مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۰۱.
۶۰۲.
۶۰۳.
۶۰۴.
۶۰۵.
۶۰۶.
۶۰۷.
۶۰۸.
۶۰۹.
۶۱۰.
۶۱۱.
۶۱۲.
۶۱۳.
آمریکا
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۲
95 - 120
حوزه های تخصصی:
تحریم ها یکی از ابزارهای سیاست خارجی کشورها برای تغییر رفتار سایر دولت ها و پیش برد منافع ملی محسوب می گردد. آمریکا ازجمله کشورهایی است که بیشترین تحریم ها را علیه مخالفین خود بکارگرفته است. سابقه این تحریم ها علیه ایران به چهار دهه قبل بازمی گردد. علی رغم اینکه استفاده کنندگان از تحریم تاثیرات آن بر شهروندان عادی را انکار می کنند و معتقدند این تحریم ها هدفمند هستند بحث های جدی در این باره در جامعه دانشگاهی مطرح است. هدف پژوهش حاضر سنجش این تاثیرات بر ایرانیان پس از خروج آمریکا از برجام است. سوال اصلی پژوهش این است که تحریم ها چه تاثیری بر سلامت عمومی شهروندان ایرانی طی بازه زمانی 1397 تا 1401 داشته است؟ فرضیه پژوهش اشاره می کند که تحریم ها سلامت عمومی و مولفه های آن را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد. برای ارزیابی فرضیه فوق از روش کمّی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را 400 نفر از شهروندان ساکن شهر یاسوج تشکیل دادند و برای تجزیه تحلیل داده ها از آزمون های مقایسه میانگین تی مستقل، رگرسیون، ضریب همبستگی پیرسون و...استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد بین تحریم های آمریکا و سلامت عمومی شهروندان شهر یاسوج رابطه معناداری وجود دارد. بدین صورت که با افزایش میزان تحریم ها از میزان سلامت عمومی شهروندان کاسته شده است. همچنین نتایج به دست آمده نشان دادند که در متغیر سن، جنس و وضعیت تاهل، هیچ تفاوت معناداری بین زنان و مردان دیده نشد.
سقوط از ارتفاع دموکراسی؛ تحلیلی «توکویل»ی از دلائل افول آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
زمانی که در بیست ژانویه 2017، دونالد ترامپ به عنوان چهل و پنجمین رئیس جمهور آمریکا وارد کاخ سفید شد، بسیاری از تحلیلگران و متفکران سیاست و فرهنگ این کشور آن را نشانه بارز ورود آمریکا به دورانی از انزوا و افول تلقی کرده و به استناد شرایط پس از یازده سپتامبر به این نتیجه رسیدند که نظم سیاسی در داخل و نظام سیاسی در خارج به مخاطره افتاده است. فرید زکریا، فرانسیس فوکویاما و تیموتی اسنایدر از جمله این چهره های مطرح هستند که باور دارند فهم دلایل شکل گیری ایدئولوژی ترامپیسم آن هم از دل میراث دموکراتیک این کشور نیازمند تأمل و بررسی جدی است. بر این اساس پژوهش حاضر در تلاش است تا با اشاره به واقعیات مطرح شده در سال های اخیر، و بکارگیری چارچوب نظری آسیب شناسی روانشناسانه و جامعه شناسی تاریخی به این پرسش مهم پاسخ دهد که از دیدگاه آلکسی دوتوکویل متفکر برجسته علوم سیاسی، چه عوامل و زمینه هایی در مدل دموکراسی آمریکایی یا میراث دموکراتیک این کشور وجود دارد که به زوال جایگاه آن در سده جدید کمک کرده است؟ نتایج به دست آمده از این پژوهش که مبتنی بر روش مطالعه اسنادی و رویکرد توصیفی تحلیلی این است که ایده دموکراسی به معنای یکسان سازی شرایط جامعه و ترویج این مدل به عنوان سبک زندگی سیاسی، با دامن زدن به عادات، افکار و هیجانات توده ای، بی اعتنائی به امور عمومی و تشدید ذره گرایی و... می تواند سبب افول و انزوای این کشور را فراهم سازد.
عوامل و روش های جنگ ترکیبی شبکه ای آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
جنگ ترکیبی موضوعی میان رشته ای محسوب می شود به همین دلیل فهم روشمند آن نیاز به تبیین عوامل شکل گیری جنگ ترکیبی دارد، در این پژوهش ابتدا عوامل شکل گیری جنگ ترکیبی شبکه ای آمریکا علیه ج.ا.ایران همراه با میزان تأثیرگذاری آن ها شناسایی شده و سپس روش های اجرای آن مشخص شده است. در جنگ ترکیبی شبکه ای مرز بین نظامیان و غیر نظامیان و همچنین صلح و جنگ از میان رفته و همه آن ها در یک محیط خاکستری به صورت شبکه ای و درهم تنیده هستند لذا هدف اصلی این مقاله شناسایی عوامل و روش های جنگ ترکیبی شبکه ای آمریکا علیه ج.ا.ایران است. این پژوهش، از نوع کاربردی- توسعه ای بوده و به روش زمینه ای- موردی انجام شده است، ابزار گردآوری اطلاعات و داده ها نیز کتابخانه ای و میدانی بوده و در نهایت حجم نمونه 49 نفر است. یافته های بدست آمده نشان می دهد که در جنگ ترکیبی، اقدامات، عوامل و روش ها نیازی به نقش آفرینی ندارند، چنانچه موثر باشند کافی است و الزاماً نیازی نیست که سلسله اقدامات به صورت همزمان و به موازات هم انجام شوند. اما در جنگ ترکیبی شبکه ای، اقدامات، عوامل و روش ها باید نقش آفرین باشند و الزاماً به صورت همزمان و به موازات همدیگر انجام شوند. بر اساس نتایج تحقیق، در جنگ ترکیبی شبکه ای به علت اشراف اطلاعاتی ضریب خطای محاسباتی کم است اما در جنگ ترکیبی خطای محاسباتی زیاد است. جنگ ترکیبی شبکه ای آمریکا علیه ج.ا.ایران شامل 67 عامل و 24 روش است. از 67 عامل جنگ ترکیبی آمریکا علیه ج.ا.ایران تعداد 39 عامل مؤثر و 37 عامل نقش آفرین هستند.
تحلیل الگوهای مداخله آمریکا در بخش های اقتصادی ایران با استفاده از ابزار بابوک؛ مکانیزم ها، اثرات و راه های برون رفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱)
115 - 152
با نگاهی تاریخی، مفهوم مداخله به عنوان یکی از ابزارهای مهم سیاست خارجی قدرت های جهانی، در راستای پیشبرد اهداف، و دستیابی به منافع مطرح بوده است. مداخله شامل تلاش های علنی و مخفیانه با هدف تغییر، جایگزینی یا حفظ دولت های خارجی می شود. این تلاش ها، طیف گسترده و متنوعی از اقدامات سیاسی، اقتصادی، امنیتی، نظامی و تکنولوژیک را در بر می گیرد. فرآیند این مداخلات پس از جنگ دوم جهانی و قرار گرفتن ایالات متحده به عنوان یکی از قطب های جهان در رقابت با شوروی به اوج رسید و پس از فروپاشی شوروی، در سطوح جدیدی در راستای تثبیت هژمونی آمریکا نمایان شد. این مقاله در تلاش است تا با فرض اینکه رویکردهای نوین مداخله، بیشتر بر اساس مباحث اقتصادی شکل گرفته، به این سوال پاسخ دهد که الگوهای مداخله آمریکا در بخش های اقتصادی ایران چگونه بوده است؟ پژوهش با مطالعه مکانیسم بابوک، در نهایت به تحلیل سازوکار، تاثیرات و رویکردهای موجود در این زمینه می پردازد. به واسطه سطح سامانه های موجود بانک و عدم وجود ارتباط موثر بین کسب و کار و سامانه های اطلاعاتی موجود؛ نظام تصمیم سازی در بانک با چالش بسیار روبرو است. استاندارد بابوک با برقراری ارتباط بین کسب و کار و نظام دیتا تلاش دارد نظام تصمیم سازی را به گونه ای سازمان دهی نماید که تصمیمات بر اساس درک درست از محیط و شرایط بانک صورت پذیرد، اتفاقی که هم اکنون به طور کامل وابسته به سطح نخبگی و تجربه مدیران است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که سه شیوه کلی مداخله ایالات متحده امریکا بر ایران شامل تحریم های مستقیم بخش های اقتصادی، محدود سازی غیر مستقیم بخش های اقتصادی و صدمه مستقیم، خرابکاری و هک زیرساخت های اقتصادی است.
واکاوی نفوذ سیاسی- امنیتی آمریکا در جمهوری اسلامی ایران به مثابه پدیده ای آشوبناک و کوانتومی(مقاله علمی وزارت علوم)
این پژوهش دو هدف عمده را دنبال کرده است؛ در قسمت اول، با بررسی نفوذ سیاسی- امنیتی آمریکا در سه نسل اول آن در جمهوری اسلامی ایران به این نتیجه رسیده که این سه نسل از نفوذ سیاسی- امنیتی به ترتیب تحت تأثیر رویکردهای واقع گرایی، لیبرالیسم و سازه انگاری قرار داشته و حتی با وجود پیچیدگی روش ها، در ساحت نیوتن و سیستم های ساده قرار می گیرند. اما ظهور فیزیک کوانتوم و تأثیر آن بر علوم اجتماعی باعث شد در نسل چهارم یا کوانتوم، نفوذ سیاسی- امنیتی آمریکا در ج.ا.ایران، رویکرد لیبیرالیسمِ سازه انگارنه واقع گرا پیدا کند که ویژگی های غالب آن «اَبرجایگزیدگی»، «ناپابرجایی»، «آشوبناک و پیچیدگی سیستمی» و «کل گرایی» است و خاصیت کوانتوم باعث شده در این الگو هرچیزی بستگی به هر چیز دیگر داشته باشد و شناخت آن را دچار معضل روش شناختی دشواری کند. در قسمت دوم پژوهش نیز با استفاده از نظریه ذهن کوانتومی الکساندر ونت به نحوه شکل دهی به ذهنیت نخبگان ایرانی در پذیرش برجام به عنوان مصداقی از نفوذ سیاسی- امنیتی آمریکا در ج.ا.ایران پرداخته شده است که تبعات سیاسی- امنیتی فراوانی تا امروز هنوز برای ایران داشته است. برای بررسی موضوع مورد مطالعه با اتخاذ رویکرد توصیفی- تحلیلی از روش مطالعه اسنادی استفاده شده و روش گردآوری اطلاعات و داده های مورد نیاز نیز کتابخانه ای بوده است. اسناد اصلی تحلیل در قسمت دوم تحقیق نیز نشریات آمریکایی در بازه زمانی مذاکرات هسته ای تا امضای برجام بوده است.
الگوی رفتاری ایالات متحده و روسیه در منطقه قفقاز (2024 -2000)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
165 - 188
منطقه قفقاز نسبت به چند سال گذشته کمتر مورد توجه دانشمندان و تصمیم گیرندگان حوزه اوراسیا قرار گرفته است، زیرا مطالعات امنیتی این منطقه در حال حاضر تحت تأثیر درگیری مسلحانه در اوکراین و آشفتگی های منطقه غرب آسیا می باشد. با این حال، منطقه قفقاز مخصوصاً قفقاز جنوبی به دلایل داخلی و خارجی، از شکنندگی ژئوپلیتیکی حادی رنج می برد و از آنجایی که تشدید رقابت میان روسیه و ایالات متحده پس از جنگ سرد به بالاترین حد خود رسیده است، فرآیند درگیری و همکاری آن ها در این بخش حساس اوراسیا مستحق توجه است. بنابراین نگارنده ضمن بررسی روابط دوجانبه مسکو و واشنگتن در قفقاز، سعی دارد وضعیت فعلی این منطقه و منطق همکاری و رقابت این دو کشور در چند سال گذشته را تببین و تشریح کنند. از این رو هدف اصلی این پژوهش پاسخگویی به این سؤال است که ایالات متحده و روسیه چه سیاست هایی را در قبال بحران های این منطقه اتخاذ کرده اند و دلایل و منطق این دو کشور از این سیاست ها چه بوده است؟ فرضیه ای که در پاسخ به این سؤال اصلی مطرح می شود این است که پندارهای مختلف از شیوه کسب منافع راهبردی، امنیتی و نظامی باعث سیاستگذاری رقابتی روسیه و آمریکا در بحران های منطقه قفقاز شده است؛ همچنین این پژوهش بر منطق همکاری جویانه ایالات متحده و روسیه در رابطه با فرآیندهای حل و فصل مناقشات قومی و سیاسی در آبخازیا، اوستیای جنوبی و قره باغ کوهستانی که در راستای حفظ ساختار ادراکی نظام بین الملل است، متمرکز می باشد. برای بررسی این فرضیه ها ضمن تکیه بر نظریه خطای اسنادی و رویکرد توصیفی- تحلیلی، روش مطالعه اسنادی مبتنی بر جمع آوری و تحلیل داده های کتابخانه ای، سایت ها، مقاله ها و منابع اینترنتی می باشد.
بررسی تطبیقی رویکرد جمهوری اسلامی ایران و آمریکا در مواجهه با قیام های عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
83 - 106
حوزه های تخصصی:
با انقلاب اسلامی ایران در سال 57 و به ویژه با اشغال سفارت ایالات متحده، دو کشور ایران و ایالات متحده آمریکا تبدیل به مهم ترین رقبای یکدیگر در نظام بین الملل و مهم تر از آن در غرب آسیا شدند که در جهت تعدیل یا توازن قوای یکدیگر در منطقه تلاش می کنند؛ آمریکا به عنوان ابرقدرت جهانی حاضر در غرب آسیا بعد از خروج انگلستان در دهه 70 میلادی و جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای جدید که خواهان استقلال منطقه، خروج آمریکا و نهایتاً بسط قدرت و نفوذ خود در منطقه است. در این میان قیام های عربی در دهه دوم قرن بیست و یکم، دستگاه سیاست خارجی هر دو کشور را وارد چالش پیچیده ای کرد که متغیرهای فراوانی را وارد مناقشه سیاسی-تاریخی این دو کشور می کرد. در این پژوهش با استفاده از چارچوب مفهومی سازه انگاری و روش توصیفی و تحلیلی سعی می شود به این سؤال پاسخ داده شود که چه تفاوتی در مواجهه جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده با مسئله قیام های عربی وجود دارد؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که هر دو دولت در نگاهی سازه انگارانه، سعی می کنند منافع خود را به واسطه متغیرهای جدید منطقه ای، در چارچوب ساختاری بین الاذهانی به حداکثر برسانند. این ساختار بین الاذهانی برای دولت جمهوری اسلامی مفهوم «بیداری اسلامی» و «محور مقاومت» و در نتیجه «خروج آمریکا از منطقه و نابودی مهم ترین دشمن جمهوری اسلامی یعنی رژیم اسرائیل» و برای ایالات متحده «دموکراسی و سکولاریسم» و در نتیجه ممانعت از «بنیادگرایی دینی و تروریسم» و «انقلاب های مشابه انقلاب اسلامی ایران» است.
نقش آمریکا در تحولات سیاسی افغانستان (2021-2001)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۱)
217 - 245
حوزه های تخصصی:
افغانستان ازجمله کشورهایی است که دولت آمریکا بعد از حمله به برج های دوقلو توسط القاعده بیشترین تأثیر را بر تحولات سیاسی و اجتماعی آن بعد از خروج نیروهای شوروی گذاشته است. دولت آمریکا در ابتدا با هدف مبارزه با تروریسم به افغانستان حمله کرد؛ اما در امر دولت سازی و نهادینه کردن ساختارهای سیاسی این کشور نیز نقش مهمی را ایفا کرد. این پژوهش نقش دولت آمریکا در زمان چهار رئیس جمهور این کشور، بوش، اوباما، ترامپ و بایدن در تحولات سیاسی افغانستان را بررسی کرده است. دولت آمریکا نقش مؤثری در تحولات سیاسی افغانستان از تشکیل دولت در کنفرانس بن اول در سال 2001 تا سقوط نظام جمهوریت در سال 2021 داشته است. یافته های پژوهش نشان می دهد، دولت مردان آمریکا هرکدام با توجه به منافع ملی و شرایط نظام بین الملل در کنار مسائل داخلی افغانستان، سیاست های متفاوتی را در قبال افغانستان در پیش گرفته اند. از حمله پیشگیرانه و پیش دستانه بوش تا گفتگو با طالبان و رویه دیپلماسی در زمان اوباما، سیاست خروج در زمان دونالد ترامپ و خروج قطعی در زمان جوبایدن که منجر به سقوط نظام جمهوری شد. این پژوهش با شیوه توصیفی-تحلیلی با جمع آوری از منابع مکتوب داخلی و خارجی در کنار سایت های معتبر در چارچوب نظری رئالیسم تهاجمی مرشایمر تبیین شده است.
ایالات متحده و تیرگی رابطه ایران و مصر (1357-1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۴
46 - 64
حوزه های تخصصی:
همگرایی در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا از مؤلفه های داخلی و بین المللی متأثر است. روابط دو کشور مهم ایران و مصر در این منطقه در 4 دهه اخیر متأثر از این عوامل در وضعیت واگرایی قرار گرفته است. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که ایالات متحده به عنوان نیروی سوم و مداخله گر فرامنطقه ای چگونه در تیرگی روابط دو کشور ایفای نقش می کند. به نظر می رسد ایالات متحده به عنوان بازیگری جهانی از طرق مستقیم و غیرمستقیم بر تصمیم سازی های سیاسی مصر موثر بوده و تداوم تیرگی رابطه دو کشور را موجب شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که ایالات متحده باهدف کنترل گسترش انقلاب اسلامی در جهان عرب (به علت ماهیت ضداستکباری انقلاب اسلامی و دشمنی آشکار با اسرائیل یا همان قدرت نرم ایران) تلاش کرد تا از با تهدید مصر و قطع کمک های اقتصادی و ایجاد فشار بر مصر برای پیوستن به ائتلاف ناتوی عربی و یا ترساندن از برنامه هسته ای ایران و دامن زدن به ایران هراسی و از طریق کنش گفتاری در راستای ایجاد امنیت برای اسراییل، رابطه میان دو کشور در وضعیت واگرایی باقی مانده و به تبع آن نظم منطقه ای درونزا تحقق نیابد.
جنگ ترکیبی دشمن و راهکارهای مقابله با آن از منظر آیت الله العظمی خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران با پیروزی و موفقیت های خود در حوزه سیاست داخلی و خارجی سبب برانگیختن دشمنی آمریکا و متحدین منطقه ای آن شد. آرمان های نظام اسلامی سبب شد خط تمایز هویتی بین جهت گیری های آزادی بخش انقلابی و حامیان نظام سلطه ایجاد شود. ابزارهای مختلف مقابله با انقلاب اسلامی از جمله قدرت نظامی در جنگ هشت ساله رژیم بعث بر علیه جمهوری اسلامی ایران و تحریم های اقتصادی و فناورانه نتوانست به تحقق اهداف نظام استکباری بینجامد. از دهه هفتاد شمسی به بعد بهره گیری از ابزارهای فرهنگی نیز در دستورکار امریکا و رسانه های غربی قرار گرفت. رهبر معظم انقلاب اسلامی همواره خطر ناتوی فرهنگی را از ابتدای اقدامات نرم افزاری و فرهنگی امریکا گوشزد کرده اند. با تحول در ابزارهای تقابل جویانه امریکا در برابر جمهوری اسلامی ایران بحث جنگ ترکیبی در ادبیات راهبردی مورد توجه قرار گرفته است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات خود از مفهوم جنگ ترکیبی جهت تبیین رفتارهای خصمانه جدید امریکا استفاده کرده اند. در پژوهش حاضر نگارنده به دنبال ارایه الگویی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی در ارتباط با جنگ نرم و سازوکار اجرایی ان است. از این رو سوال پژوهشی ذیل مطرح می شود مفهوم جنگ ترکیبی در دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی از چه اجزایی تشکیل شده است و راه حل مقابله با ان از دیدگاه ایشان چیست؟ در پاسخ به سوال فوق فرضیه ذیل مطرح می شود در دیدگاه رهبر معظم انقلاب اسلامی جنگ ترکیبی نبردی است چند سطحی که در ان دشمن از تمامی ابزارهای خود به صورت همزمان استفاده می کند و راه کار مقابله با ان در دفاع ترکیبی و بهره گیری از تمامی ظرفیت های موجود خلاصه می شود. روش تحلیل در پژوهش حاضر توصیفی- تبیینی است و از روش اسنادی جهت جمع آوری منابع استفاده می شود.
تحلیل کشمکش ها و تضادهای سیاسی محمدرضا پهلوی و علی امینی در دوران نخست وزیری امینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹
211 - 245
حوزه های تخصصی:
علی امینی در دوران زندگی خود وارد عرصه های مختلف سیاست شد. وی با توجه به جایگاه سیاسی اش موردتوجه آمریکا قرار گرفت و به همین دلیل با حمایت آمریکا به نخست وزیری رسید. او در طول صدارت خود اقدامات مهمی انجام داد. اصلاحات ارضی که برنامه ای از سوی کندی، رئیس جمهور ایالات متحده، بود به وی سپرده شد و همین امر موجب اختلاف های بیشتر او با شاه شد، زیرا شاه به دنبال انجام این اصلاحات به نفع خود بود. بنابراین زمانی که امینی سعی می کرد تا اصلاحات را به اجرا درآورد، محمدرضا پهلوی در تلاش بود تا در سفر خود به آمریکا، اصلاحات ارضی خود را به نام خود تمام کند. درنتیجه ادامه اصلاحات به دست شاه افتاد و امینی برکنار شد. هدف این مقاله، تحلیل تضادهای سیاسیِ محمدرضا شاه و علی امینی است. سؤال پژوهش حاضر عبارت است از اینکه چرا محمدرضا پهلوی از حمایت آمریکا از امینی بیمناک بود و سعی کرد تا اصلاحات ارضی به اسم امینی تمام نشود؟ یافته های پژوهش نشان می دهد، شاه از قدرت زیاد امینی به دلیل ترسِ ازدست دادن سلطنت وحشت داشت و تلاش کرد تا قدرتش حفظ شود. روش گردآوری منابع در این پژوهش مطالعه اسناد و مدارک و مطالعه کتابخانه ای است.
استراتژی هند برای کاهش تهدیدات روز افزون چین در جنوب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
153 - 186
حوزه های تخصصی:
چین در سال های اخیر برای افزایش روزافزون قدرت اقتصادی و نظامی خویش کوشیده است. همچنین پکن، روابطافزاینده ای گسترش داده و هند این امر را تهدیدی راهبردی دانسته است. در این باره، هند با ایجاد اتحادی راهبردی با آمریکا، به عنوان اهرمی برای فشار به چین و تضعیف و انزوای منطقه ای آن استفاده می کند. به این ترتیب، سؤال اصلی پژوهش این است که هند برای کاهش تهدیدهای روزافزون چین در جنوب آسیا چه راهبردی را دنبال می کند؟ فرضیه پژوهش این است که هند به دلیل اختلافات و درگیری های مرزی طولانی مدتی که با چین داشته، همواره از قدرت یابی این کشور، مدرنیزه شدن ارتش چین و همچنین همکاری های پکن با اسلام آباد به عنوان مهم ترین رقیب و دشمن دهلی در جنوب آسیا، احساس خطر می کند؛ بنابراین، دهلی با برقراری اتحاد استراتژیک با واشنگتن در جهت خنثی سازی قدرت رو به افزایش چین و درنهایت کنترل و انزوای منطقه ای این کشور می کوشد که این امر می تواند به توازن قدرت منطقه ای هند با چین در جنوب آسیا کمک کند. یافته های پژوهش نشان می دهد هند از قدرت روزافزون اقتصادی و نظامی چین و توسعه همکاری های این کشور با پاکستان و تبدیل آن به یک قدرت مسلط آسیایی همواره نگران است؛ بنابراین، دهلی برای جلوگیری از محاصره نشدن ازسوی چین و پاکستان در منطقه، خواهان گسترش مناسبات با واشنگتن است. این اقدام ها بخشی از استراتژی هند برای بازدارندگی علیه محور چین و پاکستان و کاهش نگرانی خود در جنوب آسیا به شمار می رود. برای تحلیل داده های این پژوهش، از روش تحلیلِ کیفی استفاده شده است.
وارسی راهبردهای ژئوپلیتیکی امنیت ملی ایالات متحده آمریکا در ارتباط با چین در دوره جو بایدن (2024- 2020م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۱
131 - 151
حوزه های تخصصی:
راهبرد امنیت ملی ایالات متحده آمریکا، با توجه به ثابت بودن اهداف و ظرفیت اقتصادی، امنیت فیزیکی و گسترش ارزش های آن همواره میان دو نگرش انزواطلبی و گرایش بین الملل خواهی در فرازوفرود بوده است. سند راهبرد امنیت ملی ایالات متحده آمریکا که در سال 2022 تدوین شده بخش مهمی از آن دور نمای روابط خارجی، امنیتی، تجاری، اقتصادی، فناوری و ژئوپلیتیکی دو کشور آمریکا و چین و متحدان آن ها را طی حداقل یک دوره ریاست جمهوری بایدن را نشان می دهد. ایالات متحده آمریکا چین را یک چالش و یک رقیب بزرگ ژئوپلیتیکی در نظام ژئوپلیتیک جهانی می نگرد که به دلیل برخوردار بودن از ظرفیت های اقتصادی، سیاسی، نظامی و فناوری و نفوذ لازم در میان کشورهای جهان می تواند نظم بین المللی مدنظر ایالات متحده آمریکا و هم پیمانانش را به هم بزند و در راستای اهداف و برنامه های خود نظم نوینی در عرصه نظام ژئوپلیتیک جهانی شکل دهد. هدف از نگارش این مقاله تحلیل رفتار ژئوپلیتیکی ایالات متحده آمریکا در سند راهبرد امنیت ملی این کشور در دوره جو بایدن (2024- 2020) با سه رویکرد چالش، رقابت و همکاری ژئوپلیتیکی با چین در این دوره است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی و شیوه گردآوری داده های پژوهشی اسنادی و کتابخانه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد که رفتار ژئوپلیتیکی ایالات متحده آمریکا در سند ذکرشده در قبال چین در عرصه ژئوپلیتیک نظام جهانی و منطقه ای و در چارچوب چالش ژئوپلیتیکی در حوزه نظم بین المللی موجود، رقابت ژئوپلیتیکی در حوزه سیاسی، نظامی، اقتصادی – تجاری، فناوری، راه های دریایی و در نهایت همکاری ژئوپلیتیکی در حوزه بهداشت، سلامت و آب وهوا و شفافیت متقابل است که طی این مدت این راهبردها در حوزه های ذکرشده برنامه ریزی و اجرایی خواهد شد.