مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
ارزش برند
منبع:
مدیریت فناوری اطلاعات دوره ۴ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۲)
187 - 212
حوزههای تخصصی:
نبود راهکارهای لازم برای ارتقای برند شرکت های اینترنتی در ایران مسئله ای است که بایستی توجه ویژه ای به آن داشت. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر ارزش برند شرکت های اینترنتی از دیدگاه دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- پیمایشی است و جامعه ی آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی تشکیل داده است که تاکنون حداقل یک بار از شرکت های اینترنتی خرید داشته اند. روش نمونه گیری با توجه به انجام پژوهش همزمان برخط و عدم دسترسی به لیست کامل جامعه ی آماری به صورت طبقه ای در دسترس گرفته شد. برای این منظور از پرسشنامه حضوری و اینترنتی استفاده شد. پس از تجزیه وتحلیل های آماری که نشان داد، جامعه ی آماری دارای توزیع نرمال است؛ از آزمون مدل یابی حداقل مربعات جزئی و آزمون فریدمن استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد، از میان عوامل مؤثر بر ارزش برند، ارتباطات بازاریابی و خدمات مشتری از اولویت برخوردارند و به ترتیب، آگاهی برند، کیفیت ادراک شده از برند، تعاملات و وفاداری برند از عوامل بعدی اثرگذار بر ارزش برند به شمار می روند.
ارائه الگوی سنجش کارایی شرکت ها با نقش معیار های نظارتی ( رویکرد فرهنگی و لاسو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۵۳)
65 - 96
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار تأثیرگذاری عوامل نظارتی در" نظام راهبری شرکتی" به روش فرهنگی و لاسو به عنوان روشیسودمند در ارزیابی کارایی شرکتی استفاده شده است. اندازه گیری کارایی شرکت ها بر مبنای روش تحلیل پوششی داده ها ، روش سودمندی است. متغیرهای مستقل الگو، شامل متغیرهای نظارتی در نظام راهبری شرکتی است که با استفاده از الگوریتم متغیرگزینی فرهنگی، پارامترهایی انتخاب شده اند که با کارایی شرکت های مورد بررسی، بالاترین همبستگی را دارند. سپس با استفاده از الگوی لاسو، کارایی شرکت ها محاسبه و یافته های تجربی در154 شرکت فعال در بازار بورس اوراق بهادار تهران در بازه ی زمانی 1390 تا 1397، نشان می دهد که متغیرهای نسبت مالکیت نهادی، نسبت مدیران غیرموظف، ارتباط سیاسی شرکت، نسبت مالکیت مدیریتی و تمرکز مالکیت نسبت به سایر متغیرها قدرت بالاتری در تبیین کارایی شرکت ها با استفاده از روش فرهنگی دارند.
بررسی تاثیر ارزش برند بر رابطه بین اعتبار تجاری و عملکرد آتی
حوزههای تخصصی:
امروزه هر شرکتی تمایل دارد تا از برندی قدرتمند نسبت به سایر رقبا برخوردار باشد. تمامی شرکت های انتفاعی و غیرانتفاعی در دنیا به دنبال آن هستند تا با بالا بردن ارزش برند خود در بازارهای داخلی و خارجی، فروش و درنهایت سودآوری بیشتری داشته باشند. اعتبار تجاری نقش اساسی در فعالیت های تجاری هر شرکتی دارد و اعتبار تجاری در شرکت نشان دهنده میزان اعتماد تأمین کنندگان و اعتباردهندگان به شرکت است و یک ابزار تأمین مالی کوتاه مدت محسوب می شود. از این رو هدف این تحقیق بررسی این موضوع است که آیا ارزش برند بر رابطه بین اعتبار تجاری و عملکرد آتی تاثیر معناداری دارد یا نه؟ جامعه آماری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سال های 1391 تا 1399 و با استفاده از اطلاعات 118 شرکت و روش رگرسیون خطی چند متغیره به آزمون فرضیه پرداخته شد. نتایج آزمون فرضیه اول، نشاندهنده این است که اعتبار تجاری با عملکرد آتی رابطه معنادار دارد. و همچنین نتایج فرضیه دوم حاکی از آن است که متغیر تعاملی ارزش برند * اعتبار تجاری رابطه معنادار با عملکرد آتی دارد.
بررسی تأثیر تحول دیجیتال بر روی سهم بازار با نقش میانجیگرانه ی ارزش برند (مطالعه ی موردی شرکت بیمه البرز)
حوزههای تخصصی:
با وجود اهمیت بالای تحول دیجیتال در ارزش برند شرکت ها و همچنین ایجاد مزیت رقابتی برای آن ها، این نقش تا حد زیادی در ادبیات موضوع تحقیق و همچنین در فضای کسب و کار کشور مغفول مانده است. به نظر می رسد که هنوز، میزان تاثیر تحول دیجیتال بر روی ابعاد مختلف کسب و کار شرکت های تولیدی و خدماتی روشن نشده است. از این رو، در این تحقیق به بررسی تاثیر تحول دیجیتال بر روی سهم بازار با در نظر گرفتن نقش میانجیگرانه ی ارزش برند پرداخته شده است. پژوهش حاضر از لحاظ روش، توصیفی - همبستگی بوده و از لحاظ هدف، در زمره ی تحقیقات کاربردی قرار می گیرد. همچنین از منظر روش جمع آوری داده ها، تحقیق حاضر از رویکرد پیمایشی بهره برده است و داده ها توسط پرسشنامه جمع آوری گردید. جامعه آماری تحقیق کلیه ی کارکنان در شرکت بیمه البرز در شهر تهران بودند و برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران جامعه ی محدود استفاده شد. در نهایت نرمال بودن متغیرها با آزمون کولموگروف – اسمیرنوف بررسی شدند و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی و مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مجذورات جزئی و نرم افزار SMART – PLS استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد ارزش برند میتواند نقش میانجی در تاثیر تحول دیجیتال بر روی سهم بازار در صنعت بیمه کشور ایفا نماید.
واکاوی نقش تعدیل گری مدیریت دانش در رابطه سرمایه های فکری و مزیت رقابتی برند: با تمرکز بر نقش میانجی ارزش برند (نمونه پژوهش: هتل های اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۵
151 - 182
حوزههای تخصصی:
امروزه از سرمایه فکری به منظور خلق و افزایش ارزش سازمانی استفاده می گردد و موفقیت یک سازمان به توانایی آن در مدیریت این منبع کمیاب بستگی دارد، به علاوه یکی از قابلیت های مهم سازمانی که می تواند به سازمان ها در خلق و تسهیم دانش بسیار کمک کند و برای آن ها در مقایسه با سازمان های دیگر مزیت رقابتی ایجاد کند، ارزش برند و مدیریت دانش می باشد. ازاین رو، در پژوهش حاضر به واکاوی نقش تعدیل گری مدیریت دانش در رابطه بین سرمایه های فکری و مزیت رقابتی پرداخته می شود. این پژوهش از نوع توصیفی–همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از مدیران هتل های شهر اردبیل است؛ که به صورت تصادفی تعداد 130 نفر از اعضای نمونه در دسترس قرار گرفته و پرسشنامه ها تکمیل شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار Smart-pls تجزیه وتحلیل شدند. بررسی نتایج این تحقیق نشان داد که ارزش برند نتوانست نقش میانجی را در رابطه بین سرمایه فکری و مزیت رقابتی ایفا کند و همچنین استفاده از سرمایه های فکری با ارتقای مدیریت دانش به ایجاد مزیت رقابتی در سازمان های مهمان نوازی و هتلداری منجر می شود.
اثر تبلیغات آنلاین بر ارتقای قصد خرید مصرف کنندگان زعفران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۹
56 - 83
حوزههای تخصصی:
توجه به تبلیغات آنلاین در سطح رسانه ها و نقش مهمی که بر رفتار مشتریان دارد امروزه به عنوان عاملی مهم در رقابت پذیری بین برندها تبدیل شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر تبلیغات آنلاین بر روی ارتقای قصد خرید مصرف کنندگان زعفران بوده است. روش تحقیق مورد استفاده از نوع توصیفی و پیمایشی می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه مشتریان شرکت سحرخیز می باشد .حجم نمونه بااستفاده از فرمول جامعه نامحدود 384 نفر تعیین گردید و روش نمونه گیری از نوع خوشه ای می باشد. داده های تحقیق با روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده و ابزار مورد استفاده پرسشنامه بوده است. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ 0.887 و روایی ابزار با روش محتوایی و سازه مورد تأیید قرار گرفته اند . اطلاعات پژوهش به کمک نرم افزار اس پی اس اس و لیزرل و با استفاده از آزمون های آماری، توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج این تحقیق حاکی از آن است که نظرات مصرف کنندگان در محیط آنلاین تاثیر مثبت و معناداری بر ارتقای تصویر برند و ارتقای ارزش برند دارد. همچنین نتایج تاثیر تصویر برند در تبلیغات آنلاین بر ارزش برند شرکت و قصد خرید مصرف کنندگان را تایید می کند به علاوه نتایج نشان می دهد ارزش برند در تبلیغات آنلاین تاثیر مثبت و معناداری بر روی قصد خرید مصرف کنندگان دارد .
سنجش رضایتمندی شهروندان از محور غذا و تفریح در برندسازی شهری، مطالعه موردی: شهرک توحید سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برندهای شهری ماندگار از بسترهای اجتماعی و برهم کنش جریانات تعاملی انسان و محیط شکل می گیرند و ملاک ارزیابی آن، میزان رضایتی است که در اثر تجربه محیط بر ذهن شهروندان ثبت می شود. هدف اصلی این پژوهش، سنجش میزان رضایت مندی شهروندان شهر سبزوار از تجربه طرح آزمایشی برندسازی خیابانی منتخب در شهرک توحید شهر سبزوار با عنوان"خیابان غذا و تفریح" می باشد. روش تحقیق این پژوهش ماهیتی تحلیلی-توصیفی دارد که در ابتدا، برای مشخص شدن بهترین خیابان جهت اجرای طرح آزمایشی برندسازی و بررسی دیدگاه شهروندان با تکیه بر مولفه های ترافیکی و کالبدی، از تکنیک تاپسیس استفاده شده است. بر این اساس، خیابان فردوسی به عنوان بستر آزمایش طرح برندسازی انتخاب و سپس با اجرای جشنواره آزمایشی خیابان غذا و تفریح به ثبت میزان رضایت و شناسایی نیازهای اصلی شهروندان در صورت تداوم طرح، پرداخته شد. در این راستا، از طریق فرمول کوکران، 384 پرسشنامه بین تمامی شهروندان، توزیع و طبق آزمون کرونباخ پایایی و اعتبار این پرسشنامه ها 713/0 محاسبه شد. در نهایت داده های گردآوری شده با آزمون تی تک نمونه مورد ارزیابی قرار گرفت بر این اساس سطح معنای مولفه ها از 05/0 کمتربوده و فرضیه رضایتمندی شهروندان از طرح پیشنهادی با عنوان خیابان غذا و تفریح تائید شد. تنها مولفه ای که از منظر شهروندان نیاز به توجه بیشتر در طرح های آتی دارد، بحث آسایش اقلیمی با سطح معنای 10/0 است. در نهایت نیز از طریق آزمون فریدمن مولفه های رضایت مندی کاربران از طرح برندسازی، به ترتیب در 4 سطح: رضایت از کیفیت های اجتماعی، کیفیت های عملکردی-کالبدی، کیفیت های مدیریتی و کیفیت های زیست محیطی رتبه بندی شدند.
بازاریابی اینستاگرامی و تاثیر آن بر ارزش ویژه برند
اینستاگرام به عنوان یک کانال بازاریابی کارامد و بصری برای ایجاد ارزش ویژهی برند در ذهن مصرفکنندگان استفاده میشود. بنابراین، این مطالعه بر آن است تا فعالیتهای بازاریابی اینستاگرامی را طبقهبندی کند و تأثیرات مرتبط آن بر ایجاد ارزش ویژهی برند مشتریمحور (آگاهی از برند، تصویر برند، کیفیت ادراکشده، عشق به برند، و قصد استفادهی مجدد از اینستاگرام) از طریق فعالیتهای بازاریابی اینستاگرامی را تحلیل کند. در این راستا، دادههایی از 358 مشتری قهوه که از یکی از پنج حساب اینستاگرامی برند قهوه در این مطالعه استفاده کرده بودند گردآوری شد و با استفاده از نرمافزارهای SPSS و AMOS تحلیل شدند. نتایج نشان داد که چهار بُعد فرعی (تعامل، سرگرمی، سفارشیسازی، و پیرو مُد روز بودن) فعالیتهای بازاریابی اینستاگرامی بر ارزش ویژهی برند (آگاهی از برند، تصویر برند، و کیفیت ادراکشده) تأثیر میگذارند، که خود اینها منجر به وفاداری نگرشی (عشق به برند) و وفاداری رفتاری (قصد استفادهی مجدد از اینستاگرام) نسبت به برند میشوند. این پژوهش بهطور جامعی تأثیر فعالیتهای بازاریابی اینستاگرامی بر ارزش ویژهی برند مشتریمحور را نشان میدهد. یافتههای این مطالعه به برندهای قهوه این امکان را میدهد تا بهطور دقیقتری رفتارهای خرید مشتریان خود در آینده را از راه فعالیتهای بازاریابی اینستاگرامی پیشبینی کنند و راهنمایی برای مدیریت ارزش ویژهی برند نیز فراهم میکنند.
بررسی نقش تبلیغات روی لباس داوران لیگ برتر فوتبال بر آگاهی از برند در بینندگان تلویزیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرکت ها همواره بدنبال روش هایی برای ارتقاء برندهای خود هستند و تبلیغات از طریق ورزش یکی از بهترین روش ها می باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی نقش تبلیغات روی لباس داوران لیگ برتر فوتبال بر آگاهی از برند در بینندگان تلویزیونی بود. مطالعه پیش رو از منظر ماهیت و هدف از نوع کاربردی و همچنین از نوع تحقیقات نیمه تجربی با یک گروه پیش آزمون و پس آزمون بود که جمع آوری داده ها به شیوه میدانی صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل بینندگان تلویزیونی بازی های لیگ برتر فوتبال بود که 30 نفر نمونه به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه استاندارد آگاهی از برند بود. روایی ابزار با استفاده از نظر متخصصان و پایایی ابزار با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ تایید شد. پرسشنامه تحقیق در دو نوبت (قبل و دو ماه پس از شروع لیگ برتر) توزیع و جمع آوری شد. جهت تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، شاخص های مرکزی و پراکندگی) و آمار استنباطی (آزمون کولموگروف اسمیرنف و آزمون تی وابسته) استفاده شد. نتایج نشان داد در تمامی مولفه های متغیر آگاهی از برند پس از دو ماه از شروع لیگ برتر تغییر معنی داری حاصل شده است. به نظر می رسد قابلیت برندینگ توسط داوران فوتبال نیز قابل انجام است و فدراسیون فوتبال می تواند در پیشنهاد بسته های تبلیغاتی به شرکت های تجاری با تاکید بر حضور داوران در همه صحنه های بازی در قاب تلویزیون، از این قابلیت بهتر استفاده نماید.
طراحی مدل ارتقای ارزش برند بیمه ایران مبتنی بر اقدامات مؤثر کنترلی و کاهش دهندۀ رفتارهای انحرافی مخرب کارکنان به روش آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
101 - 122
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: برندها همواره تحت تأثیر عوامل درونی و بیرونی هستند که در ارتقای ارزش آنها نقش اساسی ایفا می کنند. عوامل رفتاری کارکنان سطوح مختلف از عالی تا عملیاتی از جمله عوامل درون سازمانی محسوب می شوند که بر ارزش برند تأثیر دارند. زیرا اگر رفتارها مثبت باشند، منجر به ارتقای ارزش برند؛ اما اگر منفی و انحرافی باشند، برای شرکت ها در محیط بسیار رقابتی، به ویژه بنگاه های اقتصادی دولتی تهدید محسوب می شوند؛ در چنین شرایطی به کارگیری اقداماتی در راستای کنترل و کاهش رفتارهای انحرافی ضروری به نظر می ر سید. بنابراین هدف پژوهش، طراحی مدل ارتقای ارزش برند بیمه ایران به عنوان یکی از بنگاه های اقتصادیِ دولتی از طریق کاربست اقدامات مختلف در نظر گرفته شد.روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف اکتشافی-کاربردی و به لحاظ روش، آمیخته است. جامعه آماری پژوهش تمامی خبرگان اعم از مدیران رده بالا، سرپرستان شعب و نمایندگی های بیمه ایران در استان های شمالی کشور از جمله گیلان، مازندران و گلستان در نظر گرفته شد. در بخش کیفی، از روش کیفی فراترکیب و روش هفت مرحله ای سندلوسکی و همکاران (2007) به منظور احصای اقدامات مؤثر بهره گرفته شد؛ سپس به منظور تعیین مؤثرترین اقدامات از دیدگاه خبرگان بیمه ایران از روش دومرحله ای دلفی– فازی استفاده شد. در بخش کمّی نیز به منظور اعتبارسنجی و آزمون مدل از روش حداقل مربعات جزئی بهره گرفته شد. حجم نمونه در بخش دلفی– فازی 30 نفر خبره بود و در بخش کمّی، 340 پرسش نامه به روش نمونه گیری غیراحتمالی سهمیه ای بین کارشناسان بیمه سه استان شمالی توزیع شد. یافته ها: ابتدا با بهره گیری از روش کیفی فراترکیب، اقدامات مؤثر برای کنترل و کاهش رفتارهای انحرافی احصا و با روش تحلیل مضمون 51 اقدام در 4 دسته کدگذاری شد؛ سپس با روش دلفی– فازی و توزیع فرم های نظرسنجی بین 30 نفر از خبرگان بیمه ایران در 3 استان شمالی گیلان، مازندران و گلستان، 39 اقدام با اعداد قطعی بالای 7/0 در 4 دسته نهایی و مدل ساختاری برای بررسی تأثیر اقدامات بر ارزش برند طراحی شد. در بخش کمی، پرسش نامه ای حاوی 51 سؤال به روش نمونه گیری سهمیه ای بین 340 نفر از کارکنان شعب و نمایندگی های بیمه ایران در سه استان توزیع و گردآوری شد. نتایج برازش مدل ساختاری نشان داد که مدل با شاخص نیکویی برازش معادل 52/0، از برازش قوی برخوردار است. همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان داد که اقدامات ساختاری و سازمانی با ضریب مسیر 79/0 بیشترین تأثیر را بر ارزش برند دارند. نتیجه گیری: در این پژوهش مشخص شد که یکی از مهم ترین دغدغه های مدیران بنگاه های اقتصادی دولتی در بازار به شدت رقابتی، کاربست اقداماتی مؤثر در راستای کنترل و کاهش انحرافی کارکنان است تا در محدوده منطقی و سازنده ای قرار گیرند، در غیر این صورت، اعتبار و ارزش برندشان خدشه دار می شود. بنابراین برای کنترل و کاهش این گونه رفتارهای مخرب باید پیشنهادهای پژوهش مورد توجه قرار گیرد.
تاثیراعتماد برند بروفاداری مشتریان با میانجیگری ارزش برند وتعدیلگری احترام،شهرت وعشق به برند در صنعت فروشگاه تخفیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی بهمن و اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
127 - 143
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تاثیر اعتماد برند بر وفاداری مشتریان با نقش میانجی ارزش برند و تعدیل گری احترام، شهرت و عشق به برند در صنعت خرده فروشی زنجیره ای است. پژوهش حاضر از منظر هدف کاربردی و از منظر روش و ماهیت در زمره پژوهش های توصیفی-همبستگی قرار دارد. جامعه آماری پژوهش را مشتریان فروشگاه زنجیره ای دیلی مارکت در شهر تهران تشکیل داده اند که 385 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. جهت انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی جهت انتخاب شعب و نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس جهت توزیع پرسشنامه در میان مشتریان استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه استاندارد با طیف پنچ گزینه ای لیکرت می باشد که پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ و روایی آن از طریق روایی محتوا و تحلیل عاملی تاییدی مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها که از طریق نرم افزار پی ال اس انجام گرفت نشان داد که تاثیر اعتماد برند و ارزش برند بر وفاداری مشتریان تاثیر معنی داری می گذارد. همچنین نقش میانجی ارزش برند و تعدیل گری احترام برند در تاثیر اعتماد برند بر وفاداری مشتریان تایید شد. نتایج به دست آمده از روابط بین متغیرهای مورد بررسی می تواند مورد استفاده فروشگاه دیلی مارکت جهت برنامه ریزی بهتر در راستای وفاداری مشتریان و کسب مزیت رقابتی قرار گیرد.
طراحی مدل وزنی شاخص های قیمت گذاری ارزش برند در صنعت خودرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
231 - 268
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل وزنی شاخص های قیمت گذاری ارزش برند در صنعت خودرو کشور به انجام رسید. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ رویکرد، اکتشافی-پیمایشی است. جامعه آماری نیز گروهی از خبرگان دانشگاهی و اجرایی بودند که با مباحث برندینگ و ارزش گذاری برند و همچنین با صنعت خودرو کشور آشنایی کامل داشتند. بر این اساس و با استفاده از روش نمونه گیری قضاوتی، 35 نفر به عنوان افراد مشمول در تیم خبرگان پژوهش انتخاب شدند. در مرحله شناسایی شاخص های قیمت گذاری ارزش برند، از ابزار مصاحبه بازو در مراحل غربالگری و دسته بندی شاخص ها و جهت دستیابی به مدل وزنی شاخص های قیمت گذاری ارزش برند، از پرسشنامه های بسته استفاده گردید. در این پژوهش، در فازهای مختلف، از روش ها و نرم افزارهای مختلفی بهره گرفته شد. در مرحله غربالگری و دسته بندی شاخص ها، روش های تحلیل توصیفی و استنباطی همچون میانگین، آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، آزمون تی تک نمونه ای و تحلیل عاملی و برای انجام محاسبات، نرم افزارهای Excel و SPSS به کار گرفته شد. در مرحله دستیابی به مدل وزنی نیز، از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی (FUZZY AHP) و جهت انجام محاسبات آن نیز، نرم افزار SuperDecision مورد استفاده گرفت. سرانجام، نتایج پژوهش منجر به شناسایی 9 بُعد (تمایز، اعتبار، آگاهی، تعلق، اعتماد، کیفیت، وفاداری، مسئولیت اجتماعی و تداعی) و 28 شاخص فرعی گردید و وزن نهایی آن ها تعیین شد
بررسی تأثیر مسئولیت های اجتماعی شرکت بر ارزش ویژه برند و وفاداری به برند با تحلیل نقش میانجی اعتماد به برند در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
167 - 190
حوزههای تخصصی:
امروزه بحث مسئولیت های اجتماعی شرکت به یکی از ابزارهای اساسی برای بهبود وفاداری به برند و ارزش ویژه برند تبدیل شده است، بنابراین تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر مسئولیت اجتماعی بر ارزش ویژه برند و وفاداری به برند با در نظر گرفتن نقش میانجی اعتماد به برند در بین دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شده است. دانشجویان با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شده اند. با در نظر گرفتن حجم جامعه برابر 15157 حجم نمونه از طریق رابطه کوکران 375 بدست آمد. روش پژوهش از منظر نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی و پیمایشی است. داده های لازم برای آزمون برازش مدل مفهومی و فرضیه های تحقیق از طریق پرسشنامه استاندارد با روایی و پایایی در سطح مطلوب گردآوری شده اند. داده های این مطالعه با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزئی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته اند. نتایج این پژوش نشان می دهد که برای ایجاد اعتماد به برند در آموزش عالی توجه به مسئولیت های اجتماعی شرکت مقوله مهمی است، بنابراین هرقدر که اعتماد به برند آموزشی بیشتر باشد، افراد وفاداری بیشتری را به آن نشان خواهند داد. از این رو ایجاد و حفظ یک رابطه قابل اعتماد و بلند مدت برای موفقیت یک برند در تمامی بازارهای رقابتی آموزش عالی امری حیاتی است.
اثرات برون سپاری تولیدات ورزشی برند پرگان بر ارزش برند و استراتژی بازاریابی از نظر مصرف کنندگان تولیدات ورزش
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، اثرات برون سپاری تولیدات ورزشی برند پرگان بر ارزش برند و استراتژی بازاریابی از نظر مصرف کنندگان تولیدات ورزشی بود. نوع روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه مصرف کنندگان برند پرگان در سال 1402-1401 بود که تعداد 23 هزار بدمینتون باز در کشور ایران می باشد. حجم نمونه مطابق جدول نمونه گیری کرجسی و مورگان برابر با 384 نفر از مصرف کنندگان برند پرگان در ایران بود. روش نمونه گیری استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده بود. ابزار جمع آوری داده ها عبارات اند از: پرسشنامه برون سپاری رهنورد و خانوندکار (1387)، پرسشنامه ارزش ویژه نام تجاری آکر (۱۹۹۲) و پرسشنامه استراتژی های بازاریابی گلشاهی حسینی (1394). برای تجزیه و تحلیل فرضیه های پژوهش از آزمون (تحلیل عاملی، ضریب همبستگی پیرسون) از نرم افزار آماری SPSS نسخه 26 استفاده شد. نتایج نشان داد برون سپاری تولیدات ورزشی برند پرگان بر ارزش برند از نظر مصرف کنندگان تولیدات ورزشی تاثیر مثبت و معنادار دارد. برون سپاری تولیدات ورزشی برند پرگان بر استراتژی بازاریابی از نظر مصرف کنندگان تولیدات ورزشی تاثیر مثبت و معنادار دارد.
تعیین زیان ناشی از نقض حقوق مالکیت فکری مربوط به برندها بر مبنای خسارت واقعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های حقوق اقتصادی و تجاری سال ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
71 - 102
حوزههای تخصصی:
دارایی های نامشهود از جمله علائم، نام ها و نشان های تجاری برای بسیاری از شرکت ها اهمیت فزاینده یافته است. دلیل این اهمیت اعتبار و شهرت تجاری است که تحت عنوان «برند» به مصرف کنندگان معرفی می گردد. گاه بر اثر نقض حقوق مربوط به این دارایی ها ضررهای گزافی به دارندگان این حق وارد می آید. قدر مسلّم اینست که نقض برند می تواند قیمت گذاری، رقابت و موقعیت استراتژیک بازار را بَرهم بزند، زیرا این برندها هستند که سبب تمایز محصول و خدمات در جامعه و نزد مشتریان می گردد. در این مورد، دادگاه ها از رویکردی پیروی کرده اند که در قبال نقض برند، از شدیدترین نوع و در عین حال، شیوه مطلوبِ جبران خسارت استفاده نمایند. به این نحو که آنها به تعیین خسارت واقعی در نظام جبران خسارت استناد کرده اند. این نوع تعیین خسارت، با هدف جبران خسارات مالی مستقیمی که دارنده برند در نتیجه نقض حق معنویِ خویش، متحمل شده است، در نظر گرفته می شود. خسارت واقعی، برخلاف دیگر شیوه های جبران خسارت، هیچ گاه جنبه ثابت و از پیش تعیین شده نخواهد داشت. یافته های این پژوهش نشان می دهد که خسارت واقعی شامل هرگونه زیان های مالی است که به دارنده برند نقض شده تعلق می گیرد تا خسارات متحمل شده در نتیجه مستقیم نقض را جبران نماید. هدف از آن نیز بازگرداندن حقوق اولیه به وضعیت مالیِ قبل از نقض حق است، به گونه ای که در صورت عدم وقوع نقض حق، دارنده برند، هرگز در آن وضعیت قرار نمی گرفت.