مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
نمایش
منبع:
علوم ادبی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
193 - 229
حوزه های تخصصی:
نقالی شاهنامه و تعزیه خوانی از هنرهای بومی ایران هستند که از دیرباز تاکنون طرفداران بسیاری داشته اند. این دو هنر، عناصر اصلی نمایش را یکجا به روی صحنه می برند و گزارشی هنرمندانه و موسیقایی از جدال های تاریخی - مذهبی و پهلوانی ارائه می کنند. جستار حاضر با شیوه توصیفی- مقایسه ای، دو هنر نقالی و تعزیه خوانی را از دید عناصر اجرایی مورد سنجش قرار می دهد. دو هنر مذکور دارای شباهت هایی همچون: تقسیم دوگانه آواها یعنی: 1. «آواهای مختلف نقال در نمایش» و 2. «تقسیم بازیگران تعزیه به دو دسته مخالف خوان و موافق خوان»، «ایجاد جریان موضوعی واحد در زمینه ستیز حق و باطل و خیر و شر» و «همچنین نگاشتن نمایش صحنه در نسخه و طومار» است. از سوی دیگر، تعداد بازیگر، چهره ظاهری بازیگران، داشتن لباس مخصوص و موسیقی میان متن از وجوه افتراق بین دو هنر نقالی و تعزیه است. یافته های پژوهش این انگاره را نیز سامان می دهد که تعزیه، گونه ای منشعب از هنر نقالی است. اما نمایش تعزیه به واسطه جریان یافتن آیین و مذهب در جوهره آن، در میان مردم بیشتر جلوه یافته و صورت ساخته پرداخته آن، روند رو به رشدی را طی کرده است و نسبت به نقالی، نمود شکوهمندتری را در عناصر اجرایی داشته است.
نیچه و مسئله جدایی نفس و بدن در فلسفه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد سوم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
43 - 60
حوزه های تخصصی:
در فلسفه دکارت نفس و بدن به گونه ای پیچیده، هم به صورتی متمایز از هم جدا هستند و هم دارای اتحادی ریشه ای هستند. فیلسوفان معاصر و خلف دکارت به راه های مختلفی برای رفع این تناقض متوسل شده اند. شاید بتوان این مسئله را مهم ترین مسئله مدرن دانست، که در تمام شئون مدرنیسم خود را نشان داده است. پاسخ نیچه به این مسئله متفاوت است. طبق نگرش نیچه این تناقض نمایشی است که دکارت به گونه ای مقدر آن را ارائه می دهد. دکارت مجبور به ارائه این تناقض است، چرا که بدن به گونه ای متناقض به مثابه «چیز گم شده» و در عین حال هدفِ میل برای پیدا کردن آن، عمل می کند. در ادامه سعی کرده ایم تا این نگرش را به سمت یک انتقاد بنیادی از «ایده آلیسم» به صورتی بنیادی سوق دهیم.
سفر اروپایی مظفرالدین شاه و رهآورد هنری آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
77 - 96
حوزه های تخصصی:
بی شک یکی از اتفاقاتی که باعث به روز رسانی نمایش ایرانی و ورود تئاتر به معنی غربی به ایران میشود با سفر شاهان و درباریان دوره قاجار شروع شده و اتفاق می افتد. آنچه مسلم است ,میتوان شاه ناصرالدین شاه را به عنوان اولین شاهی که قدم به سرزمین های مسیحی گذاشته و سهم اعظمی را در انتقال فرهنگ جدید نمایشی تئاتری را به کشوردارد نام برد.شاه جوان به شدت تحت تئاثیر هنر ایرانی بوده به نحوی که نشست و بر خواست با هنرمندان داخلی و خارجی از او یک شاه با شخصیت خاص سیاسی و هنری ساخته بود. به وضوح علاقه وافر شاه به دیدن نمایش را در رفتار او با مقلدان ونوع نگاه و کمکش به ساختن بناهای نمایشی را میتوان فهمید. این اتفاقات به اینجا ختم نشد و با مرگ او و به تخت نشستن مظفرالدین شاه دوباره راه پدرش را با سفرهایی که تدارک آنها توسط وزیرش اتفاق می افتد از سرمیگیرد. اتابک اعظم با بیشتر کردن مالیات و گرفتن وامهای بیشمار از دول روس و انگلستان ,مقدمات سفر شاه را به فرنگ به عمل آورد و شاه را در سه نوبت به کشورهای مختلف اروپا فرستاد. اولین سفر مظفرالدین شاه به روسیه اتریش سوئیس آلمان بلژیک فرانسه در سال 1900 صورت گرفت.بالطبع شاه هم به مانند پدر خود علاقه وافر به موسیقی و انواع فرمهای نمایشی داشت. در این بخش به بررسی نمایشی یکی از سفرهای مظفرالدین شاه که در قلمرو امپراطوری اتریش در دو شهر وین و بوداپست اتفاق افتاد می پردازیم.
نقش نقال و نقل نقاش: کنش و هم کنش عناصر اجرایی، تصویری و ساخت فضای چندساحتی در پرده خوانی میدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
90 - 107
حوزه های تخصصی:
پرده خوانی یکی از گونه های نمایش انفرادی ایرانی و یکی از نمونه های بسیار قدیمی آن در جهان است. پرده خوانی در رده نمایش های سنتی قرار می گیرد و تلفیقی از هنرهای مختلفی چون نمایش، شعر/ ادبیات، موسیقی/ آواز و نقاشی است. از لحاظ اجرایی، پرده خوانی به دو شیوه قهوه خانه ای و میدانی، و از لحاظ مضمونی به پرده خوانی مذهبی یا شمایل گردانی و غیر مذهبی که خود شامل حماسی رزمی و بزمی است تقسیم می شود. در پرده خوانی میدانی، محیط نمایشی و محیط فیزیکی برهم منطبق اند و پیوند گسترده چندوجهی با یکدیگر می یابند. هدف از این پژوهش مطالعه و بررسی کنش و هم کنش عناصر بصری و اجرایی در پرده خوانی میدانی است که در آن محیط، و به ویژه تماشاگر را به مثابه چشم انداز در تعامل با عناصر بصری پرده و عناصر اجرایی قرار می دهد و در پی پاسخ دادن به این سوال است که نقال و تماشاگر چه رابطه ای با پرده نقاشی دارند، رابطه پرده با محیط چگونه است و چگونه و با چه تمهیداتی پرده از پیش نقاشی شده می تواند علاوه بر اینکه در هر اجرا پرده ای متفاوت باشد بلکه مبدل به چشم اندازی شود که پرده، نقال و تماشاگر را در خود بگنجاند. از این رو با بهره جستن از روش توصیفی تحلیلی و با فنون جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی به مطالعه نمونه های مورد نظر در راستای اهداف تحقیق پرداخته می شود.
طبقه، فرهنگ و سبک زندگی (مورد مطالعه: فرهنگ و سبک زندگی «طبقه بالای» جامعه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
136 - 163
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به مطالعه فرهنگ و سبک زندگی طبقه بالای ایران می پردازد. در این مطالعه، طبقه با معیارهای اقتصادی شامل شغل، میزان درآمد، منطقه محل سکونت، نوع مالکیت و متراژ واحد مسکونی و نوع ماشین تعریف می شود. این پژوهش با روش کیفی از نوع تحلیل مضمون انجام شده، روش گردآوری داده مصاحبه های نیمه ساخت یافته و تعداد مصاحبه ها 22 مورد و نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شده است. مفهوم سبک زندگی و فرهنگ براساس سازه های نظری بوردیو و الیوت مشخص شده است. نتایج تحقیق از دانش و سواد فرهنگی پایین و نوعی درهم آمیختگی، شکلیت های چندگانه، چندذائقگی و به عبارتی «همه چیزپسندی» فرهنگی در میان اعضای طبقه بالا حکایت دارد. همین امر اجازه طرح یک گونه شناسی جامع و یکپارچه در مورد زندگی آن ها را به ما نمی دهد. یافته ها نشان می دهد که طبقه بالا تولیدکننده نوعی ذائقه فرهنگی و یا سبک زندگی خاص در میان اعضای خود نبوده است.
نگاهی به مجالس تعزیه حضرت شاه چراغ (ع)
منبع:
رهیافت فرهنگ دینی سال دوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵
11 - 35
حوزه های تخصصی:
تعزیه، از جمله نمایش های آیینی است که به طور عمیقی با باورهای شیعی و عشق به خاندان عصمت و طهارت پیوند یافته است. تعزیه در اصل برای بزرگداشت قیام و شهادت امام حسین (ع) برگزار می شد اما به تدریج زندگی و شهادت دیگر بزرگان تشیع نیز موضوع تعزیه های پرشور قرار گرفته است. خاستگاه تعزیه را در آیین هایی چون «سوگِ زریر»، « سوگِ سیاوش»، «مصائب میترا» می توان یافت. اگر چه شکوفایی هنر تعزیه در دوره صفویه اتفاق افتاد، اما ظاهراً کهن ترین تعزیه نامه ی موجود، در عصر کریم خان زند تدوین شد و در دوره قاجار، رشد کیفی یافت. زندگی و شهادت حضرت احمد بن موسی، شاه چراغ (ع) به دلیل بار دراماتیک آن، منبع آفرینش چند نسخه تعزیه بوده است. در این تعزیه نامه ها، حضرت احمدبن موسی (ع) و برادرانش برای دیدار با برادر خود، حضرت امام رضا(ع)، از مدینه عازم طوس می شوند. اما در شیراز، با ممانعت قتلغ خان، حاکم دست نشانده ی مأمون، روبرو می شوند و طی دفاعی مردانه به شهادت می رسند. این تعزیه نامه ها در عین حال که دارای پیرنگ روایی ساده و سرراستی هستند، از منحنی دراماتیک برخوردارند و با وجود فقر زبانی این متون و سُست بودن از لحاظ شعری و نیز لغزش هایی که از نظر وزن و قافیه درآن ها دیده می شود، سخنانی برآمده از دل هستند، که لاجرم بر دل مخاطبان می نشینند.
مبادله مضمون و خیال در بازی های نمایشی و شعر کلاسیک فارسی؛ با تکیه بر نمایش های رسن بازی و شب بازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هفتم بهمن و اسفند ۱۳۹۸ شماره ۳۰
201-226
حوزه های تخصصی:
شعر فارسی محملی برای بازتاب نمایش و بازی های نمایشی بوده است. بستری که اگر نبود، چه بسا تصور می شد در زمینه هنرهای نمایشی تهیدستیم. بر این اساس، در این تحقیق سعی شده است که نشان داده شود، کدام مضامین و خصایص نمایش ها در گستره اشعار فارسی بیشتر نمود یافته است و در این ارتباط متقابل، شعر چه بهره ای از نمایش برده و چه مضامین و تصاویری را از دنیای نمایش برگرفته و پرورش داده است. روش تحقیق، تحلیلی توصیفی و مبتنی بر بررسی کتابخانه ای و مراجعه به متون بوده و از دو نرم افزار عرفان نور و دُرج نیز بهره برده شده است. این تحقیق نشان می دهد که شعر فارسی بخشی از خصایص بازی های نمایشی را حفظ و به ویژه به دو بازی رسن بازی و شب بازی توجه بیشتری کرده است. شعرا در عین اینکه مضامین نمایشی را منعکس کرده اند، مضمون سازی و خیال شاعرانه برایشان مهم تر بوده است به طوری که تخیلات مبتنی بر بازی های نمایشی بسیار شگفت انگیزند. نخستین شاعران فارسی دری تا شاعران معاصر، مضامین نمایشی را در اشعارشان منعکس کرده اند، از فردوسی و منوچهری تا قاآنی و فراهانی. در این میان، نظامی بیش از دیگران به نمایش توجه داشته است. همچنین، در این پژوهش برای نخستین بار نگرش عرفا نسبت به نمایش بررسی شده است . آن ها بیشتر به شکل تمثیلی از نمایش بهره برده اند. تمثیل عرفا بیشتر رمزی است و بی شباهت به تمثیل فلسفیِ خیام نیست که با مضمون پرده بازی ساخته شده است. از نظر ادبی، بیشترین تصاویر به کمک استعاره، تشبیه، تمثیل و تمثیل رمزی ایجاد شده است.
انتقال آموزه های دینی از طریق ارتباطات غیر کلامی در سیره معصومین علیهم السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۲ شماره ۴۵
7 - 22
حوزه های تخصصی:
مهم ترین رسالت پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه هدی(ع) ابلاغ پیام الهی به بندگان خدا به رساترین روش بوده است و برای نیل به این هدف از تمام ابزارها و شیوه های کارآمد بهره جسته اند. یکی از شیوه های بدیع و تأثیر گذاری که آنان در ضمن گفتارها و بیانات شفاهی خود فراوان از آن استفاده کرده اند یاری جستن از زبان حرکات و اشارات و به کارگیری نماد ها و اشیا بوده است . محققان بر این باورند که در تفهیم و تفاهم و انتقال معانی ، استفاده از پیام های غیر کلامی در کنار گفتار و سخن می تواند نقشی مؤثر و جذاب ایفا کند به طوری که نفوذ و تأثیر بی بدیل این روش بر مخاطب انکار نا پذیر است . در این مقاله به نمونه های گوناگونی از روایات و سیره معصومین(ع) اشاره شده است که در آن هامی توان شاهد خلاقیت های هنری آن پیشوایان بر حق در مجسم نمودن و به نمایش در آوردن حقایق دینی و معرفتی بود .
نقد روش شناختی کتاب نمایش در دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۶ (پیاپی ۸۲)
147-163
کتاب نمایش در دوره ی صفوی نوشته ی یعقوب آژند، اثری است که با شیوه ای تاریخ نگارانه به ذکر اجراهای نمایشی رایج در دوره ی صفویه و ریشه ها و پیشینه ی این شیوه های اجرایی میپردازد و لذا ازنظر تاریخی از اهمیت مطالعاتی ویژه ای برخوردار است. در این مقاله ابتدا با قیاس مختصری از این اثر با برخی آثار دیگر چاپ شده در زمینه ی تاریخ نمایش درایران، جایگاه آن را در بین این آثار تبیین و وجوه ممتاز آن را مشخص کردیم. در ادامه ضمن بررسی روش فصل بندی وشیوه ی ارائه ی این تاریخ نگاری و مقایسه ی آن با شیوه های رایج تاریخ نگاری تئاتر این اثر را به عنوان اثری در حوزه ی تاریخ تئاتر ایران مورد نقد قرار داده ایم. درهمین راستا با استفاده از نظریه ی اجرا، برخی گونه های ذکر شده در اثر، به عنوان گونه های اجرایی مورد بررسی قرار گرفته اند و نقاط قوت و ضعف آن ها نیز بیان شده اند و در پایان با بررسی رویکرد کلی اثر در رابطه با تاریخ نگاری نمایش، جایگاه اثر به عنوان یک اثر دانشگاهی ارزیابی شده است.
نگاهی تطبیقی به شکل گیری وضعیت نمایشی در «پیچک» دلدّا و «کریستین و کید» گلشیری بر اساس تقسیم بندی ژرژ پولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات نمایشی و داستانی از دیرباز با یکدیگر پیوند داشته اند؛ داستان به عنوان وسیله بیان رویدادهای زندگی و نمایش ابزار ارتباط با جهان پیرامون، همواره در ارتباط با یکدیگر، ضمن برآورده کردن برخی از مهم ترین نیازهای انسان، امکانات خود را با یکدیگر به اشتراک گذاشته اند و روند رو به گسترش آن همچنان هم ادامه دارد. امروزه نمایش از ظرفیت های ادبیات داستانی و داستان از برخی ویژگی های درام استفاده می کند. با این وصف در این پژوهش سعی می شود با تمرکز بر سی و شش وضعیت نمایشی ژرژ پولتی، دو اثر « پیچک» از گراتزیا دلددا و« کریستین و کید» از هوشنگ گلشیری بررسی شده و به روش توصیفی تحلیلی چگونگی خلق ظرفیت های نمایشی دو اثر از طریق وجوه اشتراک محتوا نشان داده شود. یافته های پژوهش نشان می دهد هرچند این دو اثر در دو مکتب با مختصات متفاوت شکل گرفته اند؛ اما با درونمایه مشترک عشق و روابط انسانی و عاطفی، از وضعیت های نمایشی مرتبط با این درونمایه برخوردارند؛ چنانکه گلشیری با توجه به بعد فردی روابط و دلددا با تمرکز بر بستر اجتماعی شکل گیری و رشد شخصیت ها، موفق به خلق موقعیت های نمایشی در آثار خود شده اند.
امیران و سیماچه داران نوروزی در متون کهن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوروز باارزش ترین و نام آورترین جشن ایرانی از روزگاران نخستین تاکنون بوده است و از این رو، ایرانیان پیش از آغاز سال نو، خود را آماده و همین روزهای آمادگی را نیز همراه با برگزاری آیین هایی، به انتظار نوروز سپری می کرده اند. پیدایی دین اسلام و مسلمان شدن بسیاری از ایرانی ها و پای بندی شان به آیین های اسلامی، هرگز نتوانست از رونق این جشن بکاهد و چه بسا به همین نوروز نیز رنگ و لعاب اسلامی زدند و به برگزاری باشکوه ترش همت گماشتند. در متون عربی سده های نخستین هجری از گروهی دوره گرد به نام «أصحاب السماجه» یاد شده است که در بغداد، شام و مصر به انجام نمایش های خنده آور و سرگرم کننده می پرداخته اند. هدف از پژوهش حاضر در گام نخست، ریشه شناسی واژه «سماجه» و بررسی فارسی بودن یا عربی بودن آن است و در گام دوم، هم سنجی کارکرد این گروه با دسته میر نوروزی ایرانی است؛ همانندی آیین های این دو گروه و فرم ظاهری آن ها، نشان می دهد که این هر دو دسته، یکی هستند، ولی در عراق به این نام (سیماچه داران) شناخته می شده اند. در این جستار، پس از نگاهی کوتاه به پیشینه میر نوروزی، نخست به ریشه شناسی واژه «سماجه» پرداخته و باور داشته ایم ا ین واژه، در ترکیبِ فارسی «سیماچه» به معنی روبند یا نقاب ریشه دارد و در متون عربی نیز گاه بدین معنا به کار رفته است؛ سپس گزارش های متون عربی درباره این دسته را ذکر کرده و آیین هایی را که در نمایش کارناوالی آن ها جریان داشته است، بررسی کرده ایم. از این گزارش ها برداشت می شود که نمایش های سیماچه داران در سه روزِ نخست نوروز و بیش تر میان توده مردم گسترش داشته است، گاه خلیفگان و بزرگان از آن پشتیبانی و گاه برگزاری اش را ممنوع کرده اند.
تاثیر هنر نمایش بر میزان خلاقیت و یادگیری درس فارسی در مقطع ابتدایی (مطالعه موردی دانش آموزان پایه چهارم ابتدایی دبستان پسرانه سما بندرعباس)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق که با موضوع تاثیر هنر نمایش بر میزان خلاقیت و یادگیری درس فارسی در مقطع ابتدایی می باشد، سعی بر آن شده است که برای مخاطبی که با کودکان و نوجوانان در ارتباط هستند، گفته شود که هنر نمایش خیلی از فعالیتهای آموزگاران را بر سر کلاس درس ساده تر و روان تر می نماید. کما اینکه نگارندگان این تحقیق نیز از آن در محل کار خود-دبستان پسرانه سما بندرعباس پایه چهارم- از آن بهره جسته اند. جامعه آماری مورد مطالعه این تحقیق دانش آموزانی می باشند که در درس فارسی دچار مشکل هستند و یا تمایل دارند داستان های زیبای این درس را به شکلی شیواتر و رساتر دریافت نمایند. در برخی موارد دانش آموزان خود تلاش دارند که درس را پیش برده و گاها به همزاد پنداری با شخصیت های داستانی این کتاب زیبا نیز می پزدازند.
تاثیر هنر نمایش بر ایجاد خلاقیت و حل تمرینات درس ریاضی پایه چهارم ابتدایی
این پژوهش در راستای تاثیر هنر نمایش بر ایجاد خلاقیت و حل تمرینات درس ریاضی پایه چهارم ابتدایی تهیه و تنظیم گردیده است. روش پژوهش به صورت میدانی و در برخی موارد کتابخانه ای می باشد. به این صورت که جهت تاثیر هنر نمایش و اجرای آن جهت خل تمرینات بر سر کلاس درس رفته و از لحظه لحظه فعالیتها عکس و فیلم تهیه شده و سپس در محیط کتابخانه به تحقیق و مطالعه در خصوص این رفتارها پرداخته شده است. ایجاد خلاقیت در کودکان و نحوه بازخورد آن از سوی والدین کار ساده ای نیست اما در این پژوهش سعی شده است تا حدی هنر نمایش و درس ریاضیات مورد ارزیابی قرار گرفته و تاثیر هر یک تا جایی که از حوصله مخاطب خارج نباشد مورد ارزیابی قرار گیرد.
نقدی بر کتاب معرفت شناسی علم سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب معرفت شناسی علم سنجی در 240 صفحه و با قطع وزیری در 6 فصل چاپ شده است. دارای فهرست مندرجات، شکل و منابع است ولی نمایه ندارد. در این مقاله به نقد کتاب فوق الاشاره پرداخته شده و ناقد ضمن تشریح موقعیت علم سنجی بیان می دارد که علم سنجی اصالتا مرتبط با شمارش، سنجش و نمایش است و بحث ایجاد و یا نسبت معرفت شناسی به آن توجیه کافی ندارد. روش نگارش کتاب کتابخانه ای است. علم سنجی در واقع تکنیک و روشهایی در خدمت ارزیابی است که آنهم در ارتباط با مدیریت است. طبعا هر انسانی و سپس سازمانهای پژوهشی و آموزشی برای تعیین درجه اهمیت خود که بی ارتباط با مسائل اقتصادی و مدیریتی هم نیست سعی در گسترش علم سنجی نموده اند و شاخص هایی برای مقایسه تولیدات علمی که بر پایه کمیت شکل گرفته است به وجود آورده اند.
فرایند تکرار در آثار نمایشی ساروت، پویایی زبان کلامی یا ایستایی آن؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
237 - 256
حوزه های تخصصی:
ناتالی ساروت، از پیشگامان رمان نو در فرانسه است. وجه تمایز اصلی وی با دیگر نویسندگان، در نگاه تازه ای است که به مبحث زبان و مشکلات آن دارد. تکرار را می توان نمونه ای از بروز جریاناتِ تروپیسمی ساروتی در زبان بیرونی دانست. تروپیسم، در حقیقت همان واکنش یا تحریکات ایجاد شده در اثر حضور دیگری است. این حضور، دنیای درونِ شخصیت های ساروت را دچار دگرگونی کرده و تأثیر آن در رفتار و گفتارشان نمود می یابد. به بیان دیگر، خود را در حضور دیگری یافتن، به معنایِ درکِ لزومِ ارتباط و خودابرازی (سخن گفتن و برقراری ارتباط) است. این در حالی است که در دنیای ساروت خودابرازی مساوی با محدود کردنِ معنا و احساس است. به محض سخن گفتن، زبان قراردادی یا بیرونی شکل می گیرد، اما زبانِ نامحدود درونی که مکانِ احساسات ناب و غیرقابل بیان ها است، خدشه دار می شود. چرا که نمی تواند کامل و بی نقص به مرحله تولید زبان برسد. از این رو، زبان نزد ساروت بیش از آنکه انتقال دهنده معنا باشد، بازتاب کننده و برانگیزنده احساس است. هر چند، مشاهده و تفکیکِ قطعی زبانِ برانگیخته شده و ملتهب از احساس امری غیرممکن است، اما نشانه هایی از این ناآرامی در قالب های کلامی قابل رویت و قابل ارزیابی چون تکرار تجلی می یابد. مطالعه این فرایندِ زبانی، از این رو اهمیت دارد که در متن ساروتی بارها استفاده شده و بخش مهمی از نقشِ تشدیدِ ارتباط کلامی (ارتباطی که در قالب گفتار شکل می گیرد) را بر عهده دارد. در آثار داستانی ساروت، زبان متزلزلِ راوی از مهم ترین ابزارها و مکان های جلوه تروپیسم به شمار می آید. این در حالی است که در آثار نمایشی، روایتِ حذف شده با دیداسکالی های کوتاه و گزیده جایگزین شده است. این مسأله بر اهمیت و قدرت گفتار شخصیت ها یا مکالمه می افزاید. این مقاله، در تلاش است با نگرشی جدید به بررسی اجمالیِ مسأله زبان در آثار نمایشیِ این نویسنده « سرهیچ و پوچ ، او آن جاست ، زیباست ، ایسما ، دروغ ، سکوت » بپردازد. همچنین پژوهش حاضر بر آن است نقش تکرار به عنوان فرایندی کلامی در پویایی یا ایستاییِ متن و چگونگی تجلیِ تروپیسم ساروتی یا احساس در کلام را تبیین کند.
مصرف ایماژهای بدن در میان کاربران اینستاگرام در شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
141 - 115
حوزه های تخصصی:
اینستاگرام یکی از شبکه های اجتماعی است که بستری قوی برای نمایشِ خود واقعی و ایده آل فراهم کرده است. محبوبیت اینستاگرام تا حدی به خاطر تصویر محور بودن آن است و این که به راحتی می توان تصاویر را به اشتراک گذاشت و متناسب با بازخوردی که از مخاطبان در قالب کامنت گذاری می گیریم، تغییرات لازم را در خود ایجاد می کنیم. این پژوهش با استناد به نظریه نمایشِ گافمن، الگوی بازنمایی فرهنگیِ گیدنز، و آرای نظریه پردازانی چون ترنر و شیلینگ سعی در تحلیل شیوه ها و گونه های مصرف ایماژ بدن در شبکه اجتماعی اینستاگرام دارد. همچنین از رویکرد کیفی و مشخصاً تحلیل روایت برای مصاحبه عمیق با 16 نفر از شهروندان سنندجی (11 نفر دختر و 5 نفر پسر) که بنا بر بررسی های به عمل آمده بیشترین فعالیت را در شبکه اینستاگرام داشته اند، استفاده شده است. نحوه انتخاب این افراد براساس روش نمونه گیری گلوله برفی است. بدین ترتیب که یکی از پژوهشگران نیز با توجه به حضور طولانی مدتی که در این شبکه اجتماعی داشته، به خوانش محتوا و تحلیل مطالب و تصاویر به اشتراک گذاشته شده اقدام نموده است. نتایج حاکی از آن است که تعداد 10 مقوله ی فرعی ذیل 5 مقوله ی اصلی الگوهای غالب مصرف ایماژ بدن در فضای اینستاگرام هستند: الگوهای تعاملی (بازاندیشی زندگی اجتماعی، مدیریت تاثیرگذاری)، نمادین (الگوسازی و الگوبرداری، تجسم و بازنمایی فرهنگ)، نمایشی (نمود و ارایه خود در زندگی اجتماعی و اغواگری)، سلیقه ای (ساخت بازاندیشانه خود و جذب فالوور) و فراغتی (پیج گردی و گذران وقت و بازاریابی).
نمایش های آیینی زنانه: برساخت نمادین دغدغه های زن ایرانی در فرهنگ عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال نهم خرداد و تیر ۱۴۰۰ شماره ۳۸
303-339
حوزه های تخصصی:
زنان تهرانی در محفل های زنانه و دور از چشم مردان به اجرای نمایش می پرداختند. به نظر می رسد می خواستند تصویری موقت از آرزوهای خود را به نمایش درآورند، زیرا شرایط زندگی آن ها توأم با سلطه ای نشئت گرفته از قوانین فرهنگی جامعه ضمن آنکه آزادی و قدرتشان را تهدید کرده بود نیازها و امیالشان را نیز در حیطه آرزو و رؤیاها از منظری دیگر تحدید کرده بود. در چنین شرایطی و تحت چنین فشاری اتفاقی که رخ می دهد عملکرد زنان در خفا و دور از نگاه سلطه گر جامعه است و این پرسش را در ذهن تولید می کند: نمایش ها یا آیین ها چه نسبتی با آرزوهای زنان از یک طرف و از طرفی چه نسبتی با موقعیت آن ها به منزله جنس دوم دارد؟ روش هایی که برای این پژوهش اتخاذ شده است روش های اسنادی و میدانی است. برای مصاحبه 27 زن تهرانی انتخاب شد که در رده سنی 60 تا 70 سال به بالا بودند و بازسازی خاطره آن ها صورت گرفت. همچنین، مصاحبه ها برای فهم بهتر موضوع از سوی روایت های زنده از این آیین ها انجام شد، در حالی که میدان مطالعه و بستر اصلی تحلیل همان داده های اسنادی است. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده بر منطق روش تحلیل تماتیک انجام شد. ابتدا برای درک آیینی نمایش های موردمطالعه از رویکرد انسان شناسی نمادین ترنر و نظریه اجرای شکنر، سپس برای تجزیه و تحلیل تضاد و تناقضی که بین نقش های موجود در ساختار نمایشی بود از نظریه آیین های وارونگی گلاکمن استفاده شد. نتایج دال بر آرزوی داشتن فضای امن تر و قدرت بیشتر به مثابه قدرتی مردانه برای داشتن امنیتی بیشتر برای زنان بوده است.
طبقه بندی ساختارگرایانه شیوه های روایتگری در هنرهای نمایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«شیوه های روایتگری» یکی از چالش های پیچیده و مداوم انسانی است. به ویژه، شاید اولین سؤال بشر در فرایند ارتباط این بوده است: «چگونه این مطلب را نقل کنم؟» این سؤالی که امروزه نیز همچنان پابرجاست. علاوه بر این، سؤالات دیگری نیز در ذهن روایتگران پدید می آید. «عناصر اصلی روایت داستانی کدام اند؟»، «شیوه های روایتگری چه هستند؟» و «بهتر است برای نقل این داستان از چه شیوه هایی استفاده کنم؟». شواهد نشان می دهد که به جز تلاش های جدی اما کلی افلاطون و ارسطو یا نظریه پردازی های فاقد طبقه بندی سایر پژوهشگران، اقدام دیگری در این زمینه صورت نگرفته و نظام جامعی برای طبقه بندی این شیوه ها ایجاد نشده است. پژوهش پیش رو که به عنوان یک پژوهش کیفی، با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از اسناد و منابع معتبر کتابخانه ای به انجام رسیده، با هدف دستیابی به طبقه بندی جامع شیوه های روایتگری برای استفاده روایتگران تدوین شده است. در نتیجه؛ ابتدا با تحلیل تعاریف جدی روایت، عناصر اصلی روایت داستانی، شناسایی و سپس، با بهره گیری از این عناصر و با توجه به طبقه بندی های پیشین و توصیف و تحلیل نظریات مهم ساختارگرایانه درباره روایت، الگویی جامع برای طبقه بندی شیوه های روایتگری در هنرهای نمایشی ارائه شده است.
مروری بر اهمیت نشانه شناسی در هنر تئاتر و عناصر نمایشی
تئاتر مجموعه ای از نظام های نشانه ای است. بنابراین این نشانه ها هستند که نمایش را از یک شکل اجرایی عادی و معمولی به اثری اندیشه ای و مورد نظر مخاطب تبدیل می کنند. نمایش امروز در زندگی و فرهنگ مردم جایگاه ویژه ای پیدا کرده است اگرچه در گذشته بیشتر در جشن ها یا مراسم ها برای توده مردم اجرا می شد اما امروز به یکی از اشکال هنرهای ارتباطی و اندیشه ای تبدیل شده است که رفتارهای انسان امروزی را در اجتماع که پایه های فرهنگی آن جامعه است تحت تأثیر قرار می دهد. در این مقاله نگارنده پس از بررسی تاریخچه و ریشه شناسی این هنر در قسمت دوم این مطالعه نیز، با مد نظر قرار دادن اطلاعات در قسمت های اول به بحث شناخت نشانه در عناصر نمایش اشاره شده و عناصر مختلف را تمرکز بر ارکان واقع گرایی و رئالستیک از منظر نشانه شناسی مرور می کند.
شیوه های اجرایی و بیانی تعزیه در ایران و هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
195 - 212
تعزیه یا تعزیت مراسم نمایشی و آیینی شیعی است که برای گرامیداشت و سوگواری شهدای عاشورا و اظهار همدردی و همزادپنداری با اصحاب و اهل بیت امام حسین (ع) به کار برده می شود. نمایش تعزیه، ریشه در ادبیات اسطوره ای، ملی و دینی دارد و با مایه های روضه خوانی، نقالی و پرده خوانی همراه است. تعزیه و هنرهای اقماری آن در ایران و هند دارای شیوه های خاص بیانی بوده و با شرایط محلی و جغرافیایی خود انطباق یافته اند، ولی سرچشمه واحدی دارند. سؤال تحقیق این است که تعزیه در ایران و هند با چه شیوه های اجرایی بیان شده است ؟ با توجه به پیشینه فرهنگی دو تمدن ایران و هند، مسلمأ شیوه نمایشی تعزیه بین مسلمانان این دو کشور دارای ارتباطی تنگاتنگ بوده و متاثر از یک فرهنگ واحد دینی می باشد. هرچند که تفاوت هایی به لحاظ شیوه های اجرایی بین آنها دیده می شود. غایت برپایی این مراسم در هردو کشور احیاء و انتقال فرهنگ عاشورایی به نسل های بعد بوده است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی انجام شده و هدف از آن شناخت اشتراکات و وحدت عقیدتی در بیان شعائر عاشورایی در قالب تعزیه بین دو تمدن بزرگ شرق است.