مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
اختلال نافرمانی مقابله ای
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :تنظیم هیجان، عامل مهمی در تعیین سلامتی و عملکرد موفق در تعاملات اجتماعی است و تأثیر آن بر اختلالات برون ریز به دلیل ماهیت انعطاف پذیر دوره نوجوانی و پایه ریزی الگوهای رفتار بزرگسالی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از این رو، مطالعه حاضر با هدف اثربخشی راهبردهای مدیریت فرایندی هیجان در زود انگیختگی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. مواد و روش ها:تعداد سه نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند از بین کلیه دختران نوجوان 18-14 ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای در مدارس شهرستان نجف آباد انتخاب شدند. پژوهش حاضر در چارچوب طرح های تجربی تک آزمودنی با استفاده از طرح خطوط پایه چندگانه ای پلکانی اجرا شد. بعد از موقعیت خط پایه، طی هشت جلسه مداخله انفرادی، آموزش راهبرد های مدیریت فرایندی هیجان مبتنی بر مدل Gross به آزمودنی ها ارایه گردید و یک ماه بعد، طی سه ماه متوالی مورد پیگیری قرار گرفتند. آزمودنی ها با استفاده از پرسش نامه زود انگیختگی Barratt (Barratt Impulsiveness Scale یا BIS)، 11 بار (4 بار خط پایه، 4 بار مداخله و 3 بار پیگیری) مورد ارزیابی قرار گرفتند. شاخص های تغییرات روند، شیب، اندازه اثر، شاخص Cohen و تفسیر فراز و فرود در نرم افزار SPSS ارایه گردید. یافته ها:مداخله مورد نظر موجب کاهش نمرات زود انگیختگی شد. بازبینی نمودارهای اثربخشی و اندازه ضریب تأثیر نیز بیانگر اثر معنی دار و قابل توجه شدت مداخله مورد نظر برای هر سه آزمودنی در متغیرهای مورد بررسی بود. نتیجه گیری:راهبردهای مدیریت فرایندی هیجان در زود انگیختگی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مؤثر است. از این رو، تلویحات کاربردی مطلوبی در زمینه پیشگیری و درمان اختلال نافرمانی مقابله ای دارد.
اثربخشی برنامه قدرت مقابله بر اختلال نافرمانی مقابله ای، مشکلات توجه و مهارت های ارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:اختلال نافرمانی مقابله ای، یک اختلال شایع و ناتوان کننده در کودکان است که با میزان بالایی از مشکلات توجه و مشکلات ارتباطی همراه است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه قدرت مقابله بر اختلال نافرمانی مقابله ای و اختلال های همبود آن (نارسائی توجه و مهارت های ارتباطی) در کودکان بود. روش:پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. حجم شرکت کنندگان در پژوهش 32 نفر (18 نفر گروه آزمایش و14 نفر گروه کنترل) با روش نمونه گیری هدفمند که نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای و اختلال های همبود آن یعنی مشکلات توجه و نقص در مهارت های ارتباطی داشتند را شامل می شد. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه سیاهه رفتاری کودک از نظام سنجش مبتنی بر تجربه آخنباخ و پرسشنامه خودکارآمدی کودکان در روابط بین فردی با همسالان ویلر بود. برنامه قدرت مقابله با والدین و کودکان گروه آزمایش در16 جلسه گروهی 90 دقیقه ای از ابتدای سال تحصیلی 1393-1394 تا اواخر سال تحصیلی انجام شد. گروه کنترل نیز علاوه بر دریافت خدمات معمول مشاوره در فهرست انتظار برای مداخله قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس استفاده شد. یافته ها:براساس نتایج به دست آمده، برنامه قدرت مقابله بر روی اختلال نافرمانی مقابله ای ومشکلات توجه تأثیر معناداری بر گروه آزمایش داشت، اما برنامه قدرت مقابله بر مهارت های ارتباطی با همسالان کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای، تأثیر معناداری نداشت. نتیجه گیری:یافته ها بیانگر آن است که برنامه قدرت مقابله به عنوان یک برنامه اثربخش در حیطه اختلال نافرمانی مقابله ای و مشکلات توجه است. با این وجود، نیاز به پژوهش های بیشتر و تغییر در محتوای برنامه برای اثربخشی در حیطه افزایش مهارت های ارتباطی دارد.
اثربخشی قصه گویی تصویری بر کاهش رفتارهای برون نمود و درون نمود کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر قصه گویی تصویری بر کاهش رفتارهای برون نمود و درون نمود کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای انجام گرفت. در این پژوهش جامعه آماری شامل کودکان مقطع ابتدایی با اختلال نافرمانی مقابله ای شهر تهران بوده است. این پژوهش بصورت نیمه آزمایشی (پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل به همراه پیگیری) انجام گرفت. جهت اجرای پژوهش تعداد 22 کودک مقطع ابتدایی مراجعه کننده در مرکز آموزشی و درمانی که با اختلال نافرمانی مقابله ای تشخیص داده شده بودند به صورت نمونه گیری هدفمند در پژوهش مشارکت کردند. سپس جهت ارزیابی پیش آزمون و قبل از اجرای مداخله، والدین چک لیست رفتاری کودکان را تکمیل کردند. در مرحله بعد برای گروه آزمایشی 13 جلسه مداخله قصه گویی تصویری اجرا گردید، و گروه کنترل نیز تحت شرایط انتظار قرار گرفت. در انتهای مداخله نیز پرسشنامه مذکور در مراحل پس آزمون و پیگیری توسط والدین تکمیل شد. داده های حاصل از ارزیابی پرسشنامه از طریق آزمون های آماری کوواریانس چند متغیره و تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصله نشان داد که روش قصه گویی تصویری در کاهش رفتارهای برون نمود بصورت معنادار در مراحل پس آزمون و پیگیری موثر بوده است؛ ولی در کاهش رفتارهای درون نمود صرفا در مرحله پس آزمون موثر بوده و در مرحله پیگیری تغییر معناداری ایجاد نشده است.
تأثیر بازی درمانی کودک محور بر احساس خودکارآمدپنداری در تعاملات بین فردی دانش آموزان مبتلا به نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : با توجه به اهمیت تعاملات بین فردی در تحول اجتماعی دوران کودکی، هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی درمانی کودک محور بر احساس خودکارآمدپنداری در تعاملات بین فردی دانش آموزان مبتلا به نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان 8 تا 12 ساله مبتلا به نافرمانی مقابله ای مراجع کننده به مراکز روان پزشکی و روان شناختی شهر رشت در بازه زمانی شش ماه اول سال 1396 بود که از میان آنها 30 کودک از طریق نمونه گیری در دسترس و بر حسب شرایط ورود به پژوهش انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جای دهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای (هومرسن و همکاران، 2006)، مصاحبه بالینی ساختاریافته (انجمن روان پزشکی آمریکا، 2013)، و مقیاس خودکارآمدی کودکان در روابط بین فردی با همسالان (ویلر و لد، 1982) استفاده شد. مداخله آموزشی بازی درمانی برای گروه آزمایش در 10 جلسه 60 دقیقه ای با فاصله 3 روز بین جلسات ارائه شد، در حالی که گروه کنترل چنین آموزشی را دریافت نکردند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری یک راهه نشان داد که بازی درمانی کودک محور موجب افزایش خودکارآمدپنداری کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای در سطح کل و در موقعیت با تعارض در تعاملات بین فردی می گردد . نتیجه گیری: بازی درمانی با شیوه ای متناسب با سطح تحول کودکان به طور عینی و ملموس ، تجربه مهارت آموزی را برای آنها فراهم می کند و این تمرین عملی به طور مستقیم و غیرمستقیم منجر به بهبود خودکارآمدپنداری در تعاملات بین فردی این کودکان می شود .
ارتباط بین تفاوت جنسیتی و سابقه اختلال روان پزشکی در خانواده با اختلال نافرمانی مقابله ای در بین دانش آموزان ابتدائی شهر سنندج در سال 1393
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نافرمانی مقابله ای ( ODD ) [1] یکی از رایج ترین اختلالات بالینی در کودکان و نوجوانان می باشد که تحت تاثیر عوامل مختلف می باشد هدف از انجام این تحقیق تعیین تعیین ارتباط بین تفاوت جنسیتی و سابقه اختلال روان پزشکی در خانواده با اختلال نافرمانی مقابله ای در بین دانش آموزان ابتدائی شهر سنندج در سال 1393 می باشد. روش: در مطالعه مقطعی حاضر، جامعه مورد مطالعه شامل دانش آموزان مقطع ابتدایی ساکن در شهر سنندج در سال 1393 بود. تعداد نمونه شامل 377 دانش آموز بودند که از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. از پرسشنامه علائم مرضی کودکان استفاده شد، که روایی و پایایی آن اثبات شده بود. اطلاعات از طریق نرم افزار آماری SPSS-18 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت؛ برای آنالیز تفاوت ها از Independent- samples t-test استفاده شد و سطح معناداری ( P<0.05 ) در نظر گرفته شد. یافته ها: از تعداد 377 دانش آموز مورد مطالعه 62.6 درصد (236 نفر) پسر و 37.4 درصد (141 نفر) دختر بودند. نتایج مطالعه نشان داد که 1/11 درصد از افراد مورد مطالعه سابقه اختلال روان پزشکی در والدین آن ها وجود داشت. میانگین نمره اختلال نافرمانی مقابله ای در بین دختر و پسر تفاوت معنی دار داشت ( (p≤0.001 و همچنین شیوع اختلال نافرمانی در کودکان والدینی که دارای سابقه ی اختلالات روان پزشکی بودند، بیشتر دیده شد ( P=0.08 ). نتیجه گیری: عواملی مانند جنسیت و سابقه اختلال روان پزشکی در خانواده بر شیوع اختلال نافرمانی مقابله ای تأثیر دارند، بنابراین آموزش والدین در خصوص این اختلال توسط نهاد های مرتبط، می تواند مفید باشد. [1] - Oppositional Defiant Disorder
اثربخشی آموزش والددرمانگری بر مشکلات رفتاری دانش آموزان دخترِ دارای اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
91 - 100
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش والددرمانگری بر مشکلات رفتاری (اضطراب/ افسردگی، پرخاشگری، عملکرد اجتماعی) دانش آموزان دختر با اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مدارس ابتدایی و متوسطه شهر الیگودرز بود. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند تعداد 43 دانش آموز مشکوک به نافرمانی مقابله ای انتخاب و سپس از طریق مقیاس درجه بندی نافرمانی مقابله ای کودکان(ODDRS) تعداد 30 نفر از آنان بعنوان نمونه انتخاب گردیدند و به روش جایگزینی تصادفی مادرانشان در دو گروه (15n=) آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش بسته آموزشی والد درمانگری ایبرگ (1997) را در طی 10 جلسه دریافت کردند. درحالیکه گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. سه زیر مقیاس (اضطراب/ افسردگی، پرخاشگری و مشکلات اجتماعی) از 8 زیرمقیاس پرسشنامه مشکلات رفتاری آخنباخ در مراحل پیش آزمون و پس آزمون اجرا گردید و داده های جمع آوری شده با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش والددرمانگری بطور معنادار سبب کاهش میانگین نمرات اضطراب/ افسردگی دانش آموزان دچار نافرمانی مقابله ای گروه آزمایش نسبت به کنترل می شود، اما بر روی میانگین نمرات رفتار پرخاشگرانه و مشکلات اجتماعی آنان تأثیر معناداری نداشت. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش والددرمانگری موجب بهبود حالات افسردگی و اضطراب دانش آموزان دچار نافرمانی مقابله ای می شو د و در مدیریت اضطراب و افسردگی دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای کار برد.
تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
175 - 204
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان است. این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کودکان دختر دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مراجعه کننده به مرکز مشاوره آموزش و پرورش استان فارس است. بر این اساس، 40 نفر به عنوان نمونه در سه گروه آزمایش(هر گروه 10 نفر) و یک گروه کنترل(10 نفر) به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مداخله طی 13 جلسه برای کودکان و 8 جلسه برای والدین ارائه شد. در این تحقیق جهت تشخیص اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان، از مصاحبه بالینی و پرسشنامه علائم مرضی کودکان CSI-4 (فرم والدین) استفاده شد. مرحله پیگیری با فاصله دو ماه پس از مداخله درمانی انجام شد. یافته ها بر اساس تحلیل کوواریانس و آزمون لون(LSD) نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان، والدین و والد-کودک بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان تاثیر معناداری دارد. همچنین یافته ها در مرحله پیگیری نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی به والدین، کودکان و والد-کودک در کنترل نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان موثر بوده است. نتایج حاصل از پژوهش حاضر بیانگر آن است که آموزش مهارت های اجتماعی سبب کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان می شود.
اثربخشی شن بازی درمانی در کاهش نشانگان کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی شن بازی درمانی در کاهش نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای می باشد، جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان پسر7 تا 9 سال مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مراجعه کننده به کلینیکامید عصر درسال 1394 است که با روش نمونه گیری دردسترس 24 کودک دارای اختلال نافرمانی مقابله ای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی 12 کودک درگروه آزمایش و 12 کودک درگروه کنترل جایگزین شدند. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد که در این طرح گروه آزمایش 10جلسه در شن بازی درمانی شرکت کردند. جهت تشخیص اختلال نافرمانی مقابله ای از پرسشنامه علائم مرضی کودکان ویرایش 4 استفاده شد. یافته ها نشان داد که شن بازی درمانی در کاهش نشانگان اختلال نافرمانی مقابله ای موثر است. بنابراین نتیجه گرفته می شود که شن بازی درمانی در بهبود بخشی رفتارهای خصمانه ، لجبازی و مقابله جویانه اثرگذار می باشد.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی به والدین بر نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی روش آموزش والدین به شیوه بارکلی بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان شهر شیراز بود. روش آن از نوع پژوهش های شبه تجربی و طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و جامعه آماری شامل 20 نفر از کودکان 7 تا 12 ساله بود که به دلیل مشکلات رفتاری به مرکز مشاوره آموزش و پرورش شهر شیراز معرفی شده و بر اساس مصاحبه بالینی و سیاهه علائم مرضی کودکان (گادو و اسپرافکین، 1994) با علائم اختلال نافرمانی مقابله ای تشخیص داده شده بودند. جامعه آماری به صورت نمونه برداری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش (10 نفر) و گواه (10 نفر) تقسیم شد. مادران گروه آزمایش به مدت 8 جلسه با استفاده از پروتکل بارکلی آموزش داده شدند و مرحله پیگیری به فاصله دو ماه پس از مداخله درمانی انجام شد. یافته ها با استفاده از تحلیل کوواریانس نشان داد که روش آموزش والدین به شیوه بارکلی بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان تأثیر معنا دار دارد. همچنین یافته ها در مرحله پیگیری نشان داد روش آموزش والدین به شیوه بارکلی در کنترل نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان مؤثر بوده است. نتایج حاصل نشان می دهد با آموزش مهارت های اجتماعی به والدین می توان میزان اختلال نافرمانی مقابله ای را در کودکان کاهش داد.
تاثیر درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کنش های اجرایی مغز و یادگیری هیجانی اجتماعی دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به مشکلات کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای در یادگیری و کنش های اجرایی، هدف از اجرای این پژوهش بررسی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کنش های اجرایی و یادگیری هیجانی اجتماعی دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود . روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای 15-11 سال شهر گرگان در سال 1396 بود که از بین آنها 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی دومرحله ای انتخاب و سپس در 2 گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) به صورت تصادفی جایدهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های نشانه های مرضی کودک گادو و اسپرافکین (1994 )، پرسشنامه یادگیری هیجانی- اجتماعی(کرین و همکاران، 2009)، و پرسشنامه عصب-روانشناختی(کولیدج، 2002) بود. آزمودنی های گروه آزمایش در 8 جلسه 120 دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش قرار گرفتند. داده ها بعد از اتمام جلسات با استفاده از آزمون تحلیل ک واریانس تحلیل شد . یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مولفه های کنش های اجرایی مغز شامل تصمیم گیری، سازماندهی، و نا بازداری؛ و همچنین برمولفه های یادگیری هیجانی- اجتماعی شامل ساماندهی تکلیف، روابط همسالان، و خودتنظیمی در افراد مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای موثر است (0/001 p> ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت از آنجا که بخش عمده ای از افراد مبتلا به اختلال نافرمانی در کنش های اجرایی دچار نارسایی هستند بنابراین آموزش ذهن آگاهی می تواند به عنوان یکی از شیوه های مکمل دیگر روش های درمان در این افراد به کار رود.
فراتحلیل اثربخشی مداخلات روان شناختی و آموزشی بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نافرمانی مقابله ای الگویی از لج بازی، نافرمانی و رفتار خصومت آمیز و دشمنی نسبت به بزرگترها است. درمان های متفاوتی تاکنون برای این اختلال استفاده شده اند که در گستره ی روان شناختی و آموزشی هستند. هدف پژوهش حاضر بررسی فراتحلیل اثربخشی این الگوهای آموزشی و روان شناختی است. روش: در مطالعه حاضر از روش فراتحلیل به عنوان یک فن آماری جهت تعیین، جمع آوری، ترکیب و خلاصه کردن یافته های پژوهشی مرتبط با این الگوها استفاده شد. از بین همه پژوهش های انجام شده در ایران در بازه زمانی سال های 1387 تا 1395 مقالاتی که دارای حجم مناسبی بوده و از لحاظ روش شناختی مانند جامعه، حجم نمونه، روش تحقیق، روش نمونه گیری و ابزار اندازه گیری مورد پذیرش بودند در این پژوهش گنجانده شدند که در نهایت 15 پژوهش حایز ملاک های پژوهش بودند. ابزار پژوهش شامل چک لیست فراتحلیل بود که توسط محقق ساخته شد و از روش اندازه اثر کوهن برای دست یابی به مقدار ارتباط کلی استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که میزان اندازه اثر کلی این 15 مطالعه تحت مدل ثابت برابر با 361/0 است که بر اساس تفسیر ملاک کوهن، مقدار بالایی است. نتیجه گیری: باتوجه به اثربخشی بالای مداخلات روان شناختی و آموزشی می توان گفت که مداخلات آموزشی و درمان های روان شناختی می توانند در کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای سهم عمده ای داشته باشند.
تفکرات پارانوئید و حرمت خود در دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره پنجم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۶)
137-145
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نافرمانی مقابله ای، یکی از مشکلات رایج دوران کودکی است که مجادله، خصومت و عدم فرمانبرداری از بزرگسالان مشخصه اصلی این اختلال است. این مطالعه با هدف مقایسه تفکرات پارانوئید و حرمت خود دانش آموزان مبتلا و غیرمبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. روش : پژوهش حاضر از نوع علی - مقایسه ای است و نمونه مورد مطالعه شامل 40 دانش آموز با اختلال نافرمانی مقابله ای و 40 دانش آموز بدون اختلال نافرمانی مقابله ای در دامنه سنی14 تا 15 سال مقطع راهنمایی شهر تبریز در سال95-96 بوده است که به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های حرمت خود (آیزنک، 1976) و سنجش افکار پارانوئید (گرین و همکاران، 2008) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل t مستقل انجام شد. یافته ها : نتایج تحلیل داده ها نشان داد که کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای از حرمت خود پایین تر و تفکرات پارانوئید بالاتری نسبت به کودکان بدون اختلال دارا هستند (0/05>P ). نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش به نظر می رسد اختلال نافرمانی مقابله ای به طور غیرمستقیم باعث ایجاد مشکلات دیگری مانند کاهش سطح حرمت خود و ایجاد تفکرات پارانوئید نیز می شود. استلزام های نتیجه به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
مقایسه توجه گزینشی و حل مسئله بین دانش آموزان پسر مبتلا به اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی و اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره پنجم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۷)
206-217
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال های نارسایی توجه- فزون کنشی و نافرمانی مقابله ای، وجوه تشابه و تمایز زیادی دارند که شناخت آنها در تشخیص و مداخلات درمانی، حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه دو کنش اجرایی توجه گزینشی و حل مسئله بین دانش آموزان پسر واجد مبتلا به این دو اختلال انجام شد. روش: طرح پژوهش از دسته پژوهش های مقایسه ای بوده و جامعه آماری آن را تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی واجد تشخیص اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی و نافرمانی مقابله ای شهرستان شهرکرد در سال تحصیلی96-1395 تشکیل می دادند. نمونه مورد مطالعه شامل، 32 دانش آموز واجد اختلال نافرمانی مقابله ای و 47 دانش آموز واجد اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون استروپ ساده (استروپ،1935) و آزمون برج لندن (شایس،1982) بود که به صورت انفرادی اجرا شدند. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون یومن ویتنی تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد که دانش آموزان مبتلا به اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی در آزمون توجه گزینشی استروپ به طور معناداری نمرات بیشتری در شاخص های خطای ناهمخوان، بدون پاسخ همخوان، تعداد صحیح همخوان، و تعداد صحیح ناهمخوان در مقایسه با دانش آموزان اختلال نافرمانی مقابله ای دارند (0/05>p )، اما در شاخص های حل مسئله، تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری : نمرات پایین تر توجه گزینشی دانش آموزان واجد تشخیص اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی در مقایسه با دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای، می تواند یک ویژگی مهم تشخیصی بین این دو اختلال و ناشی از نارسایی عصب شناختی این کودکان باشد.
رویکرد آدلر-گلاسر به اختلال نافرمانی مقابله ای: مطالعه مروری نظامند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اختلال های دوران کودکی و نوجوانی، اختلال نافرمانی مقابله ای است که از علل رایج ارجاع کودکان به کلینیک های روان شناسی و مشاوره است. رویکردهای درمانی مختلفی برای بهبود نشانه های این اختلال به کار گرفته شده است. یکی از مداخلاتی که در این زمینه مطرح شده، تکنیک های درمانی آدلر و گلاسر است. هدف پژوهش حاضر معرفی ماهیت، ویژگی ها، و شواهد پژوهشی، پیرامون موثر بودن رویکرد آدلر-گلاسر برای اختلال نافرمانی مقابله ای است. در پژوهش حاضر از طریق پژوهش مروری نظامند و جستجوی کلیدواژه-های تخصصی مرتبط با اختلال نافرمانی مقابله ای و رویکرد آدلر و گلاسر در پایگاه های اطلاعاتی تخصصی ایران و جهان بین سال های 2017-1985 یافته ها و اطلاعات مورد نظر جهت دستیابی به هدف پژوهش مورد واکاوی قرار گرفت. بدین منظور از پایگاه های اطلاعاتیِ Google Scholar, ERIC, Science Direct و Pub Med استخراج و مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. همچنین، از برخی منابع فارسی موجود در این زمینه استفاده شد.<br />مرور ادبیات پژوهش حکایت از اثربخشی رویکرد آدلر - گلاسر بر نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای دارند. براساس رویکرد آدلر- گلاسر افرد با اختلال نافرمانی مقابله ای بیمار نیستند، بلکه آنها دلسرد شده اند و نیازهای پنجگانه شان پاسخ داده نشده است. بنابراین با درک هدف رفتار و ارتقا علاقه اجتماعی در افراد با اختلال نافرمانی مقابله ای، نشانه های این اختلال را کاهش داد.
اثربخشی روش والدگری کازدین بر روابط والد-کودک در دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نافرمانی مقابله ای (Oppositional Defiant Disorder یا ODD)، اختلالی تدریجی و مزمن است که تقریباً همیشه در روابط بین فردی و عملکردی تحصیلی کوک تداخل ایجاد می کند. آموزش والدگری یکی از روش های مداخله مؤثر در ODD است که در آن والدین می آموزند چگونه با فرزند خود رفتار نمایند. ازاین رو پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی برنامه آموزش والدگری کازدین (Kazdin method for parenting) بر روابط والد-کودک (Parent-child relationships) در دانش آموزان مبتلا به ODD انجام شد. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری 90 روزه بود. از بین دانش آموزان مبتلا به ODD بر اساس کسب نمره بالاتر از نقطه برش در سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (Child Behavior Checklist یا CBCL) و مصاحبه بالینی انجام شده توسط مشاور مدرسه، تعداد 30 دانش آموز انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش برنامه والد گری Kazdin را طی 12 جلسه به مدت 90 دقیقه دریافت کردند. شرکت کنندگان در پژوهش در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به پرسشنامه رابطه والد-کودک (Child-Parent Relationship Scale یا CPRS) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: برنامه آموزش والدگری Kazdin منجر به افزایش معنی دار تعامل والد- کودک در خرده مقیاس های نزدیکی و رابطه کلی مثبت و کاهش تعارض و وابستگی در کودکان مبتلا به ODD شد (001/0>p). نتیجه گیری: برنامه آموزش والدگری Kazdin موجب افزایش روابط والد- کودک در کودکان مبتلا به ODD شد. بر اساس نتایج حاضر آموزش والدین به شیوه کازدین می تواند روش کارآمدی در بهبود روابط والد-کودک در بین دانش آموزان مبتلا به ODD باشد.
کیفیت رابطه والد-کودک و خواهر- برادر در خانواده های دارای فرزند مبتلا به نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نافرمانی مقابله ای یکی از شایع ترین اختلالات رفتاری در کودکان است که موجب تخریب شدید روابط بین فردی کودک می شود. از این رو هدف پژوهش حاضر مطالعه کیفیت رابطه والد-کودک و خواهر-برادر در خانواده های با و بدون فرزند مبتلا به نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: طرح این پژوهش، توصیفی از نوع علّی-مقایسه ای است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی (پایه سوم تا ششم) با و بدون نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در سال تحصیلی 96-95 شهرستان رودسر بود که 130 نفر از آنها (65 نفر در هر گروه) به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای (هومرسون و همکاران، 2006)، مقیاس رابطه والد-فرزند (فاین و همکاران، 1983)، پرسشنامه شاخص های رفتاری خواهر-برادران (هترینگتون و همکاران، 1999) و نیز مصاحبه بالینی نیمه ساختاریافته بود. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تی و تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میان گروه با و بدون نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای از لحاظ کیفیت رابطه پدر-کودک، کیفیت رابطه مادر-کودک، کیفیت رابطه کلی والد-کودک، و نیز کیفیت رابطه خواهر-برادر تفاوت معنادار وجود دارد؛ به طوری که میانگین گروه دارای نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در هریک از این متغیرها به صورت معناداری کمتر از گروه بدون نشانه های اختلال است (001/0> P ). نتیجه گیری: رفتارهای کودک مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای، به طور متقابل، منجر به رفتارهای والدگری نامناسب از سوی پدر و مادر، تعارضات بین خواهر و برادر و در نتیجه تضعیف کیفیت روابط بین اعضای خانواده می شود.
مقایسه عملکرد خانواده در دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم فروردین ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
175-182
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه عملکرد خانواده در دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای و عادی بود. روش پژوهش از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دانش آموزان پسر مشغول به تحصیل در مقطع ابتدایی شهرستان بستان آباد در سالتحصیلی 95-1394 بودند. نمونه پژوهش شامل 122 مادر بود. بدین منظور با استفاده از نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای تعداد 300 نفر از مادران دانشآموزان به عنوان نمونه اولیه انتخاب شدند و پس از تکمیل پرسشنامه علایم مرضی کودک CSI-4 ، توسط آنها تعداد 61 مادر با دانشآموز اختلال نافرمانی مقابله ای تشخیص داده شد و سپس 61 مادر با دانش آموز عادی بر اساس سن، میزان تحصیلات و تعداد فرزندان با این گروه همتاسازی شدند. همچنین جهت اطمینان کامل از تمونه دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مصاحبه ساختاری براساس DSM-5 نیز اجرا شد. سپس پرسشنامه عملکرد خانواده ( FAD ) توسط مادران هر دو گروه تکمیل گردید. برای تحلیل داده های پژوهش از آزمون لوین و t-test برای دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که بین عملکرد کلی خانواده ی دو گروه به جزء در بعد آمیزش عاطفی تفاوت معناداری وجود دارد . نتایج بیان می دارد عملکرد خانواده در دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای ناسالم و ناکارآمد می باشد.
اثربخشی آموزش برنامه روندنمای مدیریت رفتار به مادران بر رفتار پرخاشگرانه دانش آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۰)
101-111
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نافرمانی مقابله ای علت بیشترین ارجاع والدین به مراکز درمانی است. علائم این اختلال در دوران کودکی و پیش دبستانی بروز پیدا می کنند و در صورت عدم درمان، ادامه یافته و نتایج منفی بلندمدتی از جمله اخراج از مدرسه و ایجاد اختلال شخصیتی را به دنبال دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش برنامه روندنمای مدیریت رفتار به مادران بر رفتار پرخاشگرانه دانش آموزان مبتلابه اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری 2 ماهه بود . جامعه آماری شامل مادران دانش آموزان پسر 9-7 سال شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 97-1396 بود. 30 نفر از مادران کودکانی که بر اساس فهرست رفتاری کودک اخنباخ (2001) و مقیاس علائم مرضی کودکان گادو و اسپرایسفیکن (1994) مبتلابه اختلال نافرمانی مقابله ای تشخیص داده شده بودند، به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مادران به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه جایدهی شدند و سپس برنامه روندنمای مدیریت رفتار به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای فقط برای گروه آزمایش اجرا شد. برای تجزیه تحلیل داده ها از طرح تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته: یافته های پژوهش نشان داد برنامه روندنمای مدیریت رفتار بر رفتار پرخاشگرانه (29/21 F= ، 0/01> P ) اثر معناداری داشته و این نتایج در دوره پیگیری دوماهه نیز پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان استنباط کرد که برنامه روندنمای مدیریت رفتار با آموزش چگونگی مواجه سازی کودک با پیامدهای منطقی، بدون به کارگیری روش های تنبیهی سخت گیرانه، می تواند منجر به کاهش رفتارهای پرخاشگرانه در کودکان مبتلابه اختلال نافرمانی شود.
تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر بهزیستی ذهنی، ناگویی هیجانی، و کفایت اجتماعی کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۰)
138-148
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از شایع ترین اختلال های رفتار مخرب، اختلال نافرمانی مقابله ای است و این افراد با مشکلاتی در زمینه سلامت روانی، مهارت ها، و قابلیت اجتماعی و هیجانی مواجه هستند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی بر بهزیستی ذهنی، ناگویی هیجانی، و کفایت اجتماعی کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه پژوهش 40 کودک مبتلابه اختلال نافرمانی مقابله ای بودند که با روش نمونه گیری در دسترس از میان مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره شهر قرچک در سال 1396 انتخاب و در دو گروه مساوی آزمایش و گواه (هر گروه 20 کودک) جایدهی شدند. افراد گروه آزمایش مداخله مهارت های اجتماعی را طی یک ماه در 8 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس اختلال نافرمانی مقابله ای (هومرسن و همکاران، 2006)، پرسشنامه بهزیستی ذهنی (کی یز و ماگیار-مو، 2003)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی و همکاران، 1994)، و پرسشنامه کفایت اجتماعی (فلنر و همکاران، 1990) بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین گروه های آزمایش و گواه در هر سه متغیر بهزیستی ذهنی، ناگویی هیجانی، و کفایت اجتماعی تفاوت معنادار وجود دارد؛ به عبارت دیگر، آموزش مهارت های اجتماعی به طور معنادار باعث بهبود این متغیرها در کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای شد (0/01>P ). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده در این مطالعه می توان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های اجتماعی با بهبود روابط بین فردی و آموزش مهارت های حل مسئله اجتماعی می تواند باعث بهبود وضعیت روانی اجتماعی و کاهش ناگویی هیجانی در کودکان مبتلابه اختلال نافرمانی مقابله ای شود.
تأثیر آموزش هم دلی از طریق قص ه گویی ب رکاهش نشان ه های اخت لال نافرم انی مق ابل ه ای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۴ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۵۶
67-86
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش همدلی از طریق قصه گویی بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در دانش آم وزان پسر پ ایه ششم ابت دایی جنوب غرب استان تهران انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 نفر از دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهرستان شهریار که در سال تحصیلی93- 1392 در مدارس مشغول به تحصیل بوده اند با روش نمونه گیری تصادفی، انتخاب و در گروه های 15 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. به منظور انتخاب اعضای هر دو گروه از سیاهه رفتاری کودک(CBCL) استفاده شد. دانش آموزان گروه آزمایش تحت آموزش همدلی از طریق قصه گویی قرار گرفتند و سپس از هر دو گروه، پس آزمون گرفته شد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در دانش آموزان گروه آزمایش کاهش معناداری یافته است اما در گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشده است. نتیجه گیری: بر اساس یاقته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش همدلی از طریق قصه گویی بر کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان مؤثر است. چرا که قصه ها از جمله عوامل و محرک های جذاب و با اهمیت هستند و این توانایی را دارند که در آموزش مهارت ها و افزایش آگاهی های کودکان مورداستفاده قرار گیرند.