مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
طلاق عاطفی
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۱۷۲-۱۶۱
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش پیش بینی طلاق عاطفی براساس انعطاف پذیری شناختی و معنای زندگی با میانجی گری تعادل کار- زندگی بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری را زنان متأهلی که در سه ماه اخیر (اسفند سال 1396 و فروردین و اردیبهشت 1397) به خانه های سلامت مناطق 1 و 7 شهر تهران مراجعه کرده بودند، تشکیل داد که از این بین با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 290 نفر انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس طلاق عاطفی گاتمن (GEDS)، سیاهه انعطاف پذیری شناختی (CFI)، پرسشنامه معنای زندگی (MLQ) و پرسشنامه تعادل کار- زندگی (WLB) جمع آوری گردید. تحلیل داده ها با روش های آماری توصیفی و مقدماتی مختلف (یعنی فراوانی، میانگین، انحراف معیار، همبستگی پیرسون) و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای 24_SPSS و 24_Amos انجام شد. نتایج نشان دادند که مدل پیشنهادی با یک اصلاح و حذف مسیر غیرمعنی دار معنای زندگی به تعادل کار- زندگی برازش خوبی با داده ها برخوردار است (05/0p<) و انعطاف پذیری شناختی، معنای زندگی و تعادل کار- زندگی با طلاق عاطفی زنان متأهل ارتباط منفی و معنی داری دارند (01/0p<). در این میان مسیرهای مستقیم انعطاف پذیری شناختی، معنای زندگی و تعادل کار-زندگی به طلاق عاطفی و مسیر مستقیم انعطاف پذیری شناختی به تعادل کار- زندگی معنی دار بود (01/0p<) ولی مسیر مستقیم معنای زندگی به تعادل کار- زندگی معنی دار نبود (05/0p>). همچنین مسیرهای غیرمستقیم انعطاف پذیری شناختی و معنای زندگی به طلاق عاطفی زنان متأهل با میانجی گری تعادل کار- زندگی معنی دار بود (01/0p<).
آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود عواطف مثبت نسبت به همسر در زنان دچار طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
633 - 648
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تاثیر آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر عواطف مثبت نسبت به همسر در زنان دچار طلاق عاطفی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل زنان متأهل دارای طلاق عاطفی مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده شهر یزد در سال 1399 بود. کلیه زنان مراجعه کننده به این مرکز پرسش نامه طلاق عاطفی را تکمیل کردند. افراد مبتلا به طلاق عاطفی با روش تصادفی ساده به گروه های آزمایش و کنترل تخصیص داده شدند (هر گروه 20 نفر). هر دو گروه پرسش نامه عواطف مثبت نسبت به همسر را تکمیل کردند و گروه آزمایش هشت جلسه هفتگی 90 دقیقه ای در معرض آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت. در پایان پرسش نامه مذکور مجدداً در هر دو گروه اجرا شد و در دوره پیگیری پس از 8 هفته هر دو گروه این پرسش نامه ها را تکمیل کردند. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد آموزش رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب بهبود عواطف مثبت نسبت به همسر در زنان متأهل دچار طلاق عاطفی می شود. بنابراین مهارت ACT باعث ارزیابی شناختی هیجان ها، کاهش احساسات منفی، افزایش احساسات مثبت و رفتار سازگارانه و درنهایت منجر به افزایش تنظیم شناختی هیجان می شود.
رابطه سبک استفاده از فضای مجازی با تعارضات زناشویی، طلاق عاطفی و تعهد زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی رابطه سبک استفاده از فضای مجازی با تعارضات زناشویی، طلاق عاطفی و تعهد زناشویی بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان متأهل دانشگاه آزاد تبریز به تعداد 4500 نفر تشکیل دادند. 380 نفر نمونه با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش، شامل پرسشنامه محقق ساخته نوع استفاده از فضای مجازی، تعارضات زناشویی ثنایی (۱۳۷۹)، طلاق عاطفی گاتمن (1387) و تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997) می شود. نتایج نشان داد که بین استفاده علمی از فضای مجازی، مهارت خانوادگی و کسب و کار با تعارضات زناشویی رابطه منفی وجود دارد (P<0/05)، اما بین ارتباط آسان و تفریح و سرگرمی با تعارضات زناشویی رابطه مثبت قابل مشاهده است (P<0/05). علاوه بر این، بین استفاده علمی از فضای مجازی، مهارت خانوادگی و کسب و کار با طلاق عاطفی رابطه منفی برقرار است (P<0/05)، از طرفی بین ارتباط آسان و تفریح و سرگرمی با طلاق عاطفی رابطه مثبت مشاهده می شود (P<0/05). همچنین، بین استفاده علمی از فضای مجازی و کسب و کار با تعهد زناشویی رابطه مثبت (P<0/05)، اما بین ارتباط آسان و تفریح و سرگرمی با تعهد زناشویی رابطه منفی موجود است (P<0/05). درنهایت، بین مهارت خانوادگی و تعهد زناشویی رابطه ای وجود ندارد (P<0/05).
بررسی فقهی حقوقی نقش طلاق عاطفی در زوال احصان زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلاق عاطفی از منظر روانشناسان به جدایی اعلام نشده، گفته می شود که در نتیجه آن با گسست روابط عاطفی زوجین، امکان تمتع جنسی از یکدیگر زائل می شود. این نوع از طلاق در فقه و حقوق رسمیّت ندارد اما احکام فقهی و حقوقی می تواند بر آن مترتب شود. از نگاه فقهی در باب زنا با شرایطی به مرد زن دار، محصن و به زن شوهردار، محصنه گفته می شود که اشاره به امکان تمتّع جنسی زوجین از یکدیگر در تحقّق احصان دارد. ماده 227 قانون مجازات با مقرّر نمودن این ملاک به مصادیقی در زوال احصان اشاره می کند که با وجود آن امکان تمتّع میسّر نیست. پژوهش حاضر درصدد تبیین نقش طلاق عاطفی در زوال احصان است. فرض این است که جدایی عاطفی از مصادیق سقوط احصان می باشد که می تواند در تعیین حکم، نقش داشته باشد.
نقش واسطه ای آسیب پذیری روانی در رابطه بین وابستگی به شبکه های اجتماعی با طلاق عاطفی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
295 - 275
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای آسیب پذیری روانی در رابطه بین وابستگی به شبکه های اجتماعی با طلاق عاطفی در زنان بود. روش پژوهش: این پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری با رویکرد مبتنی بر کوواریانس بود. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان 20 تا 40 ساله مراجعه کننده جهت دریافت خدمات مرتبط با طلاق به 5 مرکز مشاوره تحت همکاری با اداره دادگستری در شهر بابل بودند که برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 15 برای هر متغیر مشاهده شده و با احتساب احتمال پرسشنامه های ناقص 432 نفر به عنوان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های وابستگی به شبکه اجتماعی (1395)، آسیب پذیری روانی نجاریان و داوودی (1380)،و طلاق عاطفی محمدی و همکاران (1394) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روابط مثبت و معنی دار بین آسیب پذیری روانی و وابستگی به شبکه های اجتماعی با طلاق عاطفی وجود دارد (05/0=P). مسیر غیرمستقیم وابستگی به شبکه های اجتماعی با میزان طلاق عاطفی با میانجیگری آسیب پذیری روانی معنی دار بود و برازش مدل پژوهش نیز تائید شد (05/0=P). نتیجه گیری: با توجه به تحقیق حاضر پیشنهاد می گردد از لحاظ سلامت روانی و همچنین استحکام روابط زوجین مشاوره و ارائه اطلاعات و آموزش های مناسب برای خانواده ها در زمینه بهبود و رضایت زناشویی مدنظر قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر طلاق عاطفی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۲۱۴-۲۰۳
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر طلاق عاطفی زوجین بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر شیراز در سال 1400-1399 بودند و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 30 زوج از آنان انتخاب و در سه گروه(در گروه آزمایش زوج درمانی هیجان مدار 10 زوج، در گروه آزمایش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس 10 زوج و گروه گواه 10 زوج) جایگزین شدند. از پرسشنامه طلاق عاطفی(EDQ) گاتمن(1995) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها بوسیله آزمون های آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که هر دو درمان مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه گواه اثربخشی معناداری بر طلاق عاطفی اعمال کردند (05/0>P). همچنین زوج درمانی هیجان مدار در مقایسه با ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر کاهش طلاق عاطفی مؤثرتر بود (05/0>P). بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که زوج درمانی هیجان مدار و ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس می توانند به عنوان یک شیوه درمانی برای کاهش طلاق عاطفی در مراکز درمانی به کار برده شوند.
ارائه مدلی برای پیش بینی طلاق عاطفی براساس ویژگی های شخصیتی و خودکارآمدی شغلی با میانجیگری حمایت اجتماعی ادارک شده در زنان متأهل شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۳۳۹-۳۱۶
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای پیش بینی طلاق عاطفی براساس صفات شخصیت و خودکارآمدی شغلی با میانجیگری حمایت اجتماعی ادراک شده در زنان متأهل شاغل بود. روش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی با رویکرد مدل معادلات ساختاری بود. از جامعه زنان متأهل شاغل در شهرداری تهران در سال 1399 با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 400 نفر انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن، ویژگی های شخصیتی، خودکارآمدی شغلی و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران مورداستفاده قرار گرفت. جهت آزمون فرضیه های تحقیق از معادلات ساختاری استفاده گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد حمایت اجتماعی ادراک شده رابطه بین صفات برونگرایی و توافق پذیری با طلاق عاطفی را به صورت منفی و معنادار(01/0>p) میانجیگری می کند. به علاوه حمایت اجتماعی ادراک شده رابطه بین خودکارآمدی شغلی و طلاق عاطفی را به صورت منفی و معنادار میانجیگری می کند (01/0>p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج می توان گفت برای پیشگیری از طلاق یا طلاق عاطفی آموزش های لازم به خانواده های ارائه و برای خانواده هایی که دچار تعارضات زناشویی هستند با مداخله های درمانی مناسب از طریق مراکز مشاوره به آن ها کمک شود تا مشکلات خود حل وفصل نمایند.
بررسی عوامل مؤثر بر ناسازگاری زوجین در زندگی مشترک درخانواده های شهر کاشان
منبع:
مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعه شناسی سال پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۹) جلد دوم
51-62
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی بررسی عوامل مؤثر بر ناسازگاری زوجین در زندگی مشترک درخانواده های شهر کاشان پرداخته است. در این پژوهش از نظریات همسان همسری، مبادله، شبکه، منزلت اجتماعی و کنش متقابل استفاده شده است. در این پژوهش از روش پیمایش اجتماعی استفاده شده است. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی زوجین ناسازگار شهر کاشان بوده است. حجم نمونه ی پژوهش، با استفاده از فرمول کوکران، برابر با 300 نفر تعیین شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بین متغیرهای پایگاه اقتصادی-اجتماعی، مسائل اقتصادی، میزان اختلاف و تفاوت ها، عوامل مؤثر بر نارضایتی از زندگی و میزان دخالت اطرافیان (به عنوان متغیرهای مستقل پژوهش) با رضایت از زندگی زناشویی (به عنوان متغیر وابسته ی پژوهش) رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد. اما بین متغیر مقایسه دوران تأهل و تجرد با رضایت از زندگی زناشویی رابطه معنادار و معکوس است. همچنین، تحلیل رگرسیونی نشان داد که، ازمیان متغیرهای وارد شده در معادله ی رگرسیونی، متغیرهای میزان اختلاف و تفاوت ها، متغیر میزان دخالت اطرافیان، متغیر عوامل موثر در نارضایتی و متغیر مقایسه دوران تأهل و تجرد تأثیرگذارترین متغیرها بر متغیر وابسته بوده است.
طلاق عاطفی، نشانه ها، دلایل و راهکارها
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی طلاق عاطفی، نشانه ها، دلایل و راهکارهای پیشگیری و درمان آن انجام شده است. واژه طلاق که به معنای رها شدن است، در اصطلاح زندگی امروزی عبارت است از خاتمه دادن به زندگی مشترک زوجین. در طلاق عاطفی، زوجین بدون اینکه به طور رسمی از هم جدا شوند، عواطف خود را از یکدیگر دریغ کرده و نسبت به هم فقط حکم هم خانه را دارند؛ اینها بنا به دلایلی مانند: قبح طلاق، وجود فرزند، عدم حمایت های اقتصادی، و ... با تحمل این وضعیت دردناک با هم زندگی می کنند. طلاق عاطفی، آسیبی فراگیر و شایع در تمام دنیا است که از علت های آن: عدم توجه به نیازهای جنسی، برآوده نشدن نیازهای عاطفی، تغییر سطح انتظارات فرد بعد از ازدواج و انحرافات اجتماعی و ... را می توان نام برد. این پژوهش، توصیفی- تحلیلی بوده و داده ها با فیش برداری از منابع موجود جمع آوری شده است؛ که علاوه بر مفهوم طلاق عاطفی، نشانه ها و دلائل بروز آن، راهکارهایی برای پیشگیری و درمان آن ارائه می دهد.
توصیف تجربه زیسته فرزندان والدین دچار طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلاق عاطفی نوعی از نابهنجاری است که در سطح کوچک، اساس خانواده و در بُعد وسیع تر، جامعه را درگیر می کند؛ از این رو، بررسی و توصیف تجربه زیسته فرزندان طلاق عاطفی ضرورت خاصی دارد. هدف پژوهش حاضر توصیف تجربه زیسته فرزندان والدین دچار طلاق عاطفی است. در این پژوهش از رویکرد پژوهش کیفی با روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شده است. ۱۲ نفر از نوجوانان و جوانان واجد شرایط به روش هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با مصاحبه های نیمه ساختاریافته و تجزیه وتحلیل آنها به روش تحلیل مضمون صورت گرفت. یافته ها به استخراج ۹۶ مضمون فرعی و ۱۳ مضمون اصلی از جمله: خلأ ارتباطی و عاطفی فرزندان، غوطه ور بودن خانواده در هیجان های منفی، آشفتگی های روانی فرزندان، مشکلات الگوپذیری و شیوه های مقابله فرزندان با فشار روانی منجر شد. نتایج بیانگر آن است که در اثر کارکرد ناسالم خانواده های دچار طلاق عاطفی، فرزندان به جای اینکه خانواده را پناهگاهی آرامش بخش بدانند، آن را عامل آشفتگی و تنش قلمداد می کنند؛ بنابراین توصیه می شود ضمن آگاهی بخشی به والدین از اثر های سمی طلاق عاطفی در راستای توانمند سازی و ارتقای سرمایه های روان شناختی فرزندان طلاق عاطفی نیز اقدام شود.
رابطه اضطراب ناشی از کرونا و طلاق عاطفی در زوجین
برخی از بحران های ناگهانی خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد و مشکلاتی را به وجود می آورد که عدم توجه به آنها و رسیدگی و حل و فصل آن، زمینه ساز اختلالات می شود. یکی از بحران هایی که جامعه ما و دنیا در چند ماه اخیر درگیر آن است، بیماری کرونا می باشد که در اوایل به دلیل شرایط قرنطینه فشار زیادی را به خانواده ها و زوجین وارد نمود. بر این اساس هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه اضطراب ناشی از کرونا و طلاق عاطفی در زوجین بود. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان متأهل 20 الی 45 سال منطقه 8 شهر تهران بود که از این میان 140 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای بررسی نیز از پرسشنامه های طلاق عاطفی گاتمن (1999) و پرسشنامه اضطراب ناشی از ویروس کرونا علی پور و همکاران (1398) استفاده شد. نتایج نشان داد بین اضطراب ناشی از بیماری کرونا و طلاق عاطفی رابطه مثبت معناداری وجود دارد. همچنین بین ابعاد اضطراب کرونا و طلاق عاطفی نیز رابطه مثبت و معناداری مشاهده شد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر کیفیت زندگی و رضایت زناشویی مردان دچار طلاق عاطفی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
239 - 249
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر طرحواره درمانی بر کیفیت زندگی و رضایت زناشویی مردان دچار طلاق عاطفی بود. طرح تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مردان متاهل شهر تبریز در سال 1399 بود که 30 نفر از آنها به روش نمونه گیری در دسترس، بر اساس پرسشنامه انتخاب شدند که 15 نفر به صورت تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه های کیفیت زندگی sf-36 واروشربورن (1992) ، رضایت زناشویی انریچ اولسون و فورنیر (1989) و طلاق عاطفی گاتمن (1994) به عنوان پیش آزمون توسط هر دو گروه تکمیل شد. سپس گروه آزمایش آموزش 8 جلسه 5/1 ساعته طرحواره درمانی طبق برنامه ی یانگ، کلاسو و ویشار (2003) را دریافت نمودند و گروه کنترل برنامه ای دریافت نکرد. در ادامه از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. تحلیل داده ها بر اساس تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان بر کیفیت زندگی و مولفه های آن به جز سلامت عمومی ( عملکرد جسمانی ، اختلال نقش بخاطر سلامت جسمی ، سلامت عمومی، تحمل درد ، سرزندگی و نشاط ، اختلال نقش بخاطر سلامت هیجانی ، کارکرد اجتماعی، بهزیستی هیجانی) و رضایت زناشویی و مؤلفه های آن (رضایت زناشویی ، ارتباطات ، حل تعارض ، تحریف آرمانی) تاثیر معنادار دارد. در نتیجه می توان از طرحواره درمانی در جهت ارتقائ کیفیت زندگی ، رضایت زناشویی در مردان دچار طلاق عاطفی استفاده نمود
بررسی نقش ذهنیت های والدتنبیه گر و کودک آسیب پذیر طرحواره ای در طلاق عاطفی دانشجویان متأهل: نقش تعدیل کننده ی سبک های مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال چهارم پاییز ۱۴۰۱شماره ۳
35 - 47
حوزه های تخصصی:
امروزه در بسیاری از جوامع شاهد طلاق عاطفی و طلاق رسمی هستیم که می تواند سبب بروز عوارض منفی جسمانی و روانی در زوجین، کودکان آنها و یا حتی اجتماع شود. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش ذهنیت های والد تنبیه گر و کودک آسیب پذیر طرحواره ای در طلاق عاطفی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد قم در سال تحصیلی 1399-1400 انجام گرفت. حجم نمونه ای 298 نفری با روش نمونه گیری در دسترس صورت گرفت. ابزار مورد استفاده عبارت بودند از پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن و مقیاس مقابله با شرایط پر استرس اندلر و پارکر. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از روش رگرسیون سلسله مراتبی در قالب نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که ذهنیت والد تنبیه گر دارای رابطه مثبت و معنادار با سبک مقابله ای هیجان مدار می باشد. همچنین این ذهنیت دارای رابطه منفی و معنادار با سبک مقابله ای مسئله مدار می باشد. ذهنیت والد تنبیه گر دارای رابطه مثبت و معنادار با سبک مقابله اجتنابی می باشد؛ همچنین این ذهنیت دارای رابطه مثبت و معنادار با طلاق عاطفی نیز می باشد. ذهنیت کودک آسیب پذیر دارای رابطه مثبت و معنادار با سبک مقابله ای هیجان مدار می باشد. ذهنیت کودک آسیب پذیر دارای رابطه منفی و معنادار با سبک مقابله ای مسئله مدار میباشد. ذهنیت کودک آسیب پذیر دارای رابطه مثبت و معنادار با سبک مقابله اجتنابی می باشد؛ ذهنیت کودک آسیب پذیر دارای رابطه مستقیم و مثبت با طلاق عاطفی می باشد.
اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر طلاق عاطفی و بلوغ عاطفی زوجین متقاضی طلاق شهر بابل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر طلاق عاطفی و بلوغ عاطفی زوجین متقاضی طلاق بود.
روش: روش این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زوجین متقاضی طلاق شهر بابل در سال 1401 بودند. نمونه آماری در این پژوهش شامل 30 نفر زوجین متقاضی طلاق (15 نفر برای گروه کنترل و 15 نفر برای گروه آزمایش) که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. ابزارگرد آوری دادها پرسشنامه بلوغ عاطفی یاشویر سینک و بهارگاوا و مقیاس طلاق عاطفی گاتمن بود. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده های از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و از آمار استنباطی با رعایت مفروضه های از تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) با نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد.
یافته ها: یافته ها ی پژوهش نشان داد که آموزش طرحواره درمانی هیجانی بر طلاق عاطفی و بلوغ عاطفی زوجین متقاضی طلاق تاثیر دارد.
نتیجه گیری: بر طبق نتایج بدست آمده مشخص شد که طرحواره درمانی هیجانی بر طلاق عاطفی زوجین متقاضی طلاق موثراست.
طلاق عاطفی: نقش ویژگی های شخصیتی و دلبستگی به خدا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان پیش بین کنندگی ویژگی های شخصیتی و دلبستگی به خدا برای طلاق عاطفی انجام شد. طرح پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. بدین منظور 238 نفر از جامعه طلاب و دانشجویان مرد و زن متأهل شهر قم در سال تحصیلی 1399-1398 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های طلاق عاطفی، دلبستگی به خدا و ویژگی های شخصیتی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین ویژگی های شخصیتی برون گرایی و موافق بودن، روان آزردگی و گشودگی با طلاق عاطفی ارتباط وجود دارد. همچنین رابطه بین همه مؤلفه های سبک دلبستگی به خدا با طلاق عاطفی منفی و معنادار بود. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه گام به گام نشان داد که ویژگی های شخصیتی برون گرایی و موافق بودن به صورت منفی و ویژگی های شخصیتی باوجدان بودن و روان آزردگی به صورت مثبت در مجموع 12 درصد از واریانس طلاق عاطفی را پیش بینی می کنند. همچنین مؤلفه دید مثبت از خدا و جوارجویی از مؤلفه های دلبستگی به خدا نیز در مجموع 15 درصد از واریانس طلاق عاطفی را تبیین می کنند. این یافته ها نقش مهم ویژگی های شخصیتی و دلبستگی به خدا در پیش بینی طلاق عاطفی بین زوجین را نشان می دهد.
تبیین رابطه بین مصرف رسانه ای و طلاق عاطفی، با تأکید بر محتوای رسانه ها (مورد مطالعه: زنان متأهل شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام تحقیق پیش رو ، تبیین رابطه بین مصرف رسانه ، محتوای مصرف رسانه و طلاق عاطفی در میان زنان متأهل شیراز بوده است. شبکه های اجتماعی آنلاین، سهم بسزایی در انتقال انواع فرهنگ های گوناگون به درون ساختار خانواده دارند که ارتباطات انسانی ازجمله ارتباط میان زوج ها را تحت الشعاع قرار داده است؛ به گونه ای که شاید بتوان بیان کرد اگر از این فناوری های ارتباطی استفاده مطلوب صورت نگیرد، موجب طلاق عاطفی میان زوج ها می شود. از طرفی پیام ها و متونی که در فضای مجازی منتشر می شود، حاوی موضوعاتی با محوریت زنان و حقوق آن هاست که می تواند به صورت غیرمستقیم بر طلاق عاطفی تأثیرگذار باشد. در این پژوهش از نظریه عشق سیال زیگمونت باومن و نظریه رسانه ای کاشت گربنر استفاده شده است. روش پژوهش، پیمایش و جمعیت آماری تحقیق شامل زنان متأهل 18 تا 45ساله شهر شیراز است. بر اساس فرمول کوکران، حجم کل نمونه 400 نفر محاسبه شده است. جامعه آماری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به دست آمده است. یافته ها نشان می دهد متغیر مستقل مصرف رسانه ای با بتای 13 درصد به صورت مستقیم توانسته متغیر وابسته یعنی طلاق عاطفی را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین متغیر مصرف رسانه ای به طور مستقیم با بتای 24 درصد بر محتوای رسانه تأثیر داشته و محتوای رسانه با بتای 4 درصد به صورت غیرمستقیم بر طلاق عاطفی تأثیرگذار بوده است. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که بین مصرف رسانه، محتوای رسانه و طلاق عاطفی رابطه وجود دارد
اثربخشی درمان عقلانی هیجانی بر طلاق عاطفی، تحمل پریشانی و انعطاف پذیری شناختی زنان
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم تیر ۱۴۰۱ شماره ۴۹
139 - 157
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان عقلانی هیجانی بر طلاق عاطفی، تحمل پریشانی و انعطاف پذیری شناختی زنان بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان مراجعه کننده با شکایت طلاق عاطفی به مراکز مشاوره در منطقه 4 شهر تهران تشکیل دادند که در نیمسال دوم سال 1400 برای دریافت خدمات درمانی به این مراکز مراجعه کردند که تعداد آنها برابر با 750 نفر است. نمونه آماری پژوهش طبق روش تحقیق نیمه آزمایشی، 30 نفر از زنان مراجعه کننده با شکایت طلاق عاطفی به یکی از مراکز مشاوره در منطقه 4 شهر تهران بود که به صورت در دسترس از جامعه آماری (یکی از مراکز مشاوره) گزینش شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پروتکل درمان عقلانی هیجانی، پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (2008)، تحمل پریشانی سیمونز و گاهر(2005) و انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) بود. تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، به دو روش توصیفی و استنباطی از طریق نرم افزار SPSS22 انجام شد. نتایج نشان داد که درمان عقلانی هیجانی بر طلاق عاطفی، تحمل پریشانی و انعطاف پذیری شناختی زنان اثربخش است. با توجه به شدت اثر، آموزش درمان عقلانی هیجانی بر انعطاف پذیری شناختی زنان تاثیر بیشتری نسبت به طلاق عاطفی و تحمل پریشانی زنان دارد.
اثربخشی طرحواره درمانی به شیوه ی گروهی بر باورهای غیرمنطقی و تعارضات زناشویی زنان دچار طلاق عاطفی شهر تهران
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم مهر ۱۴۰۱ شماره ۵۲
179 - 197
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی طرحواره درمانی به شیوه ی گروهی بر باورهای غیرمنطقی و تعارضات زناشویی زنان دچار طلاق عاطفی شهر تهران بود. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش تجربی به صورت طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان بالای 30 سال مراجعه کننده به کلینیک های روانشناسی مناطق 13 و 15 شهر تهران در سال 1400 بودند بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس تعداد 20 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. پرسشنامه های آزمون باورهای غیر منطقی اهواز(4IBT-A) و تعارضات زناشویی ثنایی ذاکر و براتی (1387) به صورت پیش آزمون و پس آزمون روی هر دو گروه اجرا شد. به گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای آموزش طرحواره درمانی داده شد، برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و آمار استنباطی تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی به شیوه ی گروهی بر کاهش باورهای غیر منطقی زنان دچار طلاق عاطفی شهر تهران موثر بود.
بررسی مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی و درمان هیجان محور بر دلزدگی زناشویی در زنان با طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی و درمان هیجان محور بر کیفیت زندگی، شادکامی و دلزدگی زناشویی در زنان با طلاق عاطفی بود. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی (طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان مبتلا به طلاق عاطفی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر تبریز در سال 1398 بود. از بین این مراجعین 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در سه گروه درمان هیجان محور، طرحواره درمانی هیجانی و انتظار جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه شادکامی آکسفورد، پرسشنامه کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF)، پرسشنامه دلزدگی پاینز و پرسشنامه سلامت روابط استفاد شد. برای تجزیه و تحلیل داده-ها از تحلیل کواریانس یک راهه (ANCOVA) استفاده شد. یافته ها نشان دادند در هر سه متغیر، پس از کنترل متغیر همپراش (نمرات پیش آزمون) بین سه گروه تفاوت معنادار آماری وجود دارد (کیفیت زندگی: 001/0= p ؛ 43/59=F؛ شادکامی: 001/0= p ؛ 27/21=F؛ و دلزدگی زناشویی: 001/0= p ؛ 96/40=F). مقایسه زوجی نشان داد هر دو درمان نسبت به گروه انتظار اثربخشی بهتری دارند. در هیچ یک از متغیرهای پژوهش بین دو گروه طرحواره درمانی هیجانی و درمان هیجان محور تفاوت معناداری وجود نداشت. کلید واژه ها: طرحواره درمانی هیجانی، درمان هیجان محور، کیفیت زندگی، شادکامی، دلزدگی زناشویی، طلاق عاطفی
مدل یابی معادلات ساختاری طلاق عاطفی براساس طرح واره های ناسازگار اولیه، همدلی عاطفی با میانجی گری تنظیم هیجان در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
177 - 206
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی معادلات ساختاری طلاق عاطفی براساس طرح واره های ناسازگاراولیه، همدلی عاطفی با میانجی گری تنظیم هیجان درزنان متاهل تهران بود. روش پژوهش: پژوهش توصیفی، همبستگی و جامعه آماری زنان متاهل تهرانی بود که با روش نمونه گیری در دسترس، ۲۰۰ زن متاهل ساکن تهران به عنوان حجم نمونه از مراکز مشاوره دوستان و مشاوران انجمن حمایت از حقوق کودکان بصورت آنلاین (به دلیل وجود ویروس کرونا) انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن(۱۹۹۹)، طرحواره های ناسازگاراولیه یانگ (۱۹۹۸)، همدلی عاطفی اپستین و مهرابیان (۱۹۷۲) و تنظیم هیجان گراس و جان (۲۰۰۳) بود. کلیه تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 صورت گرفت. جهت تحلیل روابط واسطه ای نیزازروش بوت استرپ در برنامه MACRO پریچروهایز(۲۰۰۸) استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از اثر مستقیم نشان داد که طرحواره بریدگی و طرد (۳۴۳/۰=β)، گوش بزنگی بیش از حد و بازداری (۲۹۴/۰=β)، بر طلاق عاطفی اثر مثبت و معنادار دارد، و همدلی عاطفی (۳۴۵/۰- =β) بر طلاق عاطفی اثر منفی و معناداردارد. هم چنین اثرغیرمستقیم طرحواره های بریدگی و طرد (۰۳۲۰/۰=β)، خودگردانی و عملکرد مختل(۰۴۴۷/۰=β)، جهت مندی (۰۵۰۹/۰=β)، گوش به زنگی بیش از حد و بازداری (۰۶۲۸/۰=β)، محدودیت های مختل(۱۲۵۲/۰=β)، و همدلی عاطفی (۰۱۴۰/۰- =β) بر طلاق عاطفی از طریق تنظیم هیجان معنادار بود. نتایج نشان داد که تنظیم هیجان به عنوان یک متغیرمیانجی توانست رابطه بین طرحواره های ناسازگاراولیه و همدلی عاطفی را تبیین نماید. نتیجه گیری: از آنجا که یافته های این پژوهش حاکی ازروابط قدرتمند و معنادارمتغیرهای پژوهش با طلاق عاطفی بود پیشنهاد می شود که از طرق مختلف ازجمله رسانه های ارتباط جمعی، روزانه ساعاتی جهت آموزش مهارت های زندگی، راهبردهای کارآمد و مثبت تنظیم هیجان ونوآوری های لازم جهت اصلاح طرحواره های ناسازگار اولیه در نظرگرفته شود و روانشناسانی جهت بحث و بررسی در این زمینه به کار گرفته شوند.