مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
برهان صدیقین
Was bedeutet Warum heißt der Ṣeddīqīn-Beweis denn überhaupt Ṣeddīqīn-Beweis? Und ist ein Vergleich mit der abendländischen Philosophie überhaupt möglich? Das Wort Ṣeddīqīn ist abgeleitet von Ṣādeq. Der Ṣādeq ist derjenige, der stets die Wahrheit sagt. Die Ṣeddīqīn sind also diejenigen, die stets die Wahrheit sagen, und weder sich noch andere jemals anlügen. Diejenigen, die ihre innere natürliche Anlage nicht verdeckt haben und sich selbst nicht anlügen, sind laut dem Beweis der Ṣeddīqīn Menschen, die Gott automatisch in ihrem Inneren erkennen können. Denn diejenigen, die ihre innere Anlage nicht verdeckt haben, sind auch alljene, die die Wahrheit sprechen und in sich mit sich übereinstimmen. Von dem Ṣeddīqīn-Beweis hat zum ersten Mal Avicenna in seinem Werk al-Išārāt gesprochen.
بررسی برهان صدیقین ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد اول بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱
139 - 164
حوزه های تخصصی:
اثبات واجب الوجود و امکان و چگونگی شناخت او، از اهم مسائل فلسفه است. در میان براهین متعددی که برای اثبات واجب از سوی اندیشمندان، مانند، برهان امکان و وجوب، برهان حرکت، برهان حدوث و برهان نظم و ... ارائه شده، برهان صدیقین از براهین پرسابقه و مشهور به شمار می رود. در تاریخ فلسفه اسلامی، اولین کسی که این برهان را ارائه داد، شیخ الرئیس ابن سینا بود و پس از او فلاسفه بسیاری به آن پرداختند و هر یک تلاش کردند تا تقریر دیگری از برهان صدیقین ارائه دهند. در این نوشتار مباحثی تحت عنوان تعریف و اقسام برهان، برهان در فلسفه وحکمت الهی، ملاک برهان صدیقین و در نهایت برخی امتیازات برهان صدیقین ذکر شد.
چهار ویراستِ غیر انتقادی از مکاتبات فلسفی طوسی و کاتبی
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۰ مرداد و شهریور ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۷۷)
65 - 101
حوزه های تخصصی:
بخشی از میراث علمی ارزشمند بازمانده از خواجه نصیرالدّین طوسی )د: 672 ه .ق.(، حکیم شهیر شیعیِ امامی، مکاتبات علمی وی در زمین ههای گونا گون با دانشمندان مذاهب مختلف است. از جمله این مکاتبات، رسال ههایی است که نصیرالدّین طوسی و نجم الدّین کاتبی درباره تقریری از برهان صدّیقین برای اثبات وجود خدا به یکدیگر نوشته اند و در آنها بر سر اعتبار این نوع تقریر از برهان صدّیقین و نیز ادّله اقام هشده بر استحاله تسلسل گف توگو کرد هاند. از این مکاتبات فلسفی دو تحریر، یکی اصلی و دیگری تلفیقی، برجامانده است که از تحریر اصلی آن تا کنون سه ویراست و از تحریر تلفیقی آن یک ویراست ارائه شده است. در نوشتار حاضر نخست مضمون و مسائل اصلی مطرح در این مکاتبات گزارش شده است و سپس دو تحریر اصلی و تلفیقی بازمانده از آنها با تکیه بر مهمترین نسخه های شناخته شده از این مکاتبات معرّفی گردیده. همچُنین، چهار ویراستِ ارائه شده از مکاتبات طوسی و کاتبی شناسانده و جدا گانه ارزیابی شده است. این بررسی و ارزیابی نشان م یدهد که هر چهار تصحیح تا کنون به طبع رسیده از این مکاتبات ویراس تهایی مغلوط و غیر انتقادی و نامعتبر است و بنابراین ضرورت دارد مکاتبات مزبور بر اساس دست نوشت های کهن موجود بار دیگر از نو با اسلوب علمی و انتقادی تصحیح و منتشر شود.
واکاوی نقش مبانی هستی شناختی دربرهان صدیقین علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال نوزدهم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
52 - 71
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار با ارائه تحلیلی از اعتبارات وجود، برای رسیدن به درکی صحیح از واجب الوجود، معلوم می شود از این اعتبارات، تنهالابشرط مقسمی شایسته اطلاق بر ذات حق است. برای درک معنایی که علامه طباطبایی از واجب تعالی دارند و به لحاظ اهمیت تقریر ایشان از برهان صدیقین، با بررسی در مبانی هستی شناسیتقریر علامه، معلوم می شود ایشان وحدت شخصی وجود را نظری برتر می داند که همان معنای وجود لابشرط مقسمی است. چنانکه تقریر مخصوصی که از دو قاعده مهم فلسفی «صرف الشّیء» و «بسیط الحقیقه» دارند،به خوبی پایبندی ایشان به این نظر را به اثبات می رساند. با تحقیقی جامع، دو تقریر از برهان صدیقین در آثار علامه طباطبایی شناسایی می شود که این دو تقریر در برخی آثار ایشان، در برخیبه عنوان یک برهان اقامه شده اند؛از این رو،کوشیده ایم هرکدام را به صورت جداگانه در قالب قیاس برهانی ارائه کنیم. نبودبازشناسیروشنی از این دو نوع تقریر در آرای ایشان، حتی باعث تفاوت رویکرد شاگردان بزرگوار علامه به برهان صدیقین ایشان شده است.
تحلیل انتقادی برهان صدیقین ملاصدرا بر مبنای دو رویکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
109 - 128
حوزه های تخصصی:
در میان براهین اثبات وجود خداوند، برهانی به نام «برهان صدّیقین» وجود دارد که بر اساس مبانی حکما، برهانی اسدّ و اخصر یعنی محکم ترین وکوتاه ترین راه برای اثبات خداوند است و در آن از غیر خداوند بر او استدلال نمی شود. ملاصدرا تقریری از برهان صدیقین بر مبنای اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود و امکان فقری موجودات اقامه کرده است و مدعی است که برهان او شرایط برهان صدیقین را دارد. اما تفسیرهای متعددی از برهان او ارائه شده و نقدهای مختلفی به آن وارد کرده اند از جمله اینکه این برهان بر خلاف ادعا، دارای مقدمات متعددی است. این مقاله تلاش کرده با بررسی و تحلیل برهان ملاصدرا بر اساس دو رویکرد او، یعنی وحدت تشکیکی وجود و وحدت شخصی وجود، این برهان را ارزیابی کند. این بررسی نشان می دهد که برهان صدیقین ملاصدرا بر مبنای رویکرد وحدت شخصی وجود به برهان مشروطِ یادشده نزدیک تر است. اما در این صورت برهان با اشکالات دیگری مواجه خواهد شد.
برهان وجودی آنسلم(بر اساس تقریر گراهام اُپی) و مقایسه آن با برهان صدیقین ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و پنجم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
106 - 136
حوزه های تخصصی:
برهان آنسلم یکی از بحث انگیزترین براهین وجودی و خاستگاه سایر براهین وجودی است. از نظر گراهام اُپی، این برهان، می تواند در گروه براهین وجهی، ماینونگی و یا مفهومی قرار گیرد. وی معتقد است که یکی از منابع تفکر آنسلم، در ارائه برهان وجودی، برهان وجودی وجهی ابن سینا است. در این پژوهش برآنیم تا به این پرسش-هاپاسخ دهیم: آیا می توان برهان صدیقین سینوی را گونه ای برهان وجودی دانست؟ و آیا برهان آنسلم، یک استدلال با دو تفسیر متفاوت می باشد، یا وی در پی طراحی دو استدلال جداگانه بوده است؟ هدف از این پژوهش، آن است که با روش توصیفی- تحلیلی به مقایسه برهان آنسلم با برهان صدیقین ابن سیناست. یافته های پژوهش نشان می دهد که از منظر اُپی، آنسلم در رساله پروسلوگیون، تنها یک برهان بر وجود خدا بنا نهاده است. این برهان، اگرچه در پیشینی بودن، الهام از کتاب مقدس و طی طریق از خدا به خدا به برهان صدیقین شباهت دارد، اما تفاوت ماهوی بین دو استدلال به حدی است که می توان، از این مشابهت ها صرف نظر نمود. برهان وجودی از «نفس مفهوم وجود» آغاز می کند، در حالی که برهان سینوی براساس «نفس حقیقت وجود» پی ریزی می شود و این امر سر آغاز تفاوتهای مهمی بین این دو استدلال است.
نوآوری های علامه طباطبایی در تبیین رابطه خدا و جهان بر مبنای قرآن و برهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۹۶
211 - 232
حوزه های تخصصی:
اندیشه خدا و چگونگی رابطه او با عالم خلقت همیشه یکی از مسائل مطرح در نظام های فکری جهان بوده است. رابطه از نوع صانع و مصنوع، محرک و متحرک، حلول و اتحاد، فیضان و صدور و رابط و مستقل از جمله دیدگاه های مطرح در این خصوص می باشد. علامه طباطبایی به عنوان یک حکیم نوصدرایی ضمن نقد نظر ملاصدرا مبنی بر «لمی»بودن برهان صدیقین اثبات می کند که این برهان «انی» و نسبت به سایر براهین «اشبه به لمی» است. ایشان با تقریری جدید از این برهان آن را صرفاً یک تنبیه و نه برهان می داند. علامه طباطبایی همین دیدگاه را در مباحث توحیدی خود در المیزان نیز دنبال می کند. تفسیر جدیدی از واژه حق در آیات قرآن را می توان یکی از نوآوری های تفسیری علامه طباطبایی دانست. ایشان در توضیح این آیات، وجود فقری ملاصدرا را مطرح نموده، معتقدند تنها خداوند «حق مطلق» بوده و ما سوی الله ظهورات حق و به بیان قرآنی آیات الهی هستند و آیه از خود چیزی ندارد جز ارائه ذی الایه و سایه هایی هستند که خورشید حق را ارائه می دهند و بدون لحاظ حق هیچ و پوچ اند. از این منظر خداوند از حیث معرفتی تصوراً و تصدیقاً «ابده بدیهیات» بوده، سایر پدیده ها ذیل بداهت حق شناخته می شوند.
بررسی تطبیقی و ارزیابی برهان صدیقین ملاصدرا و برهان امکان و وجوب ابن سینا و توماس آکویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
105 - 116
حوزه های تخصصی:
برهان امکان و وجوب را نخستین بار ابن سینا تقریر کرده و آن را برهان صدیقین نامیده است. توماس آکویناس نیز تحت تأثیر حکمای اسلامی تقریری از این برهان ارائه داده و آن را سومین راه خداشناسی خود قرار داده است. ملاصدرا پس از تقریر برهان امکان سینوی و وارد کردن انتقاداتی برآن، با تکیه بر مبانی اصیل حکمت متعالیه، تقریری تازه از برهان صدیقین طرح ریزی کرده و آن را طریقه انبیاء، عرفا و حکمای الهی دانسته است. نوشتارحاضر، ضمن ارائه تحلیلی از این سه تقریر و بررسی وجوه اشتراک و امتیاز آنها نشان می دهد که اولاً؛ هیچ کدام از این تقریرات، عاری از خطا نیستند. ثانیاً؛ برهان ابن سینا شریف تر از برهان توماس و برهان ملاصدرا نیز شریف تر از هردوی آنهاست. استدلال از ذات بر ذات و صفات، تبیین و توجیه نظام مند علیت و اثبات ارتباطی یکپارچه میان خدا با عالم برمبنای امکان فقری، اصالت و تشکیک عینی وجود و عدم نیاز به ابطال دور و تسلسل از مهم ترین وجوه امتیاز و تفوق برهان صدیقین صدرایی به شمار می روند.
هماهنگ پنداری برهان صدیقین با درون مایه آیه 53 سوره فصلت، در بوته نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۲
۹۹-۱۲۰
حوزه های تخصصی:
درباره درون مایه دست واژه «أَ وَ لَمْ یَکْفِ بِرَبِّکَ أَنَّهُ عَلی کُلِ شَیٍ شَهِیدٌ» در آیه 53 سوره فصلت، در میان اندیشه وران اسلامی دیدگاه های گوناگونی مطرح است. بسیاری از مفسران، دست واژه یادشده را به اثبات حقانیت قرآن و رسالت پیامبر اکرم ص، بسته دانسته اند؛ از نگاه گروهی از دانشمندان، به شناخت حضوری خداوند و اثبات یگانگی در ربوبیت بسته است و برخی از فیلسوفان آن را به برهان صدیقین ناظر دانسته اند. جُستار پیشرو به روش توصیفی – تحلیلی و باهدف بررسی دیدگاه سوم سامان یافته است. یافته این پژوهش این است که آیه یادشده در جایگاه اثبات هستی خداوند نیست وهیچ گونه رهنمود درون متنی و برون متنی بر این اعا وجود ندارد. در واقع آیه در جایگاه پابرجا نمودن حقانیت قرآن و درستی خودگویی پیامبر اکرم (ص) است؛ ازاین رو، خودگویی هماهنگی برهان صدیقین با آیه یادشده، نادرست است.
بداهت علم حصولی به وجود خدا از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت خدا شناسی در عقلانیتِ باورهای دینی، علامه طباطبایی در بحث اثبات وجود خدا، با تکیه بر تقریری از برهان صدیقین، مدعی بداهت علم حصولی به وجود خداوند است. لذا ضرورت دارد با تبیین این مسأله علاوه بر فطری بودن شناخت خداوند، بر بداهت وجود خدا نیز تأکید شود. بر این اساس کوشیده ایم نخست با تکیه بر اصلِ واقعیتِ مطلقِ ضروریِ ازلی، ثابت کنیم اصل مذکور فقط بر واجب تعالی منطبق است. و بعد با ذکر مبادی تصوری و تصدیقیِ بداهت وجود خدا و بیان پذیرش بداهت علم حضوری به خداوند از سوی برخی، تلاش کرده ایم بداهت علم حصولی به خداوند را از نگاه مرحوم علامه طباطبایی به اثبات برسانیم. که در صورت اثبات بداهت مذکور، واجب تعالی به عنوان بدیهی اولی و اولین مسئله فلسفی ثابت می شود. بنابرین هدف از تحقیق، اثبات بداهت علم حصولی به خدا از رهگذر تقریر علامه طباطبایی در برهان صدیقین است.
بررسی و نقد تنسیق استاد فیاضی از برهان صدیقین علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برهان صدیقین نام گونه یی از برهان است که در آن حدّ وسط، موجود مطلق یا اصل واقعیت است. علامه طباطبایی تقریری خاص از این برهان دارند که بگونه های متفاوتی تنسیق شده است. در این مقاله تنسیق استاد فیاضی از برهان صدیقینِ علامه طباطبایی تبیین و سپس نقد و بررسی و نشان داده میشود که این تنسیق اولاً برخلاف ظاهر عبارات علامه است و ثانیاً فی نفسه ناتمام است و نمیتوان آن را تقریری موفق از برهان صدیقین بشمار آورد.
تحلیل و بررسی برهان صدیقین ابن سینا با تأملی در ساختار و حدود منطقی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برهان صدیقین ابن سینا یکی از مهمترین برهانها بر اثبات وجود خداوند در سنت اسلامی است. پس از ابن سینا فیلسوفان و متکلمان بزرگ مسلمان با استقبال از این برهان، ژرف کاویهای سودمندی در مورد آن انجام داده و تلاش کرده اند با نگاه نقادانه ضعفها و قوتهای آن را نشان دهند. علیرغم این تلاشها، ابهاماتی درباره این برهان وجود دارد که تحقیقات علمی بیشتری را میطلبد. در مقاله حاضر با تکیه بر ضوابط منطقی، به تحلیل صورت، محتوا و حدود این برهان پرداخته ایم و با این روش نشان داده ایم که این برهان، برهانی موجودمحور (موجودمّا، نه مفهوم موجود)، لمّی، مبتنی بر امتناع تسلسل و متمایز از برهان امکان است و بلحاظ ارزش معرفتی با برهانهای مخلوق محور تفاوتی ندارد.
بررسی نقادانه تقریرات حکیم سبزواری از برهان صدیقین و برخی برداشتهای متأخر از آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکیم سبزواری در کوشش برای ارائه تقریرهایی از برهان صدیقین که از تقریرهای پیشین مستحکمتر و در عین حال دارای مقدماتی کمتر باشد، سه تقریر عمده بدست داده که از این سه، دو تقریر را میتوان از نوآوریهای فلسفی وی بشمار آورد. این تقریرها که مورد توجه و تدقیق محققان پس از وی قرار گرفته و الهامبخش کسانی چون علامه طباطبایی در ارائه تقریراتی پیشرفته تر گردیده در گشودن افقهایی جدید فراروی این بحث فلسفی پیشرو بوده اند و از این نظر، از نقاط عطف در سیر تکاملی برهان صدیقین محسوب میشوند. این امر، بررسی نقادانه تقریرهای یادشده و نیز برداشتهایی که از آنها صورت گرفته را ضروری میسازد. مقاله حاضر، در این راستا، به گزارش و تحلیل و نقد تقریرهای سبزواری و تأمل در نکات و اشکالاتی که در برداشتهای معاصر از این تقریرها مطرح شده، پرداخته است.
بررسی تطبیقی برهان صدیقین ابن سینا و برهان امکان و وجوب توماس آکویناس در اثبات صانع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«برهان صدیقین» برای اثبات بی واسطه خالق از ابن سینا آغاز شد، او تلاش کرد تا مصداقی کم نقص و بی واسطه از این برهان برای اثبات خداوند عرضه نماید. برهان امکان و وجوب نیز که در خلال ترجمه های متون فلسفی، به حوزه فلسفه غرب راه یافت، توماس آکویناس کوشش های فراوانی برای تنزیه و تکمیل آن جهت اثبات مبدا عالم انجام داد. این خامه درصدد است تا نخست به تبیین روشنی از برهان صدیقین شیخ الرئیس در عالم اسلامی و برهان امکان و وجوب آکویناس در عالم غرب با هدف اثبات خالق پرداخته و سپس مبرهن سازد که اولاً؛ مفاد این دو برهان یکی نیستند و با وجود برخی مبانی مشترک میان آنها، ساختاری متفاوت دارند. به نظرمی رسد برهان امکان آکویناس، شبیه برهان امکان و وجوب در فلسفه و کلام اسلامی است. ثانیاً؛ برهان توماس صرف نظر از جنبه اقناعی بودن آن برای عامه، مبتنی بر پیش فرض های بحث برانگیز فلسفی و دارای مقدمات طولانی است، ولی برهان سینوی، دارای مبانی و ساختار محکم عقلی بوده و واسطه های کمتری برای نیل به هدف فوق داشته است.
بررسی تطبیقی فراز «یا مَن دلّ علی ذاتِه بِذاته» دعای صباح با تقریرات برهان صدیقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۴
۴۵-۶۰
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی پژوهش حاضر انطباق فراز «یا مَن دلّ علی ذاته بِذاته» در دعای صباح با تقریرهای مختلف برهان صدیقین است. با روش توصیفی تحلیلی مهمترین این تقریرها مورد بررسی قرار گرفته شده و یافته های این تحقیق نشان می دهد تنها می توان براساس تقریر علامه طباطبایی ادعا کرد که این فراز اشاره بر برهان صدیقین دارد. در این تقریر از اصل وجود واقعیت به وجوب آن نایل آمده و از طریق لوازم همین وجود، وجوب خدا اثبات می شود و به نظر می رسد این همان دلالت ذات بر ذاتی است که امام علی× در دعای صباح به آن اشاره فرمودند. اما بر اساس تقریر ابن سینا و ملاصدرا این فراز از دعا مصداق برهان صدیقین نیست. در تقریر ابن سینا امکان ماهوی مأخوذ است و از استحاله دور و تسلسل کمک گرفته شده و در تقریر ملاصدرا از اصول فلسفی مانند اصالت و تشکیک وجود و ربط علّی استفاده شده که در هر دو تقریر از غیر ذات حق برای اثبات وجوب حق کمک گرفته شده است.
بررسی و نقد دیدگاه حائری یزدی درباره کاربرد معنای صدرایی «امکان» در تبیین برهان صدیقین سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
17 - 28
حوزه های تخصصی:
«برهان صدیقین»، برهانی است که در آن بدون نیاز به واسطه، ذات واجب الوجود اثبات میشود. این عنوان را نخستین بار ابن سینا برای تقریر جدیدِ برهانی که پیشتر فارابی اقامه کرده بود، برگزید. برهان صدیقین بهترین و موجزترین برهان فلسفی و عقلی برای اثبات وجود خداست. در این برهان از خود «وجود» به «واجب الوجود» استدلال میشود، بگونه یی که هیچیک از افعال الهی از قبیل حرکت، حدوث و ... حد وسط قرار نمیگیرند. حائری یزدی براساس تبیین معنای «امکان» در فلسفه» مشاء و حکمت متعالیه، برای رفع اشکالات مطرح شده درباره این برهان تلاش نموده و با توجه به تحلیل دقیق معنای امکان، معتقد است از طریق آن میتوان واجب الوجود را اثبات کرد؛ بهمین دلیل تمسک به محال بودن دور و تسلسل ضرورتی ندارد. مقاله» حاضر با روش تحلیلی تطبیقی و با توجه به معیارهای معتبر نزد ملاصدرا در صدق برهان صدیقین، به تحلیل و بررسی تقریر حائری یزدی پرداخته و نشان داده که دیدگاه او خالی از اشکال نیست.
بررسی تطبیقی آراء امامیه در فقه الحدیث «اعرفوا الله بالله»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹شماره ۱۲
283 - 314
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان اسلامی با برهان های متعددی به شناخت حق تعالی می پردازند. در این میان، آیات و روایاتی بر این براهین دلالت می کنند. از جمله احادیثی که بر اثبات وجود واجب تعالی گواهی می دهد، روایت « اعرفوا الله بالله » است. اگرچه صحت سندی این روایت قابل خدشه است؛ اما بر اساس قرائن، متن آن همچنان مورد پذیرش است و می توان به آن اعتماد کرد و در عین حال وجود احادیث و ادعیه هم مضمون بر استواری دوچندان آن می افزاید. افزون بر این، از دیرباز متکلمان، فلاسفه و عرفای شیعه به این حدیث توجه نموده و برای راه های مختلف خداشناسی از آن بهره گرفته اند. به طور کلی با تأمل در تبیین های اندیشمندان، دیدگاه های آنان را در چندین محور می توان دسته بندی کرد که عبارتند از: شناخت خدا از راه زدودن صفات نقص مخلوقات؛ شناخت حصولی خداوند؛ شناخت به واسطه راه های سامان یافته از جانب خدا؛ شناخت خدا در پرتو قرب الهی؛ شناخت خدا به واسطه حقیقت وجودی مخلوقات؛ شناخت حضوری خدا پس از گذر از حقیقت وجودی مخلوقات؛ شناخت خدا مبتنی بر برهان صدیقین. در این میان، سه دیدگاه پایانی با توجه به لایه های معنایی حدیث و وجود برخی شواهد روایی و عقلی، دقیق تر هستند. هرچند با در نظر گرفتن قرائن متنی حدیث و استظهارات عرفی، دیدگاه ناظر به شناخت خدا مبتنی بر برهان صدیقین، با توجه به تقریر «وجود واجب به عنوان نخستین مسئله فلسفه» صحیح تر است. تطبیق روایت با برهان لمّی نیز در مرتبه نازل تر از تقریر فوق قرار دارد که نحوه شناخت خدا با خدا را تبیین می کند.
تقریر ابتکاری نصیرالدّین طوسی از برهان صدّیقین و بازتاب های آن در کلام اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
321 - 343
حوزه های تخصصی:
در میان برهان های خداشناسیِ ارائه شده در فلسفه و کلام اسلامی «برهان صدّیقین» به سبب ویژگی های خاصّ خود جایگاهی منحصر به فرد دارد. این برهان که نخستین بار از سوی ابن سینا مطرح شد، با اقبال فیلسوفان و متکلّمان پیرو او مواجه شد و شماری از آنان کوشیدند تقریرهایی تازه از آن ارائه کنند. از جمله، خواجه نصیرالدّین طوسی (د: 672 ه ..ق.) در رساله فصول تقریر تازه و مهمّی از برهان صدّیقین را مطرح کرد که به گواهی برخی از متکلّمان، ابداع وی به شمار می آید. تقریر تازه خواجه نصیر از برهان صدّیقین و نیز تأثیرها و بازتاب های بعدی آن در مکتوبات فلسفی-کلامی تا کنون مورد توجه جدی قرار نگرفته است و بدین سبب سهم قابل ملاحظه خواجه در تطوّر و تنوّع برهان صدّیقین در فلسفه و کلام اسلامی نادیده انگاشته شده. در پژوهش حاضر، پس از اشاره به تقریرهای متداول برهان صدّیقین در دوره محقق طوسی، از رهگذر مقایسه تقریر نوآورانه وی از برهان صدّیقین، با تقریرهای پیش گفته، ابعاد ابتکاری تقریر خواجه نشان داده می شود. همچنین با تتبّع در نگاشته های کلامی امامیّه و اشاعره این نکته ثابت می شود که تقریر نوین خواجه با استقبال شایان توجه متکلّمان امامی و اشعری پس از وی روبرو شده است، به گونه ای که بسیاری از آنان به بازگفت یا ارائه تقریرهایی مشابه آن پرداخته اند.
تقریر و ارزیابی چهارگونه دلیل برای اثبات «واجب الوجود» در آثار ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
75 - 96
حوزه های تخصصی:
دلیل های بسیاری برای اثبات وجود واجب الوجود در تاریخ دین، فلسفه و کلام اقامه شده است؛ دلیل هایی که فارغ از موجه بودن یا نبودن، بسیاری را قانع کرده و منشأ باور به وجود خداوند در اذهان بسیاری از انسان ها شده است. ابن سینا نیز از جمله فیلسوفانی است که راه های متعددی را برای اثبات وجود واجب الوجود پیموده است. از منظر ابن سینا «مصداق وجود و مصداق موجود»، «مصداق ممکن الوجود»، «مفهوم موجود» و «مفهوم واجب الوجود» مسیرهای چهارگانه ای هستند که به اثبات وجود واجب الوجود ختم می شوند. این مقاله با ارائه تقریری با وضوح حداکثری از این چهار گونه دلیل و تبیین وجوه تمایز بین آن ها نشان داده است که تنها در صورت چشم پوشی از پاره ای ویژگی ها در یک سلسله نامتناهی، می توان به انتاج دو دلیلی که بر پایه «مصداق وجود و موجود» و «مفهوم موجود» استوار هستند اذعان کرد. با این حال و در هر صورت، دلیل هایی که بر پایه «مصداق ممکن الوجود» و «مفهوم واجب الوجود» تبیین می شوند از اثبات وجود برای واجب الوجود ناتوان هستند.
مبانی عقلی در تفسیر آیه شریفه «شهدالله»
منبع:
فرهنگ پژوهش پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷ ویژه فلسفه و کلام
5 - 28
حوزه های تخصصی:
اصولیین غالبا معتقدندکه عقل می تواند بدون کمک گرفتن از کلام دینی، امری را ادراک کند و آن را معادل کلام وحی و دین در نظر بگیرد. اما روشن است که قرآن و فلسفه دو نظام معرفتی متمایز از یکدیگر هستند. در فلسفه سخن از مفاهیمی کاملا عقلی چون واجب بالذات و.. به میان می آید. واجب الوجود بالذات، به معنی موجودی است که هستی او، ناشی از موجود دیگری نیست و از سوی ذاتِ خودِ او، وجود او و وجود همه جهات و صفات او برایش دارای ضرورت است. پس واجب الوجود از جمیع وجوه واجب و واحد است. براساس نتایجی که از این بحث گرفته می شود ثابت می شود بحث از واجب بالذات که بحثی فلسفی است(چون موضوع آن موجود بما هو موجود است و..)، به معنای بحث از خداست. همچنین از راه تطبیق «اوصاف منحصر در فرد الله» به اوصاف واجب بالذات، ثابت می شود تنها مصداق خدای فلسفه، الله ادیان است. پس از اطمینان از قابل مقایسه بودن الله و خدای فلسفه وسیر استدلال ها در این دو حوزه، می توانیم معادلی در فلسفه برای شهادت خداوند برالوهیت و وحدت خود در آیه شهدالله بیابیم. طبق مشهور، برهان صدیقین با این معنا در آیه تطبیق می نماید.در باب براهین اثبات خدا برهانی برتر است که با کمترین واسطه بتواند خدا را اثبات کند و آن برهانی که در اثبات واجب، حد وسطی غیراز خود واجب نداشته باشد، اشرف براهین است. تقریبا همه براهین صدیقین سعی کرده اند «بدون وساطت مخلوق» واجب تعالی را اثبات کنند، اما علامه طباطبایی توانسته است کاری کند که نه تنها هیچ مخلوقی واسطه اثبات خداوند نباشد، بلکه برای ارائه این برهان به هیچ نظریه ای هم نیاز نباشد، و تنها بدیهیات اولیه در آن استفاده شده اند.