مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
خستگی
منبع:
مطالعات طب ورزشی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۶
31 - 48
حوزه های تخصصی:
انجام برخی از فعالیت های ورزشی همچون اسکی باعث می شود تا ورزشکاران همواره در معرض ارتعاشات ناشی از ناهمواری زمین قرار گیرند، که در تکرارهای زیاد باعث ایجاد خستگی عضلانی و آسیب در فرد می شود. لذا هدف از این تحقیق بررسی اثرات خستگی بر ضریب انتقال ارتعاشات و فعالیت عضلانی در عضلات افراد در معرض ارتعاشات می باشد. بدین منظور 12 نفر مرد جوان در معرض ارتعاشات کف در حالت اسکات در فرکانس 12 هرتز و با شدت 9/0 متر بر مجذور ثانیه تا رسیدن به خستگی کامل قرار گرفتند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می-دهد که وجود خستگی در سیستم اسکلتی عضلانی بدن موجب افزایش مقدار هر دو متغیر تحقیق به صورت همزمان می شود. به عبارت دیگر تنها افزایش فعالیت عضلانی در عضله نشان دهنده وقوع خستگی در افراد نمی باشد. زیرا بر اساس نتایج تحقیق، افزایش میزان فعالیت عضلانی بدون وقوع خستگی در عضله باعث کاهش ضریب انتقال ارتعاشات می گردد.
تأثیر مصرف حاد مکمل کلسیم لاکتات بر عملکرد و ظرفیت بافری خارج سلولی ورزشکاران بوکس آماتور نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تعیین اثر مصرف حاد مکمل کلسیم لاکتات بر ظرفیت بافری و عملکرد ورزشکاران مرد بوکس آماتور نخبه بود. هشت مرد نخبه بوکس آماتور (قد 4/33 ± 180 سانتی متر و وزن 3/68 ± 24/12 کیلوگرم، دسته های وزنی (۸۱+، ۶۹-،۶۴-،۷۵-) ) در طرحی متقاطع و دوسوکور در 3 راند 3 دقیقه ای با یکدیگر به مبارزه پرداختند. مکمل لاکتات به صورت کپسول های ژلاتینی (5/0 گرم، 80 میلی گرم کلسیم لاکتات/ کیلوگرم وزن بدن) 90 دقیقه قبل از مبارزه مصرف شد. 90 دقیقه قبل، بلافاصله قبل و نیز بلافاصله پس از رقابت، از آزمودنی ها نمونه گیری خون انجام و لاکتات، PH ، HCO 3 - و PCO 2 ، اندازه گیری و میانگین ضربان قلب و تعداد ضربه های مؤثر دست حین مبارزه ارزیابی شد. از آزمون تی مستقل برای مقایسه دوبه دو زمان اندازه گیری در دو گروه مکمل و دارونما و نیز آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های تکراری در سطح معناداری P≤0.05 استفاده گردید. مقدار لاکتات و HCO 3 - در سه زمان ارزیابی در گروه مکمل کلسیم لاکتات و دارونما به ترتیب افزایش و کاهش معناداری را نشان داد (0/05 ≥ P ). تفاوت معناداری بین گروه مکمل کلسیم لاکتات و دارونما در مقدار لاکتات، PH ، HCO 3 ، PCO 2 ، ضربان قلب و عملکرد در سه زمان ارزیابی مشاهده نشد (0/05 < P ) . مکمل کلسیم لاکتات منجر به بهبود عملکرد بدون تغییرات چشمگیر در سیستم تامپونی گردید. به بیان دیگر تلاش بیشتر با اسیدیته مشابه با دارونما می تواند نشان دهنده اثربخشی مکمل کلسیم لاکتات بر عملکرد ورزشکاران بوکس آماتور باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خستگی ناشی از سرطان و رفتارهای خودمراقبتی بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرطان به عنوان یک عامل استرس زای منفی، تاثیر جدی بر سلامت جسمی و روانی مبتلایان دارد. این امر لزوم مداخلات روان شناختی را در این بیماران ضروری می سازد، لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر خستگی ناشی از سرطان و رفتارهای خود مراقبتی بیماران سرطانی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر با توجه به موضوع آن، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه آماری مطالعه حاضر نیز شامل تمامی بیماران مراجعه کننده به مرکز غیر دولتی سرطان شناسی شهرستان ارومیه در بازه زمانی فروردین و اردیبهشت 1399 بودند. از بین جامعه آماری نمونه ای به حجم 30 نفر بیمار مبتلا به سرطان (15 نفر گروه آزمایش- 15 نفر گروه کنترل) براساس ملاک های ورودی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی بین دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خستگی ناشی از سرطان اوکویاما و همکاران (2000) و پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی در بیماران سرطانی محقق ساخته استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر شفقت را تجربه کردند. سپس هر دو گروه بعد از اتمام جلسات به ابزارهای اندازه گیری پاسخ دادند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد تفاوت میانگین نمرات خستگی ناشی از سرطان و رفتارهای خودمراقبتی بعد از درمان مبتنی بر شفقت در مقایسه با گروه کنترل معنادار است (001/0 ≥ P ) . به طوری که درمان مبتنی بر شفقت باعث کاهش خستگی ناشی از سرطان و افزایش رفتارهای خود مراقبتی شد. پیشنهاد می شود جهت بهبود خستگی ناشی از سرطان و رفتارهای خودمراقبتی بیماران در کنار سایر مداخلات از درمان مبتنی بر شفقت استفاده شود.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر خودکارآمدی در درد، خستگی، امید به زندگی و افسردگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس: یک کارآزمایی بالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر خودکارآمدی در درد، خستگی، امید به زندگی و افسردگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. مواد و روش ها: در یک طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل، 68 بیمار مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به صورت نمونه گیری در دسترس از طریق مطب پزشکان مغز و اعصاب، مراکز درمانی پزشکی و انجمن بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس خراسان رضوی انتخاب و به طور تصادفی به گروه های آزمایش و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها در گروه آزمایش در ده جلسه هفتگی 2ساعته تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند و آزمودنی های گروه کنترل این درمان را دریافت نکردند. در پیش آزمون و پس آزمون پرسش نامه خودکارآمدی درد، مقیاس شدت خستگی، مقیاس امید به زندگی اشنایدر و پرسش نامه افسردگی بک ویرایش دوم روی تمام آزمودنی ها اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس و آزمون تی در نرم افزار SPSS نسخه 24 صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری به طور معناداری منجر به افزایش خودکارآمدی در درد (0/001=P)، امید به زندگی (0/001=P) و کاهش خستگی (02/0=P) و افسردگی (0/003=P) در مقایسه با گروه کنترل می شود. نتیجه گیری: درمان شناختی رفتاری در بهبود خودکارآمدی در درد، امید به زندگی، خستگی و افسردگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مؤثر است.
تأثیرخستگی بر پارامترهای مکانی و زمانی راه رفتن درافراد با کف پای صاف منعطف و طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات طب ورزشی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
17 - 34
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تأثیرخستگی بر پارامترهای مکانی و زمانی راه رفتن درافراد با کف پای صاف منعطف و طبیعی پرداخت. در این پژوهش نیمه تجربی از بین دانش آموزان پسر 15تا18ساله شهر تهران، 10 نفر دارای ناهنجاری کف پای صاف و 10 نفر سالم به عنوان آزمودنی در این تحقیق شرکت کردند. از تردمیل آنالیز گیت برای اندازه گیری پارامترهای راه رفتن استفاده شد. برای مقایسه درون گروهی و بین گروهی تأثیرخستگی بر پارامترهای مکانی و زمانی راه رفتن افراد دارای کف پای طبیعی و صاف از آزمون های تحلیل واریانس اندازه های تکراری و تی همبسته استفاده شد. نتایج نشان داد که اختلاف معناداری در پس آزمون بین گروه ها در متغیر حمایت یگانه وجود داشت. اما اختلاف معناداری در متغیرهای زمان گام، زمان قدم، حمایت دوگانه، طول گام، طول قدم و عرض قدم وجود نداشت. همیچنین خستگی تاثیر معناداری بر متغیرهای زمان گام، زمان قدم، حمایت دوگانه، طول گام، طول قدم و عرض قدم داشت.
تاثیر یک وهله خستگی عمومی بر میزان هماهنگی و تغییرپذیری بین مفاصل اندام فوقانی قایقرانان نخبه (از منظر احتمال بروز آسیب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات طب ورزشی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
137 - 152
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تاثیر یک وهله خستگی عمومی بر میزان هماهنگی و تغییرپذیری بین مفاصل اندام فوقانی قایقرانان نخبه بود. 14 قایقران مرد تیم ملی در این پژوهش نیمه آزمایشگاهی شرکت کردند. از تمرین قایقرانی روی دستگاه ارگومتر پاروزنی برای اعمال خستگی عمومی تا حد واماندگی استفاده شد. داده های کینماتیکی با استفاده از دستگاه واحدهای اندازه گیری اینرسی در 15 دوره پاروزنی متوالی ابتدایی و انتهایی پروتکل خستگی اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که یک وهله خستگی عمومی باعث تغییر در میزان هماهنگی بین مفاصل شانه- تنه در صفحه هوریزنتال و بین مفاصل آرنج- شانه در صفحه ساجیتال و همچنین تغییرپذیری بین مفاصل شانه- تنه در صفحه هوریزنتال، آرنج- شانه در صفحه ساجیتال و آرنج- تنه در صفحه ساجیتال می شود. یافته های تحقیق، ضرورت توجه به طراحی برنامه های تمرینی مناسب برای قایقرانان با رویکرد کاهش تبعات سوء خستگی اندام فوقانی بر عملکرد بهینه و بروز آسیب را تاکید می نماید.
بررسی نقش تعارض کار- خانواده، تعارض خانواده -کار و خستگی بر فرسودگی شغلی پرستاران در زمان شیوع کرونا
حوزه های تخصصی:
عملکرد شغلی و فرسودگی شغلی، در اثر شیوع بحران هایی مانند شیوع بیماری های ویروسی از جمله کووید 19 که حتی سطوح مختلف جهانی را به شدت درگیر نموده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کادر درمان شاغل در بیمارستان های دانشگاهی خرم آباد می باشند. تعداد نمونه در این تحقیق 220 نفر برآورد شد و با استفاده از روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند . جهت جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه تعارض کار – خانواده استفاده شده است. به طور کلی نتایج تحقیق نشان داد که بین تعارض کار- خانواده، تعارض خانواده -کار و خستگی بر فرسودگی شغلی پرستاران در زمان شیوع کرونا رابطه وجود دارد. به طور تقریبی تمام بررسی ها و پژوهش هایی که در حوزه رابطه متقابل کار- خانواده انجام شده اند، بر این باورند که تعارض کار- خانواده می تواند بر افراد، خانواده ها و سازمان ها اثر زیان باری بر جای می گذارد.
بررسی و ارزیابی الگوهای معماری به منظورکاهش علائم بیماران مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
221 - 236
حوزه های تخصصی:
بیماری مولتیپل اسکلروزیس(ام اس) به عنوان یک بیماری روحی- جسمی، وابسته به شرایط محیطی بوده و نقش عوامل محیطی در پیشرفت یا جلوگیری ازعلائم بیماری موثراست. با توجه به آمار بالای این بیماری و شرایط خاص بیماران ام اس وکمبود مراکز توانبخشی مخصوص این بیماران، ضرورت توجه به طراحی محیطی مناسب جهت کنترل رفتار و بهبود سلامت روانی آنها اهمیت بسزایی دارد. هدف از این پژوهش، طراحی محیطی متناسب با شرایط روحی وجسمی بیماران ام اس بوده و به دنبال این است که چگونه طراحی فضای اطراف بیماران ام اس با در نظر گرفتن فاکتورهای محیطی و معماری و استفاده بجا و مناسب از این فاکتورها در جهت کاهش علائم (استرس، خستگی، افسردگی، مشکلات حرکتی) تاثیرگذار است. در این پژوهش در مرحله اول با استفاده از روش توصیفی و گردآوری اطلاعات از طریق بررسی مقالات وکتاب های معتبر در زمینه موضوعات مرتبط با پژوهش به جمع آوری اطلاعات پرداخته شد. در ادامه با استفاده از روش کیفی و مصاحبه با 30 نفر از روانپزشکان و روانشناسان شاغل در محل نگهداری و درمانی بیماران ام اس و مراکز توانبخشی و بررسی اطلاعات بدست آمده از طریق آنالیز محتوایی، سعی در شناسایی مشکلات و نیازهای آنها شد و عوامل موثر برکاهش استرس، افسردگی و خستگی و مشکلات حرکتی بیماران شناسایی گردید. سپس با استفاده از راهکارهای صحیح علمی شرایط مناسب در زمینه جسمی و روانی برای بیماران فراهم شد. بنا به نتایج بدست آمده از پژوهش، طراحی فضای باز، بهره مندی از طبیعت و فضای سبز در داخل و خارج مجموعه، دسترسی به نور طبیعی، طراحی فضای مناسب برای پیاده روی، ورزش، دورهمی، مناسب سازی محیط و بهره گیری از امکانات توانبخشی، وجود هندسه منظم در طراحی فضا، جلوگیری از پیچیدگی، استفاده از نور و رنگ مناسب در جهت کاهش استرس، افسردگی، خستگی و مشکلات حرکتی بیماران ام اس موثر است و باید در طراحی به آن ها توجه ویژه نمود.
تأثیر میزان افت نیروی اکستنشن زانو ناشی از خستگی بر هم انقباضی عضلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر میزان هم انقباضی ناشی از خستگی در درصدهای مختلف افت نیرو نیاز به بررسی دارد. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر میزان افت نیروی اکستنشن زانو ناشی از خستگی بر هم انقباضی عضلانی بود. 10 زن سالم و فعال با میانگین سنی 2/99 ± 26/10 سال پروتکل خستگی که شامل 5 ثانیه حداکثر انقباض ایزومتریک ارادی (MVIC) اکستنشن زانو و 5 ثانیه استراحت بود را اجرا کردند. هم انقباضی عضلات، در تکرارهایی موردمحاسبه قرار گرفت که میزان نیروی MVIC در آن تکرارها نسبت به نیروی پیش از خستگی به میزان 10، 20، 30، 40 و 50 درصد کاهش یافته بود. نیروی اکستنشن زانو و فعالیت عضلات منتخب به ترتیب با استفاده از دستگاه آیزوکنتیک و سیستم الکترومایوگرافی ثبت شدند. به لحاظ آماری اختلافی بین هم انقباضی عضلات پهن داخلی و خارجی در درصدهای متفاوت افت نیرو وجود نداشت. هم انقباضی عضلات راست رانی و دوسررانی در 40 و 50 درصد افت نیرو، نسبت به هم انقباضی پیش از خستگی افزایش یافت (0/01> P ). هم انقباضی عضلات دوسررانی و پهن خارجی در 30،20 و 40 درصد افت نیرو و هم انقباضی عضلات دوسررانی و پهن داخلی در 40 درصد افت نیرو، نسبت به هم انقباضی پیش از خستگی افزایش یافت (0/05> P ). نتایج به طورکلی نشان دادند تغییر شاخص هم انقباضی هنگام خستگی تحت تأثیر عضله منتخب و میزان افت نیرو بود. یافته تحقیق حاضر می تواند به محققان در تصمیم گیری درباره نحوه تأثیر خستگی عصبی-عضلانی بر هم انقباضی عضلات کمک نماید.
ارتباط میان افزایش سن، سطح تحصیلات و استرس با سطوح خستگی در سالمندان آسایشگاهی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۷ (پیاپی ۶۴)
150-141
حوزه های تخصصی:
سالمندی با کاهش عملکرد جسمانی بدن و توسعه ی بیماری های مختلف جسمانی و روانی همراه است. هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط میان افزایش سن، سطح تحصیلات و استرس با خستگی در سالمندان آسایشگاهی شهر تهران بود. پژوهش حاضر از نوع مقطعی همراه با طرح پرسشنامه بود که جامعه آماری آن را افراد مسن ساکن خانه سالمندان تشکیل می دادند. با توجه معیار ورود و خروج از تحقیق تعداد 131 نفر در این پژوهش به صورت داوطلبانه شرکت کردند. در ابتدا شاخص های آنتروپومتریک از قبیل قد، وزن، محیط دور کمر به لگن، و شاخص توده بدنی با استفاده از متر نواری و دستگاه بادی کامپوزیشن مدل OMRON BF511 اندازه گیری و ثبت شدند. سپس سطوح استرس و خستگی ارزیابی و ثبت شدند. در نهایت از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تی-مستقل و همچنین نرم افزار SPSS ورژن 23 به منظور تجزیه و تحلیل آماری استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون تجزیه و تحلیل آماری داده ها نشان داد که در گروه استرس بالا، سطوح خستگی ( P<0.01 ) و سن ( P<0.01 ) به میزان معنی داری بالاتر از گروه استرس پایین بود. همچنین میان سطوح استرس و نمره خستگی ارتباط معکوس و معناداری ( P<0.01 ) وجود داشت به طوریکه با افزایش سطوح خستگی، استرس نیز افزایش می یابد. میان نمره خستگی با سن ( P<0.01 ) ارتباط معکوس و با وزن ( P<0.01 ) و تحصیلات ( P<0.01 ) ارتباط مثبت و معناداری وجود داشت. با توجه به نتایج این پژوهش میتوان بیان کرد که بکارگیری راهکارهایی مانند برگزاری کلاس های آموزشی در جهت بهره مندی از فواید آموزش و یادگیری و همچنین فراهم کردن امکانات روانی و محیطی مناسب در مراکز سالمندان به منظور کاهش سطح استرس افراد از بسیاری از تغییرات منفی فیزیولوژیک و روانی حاصل از پیری جلوگیری می کند. همچنین این مسئله میتواند با کاهش سطوح خستگی در سالمندان آسایشگاهی زمینه را برای بهبود سلامت و افزایش طول عمر آن ها فراهم کند.
تاثیر آنی کینزیوتیپ تسهیلی و مهاری بر فعالیت و خستگی عضلات خم کننده مفصل آرنج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات طب ورزشی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
207 - 228
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات کینزیوتیپ تسهیلی و مهاری بر فعالیت و خستگی عضلات فلکسور آرنج بود. 17 آزمودنی فعال به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. هر آزمودنی پروتکل خستگی را طی شرایط کینزیوتیپ مهاری، تسهیلی و پلاسبو اجرا کرد و فعالیت الکترومایوگرافی عضلات دوسربازویی و بازویی زنداعلایی حین اجرای پروتکل ثبت شد. برای محاسبه ی میزان فعالیت عضلات قبل و بعد از پروتکل خستگی و نرخ خستگی به ترتیب از جذر میانگین مربعات (RMS) و شیب میانه فرکانسی سیگنال الکترومایوگرافی استفاده شد. نتایج نشان داد تنها اثر زمان بر فعالیت عضلانی معنادار بود و اثر کینزیوتیپ بر فعالیت عضلانی و نرخ خستگی عضلانی معنادار نبود. یافته ها نشان میدهد، فعالیت عضلات در شرایط خستگی افزایش می یابد، اما تکنیک های مختلف کینزیوتیپ قادر نیستند در شرایط عادی یا خستگی، اثر معناداری بر میزان فعالیت عضلانی بگذارند؛ همچنین این تکنیک ها نمی توانند با تسهیل یا مهار فعالیت عضلانی، زمان وقوع خستگی را تغییر دهد.
بررسی اقتصاد دویدن در افراد مبتدی: نقش کانون توجه مربوط و نامربوط با بعد درونی و بیرونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۳
101 - 122
حوزه های تخصصی:
نوع تمرکز توجه بر وضعیت فیزیولوژیکی و روانشناختی افراد در طول دویدن تاثیرگذار است. هرچند نقش موثر راهبردهای توجه بیرونی در تولید حرکات بهینه بارها مورد تاکید قرار گفته است، اما هنوز نقش توجه به عوامل مرتبط و نامرتبط با حرکت در شرایط دستکاری قیود مختلف تکلیف و فرد، به خوبی مشخص نشده است. بنابراین، تحقیق حاضر با هدف بررسی نقش راهبردهای توجهی مربوط و نامربوط با بعد درونی و بیرونی بر اقتصادِ دویدن افراد مبتدی انجام شد. دوازده زن مبتدی (دامنه سنی 18 تا 30 سال) تکلیف دویدن روی تردمیل را انجام دادند. به منظور اندازه گیری سرعت حداکثر شرکت کنندگان، سرعت تردمیل با 6 کیلومتر بر ساعت شروع شد و پس از هر یک دقیقه سرعت 2 کیلومتر بر ساعت افزایش یافت. این روند تا زمانی که خستگی ارادی پدیدار شود، ادامه داشت. سرعت استفاده شده در هر چهار شرایط آزمایشی (درونی مربوط، بیرونی مربوط، درونی نامربوط، بیرونی نامربوط) 70% سرعت بیشینه ی هر فرد بود. نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری نشان داد، که استراتژی توجه مربوط درونی/ بیرونی منجر به اکسیژن مصرفی بالاتر، در نتیجه اقتصاد دویدن پایین تر در افراد مبتدی گردید. نتایج گروه توجه نامربوط درونی/ بیرونی نشان داد که دویدن با این دو شرایط سبب مصرف اکسیژن کمتر گردید (اقتصاد بالاتر). نتایج این پژوهش پیشنهاد می کند که توجه نامربوط اقتصادی ترین روش در دویدن افراد مبتدی است.
مشکلات رفتاری، اختلال های اضطرابی و افسردگی در کودکان و نوجوانان ناشنوای دارای مادرانِ با و بدون خستگی در دوره کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کووید-19 مشکلات روان شناختی زیادی را ایجاد کرده است و افراد ناشنوا ازجمله گروه های آسیب پذیر در زمان شیوع این بیماری هستند. هدف پژوهش حاضرْ مشکلات رفتاری، اختلال های اضطرابی و افسردگی در کودکان و نوجوانان ناشنوای دارای مادرانِ با و بدون علائم خستگی در دوره کووید-19 بود. روش پژوهش علّی مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش را کل مادران کودکان و نوجوانان ناشنوای شهرستان قزوین، اراک و ملایر تشکیل دادند. در این پژوهش 87 مادر به صورت دردَسترس در پژوهش شرکت کردند. برای گردآوری داده ها از مقیاس ارزیابی خستگی، فهرست بازنگری شده مشکلات رفتاری، مقیاس اضطراب کودکان اسپنس و سطح 2-مقیاس افسردگی نسخه والد/سرپرست استفاده شد. برای مقایسه دو گروه از تحلیل واریانس چندمتعیری (مانوا) استفاده شد. نتایج نشان داد میانگین اختلال های اضطرابی (وحشت زدگی، اضطراب جدایی، ترس از جراحت فیزیکی، هراس اجتماعی و اضطراب فراگیر) و افسردگی در فرزندان مادران دارای علائم خستگی بیشتر از فرزندان مادران بدون علائم خستگی بود؛ اما بین اختلال های رفتاری در دو گروه تفاوت معنادار وجود نداشت. براساس یافته ها پیشنهاد می شود به نقش خستگی مادران در اختلالات اضطرابی و افسردگی کودکان و نوجوانان ناشنوا توجه شود و راهکارهای روان شناختی لازم برای کاهش خستگی مادران به کار گرفته شود.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر خستگی و دلزدگی مادران مراقب کودکان کم توان عقلانی شدید و عمیق در دوره کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مادران کودکان مبتلا به ناتوانی ذهنی شدید و عمیق در دوره کووید-19 از مشکلات روان شناختی در رنج هستند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر خستگی و ملال در مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی عمیق و شدید در دوره کووید-19 بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کل مادران مراقب کودکان مبتلا به ناتوانی ذهنی شدید و عمیق شهرستان رزن در سال 1399 تشکیل دادند. در این پژوهش از طریق روش نمونه گیری در دسترس 84 مادر ملاک ورود به پژوهش را داشتند. از میان آنان 22 مادر دارای شدت علائم خستگی و ملال بودند که در دو گروه آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس ارزیابی خستگی (AFS؛ دی وریس و همکاران، 2003) و مقیاس چندبعدی حالت ملال (MBS؛ فاهلمنو همکاران، 2009) استفاده شد. برای گروه آزمایش آموزش تنظیم هیجان در 8 جلسه آموزش داده شد و گروه گواه در حین جلسات، آموزشی را دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان بر کاهش خستگی و ملال در مادران کودکان مبتلا به ناتوانی ذهنی شدید و عمیق اثربخش بوده است (05/0>p). با توجه به نتایج، آموزش تنظیم هیجان برای کاهش خستگی و ملال مادران کودکان مبتلا به ناتوانی ذهنی شدید و عمیق در دوره کووید-19 پیشنهاد می شود
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر پیامدهای ناشی از شیوع کووید-19 (استرس، اضطراب، افسردگی، خستگی، کیفیت خواب)
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۰
153 - 141
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر پیامدهای ناشی از شیوع ویروس کووید-19(استرس، اضطراب، افسردگی، خستگی، کیفیت خواب) انجام شده است. این پژوهش در قالب یک تحقیق نیمه آزمایشی با گروه کنترل و در چارچوب یک طرح پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایشی و کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، زنان سرپرست خانوار مراجعه کننده به مرکز مشاوره خیریه احسان الرضا در سال 1400 می باشد. نمونه پژوهش شامل 32 زن (16 زن گروه آزمایش و 16زن گروه کنترل) بودند. روش نمونه گیری در این پژوهش غیر تصادفی و دردسترس بود و نمونه ها بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. در این پژوهش از پرسشنامه افسردگی-اضطراب-استرس (DASS-21)، پرسشنامه سنجش چند بعدی خستگی اسمتس (MFI) و پرسشنامه کیفیت خواب (PSQI) استفاده گردید و همچنین مداخله با درمان ACT به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای صورت گرفت. داده های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری (مآنکوا) و یک متغیری (آنکوا) مورد تحلیل قرار گرفت. در نتیجه با توجه به معنادار شدن فرضیه های پژوهش، مداخله درمان ACT توانسته است میزان افسردگی، اضطراب، استرس، خستگی و کیفیت خواب را کاهش دهد.
کاربرد تحریک مغناطیسیِ فراجمجمه ای (TMS) در پاسخ و سازگاری های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۳
60 - 17
حوزه های تخصصی:
اهداف: افزایش قدرت پس از یک دوره تمرین مقاومتی و چند انقباض نسبتاً شدید (توانمندسازی پس فعالی) و همچنین کاهش قدرت بعد از انقباض های تکراری (خستگی) و حرکات کششی ایستا (ناتوانی پس فعالی)، فقط به عضله مربوط نیست؛ بلکه سایر عوامل نیز مانند سیستم عصبی در این امر دخیل هستند. در سال های گذشته روش های مختلفی همچون الکترومایوگرافی سطحی، ثبت بازتاب نخاعی و ثبت تک واحد حرکتی برای اثبات نقش عوامل عصبی در تغییرات زودگذر و ماندگار قدرت به کار برده شده است. در سی سال گذشته روش های نوینی همچون TMS برای بررسی سازوکارهای عصبی، در پاسخ و سازگاری به دنبال فعالیت مقاومتی به کار گرفته شده است و اهمیت برانگیختگی و سطح فعال سازی عصبی مرکزی در رخداد خستگی ورزشی و سازگاری های حاصل از تمرین مقاومتی نشان داده شده است. مواد و روش ها: در این مقاله به مبانی دستگاه TMS و سطوح کاربرد این تکنیک به طور اجمالی اشاره شده است. یافته ها: نتایج نشان داد سطح برانگیختگی، به ویژه در قشر حرکتی پس از تکرارهای مقدماتی با بار نسبتاً شدید و پس از یک دوره تمرین مقاومتی افزایش، پس از جلسات تمرینی خسته کننده کاهش می یابد و بعد از حرکات کششی ایستا تغییر نمی کند. نتیجه گیری: هرچند TMS ابزاری ارزشمند برای تعیین کمیت سهم عوامل عصبی است، اما به تنهایی توانایی پاسخگویی به تمام سازوکارها و سازگاری های رخ داده پس از مداخله را ندارد و ترکیبی از تکنیک های موجود در حیطه علوم اعصاب، بینش بیشتری درباره عملکرد مغز و انعطاف پذیری سیستم عصبی-عضلانی در پاسخ به ورزش حاد و مزمن فراهم می کند
تأثیر آموزش مبتنی بر هنردرمانی بر نشانه های اضطراب، افسردگی و خستگی مزمن بیماران مالتیپل آسکلروزیس (MS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر هنردرمانی بر علائم اضطراب آشکار و پنهان، افسردگی و خستگی مزمن در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) بود. این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده شد. جامعه مورد مطالعه کلیه بیماران (319 نفر) مراجعه کننده به درمانگاه بیماری های خاص بیمارستان علّی ابن ابیطالب (ع) رفسنجان در محدوده سنّی 18 تا 55 سال بودند. در مرحله غربالگری، نمونه ای متشکل از 40 نفر در نظر گرفته شد که به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. کلاس های آموزشی مبتنی بر هنردرمانی گروه آزمایش در 12 جلسه 45 دقیقه ای در روزهای دوشنبه و چهارشنبه و کلاس های گروه گواه در 14 جلسه (45 دقیقه ای) با محتوای متفاوت در روزهای یکشنبه و دوشنبه برگزار شد. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر هنر علائم اضطراب، افسردگی و خستگی را کاهش می دهد. به عبارتی، 14 جلسه آموزش مبتنی بر هنردرمانی، 30، 11، 22 و 10 درصد از واریانس اضطراب آشکار، اضطراب پنهان، افسردگی و خستگی را توضیح داد. نتیجه گیری می شود که آموزش مبتنی بر هنر در کاهش علائم اضطراب، افسردگی و خستگی در بیماران ام اس مؤثر است. پیشنهاد می شود با هدف بهبود عملکرد شناختی، عاطفی و حرکتی بیماران ام اس، آموزش مبتنی بر هنر در کلینیک های روان شناسی و کلینیک های تخصصی به عنوان درمان فرعی همراه با دارودرمانی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش خوددلسوزی شناختی بر ابعاد خستگی، خودانتقادی و اجتناب هیجانی بیماران ام. اس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۷
165 - 202
این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش خوددلسوزی شناختی بر ابعاد خستگی، خودانتقادی و اجتناب هیجانی بیماران ام. اس انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری (2 ماهه) بود. آزمودنی ها با دامنه سنی 40-20 سال و با مقیاس ناتوانی جسمانی (EDSS) 1 تا 5/5 و هدفمندانه انتخاب و به صورت تصادفی به گروه آزمایشی (آموزش خوددلسوزی شناختی) و گواه تقسیم شدند. هر دو گروه در مرحله پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری 2 ماهه به پرسشنامه های خستگی فیسک (1994)، خودانتقادی تامسون و ظروف (2004) و اجتناب هیجانی کندی (2015) پاسخ دادند. گروه آزمایش 10 جلسه آموزش خوددلسوزی شناختی را به صورت هفته ای یکبار به مدت 5/1 ساعت دریافت کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر نشان داد که آموزش خوددلسوزی شناختی بر کاهش ابعاد خستگی، خودانتقادی و اجتناب هیجانی بیماران ام. اس اثربخش هستند (001/0≥P). همچنین اثرات مداخله پس از 2 ماه پیگیری بر روی کاهش نمرات خستگی، خودانتقادی و اجتناب هیجانی حفظ شد. براساس نتایج این پژوهش می توان از آموزش خوددلسوزی شناختی در کنار مداخلات دارویی برای کاهش خستگی، خودانتقادی و اجتناب از تجارب هیجانی بیماران مولتیپل اسکلروزیس در مراکز درمانی استفاده نمود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی و رفتاری مبتنی بر خستگی و خوددلسوزی شناختی بر ابعاد خستگی و خودانتقادی بیماران مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: نظر به مزمن و طولانی بودن بیماری مولتیپل اسکلروزیس و اهمیت شاخص خودانتقادی و خستگی در این بیماران، لزوم توجه به کاربرد درمان های شناختی رفتاری و نسل سوم آن در این بیماران مغفول مانده است. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی و رفتاری مبتنی بر خستگی و درمان خوددلسوزی شناختی بر ابعاد خستگی و خودانتقادی بیماران مولتیپل اسکلروزیس انجام گرفت . روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری (2 ماهه) بود. آزمودنی ها با دامنه سنی 40-20 سال و با مقیاس ناتوانی جسمانی (EDSS) یک تا 5/5 و هدفمندانه و داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به گروه های آزمایشی و گواه تقسیم شدند. هر دو گروه در مرحله پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری 2 ماهه به پرسشنامه های خستگی فیسک (1994) و خودانتقادی تامسون و ظروف (2004) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده تحلیل کوواریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس مختلط با اندازه گیری مکرر نشان داد که درمان شناختی و رفتاری مبتنی بر خستگی و خوددلسوزی شناختی بر ابعاد خستگی و خودانتقادی بیماران مولتیپل اسکلروزیس اثربخش هستند. همچنین اثرات مداخله پس از 2 ماه پیگیری بر روی کاهش نمرات خستگی و خودانتقادی حفظ شد . نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش می توان از آموزش شناختی رفتاری مبتنی بر خستگی و خوددلسوزی شناختی در کنار مداخلات دارویی برای کاهش خستگی و خودانتقادی بیماران مولتیپل اسکلروزیس در مراکز درمانی استفاده نمود.
اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شدت درد، خستگی و الکسی تایمیا در بیماران زن مبتلا به بیماریهای روماتیسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۴) مجموعه مقالات حوزه زنان
84 - 100
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شدت درد، خستگی و الکسی تایمیا در بیماران زن مبتلا به بیماری های روماتیسمی بود. روش پژوهش: این مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه گواه بود. جامعه پژوهش زنان مبتلا به بیماری های روماتیسمی مراجعه کننده به درمانگاه روماتولوژی بیمارستان امام حسین (ع) شهر تهران در فصل بهار سال 1400 بودند که 30 نفر از آنها پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای (هفته ای یک جلسه) با روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد آموزش دید و گروه کترل در لیست انتظار برای آموزش ماند. داده ها با نسخه تجدیدنظرشده فرم کوتاه پرسشنامه درد مک گیل (دورکین و همکاران، 2009)، مقیاس شدت خستگی (کراپ و همکاران، 1989) و مقیاس الکسی تایمیا تورنتو (بگبی و همکاران، 1994) گردآوری و با روش های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-21 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد باعث کاهش شدت درد، خستگی و الکسی تایمیا در بیماران زن مبتلا به بیماری های روماتیسمی شد و نتایج در مرحله پیگیری نیز باقی ماند (001/0P<). نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و ماندگاری آن بر کاهش شدت درد، خستگی و الکسی تایمیا در بیماران زن مبتلا به بیماری های روماتیسمی بود. بنابراین، درمانگران و متخصصان سلامت می توانند از روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در کنار سایر روش های درمانی جهت بهبود ویژگی ها به ویژه کاهش شدت درد، خستگی و الکسی تایمیا استفاده نمایند.