مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
کرامت
حوزه های تخصصی:
از نگاه قرآن کریم توجه مردم و حکومت به کرامت ذاتی و اکتسابی آحاد افراد یک جامعه و رعایت مقتضیات آن، سبب می شود که هرگونه ظلم و تبعیض، و استبداد و اختناق در یک جامعه اسلامی رخت بربندد و با تعلیم و تربیت، اجتماعی، یکی از مؤلفه های اصلی تمدن بشری و سعادت انسانی، یعنی «امنیت دنیوی و اخروی» به مثابه شاخصه اصلی در حقوق شهروندی برقرار شود. در این تحقیق، اهمیت موضوع امنیت، از منظر کرامت بشر در اسلام و نیز ساز و کارهایی که از این رهگذر برای عینیت بخشیدن به آن منظور شده، مطمح نظر قرار می گیرد.
بررسی رویکرد علامه طباطبایی و فلاسفه اگزیستانس خداباور درمنزلت و کرامت انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۴
165-186
حوزه های تخصصی:
برخی اگزیستانسیالیست های خداباور استعدادهای درونی انسان را در پیوند با منزلت و کرامت انسانی تعریف می کنند و بر وجوهی چون اختیار، انتخاب و مسئولیت انسان تأکید می کنند. در حوزه اسلامی نیز علامه طباطبایی منزلت انسانی را با خدامحوری در ارتباط می داند. اختیار ازجمله وجوه تشابه دو رویکرد است با این تفاوت که علامه برخلاف اگزیستانس ها نقش استقلالی برای اختیار و اراده انسان قائل نیست. در دیدگاه علامه کرامت انسانی در پیوند با مبدأ ترسیم می شود، اما در نظراگزیستانسیالیست ها ارتباط با خدا نقش قابل توجهی در کرامت و منزلت انسانی ندارد، هرچه هست به اختیار، اراده و آزادی انسان محقق می گردد. از جمله وجوه برتری دیدگاه علامه توجه به فطرت انسانی در تحقق کرامت حقیقی است. ازین منظر شکوفایی فطرت نیازمند برنامه است. این برنامه که همان آموزه های دینی و وحیانی در نظر علامه است، هرچند به تعبیر اگزیستانس ها نوعی محدودیت است اما این محدودیت در حقیقت گوهر فطرت انسان را فربه تر می کند. این مقاله به مقایسه رویکرد فلاسفه اگزیستانس خداباور و علامه طباطبایی دربحث از منزلت و کرامت انسانی می پردازد و می کوشد تا وجوه تشابه و افتراق این دو دیدگاه را نشان دهد.
بررسی تطبیقی عرفان شمنی و تصوف اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
7 - 26
حوزه های تخصصی:
بیشتر مکاتب عرفانی جهان سعی بر آن دارند تا با شیوه ها و روش هایی، سالک و نوآموز را از هستی روزمره و دنیوی جدا سازند و به سرمنشأ نیروی حقیقی عالم و دنیای پررمزوراز جهان مینوی هدایت کنند. شمنیسم یکی از آن مکاتب عرفانی است که با آیین ها و اعمالی خاص، سالک را به خلسگی و بی خویشی می کشاند و بدین واسطه و از طریق یاری جستن از دنیای ارواح و عالم خدایان، موجب اعمالی خارق عادت می شود. آیین ها و آداب شمنی، شباهت بسیار زیادی به آداب متصوفه اسلامی دارد و موجب شده که حتی برخی بر این باور باشند که تصوف اسلامی تحت تأثیر شمنیسم بوده است. نگارندگان در این جستار به بررسی بعضی از این شباهت ها، از جمله موضوع خلسگی و بی خویشی، اهمیت به موسیقی و پایکوبی، عروج و صعود سالک، پرواز جادویی، ریاضت های عرفانی، کرامت و موضوع نوزایی می پردازند و آنان را واکاوی می کنند.
چارچوب های ارزشگذاری مؤثر در سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اولویت و برتری دادن افراد به رفتارها و شیوه های زندگی مجموعه بسیار مهمی از تمایزات کیفی را شکل می دهد که معیارهای آن از خواست ها، تمایلات و اولویت های شخصی ما مستقل است. این چارچوب های ارزش گذار در تعیین سیاست های فرهنگی جوامع گوناگون و در شمار آن جمهوری اسلامی ایران، نقش به سزایی دارد. هدف این پژوهش شناسایی این چارچوب ها در سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی و از رهگذر آن، بررسی امکان ارتقای کیفیت برنامه ریزی فرهنگی و ثمربخشی مطلوب تر راه حل ها برای مسائل خاص فرهنگی جمهوری اسلامی ایران است. بدین سان، پرسش اصلی آن است که با اتکا به اسناد بالادستی جمهوری اسلامی، چارچوب های ارزش گذاری مؤثر در سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران چیست؟ این پژوهش به لحاظ روش، پیمایشی-توصیفی و به لحاظ شیوه گردآوری، اسنادی است. جامعه موردمطالعه نیز مجموعه اسناد بالادستی جمهوری اسلامی در باب سیاستگذاری فرهنگی، شامل قانون اساسی، سیاست های کلی نظام، سند چشم انداز بیست ساله و برنامه های توسعه پنج ساله جمهوری اسلامی است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سیاستگذاری فرهنگی در جمهوری اسلامی به دنبال تداوم هویت تاریخی و ثبات اخلاقی جامعه از طریق دولت مداری است. توأم با آن، برنامه ریزی جهت ارتقای هویت و اخلاق اجتماعی تک گویانه نیز با بهره گیری از الگوی جامعه-دولت مدار به میزان کمتری به چشم می خورد. با این وجود، حرکت به سوی خودشکوفایی هویتی و اخلاق هم سخنانِ اجتماعی با اتکای بر محوریت جامعه همچنان بی رونق مانده است.
حق عمومی حیات در اسلام و اعلامیه های حقوق بشر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکى از مباحث جدى مربوط به فلسفه حقوق بشر که امروزه در عرصه جهانى از اهمیت بسزایى برخوردار است، تعیین نسبت میان حقوق بشر و حق حیات است. آنچه در این نوشتار دنبال مى شود، پرداختن به این سؤال است که آیا این حق به صرف انسان بودن به فرد تعلّق مى گیرد یا در تعلّق آن، ارزش دار بودن حیات نیز دخیل است؟ در این رابطه دو احتمال وجود دارد: احتمال اول آن است که هیچ عامل اعتقادى در تحقق این حق، نقش آفرین نباشد. اثر این مبنا تعارض حق حیات با اعتقادات دینى است. نتیجه حاصل از احتمال دوم، دخیل شدن ارزش ها و باورهاى دینى در تحقق حقوق بشر و تعیین قلمرو و دامنه آن است که در اثر آن، مفهوم کرامت ارزشى شکل مى گیرد و در نتیجه، این حقوق از نظر امتداد، کیفیت تعلّق و عوامل محدودگر متفاوت خواهد شد. ادعاى این نوشتار، تأیید احتمال دوم است. پذیرش احتمال دوم به معناى پذیرش مبانى، منابع، اهداف و ضمانت هاى اجراهاى حقوقى، متفاوت از آن چیزى است که در اسناد بین المللى حقوق بشرى آمده است.
فلسفه انسان شناختی حقوق بشر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
تعیین و وضع حقوق واقعی بشر مرهون معین بودن موضوع آن و به عبارتی دانش «انسان شناسی» است. اندیشه های انسان شناسانه فلاسفه و دانشمندان در شناخت بشر گستره ای وسیع و گاه به غایت در تضاد با یکدیگر از انسان خدایی تا انسان گرگی، از خیریت بالذات تا شریت بالذات و از موجودی فطری و فاقد هرگونه طبیعت و فطرت، از ربوبیت تا عبودیت، از اختیار تا جبر، از خاکی تا افلاکی، از دنیوی تا ابدی، از فراجنسیتی تا مذکر و از هدفمندی تا بی هدف دارد. همچنین اندیشمندان انسان شناس، از راه های گوناگونی مثل مشاهده و تجربه، یا عقل و یا منبعی فراعقل و فراتجربه یعنی «وحی» به مطالعه انسان می پردازند لکن بهترین راه، بهره گیری راه جامع و تلفیقی و با استفاده از همه ابزار شناخت است تا همه ابعاد انسان شناخته شود. در این نوشتار مؤلفه های محوری در شناخت حقیقت بشر همچون، عبودیت بشر، هویت جسمانی روحانی بشر، فطرت بشر، کرامت بشر، اختیار بشر، رابطه بشر و جنسیت، هدفمندی بشر، امتداد ابدی حیات ابدی بشر، هویت اجتماعی بشر و... به روش تحلیل عقلی مورد بررسی و تطبیق میان دیدگاه های الحادی و دیدگاه الهی قرار گرفته است. این مؤلفه ها هر یک تأثیرات و تفاوت هایی را در استنباط نظام حقوق بشر می گذارد که نظام حقوق بشر الهی را از نظام های الحادی متمایز می سازد.
جریان شناسی انتقادی حقوق بشر با تحلیل مفهوم پایه از کرامت انسان مبتنی بر اسلام و مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حقوق بشر در دنیای معاصر، بسان گفتمان غالب ارزیابی و ارزش داوری انسان تراز قرن بیست و یکم به کار بسته می شود؛ کاربستی که رفته رفته ابعاد حقوقی آن به سویه های سیاسی، امنیتی و حاکمیتی اش سرازیر می شود و به نُرمی از حکومت داری بدل می گردد؛ استاندارد فزونی طلبی که هر ملاک و فهمی را ولو مبتنی بر ادیان و تمدن های کهن، به گوشه انزوا می نهد. پایه ای ترین مفهومی که حقوق بشر معاصر خود را بر آن بنا نهاده، کرامت انسان است. تحلیل هندسه مفهومی حقوق بشرِ مبتنی بر کرامت، چالش های پنهانی را به عرصه می کشد که تاکنون مجال چندانی برای ظهور و بروز نداشته اند. جریان مطالعات انتقادی حقوق بشر که ضمن ریشه یابی این گونگی آن به روش تاریخ نگری، به نقد بنیادهای نظری، روش شناسی ارزش آفرینی، هنجارسازی حقوقی، کارکردها و از همه مهم تر آورده حقوق بشر در دنیای کنونی می پردازد، مورد تحلیل و جریان شناسی مقاله حاضر قرار گرفته و در ضمن چند پرسش اصلی، به بازخوانی انتقادی هویت کرامت انسان و جایگاه و دلالت های حقوق بشر پرداخته است. آنچه پیش رو دارید، تلاشی است مبتنی بر روش تحلیل هندسه مفهومی، بازشناسی شبکه دانشی و تطبیق کارکردی بین ادبیات رایج حقوق بشری، اسلام و مسیحیت.
کرامت، گرهگاه تصوف و رمانس ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کرامات همواره به صوفیان بازشناخته می شود و برجسته ترین توانایی مشایخ صوفیه به شمار می آید. بحث کرامت از مباحث آغازین تصوف است و بخش عمده ای از آثار صوفیان به نقل کرامات اولیا اختصاص یافته است. برپایه قرآن، انبیا در برابر منکران به انجام اعمالی فراتر از توان بشر دست می زدند تا تأییدی بر قول و فعلشان باشد. برخی صوفیان کرامت را دال بر حقانیت ولایت خود می دانند؛ اما برخی نیز به انکار آن برخاسته اند و کرامت را موجب رکود در مسیر ترقی و کمال می دانند. کرامت در رمانس های ایرانی نیز دیده می شود و از مصداق های توانایی قهرمان رمانس است. ریشه این اشتراک را باید در فرهنگِ برآمده از اسطوره جست وجو کرد. نگارنده در این پژوهش می کوشد تا این مشترکات را با هم بسنجد و از این رهگذار، کرامت را خارج از داستان های صوفیان واکاود؛ همچنین تلاش می شود با توجه به دو رمانس ابومسلم نامه و حمزه نامه (رمانس هایی با رویکرد مذهبی)، کراماتی که به قهرمان رمانس نسبت داده شده است، مشخص شود و این فرضیه بررسی شود که «فرّ» یا همان نیروی معنوی که در اندیشه های ایران باستان مطرح بوده، ممکن است سرچشمه اندیشه کرامت باشد. اصل باور در همه این داستان ها محوریت دارد. بر این اساس، رمانس، به ویژه رمانس مذهبی، می کوشد تا عنصر مهم اعتقاد را در میان مردم عامه رواج دهد؛ یعنی همان هدفی را دنبال کند که تصوف اسلامی از بیان سرگذشت اولیا دارد.
نقش ایمان در تعیین شأن اخلاقی انسان از نگاه آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة شأن اخلاقی، از مباحث مهم فلسفة اخلاق است. با وجود اختلاف در جوانب گوناگون این مسئله، همة صاحب نظران بر این امر متفق اند که انسانْ واجد شأن اخلاقی است. مسئلة اصلی در این پژوهش، این است که با پذیرش تشکیکی بودن شأن اخلاقی، ایمان چه نقشی در تعیین سطح و درجة شأن اخلاقی انسان دارد. بنا بر آموزه های اسلامی، ایمان در تعیین مرتبة وجودی انسان نقش اساسی ایفا می کند. کسی که منکر خدا یا رسول یا قیامت است، از دیدگاه اسلام در مراتب نازلة وجودی قرار دارد. ایمانْ خود امری مشکک است که شدت و ضعف می پذیرد و ازآنجایی که مراتب انسانیت دایرمدار مراتب ایمان است، مراتب مختلف ایمان مراتب مختلفی از انسانیت را به دنبال دارد. این مراتب مختلف انسانی، مراتب تشکیکی شأن اخلاقی انسان را تشکیل می دهد که بر اساس آن وظایف فاعل های اخلاقی در برابر انسان تعیین می شود. براین اساس، بی ایمان از حداقل حقوق اخلاقی برخوردار است؛ ولی مؤمن حقوقی به مراتب بالاتر دارد و متناسب با مرتبة ایمانش شأن اخلاقی او نیز تغییر می کند. مؤمنی که ملکة پرهیزگاری در او استقرار یافته است و از گناه اجتناب می کند، نسبت به مؤمن فاسقی که چنین ملکه ای در او متجلی نشده است، از منزلت اخلاقی والاتری بهره مند است. روش گردآوری مطالب کتابخانه ای بوده و ارزیابی داده ها به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است.
آینده نگاری کرامت منابع انسانی در سازمان های دولتی: مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کرامت از جمله مفاهیم جدید و اثرگذاری است که در حوزه منابع انسانی (به ویژه آینده منابع انسانی) مطرح است. در پژوهش های حوزه منابع انسانی به ندرت به موضوع آینده نگاری در خصوص کرامت انسانی و احترام به کارکنان پرداخته می شود. این پژوهش، به یافتن عواملی می پردازد که می توانند آینده کرامت منابع انسانی را در سازمان تغییر دهند. روش پژوهش اکتشافی-تبیینی است. نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی است. جامعه آماری شامل 14 نفر از صاحب نظران و خبرگان سازمان هستند. به این ترتیب، از ژرفای داده های خام با کدگذاری های باز، انتخابی، و نظری نتایج به دست می آید. با کدگذاری باز، 148 مورد یافت شد. در مرحله کدگذاری نظری، عوامل گسترش اینترنت و شبکه های اجتماعی، کاربرد تراشه های هوشمند در مدیریت منابع انسانی، امنیت سایبری، ایجاد سازمان های مجازی و کار گروهی، تغییر ساختار ارزش ها در گذر زمان، و تفاوت در تعریف از احترام بین نسل های مختلف، اخلاق در مدیریت، حفظ حریم خصوصی، زمینه های فردی، بسترهای سازمانی و اجتماعی استخراج می شوند. و از جمع بندی آن ها در مرحله کدگذاری انتخابی سه پیشران فناوری و فناوری اطلاعات، اخلاق، و بسترهای لازم برای حفظ کرامت به دست می آیند. با استفاده از این پیشران ها می توان سناریوهای مختلفی برای آینده کرامت منابع انسانی سازمان متصور شد. مدیران و کارکنان با استفاده از این سناریوها می توانند آینده کرامت منابع انسانی سازمان را به گونه ای اجرا کنند که به نفع سازمان و کارکنان باشد، تا هم سازمان به نتایج مورد نظر برسد و هم کارکنان دارای احترام، عزت، و کرامت باشند.
بررسی وضعیت اجرای طرح تکریم ارباب رجوع در زمان گزینش داوطلبین استخدام در ارتش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۶
57 - 82
حوزه های تخصصی:
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی لزوم ایجاد دگرگونی در نظام اداری کشور و دستیابی به نظام مطلوب صحیح و کارآمد در جهت سرعت بخشیدن به حل و فصل امور، آسان سازی در اجرای برنامه های توسعه و ... همواره مورد تاکید مقامات و مسئولین کشور بوده است؛ بر همین اساس برنامه تحول در نظام اداری حول محور«ارتقاء و حفظ کرامت مردم در نظام اداری» به تصویب هیئت محترم وزیران رسیده و در سازمان ها به معرض اجرا گذاشته شده است. تحقیق حاضر با هدف سنجش میزان رضایت داوطلبین استخدام دانشگاه های افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران از فرایند جذب و گزینش بر اساس طرح تکریم ارباب رجوع، با نگرشی بر آموزه های دینی انجام شده است. بدین منظور 7 فرضیه بر اساس مطالعه ادبیات تحقیق و بر مبنای مولفه های تصویب نامه طرح تکریم ارباب رجوع استخراج و مورد آزمون قرار گرفت. جامعه آماری تحقیق شامل داوطلبین استخدامی دوره 4 ساله 1390 الی 1393 دانشگاه های افسری آجا می باشد. گردآوری داده ها از طریق پرسشنامه صورت گرفته و جهت آزمون فرضیه ها از آزمون های فیشر و توکی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری spss استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که تفاوت بین میانگین پاسخ ها از سال 90 تا 91 و نیز 91 تا 92 معنادار بوده، در حالی که این تفاوت از سال 92 تا سال 93 معنادار نمی باشد. در نتیجه علی رغم عدم بهبود از سال 92 تا 93 ، کلیه موضوعات مطروحه در فرضیه ها از سال 90 تا 92 بهبود یافته اند.<br /> <br />
سناریوهای آینده کرامت منابع انسانی در سازمان (موردمطالعه: ثبت احوال استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کرامت از جمله مفاهیم جدید و تأثیرگذاری است که در حوزه منابع انسانی (به خصوص آینده منابع انسانی) مطرح می شود، لذا باید سازمان ها از هم اکنون آن را بررسی و مورد توجه قرار دهند. در تحقیقات حوزه منابع انسانی به ندرت به موضوع آینده نگاری درخصوص کرامت انسانی و احترام به کارکنان پرداخته شده است. این پژوهش به یافتن عواملی می پردازد که می توانند باعث تغییرات آینده کرامت منابع انسانی در سازمان شوند. روش پژوهش، اکتشافی تبیینی است و جامعه موردتحقیق، 14 نفر از صاحب نظران و خبرگان سازمان هستند. روش نمونه گیری نظری (هدف مند گلوله برفی) است؛ به این ترتیب که از ژرفای داده های خام با کدگذاری های باز، انتخابی و نظری، نتایج نمایان می شود. نظریه داده بنیاد با کدگذاری نظری، عوامل مؤثر دراین خصوص را نمایان نموده و علل و زمینه های تغییرات آینده سازمان در حوزه کرامت منابع انسانی را استخراج می نماید. با یافتن این عوامل می توان سناریوهای مختلفی برای آینده کرامت منابع انسانی سازمان متصور شد. مدیران و کارکنان با استفاده از این سناریوها می توانند آینده کرامت منابع انسانی سازمان را به گونه ای که به نفع سازمان و کارکنان است، اجرا نمایند، تا هم سازمان به نتایج موردنظر برسد و هم کارکنان دارای احترام، عزت و کرامت باشند.
الکرامه الإنسانیه فی القرآن من وجهه نظر الحافظ الشیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله با تتبع و جست و جوی کامل در دیوان حافظ شیرازی، معانی کرامت انسانی را مورد بحث قرار داده است. برای این منظور نخست معانی متعدد کرامت در علوم و فنون گوناگون ذکر شده است. این معانی عبارت اند از معنای کرامت در لغت که به معنای شرافت و برتری ذاتی شیء یا شرافت در یکی از صفات اخلاقی انسانی است و معانی کرامت در اخلاق، که به معنای تهذیب اخلاق و دوری از دوستی امور پست دنیوی است و معنای کرامت در فقه و حقوق که عبارت از التزام عملی به ارزش های انسانی می باشد و کرامت در حکمت نظری که به معنای عالم عقلی مشابه عالم عینی گردیدن انسان است، و بالاخره کرامت در عرفان -اعم از نظری و عملی - و تصوف اسلامی و در راس این اصطلاحات، معنای کرامت در قرآن و حدیث ذکر شده است. بنابراین کرامت دارای معانی گوناگون است که در علوم و موارد استعمال مختلف کاربرد دارد، و اما کرامت از دیدگاه حافظ شیرازی اگر چه غرض عمده حافظ کرامت عرفانی است، لیکن کرامت در اشعار و غزلیات حافظ منحصر به این معنا نیست ، بلکه حافظ کرامت اخلاقی را در اشعار خود ذکر و در لباس عرفان طرح کرده است و انسان ها را به التزام به آن دعوت کرده است. و این کرامت که در اشعار حافظ طرح شده به واسطه ی انتشار اشعار حافظ در زمان او در بلاد اسلامی و غیر آن انتشار یافته و اشعار او دست به دست چرخیده و تاثیر مضاعف در دل ها گذاشته است. و این همه از اشعار حافظ قابل استفاده است.
جایگاه نفس در کرامت انسان از دیدگاه علامه طباطبایی
منبع:
کلام حکمت سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
41 - 53
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر جایگاه نفس در کرامت انسان از دیدگاه علامه طباطبایی تبیین و بررسی میشود. با توجه به اهمیت مسئله کرامت انسان و جایگاه ویژه نفس در آن هدف از این پژوهش تبیین جایگاه نفس در رسیدن انسان به کرامت برای اصلاح و ارتقای سطح بینش پژوهشگر و دیگر افراد جامعه نسبت به این موضوع از دیدگاه علامه طباطبایی یکی از برجستهترین اندیشمندان حکمت متعالیه در عصر حاضر است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی و با بهرهگیری از آثار علامه طباطبایی و برخی آثار حکمت متعالیه ابتدا سیر نزولی و صعودی نفس در رسیدن به کرامت، حرکت استکمالی نفس در سیر صعودی و جامعیت وجودی نفس در عوالم وجود را بررسی میکند و سپس حقیقت کرامت نفس از دیدگاه علامه طباطبایی را بیان میکند. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که از دیدگاه علامه طباطبایی حقیقت نفس از عوالم بالای تجرد است که در کمال پذیری و تکامل به بدن وابسته است و از کرامت جامعیت وجودی عوالم سهگانه وجود برخوردار است، یعنی نفس میتواند با حرکت اشتدادی خود همه کمالهای مادون و کاملتر از آن را به دست آورد و کرامتهای وجودی شدیدتری بهدست آورد. بالاترین مرتبه کرامت نفس رسیدن به تجرد عقلی و فوق عقلی است و حقیقت کرامت نفس رسیدن آن به کمال نهایى خود است که همان فناى ذاتى، وصفى و فعلى در حق تعالی است و انسان برای رسیدن به آن میتواند با علم و عمل از مرحله قوه و استعداد درآمده و به مرحله فعلیت برسد.
نسبت کرامت و آزادی در اسلام و لیبرالیسم(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
انسان در اصل تکوین و ذات خویش، به واسطه بر خورداری از روح و عقل الهی، موجودی صاحب کرامت و اختیار است و این کرامت و آزادی، عطیه الهی است که برای همه انسان های جهان، از هر نژادی و رنگی، به طور مساوی مفروض و مسلّم است و هرگونه بر تری طلبی بر پایه ملیت، نژاد، رنگ، پوست، مال، ثروت و موقعیت های اجتماعی، خانوادگی، قومی و مانند آن، ممنوع و منافی با کرامت ذاتی نوع بشر است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با هدف بررسی و تحلیل نسبت کرامت با آزادی در دو تفکر اسلام و لیبرالیسم به سرانجام رسیده و در صدد پاسخگویی به این پرسش مهم است که تفاوت مکتب اسلام با نگاه لیبرالیسم به کرامت و نسبت آن با آزادی چیست. یافته های تحقیق حاکی از آن است که لیبرالیسم با تأکید بر کرامت ذاتی و آزادی مطلق انسان، هیچ رفتار و عملی حامل تحدید یا تقیید را بر نتابیده است و این دو ویژگی (کرامت و آزادی) هیچ گاه و در هیچ حالتی، از انسان جدا شدنی نیست؛ حتی اگر مرتکب بزرگترین جنایت شود. بنابر این، کرامت او مطلق بوده و او برای انتخاب هر چیزی آزاد است و هر عملی که از او سر زند، نمی تواند او را از کرامت ذاتی بیندازد. انسان گرایی، عقل خود بنیاد و آزادی مطلق، از مهم ترین مبانی کرامت ذاتی در تفکر لیبرالیسم است. در مقابل، مکتب وحیانی اسلام، افزون بر بیان کرامت ذاتی آدمی، به کرامت ارزشی و آزادی مسئولانه او نیز توجه کرده است؛ به این بیان که انسان به موجب عمل و تلاش خود، این مرتبه از کرامت را کسب می کند و موجب رشد و تعالی خود را فراهم می سازد. این کرامت بر مبانی ای استوار است که مهم ترین آنها عبارت اند از مسجود فرشتگان بودن؛ جانشینی خدا، امانت داری؛ علم ویژه خدادادی؛ تسخیر موجودات؛ اشرف مخلوقات بودن؛ آزادی و اختیار داشتن؛ تقوا؛ عقل و فطرت الهی.
واکاوی رویکرد «انسان شناختی» قرآن کریم در مواجهه با عوامل تبعیض ناروا مندرج در اصل 19 قانون اساسی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مطالعه تاریخ حیات اجتماعی بشر نشان می دهد اعتقاد به رجحان برخی گروه های بشری به دلیل اتصاف به ویژگی های غیرارادی، عامل اصلی بروز تبعیضات و محرومیت ها بوده است. تأکید بر ««عدم امتیاز آحاد شهروندان از حیث ویژگی های قومی نژادی» در اصل 19 قانون اساسی، حاکی از اهتمام قانون گذار اساسی جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با عوامل مؤثر در بروز آسیب های یاد شده است. نظر به اینکه قرآن کریم در فرایند جامعه پردازی، هرگونه تعیین کنندگی ارزش های مبتنی بر اصالت قومیت و نژاد را ملغی دانسته، آنچه در این نوشتار مورد توجه قرار گرفته است، تبیین نحوه تأثیر مبانی انسان شناختی قرآن کریم در الغای نظریه های توجیه کننده تبعیض نارواست. تتبع نگارنده در نصوص کلام الله مجید، از محوریت انگاره »مساوات» در رویکرد انسان شناختی مؤثر بر مواجهه با عوامل تبعیض ناروا حکایت می کند. حاصل پژوهش نشان می دهد که شواهد قرآنی این انگاره، دست کم در چهار ساحت خلقت، کرامت، رحمت و آخرت قابل بررسی است که تلاش می شود با رویکردی تحلیلی توصیفی و با روش کتابخانه ای در قلمرو علوم قرآنی تحلیل شوند.
شرافت انسان و هویت شخصی علت ناکامی رویکردهای عمل گرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سراسر اتحادیه اروپا مفهوم « منزلت انسان» نقش مهمی در مباحثات مربوط به حقوق بشر ایفا می کند. یک دلیل عمده این امر بیانیه حقوق بشر سازمان ملل است که در آن صراحتاً « منزلت انسان» ذکر گردیده است. دلیل دیگر این است که اشاره به منزلت انسان در متون قانون اساسی جمهوری فدرال آلمان که در آن حقوق بشر معرفی گردیده، نکته ای ضروری است. بحث منزلت انسان مبحثی میان رشته ای است اما تمرکز آن خصوصاً بر روی اخلاق اجتماعی و عملی است: « ما باید به گونه ای [درست] با انسانها رفتار کنیم، چرا که آنها دارای منزلت خاصی هستند». «تمام انسانها حقوق خاصی دارند، چرا که آنها موضوع منزلت انسان هستند». اما «منزلت انسان» واقعاً به چه معنایی است و چگونه می توان آن را به لحاظ نظری توضیح داد؟ من در مقاله خود نمی توانم پیرامون مسئله مبنای نظری منزلت انسان بطور کلی بحث نمایم. اما، قصد دارم در مورد یک راه (امروزه بسیار مؤثر) در رسیدن به حل مسئله یافتن مبنایی برای منزلت انسان بحث نمایم. این رویکردها ریشه در فلسفه نوین آلمان داشته و می توان آنها را « رویکردهای عمل گرایانه» نامید. من در بحث خود پیرامون رویکردهای عمل گرایانه در سه مرحله پیش خواهم رفت. 1) نخست، تلاش خواهم نمود فرض کلی تمام رویکردهای عمل گرایانه را روشن سازم: معنای این ایده در فایده عملی آن نهفته است. به عبارت دیگر: منزلت انسانی را باید (بدون توجیه بیشتر) پذیرفت زیرا پذیرش آن مفید است مثلاً برای همزیستی افراد در یک جامعه و برای وجود همزمان جوامع و تمدن های مختلف. (در مرحله اول همچنین بین انواع مختلف رویکردهای عمل گرا تمایز قائل خواهم شد.) 2) در مرحله دوم من تلاش می نمایم که انگیزه های فلسفی را برای پذیرش یک دیدگاه عمل گرا نشان دهم. من می خواهم خاطر نشان سازم که این انگیزه ها تقریباً به طور کامل منفی هستند: نویسندگان در نظریه خود در مورد منزلت انسان عمل گرا هستند زیرا امکان تلاش برای مثبت نمودن زمینه های آن را انکار می نمایند. مبانی متافیزیکی (الهیاتی) کار آمد نیستند زیرا (به گفته عمل گرایان) این مبانی «خارق العاده» بوده و« مورد قبول همگان نیستند». این مطلب (به گفته عمل گرایان) در مورد دیدگاههایی که تلاش می نمایند زمینه منزلت خاص انسانها را در برخی قابلیت های خود مثلاً در قابلیت های عقلانی و اختیاری خود قرار دهند. دلیل این امر وجود انسانهایی است که فاقد این قابلیت ها هستند و به گفته آنها، وجود غیر انسانهایی که دارای این قابلیت ها هستند. اما منزلت انسان باید متعلق به همه انسانها و تنها متعلق به انسانها باشد. 3) مرحله سوم کار من ارزیابی نقادانه ای از رویکردهای عمل گراست. به نظر من عمل گرایی در چار چوب مبحث منزلت انسان به سه دلیل به شکست می انجامد: الف) استدلال هایی که عمل گرایان علیه سایر رویکردها ارائه می کنند، مربوط به دیدگاه خودشان هم می باشد. ب) عمل گرایی به ایده ای از منزلت انسان منتهی می شود که برای آن دسته از اهداف نظری که ایده مذکور برای آن عرضه گردیده، بیش از حد ضعیف است. ج) یک مفهوم دارای مبنای عمل گرایانه از منزلت انسان آنقدر مبهم است که نمی تواند نقش بایسته خود را ایفا نماید: [یعنی] چنین ایده ای کاملاً بی فایده است. نهایتاً، من می خواهم تناسب ردّ رویکردهای عمل گرایانه را برای نظریه سازنده دیگری از منزلت انسان خاطر نشان نمایم.
بررسی، تحلیل و مقایسه کرامات در کشف المحجوب هجویری و رساله قشیریه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
کرامت در فرهنگ عرفان اسلامی از اصطلاحات و مفاهیم پرکاربرد است. این موضوع تنها در سطح نظری متوقف نمانده و در سیره عملی عارفان مسلمان نیز، نمودار شده است. اهل معرفت برای تأمین اهداف مختلف شخصی و اجتماعی از کرامت بهره برده اند. ما در این مقاله بر آنیم تا بر اساس نظرات دو شخصیت نامی در حوزه عرفان اسلامی یعنی علی بن عثمان هجویری و ابوالقاسم قشیری به زمینه های کاربست کرامات در سیره عملی اهل تصوف بپردازیم. بدین منظور، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده و گردآوری اطلاعات با استناد به منابع کتابخانه ای انجام گرفته است. همچنین، جامعه آماری پژوهش، کتاب های کشف المحجوب ورساله قشیریه می باشد.کرامت در نظرگاه هجویری و قشیری، دو بُعد فردی و اجتماعی دارد. به این معنا که عارفان گاهی برای تحقق خواسته های شخصی و گاهی برای نفع عمومی از کرامت استفاده کرده اند. در مجموع، زمینه های مشترک کاربست در دو اثر مذکور عبارتند از: ذهن خوانی و فراست؛ تصرف در نیروها و عناصر طبیعت؛ شنیدن ندای هاتف؛ صحبت با پیامبران در حیات و ممات؛ ارتباط با حیوانات؛ شفای بیماران. وجوه تمایز کاربست کرامت در این دو اثر، تنوع و گستردگی بیشتر رساله قشیریه و تعدد مصداق ها و شاهدمثال های آن نسبت به کشف المحجوب و برجسته تر بودن وجه نظری اثر هجویری است. دیگر آنکه، هجویری به کراماتی چون: گفت وگو با خداوند و نقش بستن عبارت بر بدن شیخ متوفی اشاره کرده و در اثر قشیری از کراماتی چون: اطلاع از غیب، تصرف در اشیاء، گفت وگوی شیخ با درخت، و مرگ و حیات ارادی سخن به میان آمده است.
سیمای سهل تستری در تصوف
حوزه های تخصصی:
تحلیل بن مایه های داستانی منظومه عزیز و نگار
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل بن مایه های داستانی منظومه ی عزیز و نگار می پردازد که جزو قصه های فلکلور و عامیانه ای است که به صورت روایی و سینه به سینه و در منطقه ای خاص نقل می شده است. منظومه ای که بن مایه های داستانی آن از انواع حماسی، عاشقانه، شگفت انگیز و کرامت است. این منظومه ی محلی و عامیانه در منطقه ی طالقان، مورد هیچ گونه تحقیقی قرار نگرفته و معرفی آن در قدم اول از اهداف این پژوهش است. سیر این تحقیق با روش کتابخانه ای انجام گرفته و معرفی کوتاه این قصه، پیش درآمدی برای ارائه ی تحلیل بن مایه های آن است. از این اثر نگارش های متعددی در زمان های مختلف وجود دارد که هر یک در جزئیات با دیگر نگارش ها متفاوت است. این نسخ از روی هم نگاشته نشده اند و نقالان و مشتاقان پس از سال ها، از حافظه ی خویش و بنا بر سلیقه ی خود و مخاطبانشان آن را به نگارش در آورده اند. نتیجه ی تحقیقات و تحلیل در بن مایه ها نشان می دهد که اکثر بن مایه های قصه ی عزیز و نگار در ادبیات ایران و جهان دیده می شوند. از جمله: کوری، سفر، خوارق عادت، نبرد، جنون و رقابت عشاق، نامه و نامه بر، درویش، سیب و چشمه؛ که حضور این گونه موتیف ها در این قصه از ارزش های آن به شمار می آید.