مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
حکمت اشراق
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۰
211 - 230
حوزه های تخصصی:
عقل فعال در فلسفه اسلامی، عقل دهم از سلسله عقول دهگانه مشائی است که فعلیت عقل بالقوه انسانی در سایه اتحاد یا اتصال به عقل فعال تحقق می یابد. این حقیقت عقلانی در حکمت اشراق نقش وسیعتر و جذابتری را ایفا می کند. این پژوهش بر طبق سنت روش شناسی مطالعات تطبیقی به تحلیل و تطبیق آرائ اشراقی سهروردی و اندیشه شیعی می پردازد. یافته ها: 1- عقل فعال در حکمت اشراق، حقیقت ثابت ولی ذومراتب است که در نخستین تجلی نور اقرب و عقل اول است(هم رتبه با جبرئیل به عنوان فرشته مقرب)؛ سپس در رب النوع انسان و در نهایت به عنوان طباع تام و منِ آسمانی هریک از افراد انسانی به ظهور می رسد. 2- عقل فعال در حکمت شیعی به عنوان «نور محمدی» که باطن نبوت و حقیقت «ولایت» است در حقیقت ائمه دوازده گانه شیعی تجلی می یابد و امام به عنوان «طباع تام» و«رب النوع» مؤمنان در سرّ و جهر در تمام قرون و اعصار در کنار ایشان به عنوان مدبر و مرشد حضور دارد.
بررسی ارتباط علم (نظر) و عمل در حکمت اشراق سهروردی بر اساس مدل فلسفه به مثابه روش زندگی پی یر آدو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پی یر آدو (1922-2010م) فیلسوفِ فرانسوی معاصر ، با ارائه مدلِ فلسفه به مثابه روشِ زندگی که حاصل سال ها پژوهش او در زمینه فلسفه باستان است ، پویایی و حیاتِ حقیقی فلسفه را در زندگیِ روزمره فیلسوف نشان می دهد. در این مقاله با استفاده از این مدلِ فلسفی(فلسفه به مثابه روشِ زندگی) به بررسی رابطه علم (نظر) و عمل در حکمتِ اشراق خواهیم پرداخت. یکی از عناصر مهم در این مدلِ، گفتارِ فلسفی است. ارزشِ گفتار (فلسفه نظری) در مکاتب فلسفی ، از نظرِ آدو در خدمتی است که به بهبود کیفیت زندگی و عملکرد و رفتارِ انسان می کند. سهروردی نیز به اهمیت حکمتِ نظری(بحثی) به عنوان مقدمه و راهنما در برگزیدن شیوه زندگی اشراقی تأکید می کند. به همین دلیل در این مقاله ابتدا به بررسی جایگاهِ گفتار (نظریه های فلسفی) در مکاتب فلسفیِ دورانِ باستان - با استفاده از مدلِ فلسفه به مثابه روشِ زندگی - می پردازیم تا تصویری واضح از ارتباط میانِ گفتار (نظر) و عمل در مکاتب فلسفی ارائه دهیم و در نهایت ، بتوانیم دیدگاه آدو را نسبت به ارتباطِ میان گفتار (نظر) و عمل نشان دهیم. در پایان به بررسی اهمیتِ گفتار (نظر- حکمت بحثی) در حکمتِ اشراق سهروردی و کاربرد آن - به عنوان مقدمه ای ضروری برای ورود و انتخاب ِزندگیِ اشراقی و هدایت سالکِ اشراقی در مسیر زندگی و درکِ حکمتِ عملی و کسب آن - خواهیم پرداخت.
جایگاه «حُسن و زیبایی» در منطق پرواز سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش زیبایی شناسی و هم چنین فلسفه هن ر، هرچند مولود عصر جدید و ب رآم ده از روی کردِ جدی د ب ه ع لم و حقیقت ان د، ام ا پرسش از «امرِ زیب ا» و «هن ر»، پرسش هایی هستند که از دیرب از اندیشه آدمی را به خ ود مشغ ول داشته اند. شیخ شهاب الدین سهروردی ملقّب به «شیخ اشراق» از حکمای بزرگ ایرانی - اسلامی در قرن 6 هجری قمری، مب احث مربوط به هنر و زیب ایی را، ذیل مباحث جهان شن اسی و علم الان وار و مف اهیم حُسن و جم ال در حکمت اشراق مورد بررسی ق رار داده است. در آراء اشراقی سهروردی، «حُسن» حقیقتی نورانی و مینوی است که با حفظ هویّت ملکوتی خویش، قدم در قوس نزول نهاده و در عالم مُلک نیز متجلّی گشته است و زیبایی های محسوس و این جهانی، نشانه و آیتی است از زیبایی های معقول و آن جهانی. از منظر اشراقی علمی که بنیانِ هنر اشراقی را تشکیل می دهد، جز از طریق شهود به دست نمی آید و تحقق این شهود، آن گاه میسّر است که سالک یا هنرمند اشراقی با فهم «منطق پ رواز» به بازآفرینی معراج در نفس خویش نائل آید. حکمت و هنر اشراقی هر دو به زبان «رمز» بیان می گردند، بر همین مبنا علم «ت أویل» نیز در فهم و تبیین زبان رمزی حکمت و هنر اشراقی از جایگاه حائز اهمیتی برخوردار است. از این رو می توان گفت که «منطق پ رواز»، «رم ز» و «ت أویل» سه ضلع مثلثی را تشکیل می دهند که هم در حکمت اشراقی و هم در هنر اشراقی، جزو اصول و مب انیِ بنیادین ب ه شمار می روند و هنر یا حکمت اشراق آن گاه ظهور می ی ابد و بنی ان نهاده می شود که هر سه ضلع این مجموعه را با هم در نظر آوریم.
جایگاه «حُسن و زیبایی» در منطق پرواز سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش زیب ایی شناسی و هم چنین فلسفه هن ر، هرچند مولود عصر جدید و ب رآم ده از روی کردِ جدی د ب ه ع لم و حقیقت ان د، ام ا پرسش از «امرِ زیب ا» و «هن ر»، پرسش هایی هستند که از دیرب از اندیشه آدمی را به خ ود مشغ ول داشته اند. شیخ شهاب الدین سهروردی ملقّب به «شیخ اشراق» از حکمای بزرگ ایرانی - اسلامی در قرن 6 هجری قمری، مب احث مربوط به هنر و زیب ایی را، ذیل مباحث جهان شن اسی و علم الان وار و مف اهیم حُسن و جم ال در حکمت اشراق مورد بررسی ق رار داده است. در آراء اشراقی سهروردی، «حُسن» حقیقتی نورانی و مینوی است که با حفظ هویّت ملکوتی خویش، قدم در قوس نزول نهاده و در عالم مُلک نیز متجلّی گشته است و زیبایی های محسوس و این جهانی، نشانه و آیتی است از زیبایی های معقول و آن جهانی. از منظر اشراقی علمی که بنیانِ هنر اشراقی را تشکیل می دهد، جز از طریق شهود به دست نمی آید و تحقق این شهود، آن گاه میسّر است که سالک یا هنرمند اشراقی با فهم «منطق پ رواز» به بازآفرینی معراج در نفس خویش نائل آید. حکمت و هنر اشراقی هر دو به زبان «رمز» بیان می گردند، بر همین مبنا علم «ت أویل» نیز در فهم و تبیین زبان رمزی حکمت و هنر اشراقی از جایگاه حائز اهمیتی برخوردار است. از این رو می توان گفت که «منطق پ رواز»، «رم ز» و «ت أویل» سه ضلع مثلثی را تشکیل می دهند که هم در حکمت اشراقی و هم در هنر اشراقی، جزو اصول و مب انیِ بنیادین ب ه شمار می روند و هنر یا حکمت اشراق آن گاه ظهور می ی ابد و بنی ان نهاده می شود که هر سه ضلع این مجموعه را با هم در نظر آوریم.
بررسی تحلیلی جایگاه و نقش برخی اصطلاحات ایرانی _ زرتشتی در فلسفه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ شهاب الدین سهروردی در شکل دادن به حکمت اشر اقی خود، تحت تأثیر افکار یونیان و ایرانیان باستان پیش از اسلام و نیز اندیشه های دوره اسلامی به ویژه آثار صوفیه و فلسفه مشائی بوده است. از منابع پیش از اسلام یونانی می توان مکتب های فیثاغورسی و افلاطونی را نام برد و از منابع ایرانی می توان به سلسله حکمای باستانی اشاره کرد که برخی از ایشان حکیمان و شاه کاهنان داستانی همچون کیخسرو، کیومرث، فریدون و جمشید بودند. سهروردی با دسترسی به منابع زرتشتی و تعمق در حکمت ایرانی و یونانی، حکمت ایرانیان را احیاء نموده و ضمن برقراری پیوند میان تعالیم بنیادی این دو گرایش شرقی و غربی و عرفان اسلامی، با به کار گیری برخی از اصطلاحات زرتشتی و ایران باستان، حکمت فهلویون را به تصویر کشیده و در بیان حکمت اشراقی خویش از آن ها بهره برده است. در پژوهش حاضر تلاش بر این است که به بازشناسی و بررسی برخی از این نمادها و اصطلاحات رمزآمیز و نقش و جایگاه آنها در فلسفه سهروردی پرداخته شود.
روش جمع و تطبیق نزد ابن ابی جمهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشیع دوازده امامی ادوار متعددی را پشت سر گذاشته است. ادوار اولیه تاریخ امامیه طبیعتاً بیشتر با گسترش ظاهری آن و نیز با امر مهم تدوین جوامع حدیثی گره خورده است. به تدریج، با تثبیت چارچوب فکری، این آیین خود را مواجه با معارف مختلف، نظیر گرایش های مختلف فقهی، کلامی، فلسفی و عرفانی دید. دو نحوة کلی در این مواجهه متصوّر است: یکی طرد و تفکیک و دوم جمع و تطبیق. ابن ابی جمهور احسایی از آن دسته علمای شیعی است که به منهاج اخیر قدم نهاد و سهمی درخور در هموار کردن این راه ایفا کرد. احسایی کوشید میان کلام (نحله های اشاعره و معتزله و نیز کلام شیعی)، فلسفه (مشاء و اشراق) و تصوّف، با ملاحظة یک نظام سلسله مراتبی، قرابت و هماهنگی ایجاد نماید. در این مقاله، برای نخستین بار، دورنمایی از روش جمع و تطبیق در نزد وی عرضه خواهد شد و به طور خاص، اهمیت موضوع «اجتهاد» و نقش محوری آن در امر مذکور تبیین خواهد شد.
تبیین رویکردها و فرایند روش شناختی حکمت اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر سهروردی متکلمان، فقها و صوفیان به مخالفت با فلسفه برآمدند؛ در چنین موقعیتی، سهروردی نظامی معرفتی بنا گذاشت که در آن عرفان و قرآن و برهان در کنار یکدیگر قرار گیرند. او ضمن تبیین اعتبار عقل، نقل و شهود، به عنوان سه منبع برای پاسخ به پرسش های معرفتی؛ نظامی فکری از سنخ حکمت و فلسفه عرضه نمود و یافته های این سه منبع را به صورتی منسجم و هماهنگ در کنار یکدیگر قرار داد. این انسجام و عدم التقاط، ناشی از فرایند روش شناسی حکمت اشراق است که از یک سو مبانی و اعتبار منابع معرفت را با رویکرد عقلی اثبات می کند و بنابراین از سنخ حکمت و فلسفه است؛ و از سوی دیگر برای یافته های شهودی و نقلی اقامه برهان می کند، و چون مدعی است حکمت حقیقی حاصل دریافت از انوار ملکوت است؛ اشراقی است.
نگاهی تحلیلی تطبیقی به معماری و موسیقی ایرانی بر مبنای مفاهیم حکمت سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۰
123-148
حوزه های تخصصی:
حکمت اشراق سهروردی با در برداشتن مفاهیم حکمی ایرانی اسلامی، می تواند مبنایی برای بررسی نقش مفاهیم حکمی در هنر ایرانی اسلامی ایرانی در نظر گرفته شود. بر این اساس، هدف این پژوهش، پاسخ به این پرسش است که نمود مفاهیم حکمت سهروردی در معماری و موسیقی ایرانی به چه شکل صورت پذیرفته است. بدین منظور ابتدا به تبیین مفاهیم حکمت اشراق سهروردی پرداخته شده است؛ سپس به صورت مجزا نمود این مفاهیم به صورت استدلالی و تحلیلی در دو حوزه معماری و موسیقی ایرانی بررسی گشته و در نهایت تطبیق این دو حوزه بر اساس مفاهیم عنوان شده صورت پذیرفته است. یافته های پژوهش حاکی از این امر است که نمود مفاهیم حکمی اشراقی سهروردی به روشنی در هر دو حوزه معماری و موسیقی ایرانی قابل مشاهده و بررسی می باشد و آراء سهروردی می تواند به عنوان مبنای تطبیق مفهومی معماری و موسیقی ایرانی در نظر گرفته شود.
الگوی تاریخ معرفت و معاد معنا در اندیشه «شهاب الدین یحیی سهروردی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهروردی در حکمت اشراق، الگویی از تاریخ معرفت را پی می گیرد که پیش از او در متون صوفیه صورت بندی شده است. این نقشه تاریخی که مبتنی بر حدیثی منسوب به پیامبر اسلام(ص) است، آینده معرفت باطنی اسلام را پس از پیامبر(ص) پیشگویی می کند و برای سرنوشت معرفت الهی در زمین، سه مرحله تعیین می کند: دوران علم حضوری، دوران امانت معنا در کلمه و دوران تبدیل استعاره به رمز. سهروردی به این نقشه تاریخی بازمی گردد و با تعریفی که از حکیم الهی و نقش وی در تأویل رموز عارفان عرضه می کند، تکمله ای را برای تاریخ معرفت رقم می زند. مرحله چهارمی که سهروردی بر این الگوی تاریخی می افزاید، مرحله معاد معنا به حقیقت آن است و تعریف آن تنها با رجوع به کلیّت نظام حکمی سهروردی ممکن می شود. مقاله حاضر می کوشد تا این الگوی تاریخی را از متون صوفیه استخراج کند سپس به تبیین نقش سهروردی در تکمیل آن بپردازد.
نسبت دهر و زمان در نظرگاه افضل الدّین کاشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افضل الدّین کاشانی، فیلسوف و حکیم متألّه قرن ششم و هفتم، از جمله حکمایی است که آثار متعدّدی به ویژه در مبحث معرفت نفس از خود به جای گذاشته است. یکی از مفاهیم فلسفی مهمّی که تقریباً اغلب فلاسفه و حکما به آن پرداخته اند و افضل الدّین نیز درباره آن رأی مستقلی ارائه کرده، مفهوم «زمان» و نسبت آن با دهر و سرمد است. وی همچون سایر حکمای متأله اصل برینی برای زمان در نظر دارد که متعلّق به عالم مبدعات یا معقولات است. او زمان را تصویر متحرّک سرمدیّت می داند، ولیکن به جای واژه سرمد از واژه «دهر» استفاده می کند. دهر از نظر افضل، مقدار وجود است. نکته مهمّ آن است که فلسفه افضل مبتنی بر آگاهی (یا به تعبیر افضل آگهی)، شهود و ادراک ذات به ذات است. از این جهت، او به مسلک اشراقیون تعلّق می یابد. همچنین تأکید او بر دهر، به عنوان حقیقیت لم یزل و لایزال، ما را به ریشه های باستانی دیدگاه افضل، به ویژه پیوند آن با طریقت زروانی (از طرائق معنوی مزدیسنایی) سوق می دهد. در این مقاله، پس از ذکر پیشینه ای درباره مفهوم فلسفی و عرفانی زمان، به بررسی نظرگاه باباافضل در این باره خواهیم پرداخت و رویکرد حکمی/ عرفانی او را تبیین خواهیم نمود.
مطالعه نمود مفاهیم زیبایی شناسی حکمت اشراق سهروردی در آلبوم موسیقی دستان به آهنگسازی پرویز مشکاتیان
حکمت اشراق سهروردی با دربرداشتن مفاهیم ایرانی-اسلامی، می تواند مبنایی برای بررسی مباحث حکمی در هنر های سنتی باشد. شأن وجودشناختی و حیث معرفتی زیبایی به مثابه یک مفهوم و امر زیبا به عنوان وجه تحققی آن، زمینه های تأملات زیباشناختی در این باب را فراهم آورده است. به رغم گسست های تاریخی و نفوذ فرهنگ های بیگانه، تحولات نگارگری و موسیقی سنتی ایران از پیوستگی و تداوم نسبی برخوردار بوده است و وجوه اشتراکات صوری و مضمونی فراوانی در آثار دوره های مختلف مشاهده می شود. هدف از انجام این تحقیق، پاسخ به این پرسش بود که مؤلفه های زیبایی شناسی حکمت اشراق چیستند و چگونه در آلبوم موسیقی دستان نمود پیدا کرده اند؟ روش انجام این تحقیق از منظر هدف، کاربردی-نظری و از منظر شیوه انجام، توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی بود. اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای به دست آمد. نتایج نشان می دهد مفاهیم حکمت اشراق که به عنوان محتوا در موسیقی ایرانی نمود یافته و آلبوم موسیقی دستان در جایگاه صورت، مظهر مفاهیم حکمت اشراق است. به طوری که این مفاهیم، دلیل بر چرایی شکل گیری ساختار و مصادیق در خلق آثار موسیقی سنتی هستند و به عبارتی زبان گویای این مفاهیم می گردند.
مطالعه زیبایی شناسی موسیقی سنتی ایران بر اساس مفاهیم حکمت اشراق سهروردی
منبع:
پژوهش و مطالعات علوم اسلامی سال دوم مرداد ۱۳۹۹ شماره ۱۳
53 - 67
حوزه های تخصصی:
حکمت اشراق سهروردی با دربرداشتن مفاهیم ایرانی- اسلامی، می تواند مبنایی برای بررسی مباحث حکمی در هنر های سنتی باشد. شأن وجودشناختی و حیث معرفتی زیبایی به مثابه یک مفهوم و امر زیبا به عنوان وجه تحققی آن، زمینه های تأملات زیباشناختی در این باب را فراهم آورده است. به رغم گسست های تاریخی و نفوذ فرهنگ های بیگانه، تحولات موسیقی سنتی ایران از پیوستگی و تداوم نسبی برخوردار بوده است و وجوه اشتراکات فرمی و مضمونی فراوانی در آثار دوره های مختلف مشاهده می شود. هدف از انجام این تحقیق، پاسخ به این پرسش بود که مفاهیم زیبایی شناسی حکمت اشراق سهروردی چیستند و چگونه در موسیقی سنتی ایران نمود پیدا می کنند؟ روش انجام این تحقیق از منظر هدف، کاربردی-نظری و از منظر شیوه انجام، توصیفی-تحلیلی بود. اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای به دست آمد. نتایج نشان می دهد فلسفه اشراق سهروردی که با نقد اندیشه مشائیان آغاز می شود، مفاهیم جدید و ابداعاتی را در تبیین و صورت بندی سلسله مراتبی حیث وجودی و شناختی جهان به کار می بندد. ابتنای این فلسفه بر نورانیت و ظهور وجود، مشروط نمودن حیات و هستی و ادراک آن، بر ظهور و نور، کارکرد خیال به مثابه امر واس ط و خلق صور معلقه مبتنی بر محاکات نقوش ثابته عالم ملکوت، لذت و ابتهاج حاصل از ادراک صور در عالم مثال و مکاشفات عوالم ملکوت و اندراج آن در خاطر سالک، محتوایی زیباشناختی و فرمی هنری به اندیشه اشراقی بخشیده است. مفاهیم حکمت اشراق به عنوان محتوا در موسیقی ایرانی نمود یافته و این هنر در جایگاه صورت، مظهر مفاهیم حکمت اشراق است. این ارتباط دوسویه بیان گر این است که مفاهیم دقیق و مشخص در پس صور هنری وجود دارد که این مفاهیم، دلیل بر چرایی شکل گیری ساختار و مصادیق در حوزه موسیقی سنتی هستند و به عبارتی زبان گویای این مفاهیم می گردند.
مطالعه نمود مفاهیم زیبایی شناسی حکمت اشراق سهروردی در نگارگری ایرانی
حکمت اشراق سهروردی با دربرداشتن مفاهیم ایرانی-اسلامی، می تواند مبنایی برای بررسی مباحث حکمی در هنر های سنتی باشد. شأن وجودشناختی و حیث معرفتی زیبایی به مثابه یک مفهوم و امر زیبا به عنوان وجه تحققی آن، زمینه های تأملات زیباشناختی در این باب را فراهم آورده است. به رغم گسست های تاریخی و نفوذ فرهنگ های بیگانه، تحولات نگارگری ایران از پیوستگی و تداوم نسبی برخوردار بوده است و وجوه اشتراکات فرمی و مضمونی فراوانی در آثار دوره های مختلف مشاهده می-شود. هدف از انجام این تحقیق، پاسخ به این پرسش بود که مفاهیم زیبایی شناسی حکمت اشراق سهروردی چیستند و چگونه در نگارگری ایرانی نمود پیدا می کنند؟ روش انجام این تحقیق از منظر هدف، کاربردی-نظری و از منظر شیوه انجام، توصیفی-تحلیلی بود. اطلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای به دست آمد. نتایج نشان می دهد فلسفه اشراق سهروردی که با نقد اندیشه مشائیان آغاز می شود، مفاهیم جدید و ابداعاتی را در تبیین و صورت بندی سلسله مراتبی حیث وجودی و شناختی جهان به کار می بندد. ابتنای این فلسفه بر نورانیت و ظهور وجود، مشروط نمودن حیات و هستی و ادراک آن، بر ظهور و نور، کارکرد خیال به مثابه امر واس ط و خلق صور معلقه مبتنی بر محاکات نقوش ثابته عالم ملکوت، لذت و ابتهاج حاصل از ادراک صور در عالم مثال و مکاشفات عوالم ملکوت و اندراج آن در خاطر سالک، محتوایی زیباشناختی و فرمی هنری به اندیشه اشراقی بخشیده است. مفاهیم حکمت اشراق به عنوان محتوا در نگارگری ایرانی نمود یافته و این هنر در جایگاه صورت، مظهر مفاهیم حکمت اشراق است. این ارتباط دوسویه بیان گر این است که مفاهیم دقیق و مشخص در پس صور هنری وجود دارد که این مفاهیم، دلیل بر چرایی شکل گیری ساختار و مصادیق در حوزه نگارگری هستند و به عبارتی زبان گویای این مفاهیم می گردند.
بررسی تطبیقی حکمت اشراق در معماری مساجد دوره صفویه و معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
28 - 56
حوزه های تخصصی:
معماری اسلامی مانند دیگر انواع معماری، با معرفت شناسی و هستی شناسی در فرهنگ جامعه مرتبط است.برای درک معماری سنتی اسلامی، یا هر صورت دیگری از معماری سنتی، شناخت شیوه نگرش های سنتی به کلیت معماری و اجزایش ضروری است. مهم ترین این اجزا فضا است. دوره صفویه(1135-907ق) یکی از دوره های درخشان معماری در ایران است. این دوره تاریخی یکی از حساس ترین مقاطع تاریخی از نظر رونق فرهنگ و تفکر اسلامی نیز بوده است. در دوره معاصر با گسترش ارتباط با غرب معماری اسلامی نیز تا حدی تحت تأثیر نوآوری های جدید قرار گرفت. مسئله ای که می توان اینجا مطرح کرد میزان تأثیرپذیری معماری عصر صفویه و معماری دوره معاصر از نظر وجود نشانه های حکمت اشراق در آنهاست. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی انجام شده است. معماری مسجد جامع اصفهان و مسجد الغدیر تهران به عنوان نمونه های بارز معماری دوره صفویه و دوره معاصر به عنوان دو اثر معماری مورد واکاوی قرار گرفته است و یافته های پژوهش حاکی از این است که عالم مثال در ذهن معمار دوره صفوی براساس آیات و روایات است، لذا در معماری مسجد امام اصفهان، حکمت اشراق به گونه ای آشکار بازتاب یافته است. در مسجد الغدیر خلوص احجام به کار رفته، به کارگیری مصالح و تزیینات آجری و کاشی کاری در نما، استفاده از عناصر و مفاهیم معماری گذشته و بیان جدیدی از آن ها، بیانگر تأثیر نهضت های پست مدرنیسم در معماری دوره معاصر است. اهداف پژوهش 1.بازشناسی نشانه های حکمت اشراق در مسجد جامع اصفهان و مسجد الغدیر تهران 2. بررسی تطبیقی معماری مسجد جامع اصفهان و مسجد الغدیر تهران سؤالات پژوهش 1.حکمت اشراق چه تأثیری بر معماری مسجد جامع اصفهان و مسجد الغدیر تهران دارد؟ 2. معماری مسجد امام اصفهان با مسجد الغدیر تهران چه شباهت ها و تفاوت هایی با یکدیگر دارند؟
عالم مثال و نظام نوری شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸۳
117 - 130
حوزه های تخصصی:
الم مُثُلِ معلّقه به عنوان رابط میان دو عالم معقول و عالم محسوس در حکمت اشراق از اهمیت به سزایی برخوردار است. سهروردی اولین حکیمی است که در فلسفه اسلامی از عالم مثال سخن می گوید. این عالم در فلسفه سهروردی کارکردهای زیادی دارد و بسیاری از عجایب عالم از جمله قیامت و رستاخیز، معجزات پیامبران و کرامات اولیا را توجیه می کند. در این تحقیق، که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، ابتدا به شرح و بسط تقسیم بندی عوالم بر مبنای نور در حکمت اشراق و سپس به بررسی جایگاه مثل معلّقه در نظام نوری سهروردی پرداخته شده است. سهروردی در کتاب حکمت الاشراق علاوه بر عالم معقول و عالم محسوس (یا سه عالم عقل و نفس و جسم)، از عالم چهارمی سخن می گوید که جایگاه صور معلّقه ظلمانیّه و مستنیر است. عالم مثال مانند عالمی واسطه میان عالم معقول و عالم محسوس قرار گرفته و عالمی است که در آن حوادث نفس اتفاق می افتد. صعود به این عالم با اَبدان عنصری ممکن نیست، بلکه با بدن هورقلیایی که لطیف و روحانی است ممکن است، و درک و مشاهده آن نیز با حواس لطیف روحانی امکان پذیر است.
تأثیر آموزه های قرآنی بر حکمت اشراقی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به یقین میتوان گفت که همه فلاسفه اسلامی از هریک از سه مکتب مشهور فلسفی در سیر اندیشه فلسفی خود، تأثیرات بسیاری از قرآن کریم پذیرفته اند اما در این میان، شیخ شهاب الدین سهروردی اولین فیلسوف اسلامی است که در نظام حکمت اشراقی خود بیشترین استفاده را از قرآن کرده است. استفاده سهروردی از این کتاب آسمانی، هم از نظر کمیت و مقدار و هم از جهت نوع استفاده تأویلی، از سایرین متمایز است. او بسیاری از ایده ها، برهانها و داوریهای خود را مقرون و منوط به قرآن کرده است. در این مقاله سعی شده است از تأثیر آموزه های قرآنی بر حکمت نوری سهروردی در چهار مقوله» حکمت نوری، نورالانوار، عقول، و نفس به اختصار سخن گفته شود، چراکه قطعاً بحث مستوفی در اینباره نیازمند مجال و کمالی شایسته است.
تبیین دیدگاه عبدالرزاق لاهیجی درباره عالم مُثل معلّقه و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتقاد یا عدم اعتقاد به عالم مُثل معلّقه از جمله مسائل فلسفی است که بر نوع نگرش فیلسوف و روش وی در پژوهش فلسفی تأثیرگذار است، بنابرین لازم است با رویکردی جدید و با بهره گیری از منابع اصلی، بیشتر درباره آن تحقیق و بررسی شود. در همین راستا، مقاله حاضر تلاش میکند نخست، تصویری واضح و روشن از «عالم مُثل معلقه و تفاوت آن با «مُثل افلاطونی» نزد سهروردی ارائه دهد، سپس به تبیین دیدگاه حکیم عبدالرزاق لاهیجی و نقدهای وی بر عالم مُثل معلّقه شیخ اشراق میپردازیم و در مرحله سوم به نقدهای لاهیجی پاسخ میدهیم. نویسنده مدعی نیست که در این موضوع سخن آخر را گفته ولی میتواند ادعا کند که در مورد دیدگاه حکیم لاهیجی درباره نظریه مُثل معلّقه و نقد آن، پژوهش شایسته یی صورت نگرفته است. هرچند حکیم متأله ملاهادی سبزواری، پیش از این در کتاب اسرار الحکم به نقدهای لاهیجی پاسخ داده، لیکن پاسخهای وی جامع و فراگیر نیست؛ افزون بر اینکه مغلق و فهم آن دشوار است. امید است با این تلاش، راه پژوهش در این حوزه گشوده شود و کاستیهای احتمالی تحقیق حاضر در پژوهشهای آینده مرتفع گردد.
بررسی آراء افضل الدین کاشانی درباره «نور و ظلمت» و مقایسه آن با دیدگاه مغانی شیخ اشراق سهروردی و عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
اصل دیالکتیک نور و ظلمت یکی از ممیّزه های حکمت مغانی است که به سبب استمرار معنویت ایرانی به دوره اسلامی نیز انتقال یافته است. دو اصل مینوی سْپِنْتَه مَینیو و اَنْگْرَه مینیو در تعالیم زُروانی، در نزد برخی از عرفای اسلامی همچون منصور حلاج و عین القضات همدانی، با نام های احمد (صلعم) و ابلیس مطرح شده و به ترتیب، اصل هدایت و ضلالت به شمار رفته اند. به یُمن فلسفه اشراق سهروردی، راز و رمز حقیقت توحیدی اصل دیالکتیک نور و ظلمت از پرده استتار بیرون می آید و به مدد برهان هایی که وی در نظام نوری خود برای صدور کثرت از واحد و صدور شرّ از خیرِ مطلق بیان می کند، راز و رمز گفته های عرفای وحده الشهودی بر ما روشن می شود. یکی از حکما و فلاسفه مشرقی که در باب ابلیس و وجودِ توأمان نور و ظلمت، در آثار خود دیدگاه خاصی را مطرح کرده، افضل الدین کاشانی، حکیم و فیلسوف قرن ششم و هفتم هجری است. وی در رساله جاوِدان نامه سه فصل را به ابلیس و ماهیت آن اختصاص داده است که با دقت در عبارات او می توان طنین دیدگاه مغانی را شنید؛ به ویژه آنکه فلسفه آگاهی محور او همچون حکمت اشراق بر پایه دیالکتیک نور و ظلمت بنا شده و وی از ادراک و آگاهی با رمز «روشنایی» و «پیدایی» سخن می گوید و از ناآگاهی و بی خبری با رمز «تیرگی» و «پنهانی». در این مقاله، به مدد حکمت اشراق سهروردی، آراء باباافضل در باب ظلمت و تیرگی و مظهر آن ابلیس، بررسی و با شواهدی از تعالیم زروانی در متون باستانی و نیز آراء عین القضات همدانی به تبیین دیدگاه او پرداخته شده است.
مطالعه نمودِ مفاهیم حکمت اشراق سهروردی در موسیقی سنّتی ایران با تأکید بر آلبوم موسیقی عشق داند با اجرای محمّدرضا شجریان و محمّدرضا لطفی
حوزه های تخصصی:
حکمت اشراق سهروردی با دربرداشتن مفاهیم ایرانی اسلامی، می تواند مبنایی برای برّرسی مباحث حکمی در هنرهای سنّتی باشد. شأن وجودشناختی و حیث معرفتی زیبایی به مثابه یک مفهوم و امر زیبا به عنوان وجه تحقّقی آن، زمینه های تأملات زیباشناختی در این باب را فراهم آورده است. به رغم گسست های تاریخی و نفوذ فرهنگ های بیگانه، تحوّلات موسیقی سنّتی ایران از پیوستگی و تداوم نسبی برخوردار بوده است و وجوه اشتراکات صوری و مضمونی فراوانی در آثار دوره های مختلف، خصوصاً سال های بعد از انقلاب اسلامی با ظهور آهنگسازانی چون محمّدرضا لطفی مشاهده می شود. هدف از انجام این تحقیق، پاسخ به این پرسش بود که مؤلفه هایِ زیبایی شناسی حکمت اشراق چیستند و چگونه در آلبوم موسیقی عشق داند نمود پیدا کرده اند؟ روش انجام این تحقیق از منظر هدف، کاربردی نظری و از منظر شیوه انجام، توصیفی تحلیلی با رویکرد تطبیقی بود. اطّلاعات نیز به شیوه کتابخانه ای به دست آمد. نتایج نشان می دهد آلبوم عشق داند در جایگاه صورت، مظهر مفاهیم حکمت اشراق است. به طوری که این مفاهیم، دلیل بر چرایی شکل گیری ساختار و مصادیق در خلق آثار موسیقی سنّتی هستند و به عبارتی زبان گویای این مفاهیم می گردند.
معرفی اجمالی شیخ اشراق
سهروردی معروف به شیخ اشراق بنیان گذار حکمت اشراقی در دوره تمدن اسلامی و از بزرگان فلسفه اسلامی است. در نیمه دوم قرن ششم هجری در سهرورد متولد شد. در زادگاه خود و مراغه و اصفهان تحصیلات خود را در محضر اساتید به پایان برد و سرانجام در حلب سوریه به اتهام بددینی به عمر شریفش پایان داده شد. اما چراغ پرفروغ حکمت اشراقی او به خصوص در ایران هیچ گاه خاموش نشد و آثار علمی او امروز در مراکز علمی جهان روشنی بخش جان های شیفته حقیقت و معنویت است.