مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
اضافه وزن
زمینه و هدف: چاقی و اضافه وزن در دوران کودکی و نوجوانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر 10 هفته تمرین ترکیبی بر میزان کمرین، آیریزین، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی در دختران دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق: تعداد 24 نفر از دانش آموزان دختر دارای اضافه وزن (با میانگین سنی 62/0±23/11 سال و شاخص توده بدن 48/0±97/27 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت تصادفی ساده به دو گروه کنترل (12=n) و تمرین ترکیبی (12=n) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تجربی به مدت10 هفته به اجرای برنامه تمرین ترکیبی پرداختند و گروه کنترل نیز بدون مداخله تمرینی به فعالیت های روزانه خود مشغول بودند. اندازه گیری آیریزین، مقاومت به انسولین و نیمرخ لیپیدی (کلسترول، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین با چگالی کم و بالا) قبل و پس از پایان پروتکل تحقیق انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون کوواریانس استفاده شد و سطح معنی داری نیز 05/0 p≤ در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که 10 هفته تمرین ترکیبی باعث کاهش معنی دار کمرین، انسولین، کلسترول، تری گلیسیرید و LDL-C شد (001/0>p). با این حال، مقادیر آیریزین، گلوکز و HDL-C تحت تاثیر تمرین ترکیبی قرار نگرفت (به ترتیب، 18/0=p، 37/0=p، 06/0=p). نتیجه گیری: تمرینات ترکیبی می تواند به عنوان بخشی از برنامه ورزشی دختران دارای اضافه وزن توصیه شده و جایگزین مناسبی برای تمرینات مرسوم هوازی باشد.
اثربخشی درمان عقلانی- هیجانی- رفتاری بر نمایه توده بدن، خودکارآمدی وزن و تصویر بدن در نوجوانان دختر دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مطالعه ی تأثیر روش درمانی عقلانی- هیجانی رفتاری بر نمایه توده بدن، خودکارآمدی وزن و تصویر بدن در وجوانان دختر 18-14 سال دارای اضافه وزن شهر اهواز بود. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و از طریق فراخوان عمومی و پس از ارزیابی های اولیه و تشخیص داشتن اضافه وزن توسط متخصص تغذیه 36 نفر انتخاب و در سه گروه آزمایش، پلاسیبو و فهرست انتظار به صورت تصادفی قرار گرفتند. گروه آزمایش در 12 جلسه 90 دقیقه ای شرکت کردند و علاوه بر دریافت برنامه رژیم غذایی و وزن کشی هفتگی، مداخله ی روان شناختی نیز دریافت کردند. گروه پلاسیبو به تعداد جلسات گروه آزمایش در جلسات جداگانه شرکت کردند و علاوه بر دریافت برنامه رژیم غذایی و وزن کشی هفتگی، هر هفته نیز گزارش فرم های پایش خود را ارائه می دادند. اما گروه فهرست انتظار هیچ گونه پایش و مداخله ای دریافت نکردند. هر سه گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه های مربوط به متغیرهای پژوهش را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با روش تجزیه وتحلیل کوواریانس در سطح معنی داری (05/0p<) نشان داد که در مرحله پس آزمون از نظر نمایه توده بدن بین گروه آزمایش و پلاسیبو با فهرست انتظار تفاوت معنی دار بود، اما بین گروه آزمایش و پلاسیبو در مرحله پس آزمون تفاوت معنی دار نبود. ولی در مرحله پیگیری تفاوت معنی دار بود. یعنی این که هر دو گروه در مرحله پس آزمون کاهش وزن داشتند ولی در مرحله پیگیری دو ماه و نیم گروه آزمایش وزن کاهش یافته خود را حفظ نمودند در حالی که گروه پلاسیبو بازگشت وزن داشتند. همچنین نتایج نشان داد که این درمان منجر به افزایش خودکارآمدی وزن و کاهش نارضایتی از تصویر بدن در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون و پیگیری گردید.
اثر تمرین تناوبی شدید و تداومی با شدت متوسط بر آیریزین سرمی و مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: چاقی و اضافه وزن به دلیل اثر بر اختلات متابولیکی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر اثر تمرین تناوبی شدید و تداومی با شدت متوسط بر سطح آیریزین سرمی و مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق : در پژوهش حاضر، 30 مرد با میانگین سنی 98/3±6/38 سال و شاخص توده بدنی 17/6±5/28 کیلوگرم بر متر مربع انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه 10 نفری شامل تمرین تناوبی شدید، تمرین تداومی با شدت متوسط و کنترل تقسیم گردیدند. تمرینات تناوبی شدید و تمرینات تداومی با شدت متوسط ، به مدت هشت هفته و تکرار سه جلسه در هفته به اجرا درآمدند. قبل و بعد از هشت هفته تمرین، نمونه های خونی آزمودنی ها جمع آوری و میزان سرمی آیریزین و نیمرخ لیپیدی به ترتیب با استفاده از روش های الایزا و کالریمتریک اندازه گیری گردید. سپس تغییرات درون گروهی با استفاده از آزمون t وابسته و تغییرات برون گروهی با کمک آزمون تحلیل واریانس یک راهه و بونفرونی، در سطح معنی داری 05/0>p مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها: بهبود سطوح سرمی آیریزین و مقاومت به انسولین در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل معنی دار بود، به گونه ای که این تغییرات در گروه تمرین تداومی بیشتر از گروه تمرین تناوبی شدید بود. همچنین لیپوپروتئین کلسترول با چگالی بالا در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل افزایش معنی داری داشت، در حالی که این تغییرات بین گروه های تمرینی معنی دار نبود. لیپوپروتئین کلسترول با چگالی کم در هر دو گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشت، به شکلی که این کاهش در گروه تمرین تناوبی شدید به طور معنی داری بیشتر از گروه تمرین تداومی بود. نتیجه گیری: تحقیق حاضر نشان داد که تمرینات تناوبی و تداومی با اثرگذاری بر آیریزین، مقاومت به انسولین و بعضی از متغیرهای نیمرخ های لپییدی؛ می توانند در کاهش عوارض ناشی از اضافه وزن موثر باشند.
مقایسه اثربخشی تلفیق تمرینات هوازی و رژیم غذایی با و بدون مصاحبه انگیزشی ذهن آگاهی بر ولع خوردن و کیفیت زندگی مردان غیر ورزشکار دارای اضافه وزن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از این پژوهش بررسی مقایسه اثربخشی تلفیق تمرینات هوازی و رژیم غذایی با و بدون مصاحبه انگیزشی ذهن آگاهی بر ولع خوردن و کیفیت زندگی مردان غیر ورزشکار دارای اضافه وزن بود. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه تجربی با طرح تحقیق پیش آزمون پس آزمون با گروه های تجربی و گواه می باشد بود. جامعه آماری تحقیق را مردان غیر ورزشکار مراجعه کننده به باشگاه های شهرستان شاهرود تشکیل دادند. روش نمونه گیری هدفمند بوده که بر اساس معیارهای ورود به تحقیق ۳۲ نفر انتخاب شدند که به صورت تصادفی ساده به ۳ گروه کنترل (۱۲ نفر)، تمرینات هوازی و رژیم غذایی کم کالری (۱۱) و تمرینات هوازی و رژیم غذایی کم کالری همراه با مصاحبه انگیزشی و ذهن آگاهی (۱۱) تقسیم شدند. ابزارهای تحقیق شامل، پرسشنامه ولع خوردن (FCQ) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت بود. از تحلیل واریانس یک طرفه برای تغییرات بین گروهی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ و سطح معنی داری ۰۵/۰>P استفاده شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که بین میانگین های پس آزمون متغیرهای ولع خوردن و کیفیت زندگی در گروه های کنترل و تجربی تفاوت وجود دارد (۰۰۱/۰≥p). ولی بین دو گروه تجربی تفاوت معنی داری وجود ندارد (۰۰۱/۰≤p). نتیجه گیری: به نظر می رسد که هردو گروه تجربی به یک اندازه بر متغیرهای کیفیت زندگی و ولع خوردن اثرگذار هستند. در این راستا جهت بالا رفتن اعتبار بیرونی تحقیق پیشنهاد می گردد که تحقیقات بیشتری صورت گیرد. تازه های تحقیق حسن عبدی: Google Scholar, Pubmed
نقش میانجی شفقت به خود در رابطه ذهنی سازی و خوردن هیجانی در زنان دچار اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی شفقت به خود در رابطه ذهنی سازی و خوردن هیجانی بود. روش پژوهش توصیفی -همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری را زنان با دامنه سنی 20-50 سال دانشگاه های سطح شهر تهران دچار اضافه وزن در سال تحصیلی 1400-1401 تشکیل می داند. تعداد 496 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت از مقیاس غذا خوردن هیجانی (EES) آرنا و همکاران (1995)، فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود (SCS-SF) ریس و همکاران (2011) و پرسشنامه ذهنی سازی (MQ) فوناگی و همکاران (1998) بود. از تحلیل معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج بیانگر برازش مطلوب مدل پژوهش بود. نتایج نشان داد که مولفه های ذهن آگاهی (اطمینان و عدم اطمینان) اثر مستقیم معناداری بر پرخوری هیجانی زنان ندارند (05/0<P)، اما به واسطه شفقت به خود بر خوردن هیجانی اثر غیرمستقیم معناداری دارند (05/0>P). این نتایج نشان می دهد که شفقت به خود با توجه به نقش ذهنی سازی می تواند تبیین کننده خوردن هیجانی در زنان دچار اضافه وزن باشد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر ناگویی هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع چاقی و اضافه وزن به میزان هشدار دهنده ای در ایران نیز رو به افزایش است که این مساله می تواند پیامدهای مختلف روان شناختی را برای افراد چاق به همراه بیاورد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر ناگویی هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن بود. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه زنان دچار اضافه وزن شهرستان گنبدکاووس بود که در نیمه نخست سال 1400 به کلینیک های درمان اضافه و چاقی این شهر مراجعه نمودند. از جامعه آماری پژوهش، یک گروه نمونه متشکل از 30 زن دارای اضافه وزن که به روش هدفمند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن) (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. سپس زنان دچار اضافه وزن گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک جلسه آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن قرار گرفتند ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو و همکاران (2007) و پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1988) بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنادار از لحاظ بهبود دشواری شناسایی احساسات (16/8=F، 001/0>P)، دشواری در توصیف احساسات (83/10=F، 001/0>P)، و تفکر معطوف به بیرون (89/10=F، 001/0>P)، واکنش هیجانی (35/78=F، 001/0>P)، جایگاه من (34/60=F، 001/0>P)، بریدگی عاطفی (89/34=F، 001/0>P) و آمیختگی با دیگران (61/79=F، 001/0>P) بین آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه بود (01/0>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر ناگویی هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری ادامه داشت.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
135 - 152
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن بود. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه زنان دچار اضافه وزن شهرستان گنبدکاووس بود که در نیمه نخست سال 1400 به کلینیک های درمان اضافه و چاقی این شهر مراجعه نمودند. از جامعه آماری پژوهش، یک گروه نمونه متشکل از 30 زن دارای اضافه وزن که به روش هدفمند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن) (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. سپس زنان دچار اضافه وزن گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک جلسه آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن قرار گرفتند ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه های پردازش هیجانی باکر و همکاران (2007) و پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1988) بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنادار از لحاظ بهبود سرکوبی (86/12=F، 001/0>P)، تجربه هیجانی ناخوشایند (80/10=F، 003/0=P)، نشانه های هیجانی پردازش (95/16=F، 001/0>P)، اجتناب (65/19=F، 001/0>P)، کنترل هیجانی (23/21=F، 001/0>P)، واکنش هیجانی (35/78=F، 001/0>P)، جایگاه من (34/60=F، 001/0>P)، بریدگی عاطفی (89/34=F، 001/0>P) و آمیختگی با دیگران (61/79=F، 001/0>P) بین آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه بود (01/0>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری ادامه داشت.
تاثیر یک دوره برنامه اسپارک بر خودپنداره بدنی و مهارت های بنیادی دختران دوره ابتدایی دارای اضافه وزن
منبع:
علوم حرکتی و رفتاری سال ۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
133 - 142
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر هشت هفته برنامه منتخب اسپارک بر روی خودپنداره بدنی و مهارتهای بنیادی دختران دوره ابتدایی دارای اضافه وزن انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه دختران دارای اضافه وزن مدارس ابتدایی چادگان تشکیل دادند. از این میان نمونه ای به حجم 30 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاسفرم کوتاه خودتوصیفی بدنی مارش و همکاران (1998) و آزمون رشد مهارتهای حرکتی درشت –ویرایشدوماولریخ (2000) بود. برای مداخله، گروه آزمایش به مدت 8 هفته برنامه تمرینی اسپارک (سه جلسه 45 دقیقه ای در هفته) را انجام دادند، در حالی که گروه کنترل تنها برنامه های فعالیت بدنی عادی مدارس را داشته و هیچ گونه فعالیت بدنی منظمی انجام نمی دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و برای بررسی فرضیه ها از تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که در گروه تمرین اسپارک به طور معناداری قابلیت های مهارتی و بنیادی و خودپندار بدنی و عزت نفس افزایشیافته است. بر اساس یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت برنامه اسپارک قابلیت توسعه بهتر و مثبت تر نگرش، ظاهر و توانایی های بدنی کلی در دختران ابتدایی دارای اضافه وزن را دارد.
مقایسه اثربخشی بسته ذهن آگاهی مبتنی بر خود شفقتی با بسته شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خوردن هیجانی در زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
206 - 221
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی بسته ذهن آگاهی مبتنی بر خود شفقتی با بسته شناخت درمانی مبتنی برذهن آگاهی بر خوردن هیجانی در زنان دارای اضافه وزن اجرا شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با دوره پیگیری بود. از بین زنان دارای اضافه وزن در شهر اصفهان مراجعه کننده به مراکز و مطب های کنترل و کاهش وزن در سال 1399، تعداد 45 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های پژوهش گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه رفتارهای خوردن هلندی ون استرین و همکاران (1986) بود. هر کدام از گروه های ذهن آگاهی مبتنی بر خود شفقتی از حاجی رستم (1399) و گروه شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهیتیزدل و همکاران (1995) تحت هشت جلسه درمان قرار گرفتند و گروه گواه هیچ درمانی دریافت ننمود. نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS و به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد بسته ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقتی و بسته شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر میل به خوردن (15/7= F، 001/0= P) و رفتار خوردن (74/5 = F، 002/0= P) در زنان دارای اضافه وزن تأثیر مثبت ماندگار داشته اند. نتیجه گیری: به این ترتیب می توان به منظور بهبود میل به خوردن و رفتار خوردن در زنان دارای اضافه وزن از بسته ذهن آگاهی مبتنی بر خودشفقتی و بسته شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی استفاده نمود.
بررسی تغییرات سطوح پلاسمایی FABP5 پس از یک دوره تمرینات هوازی با شدت فزاینده در زنان دارای وزن طبیعی و اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: اختلال در سوخت و ساز سلول های چربی در چاقی ممکن است با افزایش غلظت اسیدهای چرب در گردش همراه باشد. متابولیسم اسیدهای چرب توسط پروتئین متصل به اسید چرب اپیدرمال (FABP5) تحت تاثیر قرار می گیرد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح FABP5 پلاسمایی زنان با شاخص توده بدنی متفاوت بود.
روش شناسی: 13 زن سالم دارای وزن طبیعی (9/24≥ BMI کیلوگرم/متر مربع و میانگین سنی 8/1±08/31 سال) و 12 زن دارای اضافه وزن (25< BMI کیلوگرم/متر مربع و میانگین سنی 8/1±3/32 سال) در این پژوهش شرکت کردند. برنامه تمرین هوازی 8 هفته و هر هفته 3 جلسه با شدت 40 تا 80% حداکثر ضربان قلب ذخیره بود که به مدت 25 دقیقه در هفته اول اجرا شد و در هفته هشتم به 45 دقیقه رسید. سطوح پلاسمایی FABP5، نیم رخ لیپیدی خون شامل HDL، LDL، کلسترول، تری گلیسیرید و شاخص های ترکیب بدنی قبل و 48 ساعت پس از پایان تمرینات اندازه گیری شدند.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون t نشان داد که هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح پلاسمایی FABP5، وزن و شاخص توده بدن اثر معناداری نداشته است. سطوح کلسترول در هر دو گروه و LDL نیز در گروه وزن طبیعی به طور معناداری افزایش پیدا کرد (05/0>P). در حالی که تغییرات HDL و تری گلیسیرید در دو گروه نسبت به قبل از تمرین معنادار نبود.
بحث و نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد، 8 هفته فعالیت ورزشی هوازی با شدت فزاینده بر تغییرات FABP5 پلاسمایی زنان دارای وزن طبیعی و یا دارای اضافه وزن اثر بخش نیست.
واژه های کلیدی: FABP5، تمرین هوازی، زنان، وزن طبیعی، اضافه وزن
تاثیر هشت هفته تمرینات طناب زنی بر اینترلوکین-18 و پروتئین واکنشگر C نوجوانان دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : اینترلوکین 18 و پروتئین واکنش گر C (CRP) دو ریسک فاکتور قلبی- عروقی هستند که در سال های اخیر مطرح شده اند و به طور مستقل خطر آترواسکلروز را نشان می دهند. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات طناب زنی بر 18-IL و CRP نوجوانان دارای اضافه وزن و چاق است. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع نیمه تجربی است. تعداد30 نوجوان دارای اضافه وزن و چاق به طور تصادفی در دو گروه تجربی (تعداد: 15 نفر، قد 165.28 سانتی متر ، وزن 83.02 کیلوگرم، سن 13.73سال، شاخص توده بدنی (BMI) 31.04) و گروه کنترل (تعداد: 15 نفر، قد 164.54 سانتی متر ، وزن 83.02 کیلوگرم، سن 13.93 سال، BMI 30.404) تقسیم شدند. سپس گروه تجربی تحت تاثیر یک برنامه تمرینی طناب زنی فزاینده به مدت هشت هفته قرار گرفتند. در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند و تنها پیگیری شدند. متغیر های وزن، درصد چربی، BMI و حداکثر اکسیژن مصرفی (Vo2max) قبل و بعد تمرینات از هر دو گروه اندازه گیری شدند. نمونه خونی در حالت ناشتا طی دو مرحله، 48 ساعت قبل و بعد از تمرینات برای سنجش میزان 18-IL، CRP سرم گرفته شد. به منظور مقایسه ی درون گروهی از آزمون آماری t همبسته و برای مقایسه بینگروهی از آنالیز واریانس دو طرفه استفاده شد. یافته ها: پس از هشت هفته تمرینات طناب زنی در مقایسه درون گروهی با آزمون t همبسته متغیر های وزن (0.001=P)، BMI (0.001=P)، درصد چربی ( 0.001=P)، 18-IL (P=0.001) و CRP (P=0.001) کاهش معنی دار داشتند، ولی در مقایسه بین گروهی با آنالیز واریانس دو طرفه متغیر های وزن ( 0.5=P)، BMI (P=0.257)و درصد چربی (0.068=P) کاهش غیر معناداری داشتند، 18-IL (P=0.001) و CRP (P=0.01) به طور معناداری کاهش یافتند و V02max افزایش معنی دار داشت (0.009=P).بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه انجام تمرین طناب زنی موجب کاهش اینترلوکین 18 و کاهش التهاب در نوجوانان دارای اضافه وزن و چاق شد، بنابراین ممکن است انجام این گونه تمرینات در پیشگیری و کاهش آترواسکلروز در نوجوانان چاق مفید باشد
تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی دایره ای شدید و مکمل دهی تداومی و تناوبی زنجبیل برعوامل همورئولوژیکی زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: چاقی از فاکتورهای تأثیرگذار بر گرفتگی عروق است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی دایره ای شدید و مکمل دهی تناوبی و تداومی زنجبیل بر سطوح فیبرینوژن، پلاکت، هماتوکریت و هموگلوبین زنان چاق بود.مواد و روش ها: به همین منظور 44 زن چاق (میانگین سن 6.45±30.11 سال و شاخص توده بدنی 3.99±31.60 کیلوگرم بر مترمربع)، به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به چهار گروه تمرین مقاومتی + دارونما (n=11)، تمرین مقاومتی + مکمل دهی تداومی زنجبیل (n=11)، تمرین مقاومتی+مکمل دهی تناوبی زنجبیل (n=11) و تمرین مقاومتی (n=11) تقسیم شدند. آزمودنی ها به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته، تمرین مقاومتی دایره ای شدید را انجام دادند. آزمودنی های گروه های مکمل، کپسول های حاوی 500 میلی گرم مکمل زنجبیل و گروه دارونما نیز به صورت مشابه کپسول های حاوی نشاسته را روزانه در دو وعده صبح و شب بعد از صرف غذا به روش دوسوکور مصرف کردند. نمونه خون در دو مرحله پیش آزمون و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین جمع آوری شد. از روش آنالیز واریانس مکرر و تی همبسته جهت تجزیه و تحلیل داده ها در سطح معناداری 0.05>P < span lang="FA"> استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که اثر زمان بر روی متغیرهای تحقیق معنادار بود ولی اثر تعاملی گروه و زمان در هیچ کدام از متغیرها معنادار نبود و بنابراین هیچ کدام از مداخله های تمرین و مکمل تأثیر معناداری بر متغیرهای فیبرینوژن، پلاکت ها، هموگلوبین و هماتوکریت خون نداشت.بحث و نتیجه گیری: در رابطه با تأثیر ورزش بر ویسکوزیته خون و پلاسما سازوکارهای متعددی وجود دارد. فیبرینوژن سبب اتصال گلبول های قرمز به یکدیگر و به دیواره عروق شده و باعث افزایش ویسکوزیته خون می گردد. به نظر می رسد که انجام هشت هفته تمرین مقاومتی دایره ای شدید به همراه مکمل دهی تناوبی و تداومی زنجبیل نمی تواند باعث تغییر معناداری در شاخص های خونی فیبرینوژن و هموگلوبین زنان چاق شود.
تأثیر تمرین به شیوه اسنک های فعالیت ورزشی (یک راهبرد جدید) بر آمادگی قلبی تنفسی و قندخون ناشتا در پسران غیرفعال و دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: اسنک های فعالیت ورزشی به عنوان وهله های مجزای کمتر از یک دقیقه ای فعالیت ورزشی شدید که در فواصل معین به صورت دوره ای در طول روز انجام می شوند، تعریف می گردند. شواهد به دست آمده از مطالعات نشان می دهند که اسنک های فعالیت ورزشی شدید یک استراتژی موثر برای بهبود آمادگی قلبی تنفسی و شاخص های عملکرد ورزشی در بزرگسالان غیرفعال است. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر تمرین به شیوه اسنک های فعالیت ورزشی شدید بر آمادگی قلبی تنفسی و قند خون ناشتا در پسران غیرفعال و دارای اضافه وزن بود.مواد و روش ها: این مطالعه از نوع نیمه تجربی بود و 28 پسر نوجوان غیر فعال و دارای اضافه وزن (سن: 13-18 سال و شاخص توده بدنی 2.65±28.4 کیلوگرم بر متر مربع) به طور تصادفی به دو گروه تجربی و گروه کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت شش هفته و سه جلسه در هفته پروتکل تمرینی اسنک های فعالیت ورزشی را اجرا کردند. پروتکل تمرین شامل روزانه ۳×۱ دقیقه حرکت های بورپی (۲۰ ثانیه)، اسکوات پرشی (۲۰ ثانیه) و زانو بلند در جا (۲۰ ثانیه) بود که با 1 تا 4 ساعت فاصله از هم جدا شدند. حداکثر اکسیژن مصرفی و نمونه های خونی 48 ساعت قبل و بعد از پروتکل تمرینی برای اندازه گیری شاخص های مد نظر اخذ شد. داده ها با استفاده از آزمون ANCOVA و تی وابسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند (0.05>P < span lang="FA">).یافته ها: بر اساس نتایج پس از 6 هفته تمرین به شیوه اسنک های فعالیت ورزشی، حداکثر اکسیژن مصرفی افزایش و سطح قند خون ناشتا کاهش معنی دار یافت (0.05>P < span lang="FA">).بحث و نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است تمرین به شیوه اسنک های فعالیت ورزشی با شدت بالا پتانسیل بالقوه ای برای بهبود وضعیت قند خون ناشتا و عملکرد استقامتی نوجوانان دارای اضافه وزن و غیر فعال دارد.
تأثیر تمرینات هوازی و تناوبی بر سطوح آدروپین و مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: تمرینات ورزشی به عنوان یک راه کار عملی نقش مهمی در افزایش آدروپین و بهبود مقاومت به انسولین و پیشگیری از عوارض اضافه وزن دارند، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینات هوازی با شدت متوسط و تمرین تناوبی شدید بر سطوح سرمی آدروپین و ارتباط آن با مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن بود.مواد و روش ها: 24 مرد جوان با میانگین سن 3.14±28.4 سال، وزن 4.89±77.11 کیلوگرم و شاخص توده بدن 0.37±27.76 کیلوگرم مترمربع داوطلبانه در تحقیق حاضر شرکت کرده و به طور تصادفی در گروه تمرین هوازی (n=8)، تمرین تناوبی شدید (n=8) و کنترل (n=8) قرار داده شدند. تمرین تناوبی شدید (با شدت 100-90 حداکثر ضربان قلب) و تمرین هوازی (با شدت 75-50 درصد حداکثر ضربان قلب) به مدت 6 هفته و هر هفته 3 جلسه متناوب و هر جلسه 45 تا 65 دقیقه انجام شد. قبل و بعد از مداخلات نمونه خونی برای اندازه گیری سطوح آدروپین، گلوکز و انسواین در وضعیت 12 ساعت ناشتایی جمع آوری شد.یافته ها: نتایج نشان داد که 6 هفته تمرین هوازی با شدت متوسط و نیز 6 هفته تمرین تناوبی شدید منجر به افزایش معنادار آدروپین و نیز کاهش معنادار انسولین، گلوکز و مقاومت به انسولین مردان دارای اضافه وزن شدند (0.05>P). همچنین بین تغییرات آدروپین با گلوکز و مقاومت به انسولین ارتباط منفی معنادار وجود داشت (0.05>P). بین سطوح سرمی آدروپین با انسولین خون ارتباط معنادار وجود نداشت (0.05<P).بحث و نتیجه گیری: چنین نتیجه گیری می شود که هم تمرین هوازی با شدت متوسط و هم تمرین تناوبی شدید با کاهش مقاومت به انسولین در مردان دارای اضافه وزن منجر به پیشگیری از بیماری های دیابت و قلبی عروقی می شود. به نظر می رسد در این تغییرات ناشی از تمرین، آدروپین ایفای نقش می کند.
تاثیر هشت هفته تمرین HIRT بر سطوح سرمی کمرین، واسپین و فاکتورهای مؤثر در پاتوژنز دیابت در مردان پیش دیابتی چاق و اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۰)
61 - 75
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیان مولکول های زیست فعال کمرین و واسپین از طریق ارتباط بین بافت چربی و سایر سیستم های بیولوژیکی بدن انجام می گیرد که در بیماری زایی سندروم متابولیک و پاتوژنز چاقی و دیابت نقش دارند. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین HIRT بر سطوح سرمی کمرین، واسپین و فاکتورهای موثر در پاتوژنز دیابت در مردان پیش دیابتی چاق و اضافه وزن بود.
روش پژوهش: در این تحقیق نیمه تجربی 30 نفر از مردان چاق پیش دیابتی (30 تا 45 سال) به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل (هر گروه 15 نفر)، تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه به مدت 60 دقیقه در برنامه HIRT با شدت 80 تا 85 درصد یک تکرار بیشینه شرکت کردند. سطوح سرمی کمرین، واسپین و شاخص های دیابت در دو نوبت پیش و پس آزمون اندازه گیری شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد مقادیر کمرین (001/0=P)، واسپین (001/0=P)، انسولین (001/0=P)، گلوکز (001/0=P) و مقاومت به انسولین (001/0=P)، در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری یافت. نتایج درون گروهی t زوجی نیز کاهش معنادار کمرین (001/0=P، 90/0- درصد)، واسپین (003/0=P، 6/16- درصد)، انسولین (001/0=P، 5/17- درصد)، گلوکز (001/0=P، 1/19- درصد) و مقاومت به انسولین (001/0=P، 8/40- درصد) در پاسخ به پروتکل تمرین را نشان داد (P<0.05).
نتیجه گیری: احتمالاً تمرینات HIRT می تواند بر شاخص های کمرین، واسپین و برخی فاکتورهای مؤثر در دیابت و ترکیب بدنی در مردان چاق پیش دیابتی تأثیر مفیدی داشته باشد.
بررسی ابعاد بازاریابی اجتماعی درگرایش دانش آموزان به فعالیت ورزشی و کنترل وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در ورزش تربیتی (دانشگاهی) زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
17 - 38
حوزه های تخصصی:
تمرین و فعالیت بدنی منظم در تمامی دوره های زندگی به ویژه در دوران کودکی و نوجوانی، نقش مهمی در تعیین تندرستی و سبک زندگی آتی افراد دارد بدین جهت که شناخت استعدادها و توانایی های بدنی در این دوره شکل گرفته و طی زندگی آتی فرد تکمیل می شود.لذا هدف پژوهش حاضر مدل سازی ابعاد بازاریابی اجتماعی در گرایش دانش آموزان به فعالیت ورزشی و کنترل وزن بود .تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری تحقیق را مدیران ارشد دفتر تربیت بدنی وزارت و ادارات کل آموزش و پرورش استان ها بودند. نمونه آماری بصورت کل شمار 150 نفر در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته ای بود. برای تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از آمار توصیفی و همچنین به منظورتعیین بین متغیرها از طریق آزمون فریدمن از نرم افزار SPSS23 و در بخش آمار استنباطی از مدل معادلات ساختاری از نرم افزار Smart PLS استفاده شد. براساس نتایج مدل تحقیق مشاهد شد که ابعاد بازاریابی اجتماعی در گرایش به فعالیت ورزشی و کنترل وزن برازش مطلوب و معنی داری دارد. همچنین نتایج تحقیق نشان داد اولویت ابعاد بازاریابی اجتماعی در گرایش دانش آموزان به فعالیت های ورزشی و کنترل وزن به ترتیب شامل عموم مردم ، پیشنهاد، قابلیت دسترسی، هزینه مشارکت، ایجاد شرکا، سیاست و خط مشی و ارتباطات اجتماعی می باشد. امید است که مربیان و معلمان و عوامل ورزشی کشور از این رویکرد جهت ارتقاء سلامتی دانش آموزان بیشتر استفاده کنند.