مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
طراحی معماری
حوزه های تخصصی:
آموزش تاریخ معماری ایران و جهان، امروزه در دانشکده های معماری، هنوز با هدف شناخت بیشتر فرآورده های معماری گذشته انجام می شود؛ و محتوا و روش تدریس آن، رابطه روشنی با معماری امروز و فردای دانشجویان نمی یابد. با آنکه حجم بیشتر واحدهای درسی در آموزش معماری به درستی برای آموزش «طراحی معماری» سامان یافته است، دو کاستی جدی در آن دیده می شود: کم توجهی به گام «برنامه ریزی» برای طراحی، و بی توجهی به چگونگی بهره بردن از درس تاریخ معماری برای طراحی کارکردهای مختلف معماری؛ که پیامد آن بر آینده شغلی دانشجویان مؤثر است. این مقاله در پیتدوین هدف و روشی بسامان برای آموزش تاریخ معماری است؛ و اینکه بررسی پیشینه و گذشته معماری ایران و جهان چه سودی در آموزش طراحی معماری دارد؟ و چگونه می توان از معماری گذشته برای معماری امروز و آینده،درس آموخت و آموزش داد؟ این مقاله در شمار پژوهش های استدلال منطقی با رویکرد تحلیلی تفسیری جای دارد. فرضیه مقاله این است که در معماری، آنچه زمان بر آن می گذرد و به تاریخ می پیوندد، «روش ساخت» است، و آنچه فراتر از زمان است، «روش طراحی» یا «چگونگی سامان دهی فضا»ست. گمان می رود با همه پافشاری هایی که بر فاصله گرفتن از گذشته معماری می شود، هنوز هم نمونه ها و درس های ارزشمندی از طراحی را می توان از تاریخ معماری آموخت. «الگوهای فضایی» و «الگوهای سامان دهی فضایی»، تجربه های طراحی گذشتگان هستند که تحلیل آن ها در تدریس طراحی معماری به کار می آید. در این نوشته، ابتدا به نمونه ای از چنین الگوهایی اشاره و سپس راهبردی برای تدریس تاریخ معماری ارائه می شود؛ به گونه ای که در راستای کاربردی کردن آن برای درس طراحی معماری باشد.
بناهای تاریخی به مثابه مدرسه طراحی معماری: فهم رابطه استادکاران معمار معاصر اصفهان با بناهای تاریخی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماران سنتی در معماری تاریخی ایران با وجود داشتن نقشی برجسته، به ندرت در کانون توجه مورخان بوده اند و از آن ها یاد شده است. این امر موجب شده که امروزه اطلاعات بسیار محدودی از سنت ها، اندیشه ها، فنون، مهارت ها و چگونگی زندگی حرفه ای آن ها در اختیار باشد. در دوران معاصر با شکل گیری مرمت مدرن، گروه جدیدی از استادکاران معمار ظاهر شدند که از یک سو با سنت های استادی شاگردی در صنف و خانواده خود پیوند داشتند و از سوی دیگر، زیر نظر مرمتگران دانشگاهی و مهندسان معمار کار می کردند. بدین ترتیب، این استادان با «رجعتی ناقص»، دوباره جایگاهی برای حضور در بناهای تاریخی و کار در کارگاه های معماری سنتی پیدا کردند. این مقاله با مراجعه به خانواده رضایت، از استادکاران معمار اصفهانی، ارتباط آن ها با بناهای تاریخی را بررسی می کند. برای یافتن پاسخ پرسش هایی نظیر اینکه این استادان چگونه با بناهای تاریخی مواجه می شوند، چه اطلاعاتی از بناهای تاریخی در ذهن دارند و چگونه از این اطلاعات در طراحی کارهای جدید استفاده می کنند، با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته و باز، روش تاریخ شفاهی و همچنین مشاهده و یادداشت برداری میدانی از آثار و فرایندهای طراحی و اجرای این استادان، اطلاعات لازم گردآوری و با روش رمزگذاری و نظریه زمینه ای تحلیل شده است. بر این اساس، رابطه استادکاران خانواده رضایت با بناهای تاریخی در اصفهان در پنج مرتبه ارتباط با بنا شاملِ همزیستی، روخوانی، به خاطر سپردن، الهام و مرجعیت (عام و خاص) تبیین می شود. تحلیل این مقوله ها نشان می دهد که بناهای تاریخی یکی از مراجع مهم در جهان طراحی این استادان هستند. استادکاران معمارِ خانواده رضایت، به قلمرو ذهنی عینی از محله های عصر سلجوقی شهر اصفهان، به مرکزیت محله جوباره تعلق دارند که زندگی فردی و حرفه ای آن ها را در بر می گیرد. آن ها این عناصر تاریخی را از کودکی نظاره کرده ، خوانده ، به خاطر سپرده و به مثابه درس هایی از یک «مدرسه طراحی معماری»، دست مایه تجارب تازه خویش قرار داده اند.
مقایسه تفکر واگرا و هم گرا در فرآیند طراحی معماری با تأکید بر آموزش معماری
حوزه های تخصصی:
طراحان و معماران به واسطه فرآیند طراحی به ایده پردازی و طراحی معماری می پردازند و استادان معماری در این راه، نقش بسیار حائز اهمیتی را ایفاء می کنند، زیرا خط فکری و مسیر طراحی را برای طراحان و معماران مشخص می کنند و آزادی عمل آن ها را برای ایجاد طرح های خلاقانه تعیین می کنند. بنابراین، بی شک خروجی و محصول نهایی هر یک از طراحان و معماران بی ارتباط به تفکر اساتیدی که تحت آموزش آن ها بوده اند و یا خواهند بود، نیست. با توجه به اینکه انتخاب هر یک از دو نوع تفکر هم گرا و واگرا در فرآیند طراحی نتایج متفاوتی را در پی خواهد داشت و سیمای شهرها و معماری کشور را تحت تأثیر قرار خواهد داد، پژوهش حاضر با هدف مقایسه بین تفکر واگرا و تفکر همگرا در فرآبند طراحی با تأکید بر آموزش معماری سعی در مشخص کردن راهی برای آموزش معماری به دانشجویان این رشته داشته تا بتواند با رویکردی معاصر، یعنی با در نظر گیری صنعت و تکنولوژی در عصر حاضر و همچنین نگاه به گذشته، بسترساز رشد و پرورش خلاقیت دانشجویان باشد و با آموزش طراحان، شهرسازان و معماران آینده این مرز و بوم، سیمای شهرها و معماری کشور را در یک مسیری بهتر هدایت نماید. روش به کار گرفته در پژوهش پیش رو از نوع توصیفی- تحلیلی بوده که با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای با استفاده از بررسی منابع موجود در حیطه موضوع مورد بررسی انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که استفاده از تفکر واگر موجب افزایش خلاقیت دانشجویان و ارائه دستاوردهای جدید خواهد شد و توجه به تفکر همگرا نیز، وجود هماهنگی و تناسبات در سیمای شهری، وجود قوانین و ضوابط اجباری و سفت و سخت برای طراحی و هماهنگی و تناسبات در سیمای شهری را در پی خواهد داشت. بنابراین آموزش مطلوب معماری هر دو تفکر واگرا و هم گرا را مورد توجه قرار می دهد.
تبیین تاثیر طراحی ساختمان بر کاهش انرژی نهفته در موقعیت جغرافیایی و اقلیمی بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختمان های مسکونی مسئول بخش قابل توجهی از مصرف انرژی در سراسر جهان هستند. ساخت هر مصالح و کاربرد آن در اجرای ساختمان انرژی مصرف می کند. این انرژی مصرف شده همان انرژی نهفته است که در کشور ما کمتر به آن پرداخته می شود. هدف این تحقیق کاهش مصرف انرژی نهان در ساختمان در راستای حفظ محیط زیست وتغییرات اقلیمی می باشد. در این مقاله با استناد به پیشینه تحقیق به کاهش انرژی نهفته با راهکارهای طراحی معماری پرداخته خواهد شد. ابتدا با توجه به مبانی نظری تحقیق متغیرهای مستقل تاثیر گذار تبیین می شوند. سپس انرژی نهفته یک ساختمان دراقلیم گرم ومرطوب شهر بندر عباس پس از مدل سازی مولفه های تاثیر گذار در قالب متغیرهای مستقل، متناسب با نوع ساختمان وخروجی های مقدار مصالح در نرم افزار اکسل محاسبه می گردد. نتایج در این مقاله شامل دو بخش نتایج نظری که محصول بررسی متون است و نتایج تجربی که از محاسبات حاصل شده و تحلیل گردیده است. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد که انرژی نهفته هر متر مربع ساختمان نمونه در موقعیت جغرافیایی و اقلیمی بندرعباس در بخش معماری 1.9 مگا ژول در هر متر مربع است که با تغییر متغیرهای طراحی تا 18.5 مگا ژول در هر متر مربع قابل تغییر می باشد؛ همچنین بیشترین درصد انرژی نهفته مربوط به دیوارها و کف ها است. نتایج این تحقیق الزام محاسبات و توجه به راهکارهای کاهش انرژی نهفته را در اقلیم گرم و مرطوب (بندرعباس) که نیاز به مصرف انرژی بیشتر دارند را برای دست اندرکاران ساختمان تاکید می کند .
بررسی و ارزیابی الگوهای معماری به منظورکاهش علائم بیماران مولتیپل اسکلروزیس(ام اس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
221 - 236
حوزه های تخصصی:
بیماری مولتیپل اسکلروزیس(ام اس) به عنوان یک بیماری روحی- جسمی، وابسته به شرایط محیطی بوده و نقش عوامل محیطی در پیشرفت یا جلوگیری ازعلائم بیماری موثراست. با توجه به آمار بالای این بیماری و شرایط خاص بیماران ام اس وکمبود مراکز توانبخشی مخصوص این بیماران، ضرورت توجه به طراحی محیطی مناسب جهت کنترل رفتار و بهبود سلامت روانی آنها اهمیت بسزایی دارد. هدف از این پژوهش، طراحی محیطی متناسب با شرایط روحی وجسمی بیماران ام اس بوده و به دنبال این است که چگونه طراحی فضای اطراف بیماران ام اس با در نظر گرفتن فاکتورهای محیطی و معماری و استفاده بجا و مناسب از این فاکتورها در جهت کاهش علائم (استرس، خستگی، افسردگی، مشکلات حرکتی) تاثیرگذار است. در این پژوهش در مرحله اول با استفاده از روش توصیفی و گردآوری اطلاعات از طریق بررسی مقالات وکتاب های معتبر در زمینه موضوعات مرتبط با پژوهش به جمع آوری اطلاعات پرداخته شد. در ادامه با استفاده از روش کیفی و مصاحبه با 30 نفر از روانپزشکان و روانشناسان شاغل در محل نگهداری و درمانی بیماران ام اس و مراکز توانبخشی و بررسی اطلاعات بدست آمده از طریق آنالیز محتوایی، سعی در شناسایی مشکلات و نیازهای آنها شد و عوامل موثر برکاهش استرس، افسردگی و خستگی و مشکلات حرکتی بیماران شناسایی گردید. سپس با استفاده از راهکارهای صحیح علمی شرایط مناسب در زمینه جسمی و روانی برای بیماران فراهم شد. بنا به نتایج بدست آمده از پژوهش، طراحی فضای باز، بهره مندی از طبیعت و فضای سبز در داخل و خارج مجموعه، دسترسی به نور طبیعی، طراحی فضای مناسب برای پیاده روی، ورزش، دورهمی، مناسب سازی محیط و بهره گیری از امکانات توانبخشی، وجود هندسه منظم در طراحی فضا، جلوگیری از پیچیدگی، استفاده از نور و رنگ مناسب در جهت کاهش استرس، افسردگی، خستگی و مشکلات حرکتی بیماران ام اس موثر است و باید در طراحی به آن ها توجه ویژه نمود.
تبیین مدل خلاق طراحی معماری برای نوآموزان، مبتنی بر یادگیری از طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
91 - 108
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: در فرایند طراحی معماری، خلاقیت در پردازش ایده نقش اساسی ایفا می کند. همانطور که ایده های خلاقانه بدون پشتوانه ذهنی بروز نمی کند، ایده های گذشته نیز تبار و پشتوانه خلاقیت های آینده اند. طبیعت با سال ها کارآمدی و تنوع، متعاقب اصل انتخاب طبیعی، می تواند در فرایند خلاقانه طراحی معماری به عنوان تبار و الگو قرار گیرد. این پژوهش بر محوریت هم زمان فرایند خلاقیت، فرایند طراحی و علم بیونیک، در پی فرایند بهره گیری خلاقانه از بیونیک است، که در پژوهش های پیشین، هم پوشانی این سه مؤلفه لحاظ نشده است.هدف پژوهش: از آنجا که معماری از اساس، ماهیتی بین رشته ای دارد، با توجه به نقش نظام های فرایند طراحی، فرایند خلاقیت و علم بیونیک، هدف این پژوهش نتیجه گیری در قالب سامانه مفهومی و منطقی، و برقراری ارتباطی معنادار و هدفمند بین عناصر و مفاهیم ذکرشده است تا بنیانی برای فرایند طراحی معماری خلاقانه با یادگیری از طبیعت قرار گیرد.روش پژوهش: روش این پژوهش استدلال منطقی با استفاده از تدابیر تحلیلی-توصیفی در زمره رویکرد کیفی، در پی تدوین رابطه بین گزاره های خلاقیت، طراحی معماری و الگوهای برگرفته از طبیعت است. ماهیت تحقیق از حیث هدف، کاربردی و نوع تحقیق نیز مروری است.نتیجه گیری: یافته های پژوهش مؤید آن است که طبیعت بستر مناسبی برای غنای بصری نوآموزان در جهت ایده یابی طراحی است و بهره گیری از عملگرهای بصری به عنوان یک راهبرد شناختی بازیابی های بصریِ زمان نهفتگی ذهن را در مرحله خلق ایده در پی دارد که به تنوعِ طرح نهایی منجر خواهد شد.دانشِ مبتنی بر شناخت اجزای طبیعت روش هایی از تجربه ساختارها و سیستم ها را پیش روی ما قرار داده که شانس بیشتر برای فهم مسئله معماری و تنوع راه حل و در نتیجه افزایش توانایی خلاقیت طراحان مبتدی را فراهم می کند. همچنین مراحل فرایند طراحی و خلاقیت برگرفته از بیونیک هم پوشانی دارند. قاب بندی بیونیکی مسئله طراحی معماری، گزینش صحیحِ فهرستِ وارسی از طبیعت بر اساس مسئله و درستی مقیاس درجه بندی ارتباط این فهرست با مسئله طرح از گام های اساسی مدل فرایند طراحی خلاق معماری بیونیکی محسوب می شود.
تبیین جایگاه حقوق شهروندی در مدل های طراحی معماری مبتنی بر منابع اسلامی
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
91-102
حوزه های تخصصی:
حقوق شهروندی از جمله مباحث نوظهور در ادبیات علمی کشور است که می تواند به عنوان محتوایی مهم در معماری تجلی یافته و موجب ارتقا آن شود. بنابراین هدف این پژوهش مشخص کردن جایگاه حقوق شهروندیِ مبتنی بر منابع و مبانی اسلامی در معماری و ارائه مدلی کاربردی و قابل تلفیق با دیگر مدل های طراحی معماری و در راستای ارتقای آن هاست. بدین منظور در مرحله اول، با استفاده از روش تحلیل محتوا، مدل های مختلف بررسی و معرفی می شوند و در مرحله دوم، با بهره گیری از روش های تحلیلی و نقد تفسیری مبانی حقوق شهروندی مشخص شده و با بکارگیری روش تحلیلی-تفسیری، راهکارهای ارتقاء حقوق شهروندی ارائه می گردد. در مرحله سوم پژوهش با استفاده از روش استدلال منطقی مدل «حقوق شهروندی» ارائه و نحوه پیوند آن با مدل های دیگر بیان می شود. براساس یافته ها در فاز اول تحقیق، مشخص شد که مدل های «لاوسون»، «گیفورد»، «لنگ» و «مدل تبیین گر محتوای طراحی و معماری» کاربردی ترین مدل ها در ادبیات علمی معماری کشور هستند و یافته های مرحله دوم نشان داد که حقوق شهروندی برحسب شرایط زمانی-مکانی با مفاهیمی مانند آزادی خواهی (Liberalism)، جامعه گرائی (Socialism) و جمهوریت گرائی (Republicanism) آمیخته شده است، در این بین منشور حقوق شهروندی ایران (مصوب1395) با مفاهیم لیبرالیسم هسوئی و قرابت دارد، همچنین مشخص شد که برای ارتقا حقوق شهروندی می توان از مبانی حقوق اسلامی (که برآمده از منابع دینی هستند) بهره گرفت و حقوق مختلفه را براساس دوگانه «حق/تکلیف» بازنویسی کرد، بدین صورت که در حقوق اسلامی، «حق الناس» وجهه کامل تری از حقوق شهروندی را ارائه داده و مقدم بر «حق الله» است، یعنی شرط ایفای حق الله، ایفای حق الناس است، بنابراین در مرحله سوم پژوهش، مدل مذکور براساس دوگانه حق/تکلیف و با تقدم حق الناس بر حق الله در 17 بند ارائه گردیده، به ترتیبی که مبانی حقوقی ارائه شده قابلیت دربرگیری مدل های طراحی را داشته و امکان سنجش مبانی نظری و نتیجه طراحی را براساس اصول حقوق شهروندی اسلامی را فراهم می آورد.
بهره گیری از بهینه سازی توپولوژی جهت دستیابی به فرم در طراحی معماری، نمونه موردی: پل پیاده پردیسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
۴۳-۲۵
حوزه های تخصصی:
اهداف: یکی از راه حل هایی که در دهه اخیر جهت برقراری ارتباطی مؤثر میان معماری و مهندسی سازه پیشنهاد شده است، طراحی هم زمان سازه و معماری بوسیله بهینه سازی توپولوژی است. بهینه سازی توپولوژی یکی از انواع بهینه سازی سازه ای است که به دلیل تأثیر مستقیم بر فرم در حوزه معماری ظهور نموده است. هدف از این پژوهش تدوین چهارچوبی جهت به کارگیری این روش بهینه سازی و بهره گیری از قابلیت های آن در فرآیند طراحی معماری است. روش ها: ابتدا به تشریح مفاهیم نظری بهینه سازی توپولوژی و مدلسازی عددی اجزای محدود پرداخته، سپس کاربردهای استفاده از بهینه سازی توپولوژی در معماری بررسی شده است و فرایند بکارگیری این روش در طراحی معماری با استفاده از الگوریتم های معرفی شده و نرم افزارهای موجود بیان شده است. یافته ها: در طراحی با استفاده از بهینه سازی توپولوژی عموما تاثیر تصمیمات آغازین بر فرم های حاصله از ابتدا مشخص نیست، به همین جهت تهیه دیاگرام های فرم شناسی باعث می شود که طراح بتواند از تسلط بیشتری بر فرم های حاصل از این روش برخوردار باشد. تهیه و استفاده از جداول فرم شناسی، که نشان دهنده تاثیر نوع و محل شرایط تکیه گاهی و بارگذاری بر طراحی پل های با شرایط مشابه هستند، راه حلی جهت شفاف تر نمودن فرآیند طراحی معماری با استفاده از بهینه سازی توپولوژی فراهم خواهد آورد. نتیجه گیری: در این تحقیق اطلاعات مورد نیاز جهت بهره گیری از بهینه سازی توپولوژی در طراحی و چگونگی طراحی یک پل عابر پیاده با استفاده از این روش توضیح داده شده است و چهارچوبی مشخص از روند فرم یابی و استفاده از روش بهینه سازی توپولوژی در دل فرآیند طراحی معماری ارائه گردیده است.
شناسایی معیارهای ذهنیت اصیل در معماری جدید بافت های باارزش تاریخی در جهت ارتقای هویت کالبدی بافت تاریخی (نمونه موردی بافت تاریخی عودلاجان محله امامزاده یحیی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های تاریخی یادآور دوره ای است؛ که شهرها براساس نیازها، اهداف و سلایق ساکنان آنها برپا شده اند. به عبارتی، دنیای ذهنی سازندگان و ساکنان با یکدیگر قرابت داشت. اما مداخلات امروز بدون توجه به یادها و تعلقات شهروندان و نیازهای ذهنی آنها با توسعه های سریع در بافت های تاریخی به خاطره زدایی و نابودی هویت شهرها منتج گردیده است. ازاین رو، معماری به عنوان بخش مهمی از کالبد شهری، گسیختگی را نه تنها در بافت شهری، بلکه با ذهنیت اصیل ساکنان بافت تجربه می کند. این نوشتار علاوه بر روشن ساختن اهمیت ذهنیت اصیل در رویکرد طراحی معماری جدید در بافت های تاریخی، در تحلیل های صورت گرفته، به این پرسش پاسخ داده است؛ که با توجه به رویکردهای مختلف معماری از تضاد تا تشابه در بناهای میان افزا، چگونه می توان با استخراج کیفیت های بافت از ذهنیت های اصیل، رویکرد معماری را در فضاهای میان افزا تبیین کرد؟ روش تحقیق پژوهش کیفی، با رویکرد موردپژوهی است. گردآوری داده ها از طریق بررسی کتابخانه ای و منابع دیجیتال به روند رویکرد معماری در بافت های تاریخی و نیز نحوه هویت بخشی بافت های تاریخی می پردازد. سپس از طریق مصاحبه با اهالی قدیمی محله امامزاده یحیی به عنوان یکی از سه محله عودلاجان، خاطرات مشترک شناسایی گردیده است. نتیجه آن به صورت پرسش نامه بین اهالی امامزاده یحیی توزیع گردید؛ تحلیل نتایج از طریق نرم افزار Spss و در تست Tukey، نشان دهنده تفاوت معنادار پاسخ گروه اهالی با قدمت سکونت بالای 40 سال با سایر گروه ها بود. لذا این گروه، مرجعی جهت رجوع رویکرد طراحی معماری شناسایی شدند. سپس نتیجه این گروه جهت تبیین رویکرد طراحی معماری های جدید در بافت بررسی شد. براساس نتایج این گروه معماری در بافت های تاریخی وابسته به کاربری، مجاورت با دانه های باارزش، رویدادهای ناملموس مشترک و... است؛ که همگی از ذهنیت های اصیل بافت، قابل استخراج است. همچنین، لازم است در طراحی معماری در بافت های تاریخی درراستای ارتقای هویت کالبدی مورداستناد قرار گیرد.
بازشناسی و مقایسه مفهوم پدیدارشناسانه تخیل خلاقانه و نقش آن در طراحی معماری غیر دیجیتال و طراحی معماری دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخیل و ارتباط آن با خلاقیت، از مهم ترین مباحث مرتبط با مقوله طراحی معماری بوده که جایگاه و نقش آن در دهه های اخیر به سبب حضور گسترده رایانه ها در فرآیند طراحی معماری و ارتقای نقش آنها به عنوان همکار طراح و پیشنهاددهنده طرح، دچار تغییراتی شده است. با توجه به تمامی تغییر و تحولات ایجادشده در معنا و مفهوم معماری، به واسطه تعامل طراحان و معماران با رایانه ها، اکنون این سؤال مطرح است که نقش و کارکرد تخیل خلاقانه در فرآیندهای طراحی معماری دیجیتال نسبت به نقش آن در فرآیندهای طراحی غیر دیجیتال به چه صورت تغییر کرده است؟ از این رو، هدف این تحقیق علاوه بر بازشناسی مفهوم پدیدارشناسانه تخیل و تخیل خلاقانه از نگاه فیلسوفان پدیدارشناس، خصوصاً ژان پل سارتر، مقایسه و بررسی تفاوت های نقش تخیل خلاقانه در فرآیندهای طراحی معماری غیر دیجیتال با نقش آن در فرآیندهای طراحی معماری دیجیتال است. این پژوهش در مرحله نخست، به بازشناسی مفهوم تخیل از منظر پدیدارشناسی سارتر پرداخته، گوناگونی های انواع تخیل خلاقانه مرتبط با طراحی و نقش و کارکرد آن در فرآیند طراحی را بررسی کرده است و پس از معرفی وجوه تأثیرگذار طراحی معماری دیجیتال بر روند آفرینش معمارانه، به تحلیل نقش تخیل خلاقانه در فرآیند طراحی معماری دیجیتال می پردازد. در آخرین بخش مقاله و در مقام جمع بندی، نگارندگان با مقایسه تخیل خلاقانه در فرآیند طراحی معماری غیردیجیتال و طراحی معماری دیجیتال، به ارائه نموداری از مقایسه نقش تخیل خلاقانه در هر دو فرآیند می پردازند که نشان می دهد به واسطه حضور رایانه ها در طراحی معماری، به عنوان همکار معمار، در مقایسه با فرآیندهای طراحی که بدون حضور رایانه ها صورت می گیرد، نه تنها نقش تخیل خلاقانه طراح تضعیف نمی شود، بلکه رایانه ها می توانند با پوشش ضعف ها و محدودیت های ذهن انسان، مرزهای تخیل ورزی او را در قلمروی فراتر از محسوسات تجربه شده او گسترش دهند.
فرم ارسطویی در طراحی مورفوژنتیک (خاستگاه مفهوم فرم در طراحی مورفوژنتیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
171 - 188
حوزه های تخصصی:
از دیرباز مفاهیم اساسی معماری در حال نقد و بررسی اند؛ زیرا با تغییر زمان دچار دگرگونی شده اند. یکی از این مفاهیم اساسی در معماری، فرم است. فرم در هر نگرش و روشِ طراحی معماری تأثیرگذار است و یکی از مشکلات آن، تعدد معنی و نبود تعریفی واحد است؛ سوای اینکه مشخص نبودن مفهوم اصلی آن، در ارتباط مستقیم با ندانستنِ سرچشمۀ آن است. اگرچه بسیاری از مطالعات، به ویژه در طراحی معماری، به روش های تولید فرم یا تفسیر پروژه های انجام شده پرداخته اند، اما بدون شک نپرداختن به خود مفهوم فرم، بخش مهمی از درک معماری را محدود و ناقص می کند. بر این اساس، این پژوهش با هدف دستیابی به مفهوم فرم، در تلاش است تا این مفهوم را در طراحی مورفوژنتیک، با رجوع به مبانی نظری آن بررسی کند و سعی دارد پاسخ گوی این پرسش باشد که معنی فرم در طراحی مورفوژنتیک چیست و ریشۀ این مفهوم از کجاست؟ این تحقیق به لحاظ ماهیت پژوهش، کیفی است که نوع آن تاریخی-تطبیقی و به لحاظ قصد از پژوهش، تفسیری است. بدین سان یافته های آن در دانش افزایی و درک صحیح تری از موضوع مورد مطالعه به کار می آید؛ بنابراین، نتایج آن خالص و منطق پژوهش استقرایی است. این پژوهش نشان می دهد که مورف طراحی مورفوژنتیک، برگرفته از برداشت های مورفوجنسیس در زیست شناسی است؛ اما برخلاف تصورات موجود که سرچشمۀ فرم طراحی را در زیست شناسی می دانند، این مفهوم ریشه در نظریۀ ارسطو دارد و فرمی که در آن استفاده می شود، از هیلومورف ارسطو برداشت شده است و ارتباط مستقیمی بین این دو وجود دارد.
الگوی معماری اسلامی آینده با خوانش مبانی طراحی در مسکن بومی قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
349 - 364
حوزه های تخصصی:
هنر جلوه راستین ویژگی های فرهنگ هر ملتی است و شکوفایی هر تمدنی، بازتابش را از سنت گذشته در هنر می یابد. در این مقام، سنت اصول تبدیل ناپذیریست برگرفته از فرهنگ که تجلی آن در مقاطع مختلفی از زمان و مکان قابل مشاهده است. از این منظر هر اثر هنری که معماری نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ حاوی پیامی است که درک این پیام به معنی موفقیت در تفسیر اثر معنا می یابد. بخشی از این موفقیت مربوط به کشف ابعاد پنهان اثر (لایه های اجتماعی تاثیرگذار) و بخش دیگر آن مرهون فهم طراحی است. بنابراین بازشناسی و کاربست طرح های سنتی معماری می تواند امتدادی برای تداوم الگوهای معماری پیشین و حفظ داشته های فرهنگی باشد. رویکرد پژوهش کمّی است و با راهبرد ترکیبی توصیفی- تحلیلی در نمونه های موردی و استدلال منطقی با استفاده از مبانی بینامتنی و تکنیک نحو فضا به تحلیل نظام فضایی (تعریف فضا، ترکیب و تمایز) در مسکن بومی قاجار اصفهان می پردازد. نتایج پژوهش گویای آن است که با نگاهی جامع نگر به سازمان فضایی معماری اسلامی و الگوهای مستخرج از آن، می توان به الگوی معماری مسکن درخور آینده معماری اسلامی ایران، دست یافت. اهداف پژوهش: شناخت مؤلفه های اجتماعی نظام فضایی مسکن بومی قاجار اصفهان. تسری ابعاد اجتماعی- فرهنگی آثار معماری گذشته به معماری معاصر. سوالات پژوهش: 1.طراحی تا چه میزان وابسته به شناخت آثار گذشته است؟ 2.در خلق آثار معماری معاصر چگونه می توان از آثار معماری گذشته بهره گرفت؟
خودشناسی؛ رهاورد تجربه سکنی گزینی در کلاس طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۹
67 - 78
حوزه های تخصصی:
طبق آموزه های دین مبین اسلام، بالاترین وظیفه انسان شناخت خویشتن است. درسایه چنین شناختی انسان قادر است به شناخت پروردگار خویش نیز نائل آید. با این نگاه، والاترین هنر، هنری است که انسان را در راه شناخت خویش یاری رساند. آموزش و خلق اثر معماری به عنوان یک هنر می بایست در راستای این هدف باشد. با این وجود خلاء راهکارهایی مبتنی بر این هدف در آموزش و طراحی معماری کاملا احساس می شود. در این مقاله برای یافتن راهکار طراحی، ابتدا، به روش استدلال استقرائی و با تحلیل یافته های حوزه های مختلف علوم، به ارائه راهکار طراحی معماری پرداخته شد. در مرحله دوم به تجربه عملی راهکار نظری اقدام گردید. تجربه عملی و تحلیل پدیدارشناسانه آن، در بردارنده نتایج ارزشمندی است که مؤید بخش نظری تحقیق است. نتایج نشان دهنده این حقیقت هستند که شناخت خویشتن یک جریان ناخودآگاه است و با ساختن سکنی گزینانه رابطه ای مستقیم دارد.
طراحی مدل تجویزی استمرار خلاقیت و آزمون آن در طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
75 - 84
حوزه های تخصصی:
توجه به موضوع آموزش طراحی معماری می باید همواره در اولویت کاری برنامه ریزان نظام آموزش معماری قرار گیرد. هدف از این مطالعه، طراحی و آزمون مدل تجویزی استمرار خلاقیت در طراحی معماری بوده است.مدل تجویزی بر پایه دلالت های تحلیلی ساختاری از مدل های عینی موجود به دست آمد. جهت آزمون مدل از روش نیمه تجربی استفاده شد. از طریق نمونه گیری در دسترس،30 نفر از دانشجویان کارشناسی معماری دانشگاه آزاد ماهشهر به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (15 نفر) و آزمون (15 نفر) قرار گرفتند. آموزش فرایند خلاق در مدل طراحی شده شامل مراحل «تولید ایده ی راه حل، طرح و معرفی ایده، ارزیابی ایده، بازنگری و انتخاب نهایی است. فراگیران آموزش دیده بر اساس مدل تجویزی رضایت بیشتری نسبت به دوره مبتنی بر شیوه های رایج داشتند. مدل تجویزی استمرار خلاقیت می تواند در رسیدن به هدف ارتقاء خلاقیت دانشجویان نقش مؤثرتری از شیوه های آموزش سنتی داشته باشد.
رابطه باورهای فراشناختی و نمرات دروس طراحی دوره کارشناسی معماری (مطالعه موردی: دانشجویان طراحی معماری 5)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
35 - 46
حوزه های تخصصی:
با هدف سنجش امکان تدوین راهبردهای فراشناختی در تدریس طراحی معماری، پژوهش حاضر در صدد سنجش رابطه باورهای فراشناختی و نمرات دانشجویان در دروس مقدمات و طراحی معماری و اسکیس برآمده است. پیمایش مزبور توسط پرسشنامه از 208 دانشجوی طراحی معماری پنج، باورهای فراشناختی، دانش شناختی، تجربه و نمرات دروس مقدمات، طراحی معماری و یک اسکیس خلاقه را مورد پرسش قرار داده است. تحلیل همبستگی و رگرسیون داده ها نشانگر رابطه مثبت و معنادار زیر مقیاس های باورهای مثبت درباره نگرانی، وقوف شناختی و کنترل افکار در نمرات مقدمات و این مقیاس ها به همراه اطمینان شناختی در دروس طراحی معماری و نمره وقوف شناختی در اسکیس است. نتایج نشانگر نقش توانایی های فراشناختی یعنی توان نظم بخشی و کنترل فرآیندهای شناختی در پیشبرد موفقیت آمیز پروژه های طراحی معماری ولی نقش محدود آن در توسعه و پرورش کنش خلاقانه افراد در طراحی است. نتیجه حاضر می تواند مقدمه تدوین راهبردهای فراشناختی آموزش طراحی معماری، به عنوان یک روش آموزشی کارآمد درتدریس و موفقیت دانشجویان باشد.
مدل کاربرد نقد جهت بهره گیری از پیشینه ها در آموزش و طراحی معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۷
33 - 44
حوزه های تخصصی:
یکی از فعالیت هایی که در فرایند طراحی توسط طراحان و دانشجویان انجام می پذیرد، رجوع به پیشینه ها و طرح های مشابه است. استفاده صحیح از پیشینه ها می تواند سبب ارتقاء خلاقیت دانشجویان گردد، اما خطر برداشت سطحی نیز وجود دارد؛ بنابراین جستجوی ابزارهایی که بتواند در استفاده روشمند از پیشینه ها و تمرکز بر ویژگی های بنیادین آن مؤثر باشد بااهمیت است. یکی از این ابزارها، نقد معماری است. ازآنجایی که هدف از نقد معماری عمدتاً دستیابی به شناخت و فهم اثر است، کاربرد آن می تواند در درک مفاهیم پیشینه های طراحی، مفید واقع شود. هدف پژوهش حاضر این است که به دنبال رویکردی در نقد باشد که بتواند در مدلی جهت دستیابی به فهم پیشینه ها، به کار رود. این پژوهش با تکیه بر راهبرد استدلال منطقی انجام پذیرفته است. مدل پیشنهادی این پژوهش شامل مراتب سه گانه زیر است: تشخیص کیفیات خاص پیشینه، کشف عوامل ایجاد آن کیفیات و درنهایت دستیابی به الگوهای تعمیم پذیر.
مطالعه تطبیقی مفهوم روش شناسی و نظریه از منظر پژوهش های کمّی و کیفی با تأکید بر نظریه پردازی در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی هنر سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۵
117-128
حوزه های تخصصی:
صاحبنظران براینباورند اندیشمندانی که میخواهند نظریهپردازیکنند، باید از دو نوع دانش تخصصی برخوردار باشند؛ دانش، نسبتبه پدیدهای که برآنند تا در مورد آن تئوریسازیکنند و دانش، نسبتبه روششناسیهای نظریهپردازی. تدوین اسلوب پژوهش هم خود، شاخهای جداگانه از علم است که تحت عنوان روششناسی شناختهمیشود. روششناسی، دانشی متمرکز بر فرایندها و ابزارهای بهکارگرفتهشده در نظام دانشاندوزی و روند بهکارگیری آنها است. این دانش را میتوان ترجمه اصول یک پارادایم به زبان روش تحقیق بیانکرد. براین اساس، دو رویکرد اصلی روششناسانه، موسوم به روششناسی کمّی و کیفی از همدیگر قابل تشخیص هستند. ازطرفی، نظریه در مبناییترین شکل آن، یک الگو است. نظریه از هنگامی تکوینیافت که بشر در برخورد با واقعیتها، به جای افسانهپردازی به تعقل پرداخت و به کشف روابط علّی میان پدیده ها اهتمامورزید. نظریه درعینحال جمعبندی گذشته، جانبخشیدن به حال و شفافسازی آینده است. در دنیای امروز، هر رشته علمی به تعریفی مناسب از نظریه نیازمنداست. رشته معماری نیز از این قاعده جدانیست. معماران و طراحان، در مراتب حوزه های گوناگون با نظریه در ارتباط هستند. اما به وسیله نظریه حوزه تمایز در حوزه های معماری با سایر رشته های علمی بهروشنی مشخصنشدهاست. چرا که بهکارگیری نظریه در حوزه معماری، مستلزم شناخت دقیق و ریشهای نظریه و توجهبه ویژگیها و ضرورتهای آن است. بنابر آنچه گفته شد، تلاش نگارنده در این مقاله برآن بوده تا با بررسی تطبیقی– تحلیلی موضوع یاد شده و مطالعه کتابها، مقاله ها و منابع معتبر در حوزه روششناسی و نظریهپردازی، دو مفهوم کلیدی روش و نظریه را در پژوهشهای کاربردی بررسیکند و معانی و رویکردهای متفاوت این دو مفهوم را از دو منظر کمّی و کیفی بیانکند. همچنین، ویژگیهای نظریه معماری را هم ارزیابی کند تا از این طریق، بهتر بتوان به ویژگیهای نظریه در رشته معماری پیبرد.
طراحی معماری در محوطه میراث روستایی بررسی موردی: طراحی های انجام شده در روستای تاریخی میمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چالش میان قدیم و جدید همواره مطرح بوده است. از یک طرف ضوابط و مقررات حفاظتی و از طرفی بی توجهی و ناهماهنگی طرح های جدید به زمینه میراثی، موضوع مجادلات جدی بوده است. در این میان طراحی جدید در میراث روستایی به دلیل ویژگی های خاص و در عین حال روابط پیچیده اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و طبیعی، علی رغم ظاهر ساده آن، کاری دشوار است. هدف از این مقاله بررسی اصول و معیارهای کلیدی در طراحی بناها و عناصر معماری جدید در بافت های میراث روستایی است. روش تحقیق این پژوهش از نوع کیفی است. در این میان بررسی و تحلیل محتوای اسناد بین المللی کمک خواهد کرد تا دستاوردهایی در جهت نیل به این معیارها حاصل گردد. این تحقیق ضمن جمع آوری داده ها از طریق مشاهده مستقیم و تحلیل جزئیات کالبدی، سازگاری معیارهای مستخرج از مبانی نظری را در روستای تاریخی میمند بررسی می نماید. همچنین با روش زمینه یابی و انجام مصاحبه با ساکنین در مورد انطباق پذیری طراحی های انجام شده و تدقیق معیارها تأکید دارد. یافته های تحقیق نشان می دهد که فراتر از معیارهای کالبدی، این معیارهای پایه هستند که نقش تعیین کننده ای در موفقیت طراحی در میراث روستایی دارند.
آموزش طراحی معماری مبتنی بر هوش مصنوعی
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
7 - 25
حوزه های تخصصی:
با توسعه سریع تکنولوژی های هوش مصنوعی (AI)و علاقه به کاربرد آن ها در زمینه های آموزشی، رشد قابل توجهی در ادبیات علمی در رابطه با کاربرد AI در آموزش بوجود آمده است. طراحی معماری فرآیند پیچیده ای است که از تجربه و خلاقیت گذشته برای تولید طرح های جدید استفاده می کند. استفاده از هوش مصنوعی برای این فرآیند نباید معطوف به یافتن راه حلی در یک فضای جستجوگر تعریف شده باشد زیرا هنوز الزامات طراحی در مرحله مفهومی به خوبی مشخص نشده است. در عوض، این فرآیند باید به عنوان کاوش در الزامات و همچنین راه حل های ممکن برای پاسخگویی به این الزامات در نظر گرفته شود. مطالعه کاربردی حاضر با هدف ارائه مدل آموزش طراحی معماری مبتنی بر هوش مصنوعی در آموزش معماری جهت ارائه یک نمای کلی از هوش مصنوعی برای توسعه و اجرای بیشتر آن سیستم آموزش طراحی کشور است. نوع این تحقیق کاربردی توسعه ای و روش آن به صورت توصیفی تحلیلی بوده و از لحاظ گردآوری داده ها به صورت پیمایشی است. برای جمع آوری داده های مورد نیاز این پژوهش پرسش نامه ای باز پاسخ بین کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد و..... و متخصصان این موضوع توزیع و با روش تجزیه و تحلیل محتوا این اطلاعات بررسی گردیده است. نتایج این پژوهش حاوی راهکارهایی برای ارائه مدل آموزش طراحی معماری مبتنی بر هوش مصنوعی است. با این مطالعه، با توانمندسازی اساتید و محققان برای درک وضعیت و توسعه زیرساخت های مالی و فیزیکی و سخت افزاری و نرم افزاری هوش مصنوعی آشنا شده و به افزایش اثربخشی و کارایی کمک شایانی خواهد شد. هم چنین، یافته های بدست آمده به فعالان و مسئولین و آموزگاران و محققان در شناسایی راه کارهایی بهبود آموزش طراح کمک می کند.
خواندن «روایت» پیشینه های معماری؛ راهکاری برای ارتقاء توان طراحی دانشجویان معماری
حوزه های تخصصی:
روایت گویی در تمامی تمدن های شناخته شده انسانی به عنوان یک سنت وجود دارد و به عنوان ساختاری که دانسته ها و عقاید بشری و دستاورد تجارب زیسته آن ها را منتقل می نماید، همواره مورد توجه بوده است. امروزه بهره گیری از شیوه روایت گویی در آموزش فعال مورد توجه بسیار قرار گرفته است. این نوشتار برین اساس خواندن روایت معمارانه فضا، در مواجهه با آثار و پیشینه های معماری را به عنوان پیشنهادی برای کاربست محیط یادگیری سازنده گرا در آتلیه های طراحی معرفی می کند و برین باور است که این روش می تواند ارتقای توان طراحی دانشجویان را به دنبال داشته باشد. برای این منظور این نوشتار با راهبرد تحقیق کیفی و با رویکرد تفسیرگرایی و با رجوع به مطالعات اسنادی و کتابخانه ای در تلاش است تا از طریق تبیین مفهوم روایت و محیط های یادگیری سازنده گرا، چگونگی خواندن روایت معمارانه فضا از پیشینه ها و آثار معماری در اتلیه های طراحی را شرح داده و چگونگی تاثیر آن بر توانایی طراحی دانشجویان را مورد مطالعه قرار دهد و درین مسیر درمی یابد که چنین رویکردی می تواند با تقویت تصویرسازی ذهنی، تجسم تجربه جانشینی و توسعه راه حل های خلاق، ارتقای توان طراحی دانشجویان را در پی داشته باشد.