مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
حکمت اشراق
دانش فلسفه و حکمت در ایران ریشه در فرهنگ کهن این سرزمین باستانی دارد و به مراتب برتر و گسترده تر از اسنادی است که امروزه در دست است. هرچند واکاوی پژوهشگران ایرانی و غیر ایرانی حاکی از این است که دانش حکمت و فلسفه در ایران مربوط به قبل از زردشت پیامبر است؛ اما آموزه های وی رگه ها و ریشکه اصلی حکمتی را تشکیل می دهد که جهانیان آن را به «حکمت پارسیان» می شناسند. در تکامل این اندیشکه پویا و اثرگذار اندیشمندان ایرانی تلاش های فراوانی را از خود نشان دادند؛ اما نقش چشم گیر شخصیتی به نام شهاب الدین یحیی سهروردی ملقب به شیخ اشراق در حکمت پارسی که آن را به نام «حکمت اشراق» نامید و پایه گذاری نمود بر همگان آشکار است. وی متأثر ازحکیمان ایران باستان و ژرف نگری در قرآن و روایات اسلامی با هماهنگی میان بحث های عقلی، ذوقی و عرفانی، روشی نوین در فلسفکه ایرانی و اسلامی پایه گذاری کرد.
تداوم سنّت اشراقی در ایران
در مقالکه حاضر، به منظور پیگیری خطِ سیرِ حکمت اشراق، نخست به ریشه ها و خاستگاه آن در گذشتکه مزدایی مانویِ ایران اشاره شده است و سپس دربارکه حفظ و تداوم میراث سهروردی به یاری شارحان و متابعان اندیشکه او که در رأس آنها ملاصدرای شیرازی قراردارد، بحث می شود. نباید از یاد برد که این حکیم برجسته (صدرا) همواره نظرات و آراء شخصی خود را که با مبانی وجودشناسی خاص او منطبق است به عنوان تکمله ای بر مسائل مطرح شده از جانب شیخ اشراق می افزاید. نویسنده همچنین به برداشت ویژکه سهروردی از نظریکه مُثُل افلاطونی پرداخته و رساله ای نسبتاً ناشناخته را در این باب معرفی می کند. بخش پایانی مقاله نیز به توصیف یکی از جریان های شکل گرفته در عصر ملاصدرا (سدکه یازدهم هجری) اختصاص یافته است؛ جریانی که وابستگان آن، برخی مبانی حکمت سهروردی را در خدمت توجیه و تحکیم عقاید و زبانی که خود با محوریت فرهنگ و زبان ایران باستان ابداع کرده بودند، به کارگرفتند.
گذار از حماسه پهلوانی به حماسه عرفانی: تأملاتی در وجوه سیاسی حکمت اشراق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست پژوهی اسلامی ایرانی سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
33 - 59
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی فهم سهروردی از شاهنامه فردوسی می پردازد. شاهنامه همواره بازتاب دهنده هویت ایرانی و تداوم تاریخی آن در دوره اسلامی بوده است و تفاسیر و تعابیر مختلفی از حکایت ها و شخصیت های آن عرضه شده است. یکی از این مکاتب تفسیری حکمت اشراق سهروردی است که به طور خاص در رساله های فارسی او عرضه شده است. مقاله حاضر بر فهم و درک سهروردی از شاهنامه و مضامین آن متمرکز است و می کوشد وجوهی از آن را که به مباحث فلسفه سیاسی مرتبط اند، مورد تأکید قرار دهد. بی تردید هانری کربن مهم ترین اندیشمندی بود که در دوران معاصر به نسبت حکمت اشراق و شاهنامه توجه کرده است. در این مقاله با بهره گیری از برخی تأملات کربن در باب آنچه وی «گذار از حماسه پهلوانی به حماسه عرفانی» خوانده است، می کوشیم وجوهی سیاسی از این گذار را در حکمت اشراقی و به طور گسترده تر در تاریخ اندیشه اسلامی در ایران، مورد مطالعه قرار دهیم.
بررسی اشکال استاد مطهری بر مبحث معقولات ثانیه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
103 - 120
حوزه های تخصصی:
در فلسفه سهروردی چرخشی اساسی در نگرش به معقولات ثانیه رخ می دهد. ملاصدرا آرای سهروردی درباره معقولات، مخصوصاً معقولات ثانیه فلسفی را بررسی می کند و آنها را در دستگاه جدیدی می برد و تا کنون نظر مشهور درباره این معقولات است. مطهری در شروح کتب فلسفی این بحث را کاملاً شفّاف سازی و لوازم آن را بیان کرده است و در نقدهایش بر مارکسیسم از این مبحث استفاده کرده است. در این مقاله بر آنیم ضمن مقایسه نظرات استاد مطهری و سهروردی، گفت وگویی بین این دو متفکّر برقرار و مخصوصاً ایرادهای استاد به سهروردی را بررسی کنیم. در این راه می باید چارچوب فکری (پارادایم) سهروردی و مطهری در بحث معقول ثانی را ملاحظه کرد و در انتقال مفاهیم از هر رویکرد به دیگری، لوازم آن را نیز انتقال داد. به نظر می آید با توجه به رویکرد سهروردی، ایرادهای مطهری نه تنها وارد نیست بلکه سهروردی نظر مقابل را به دلیل رخ دادن مغالطه دور در آن، باطل می داند. تاریخ دریافت: 20/07/1400 تاریخ تأیید: 25/09/1400
تبیین وحدت وجود در اندیشه حکیم سهروردی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۰
69 - 90
یکی از مهم ترین مسائل معرفتی، شناخت حق تعالی است که در مکتب عرفان نظری، وجود حق تعالی، وجود بسیطی معرفی شده است که جای برای غیر نگذاشته است و ماسوای او، اطوار و شئون وی محسوب می شوند که اصطلاحاً بدین نظریه، نظریه وحدت شخصی وجود می گویند. جمهور قائلند نخستین کسی که نظریه وحدت شخصی وجود را در یک نظام واره علمی مطرح نموده است، ابن عربی است. ولیکن در این مقاله ثابت می شود که شیخ اشراق نخستین شخصی است که مبانی این نظریه را در حکمت خویش، تبیین نموده است.
تلویحات تربیت هنری مبتنی بر حکمت اشراق در برنامه ریزی و مدیریت آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهشهای انجام شده در دهه های اخیر تلاش شده تا به نسبت میان هنر و تربیت از زوایای گوناگون پرداخته شود و مبانی نظری و عملی آن، مورد واکاوی و مداقه قرار گیرد. زیب ایی شناسی و فلسفه هن ر، هرچند ب رآم ده از روی کردهای جدی د هستند، ام ا پرسش از زیب ایی و هن ر، از دیرب از اندیشه آدمی را به خ ود مشغ ول داشته است. حکمت اشراق با بهره گیری از مبانی حکمت اسلامی، مبانی عرفانی و اشراقی و نیز نظریات حکمای ایران باستان و احیای حکمت خالده، حاوی مضامین و اندیشه های حکمی بوده و می تواند مبنای مناسبی برای واکاوی اندیشه ها و مفاهیم حکمی موجود در هنر ایرانی قلمداد گردد. از آنجا که یکی از ساحت های مهم تربیتی، ساحت هنری و زیبایی شناسانه می باشد، بر همین اساس این پژوهش تلاشی است در راستای واکاوی و فهم تربیت هنری بر اساس فلسفه ای ایرانی و استخراج تلویحات آن در تعلیم و تربیت به ویژه در برنامه ریزی و مدیریت آموزشی. روش انجام این پژوهش تحلیل محتوای رابطه ای می باشد. پارادایم پژوهش، کیفی و طرح تحقیق، غیر پیدایشی است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، متون فارسی و ترجمه های انجام شده از متون عربی منسوب به شیخ اشراق مرتبط با هنر و زیبایی شناسی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. روش گردآوری داده ها اسنادی است؛ بدین معنا که ضمن مراجعه به متون و نوشته های منسوب به شیخ اشراق، داده های مورد نظر استخراج و با استفاده از روش تحلیل محتوای رابطه ای، تجزیه و تحلیل شدند. سرانجام با استفاده از روش مقایسه مستمر داده ها، مقوله های تربیت هنری از دیدگاه حکمت اشراق استنتاج شد. نتایج نشان می دهد که تربیت هنری مبتنی بر حکمت اشراق، حاوی تلویحاتی در ابعاد گوناگون برنامه ریزی و مدیریت آموزشی است.
«نور طامس» در حکمت اشراق سهروردی و «مقام طمس» در حکمت متعالیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حکمت اشراق، هم نظام مراتب عالم و هم مراحل سیر و صعود نفس به عالم برین براساس انوار تبیین می شود. سهروردی معتقد است که در سیر و سلوک معنوی به ترتیب انوار «خاطف» یا «بارق» بر مبتدیان، انوار «ثابت» بر متوسطان و نور«طامس» بر واصلان کامل ظاهر می شود. بدین سان در حکمت اشراق فناء محض با تابش نور طامس محقق می گردد و مقام طمس پس از دو مقام «برق» و «حرق» پایان مراتب صعود نفس است. ملاصدرا تحت تأثیر حکمت اشراق از نور طامس یاد نموده، مقام طمس را با «قیامت عظمی»، «مقام أو أدنی» و مرتبه «ملائکه مٌهیّمین» یکی دانسته و آن را پایان مراتب سلوک می داند. اما در عرفان اسلامی دیدگاه متفاوتی درباره مقام طمس داریم که از ابن فارض مصری آغاز می گردد. ابن فارض مراتب فنا را در سه مرحله «محو»، «طمس» و «محق» نظم می دهد. بسیاری از شارحان آثار ابن عربی و ملاصدرا مثل کاشانی و حاج ملاهادی سبزواری بر همین اساس محو را فناء افعال عبد در فعل حق، طمس را فنای صفات او در صفات حق و محق را فنای در ذات حق دانسته اند
تحلیل عرفانی کشف و شهود در فلسفه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه اسلامی پیش از سهروردی نمایندگان بزرگی مانند فارابی و ابن سینا داشت ولی با انتقادات بزرگانی همچون غزالی و فخر رازی روبه زوال و افول گذاشته بود که با ظهور حکمت اشراق جان تازه ای گرفت. سهروردی با وارد کردن کشف و شهود به وادی حکمت اسلامی و ناکافی دانستن استدلال و برهان عقلی و با بهره گیری از حکمای ایران باستان و حکمای الهی یونان، فلسفه را به عرفان نزدیک کرد و موسس مکتبی فلسفی شد که سیر حکمت در جهان اسلام را تحت تاثیر جدی خود قرار داد به طوری که حکمت متعالیه تلفیق حکمت مشاء و حکمت اشراق می باشد. در این مقاله سعی شده است ضمن معرفی اجمالی جریان های فکری زمان سهروردی، جایگاه کشف و شهود در میان عرفا و فلاسفه قبل از سهروردی بررسی شده و ضمن تعریف کشف و شهود، با تحقیق درباره مبادی و سرچشمه های فلسفه اشراق جایگاه کشف و شهود در آنها تبیین شود و همچنین در ادامه مقام کشف و شهود در روش فلسفی حکمت اشراق بررسی می گردد.
سیاست در اندیشه سهروردی بازخوانی اندیشه سیاسی سهروردی با تأکید بر الگوی جُستاری اسپریگنز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
آنچه اصالت اندیشه سیاسی سهروردی را نمایان می کند، توجه و تقید وی برای پیدا کردن راه برون رفتی از بحران های سیاسی- اجتماعی عصر خود است. اگر چه برخی سهروردی را اندیشمندی آرمان گرا می دانند و این امر مانعی در فهم درست اندیشه سیاسی وی است، اما آنچه باعث شناخت دقیق تفکر سیاسی سهروردی می شود، تأمل بر این نکته است که وی، با ترسیم تصویری دقیق از نابسامانی های زمانه خود و تلاش برای بازسازی جامعه، در صدد خوانشی واقع گرایانه از وضع موجود جامعه هم عصر خود است. بر این اساس، درک سرشت اندیشه سیاسی سهروردی را می توان با به کارگیری روش جُستاری اسپریگنز بهتر متوجه شد. مقاله حاضر درصدد طرح این پرسش است که سهروردی بحران سامان سیاسی جامعه هم عصر خود را چگونه ترسیم و با مشاهده این بی نظمی، برای درمان و برون رفت از آن چه راه حلی را تجویز می کند؟ سهروردی واقعیت موجود جامعه خویش را چنین دریافته بود که شکاف های عمیق اعتقادی، تعصب، خشونت های مذهبی و به تعبیر وی چیره شدن ظلمت و تاریکی، زمینه ساز انشقاق آحاد جامعه و همچنین ترویج کننده ظاهرگرایی مذهبی و نهایتاً توجیه کننده فساد، ظلم و جور حُکام شده است. سهروردی در تلاش است برای چنین جامعه بحران زده ای نسخه درمانی ارائه دهد. بر اساس روش جُستاری اسپریگنز می توان فرضیه این پژوهش را چنین بیان کرد که سهروردی گسست معرفتی میان حکمت و حکومت را زمینه ساز بروز و ظهور نابسامانی ها و بحران های جامعه عصر خود می داند. از این رو وی با تبیین وضع موجود و ترسیم وضع مطلوب، در پی بازسازی رابطه حکمت و حکومت در قالب مشروعیت بخشی به حکومت حاکمِ حکیم، به عنوان راه حل برون رفت از بحران سامان سیاسی است.
تجلی عالم مثال در فرش های دوره صفویه
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
134 - 157
حوزه های تخصصی:
بازنمایی هنر از مباحث پیچیده محسوب می شود و حوزه های مختلف هنری به تناسب شیوه بیانی خود از آن بهره برده اند. از جمله شیوه های بیان گرایش به انتزاع است که در طراحی قالی و هنرهای سنتی نمود پیدا می-کند. از آنجا که در دوران صفوی این هنر-صنعت از حرفه روستایی به شهری تغییر یافت، در نقوش آن در فرش نیز تغییراتی ایجاد می کردد. همچنین در این دوران اندیشه قالب در جامعه نیز تغییر می کند و با احیای اندیشه اشراقی و پس از آن ظهور حکمت متعالی مواجه بوده، بنابراین این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است عالم مثال گفته شده در اندیشه این حکما چگونه در فرش های این دوران بازنمایی و تجلی یافته است؟ و این تأثیر را چگونه می توان مشاهده کرد؟ این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و جمع آوری اطلاعات پژوهش کتابخانه ای است. هدف از پژوهش تجلی عالم مثال بر فرش های دوره صفوی است. یافته های پژوهش بیانگر گستردگی اندیشه های حکمت خسروانی، فلسفه اشراق و تأثیر آن در تجلی عالم مثال، هورقلیا، گنگ دژ و شهرآرمانی در متن فرش های دوره صفویه است؛ ظهور این عالم را با توجه به هندسه دقیق، نور، وزن، تنوع صورت ها و در عین حال وحدت آن، استفاده از حاشیه و خطوط گردان در فرش های باغی، محرابی و لچک ترنج می توان مشاهده کرد.
بررسی میزان تأثیر حکمت اشراق در پیدایش فضاهای معماری مسجد جامع عباسی اصفهان
حوزه های تخصصی:
نقش مایه های مفاهیم حکمت اشراق در بناهای عبادی معماری دوران صفویه، قابل بررسی اند.. اهمیت ورزیدن به عنصر نور در فضاهای مساجد این دوران به همراه نقوش و نگاره های نمادین با تأکید بر جایگاه رنگ و نور را می توان از نشانه های اصیل متأثر از تفکرات حکمی شیخ اشراق دانست. چنانچه در آثار به جا مانده از دوران معماری اسلامی ایران، نقش نور و تجلی آن در فضاهای عبادی به این میزان قابل تأمل و نمایان نبوده است. از این رو در این نوشتار سعی شده با بررسی مبانی نظری حکمت اشراق و جایگاه نور در آن، در کنار پرداختن به مفاهیم کالبدی معماری در مسجد جامع عباسی اصفهان ، میزان تأثیر حکمت اشراق در خلق فضاهای معماری عبادی در دوره صفویه مورد واکاوی قرار گیرد. روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی و مورد کاوی با مراجعه به اسناد و منابع کتابخانه ای بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که تناظر در مبانی نظری اندیشه سهروردی در حکمت نور و عناصر کالبدی هندسی مسجد جامع عباسی اصفهان، به میزانی قابل تأمل می باشد. که گویی معمار و هنرمندان بناهای عبادی این دوران، بخشی از مفاهیم طرح را بر پایه مفاهیم اساسی حکمت اشراق تعریف نموده اند.
انسان شناسی سلوکی، عرفانی ابن سینا در رساله الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۶)
107 - 136
حوزه های تخصصی:
رساله الطیر یکی از سه رساله رمزی و تمثیلی ابن سیناست که به اتفاق حی بن یقظان و سلامان و ابسال، دوره ای از سیر و سلوک عقلانی و معنوی را به زبان رمز بیان کرده است. او در این رساله، هبوط نفس را از جهان ارواح به عالم خاکی و عروج نفس ناطقه انسانى از مرتبه تعلقات جسمانى و گرفتار آمدن در دام وابستگی های دنیایی را تا مراتب عالى کمال روحانى و مرتبه دیدار با خداوند به تصویر می کشد. در این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی به نگارش درآمده نوع نگاه ابن سینا به انسان، ظرفیت ها و قابلیت های سلوکی وی با عنایت به رساله الطیر بررسی شده است. وی در این رساله با نگاهی انسان شناسانه وضعیت انسان سالک را به شکلی بیان کرده که به مشرب حکمای اشراقی و عارفان بسیار نزدیک است. به گونه ای که می توان این اثر را یکی از منابع و مأخذ افکار و عقاید حکمای اشراقی به حساب آورد.
زشتی شناسی در اندیشه سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
491 - 509
حوزه های تخصصی:
مفهوم زشتی در جهان اسلام، مفهومی وابسته به زیبایی است و هنگامی در عرفان اسلامی هویت می یابد که عارف، قصدِ توضیح مفهوم زیبایی را داشته باشد و اشاراتی به همتای مخالفِ زیبایی یعنی زشتی کند. سهروردی از جمله حکمای مسلمان است که علاوه بر توضیح و تفسیر زیبایی به توصیف عالم خیال و قوه متخیله می پردازد که نقش عمده ای در آفرینش زیبایی و به تعبیر دیگر در توصیف مفهوم زشتی دارد. در نوشتار پیش رو ضمن بررسی مصنفات شیخ اشراق به جست و جوی مفهوم زشتی در آثار شیخ پرداخته ایم. در ادامه به مظاهر و نمودهای مختلف زشتی در آثار سهروردی پرداخته و انواع زشتی از قبیل زشتی های محسوس، زشتی های معقول و زشتی های خیالی را در دستگاه فکری وی مشخص کرده و در پایان نشان داده ایم که چگونه زشتی به مثابه ظلمت و تاریکی، با نور در جدال است. نوری که در بنیان های فلسفی سهروردی از مصادیق آشکار زیبایی و حُسن به شمار می رود.
بررسی نمود مضامین حکمت اشراق سهروردیِ حاکم در دوره صفویه بر معماری مساجد شیعی پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
797 - 821
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد بررسی تأثیر مضامین حکمت اشراق سهروردی در معماری مساجد شیعی پس از انقلاب در شهر تهران است. در گام اول به واسطه روش تحقیق کیفی و به صورت توصیفی و تحلیلی با جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و اسنادی سه مسجد شاخص دوره صفویه (مسجد امام، مسجد شیخ لطف الله، مسجد چهارباغ) مورد بررسی قرار گرفت و شاخص های موردنظر فلسفه اشراق به منظور تدوین چارچوب نظری و مدل مفهومی پژوهش، استخراج و دسته بندی شده و سپس به الگوی معماری ای که در راستای همان مفاهیم است، اشاره و سپس مورد بررسی قرار گرفته است. در گام دوم 23 مسجد شاخص شهر تهران که در چهار دهه اخیر در مناطق مختلف تهران احداث شده اند باتوجه به نظر متخصصان و خبرگان در این حوزه به کمک نمونه گیری هدفدار انتخاب شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد مؤلفه های معماری حکمت اشراق در دو حوزه کالبد و تزئینات مساجد چهار دهه اخیر تأثیرگذار بوده اند. از میان مساجد شهری تهران، به ترتیب مسجد بقیه الله الاعظم با کسب امتیاز 12و مساجد جامع الرسول سعادت آباد و حضرت ابوالفضل با کسب امتیاز مساوی10 بیشترین قرابت به مساجد دوره صفوی و کم ترین تأثیرپذیری شامل مسجد نظام مافی و مسجد ولیعصر باکسب امتیاز مساوی 2 است؛ همین طور بین مساجد دانشگاهی به ترتیب، مسجد دانشگاه علامه طباطبایی با کسب امتیاز 9 و مسجد دانشگاه های صنعتی شریف و علم و صنعت با کسب امتیاز 8 بیشترین قرابت به مساجد دوره صفوی و کم ترین تأثیرپذیری به مسجد کوی دانشگاه با کسب امتیاز 1 اختصاص داده شده است. اهداف پژوهشی:بررسی مضامین حکمت اشراق سهروردی در معماری.بررسی نمود عناصر معماری برگرفته از حکمت اشراق سهروردی در مساجد شیعی پس از انقلاب.سؤالات پژوهشی:مضامین حکمت اشراق سهروردی در معماری کدامند؟آیا عناصر معماری برگرفته از حکمت اشراق سهروردی در معماری مساجد شیعی پس از انقلاب نمود یافته است؟
نقد و تحلیلِ خوانش ملاصدرا از شیخ اشراق در مسئله رابطه وجود و نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مقاله به بررسی و نقد خوانش ملاصدرا از شیخ اشراق در مسئله رابطه نور و وجود می پردازد. روش: در این تحقیق از روش تحلیلی توصیفی که در پژوهشهای نظری مدّ نظر است، بهره برده ایم. یافته ها: ملاصدرا نور مورد نظر شیخ اشراق را با وجود، یکی می داند. این اعتقاد پایه ای می شود تا همه آرای شیخ اشراق را وجودی تفسیر کند؛ در حالی که دلایلِ چندی نشان می دهد نورِ مورد نظرِ شیخ اشراق با وجودِ صدرایی یکی نیست؛ دلایلی از جمله: «1. اقسام نور و وجود یکی نیست؛ 2. تقابلِ وجود و ماهیت با تقابل نور و ظلمت به یک نحو نیست؛ 3. تشکیک انوار با تشکیک وجود متفاوت است؛ 4. وجود در نزد شیخ اشراق اعتباری، ولی نور امری حقیقی است؛ 5. ملاصدرا خود گاهی به سعه وجود نسبت به نور اعتراف دارد؛ و...». نتیجه گیری: آنچه شیخ اشراق را به تعبیرِ نور می رساند، شروعِ فلسفه از نفس است؛ بر خلاف روش صدرا که از رویکردی عالم محورانه و در نتیجه از تمایزِ «وجود و ماهیت»، فلسفه خود را سامان می دهد. اگر تفاوت در شروعِ فلسفه را از ویژگی های تفاوتهای ساختاریِ دو مکتب بدانیم، هم اقتضایِ تفاوت در ساختارِ دو حکمت و هم دلایلِ محتوایی اشاره شده ثابت می کند نورِ موردِ نظرِ سهروردی با وجود یکی نیست و در نتیجه، خوانش ملاصدرا از شیخ اشراق تأویل گرایانه است.