مطالب مرتبط با کلیدواژه

قیام های عربی


۱.

تغییر جهت در سیاست خارجی عربستان سعودی: از استراتژی موازنه تا رهبری ائتلاف(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: موازنه تهدید رهبری ائتلاف قیام های عربی محیط امنیتی خاورمیانه دکترین چرخش به سوی آسیا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۶۷
این مقاله درصدد به کارگیری نظریه موازنه تهدید استفان والت برای تجزیه و تحلیل سیاست خارجی عربستان سعودی بعد از قیام های عربی(2011) با تاکید بر بحران یمن می باشد. هدف از پژوهش حاضر، اثبات تغییر رویکرد در سیاست خارجی عربستان از استراتژی موازنه سازی به استراتژی رهبری ائتلاف در قالب نظریه موازنه تهدید است. .لذا این سوال مطرح می شود که محیط امنیتی خاورمیانه بعد از قیام های عربی 2011 چه تاثیری بر سیاست خارجی عربستان داشته است؟ در پاسخ به این سوال و با توجه به این مفروضه که بعد از قیام های عربی، ماهیت تهدیدات در خاورمیانه تغییر یافته است به طوری  که این تهدیدات مستقیما مشروعیت و ثبات حاکمان سعودی را بیشتر به چالش می کشد و از اینرو پاسخی متفاوت می طلبد. فرض ما این است سیاست خارجی عربستان از عملگرایی یعنی ایجاد موازنه به همراه قدرت های بین المللی علیه منبع تهدید به سوی سیاست خارجی مستقل تر و با تکیه بر تواناییهای خود تغییر جهت داده است. روش تحقیق ما کیفی و مبتنی بر استقرائ می باشد. یعنی با گردآوری  شواهد و جزئیاتی درخصوص تغییر محیط امنیتی خاورمیانه، پیامدهای قیام های عربی، پیامدهای منطقه ای توافق هسته ای، پیامدهای دکترین اوباما به یک حکم کلی می رسیم که بر اساس آن نتیجه می گیریم سیاست خارجی عربستان بعد از قیام های عربی تهاجمی تر و ابراز جویانه تر گشته است.
۲.

بررسی تطبیقی رویکرد جمهوری اسلامی ایران و آمریکا در مواجهه با قیام های عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آمریکا جمهوری اسلامی ایران سازه انگاری قیام های عربی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۱
با انقلاب اسلامی ایران در سال 57 و به ویژه با اشغال سفارت ایالات متحده، دو کشور ایران و ایالات متحده آمریکا تبدیل به مهم ترین رقبای یکدیگر در نظام بین الملل و مهم تر از آن در غرب آسیا شدند که در جهت تعدیل یا توازن قوای یکدیگر در منطقه تلاش می کنند؛ آمریکا به عنوان ابرقدرت جهانی حاضر در غرب آسیا بعد از خروج انگلستان در دهه 70 میلادی و جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای جدید که خواهان استقلال منطقه، خروج آمریکا و نهایتاً بسط قدرت و نفوذ خود در منطقه است. در این میان قیام های عربی در دهه دوم قرن بیست و یکم، دستگاه سیاست خارجی هر دو کشور را وارد چالش پیچیده ای کرد که متغیرهای فراوانی را وارد مناقشه سیاسی-تاریخی این دو کشور می کرد. در این پژوهش با استفاده از چارچوب مفهومی سازه انگاری و روش توصیفی و تحلیلی سعی می شود به این سؤال پاسخ داده شود که چه تفاوتی در مواجهه جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده با مسئله قیام های عربی وجود دارد؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد که هر دو دولت در نگاهی سازه انگارانه، سعی می کنند منافع خود را به واسطه متغیرهای جدید منطقه ای، در چارچوب ساختاری بین الاذهانی به حداکثر برسانند. این ساختار بین الاذهانی برای دولت جمهوری اسلامی مفهوم «بیداری اسلامی» و «محور مقاومت» و در نتیجه «خروج آمریکا از منطقه و نابودی مهم ترین دشمن جمهوری اسلامی یعنی رژیم اسرائیل» و برای ایالات متحده «دموکراسی و سکولاریسم» و در نتیجه ممانعت از «بنیادگرایی دینی و تروریسم» و «انقلاب های مشابه انقلاب اسلامی ایران» است.