مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
حکمت اسلامی
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
5 - 30
حوزه های تخصصی:
اندیشه مولانا دارای نظامِ معرفتیِ منسجمی است که از ویژگی های کلیِ یک نظامِ معرفتی برخوردار است و نظمِ معنویِ خاصی را تداعی می کند؛ این نظام با همه تفاوت ها، در امهاتِ مباحث با آموزه های بسیاری از حکمای اسلامی در موضوعاتِ مختلف هماهنگی دارد و یا دست کم قابلِ تطبیق است ؛ یکی از اصل های مهمِ مشترک در میانِ آموزه های حکمت اسلامی و عرفان مولوی، اصلِ تشکیک و لازمه های آن مانندِ مراتبی بودنِ هستی و معرفت است. تحققِ تشکیکی هریک از شاخه های وجود و معرفت، وجودِ نظمِ شگفت انگیزی از معانی در عالمِ معنا را جلوه گر می سازد. ویژگی کلی نظامِ معرفتی مطرح در عالم اسلام این است که بر سه گانه های «مجردِ محض، برزخ و مادی محض» مبتنی است؛ و سه گانه های مختلفی در حوزه های مختلفِ وجودی و معرفتی بر اساسِ این اصلِ کلی قابلِ طرح است. شئون سه گانه حق تعالی، مراتب سه گانه عالم، مراتب سه گانه نیروهای انسان، و نیز مراتبِ سه گانه حالاتِ انسانی یعنی بیداری، خواب و مرگ، با موضوعِ حاضر ارتباطی وثیق و عمیق دارد. حال موضوعِ مهمِ «وفا» نیز باید نسبتی با این نظامِ وجودی و معرفتی داشته باشد و جایگاهی در منظومه معرفتی مولانا به خود اختصاص دهد. ما ضمنِ اشاره به جایگاهِ وفا در نظامِ اندیشه مولانا در قالبِ نموداری، جوانبِ این موضوع را بررسی می کنیم.
دو روش در پرداختن به فلسفه دین؛ پرسش و تعبیر، پرسشگری و تعلیق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۸
51 - 66
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر قبل از افول ستاره فلسفه دین تحلیلی در قرن بیست ویک میلادی ادبیات فلسفه دین با این چالش مهم مواجه شد که فلسفه ورزی در باب دین منحصر به سنت فلسفی تحلیلی نیست و در نظام های فلسفی دیگر هم وجود دارد. در این صورت تفاوت آن با دیگر نظام ها چیست؟ پاسخی که مقاله به آن رسیده است، این است که در فلسفه تحلیلی اصل با پرسشگری در باب مسیحیت است و این پرسشگری در اغلب موارد منجر به تعلیق جواب یا خدشه در معرفت مندی باورهای دین می شود. در مقاله این موضوع بحث می شود که پرسشگری تمام فعالیت فلسفی نیست و صدق معنای فلسفه ورزی در باب دین آنجاست که ما به یک تعبیر فلسفی از یک عقیده دینی دست یابیم. از سوی دیگر در نظام هایی مثل حکمت اسلامی، در پی پرسش، تعبیری از آموزه و عقاید اسلام عرضه می شود که در آن سازگاری درونی، عقل محوری و حقانیت دینی مفروض است و دنبال می شود. نوع دین و نظام فلسفی در اینجا بسیار تعیین کننده است. البته این دو نوع رویکرد، تفاوت نظام مند داشته، تضاد بنیادی با یکدیگر ندارند؛ اما در مسئله تمامیت با یکدیگر متفاوت اند.
تحلیل و ارزیابی آراء موافقان و مخالفان علم اجتماعی بومی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دو دهه گذشته مباحثه پر رونقی بر سر امکان یا ماهیت «علم بومی» در حوزه عمومی علوم انسانی ایران شکل گرفته است. وضع «علم اجتماعی» در ایران بخشی از این مباحثه، و «جامعه شناسان» خود بخشی از مباحثه بومی سازی بوده و هستند. این مقاله با ارجاع به آراء و نظرات جمعی از استادان و صاحب نظران علوم اجتماعی ایران در بازه زمانی پیشگفته، به دسته بندی نظرات موافقین و مخالفین علم اجتماعی بومی در ایران بپردازد. مقاله نشان خواهد داد که دست کم سه رویکرد اصلی در مباحثه علم اجتماعی بومی در ایران قابل شناسایی است: رویکرد پوزیتیویستی، رویکرد قاره ای-پست مدرن، و رویکرد حکمت اسلامی. آن چه بین این سه رویکرد و نمایندگان آنها محل اجماع است، تاکید هر سه بر پرداختن علم اجتماعی و جامعه شناسی به مسائل و موضوعات خاصّ هر جامعه، و اهتمام خاص بودگی آن، از جمله خاص بودگی تاریخی و هویتی جامعه ایران است: گروه اول معتقدند اصول و مبانی نظری ثابت و جهانی متعلق به علم مدرن است و باید از این اصول برای شناخت و حل مسائل بومی جامعه ایران استفاده کرد؛ گروه دوم معتقدند که این اصول برای هر جامعه و فرهنگی متفاوت است، و شناخت جامعه ایران نیازمند شناسایی اصول و قواعد فرهنگی و تاریخی خاصّ این جامعه است؛ گروه سوم نیز هرچند همانند گروه اول به هویت جهانی علم باور دارند ولی بنیان های نظری سکولار علم مدرن را خطا و غلط دانسته، و قائل به وجود مبانی بدیل متناسب با حکمت اسلامی برای دانش اجتماعی بومی هستند.
حکمت و هنر اسلامی در تشعیر (با تأکید بر تشعیر دوره تیموری و صفوی)
حوزه های تخصصی:
هنر اسلامی، هنری نیست که فقط به مسائل مذهبی اسلام مرتبط باشد. اصطلاح «اسلامی» نه تنها به مذهب بلکه به فرهنگ غنی و متنوع مردمان سرزمین هایی که آیین اسلام در آن رواج دارد اشاره می کند. حکمت هنر اسلامی حقیقتی است از صور گوناگون عالم هستی که حقیقت وجود این صورتها در قالب نگارگری، خوشنویسی و ....به منصه ظهور می رسد. هنری که از ذات وجود انسان پاک سرشت بر می خیزد و هر چه هنرمند بیشتر به تهذیب نفس و وجود خود بپردازد هنرش بیشتر بر لوح و ضمیر انسان ها تأثیر می گذارد و ماندگارتر است. ایران مهد فرهنگ، هنر و تمدن است از این رو هنرهایی که با ادیبات، شعر و کتابت ارتباط دارد در دوران مختلف تاریخی به کامل ترین و عمیق ترین وجه آن شکل می گیرد. هنر کتاب آرایی و تزئین نوشته ها از دیر باز در ایران رواج داشته است. قرآن ها و نسخ ادبی و علمی فراوانی از دوران مختلف نشان دهنده همین موضوع است. تشعیر یکی از هنرهایی است که به طور اخص در کتاب آرایی کاربرد دارد و برای آرایش و زیباتر کردن کتاب ها و آثار ادبی و مقدس به کار می رود. تشعیر اصطلاح و روشی در تذهیب و نقاشی ایرانی یا نگارگری است که در آن آرایش کتاب یا قطعات خط و مینیاتور و مرقعات استفاده می شود. در واقع تشعیر نوعی تزئین نسخ خطی است که در حاشیه نسخ یا مرقعات، معمولاً با یک یا دو و حتی با سه رنگ طلا انجام می گیرد. در این پژوهش بر آنیم که با مطالعه و بررسی تشعیر در دو دوره تیموری و صفوی به ارتباط حکمت و هنر اسلامی با این هنر ارزشمند بپردازیم. پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی صورت گرفته و در پی آن است که به این پرسش ویژه پاسخ دهد که «ارتباط حکمت با هنر تشعیر چگونه است و بر اساس چه منطقی می توان این هنر را هنر حکمی برشمرد؟»
از معنا شناسی تا هستی شناسی تمدن بر مبنای الگوی انسان شناسی حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با تکیه بر روش تحلیلی-فلسفی همچنین روش «دلالت پژوهی»، پیامدهای انسان شناسی حکمی در تعریف و هستی شناسی تمدن مورد بررسی قرار گرفته است. ایده اصلی که در این مقاله بسط یافته و مبانی و لوازم آن مورد بررسی قرار گرفته است اینست که اگر انواع حیات های اجتماعی تجلی بخش گونه های مختلف انسان ها هستند؛ تمدن تجلی بخش انسانی «ذوابعاد» اما «تک شخصیتی» است. بر این اساس تمدن نوعی از حیات اجتماعی است که در آن اولا تمامی ابعاد وجودی انسان در قالب نهاد های اجتماعی اعم از نهادی های سیاسی، علمی، اقتصادی، هنری، آموزشی، نظامی، بهداشتی و ... فعلیت یافته باشند و ثانیا در تمام این نهاد های متکثر نوعی روح جمعی واحد و وحدت شخصیت حاکم و ساری باشد. این دو پایه تعریف تمدن با تکیه بر دو اصل انسان شناسانه «وحدت در کثرت» و «کثرت در وحدت» در حکمت اسلامی به لحاظ هستی شناسانه توضیح داده شده اند و در تطبیق برهانی این اصل بر حیات تمدنی از مبنای اصالت جامعه و لوازم آن بهره گرفته شده است. در ادامه مقاله در 10 فرع پیامدها و مزیت های این تعریف و هستی شناسی تمدن مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله انضمامی بودن این تعریف و مقایسه آن با سایر تعاریف تمدن و مزیت های آن در تبیین معنای «آرمان تمدنی»، «بینش تمدنی»، «نیرو های تمدنی»، «فرهنگ های تمدن ساز و تمدن سوز»، «رشد ارگانیک تمدن ها»، «ارتباطات تمدنی» و «سلوک تمدنی» مورد بررسی قرار گرفته است.
مبانی فلسفی نظم اجتماعی در فلسفه اسلامی
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۳ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۰
23 - 45
حوزه های تخصصی:
هدف نوشته حاضر ارائه بنیان های حکمی «نظم اجتماعی» از منظر حکمت اسلامی است. مدعای نویسنده این است که هر نوع نظریه پردازی یا کنشگری درباره «نظم اجتماعی» قبل از هر چیز متأثر از نگاه حکمی و فلسفی نظریه پرداز و کنشگر است. بنابراین پیش از هر چیز لازم است با روش استدلالی بنیان های انسان شناختی، اجتماع شناختی و نظام هنجاری شناخته شود تا بر اساس آن معنا، محتوا، مدل و سازمان طراح و اجراکننده «نظم» را بتوان ارائه کرد. این نوشته تلاش کرده است انواع سرشت های انسان، اجتماع و گونه های متفاوت نظام هنجاری مطرح شده در «حکمت اسلامی» را نشان دهد. از دستاوردها و نتایج این نوشته می توان برای پژوهش های بنیادی، توسعه ای و کاربردی مربوط به «نظم اجتماعی» و سایر موضوعات جامعه شناسی و نظریه اجتماعی بهره برد.
شایستگی های مورد نیاز مربّی برای گذار از نظریه به عمل تربیتی؛ تبیینی مبتنی بر حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
7 - 31
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از مسئله های مورد دغدغه معلمّان و مربیان این است که چگونه می توانند در موقعیت های عملی، از آموخته های نظری خود (که معمولاً کلّی و ناوابسته به موقعیت هستند) استفاده کرده و بتوانند به درستی تشخیص دهند که به صورت خاص، چه باید کنند؟ در میان اندیشنمدان تعلیم و تربیت مدرن، برخی به پیش بینیِ یک قلمروی معرفتیِ واسطه میان نظریه های کلی و عمل تربیتی یا پیشنهاد مجموعه ای از دستورالعمل ها برای پیمودن این فاصله پرداخته اند و برخی نیز، بعضی از ویژگی های شخصیتی معلم را به عنوان عامل پل زدن میان نظریه و عمل معرفی نموده اند و برخی رویکردها نیز از اساس، توجه اندکی به این چالش داشته اند. پژوهش حاضر می کوشد با بررسی و تحلیل دیدگاه های فیلسوفان مسلمان درباره ی پاره ای حقایق انسانی مرتبط همانند انواع و مراتب علوم، فعل ارادی انسان و مقدمات آن، عقل عملی و ملکات عملی، به استخراج مهم ترین شایستگی های مورد نیاز مربی برای گذار از نظریه به عمل تربیتی بپردازد. روش تحقیق: روش استفاده شده در پژوهش، روش تحلیل محتوای کیفی است. یافته ها: براساس یافته ها، مربی علاوه بر مجموعه ای از شناخت های کلّی، نیازمند شایستگی هایی همانند تجربه ی عملی، تروّی (به معنای کلّی توانایی تأمل و اندیشه ورزی در یک موقعیت عملیِ جزئی)، برخورداری از ملکات اخلاقی و حرفه ای مرتبط و همچنین تقواست. آنچه شکاف میان نظر تربیتی (که همیشه از جنس دانش حصولی و غالباً کلّی است) و عمل تربیتی (به معنای تشخیص مصداقی در موقعیت عمل) را پر می کند، شخصیتی برخوردار از این مجموعه شایستگی هاست که توانایی شناساییِ شایسته ترین اقدام را داراست.