیمایشی و مروری پراستفاده ترین روش های پژوهش هستند. استفاده از روش مروری در پنج ساله دوم و پس از تغییر درجه علمی نشریات کاهش به نسبت زیاد داشته و میان دو بازه زمانی مدنظر تفاوت معنادار وجود داشته است. در پنج ساله نخست، مشاهده اسنادی و پرسشنامه پرکاربردترین ابزارهای گردآوری داده ها بوده است. پس از تغییر درجه علمی نشریات، کاربرد مشاهده اسنادی کاهش به نسبت شدیدی داشته است. آزمون خی دو تفاوت معناداری را در میزان استفاده از ابزارهای گردآوری داده ها در دو مقطع زمانی ذکرشده نشان می دهد. نتیجه گیری: تغییر درجه علمی نشریات همراه با تحول در شیوه آموزش روش شناسی پژوهش در علم اطلاعات و دانش شناسی می تواند زمینه ساز نوآوری و تنوع روش شناختی در پژوهش های رشته شود.
چالش ها ی فراروی بکارگیری اصطلاحنامه در مدیریت دانش اسلامی
منبع:
مدیریت دانش اسلامی سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱
23 - 38
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیش روی ارائه تجربیاتی است که در طی سال ها کار نظری و عملی در حوزه تدوین اصطلاحنامه های علوم اسلامی بدست آمده است. تمرکزاصلی این مقاله بر چالش های فراروی بکارگیری اصطلاحنامه های علوم اسلامی به منظور مدیریت دانش اسلامی بخصوص در بخش شناخت صحیح اصطلاحات یک شاخه از شاخه های علوم و معارف اسلامی و پرهیز از خلط میان نگاتشت اصطلاحنامه ی علوم و نمایه سازی متون است. از این رو، پس از تبیین ارتباط میان مدیریت دانش اسلامی با فناوری های نوین اطلاعات و علم اطلاعات و دانش شناسی؛ به نقش اصطلاحنامه ها به عنوان ابزار مدیریت اطلاعات که کمک بزرگی به مدیریت دانش می نماید، اشاره شده و مباحثی، همچون: تعریف اصطلاح، زبان اصطلاحنامه ای و ساختاری، انواع اصطلاح، روابط میان اصطلاحات مطرح گردیده و به چالش هایی در هریک از آنان اشاره شده و راهکارهایی برای برون رفت از آن ها به اختصار بیان شده است.
ساختار فکری دانش در علم اطلاعات و دانش شناسی: تحلیلی کیفی برمبنای دیدگاه متخصصان موضوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی ساختار فکری دانش در پژوهش های علم اطلاعات و دانش شناسی جهان برمبنای تحلیل دیدگاه صاحب نظران ایرانی این حوزه. روش شناسی: این مطالعه با رویکرد کیفی و با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و تحلیل محتوای کیفی با رویکرد قیاسی انجام شده است. درمجموع، 10 نفر از متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی ایران به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب و آرا و نظرات آنها تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: تحلیل کیفی نتایج حاصل از مصاحبه با متخصصان موضوعی علم اطلاعات و دانش شناسی، به شناسایی 8 مقوله اصلی و 37 مقوله فرعی انجامید. یافته ها نشان داد ماهیت روش شناختی و بین رشته ای مطالعات علم سنجی سبب شده است پژوهش های این حوزه در مقایسه با سایر حوزه های زیرمجموعه علم اطلاعات و دانش شناسی ازنظر تعداد مدارک و استناد وضعیت بهتری داشته باشند. همچنین، نتایج تحلیل محتوای مصاحبه ها حاکی از آن است که روندهای موضوعی سال های اخیر در علم اطلاعات و دانش شناسی را می توان ذیل مقوله کلی «مطالعات اطلاعات» قرار داد. نتیجه گیری: ماهیت بین رشته ای حوزه های مطالعاتی، نقش بسزایی در میزان تولیدات علمی و استنادهای دریافتی پژوهشگران آنها دارد. نتایج نشان داد آگاهی کشورها از ارتباط تنگاتنگ رشد علمی و توسعه اقتصادی، سرمایه گذاری همه جانبه بر ارتقای جایگاه علمی، اختصاص سهم درخور توجه از تولید ناخالص ملی به مباحث پژوهشی، و حمایت همه جانبه از طرح های پژوهشی در قالب اعطای پژوهانه، ازجمله مهم ترین عوامل تأثیرگذار در ساختار فکری دانش در علم اطلاعات و دانش شناسی هستند. طبق نتایج پژوهش حاضر، ضعف مبانی نظری و نوپابودن حوزه های مطالعاتی می تواند بر مقاله محوربودن آنها اثرگذار باشد؛ درحالی که حوزه هایی که مبانی نظری قوی تری دارند بیشتر به کتاب روی می آورند؛ زیرا کتاب ماهیت گذشته نگر دارد.
ظرفیت برنامه های درسی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی برای تصدی فرصت های شغلی مدیریت داده های پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ارزیابی ظرفیت برنامه های درسی مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی جهت توانمندسازی دانشجویان برای تصدی فرصت های شغلی مدیریت داده های پژوهشی.<br /> روش شناسی: این مطالعه با روش تحلیل محتوا انجام شده است. جامعه مورد مطالعه عبارت است از کلیه متون مدیریت داده های پژوهشی که به زبان انگلیسی منتشر شده است، برنامه های درسی دوره کارشناسی و دوره کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی (گرایش مدیریت اطلاعات) و 14 نفر از کارشناسان و مدیران داده های پژوهشی دانشگاه های دولتی تهران.<br /> یافته ها: روایی سیاهه وارسی مهارت های مدیران داده های پژوهشی توسط متخصصان و صاحب نظران رشته علم اطلاعات و دانش شناسی مورد تأیید قرار گرفت و پس از بررسی، یافته ها نشان داد برخی از دروس مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد هم راستا با مهارت های مدیریت داده های پژوهشی است، که نیاز به تقویت و توسعه بیشتر دارد.<br /> نتیجه گیری: بازنگری برنامه های درسی رشته و در صورت لزوم اضافه کردن برخی دروس بالاخص در مقطع کارشناسی می تواند به توسعه مهارت های مربوطه کمک کند، تا از ابتدای تحصیل، دانشجویان بتوانند به عنوان مدیران داده های پژوهشی تربیت شوند و تحولات نوین ارائه خدمات مدیریت داده های پژوهشی را در حیطه کار حرفه ای خود ارائه دهند.
سنجش روایی در پژوهش های علم اطلاعات و دانش شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن بوده که با بررسی مقالات منتشرشده در مجلات حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی در ایران در یک دوره ده ساله، میزان توجه به فرایند سنجش روایی ابزار پژوهش را در این حوزه مورد ارزیابی قرار دهد. در این پژوهش مقالات هشت مجله علمی-پژوهشی حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی فارسی در ایران که در فاصله سال های 1385 تا 1394 منتشر شده، به شیوه تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفت. در مجموع، محتوای 1763 عنوان از مقالات پژوهشی مربوط به 211 شماره از مجلات، تحلیل و ابزارهای پژوهش و روش های تعیین روایی ابزار مورد استفاده آن ها بررسی شد. بر اساس یافته های پژوهش در 87/36 درصد از مقالات مورد بررسی هیچ گونه اشاره ای به تعیین روایی ابزار نشده بود. در 22/23 درصد از مقالات تنها به بیان این نکته که روایی ابزار تأیید شده است، بسنده کرده و روش و فرایند تعیین روایی ذکر نشده بود. در 31/4 درصد از مقالات، پژوهشگران اظهار کرده بودند که روایی ابزار در مطالعات پیشین تأیید شده و بنابراین، خود به تعیین روایی ابزار نپرداخته اند. تنها در 375 عنوان مقاله (38/32 درصد)، روش تعیین روایی ابزار ذکر شده بود. از نظر روش های مورد استفاده جهت سنجش روایی ابزار نیز نتایج بیانگر آن بود که 66/16 درصد مقالات به روش صوری و 30/20 درصد به روش روایی محتوایی اعتبار ابزار خود را مورد ارزیابی قرار داده بودند. از سایر انواع روایی، روایی معیار کمترین فروانی را داشته و تنها 2 عنوان مقاله (17/0 درصد) جهت ارزیابی اعتبار ابزار خود از این روش بهره گرفته بودند. 26/5 درصد مقالات نیز از روایی سازه که بالاترین سطح سنجش روایی است استفاده کرده بودند. همچنین، نتایج نشان داد که تعداد بسیار اندکی از مجلات جامعه پژوهش به انتشار مقالات مرتبط با سنجش روایی ابزار پژوهش پرداخته اند. بر این ساس، مجلات این حوزه لازم است با توجه بیشتر به چاپ مقالات مرتبط با سنجش روایی ابزار پژوهش، زمینه را جهت آشنایی بیشتر پژوهشگران با این فرایند و اهمیت آن در طراحی ابزار فراهم کنند. همچنین، مجلات این حوزه لازم است در فرایند داوری مقالات با حساسیت بیشتری به ضرورت گزارش فرایند سنجش روایی ابزار پژوهش در بخش روش شناسی مقالات بپردازند.
چقدر علم اطلاعات و دانش شناسی در اَسناد بالادستی حضور دارد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جلسه ای در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، پیش نویس سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مورد بحث قرار گرفت و از گروه ها خواسته شد تا بر اساس دستور مقام معظم رهبری اگر پیشنهاد و انتقادی بر آن است ارائه شود. در کمیته علم اطلاعات و دانش شناسی هم قرار شد تا دوستان همکار نظرات خود را برای ارسال تهیه کنند. از مجموع نظرات، نکات زیر برجسته شد که بخشی از آن در این سرمقاله آمده است: نکته اول این که مقام معظم رهبری درخصوص این سند یادداشتی هشت بندی نوشته اند که در آن ضمن تقدیر از زحمات تهیه کنندگان سند، به لزوم همکاری و اظهارنظر همه علاقه مندان و خبرگان اشاره کرده اند. نکته دیگر، توجه ایشان در این یادداشت به زبان فارسی است؛ آنجا که ایشان برخلاف بسیاری به غلط واژه «پیشنهادات» را به جای «پیشنهادها» ننوشته اند. البته به کارگیری واژه «آرمان» با توجه به این که معنایش آرزو است با اهداف گفته شده هماهنگ نیست. سوم، توجه به آینده نگری است که امر بسیار مطلوبی است و کشوری که زنده است و امیدوار، حتماً برای فردا و فرداها برنامه دارد و برنامه می نویسد؛ اما نکته هشداردهنده این است که این اقدام نباید به ذکر کلیات ختم شود و مهم تر اینکه وضع موجود نادیده گرفته و هشدارهای لازم درمورد اصلاح وضع موجود کم رنگ شود. چهارم اینکه در اغلب سندهای بالادستی، طراحان از کلیات شروع می کنند و بعداً چنانچه مقدور باشد به برنامه توجه می شود. پیشنهاد این است دست کم یک بار از پایین به بالا برنامه ریزی شود، گرچه در آن هم توفیق چندانی نداشته ایم؛ چراکه برنامه ریزی هرساله کشور به اصطلاح از پایین به بالا است ولی کمتر با واقعیات تطبیق می کند و در اجرا همواره مشکل داشته است. بی شک برنامه ریزی برای آینده زمانی کارساز است که بر پایه های محکم علمی و عملی در زمان حال و با استفاده از تجارب گذشته صورت گیرد. قطعاً این اقدام در آغاز چهل سال دوم انقلاب با تکیه بر تجارب گذشته و تحلیل فرصت ها و تهدیدهای قبلی و فعلی می تواند سودمند باشد. نکته دوم که قدری اختصاصی تر است نگاه کارشناسانه از منظر علم اطلاعات و دانش شناسی به این سند است. عدم حضور علم اطلاعات و دانش شناسی و یا مفاهیم مرتبط با آن در اَسناد بالادستی معلول دو عامل بسیار مهم است: اول، بحران هویت در خود رشته و خستگی بانیان و مدافعان آن برای معرفی آن به جامعه و دوم، ناشناخته بودن این رشته در نگاه مسئولان و طبعاً عدم توجه آنان به این حوزه برای استفاده از تخصص های موجود در آن، که این دومی هم به عامل اول برمی گردد. توضیح بیشتر این که در متن یادداشت رهبری تنها در بند هشتم از اصطلاح اطلاع رسانی یاد شده است که با توجه به عبارات پس و پیش آن به عملکرد سازمان های خبرپراکنی چون صداوسیما و مطبوعات مربوط می شود و ربطی به حوزه ما ندارد. در متن الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت هم هیچ جا از اطلاع رسانی و بازیابی درست اطلاعات خبری نیست. به نظر من، خوب بود دست کم در بخش آرمان ها از اطلاعات، جریان اطلاعات، ذخیره به منظور بازیابی درست اطلاعات، شفافیت اطلاعات، مستندسازی اطلاعات و امنیت اطلاعات اشاره ای می شد. متن آرمان ها بدین شرح است: آرمان های الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت: ارزش های بنیادی فرازمانی و فرامکانی جهت دهنده پیشرفت است. مبنایی ترین این ارزش ها نیل به خلافت الهی و حیات طیبه است. اهم ارزش های تشکیل دهنده حیات طیبه عبارتند از: معرفت به حقایق، ایمان به غیب، سلامت جسمی و روانی، مدارا و هم زیستی با همنوعان، رحمت و اخوت با مسلمانان، مقابله مقتدرانه با دشمنان، بهره برداری کارآمد و عادلانه از طبیعت، تفکر و عقلانیت، آزادی مسئولانه، انضباط اجتماعی و قانون مداری، عدالت همه جانبه، تعاون، مسئولیت پذیری، صداقت، نیل به کفاف، استقلال، امنیت و فراوانی. اگرچه می توان گفت که اطلاعات و بازیابی درست آن بستر همه فعالیت های اجتماعی است، اما با گذشت چهل سال از انقلاب می بینیم که بدون توجه خاص به اطلاع و اطلاع رسانی به شیوه ای صحیح نمی توان از بازیابی درست مطمئن بود و در این صورت مشاهده می شود که تحقق بسیاری از آرمان هایی که به نوعی در قانون اساسی و سایر سندهای بالادستی وجود دارد عقیم می ماند و به نتیجه نمی رسد. در بند 48 تدابیر هم از اطلاعات و اطلاع رسانی می توانستند یاد کنند. متن آن به این شرح است: ارتقای نظارت رسمی، مردمی و رسانه ای بر ارکان و اجرای نظام و پیشگیری از تداخل منافع شخصیت حقیقی و حقوقی مسئولان و کارکنان حکومت و برخورد بدون تبعیض با مفسدان به ویژه در سطوح مدیریتی. در همه زما ن ها و به ویژه زمان ما که بحث اطلاعات و بازیابی سریع و صحیح آن نقشی عمده و اصلی در تصمیم گیری و اجرا دارد، عدم توجه به آن، خواه آگاهانه خواه ناآگاهانه، در پیشرف
تحلیل سرفصل های جدید علم اطلاعات و دانش شناسی بر مبنای شایستگی های کارآفرینی در عرصه بهینه سازی سایت برای موتورهای جستجو (SEO )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر در نظر دارد با توجه به اهمیت کارآفرینی و اشتغال زایی در رشته علم اطلاعات و دانش شناسی به بررسی و تحلیل کیفیِ محتوای آخرین سرفصل های جدید علم اطلاعات و دانش شناسی در انطباق با یکی از عرصه های ارزشمند و پرمخاطب بازار کسب و کار مبتنی بر وب، یعنی بهینه سازی سایت برای موتورهای جستجو یا سئو بپردازد و از این رهگذر، نقطه شروعی را برای ایفای نقش و کارآفرینی در این عرصه، فراروی متخصصان و دانش آموختگان علم اطلاعات و دانش شناسی قرار دهد. مهمترین مسأله پژوهش حاضر این است که شایستگی های اصلی کارآفرینی در عرصه سئو چیست و میزان برآورده کردن آن توسط سرفصل های جدید رشته علم اطلاعات و دانش شناسی چه مقدار است. روش شناسی : پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی است و از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده کرده است. جامعه پژوهش شامل آگهی های استخدام قید شده در عرصه سئو در دو سایت معروف indeed.com و monster.com در خارج و سایت Iranjobs.ir در داخل کشور و نیز آخرین سرفصل های مصوب رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد می باشد. یافته ها: پس از تحلیل محتوای 261 آگهی استخدام در سایت های مطرح کاریابی داخل و خارج از کشور، شایستگی های اصلی کارآفرینی در عرصه سئو در قالب سازه تحلیل محتوا در پنج مقوله کلی و 39 گویه تدوین شد. تحلیل سرفصل های رشته بر مبنای آن نشان داد، در مجموع 66 درصد از شایستگی های سئو در سرفصل های رشته به صورت پراکنده وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد، بازنگری و روزآمدسازی محتوای سرفصل های رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در عرصه مباحث وب به ویژه بهینه سازی سایت برای موتورهای جستجو (SEO) و نیز کارآفرینی از خلأهای اصلی آخرین سرفصل مصوب مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در این عرصه است.
شناسایی و تحلیل موضوعات پژوهشی کارآفرینی در علم اطلاعات و دانش شناسی از دیدگاه استادان و دانشجویان دکتری این رشته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه و پژوهش در زمینه چالش ها و نیازهای پژوهشی کارآفرینی در علم اطلاعات و دانش شناسی، می تواند به توسعه کارآفرینی در این حوزه کمک کند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر شناسایی و دسته بندی محورهای پژوهشی مهم کارآفرینی در علم اطلاعات و دانش شناسی و سنجش میزان اهمیت آن ها به منظور تعیین مهم ترین نیازهای پژوهش در این زمینه است. روش شناسی: پژوهش حاضر که به صورت پیمایشی انجام شده است، به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی و تحلیلی است. جامعه پژوهش شامل کلیه استادان و دانشجویان مقطع دکتری در رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در دانشگاه های تهران، خوارزمی، الزهرا، فردوسی مشهد، شیراز، اصفهان و شهید چمران اهواز در سال تحصیلی 1395 تا 1396 هستند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه ای محقق ساخته بود که برای سنجش روایی صوری آن از نظرات متخصصان حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی و کارآفرینی و برای سنجش روایی سازه آن از ضریب هم بستگی پیرسون و برای سنجش پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین) و آمار استنباطی (آزمون های فریدمن و تی مستقل) انجام گرفته است. یافته ها: پس از مرور متون و نظرخواهی از استادان، 58 موضوع پژوهشی شناسایی و در 8 محور کلی دسته بندی شدند. مهم ترین محورهای پژوهشی از دیدگاه جامعه مورد بررسی شامل «آموزش کارآفرینی»، «پژوهش در کارآفرینی»، «فناوری اطلاعات» و «رابطه کارآفرینی و علم اطلاعات و دانش شناسی» هستند. نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن است که از دیدگاه استادان و دانشجویان دکتری، موضوعات تازه و کاربردی و موضوعات مرتبط با فناوری های اطلاعاتی نسبت به موضوعات سنتی و مباحث نظری، برای انجام پژوهش های آینده در این زمینه دارای اولویت بیشتری هستند. برنامه ریزی در زمینه پژوهش به منظور هدفمند کردن موضوعات پژوهش ها، مستلزم شناسایی مهم ترین محورهای پژوهشی است. نتایج این پژوهش به روشن شدن نیازهای پژوهشی حوزه کارآفرینی در علم اطلاعات و دانش شناسی کمک می کند.
طراحی مدل معنایی آموزش در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بررسی نظام مسائل و آسیب های آموزش علم اطلاعات و دانش شناسی نشان می دهد نبود الگویی جامع و یکپارچه از عناصر کلیدی آموزشی و کم توجهی به رویکردهای نوین آموزشی از عوامل کلیدی در بروز مشکلات پیش روست. طراحی و اعتبارسنجی مدل معنایی آموزش در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی به عنوان الگوی کاربردی و برخاسته از ادبیات پژوهش، به منظور فائق آمدن بر مسائل مذکور هدف این پژوهش است. روش شناسی: روش پژوهش حاضر از منظر تدوین، پیاده سازی و آزمون مدل روش علم طراحی است. در مرحله اول از روش فراترکیب و در مرحله بعد به منظور بومی سازی و اعتبارسنجی مدل به دست آمده از محاسبه ضریب توافق بهره گرفته شده است. یافته ها: با اجرای مراحل هفت گانه فراترکیب، مدل نهایی در سه لایه مفهومی، مقوله ای و مؤلفه ای به دست آمد. در هر یک از لایه ها مفاهیم و موضوعاتی شکل گرفتند که در نهایت به شناسایی 62 شاخص اصلی منتج شد. به منظور اعتبارسنجی کیفی مدل، از ضریب توافق خبرگی کاپا و تأیید خبرگی بالا استفاده شد. نتیجه گیری: مدل به دست آمده، نه تنها قادر خواهد بود مسائل مطرح در آموزش علم اطلاعات و دانش شناسی را پاسخ دهد بلکه می تواند به عنوان مبنایی برای پژوهش های آتی در جهت طراحی و پیاده سازی نظام آموزش معنایی در رشته های مختلف قرار گیرد.
آیا این گره کور است؟ تحلیل و ارزیابی برنامه های درسی علم اطلاعات و دانش شناسی از منظر شناختی و دانشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شیوه تهیه برنامه درسی و کیفیت محتوای آن، با مهارت و توانمندی دانش آموختگان ارتباط مستقیم دارد. هدف این مطالعه، تحلیل برنامه درسی دانشگاهی علم اطلاعات و دانش شناسی در مقاطع مختلف تحصیلی است. در این پژوهش وضعیت این برنامه ها بر پایه طبقه بندی بازنگری شده بلوم و در دو جنبه وضعیت ابعاد دانش (واقعی، مفهومی، فرایندی و شناختی) و وضعیت مهارت های شناختی (یادآوری، درک، کاربرد، تحلیل، ارزیابی و آفرینش) بررسی شده است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی است که با رویکرد کیفی و با استفاده از شیوه تحلیل محتوا (کیفی و کمّی) انجام شد. جامعه این پژوهش، آخرین ویرایش برنامه های درسی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی بود که در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا مورد بررسی قرار گرفت. ابزار این پژوهش، سیاهه وارسی بود که ساخت آن مبتنی بر طرح طبقه بندی بازنگری شده بلوم توسط اندرسون و کراسول (Anderson, & Krathwohl, 2001) انجام شد. برای تحلیل داده ها نرم افزار 2018 MAXQDA به کار رفت و بررسی پایایی با استفاده از شیوه توافق بین کدگذاران میزان 5/95 درصد را نشان داد. یافته ها: یافته ها نشان داد از منظر مهارت های شناختی در برنامه درسی مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد، مهارت های سطح پایین شناختی بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند اما تناسب و تقدم مهارت های هر سطح رعایت نشده است. در برنامه های درسی مقطع دکتری میزان تأکید بر مهارت های هر دو سطح یکسان است. از منظر دانشی نیز در مقطع کارشناسی بسامد دانش فرایندی و در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری بسامد دانش مفهومی بیش از انواع دانش های دیگر است. همچنین مشخص شد برنامه های رشته/گرایش ها در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری تفاوت هایی در جنبه های شناختی و دانشی دارند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد بر پایه طبقه بندی بازنگری شده بلوم، هدف های رفتاری برنامه های درسی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در هر سه مقطع با وضعیت مطلوب فاصله دارند و بازنگری این برنامه ها ضروری است.
بررسی نقش منتورینگ (ارشادگری) اسلامی در توسعه شایستگی های پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به نقش مهم عاملان اطلاع رسانی و دانش شناسی در پیمایش و ارزیابی کم وکیف توسعه علم در سطوح مختلف نهادی و فردی، یکی از صلاحیت های لازم برای آن ها شایستگی پژوهشی است. در این راستا، تحقیق حاضر با هدف تعیین نقش منتورینگ اسلامی در توسعه شایستگی های پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی انجام شد. روش: روش تحقیق حاضر توصیفی- پیمایشی از نوع هم بستگی است. داده های مطالعه از 102 دانشجوی تحصیلات تکمیلی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در دانشگاه های تهران به روش نمونه گیری طبقه ای با لحاظ کردن مقاطع کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی جمع آوری شد. برای اندازه گیری شایستگی های تحقیقاتی از زیرمقیاس های مهارت های انجام و مدیریت تحقیق و تفسیر و انتقال دانش پرسش نامه توسعه دانشجویان و برای گردآوری داده های مربوط به منتورینگ از پرسش نامه منتورینگ اسلامی (خاقانی زاده، تقوی و عبادی، 2019) استفاده شد. یافته ها: میانگین کل منتورینگ اسلامی 78/3 و شایستگی های پژوهشی برابر با 84/3 بوده است که بیانگر وضعیت مناسب دانشجویان است. نتایج حاصل از آزمون هم بستگی نشان می دهد که همه مؤلفه های نه گانه منتورینگ اسلامی به جز چالش انگیزی، مشاوره و معاشرت علمی رابطه معناداری با صلاحیت یابی پژوهشی دانشجویان دارند. نتایج تحلیل رگرسیون نیز بیانگر معناداری مدل بوده و نشان می دهد مقدار قابل توجهی از واریانس صلاحیت یابی پژوهشی دانشجویان توسط مؤلفه های منتورینگ اسلامی تبیین می شوند. اصالت/ارزش: مطالعه حاضر وضعیت عاملان حرفه ای آینده علم اطلاعات و دانش شناسی و پیش بینی پذیری آن را بر اساس یکی از راهبردهای تربیتی سازگار با شرایط فرهنگی حاکم بررسی کرده است.