مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
اختلال هماهنگی رشدی
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۲)
91 - 104
حوزههای تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف مطالعه اثربخشی توانبخشی شناختی(باشگاه مغز) بر سرعت پردازش درونداد و سرعت واکنش عصبی به درونداد درکودکان با اختلال هماهنگی رشدی انجام شده است. روش: روش پژوهش از جهت گردآوری اطلاعات، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان با اختلال هماهنگی حرکتی مراجعه کننده به کلینیک های توانبخشی شهر تهران در سال ۹۸-۹۹ بود. از بین کل جامعه تعداد ۲۲ نفر به صورت نمونه در دسترس از مراجعان مرکز توانبخشی صدر تهران انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش(۱۱نفر) و کنترل(۱۱نفر) به طور تصادفی جایگزین شدند. برای گردآوری اطلاعات از آزمون رایانه ای سرعت پردازش درونداد و سرعت واکنش شناختی به درونداد، نسخه ۲۰۱۸ استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس یک راهه با رعایت پیش فرض های کاربست استفاده شد. برنامه توانبخشی شناختی باشگاه مغز در ۱۰جلسه متوالی به مدت دو ماه برای گروه آزمایش اجرا شد، بعد از پایان دوره آزمایش برای رعایت اخلاق پژوهش، گروه کنترل هم آموزش دریافت کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه توانبخشی شناختی به طور معناداری در سطح ۰.۰۱p < موجب بهبود سرعت پردازش و سرعت واکنش عصبی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی شد. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی برنامه توانبخشی شناختی، کاربرد این برنامه در مراکز آموزشی توانبخشی توصیه می شود.
مقایسه اثربخشی روش سنتی و روش بازی تاکتیکی برای آموزش مهارت های ورزشی بر لذت از فعالیت بدنی در کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی تمایل به اجتناب از مشارکت در فعالیتهای بدنی دارند که منجر به عملکرد حرکتی ضعیف و پیامدهای منفی روانی در آنها می شود. هدف پژوهش حاضر مقایسۀ اثربخشی روش سنتی و روش بازی تکتیکی در آموزش مهارتهای ورزشی بر لذت از فعالیت بدنی در کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی بود. تعداد 30 نفر از کودکان پسر دارای اختلال هماهنگی رشدی شهر کرمانشاه به صورت در دسترس وارد پژوهش شدند و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره تمرینی روش بازی تاکتیکی و گروه تمرین سنتی قرار گرفتند. برنامه تمرینی شامل یک دوره برنامه آموزش بسکتبال بود که طی 12 هفته و هر هفته سه جلسه یک ساعته به دو روش سنتی و بازی تاکتیکی انجام گرفت. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامۀ اختلال هماهنگی رشدی ویلسون ( DCDQ'07 )، آزمون ارزیابی حرکات جنبشی کودکان هندرسون ( MABC-2 ) و مقیاس لذت از فعالیت بدنی ( PACES ) بود. جهت تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس در نرمافزار SPSS استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که گروه روش بازی تاکتیکی نسبت به گروه روش تمرین سنتی افزایش معناداری را در نمرات لذت از فعالیت بدنی داشتند (05/0> P ). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، پیشنهاد میشود در آموزش مهارتهای ورزشی به کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی از روش بازی تاکتیکی به جای روش سنتی استفاده شود.
تأثیر توانبخشی شناختی بر مهارت های پایه بنیادی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی: یک مطالعه نیمه تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر توانبخشی شناختی بر مهارت های پایه بنیادی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی بود. روش پژوهش نیمه تجربی بود و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کودکان 6 تا 10 ساله شهر خنج بودند. برای این منظور،40 کودک مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی به روش نمونه گیری خوشه ای و براساس ملاک های ورود و خروج به عنوان افراد گروه نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. تحریک الکتریکی در 24 جلسه و هر جلسه به مدت 20 دقیقه با شدت یک میلی آمپر روی ناحیه F3 و F4 بر روی گروه های تحقیق انجام گرفت. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه اختلال هماهنگی رشدی (DCDQ7)، آزمون ارزیابی حرکتی برای کودکان (MABC-2)، آزمون رشد مهارت های حرکتی درشت اولریخ (TGMD-2) و آزمون هوش ریون بود. تجزیه وتحلیل اطلاعات از طریق آزمون لوین، کولموگروف-اسمیرنوف و تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 05/0 انجام گرفت. یافته ها نشان داد که تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز (tDCS) بر افزایش مهارت های حرکتی جابه جایی (92/0=Eta،001/0P=،84/461F=)، کنترل شیء (90/0=Eta،001/0P=،15/351F=) و بهره حرکتی کلی (94/0=Eta،001/0P=، 21/597F=) تأثیر معناداری دارد. این روش به عنوان درمان غیردارویی می تواند در این افراد اس تفاده شود و در بهبود مهارت های پایه بنیادی که از مش کلات مهم افراد دارای این اختلال است، مفید و مؤثر باشد.
تأثیر واقعیت مجازی بر قابلیت تصویرسازی حرکتی در کودکان با اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رفتار حرکتی بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۷
33 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر برنامه تمرین واقعیت مجازی بر توانایی تصویرسازی حرکتی در کودکان با اختلال هماهنگی رشدی بود. تعداد 40 کودک دختر 7 تا 10 سال با اختلال هماهنگی رشدی در شهر تبریز با استفاده از پرسشنامه های اختلال هماهنگی رشدی والدین، سیاهه مشاهده حرکتی معلمان و آزمون برونیکز اوزرتسکی شناسایی شده و به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه تجربی و کنترل جایگزین شدند. برنامه تمرین واقعیت مجازی شامل منتخبی از بازی های سیستم ایکس باکس 360 کینکت بودند که به مدت 8 هفته(2 جلسه در هفته و هر جلسه 30 دقیقه) انجام گرفت. توانایی تصویرسازی حرکتی کودکان نیز با استفاده از آزمون چرخش دست اندازه گیری شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان دادند که بین گروه تجربی و کنترل در توانایی تصویرسازی حرکتی تفاوت معناداری وجود داشت(P
تأثیر تمرین های ادراکی حرکتی بر کنش های حرکتی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرین های ادراکی حرکتی روی کنش های حرکتی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی ( DCD ) بود. روش: به این منظور، تعداد 34 کودک مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی در دامنه سنی 10 تا 12 سال به عنوان نمونه انتخاب و به دو گروه کنترل و آزمایشی تقسیم شدند (20 نفر در گروه کنترل و 14 نفر در گروه آزمایشی قرار گرفتند) و در آزمون های پژوهش حاضر شرکت کردند. از پرسشنامه اختلال هماهنگی رشدی والدین 7 ( DCDQ- 7 ) و آزمون تبحر حرکتی برونینکس- اوزرتسکی برای تشخیص کودکان DCD استفاده شد. برای بررسی کنش های حرکتی آزمودنی ها از آزمون تولید حرکات دویی، آزمون تصویرسازی کنشی و آزمون دانش استفاده از شیء استفاده شد. آزمودنی های گروه آزمایشی به مدت هشت هفته در برنامه تمرینی شرکت کردند، اما گروه کنترل در طول این مدت در هیچ برنامه ورزشی مدونی شرکت نکردند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری ( MANCOVA ) نشان داد عملکرد آزمودنی های گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل در آزمون تولید حرکت های کنشی (در هر دو بخش حرکت های انتقالی و حرکت های غیرانتقالی) پس از دوره تمرینی به طور معناداری بهبود یافته است (05/0 P< )؛ در حالی که تفاوت معناداری بین اجرای این گروه در دو آزمون تصویرسازی کنشی و دانش استفاده از شیء در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون دیده نشد (05/0 P> ). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد یک دوره برنامه تمرینی ادراکی- حرکتی باعث بهبود اجرا و تولید اعمال کنشی در کودکان مبتلا به DCD می شود در حالی که تأثیر معناداری روی برنامه ریزی اعمال کنشی این کودکان ندارد.
اثربخشی توانبخشی شناختی مبتنی بر آموزش رفتاری و حرکتی بر ارتقای کارکردهای عملی و کاهش دلزدگی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
161 - 166
حوزههای تخصصی:
کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی به واسطه مشکل در مهارت های حرکتی و رفتاری با دلزدگی با فعالیت های سازمان یافته مواجه می شوند. از این رو پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی توانبخشی شناختی مبتنی بر آموزش رفتاری و حرکتی بر ارتقای کارکردهای عملی و کاهش دلزدگی کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی انجام شد.در قالب طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای سی نفر از دانش آموزان دختر پایه اول تا چهارم مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1401- 1400انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه غربالگری اختلال هماهنگی رشدی2007و انگیزش ورزشی پلی تیر و همکاران (2013) بود که در دومرحله پیش آزمون و پس آزمون در اختیار والدین قرار گرفت.گروه آزمایش تحت مداخله در 10 جلسه و هر جلسه به مدت 60 دقیقه قرار گرفت. برای سنجش میزان اثر بخشی مداخله از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنا داری01/0 و از نرم افزار SPSS26 بهره برداری شد. در مرحله پس آزمون تفاوت میانگین نمرات کارکردهای عملی و دلزدگی در دوگروه آزمایش و کنترل معنادار است (01/0>p ) و توانبخشی شناختی مبتنی بر آموزش رفتاری و حرکتی منجر به ارتقای کارکردهای عملی و کاهش دلزدگی در کودکان مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی شده است. بر اساس نتایج این پژوهش، استفاده از توانبخشی شناختی به عنوان روشی موثر در مراکز توانبخشی و مدارس ابتدایی برای کودکان کاربردی می باشد
اثربخشی برنامه حرکتی منتخب بر کارکرد اجرایی و عملکرد حرکتی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی برنامه حرکتی منتخب بر کارکرد اجرایی و عملکرد حرکتی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر 7-9 سال مدارس عادی منطقه 22 شهر تهران در سال 1401 بود که تشخیص اختلال هماهنگی رشدی دریافت کرده بودند. که از این میان 28 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل مجموعه آزمون ارزیابی حرکت کودکان ویرایش دوم (MABC-2) هندرسون (2007)، پرسشنامه عصب روانشناختی (CPRS-L) کانرز (2004) و آزمون عصب روانشناختی (Nepsy) کورکمن و همکاران (1998) بود. در نهایت از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری بین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در کارکردهای عصبی شناختی توجه، چالاکی (قرار دادن پین ها و رسم ماز)، هدف گیری (پرتاب کیسه شن و دریافت و پرتاب) و تعادل (راه رفتن پاشنه پنجه، تعادل ایستا و لی لی) وجود داشت (05/0p<). در آزمون زمان واکنش و خرده آزمون چالاکی دستی (نخ کشی) تغییر معناداری مشاهده نشد (05/0p>). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت برنامه تمرین های بدنی شاخص های عصب روانشناختی و عملکرد حرکتی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی را بهبود ببخشد.
اثر تحریک مستقیم فراجمجمه ای بر یکپارچگی بینایی حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودکان مبتلا به DCD در هماهنگی حرکات، کندی و عدم دقت در عملکرد مهارت های حرکتی مشکل دارند و به طور کلی در مقایسه با کودکان با رشد معمولی، عملکرد ضعیف تری در تکالیفی دارند که به یکپارچگی بینایی حرکتی نیاز دارند، بنابراین مطالعه حاضر با هدف اثر تحریک tDCS بر یکپارچگی بینایی حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی انجام گرفت. در این مطالعه نیمه تجربی که با طرح پیش آزمون - پس آزمون اجرا گردید، 40 دانش آموز 7 تا 10 ساله دارای اختلال هماهنگی رشدی با توجه به معیارهای ورود انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تحریک tDCS و تحریک ساختگی قرار گرفتند. شرکت کنندگان در پیش آزمون، به اجرای آزمون یکپارچگی حرکتی پرداختند. مرحله مداخله در 5 روز متوالی انجام گرفت که در هر روز، تحریک الکتریکی مغز از قشر حرکتی (آند C3 و کاتدFp2 ) و تحریک ساختگی انجام می گرفت. در آخرین جلسه، پس آزمون اجرا گردید. یک روز و 42 روز بعد از مرحله پس آزمون، به ترتیب مرحله پیگیری کوتاه مدت و بلندمدت انجام گرفت. داده ها به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شد. نتایج نشان داد که تحریک الکتریکی فراجمجمه ای قشر حرکتی، باعث بهبود معنی دار یکپارچگی بینایی حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی گردید. دیگر نتایج، حاکی از ماندگاری یکپارچگی بینایی حرکتی کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی در آزمون های پیگیری کوتاه مدت و بلندمدت بود. به طور کلی، نتایج مطالعه حاضر بر اثربخشی تمرینات tDCS بر یکپارچگی بینایی حرکتی کودکان اختلال هماهنگی رشدی تأکید دارد.
ترکیب مشاهدۀ عمل و تصویرسازی بر مهارت هدف گیری- دریافت در کودکان با اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر ترکیب مشاهده عمل و تصویرسازی بر دقت مهارت هدف گیری و دریافت در کودکان با اختلال هماهنگی رشدی بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. از بین دختران و پسران مبتلا به اختلال هماهنگی رشدی در شهر قم، 44 شرکت کننده با دامنه سنی 7 تا 9 سال به صورت هدفمند انتخاب شدند و در چهار گروه مشاهده عمل، تصویرسازی، مشاهده عمل + تصویرسازی (ترکیبی) و کنترل قرار گرفتند. در مرحله پیش آزمون، شرکت کنندگان 10 توپ به سمت دیوار پرتاب کردند و به طور همزمان توپ برگشتی از دیوار را دریافت کردند. مرحله مداخله در شش هفته و سه جلسه در هر هفته انجام شد و هر جلسه 10 دقیقه طول کشید. مرحله پس آزمون همانند مرحله پیش آزمون اجرا شد. داده ها به روش تحلیل کوواریانس یک راهه تحلیل شدندیافته ها: نتایج نشان داد که هم مداخله تصویرسازی، هم مداخله مشاهده عمل و هم ترکیب این دو مداخله بر بهبود اجرای مهارت هدف گیری- دریافت کودکان تأثیر معناداری دارد (0/05>P). دیگر نتایج نشان داد که ترکیب مداخله های مشاهده عمل و تصویرسازی از لحاظ آماری سبب اجرای بهتر مهارت هدف گیری- دریافت در شرکت کنندگان شد.نتیجه گیری: براساس نتایج تحقیق حاضر احتمالاً می توان از ترکیب مداخله های مشاهده عمل و تصویرسازی جهت بهبود اجرای مهارت هدف گیری و دریافت در کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی استفاده کرد.
اثر خود تنظیمی بر تبحر حرکتی و مهارت اجتماعی کودکان پیش دبستانی با اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در ورزش تربیتی (دانشگاهی) پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۲
51 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر خود تنظیمی بر تبحر حرکتی و مهارت اجتماعی کودکان پیش دبستانی بااختلال هماهنگی رشدی بود. روش پژوهش نیمه تجربی و از نوع طرح پیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کودکان بادامنه سنی 7-4 سال دارای اختلال هماهنگی رشدی شهرستان بابل بود که 30 نفر از آنها به روش هدفمند انتخاب و پس از اجرای پیش آزمون به روش تصادفی ساده در دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اختلال هماهنگی رشدی ویلسون (2007)، برونینکس- اوزرتسکی (1978) و مهارت اجتماعی گرشام والیوت (1990) استفاده شد. گروه ها به مدت 16 جلسه، دو جلسه در هفته و هر جلسه 60 دقیقه مطابق با روش آموزشی تمرین کردند و در پایان هفته هشتم پس آزمون انجام شد. تجزیه وتحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس و نرم افزار اس پی اس اس (نسخه22) در سطح معنی داری P≤0.05 انجام شد. نتایج نشان داد که خودتنظیمی بر مهارت حرکتی درشت (0.002p= و F=0.434)، مهارت حرکتی ظریف (0.001p= و F=0.820)، مهارت حرکتی ظریف و درشت (0.0031p= و F=1.153) و مهارت اجتماعی (0.0046p= و F=0.056) اثر معنی داری داشته است. در نتیجه خودتنظیمی بر رشد حرکتی و مهارت اجتماعی موثر بوده و پیشنهاد می شود از این راهبرد برای بهبود مهارت های حرکتی و اجتماعی درکودکان پیش دبستانی دارای اختلال هماهنگی رشدی استفاده شود.