مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
تمرین تناوبی
حوزه های تخصصی:
امروزه در تحقیقات بسیاری نشان داده شده است که تمرینات ورزشی به سلامت و بهبود عملکرد مغز منجر می شود. همچنین ممکن است مسیرهای عصبی و نورولوژیکی را در مغز افزایش دهند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر ۸ هفته تمرین تناوبی با شدت ۸۰ درصد سرعت بیشینه در هفته اول تا ۱۱۰ درصد سرعت بیشینه در هفته آخر بر میزان کلوتو، PLPو TNF-α بافت مخچه موش های سالم بود. بدین منظور، تعداد ۲۰ سر موش ماده به طور تصادفی به دو گروه تمرین (۱۰=n) و کنترل (۱۰=n) تقسیم شدند. در گروه تمرین، حیوانات ۸ هفته تمرین تناوبی بر تردمیل را اجرا کردند. ابتدا به مدت ۳ دقیقه با سرعت ۶ متر بر دقیقه دویدند و هر ۳ دقیقه یک بار، ۳ متر بر دقیقه به سرعت تردمیل اضافه شد تا زمانی که قادر به حفظ این شدت نباشند. آخرین تلاش هر موش به عنوان حداکثر سرعت درنظر گرفته شد. در نهایت، پروتکل تمرینی به مدت ۸ هفته ۵ جلسه در هفته اجرا شد. از روش وسترن بلات به منظور اندازه گیری متغیرهای تحقیق استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل در سطح معناداری 05/0 P≤ تجزیه تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد، تمرین تناوبی به افزایش میزان کلوتو (01/0P≤) , PLP (05/0P≤) و کاهش میزان TNF-α (05/0P≤) در گروه تمرین در مقایسه با گروه کنترل منجر شد. در نهایت می توان گفت ۸ هفته تمرین تناوبی میزان پروتئین های میلین ساز را افزایش و میزان TNF-α را کاهش داد. به نظر می رسد تمرین ورزشی با افزایش در بیومارکرهای میلین ساز، نقش مهمی در حفاظت از سیستم اعصاب مرکزی دارد.
تأثیر دوازده هفته تمرین تناوبی شدید بر پویایی میتوکندریایی میوسیت های قلبی رت های دیابتی نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۸)
25 - 38
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر 12 هفته تمرین تناوبی شدید بر بیان ژن های DRP1, MFN2 و OPA1 در عضله قلبی رت های نر ویستار دیابتی نوع 2 بود. بدین منظور 20 سر رت 10 هفته ای (با میانگین وزن 20±220 گرم) به صورت تصادفی به 2 گروه 10 تایی کنترل دیابتی و دیابتی با تمرین تناوبی شدید تقسیم شدند. برنامه تمرینی به مدت 12 هفته و هفته ای 5 جلسه با مدت و سرعت مشخص اجرا شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، عضله بطن قلب حیوانات از بطن جهت آزمایش های ژنتیک جدا شد. نتایج پژوهش با استفاده از آزمون T مستقل (05/0P≤) تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در بیان ژن MFN2 میان گروه های کنترل دیابتی و دیابتی تمرینی وجود نداشت (337/0=P)، اما 12 هفته تمرین به افزایش معنادار بیان ژن پروتئین های DRP1 (001/0=P) و OPA1 (001/0=P) در رت های دیابتی منجر شد. به طور کلی می توان گفت که تمرین ورزشی تناوبی شدید ممکن است بیان ژن های مربوط به پویایی میتوکندریایی را در بیماری دیابت به طور مثبتی تنظیم کند.
تغییرات بیان ژن شاخص های پرو و آنتی آپوپتوتیک بافت کبد و مقاومت به انسولین پس از تمرین تناوبی و مصرف عصاره آویشن در رت های دیابتی نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۲
61 - 84
حوزه های تخصصی:
دیابت می تواند باعث واردکردن صدمه بافتی و مرگ سلولی یا آپوپتوز در برخی بافت های حیاتی مثل کبد شود. پژوهش حاضر با هدف مطالعه تغییرات بیان ژن آپوپتوزی و آنتی آپوپتوزی بافت کبد و شاخص مقاومت به انسولین پس از انجام دادن تمرین تناوبی و مصرف عصاره آویشن شیرازی در رت های چاق دیابتی نوع دو انجام شد. در این مطالعه، 36 سر رت نر ویستار چهارهفته ای در دامنه وزنی 20 ± 110 گرم از مؤسسه رویان با هدف آشنایی با محیط برای دو هفته نگهداری شدند و به حدود 20 ± 190 گرم رسیدند. همه رت ها برای مدت 20 هفته با رژیم پرچرب تغذیه شدند تا به میانگین وزنی حدود 50 ± 407 گرم رسیدند. برای ایجاد مدل دیابتی نوع دو، 25 میلی گرم STZ با دوز کم بر کیلوگرم وزن بدن به شیوه تزریق درون صفاقی به رت ها تزریق شد که گلوکز ناشتای بین mg/dl 150 تا400 معیار دیابتی شدن در نظر گرفته شد. سپس همه موش ها دیابتی شدند و در چهار گروه کنترل، تمرین تناوبی، آویشن و تمرین-آویشن قرار گرفتند. پروتکل تمرینی به صورت هشت هفته تمرین تناوبی، پنج جلسه در هفته با تناوب شدید دو دقیقه ای با دو تا هشت تناوب و با 80 تا 90 درصد vo2max و تناوب استراحت یک دقیقه ای با 50 تا 56 درصد vo2max اجرا شد. عصاره آویشن به صورت گاواژ به میزان mg/kg 200 برای پنج روز در هفته به مدت هشت هفته داده شد. شاخص مقاومت به انسولین با استفاده از فرمول محاسبه شد و بیان ژن های آپوپتوزی بافت کبد نیز توسط RT-PCR اندازه گیری شد. از تحلیل واریانس یک طرفه، تحلیل واریانس دوعاملی، آزمون تعقیبی بنفرونی و شاخص تعیین اندازه اثر برای مقایسه میزان تأثیر هریک از متغیرهای مستقل استفاده شد. سطح معناداری آزمون ها P ≤ 0.05 در نظر گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که در مقایسه با گروه کنترل، تمرین تناوبی شدید به کاهش معنا دار گلوکز و شاخص مقاومت به انسولین منجر شد. همچنین تمرین تناوبی و مصرف عصاره آویشن به کاهش بیان ژن Bax و افزایش بیان Bcl2 در سلول های کبدی در مقایسه با گروه کنترل منجر شد (P < 0.05). درمجموع، تمرینات تناوبی همراه با مصرف عصاره آویشن در رت های دیابتی به بهبود نیمرخ گلیسیمیک و تغییرات سطوح گلوکز و انسولین و نیز تغییرات مثبت و مناسب در بیان ژن های آپوپتوزی و ضدآپوپتوزی کبدی منجر شد (P < 0.05).
تأثیر محافظتی تمرین تناوبی شدید بر سمیت قلبی ناشی از دوکسوروبیسین به واسطۀ کاهش بیان mir-499 در رت های نر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۳)
137 - 146
حوزه های تخصصی:
مقدمه: دوکسوروبیسین داروی مؤثری در درمان انواع سرطان است، ولی کاربرد آن به دلیل سمیت قلبی محدود شده است. درباره تأثیر محافظتی تمرین تناوبی شدید در مقابل سمیت قلبی ناشی از دوکسوروبیسین و مکانیسم های آن تحقیقات نادری وجود دارد. هدف این تحقیق بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید پیش از القای دوکسوروبیسین بر میزان بیان miR-499، که به طور گسترده ای در شرایط فیزیولوژیکی در قلب بیان می شود، در سلول های قلبی است. روش پژوهش: 24 سر رت نر ویستار به طور تصادفی به چهار گروه (6=n) تقسیم شدند: 1- کنترل-سالین (Control)؛ درمان با دوکسوروبیسین (20 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن) (DOX)؛ 2- تمرینات تناوبی شدید (HIIT) (هشت هفته، 7 ست 4 دقیقه ای 80-90 درصد VO<sub>2 max مجزاشده با دوره های سه دقیقه ای 65–75 درصد VO<sub>2 max) و درمان با دوکسوروبیسین پس از اتمام آخرین جلسه تمرینات تناوبی شدید (HIIT+DOX). بررسی میزان بیان miR-499 با روش RT-PCR انجام گرفت. از تجزیه وتحلیل واریانس یکطرفه و سپس آزمون تعقیبی توکی برای بررسی آماری داده ها استفاده شد (05/0>α). یافته ها : نتایج نشان داد القای دوکسوروبیسین بیان miR-499 را به طور معنا داری در بافت بطن چپ قلب افزایش می دهد (05/0>P). همچنین میزان بیان miR-499 پس از تمرین افزایش یافت، ولی این تفاوت از نظر آماری معنا دار نبود. تمرین پیش از القای دوکسوروبیسین نیز موجب کاهش معنا دار میزان بیان miR-499 در گروهHIIT+DOX نسبت به گروه DOX شد (05/0>P). بنابراین انجام تمرین تناوبی شدید پیش از القای دوکسوروبیسین می تواند تغییرات بیان miR-499 ناشی از دوکسوروبیسین را کاهش دهد. نتیجه گیری: نتیجه اینکه تمرین تناوبی شدید می تواند روش مناسبی در محافظت قلب در برابر سمیت قلبی ناشی از دوکسوروبیسین از طریق کاهش میزان بیان miR-499 باشد.
تأثیر شیوه های تمرینی منتخب بر بیان ژن های ANG1و ANG2 در بافت چربی زیرجلدی رت های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۳)
227 - 240
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در فرایند سازگاری های فیزیولوژیکی انسان آنژیوژنز است که با ایجاد مداوم رگ های خونی از طریق فعالیت آنژیوپویتین ها به ترمیم و رشد بافت های بدن کمک ویژه می کند. در تحقیق حاضر تأثیر سه شیوه تمرینی تداومی با شدت متوسط، تداومی پرشدت و تناوبی پرشدت بر بیان ژن های آنژیوپویتین1 و آنژیوپویتین2 در بافت چربی زیرجلدی رت های نر ویستار بررسی شد. روش پژوهش: بدین منظور 32 سر رت نر ویستار با میانگین وزن 5/34±3/236 گرم و سن هشت هفته به صورت تصادفی در چهار گروه تمرین هوازی دویدن تناوبی شدید (شامل چهار وهله تناوب شدید با شدت 90 تا 100 درصد VO<sub>2max و چهار وهله تناوب کم شدت در 50 تا 60 درصد<sub> VO<sub>2max در زمان کل 38 دقیقه)، تمرین هوازی دویدن تداومی با شدت متوسط (شامل دویدن در 65 VO<sub>2max در زمان کل 47 دقیقه)، تمرین هوازی دویدن تداومی پرشدت (شامل دویدن در 65 درصد VO<sub>2max در زمان کل 40 دقیقه با شیب فزاینده نوار گردان هر دو هفته به میزان 2 درصد) و گروه کنترل قرار گرفتند. 24ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی پس از بی هوشی کامل نمونه برداری بافت چربی زیرجلدی از ناحیه شکم انجام گرفت. مقادیر بیان ژن آنژیوپویتین1 و آنژیوپویتین2 در بافت چربی زیرجلدی با روش RT-PCR اندازه گیری شد. با توجه به غیرطبیعی بودن توزیع داده ها در برخی گروه ها از روش آماری کروسکال والیس استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد بیان ژن آنژیوپویتین1 در هر سه گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل افزایش داشت که این میزان در گروه تداومی با شدت متوسط معنادار بود. بیان فاکتور آنژیوپویتین2 نیز در هر سه گروه نسبت به گروه کنترل افزایش داشته که این میزان در گروه تداومی پرشدت معنادار است. نتیجه گیری: به طور کلی به نظر می رسد تمرینات تداومی بر افزایش بیان آنژیوپویتین1 و 2 در بافت چربی زیرجلدی تأثیر مثبتی دارد.
آثار حاد دوی تناوبی هوازی و تمرین استقامتی با وزنه بر میزان اشتها در مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : در مطالعات پیشین مشخص شده است که عوامل زیادی بر اشتها و میزان انرژی دریافتی افراد تأثیرگذار می باشند. تمرین ورزشی یکی از این عوامل می باشد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه آثار حاد دوی تناوبی هوازی و تمرین استقامتی با وزنه بر میزان اشتها در مردان دارای اضافه وزن می باشد. روش تحقیق : در طرح یک گروهی با آزمون های مکرر، 12 مرد دارای اضافه وزن (30>BMI>25) به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. افراد در طی 3 هفته با فواصل یک هفته ای جهت پاک سازی پلاسما به ترتیب تصادفی در موقعیت های دوی تناوبی هوازی، شرایط کنترل و تمرین استقامتی با وزنه در گروه های چهار نفره قرار گرفتند. دوی تناوبی شامل سه وهله 10 دقیقه ای با فواصل استراحتی 5 دقیقه ای با شدت درک فشار بورگ معادل 13 ، و تمرین استقامتی با وزنه انجام 8 حرکت اصلی با 40 درصد یک تکرار بیشینه ( 1RM ) با 20 تکرار بود. میزان اشتها با استفاده از مقیاس اندازه گیری آنالوگ بصری ارزیابی شد. از آزمون t مستقل جهت مقایسه تفاوت میانگین ها در سطح p <0/05 استفاده گردید. یافته ها : میزان تمایل به غذا 9 ساعت پس از تمرین نسبت به پیش آزمون در هر دو جلسه تمرینی دوی تناوبی هوازی و تمرین استقامتی با وزنه، به طور معناداری کاهش یافت (p =0/01). نتایج آزمون t مستقل تفاوت معناداری بین این میزان کاهش تمایل به غذا در دو جلسه تمرینی نشان نداد ( p =0/80). میزان احساس سیری 9 ساعت پس از تمرین نسبت به پیش آزمون در هر دو جلسه تمرینی، افزایش یافت؛ اما این تغییر تنها در جلسه تمرین استقامتی با وزنه معنادار( p =0/001) بود. این مقادیر در جلسه کنترل تغییر معناداری نیافت. نتیجه گیری : با توجه به نتایج پژوهش حاضر، تمرین استقامتی با وزنه هم باعث کاهش معنادار تمایل به غذا، و هم افزایش معنادار میزان احساس سیری 9 ساعت پس از تمرین می شود؛ این در حالی است که دوی تناوبی هوازی تنها باعث کاهش معنادار تمایل به غذا می گردد، از این رو می توان گفت تمرین استقامتی برای کاهش اشتها و کمک به تعدیل انرژی دریافتی در مردان دارای اضافه وزن، موثرتر است.
اثر دو نوع تمرین تناوبی شدید برشاخص های عملکردی و خونی پاروزنان مرد نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: تمرینات تناوبی اثرات متفاوتی بر شاخص های فیزیولوژیک و عملکردی ورزشکاران دارد. همچنین اثرات متنوعی بر عوامل خونی موثر بر عملکرد در پی این تمرینات گزارش گردیده است. بنابراین، مطالعه حاضر قصد دارد به بررسی اثر دو نوع تمرین تناوبی بر شاخص های عملکردی و عوامل خونی پاروزنان نخبه مرد و مقایسه آن با تمرین سنتی بپردازد. روش تحقیق: تعداد 30 پاروزن نخبه با میانگین سنی 3/60±22/40 سال، حاضر در اردوهای ملی در سال 1393 به طور تصادفی در سه گروه تمرین تناوبی فزآینده، تناوبی یکنواخت و سنتی استقامتی قرار گرفتند. اکسیژن مصرفی بیشینه، میانگین سرعت ارگومتر (vRmax)، بیشترین زمان فعالیت ارگومتر در سرعت میانگین (TvRmax)، ضربان قلب و لاکتات خون پس از آزمون بیشترین زمان فعالیت ارگومتر در دو مرحله پیش و پس آزمون اندازه گیری شد. طول دوره تمرین در سه گروه تناوبی فزآینده، تناوبی یکنواخت و سنتی؛ 8 هفته طول کشید. شاخص های خونی شامل سلول های قرمز خون، هماتوکریت، هموگلوبین و میانگین تخریب هموگلوبین با دستگاه آنالیزگر خون اندازه گیری شدند. از روش تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معنی داری 0/05>p برای استخراج نتایج استفاده شد. یافته ها: بهبود معنی داری در اکسیژن مصرفی بیشینه (به ترتیب با 0/0001=p و 0/03=p)، vRmax (به ترتیب با 0/02=p و 0/02=p)، و TvRmax (به ترتیب با p=0/01 و 0/03=p) در دو گروه تمرین فزآینده و یکنواخت مشاهده شد. میانگین برون ده توان نیز در گروه تمرین فزآینده (0/02=p) و یکنواخت (0/03=p) بهبود یافت؛ اما تغییرات در عوامل هموریولوژیک بین سه گروه تفاوت معنی داری نداشت (05/0<p). نتیجه گیری: تمرینات تناوبی فزآینده و یکنواخت موجب ارتقای سطح عملکرد پاروزنان می گردند؛ اما تمرین تناوبی فزآینده در میزان تحمل فعالیت شدید در آستانه لاکتات، بهبودی بیشتری ایجاد می کند.
تاثیر 8 هفته تمرینات تداومی و تناوبی بر سطوح سرمی اینترلوکین-6، عامل نکروز تومور-آلفا و پروتئین واکنشی C در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: برخی از سایتوکاین ها به عنوان عوامل پیش بینی خطر بیماری های قلبی- عروقی معرفی گردیده اند. هدف از این مطالعه تعیین اثر 8 هفته تمرین تداومی و تناوبی بر سطوح سرمی اینترلوکین- 6 (IL-6)، عامل نکروز تومور-آلفا (TNF-α) و پروتئین واکنشی C (hs-CRP) با حساسیت بالا در زنان بسکتبالیست بود. روش تحقیق: تعداد 38 نفر زن بسکتبالیست سالم به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند و به طور تصادفی به سه گروه تمرین تداومی، تمرین تناوبی و کنترل تقسیم شدند. خونگیری در دو مرحله پیش و پس آزمون و پس از 12 ساعت ناشتایی صورت گرفت. تمرینات تداومی و تناوبی به مدت 8 هفته، هر هفته 3 جلسه به ترتیب با شدت 55% تا 70% حداکثر ضربان قلب افزایش یافت و تمرین تناوبی با شدت 60% تا 75% حداکثر ضربان قلب اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 و استفاده از آزمون یک طرفه آنوا و آزمون تعقیبی توکی انجام شد. یافته ها: هشت هفته تمرین تداومی و تناوبی، IL-6 (به ترتیب با 04/0p< و 03/0p<)، TNF-α (به ترتیب با 03/0p< و 01/0p<) و hs-CRP (به ترتیب با 04/0 p<و 009/0p<) را به طور معنی داری کاهش دادند. به علاوه، تمرینات تناوبی در مقابل تمرینات تداومی منجر به کاهش بیشتر سطوح IL-6 (20% در مقابل 19/13%؛ 08/0 p<)، TNF-α (12/42% در مقابل 31/29%؛ 20/0p<) و hs-CRP (17/52% در مقابل 17/21%؛ 01/0p<) گردیدند. نتیجه گیری: هر دو نوع تمرین تداومی و تناوبی سطوح سایتوکین های التهابی را به طور معنی داری کاهش دادند؛ اما تاثیر تمرینات تناوبی در کنترل این عوامل خطرساز بیماری های قلبی- عروقی بیشتر بود.
تأثیر 8 هفته تمرین تناوبی شدید و تداومی متوسط بر مولکول چسبان بین سلولی-1، پروتئین واکنشی C و شاخص های قلبی- متابولیکی مردان میان سال(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف : مولکول چسبان بین سلولی-1 (ICAM-1) نسبت به شاخص های التهابی مانند پروتئین واکنشی C (CRP)، در پیش بینی بیماری قلبی- عروقی دقت بیشتری دارد، ولی تأثیر انواع تمرینات ورزشی بر این شاخص و وضعیت التهابی و متابولیکی بیماران سندرم متابولیک، به خوبی شناخته نشده است؛ از این رو تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر 8 هفته تمرین تناوبی شدید و تداومی متوسط بر ICAM-1، CRP و شاخص های قلبی- متابولیکی مردان میان سال به اجرا درآمد. روش تحقیق : سی و چهار مرد دارای سندرم متابولیک به طور تصادفی سه گروه تمرین تناوبی شدید (12=n)، تمرین تداومی متوسط (12=n) و گروه کنترل (10=n) تقسیم شدند و در حالت پایه و پس از انجام 8 هفته (سه جلسه دویدن در هفته) تمرین تداومی و تناوبی (به ترتیب با شدت 70-60 و 75-50 حداکثر ضربان قلب ذخیره)، خونگیری در حالت ناشتا به عمل آمد. گلوکز و چربی خون به روش آنزیمی (با کیت های شرکت پارس آزمون) و CRP و ICAM-1 سرم به روش الایزا (با کیت های شرکت کوزابیو) اندازه گیری شدند. از آزمون تحلیل واریانس یک سویه و آزمون t همبسته برای تحلیل داده ها در سطح اطمینان آماری 95 درصد استفاده شد. یافته ها: هر دو نوع تمرین تداومی و تداومی به ترتیب باعث کاهش معنی دار ICAM-1 (001/0=p، 04/0=p)، CRP (001/0=p، 02/0=p)، تری گلیسرید (001/0=p، 001/0=p)، قندخون ناشتا (001/0=p، 001/0=p)، فشار متوسط سرخرگی (008/0=p، 02/0=p)، دور کمر (001/0=p، 04/0=p)، وخامت کلی سندرم متابولیک (001/0=p، 001/0=p) و مقاومت انسولینی (007/0=p، 03/0=p) و افزایش HDL خون (001/0=p، 01/0=p)، شدند. فقط در مورد HDL (005/0=p)، دور کمر (001/0=p) و امتیاز z سندرم متابولیک (001/0=p)، تمرین تداومی اثرگذاری بیشتری داشت. نتیجه گیری: با وجود یکسان بودن اثرگذاری هر دو نوع تمرین بر CRP و ICAM-1 سرمی، تمرین تداومی بر دور کمر، HDL و وخامت سندرم متابولیک بیماران تاثیر بیشتری داشت که مناسب بودن بیشتر این نوع تمرینات برای کمک به این گروه را پیشنهاد می کند.
تأثیر یک دوره تمرین تناوبی همراه با مکمل پرسیاوشان بر سطوح پروتئین سرفکتانت (SP-A) ریه رت های نر(مقاله علمی وزارت علوم)
زمینه و هدف: SP-A فراوان ترین پروتئین سرفکتانت ریوی است که نقش مهمی در از بین بردن عفونت و از بین بردن واسطه های التهابی دارد. از طرفی، پرسیاوشان با دارا بودن عناصر ضدالتهابی همچون فلاونوئیدها و ساپونین ها، نقش مؤثری در مهار واکنش های التهابی بازی می کند. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک دوره تمرین تناوبی همراه با مکمل پرسیاوشان برسطوح SP-Aریه رت های نر بود. روش تحقیق: در این مطالعه تجربی، 30 سر رت نر نژاد ویستار سه هفته ای با میانگین وزن 9±68 گرم به طور تصادفی به گروه های کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرین پس از پایان دوره 6 هفته ای تمرین تناوبی، به سه گروه تمرین، مکمل و تمرین + مکمل تقسیم گردید. به گروه های مکمل و مکمل+ تمرین، به مدت سه هفته مکمل گیاهی پرسیاوشان به صورت روزانه 200 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن به صورت گاواژ خورانده شد. اندازه گیری سطوح SP-A ریه با استفاده از کیت کازابایو ساخت کشور چین و به روش الایزا انجام شد. تحلیل داده ها با آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی LSD در سطح 05/0≥p انجام گرفت. یافته ها: پس از مدت 6 و 9 هفته تمرین تناوبی نسبت به گروه های کنترل، تفاوت معنی داری در سطوح SP-A ریه (به ترتیب با 14/0p= و 28/0p=) مشاهده نگردید؛ اما سطوح SP-A ریه در گروه تمرین – مکمل پرسیاوشان نسبت به سایر گروه ها (0001/0p=) به طور معنی داری کاهش یافت. نتیجه گیری: به نظر می رسد مکمل پرسیاوشان با توجه به ترکیبات ضد اکسایشی موجود در آن توانسته است اثرات پاتوفیزیولوژیکی تمرین تناوبی فزآینده را مهار و شاخص های التهابی را به خوبی کاهش دهد و موجب تقویت سیستم ایمنی ریه شود؛ هر چند بررسی های بیشتر در این زمینه ضرورت دارد.
اثر تعاملی مصرف ویتامین E همراه با تمرینات ورزشی تداومی و تناوبی بر محتوای مغزی عامل رشد اندوتلیال عروقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پراکسید هیدروژن (2O2H) باعث بیان عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) می شود، این در حالی است که این دو عامل خود تحت تاثیر تمرینات ورزشی و ویتامین E قرار می گیرند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر مصرف ویتامین E سوکسینات و تمرینات تداومی و تناوبی برVEGF و 2O2H مغز موش های صحرایی بود. روش تحقیق: 56 سر موش صحرایی آلبینو ویستار (12 هفته سن، 250 تا 300 گرم وزن) به طور تصادفی در 7 گروه کنترل (C)، حامل (V)، مکمل (S)، تمرین تداومی (CT)، تمرین تداومی + مصرف مکمل (CT+S)، تمرین تناوبی (IT) و تمرین تناوبی + مصرف مکمل (IT+S) تقسیم شدند. مغز موش ها متعاقب 6 هفته تمرین تداومی (80 درصد max2VO) و تناوبی (95 تا 100 درصد max2VO) توام با مصرف ویتامین E (60 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن/روز) برداشته شد. محتوای VEGF به روش ساندویچ الایزا و 2O2H به روش رنگ سنجی اندازه گیری شدند. از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی برای استخراج نتایج در سطح 0/05>p استفاده شد. یافته ها: سطوح 2O2H (به ترتیب با 0/01=p و 0/001=p) وVEGF (به ترتیب با 0/007=p و 0/001=p) مغز به طور معنی داری در هر دو گروه CT و IT نسبت به گروه C افزایش یافت؛ به گون ه ای که افزایش 2O2H وVEGF در گروه IT نسبت به CT بیشتر بود (0/02=p برای هر دو عامل 2O2H وVEGF). با وجود این، مکمل دهی ویتامین E تاثیری بر 2O2H (به ترتیب با 0/59=p= 0/99 ،p و 0/51=p) و VEGF (به ترتیب با 0/99=p= 0/99 ،p و 0/67=p) مغز سه گروه S،CT+S وIT+S نداشت. به علاوه، همبستگی معنی داری بین 2O2H و VEGF مغز دیده شد (0/001=p= 0/73 ،r). نتیجه گیری: اجرای تمرینات ورزشی تناوبی با حداکثر شدت نسبت به اجرای تداومی، موجب افزایش بیشتری در عوامل درگیر در رگ زایی می شود و مکمل دهی ویتامین E سوکسینات تاثیری بر این سازگاری های ندارد.
تأثیر تمرین تناوبی با شدت بالا بر سطوح لپتین گردشی در افراد با و بدون بیماری های مزمن: مروری نظام مند و فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۶)
71 - 87
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف تحقیق حاضر بررسی اثر تمرین با شدت بالا (HIIT) بر سطح سرمی لپتین افراد با و بدون بیماری های مزمن بود. روش پژوهش: در این تحقیق از جست وجوی نظام مند در مقالات فارسی و انگلیسی منتشرشده تا دسامبر 2022، در پایگاه های اطلاعاتی وب آف ساینس، اسکاپوس، پابمد، مرکز جهاد دانشگاهی و مگیران با استفاده از کلیدواژه های مربوط استفاده شده است. پس از انتخاب مقالات موردنظر و بر اساس معیارهای ورود به تحقیق، فراتحلیل نتایج انجام گرفت. اندازه اثر (SMD) و فاصله اطمینان 95 درصد، با استفاده از نرم افزار CMA2 محاسبه شد. برای بررسی ناهمگونی، از آزمون I 2 و برای سوگیری انتشار از آزمون فونل پلات و تست Egger استفاده شد. تمامی تحلیل ها با استفاده نرم افزار CMA2 انجام گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که HIIT به کاهش معنا دار لپتین [008/0P= ،(07/0- تا 48/0CI: -) 28/0-] منجر شد. همچنین آنالیز داده های 9 مداخله نشان داد که تفاوت معنا داری بین HIIT و تمرین تداومی (MICT) بر مقادیر گردشی لپتین وجود نداشت [82/0P= ،(27/0 تا 34/0CI: -) 03/0-]. نتایج تحلیل زیرگروهی بر اساس وضعیت سلامتی آزمودنی ها نشان داد که HIIT به کاهش معنا دار لپتین در افراد با بیماری های مزمن منجر می شود. بحث: HIIT به کاهش مقادیر گردش خونی لپتین، به ویژه در افراد با بیماری های مزمن منجر می شود. با وجود عدم تفاوت معنا دار بین HIIT و MICT، HIIT مداخله مقرون به صرفه از لحاظ زمانی برای کاهش لپتین است.
تاثیر 12 هفته تمرین تناوبی با شدت بالا و مصرف کورکومین بر سطوح پلاسمایی IL-6، TNF آلفا و CRP در مردان مبتلا به دیابت نوع دو با چربی خون بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : تاثیر تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) همراه با مصرف کورکومین بر شاخص های التهابی در افراد با سندرم متابولیک هنوز به طور دقیق مشخص نیست. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر تعاملی 12 هفته HIIT همراه با مصرف کورکومین بر سطوح پلاسمایی اینترلوکین-6 (IL-6)، عامل نکروز دهنده تومور-آلفا (TNF آلفا) و پروتئین واکنشگر C (CRP) در مردان مبتلا به دیابت نوع دو با چربی خون بالا بود. روش تحقیق : بدین منظور، 60 مرد مبتلا به دیابت نوع دو با چربی خون بالا (شاخص توده بدن 51/1±31/09 کیلوگرم/مترمربع) به صورت تصادفی در چهار گروه 15 نفره شامل گروه HIIT، HIIT+ مصرف کورکومین، مصرف کورکومین، و کنترل-دارونما قرار گرفتند. مداخله HIIT و مصرف 2100 میلی گرم کورکومین سه نوبت در روز، به مدت 12 هفته انجام شد. نمونه گیری با فاصله زمانی 24 ساعت در پیش آزمون و 48 ساعت پس از آخرین جلسه صورت گرفت. شاخص های IL-6، TNF آلفا و CRP به روش الایزا سنجش شدند. نتایج با استفاده از روش تحلیل کوواریانس دو راهه و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 0/05>p استخراج گردید. یافته ها : بیشترین تغییرات معنی دار در شاخص توده بدن با 78/5 درصد کاهش (0001/0=p)، چربی بدن با 20/62 درصد کاهش (0/002=p) و حداکثر اکسیژن مصرفی با 11/74 درصد افزایش (0/04=p) در گروه HIIT + مصرف کورکومین مشاهده شد. اثر تعاملی HIIT و مصرف کورکومین سبب کاهش معنی دار TNF آلفا (0/01=p)، IL-6 (p=0/01) و CRP (p=0/02) شد. اثر اصلی HIIT به طور معنی داری TNF آلفا (0/01=p)، IL-6 (p=0/02) و CRP (p=0/03) را کاهش داد و کورکومین باعث کاهش معنی دار TNF آلفا (04/0=p)، IL-6 (0/03=p) و CRP (0/03=p) گردید. بیشترین کاهش معنی داری از پیش آزمون تا پس آزمون در TNF آلفا (87/7 درصد، 0/0001=p)، IL-6 (23/09 درصد، 0/0001=p) و CRP (53/75 درصد، 0/0001=p) در گروه HIIT + مصرف کورکومین مشاهده شد. نتیجه گیری : مداخله HIIT همراه با مصرف کورکومین در مقایسه با اثر هر کدام به تنهایی، باعث بهبودی بیشتر در نشانگرهای التهابی مردان مبتلا به دیابت نوع دو با چربی خون بالا می شود.
بررسی تاثیر تمرینات سرعتی متناوب روی تغییرات لپتین ولیپو پروتئین HDL دانشجویان پسر غیر ورزشکار دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر تمرینات سرعتی متناوب بر تغییرات لپتین ولیپو پروتئین HDL دانشجویان پسر غیر ورزشکار دانشگاه تهران بود. در ابتدا 30 نفر از دانشجویان غیر ورزشکار به طور تصادفی وخوشه ای انتخاب شدند. این افراد به دو گروه 15 نفری کنترل و تمرینی تقسیم شدند. قبل وبعد از تمرینات از هر نفر آزمایش خون گرفته و میزان لپتین و لیپو پروتئین HDL آنها از طریق ELISA,SANDWICH اندازه گیری شد. دوره تمرینی شامل 16 هفته و هرهفته 3 جلسه تمرین بود. نتایج نشان داد که تمرینات سرعتی تناوبی باعث تغییرات معنادار برلپتین سرم آزمودنی ها نگردید (46/0=P). تمرینات سرعتی تناوبی باعث تغییرات معنادار روی لیپو پروتیین HDL-C گردید(009/0=p ).
مقایسه تاثیر تمرینات تناوبی و تداومی بر عملکرد محور هورمون رشد/ فاکتور رشد شبه انسولینی 1 در زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی مقایسه اثر دو شیوه تمرین تناوبی و تداومی بر عملکرد محور هورمون رشد و فاکتور رشد شبه انسولین یک می باشد.
روش شناسی: 36 آزمودنی چاق غیرفعال به طور تصادفی به سه گروه 12 نفره، تمرین تناوبی (با میانگین سن 27/2±58/23 سال، شاخص توده بدنی 33/0±60/30 کیلوگرم متر مربع، درصد چربی 33/0±59/35 درصد) و گروه تداومی (با میانگین سنی 84/2±41/25 سال، شاخص توده بدنی 55/0±51/30 کیلوگرم متر مربع، درصد چربی 47/0± 54/35 درصد) و گروه کنترل (با میانگین سن 4/2±22سال، شاخص توده بدنی 51/0±54/30 کیلوگرم متر مربع، درصد چربی 64/0±49/35 درصد) تقسیم شدند. برنامه تمرین تناوبی و تداومی شامل دویدن باشدت 75-60 درصد ضربان قلب بیشینه به مدت 8 هفته وهر هفته 3 جلسه بود. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون t- زوجی و واریانس یک طرفه، در سطح معناداری 05/0P < انجام گرفت.
یافته ها: این پژوهش نشان داد که در گروه تناوبی و تداومی سطوح GH و IGF-1 سرمی به طور معنی داری افزایش یافت. همچنین میزان درصد چربی بدن در هر دو گروه به طور معنی داری کاهش یافت (05/0P < ). تغییرات سطوح GH و BMI و درصد چربی بدن در پس آزمون گروه های تناوبی، تداومی و کنترل معنی دار بود (05/0P < )، ولی سطوح IGF-1 در پس آزمون گروه ها معنی دار نبود.
بحث و نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرین تداومی باعث افزایش بیشتر سطح هورمون رشد شده و به تنظیم تعادل وزن منجر می شود.
واژه های کلیدی: هورمون رشد، فاکتور رشد شبه انسولینی1، تمرین تناوبی، تمرین تداومی
سازگاری شاخص های عصبی عضلانی مردان سالمند سارکوپنیک به تمرین تناوبی شدید و مکمل ال- سیترولین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: سالمندی با کاهش قدرت و توده عضلانی و یا محدودیت در فعالیت، که به عنوان سارکوپنیا شناخته می شود همراه است. بنابراین، هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر هشت هفته تمرین تناوبی شدید و مکمل ال- سیترولین بر میزان سرمی CAF و شاخص های عضلانی مردان سالمند مبتلا به سارکوپنیا بود.مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 41 مرد سالمند سارکوپنیک به طور تصادفی در چهار گروه تمرین تناوبی شدید + دارونما، سیترولین، تمرین تناوبی شدید + سیترولین و دارونما قرار گرفتند. تمرین تناوبی شدید به مدت 8 هفته و 2 جلسه در هفته و شامل فعالیت 30 ثانیه ای رکاب زدن روی دوچرخه کارسنج (شدت 85 تا 90 درصد ضربان قلب ذخیره) بود. مکمل سیترولین یک روز درمیان به مقدار شش گرم مصرف شد. قبل و بعد از مداخله تمرینی، شاخص های عضلانی (شاخص کیفیت عضلانی، زمان آزمون برخاستن و رفتن، تعداد برخاستن نشستن از صندلی) اندازه گیری و نمونه خونی (برای اندازه گیری CAF) گرفته شد. از آزمون تحلیل واریانس مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی و سطح معناداری 0.05≥P استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که در گروه تمرین + مکمل و تمرین + دارونما CAF سرمی کاهش و شاخص کیفیت عضلانی و زمان آزمون نشستن و برخاستن افزایش معنی داری نسبت به گروه دارونما داشت (0.05≥P). گروه تمرین + مکمل و تمرین + دارونما منجر به بهبود شاخص توده عضلانی و سرعت راه رفتن شدند (0.05≥P).بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق، تمرینات تناوبی شدید با دو جلسه در هفته منجر به بهبود شاخص های عصبی عضلانی در مردان سالمند سارکوپنیک شد و بنابراین، می تواند به عنوان یک روش موثر در پیشگیری و کاهش سارکوپنیا در نظر گرفته شود.
تأثیر 8 هفته تمرین تناوبی با شدت متوسط بر ترکیب بدنی و استقامت قلبی-تنفسی دانش آموزان دختر نوجوان چاق
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، مطالعه تأثیر هشت هفته تمرینات تناوبی با شدت متوسط بر ترکیب بدنی و استقامت قلبی- تنفسی دانش آموزان دختر چاق دوره متوسطه دوم بود. بنابراین 20 دختر دانش آموز چاق، به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. پس از کسب رضایتنامه از والدین، آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه تمرین (10 نفر) و کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه کنترل به زندگی عادی خود ادامه داده و گروه تمرینی تحت مداخله تمرین تناوبی با شدت متوسط قرار گرفتند. دوره تمرینی به مدت هشت هفته و با توالی سه جلسه در هفته انجام گرفت. پروتکل تمرینی شامل دو نوبت با شش تکرار بود. آزمودنی ها در نوبت اول 6 زمان 30 ثانیه ای را با 70 درصد ضربان قلب بیشینه اجرا کردند و بین وهله ها، 30 ثانیه استراحت فعال (دویدن با 50 درصد ضربان قلب بیشینه) داشتند. قبل و پس از هشت هفته، ترکیب بدنی با دستگاه آنالیز بدن و توان هوازی از طریق آزمون 1600 یارد اندازه گیری شد. تمام تحلیل ها با آزمون کواریانس و با در نظر گرفتن معنی داری کمتر از 05/0 انجام گرفت. نتایج نشان داد که درصد چربی و شاخص توده بدن در گروه تمرین کاهش معنی داری؛ و در مقابل، توان هوازی و توده خالص بدنی افزایش معنی داری داشت. با توجه به نتایج به نظر می رسد تمرین تناوبی با شدت متوسط در بهبود ترکیب بدنی و توان هوازی دختران نوجوان چاق موثر باشد.