مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
وحی
حوزه های تخصصی:
حکیم فارابی، فیلسوفی است که با رویکرد فلسفی برای اولین بار، با تفسیر عقلانی وحی، نبوت را از شکل مسئله ای صرفاً کلامی خارج کرد و درشمار مباحث فلسفی قرار داد. او با استفاده از روش استدلالی- برهانی، کلیاتی را درباره جایگاه پیامبری، چگونگی ارتباط یافتن پیامبر با عالم غیب و ویژگی های پیامبر اثبات کرد. وی برای بیان قوانین کلی نبوت، به ورود به جزئیات نیازی نداشته و برای بیان نظرهای خود، لزوماً از واژگان شناخته شده دینی استفاده نکرده است؛ بلکه اسمی را جانشین آن ها کرده و به انگاره سازی روی آورده است. سؤال موردنظر در این پژوهش، آن است که نبوت در آثار معلم ثانی، چگونه مطرح شده و او چگونه درباره این مسئله انگاره سازی کرده است؛ درضمن، این انگاره جدید با نبی چه نسبتی دارد و به عبارت دیگر، وی چه تصویری از نبی در فلسفه اش ترسیم کرده است. یکی از نتایج پژوهش حاضر، پس از اثبات ادعای مطرح نشدن مبحثی مستقل تحت عنوان نبوت و همچنین به کارنرفتن لفظ «نبی» (مگر در اولین مرحله از فرایند شکل گیری انگاره)، با استفاده از تبیینی که فارابی درباره وحی انجام داده، این است که وی از رئیس اول به عنوان گیرنده وحی یاد کرده و با بهره گیری از وجه اشتراک موجود میان تعریف های صورت گرفته درباره رئیس اول و نبی، ذهن مخاطب خود را به سوی موضوع نبوت سوق داده است. در تفکر او، رئیس اول در مدینه فاضله و با قید علی الاطلاق، مطابق با نبی است. درضمن تصریح به این همانیِ فیلسوف علی الاطلاق و رئیس اول، این همانیِ نبی و فیلسوف نیز تأیید می شود و چالش پیش آمده درباره پایین آوردن مقام نبی نسبت به مقام فیلسوف در تفکر فارابی ازبین می رود.
جستاری در دیدگاه های آیت الله جوادی آملی درباره علم اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ مرداد ۱۴۰۱ شماره ۲۹۶
83-92
حوزه های تخصصی:
بحث علم دینی یا اسلامی سازی علوم در جهان اسلام، یکی از مسائل مهم در عرصه علوم انسانی است که در چند دهه اخیر ذهن بسیاری از متفکران و فیلسوفان را در حوزه علم و دین به خود مشغول کرده است. بحران های ناشی از علم گرایی و افراط در نظریات تعارض علم و دین در دو قرن اخیر، پرسش از همکاری علم و دین و به تبع آن امکان علم دینی و خدا باور را مورد تأمل قرار داده است. در این زمینه سابقه قبلی ملل اسلامی و واقعیت عقب ماندگی کنونی آنها پرسش از اسلامی سازی علوم را برای متفکرین اسلامی به طور جدی مطرح کرده است. آیت الله جوادی آملی با نگاه دائرهالمعارفی به دین معتقد است علم یکسره دینی است و تقسیم کردن علم به دینی و غیردینی ناصواب است. وی با تغییر جهان بینی و مبانی علوم موجود در دانشگاه ها، درصدد اسلامی کردن علوم است. آیت الله جوادی آملی از منظر دینی و وحی الهی و با اعتقاد به کامل بودن آموزه های دین اسلام در کلیت امور دنیایی و اخروی و همچنین با تقسیم و در طول هم قرار دادن انواع عقل تجربی، عقل نیمه تجریدی، عقل تجریدی و عقل ناب با دو روش فلسفی و تفسیری به ارائه دیدگاه خویش در زمینه علم اسلامی پرداخته است. دیدگاه آیت الله جوادی آملی از اینکه توانسته است تعارض عقل و دین را با دلیل متقن رفع نماید حائز اهمیت است.
بررسی و نقد زیرمدخل انواع وحی مربوط به انبیا از دائره المعارف قرآن لیدن
حوزه های تخصصی:
مستشرقین در دهه های اخیر تلاش بسیاری در مطالعه و بررسی منابع اسلامی داشته اند. البته این تلاش ها، گاهی با جنبه ی پژوهشگرانه و گاهی غرض ورزانه بوده و یکی از اقدامات مهم آنان، تألیف دائره المعارف قرآن لیدن است. نگاشته حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از ادله قرآنی و روایی و مراجعه به تفاسیر فریقین، به نقد و بررسی مدخل انواع وحی مربوط به انبیاء در دایره المعارف قرآن لیدن پرداخته است. اشکالات وارد بر مدخل در دو بخش ساختاری و محتوایی سامان دهی شده است. اشکال ساختاری مدخل در عدم وجود نظم و ارتباط میان مطالب و محتوای آن خود را نمایان کرده است. اشکال های محتوایی به طور کلی شامل: لغزش در فهم لفظ و ظاهر آیات قرآن، خطا در تفسیر آیات، لغزش در استدلال و نتیجه گیری از آن است. نویسنده مدخل یادشده، با آوردن عباراتی همچون: تجربه ی پیامبرانه محمد (ص)، وجود ابهام و تناقض در آیات قرآن، رؤیای صادقانه محمد (ص) و ارائه تفسیر نادرست از آیات و تکیه به منابع غیر موثق، سعی بر زیر سؤال بردن اصالت وحی قرآن دارد که مهمترین نقد وارد بر مدخل است.
بررسی تطبیقیِ کاربست «منابع معرفتی غیرهمگانی» نزد صدرالمتألهین و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و هفتم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۴
5 - 24
حوزه های تخصصی:
چگونگی و روش به کارگیری منابع معرفتی به تناسب علوم مختلف، نقش مهمی در اعتبار و گستره آن دانش دارد. صدرالمتألهین و علامه طباطبایی علی رغم استفاده از مقدمات بدیهی و روش برهانی برای اثبات گزاره های فلسفی، از دیگر منابع معرفتی نیز بهره می برند؛ اما در نحوه استفاده از این منابع یکسان نیستند. پژوهش حاضر با روش تحلیلی- توصیفی در صدد مقایسه روش به کارگیری «منابع معرفتی غیر همگانی» نزد ملاصدرا و علامه طباطبایی است و به این پرسش پاسخ می دهد که دو فیلسوف در نحوه به کارگیری منابع مذکور چه اشتراکات و افتراقاتی با یکدیگر دارند؟ رهیافت حاصل از پژوهش نشان می دهد دو اندیشمند در بهره گیری از منابع معرفتی غیر همگانی جهت مسئله سازی، روشن سازی مسئله و کشف حد وسط برهان، با یکدیگر اشتراک دارند؛ اما از این منابع در جایگاه مقدمات برهان و تأیید استدلال به نحو یکسان استفاده نمی کنند. ملاصدرا در هر دو مقام، از منابع و ابزارهای وحیانی و شهودی بهره می برد؛ اما علامه طباطبایی نه تنها در مقدمات بلکه جهت تأیید براهین فلسفی نیز از این منابع استفاده نمی کند. به این وسیله علاوه بر پرهیز از تفسیر به رأیِ وحی، نظامی ریاضی وار با قابلیت دستیابی به یقین منطقی ارائه می دهد.
نقش منابع معرفتی در تمدن نوین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بنیادی ترین مسأله در دست یابی به تمدن نوین اسلامی، نقش عقل، تجربه و وحی است. نظریه پردازان مسلمان، در راستای نقد تمدن غرب و دست یابی به تمدن اسلامی، به نظریه های گوناگونی از علم دینی دست یافته اند؛ این نظریه ها علی رغم نقد مبانی تمدن غربی، به خاطر ضعف در روش شناسی معرفتی خود، نتوانسته اند علم دینی مورد نیاز تمدن اسلامی را ارائه دهند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، نخست جایگاه عقل و تجربه در هندسه معرفتی تمدن نوین اسلامی را تحلیل کرده و سپس روش به کارگیری این منابع معرفتی در ساخت این تمدن را تحلیل نموده است. یافته های پژوهش چنین است که همه ی علوم (توصیفات و تجویزات) در قرآن موجود است و فقط معصومان به تمام حقایق علوم دسترسی دارند و غیرمعصومان با مراجعه به کتاب و سنت و با به کارگیری ابزارهای معرفتی عقل و تجربه، توانایی کشف برخی از حقایق علوم را دارند. در وهله ی نخست باید توسط عقل و تجربه با رویکرد ابزاری به سراغ کتاب و سنت رفته و با تکیه به فرآیند شش مرحله ای ابزاری، به علم دینی مورد نیاز تمدن اسلامی دست یافت و در وهله ی دوم، چنانچه عقل و تجربه با رویکرد منبعی و در عرض کتاب و سنت، به دستاورد قطعی و یا یقین عقلایی دست یابند، این دستاورد نیز از حجیت برخوردار است و دینی خواهد بود و از این دستاورد می توان در ساخت تمدن نوین اسلامی بهره برد.
ارزیابی انتقادی تبیین «سرشت وحی» مبتنی بر «تجربه دینی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
44-25
حوزه های تخصصی:
مسئله تحقیق حاضر، ارزیابی انتقادی دیدگاه نصر حامد ابوزید به «تجربه وحیانی» در تبیین «سرشت وحی» است. ابوزید تلاش می کند در عصری که تدین مواجه با عقلانیت مدرن است، راهی بیابد. این تلاش ممکن است فرصت هایی را در اختیار متدینین قرار دهد اما چالش های متاثر از آن، بسیار بیشتر است؛ با استفاده از روش توصیفی تحلیلی است که مبتنی بر حکمت صدرایی به این پرسش پاسخ داده خواهد شد که اولاً ابوزید در تبیین «سرشت وحی» چرا و چگونه به «تجربه دینی» می پردازد و سپس این رویکرد دارای چه اشکالات و ابهاماتی است؟ مهم ترین یافته های تحقیق آن است که در نزد طرفداران تبیین سرشت وحیانی قرآن براساس تجربه دینی، از یک سو حقیقت، با تجربه سرشار از خطای انسانی گره می خورد و از سوی دیگر با نفی دسترسی فهم انسانی به حقیقت مطلق، نوعی نسبی باوری در حقیقت و فهم حاصل می شود.
رؤیای رسولانه در بوته نقدی نو با تأکید بر آراء محدثان و مفسران فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دکتر سروش، در آخرین تئوری خویش، قرآن کریم را رؤیای پیامبر دانسته و نقش پیامبر را از نقش قابلی به فاعلی تغییر داده است. تحقیق حاضر به روش تبیینی و تحلیلی دلائل نقلی، تاریخی و تشبیه و تعبیر تئوری یاد شده را با تأکید بر آراء محدثان و مفسران فریقین ارزیابی، و میزان اعتبار این دلائل را سنجیده است. یافته ها حاکی از آنست مغالطه گری در برخی مقدمات؛ تفسیر به رأی در آیات قرآن؛ توهم عدم انسجام برخی از آیات با یکدیگر؛ سوء برداشت از برخی روایات؛ انکار جبرئیلی که نه تنها بر پیامبر اسلام بلکه بر پیامبران قبل از ایشان نیز نازل می شده است؛ استفاده از قیاس مع الفارق؛ و وجود تناقض در کلام خود دکتر سروش، به طوری که از یک طرف قرآن را رؤیای صادقه دانسته و از سوی دیگر آن را نیازمند تعبیر می داند، به استنتاج لغزنده وی از این مقدمات منجر شده است. در مصادر معتبر فریقین و اسناد تاریخی نه تنها به ادعای خواب پیامبر حین نزول وحی اشاره ای نشده است و به نظر می رسد این اخبار از جعلیات و اسرائلیات احبار یهود با هدف کاستن اعتبار و حجیت ظواهر و احکام عملی قرآن کریم باشد، بلکه رؤیایی نبودن قرآن و کلام خداوند بودنِ آن با دلائل معتبر عقلی، نقلی و تاریخی قابل اثبات است؛ و باید توجه داشت در متون اسلامی، تمسک به ظواهر آیات و روایات، و اعراض از بواطن آنها ضلالت و کفر آشکار دانسته شده که اضلال دیگران را نیز در پی دارد.
بازشناسی ادراک وحیانی و اقسام آن ازنظر صدرالمتألّهین و علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
73 - 98
حوزه های تخصصی:
صدرالمتألّهین در بحث تقسیم وحی، تعلیم را به سه نوع تعلیم بشری، تعلیم مَلَکی و تعلیم الهی تقسیم می کند. ازنظر علامه، «وحی الهی» به سه صورت مطرح است؛ «وحی»، «سخنی از پشت حجاب» و «گفتاری که به وسیله مَلکی رسانده می شود»؛ اما حقیقت آن یک معنا و مفهوم است و آن این که جبرئیل آن را احساس می کند، با خود به زمین می آورد و در جان پیغمبر قرار می دهد. از اهداف این نوشتار، بیان خصوصیات ادراک وحیانی ازنظر این دو حکیم متألّه است که با روش توصیفی - تحلیلی و در قالب تحقیق کتابخانه ای ارائه شده است. از نتایج این بحث در نظر صدرالمتألهین این که آنچه بر قلب نبی اکرم (ص) نازل شده، حقائق قرآن است؛ نه الفاظ یا نوشته آن؛ ازاین رو قلب نبی، نور عقلی قرار داده شده که به سبب آن نور، حقایق اشیا در آن مانند نوری آشکار و منورند. به اعتقاد او آنچه در مسئله وحی هست، درک شهودی یک واقعه یا یک حقیقت عرفانی است که این ادراک جز با صعود نفس به مصدر وحی محقق نمی شود. علامه طباطبائی نیز معتقد است که وحی، کلام خفی و تفهیم به طریق اشاره است. او آن را ادراکی بشری و شعوری مرموز می داند که فراتر از عقل و حس و با پشتوانه امر غیبی است؛ پس منشأ الهی دارد و با خرق عادت، به نبی داده شده است.
تاریخمندی وحی در حکمت متعالیه؛ نقد دیدگاه دکتر سروش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هجدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵۵
43 - 62
حوزه های تخصصی:
مساله تاریخمندی وحی، قرآن را حقیقتی تاریخی می داند که مقید به ظرفیت و آگاهی مخاطبان عصر نزول بوده و تابع شرایط اجتماعی و فرهنگی آن دوره است. معتقدان به این مبنا با تاکید بر تعامل(تاثیر و تاثر) وحی با مقتضیات مختلف عصر نزول، به انکار نزول دفعی قرآن پرداخته و جامعیت فرازمانی و فرامکانی گزاره ها و احکام وحیانی را نفی می کنند. تجربه نبوی یکی از تئوری های مهم در این حوزه محسوب می شود. دکتر سروش ذیل تبیین این تئوری مدعی است که تجربه نبوی نظریه ای ریشه دار در تفکر جهان اسلام بوده و خیل عظیمی از فارابی گرفته تا ابن سینا، خواجه و ملاصدرا بدان اذعان نموده اند. سنجش تئوری مذکور نشان می دهد که تجربه نبوی در بردارنده دو آسیب جدی(مغالطه بومی سازی و انتحال) است. لذا با توجه به تفارق حداکثری دو کتاب مقدس قرآن و انجیل موجود و تفاوت مفهومی و مصداقی وحی در این دو حوزه، تعمیم و تسری مباحث مطرح در حوزه وحی شناختی مسیحیت به الهیات اسلامی و یکسان انگاری فرایندها و نتایج از سنخ مغالطه اشتراک لفظ است زیرا وحی در مسیحیت و اسلام جز در لفظ، شباهت چندانی با یکدیگر ندارند. دوم در مدعای ریشه دار بودن تجربه نبوی، صرفنظر از خلط بین دو مفهوم متخیله و قوه خیال، بررسی موید آن است که مدعای ریشه داری حداقل در تفکر صدرایی صائب نیست. زیرا ملاصدرا با اغماض از کارکرد قوه متخیله در تبدیل معقولات وحیانی به محسوسات و جزئیات، بر اساس تطابق عوالم سه گانه وجودی و با استمداد از شهود دو قوه حس مشترک و خیال پیامبر از عالم خیال منفصل به تبیین جزئیات وحی می پردازد. همچنین صدرالمتالهین بر اساس مبانی فلسفی خویش معتقد است: شخص معصوم به جهت اینکه وحی را در نهایت روشنی، وضوح و اطلاق دریافت می کند؛ در نتیجه بی نیاز از هر گونه دستکاری احتمالی قوای نفسانی خواهد.
جایگاه قوه قدسیه در ایفای نقش مختصات نبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۸
101 - 120
حوزه های تخصصی:
مختصات نبی به آن دسته از ویژگی های نبی اطلاق می شود که او را از دیگر انسان ها جدا می کند و آنها را می توان در دریافت وحی، عصمت و معجزه خلاصه کرد. در این نوشتار درصدد تبیین مبدأ انسان شناسی این مختصات نبی به روش کتابخانه ای و تحلیلی مبتنی بر نگرش فلسفی هستیم. ابن سینا و ملاصدرا بر وجود قوه قدسیه نبی تأکید دارند، لذا به منظور انجام پژوهش، ابتدا ویژگی قوه قدسیه و رابطه آن با قوه حدس و عقل فعال –که در نگرش فلاسفه نقش ویژه ای در مختصات دارد- توضیح داده خواهد شد. در ادامه به نقش این قوه در دریافت وحی پرداخته خواهد شد و به کمک جایگاه این قوه نظریه رؤیای رسولانه بررسی و نقد خواهد شد. در قسمت بعد، نقش این قوه در خاصه دیگر نبی یعنی عصمت تبیین خواهد شد. در پایان رابطه این قوه با معجزه بررسی خواهد شد. از این منظر می توان افقی جدید بر تفاوت سحر و معجزه گشود.
خوانشی تحلیلی بر اثر بخشی معرفت در پیوند «وحی» و «عصمت انبیاء» در نگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
213 - 232
حوزه های تخصصی:
یکی از مبانی مهم اعتقادی مشترک مسلمانان عصمت پیامبر` است که در خصوص چگونگی و محدوه زمانی آن نظرات مختلفی مطرح شده است. ملاصدرا در تبیین عصمت، نگاه جامعی دارد که به رغم اختلافات ظاهری در بیانات گوناگون وی می توان همه عبارات وی را به اثربخشی معرفت در ماهیت عصمت ارجاع داد. وی، «وحی» و «عصمت» را هم پیوند دانسته که در فرایند تبیین و اثربخشی معرفت امکان پذیر است. پدیده وحی بالاترین مرتبه کشف معنوی است و این مرتبه پیامبر` را از هرگونه خطا مصون می سازد. وی همچنین زمینه عصمت نبی در دریافت و ابلاغ وحی را با تبیین ویژگی های وجودی انسان کامل پاسخ می دهد. بر این اساس، فرشتگان الهی به لحاظ مرتبه وجودی پایین تر از انسان کامل قرار دارند. درباره محدوده زمانی عصمت، معتقد به عصمت انبیا قبل و بعد از نبوت است، اگرچه این امکان وجود دارد که نفس نبی در کودکی به درجه نبوت نرسیده باشد اما «روح القدس» که به مرتبه ای از نفس نبی تعلق دارد، در دوران کودکی نیز وی را از انجام گناه باز می دارد. این جستار به تحلیل اثربخشی معرفت در پیوند وحی و عصمت در نگاه ملاصدرا پرداخته است.
مکاشفه، وحی و معراج از دیدگاه ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
89 - 102
حوزه های تخصصی:
تبیین مسئله وحی و معراج در دیدگاه ملاصدرا با مفهوم مکاشفه و علم حضوری گره خورده است؛ لذا در این مقاله به بررسی این مفاهیم مرتبط با هم پرداخته ایم. ملاصدرا دیدگاه های خود درمورد هر یک از این مفاهیم را به صورت منظم و در یک متن توضیح نداده است، اما با بررسی و دسته بندی مجموعه سخنان او می توان به تصویر روشنی از دیدگاه او در این باره دست یافت. مکاشفه در دیدگاه او حاصل اعمال خالصانه ای است که نفس عارف را قوی می سازند و زمینه اتصال او به عالم بالا و اتحاد با علل بالاتر را فراهم می کنند. از آنجا که در نظر ملاصدرا جمیع هستی وجودِ شخصی واحد است، عارف با این تکامل نفسانی می تواند به مراتب هستی احاطه پیدا کند. از همین رهگذر، وحی صرفاً یک نوع مکاشفه صوری است و معراج نیز تبیین پذیر است و ملاصدرا با بهره بردن از برخی یافته های فلسفی مثل جسم مثالی در تلاش است به برخی شبهه ها درمورد معراج جسمانی پیامبر پاسخ دهد.
حقیقت و ضرورت وحی از منظر ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال هشتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۴)
133-143
حوزه های تخصصی:
وحی از ارکان نبوت و تنها راه معصوم در انتقال دین به بشریت است. اما گروهی در پی نفی این موضوعِ درون دینی یا تنزل آن به تجربه ای درونی و الهام عام بوده اند. سخنان ملاصدرا این نکته را اثبات می کند که بشر به تنهایی، از رشد عقل نظری و عملی و اجرای عدالت فردی و اجتماعی و مدیریت در بُعد معنوی و حیات دنیوی عاجز است؛ از این رو باید خدای متعال دستگیری داشته باشد تا بتواند در علوم و معارف و حقایق و مدیریتِ تعلّق، به نتیجه برسد و این با وحی میسر است. علاوه بر این، تبیین حقیقت وحی از نظر ملاصدرا نشان می دهد که وحی و جبرئیل به حقیقتی عقلی منحصر نیست که نتواند تنزل یابد، بلکه جبرئیل با حفظ مرتبه عقلی اش تنزل مثالی پیدا می کند و حضرت رسول نیز با چشم و گوش ظاهری فرشته وحی را می بیند و وحی را می شنود. این تبیین از وحی راهگشای فهم بسیاری از آیات و روایات است.
بازپژوهی دیدگاه سنت گرایان و مستشرقان درباره کنش و واکنش وحیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
مسلمانان و غیر مسلمانان از دیرباز به چگونگی وحی الهی بر پیامبران و به ویژه حضرت محمد(ص) توجه داشته اند و پاسخ ها و نظریاتی در طول قرون و اعصار در این باب بیان شده است. برخی از این نظریات وحی را مفهومی غیر مادی و دسته ای از معانی دانسته اند که به پیامبر وحی شده و ایشان، آن را در قالب الفاظ ریخته و به مردم بیان کرده است؛ درمقابل، برخی به وحیانی بودن توأمان الفاظ و معانی قرآن قائل اند. طبق آیات و روایات، وحی تنها معنا نبوده است؛ بلکه الفاظ قرآن نیز وحیانی اند؛ اما اینکه چگونه و در چه مرحله ای از نزول وحی، معانی به الفاظ تبدیل شده اند، خداوندْ این کار را مستقیماً انجام داده یا جبرئیل، در عالم ماده بوده یا عالم مجرد، ازجمله مسائل بررسی شده در این مقاله است. این تحقیق با استفاده از منابع مکتوب و به شیوه توصیفی، انتقادی و تحلیلی به نظریه ای می رسد که فرایند نزول وحی بر پیامبر در دو سطح مختلف رخ داده است؛ به این صورت که ابتدا خداوند محتوا و معانی را (با یا بدون واسطه جبرئیل) بر قلب پیامبر وارد کرده و سپس این معانی و قول ثقیل با نظارت و کمک جبرئیل به الفاظی تبدیل شده است که عامه مردم درک کنند و سبب هدایت مردم باشد.
نسبت وحی رسالی و رؤیای صادقه غیروحیانی در اندیشه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
آیا وحی رسالی و رؤیای صادقه از یک مقوله و خانواده اند که با شناخت یکی بتوان به شناخت دیگری نزدیک شد؟ اگر عینیت این دو در ارکان ماهوی مبرهن شود، می توان با شناخت یکی مدعی شناخت دیگری شد. و معقولیت روششناسانه این راه مستدل شده و راه برای تحقیقات گسترده آتی باز می شود. اما اگر این دو فقط تشابهات جزئی خانوادگی داشته باشند، نه عینیت ماهوی، در این صورت هر چند شناخت هر کدام می تواند به صورت جزئی در شناخت دیگری مددکار باشد، اما شناخت یکی نمی-تواند موجب شناخت کامل دیگری باشد. هدف این پژوهش بررسی تشابهات و تمایزاتِ رؤیای صادقه غیروحیانی و وحی رسالی از نگاه یکی از فیلسوفان تأثیرگذار در تاریخ فلسفه اسلامی؛ یعنی فارابی است. حاصل این نوشته آن است که این دو پدیده از نگاه فارابی دارای تشابهات فراوانی هستند و می-توان آن دو را در یک مقوله قرار داد. از این جهت می توان با شناخت یکی به فهم دیگری نزدیک شد، اما تمایزاتی بین این دو وجود دارد که مانع یکسان انگاری می شود. یافته های این پژوهش از نظر تشابهات عبارت است از: در وحی رسالی و رؤیای صادقه، نفس ناطقه بدون تأمل و تفکر، به عقل فعّال متصل شده و معارف کلی و جزئی را دریافت می کند. هر دو گاهی نیاز به تعبیر دارند. در هر دو قوه تخیل حضور دارد. اما تمایزاتی بین این دو وجود دارد که عبارتند از: نبی در سایه ویژگی های خاصی از قبیل قوه قدسی، عقل مستفاد، قوه متخیله بسیار قوی و مصونیت از خطا در دریافت وحی، از رؤیابین متمایز می شود. نتیجه این که هر چند به صورت جزئی می توان از شناخت یکی برای فهم دیگری بهره برد اما شناخت هیچکدام مساوی شناخت دیگری نیست. تمایز رؤیای صادقه و نبوت از مقوله تشکیکی است که در عین اشتراک دارای احکام خاص هستند.
جایگاه عقل در الهیات طبیعی جاناتان ادواردز: نقد و بررسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ آذر ۱۴۰۱ شماره ۳۰۰
85-95
این مقاله با بهره گیری از روش تحلیلی انتقادی، به بررسی جایگاه عقل در الهیات طبیعی جاناتان ادواردز، الهی دان و متکلم مسیحی پرداخته است. مطالعه آثار او نشان می دهد که وی به خوبی متوجه وجود خلأهای الهیات طبیعی زمان خویش گشته و در پی راهکاری در جهت حفظ هم زمان ایمان و عقل طبیعی بشر است. وی در این راستا عقل طبیعی را در ورود به مسائل الهیاتی دارای چالش هایی چون انتزاعی و مفهومی و به دور بودن از زندگی عملی مؤمنان، به جهت گناه ذاتی انسان تفسیر می کند. از نظر وی، تنها راه بازگشت انسان به طبیعت و ذات اولیه، استمداد عقل طبیعی دچار نقصان گشته انسان از وحی است. الهیاتی به واسطه لطف خاص پروردگار می گردد. البته جاناتان ادواردز در تفسیر این اشراف الهیاتی بیان می دارد که این امر نیازمند همراهی قلب با عقل تعلیم یافته و شرکت در بستر مؤمنانه است، هرچند دیدگاه وی با چالش هایی مواجه می باشد.
بررسی دیدگاه های سید احمدخان هندی در تحدید قلمرو قرآن و سنّت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
1 - 24
امروزه بحث قلمرو دین، از مباحث مهم در دنیای اسلام است. سید احمدخان هندی، اولین متفکری است که در تحدید قلمرو قرآن و سنّت به عنوان دو منبع مهم دین سخن گفته است. دیدگاه هایی که وی دراین باره ارائه کرده است، در چهار محور بررسی و ارزیابی می شود: سید احمدخان آیاتی از قرآن را که حاکی از قوانین دنیوی است، به معنایی مادی تأویل می کند؛ بر اساس دیدگاه وی، سنت، روحِ پیام الهی و تفسیر آن به شمار می آید که ازاین جهت شبیه کتب مقدس است. به اعتقاد سید احمد خان، سنت به طور عمده با معیار عقل سنجیده می شود؛ ازنظر وی، مسائل اخروی تنها حوزه وحی سنت است. مهم ترین نقدهایی که بر دیدگاه های وی وارد است، عبارت اند از: عقل و تجربه انسان در شناخت همه راه های معرفت، محدودیت دارد؛ ازاین رو، تابع قرار دادن قوانین حاکم بر زندگی دنیوی انسان در ابعاد اجتماعی -سیاسی، از قوانین مطرح در علوم تجربی، خطاست. تشبیه وحی سنت به وحی کتب مقدس، درحالی که تفاوت های مهمی بین این دو است، وجهی ندارد. تفسیر بودن جزئیات وحی سنّت، ناشی از دیدگاه سید احمدخان درباره ماهیت وحی و جنبه بشری دادن به آن است. قلمرو وحی سنّت، مسائل مهم اجتماعی -سیاسی را نیز در برمی گیرد.
بررسی انتساب نصر حامد ابوزید به مکتب اعتزال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۳
177 - 207
دکتر نصر حامد ابوزید، متفکر مصری است که همواره به عنوان یک چهره نومعتزلی قلمداد می شود، اخیراً برخی محققان از ترکیبی بودن نظرات وی نتیجه گرفته اند که ایشان روش منحصر به خود را داشته که محصور به هیچ جریانی نیست و یا تنها با اتکاء بر یک نظریه ابوزید، پیوند وی با نومعتزله را مورد تردید قرار داده اند. نوشتار حاضر، با نگاهی جامع به روش تحلیلی-تطبیقی درصدد ارزیابی صحت انتساب ابوزید به مکتب اعتزال قدیم و جدید است، بدین منظور ابتدا نظریات ایشان را در چند مبحث (فارغ از ارزیابی و نقد) بیان نموده و سپس با معتزله و نومعتزله مقایسه شده است. ضمن اذعان به تفاوت های معتزله با نومعتزله، مشخص شد دیدگاه های ابوزید به رغم رویکرد عقل گرایانه اش، در مواردی با معتزلیان قدیم تفاوت دارد و در موارد متعدّدی مشابه نومعتزلیان است، لذا همسویی ابوزید با مکتب اعتزال غیرقابل انکار است، اختلاف نظریات وی با معتزلیان قدیم و کثرت مشابهت آرائش با نومعتزلیان، قرابت آراء او با نومعتزلیان را نتیجه می دهد.
پژوهشی در رویا انگاری خاستگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
یوحنا دمشقی -قدیس مسیحی در قرن اول و دوم هجری- در وصف عقیده مسلمانان نگاشته است که به باور آنان، پیامبرشان، قرآن را در خواب دریافت کرده است. تحقیق حاضر شواهد این مدعا را در منابع اسلامی می پژوهد تا آشکار گرداند که گزارش این عالم مسیحی، چه میزان اعتبار دارد. در این راستا، رویا انگاری منشأ برخی از آیات قرآن، در منابع اسلامی نیز دیده می شود، چنانکه صحیح مسلم، از نزول سوره کوثر در خواب سبک رسول خدا خبر داده است و طبری نزول پنج آیه نخست سوره علق را در خواب معرفی کرده است. بدینسان ادعای نزول پاره ای از قرآن در خواب، خرق اجماع راویان و عالمان اسلامی نیست. از دیگر سو، اگر قرآن باوران در مقام تفسیر ظواهر قرآنی خلاف واقع، از رویا انگاری مدد جویند، همه ناممکن ها به همان معنای ظاهری خود، ممکن می شوند بی آن که به تأویل های گسترده، حاجت افتد. شماره ی مقاله: ۱۲
درآمدی بر نظریه عدم امکان برداشت فقهی دولت از قرآن
منبع:
فرهنگ پژوهش پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱ ویژه علوم سیاسی
125 - 150
برخی از نویسندگان و محققان معتقدند که امکان فهم و استنباط دولت از قرآن وجود ندارد و نمی توان نظریه دولت را از قرآن استخراج کرد. صاحب نظرانی که با نظرات خاص خود به نوعی حواشی و گفتمان جدیدی از قرآن و اسلام را در قرن و زمانه جدید، برای مسلمانان به ارمغان گذاشته اند. از میان شیعیان بعضی چون عبدالکریم سروش، مصطفی ملکیان، محسن کدیور، مهدی بازرگان، محمد مجتهد شبستری، مهدی حائری، هر کدام به شکلی امکان تفه دولت از قرآن را مورد نقد قرار داده اند. محمد سعید عشماوی، دکتر سها و علی عبد الرازق، صادق البلعید، نویسندگانی از اهل تسنن هستند که نظراتی در مورد سیاسی نبودن قرآن و وحی، برگزیده اند. بعضی اصل وحی را به چالش کشیده و بعضی دیگر با پذیرفتن قدسی بودن آن، دولت و حکومت وحیانی را کاری غیرممکن، قلمداد نموده اند. در این تحقیق به صورت توصیفی، محتوای بعضی از نظرات آنان آورده می شود تا خواننده بتواند نمایی از نحوه اشکالات به این موضوع را در زوایای مختلف مشاهده نماید.